نظر دکتر شریعتی درباره فقر ...

 

اسلام بر خلاف مذاهب دیگری که توجیه کننده ی فقر را مناسبات زندگی اجتماعی میدانند، بزرگترین آموزش یافته ی مکتبش ابوذر میگوید: “وقتی فقر وارد خانه ای میشود، دین از درب دیگر خارج میشود” و یا پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) که بنیانگذار مکتبی است که همه ما مسلمانان به آن اعتقاد راسخ داریم چه شیوا و ساده بیان فرموده است: “من لا معاش له لا معاد له” کسی که زندگی مادی ندارد زندگی معنوی هم نخواهد داشت. چون؛ شکم خالی هیچ ندارد، جامعه ای که دچار کمبود اقتصادی و مادی است مسلماً کمبود های معنوی بسیاری خواهد داشت و آنچه را که در جامعه های فقیر، آنرا اخلاق و مذهب می نامند، متاسفانه معنویت در آن جایی ندارد.

میخواهم بگویم؛ فقر همه جا سر میکشد …

فقر ، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست …

فقر ، حتی گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میکند …

فقر ، چیزی را “نداشتن” است ؛ ولی آن چیز پول نیست ؛ طلا و غذا هم نیست …

فقر ، ذهن ها را مبتلا میکند …

فقر ، اعجوبه ایست که بشکه های نفت در عربستان را تا ته سر میکشد …

فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند …

فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خرد میکند …

فقر ، کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند …

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود …

فقر ، همه جا سر میکشد …

 

فقر ، شب را “بی غذا” سر کردن نیست …
فقر ، روز را
“بی اندیشه”
سر کردن است …

شب نزول ملائک...

"رجب"، ماه خداست؛ ماه پر برکتی است که اعمال بسیاری برای آن ذکر شده است.

پیامبراکرم صلوات الله علیه فرمود: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، مستوجب خشنودی خدا می شود و غضب الهی از او دور می گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته می شود. اعمال ماه های رجب و شعبان، جهت آماده ساختن روح برای شرکت در میهمانی ماه مبارک رمضان می باشد. برای درک عظمت ماه رمضان باید از قبل خود را آماده نمائیم.

پیامبراکرم(ص) فرمود: "ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است".

اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب نامند. در این شب ملائک بر زمین نزول می کنند. برای این شب عملی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ذکر شده است که فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:

روز پنج شنبه اول آن ماه - در صورت امکان و بلا مانع بودن- روزه گرفته شود. چون شب جمعه شدما بین نماز مغرب و عشاءدوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می شود و درهر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده رکعت به اتمام رسید،هفتاد بار ذکر" اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله" گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر" سبوح قدوس رب الملائکة والروح" گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر" رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم" گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.

پیامبراکرم صلوات الله علیه در فضیلت این نماز می فرماید:

کسی که این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد. پس او به آن فرد می گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد که از هر شدت و سختی نجات یافتی. میّت می پرسد تو کیستی؟ به خدا سوگند که من صورتی زیباتر از تو ندیده ام و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیده ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده ام.

آن زیباروی پاسخ می دهد:

"من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. "

امشب به نزد تو آمده ام تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افکند.

روزگاری است عجیب همه مردم بر این گمانند که دعا برای دیگران بی فایده است و یا اگر دعا می کنند از سر بی میلی است.

دیگر نمی دانند خداوند غافر، آمرزنده و استجابت کننده همه دعا هاست.اوست که بهترین ها را برای بندگان می خواهد خواه در این دنیا یا در آن دنیا.

خداوند عالم و داناست.

به امید اینکه در شب آرزوها کمی هم به یاد حاجتمندان باشیم.

*"التماس دعا*"

محبت...

جنایت کاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی، با لباس ژنده و پرگرد و خاک و دست و صورت کثیف، خسته و کوفته ، به یک دهکده رسید.

چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود.

او جلوی مغازه میوه فروشی ایستاد و به پرتقال های بزرگ و تازه خیره شد.

اما بی پول بود.

بخاطر همین دو دل بود که پرتقال را به زور از میوه فروش بگیرد یا آن را گدائی کند.

دستش توی جیبش تیغه چاقو را لمس می کرد که به یکباره پرتقالی را جلوی چمشش دید.

بی اختیار چاقو را در جیب خود رها کرد و.... پرتقال را از دست مرد میوه فروش گرفت.

میوه فروش گفت : بخور نوش جانت ، پول نمی خواه !

سه روز بعد آدمکش فراری باز در جلو دکه میوه فروش ظاهر شد.

این دفعه بی آنکه کلمه ای ادا کند ،صاحب دکه فوراً چند پرتقال را در دست او گذاشت، فراری دهان خود را باز کرده گوئی میخواست چیزی بگوید، ولی نهایتاً در سکوت پرتقال ها را خورد و با شتاب رفت.

آخر شب صاحب دکه وقتی که بساط خود را جمع می کرد، صفحه اول یک روزنامه به چشمش خورد.

میوه فروش مات و متحیر شد وقتی که عکس توی روزنامه را شناخت.

عکس همان مردی بود که با لباسهای ژنده از او پرتقال مجانی میگرفت.

زیر عکس او با حروف درشت نوشته بودند قاتل فراری و برای کسی که او را معرفی کند نیز مبلغی بعنوان جایزه تعیین کرده بودند.

میوه فروش بلافاصله شماره پلیس را گرفت.

پلیس ها چند روز متوالی در اطراف دکه در کمین بودند.

سه چهار روز بعد مرد جنایتکار دوباره در دکه میوه فروشی ظاهر شد، با همان لباسی که در عکس روزنامه پوشیده بود.

او به اطراف نگاه کرد، گوئی متوجه وضعیت غیر عادی شده بود.

دکه دار و پلیس ها با کمال دقت جنایتکار فراری را زیر نظر داشتند.

او ناگهان ایستاد و چاقویش را از جیب بیرون آورده و به زمین انداخت و با بالا نگهداشتن دو دست خود به راحتی وارد حلقه محاصره پلیس شده و بدون هیچ مقاومتی دستگیر گردید.

موقعی که داشتند او را می بردند زیر گوش میوه فروش گفت :

 "آن روزنامه را من پیش تو گذاشتم، برو پشتش را بخوان".

سپس لبخند زنان و با قیافه کاملاً راضی سوار ماشین پلیس شد.

میوه فروش با شتاب آن روزنامه را بیرون آورد و در صفحه پشتش، چند سطر دست نویس را دید که نوشته بود :

"من دیگر از فرار خسته شدم از پرتقالت متشکرم ."

هنگامی که داشتم برای پایان دادن به زندگیم تصمیم میگرفتم، نیکدلی تو بود که بر من تاثیر گذاشت.

بگذار جایزه پیدا کردن من ،جبران زحمات تو باشد !!!! 

آیا از محل ‌کارتان خسته شده‌ اید؟

1. برنامه‌ ریزی کنید. عادت کنید که برای روز و هفته‌تان برنامه بریزید. اینکار باعث می‌شود بتوانید استفاده بهتری از هفته‌ هایتان بکنید. برای انجام این برنامه ‌ریزی روزانه، روزتان را 15 دقیقه زودتر شرع کنید. 3-1 کار اصلی که آن روز باید انجام دهید را یادداشت کنید. و مهمتر اینکه، هدف تعیین کنید و برای رسیدن به آن قدم بردارید. از قدرت اراده ‌تان برای رسیدن به هدف ‌هایتان استفاده کنید.

2. سوال نیرو بخش. سوالی مثل این را روی میزتان بگذارید تا بتوانید بهتر روی کارتان تمرکز کنید، "آیا الان بیشترین استفاده را از وقتم می‌برم؟" یا "آیا این بهترین استفاده‌ای است که می‌توانم از این وقت بکنم؟"

3. بپذیرید که لیست کارهایی که باید انجام دهید تمامی ندارد. برای افراد ایدآل ‌گرا این واقعاً مشقت ‌بار است. فقط باید مطمئن شوید که مهمترین کارهایتان اول انجام می‌شود.

4. کامپیوترتان را خاموش کنید. "چی؟ همه کارم با کامپیوتر است!" آیا واقعاً اینطور است؟ این حرف چند درصد صحت دارد؟ سعی کنید کامپیوترتان را فقط در زمانی که به آن برای کار نیاز دارید روشن نگه دارید. استراحت دادن چشم‌هایتان باعث می‌شود انرژی بیشتری برای کار کردن پیدا کنید. حتی اگر موقعی که برای جواب دادن به یک ایمیل فکر می‌کنید، چشمانتان را ببندید هم می‌تواند کمکتان کند.

5. اول کار ایمیلتان را چک نکنید. فقط د رحالی ‌که برای انجام کارتان لازم باشد اینکار را بکنید، درغیر اینصورت تا زمانیکه کارهایی که اولویت بالاتری دارند را انجام نداده ‌اید سراغ آن نروید.

6. استراحت‌های کوتاه داشته باشید. این یک واقعیت است که استراحت‌های کوتاه بین کار بازده کاری شما را بالا می‌برد. این مسئله در تحقیقات بسیاری ثابت شده است. پس حتماً حداقل یکمرتبه در صبح و یکمرتبه در عصر استراحت کوتاه داشته باشید.

7. از روزهای تعطیل بیشترین استفاده را ببرید. تعطیلی‌ها را چطور می‌گذرانید؟ باید آن را به وقتی مثبت تبدیل کنید. از آن برای مطالعه، نوشتن، تفکر خلاق، پروژه ‌های خلاقانه، گوش دادن به کتاب‌های صوتی یا حتی نویسندگی استفاده کنید. اگر از این زمانتان لذت ببرید، شادی ناشی از آن وارد ساعت کارتان هم می‌شود.

8. کارهای غیرضروری را کنار بگذارید. کارهای غیرمهم را از لیست کارهای روزانه‌تان خط بزنید. بهترین راه برای اینکار این است که همیشه اول کارهای مهمتان را انجام دهید.

9. حتماً بین فعالیت‌ها و قرارملاقات‌ هایتان وقت کافی بگذارید تا بتوانید همیشه سر موقع سر قرار حاضر شوید.

10. دیدگاهی مثبت، شاد، شوخ ‌طبعانه، توام با قدرشناسی و مهربانی داشته باشید. کارآمد بودن در محل‌کار به این معنی نیست که باید همیشه جدی باشید. لبخند زدن به این معنی نیست که کارتان را درست انجام نمی‌دهید. شاد بودن و اشتیاق داشتن به این معنی نیست که حس رقابت ندارید.

مثبت بودن به این معنی نیست که چشمتان را به روی مشکلات بسته ‌اید. باید از زمانی که در محل ‌کار هستید لذت ببرید. کسانی را پیدا کنید که این ویژگی‌ها را داشته باشند تا بتوانند آن را به شما هم منتقل کنند. این روحیه مسری است. سعی کنید از غیبت کردن و بدگویی دوری کنید. ممکن است وسوسه ‌انگیز باشد اما هیچ خدمتی به هیچ ‌کس نمی‌کند.

11. به همکاران منفیتان هم محبت کنید. کسانیکه منفی هستند به یک دلیلی آنطور شده ‌اند. ممکن است مشکلاتی داشته باشند که شما چیزی از آن نمی‌دانید. سعی کنید قضاوت نکنید و با آنها مهربانانه رفتار کنید. وقتی با فردی منفی رو به ‌رو می‌شوید، می‌توانید انتخاب کنید که یا تحت تاثیر آن فرد قرار گیرید و یا این شما باشید که روی او تاثیر می‌گذارد. تصمیم با شماست. سعی کنید همیشه مثبت بمانید. به جای اینکه بگویید، "اَه! بازم این! منفی بودنش همیشه روزم رو خراب میکنه!" سعی کنید بگویید، "بیچاره! احتمالاً مشکی داره. امیدوارم اوضاعش بهتر بشه. به جای اینکه منفی بودن اون روی من تاثیر بگذاره سعی می‌کنم یکم دیدگاهش رو مثبت کنم."

12. قدم‌هایتان را بشمارید، مخصوصاً در روزهای بد. آرام پیش بروید. عجله نکنید. در هر زمان فقط یک کار انجام دهید و به جلو روید. اگر روزتان واقعاً کند است، شاید بد نباشد با کمی بازی و استراحت به خودتان انرژی بدهید.

13. همه چیز را آسان بگیرید. خستگی، رئیس‌های سرسخت، مشتریان بی ‌ادب، کامپیوترهای کند، هیچکدام را به مشکلاتی لاینحل برای خودتان تبدیل نکنید. بخاطر سختی‌های زندگی ضجه و زاری نکنید. وجود آنها را بپذیرید و سعی کنید جلو بروید.

14. مشکل با دیگران. هدفتان باید "پیشرفت کردن" باشد. خودتان را درگیر این نکنید که همیشه حق به جانبتان باشد یا برنده همه بحث‌ها و مشاجره‌ ها باشید. اینکار سرعت پیشرفتتان را کند می‌کند. در ذهنتان از خود سوال کنید، "چه چیز باعث می‌شود این تضاد و کشمکش جلو برود؟" بعد همان کار را بکنید.

15. زمانی را به مسافرت رفتن اختصاص دهید. سعی کنید کاری متفاوت انجام دهید. اگر همیشه به مسافرت‌های دور می‌روید. اینبار به حومه شهر بروید و سعی کنید چند روز آنجا فقط و فقط استراحت کنید. یا اگر همیشه سفرهای کوتاه و نزدیک می‌روید، سعی کنید اینبار به یک جای جدید بروید. تنوع یکی از رازهای شادی است.

16. وقتی درمورد همه چیز جنگ می‌کنید یا شکایت می‌کنید، تواناییتان برای خواستن چیزهای دیگر از بین می‌رود. نیرو و توانتان را برای چیزهایی که واقعاً به آن نیاز دارید ذخیره کنید.

17. نتایجتان را تقسیم کنید. منظور پز دادن نیست، منظورمان این است که برای کارها و تلاشتان اعتبار جلب کنید. نباید ساکت بنشینید و تصور کنید که بقیه می‌فهمند که چه می‌کنید. درمورد موفقیت‌هایتان حرف بزنید و بگذارید بقیه هم در موفقیت با شما شریک شوند.

18. کمک بخواهید. برای جلب همکاری دیگران خجالت نکشید. صبر نکنید تا شرکت به شما بگوید که چه باید بکنید. خلاقانه فکر کنید که چطور می‌توانید درکنار دیگران کار کنید تا نتیجه بزرگتری به دست آورید.

19. با سختی‌های راه رو به ‌رو شوید. اگر کار سختی هست که باید انجامش دهید، دست ‌دست نکنید و انجامش دهید. آن کار را کنار نگذارید. کار سخت را در ابتدای روز انجام دهید. مثل شیرجه زدن در استخر می‌ماند، تا سه بشمارید و بپرید.

20. زمان بیشتری طلب کنید. اگر سوالی از شما پرسیده شد که تعجب کردید یا سردرگم شدید، تصور نکنید که باید همان موقع جواب بدهید. از طرف مقابل زمان بخواهید تا روی آن فکر کنید و برای پاسخ دادن کمی تحقیق کنید. اینکار باعث می‌شود از دادن جوابی که ممکن است باعث پشیمانیتان شود خلاص شوید.

21. عادت‌های منفی را کنار بگذارید. یک روز تمام عادت و رفتارهای خودتان را بررسی کنید. با سختی‌ها چطور برخورد می‌کنید؟ با آدم‌ها چطور؟ با موقعیت‌های خاص؟ بعد در یک زمان خلوت به آنها فکر کنید و سعی کنید بفهمید کدام رفتارهایتان اشتباه بوده است تا روی آن کار کنید.

22. از انتقادات درس بگیرید. هیچوقت بلافاصله انتقاد دیگران را رد نکنید، حتی اگر آن انتقاد به مذاقتان خوش نیامد. بعضی‌وقت‌ها کسانی که دوستشان ندارید، فیدبک صادقانه‌تری به شما می‌دهند تا اطرافیان نزدیکتان. انتقادات را به خود نگیرید. گوش کنید، روی آن کار کنید و بعد تصمیم بگیرید چه قدم مثبتی برای برطرف کردن اشکال کار بردارید.

23. سازگار شوید. سازگاری مهمترین مهارت برای باقی ماندن موجودات زنده است. آنهایی که سازگاری نمی‌کنند، از بین می‌روند. در دنیای کار هم این موضوع صادق است. برای تغییر آماده باشید. به آن فرصت دهید. خودتان را با چیزهای جدید تطبیق دهید و موفق شوید.

24. یادگیری و پیشرفت. همیش به دنبال فرصت‌هایی برای یاد گرفتن چیزهای تازه و ارتقاء مهارت‌هایتان باشید. به دنبال سمینارها و تمرینات و آموزشات جدید باشید. از کلاس‌های آموزشی و کتابخانه شرکت استفاده کنید. برای تجدید اشتیاقتان باید همواره چیزهای تازه یاد بگیرید.

25. تفکر خلاق. کارتان خسته ‌کننده است؟ اگر اینطور است برای تغییر آن مسئولین قبول کنید. چطور می‌توانید کمی تنوع، خلاقیت و لذت وارد کارتان کنید؟ چه کاری می‌توانید بکنید که تابحال کسی نکرده باشد؟ چطور می‌توانید اشتیاقتان را برای کار بالا ببرید؟ یک راه جدید برای انجام کارهای قدیمی سراغ دارید؟ برای صرفه‌جویی در وقت، هزینه و کار چه کاری از دستتان برمی‌آید؟

طمع دنیا...

مورچه ای در پی جمع کردن دانه های جو از راهی می گذشت و نزدیک کندوی عسل رسید. از بوی عسل دهانش آب افتاد ولی کندو بر بالای سنگی قرار داشت و هر چه سعی کرد از دیواره سنگی بالا رود و به کندو برسد نشد. دست و پایش لیز می خورد و می افتاد...

هوس عسل او را به صدا درآورد و فریاد زد: ای مردم، من عسل می خواهم، اگر یک جوانمرد پیدا شود و مرا به کندوی عسل برساند یک «جو» به او پاداش می دهم.

یک مورچه بالدار در هوا پرواز می کرد. صدای مورچه را شنید و به او گفت: مبادا بروی ها...

کندو خیلی خطر دارد!

مورچه گفت: بی خیالش باش، من می دانم که چه باید کرد...!

بالدار گفت:آنجا نیش زنبور است.

مورچه گفت:من از زنبور نمی ترسم، من عسل می خواهم.

بالدار گفت:عسل چسبناک است، دست و پایت گیر می کند.

مورچه گفت:اگر دست و پاگیر می کرد هیچ کس عسل نمی خورد!!!

بالدار گفت:خودت می دانی، ولی بیا و از من بشنو و از این هوس دست بردار، من بالدارم، سالدارم و تجربه دارم، به کندو رفتن برایت گران تمام می شود و ممکن است خودت را به دردسر بیندازی...

مورچه گفت:اگر می توانی مزدت را بگیر و مرا برسان، اگر هم نمی توانی جوش زیادی نزن. من بزرگتر لازم ندارم و از کسی که نصیحت می کند خوشم نمی آید!

بالدار گفت:ممکن است کسی پیدا شود و ترا برساند ولی من صلاح نمی دانم و در کاری که عاقبتش خوب نیست کمک نمی کنم.

مورچه گفت: پس بیهوده خودت را خسته نکن. من امروز به هر قیمتی شده به کندو خواهم رفت.

بالدار رفت و مورچه دوباره داد کشید: یک جوانمرد می خواهم که مرا به کندو برساند و یک جو پاداش بگیرد.

مگسی سر رسید و گفت: بیچاره مورچه! عسل می خواهی و حق داری، من تو را به آرزویت می رسانم...

مورچه گفت: آفرین، خدا عمرت بدهد. تو را می گویند حیوان خیرخواه!!!

مگس مورچه را از زمین بلند کرد و او را دم کندو گذاشت و رفت...

مورچه خیلی خوشحال شد و گفت: به به، چه سعادتی، چه کندویی، چه بویی، چه عسلی، چه مزه یی، خوشبختی از این بالاتر نمی شود، چقدر مورچه ها بدبختند که جو و گندم جمع می کنند و هیچ وقت به کندوی عسل نمی آیند...!

مورچه قدری از اینجا و آنجا عسل را چشید و هی پیش رفت تا رسید به میان حوضچه عسل، و یک وقت دید که دست و پایش به عسل چسبیده و دیگر نمی تواند از جایش حرکت کند...

مور را چون با عسل افتاد کار           دست و پایش در عسل شد استوار

از تپیدن سست شد پیوند او               دست و پا زد، سخت تر شد بند او

هرچه برای نجات خود کوشش کرد نتیجه نداشت. آن وقت فریاد زد: عجب گیری افتادم، بدبختی از این بدتر نمی شود، ای مردم، مرا نجات بدهید. اگر یک جوانمرد پیدا شود و مرا از این کندو بیرون ببرد دو جو به او پاداش می دهم !!!

گر جوی دادم دو جو اکنون دهم            تا از این درماندگی بیرون جهم

مورچه بالدار از سفر برمی گشت، دلش به حال او سوخت و او را نجات داد و گفت: نمی خواهم تو را سرزنش کنم اما هوسهای زیادی مایه گرفتاری است...

این بار بختت بلند بود که من سر رسیدم ولی بعد از این مواظب باش پیش از گرفتاری نصیحت گوش کنی و از مگس کمک نگیری.

مگس همدرد مورچه نیست و نمی تواند دوست خیرخواه او باشد...

شاهکار انسان متمدن

 

شاید به جرات بتوان گفت صرف نظر از روابط نامشروع در بسیاری از موارد می شود از سقط جنین جلو گیری کرد مگر نه اینکه ما مسلمانیم و اعتقاد داریم که این خداوند است که ما را آفریده و نه کسی دیگر ،پس ،چگونه به خود اجازه می دهیم در کار او دخالت بکنیم در عصری که بشر خود را متمدن می داند  کار های از او سر می زند که حتی ،خیلی معذرت می خواهم وحشی ترین حیوانات هم نمی کنند حتی حیوان هم در بد ترین شرایط و حتی آنجایی که جانش در معرز خطر است حاضر نیست از بچه اش ،ااونیکه از وجودش است چشم پوشی کند در پاره ای موارد جانش را بخاطر بچه اش فدا می کند اما ما انسانها که هر حرکت نا پسندی را به حیوان ربط می دهیم ،واقعاً چه توجیعی برای این حرکتهای زشت ، ناپسند و درد آور داریم شما با دیدن این صحنه ،که شاهکار همنو عانتان  است از خودتان متنفر می شوید که یک انسانید .  

 

 

براستی ما به کجا می رویم ،به ناکجا آباد یا... مصداق شعر سعدی که می گوید رسد آدمی به جایی که جز خدا نبیند!!!

افسوس که با اندکی اندیشه می شود از مرگ صدها هزار کودک که خداوند به آنها حیات داده جلو گیری کرد چه بسا وجود این طفلان بی گناه در پاره ای موارد نه تنها باعث جدایی،طلاق و...نمی شد بلکه موجبات پیوند آن زوج می شد بهر حال این واقعیت تلخ، نه تنها در کشور ما، بلکه در تمامی کشور ها بچشم می خورد وظیفه ی همه ی ماست که این مسا له را جدی بگیریم و براحتی همانند شنیدن خبر یک حادثه نبینیم ، چرا که این روند در صورت ادامه می تواند چنان به جامعه سرایت و در نهایت آسیب برساند که پیامد ها و بازتاب ان  نه تنها برای مسببان آن بلکه به اجتماع نیز آسیب می رساند 

بررسی سقط در ایران

کودکانی که ناخواسته می آیند و مادرانی که ناخواسته می میرند(بررسی سقط در ایران)

 

سالهاست که یکی از خواسته‌های زنان در روز جهانی زن آزادی سقط جنین است. سقط جنین که در بسیاری از کشورهای پیرامونی عملی غیرقانونی محسوب می‌شود اغلب در مراکز غیر بهداشتی و توسط افراد غیر متخصص انجام شده و سالانه منجر به مرگ صدها هزار زن باردار می‌شود. ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. در حالی که آمار دقیقی از تعداد سقط جنین‌های غیرقانونی در ایران در دست نیست آمار غیررسمی و اطلاعاتی که توسط مراکز بهداشتی منتشر شده خبر از ابعاد هولناک این فاجعه می‌دهد. این آمار ظاهرا چنان تکان دهنده است که تدوین قانونی برای تسهیل سقط جنین قانونی را به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل کرده‌اند. 

گرچه سقط جنین در اکثر ادیان بزرگ عملی نامشروع قلمداد می‌شود و کلیسای کاتولیک، همچنان که اغلب علمای مسلمان و یهودی از مخالفان سرسخت آن هستند هر روز بر تعداد کشورهایی که قوانین سهل‌تری برای انجام این عمل وضع می‌کنند افزوده می‌شود. در اغلب کشورهای اروپایی که مسیر قانونگذاری از مجرایی عرفی و مدنی می‌گذرد سقط جنین با اندکی تفاوت مجاز اعلام شده است. در کشورهایی نیز که سقط جنین هنوز به طور کامل قانونی اعلام نشده چنان شرایطی فراهم شده که پایان دادن به بارداری ناخواسته به ندرت سلامت مادران را به خطر می‌اندازد. قوانین در میان کشورهای اروپایی بر سر زمان مجاز برای سقط جنین اختلاف دارند و این مدت در قوانین مربوط از ده هفته (فرانسه) نا ۲۴ هفته (هلند) متغیر است. آمار سازمان بهداشت جهانی خبر از ۲۱۰ میلیون بارداری در سال می‌دهد که نزدیک به ۵۰ میلیون آن به سقط جنین منجر می‌شود. ظاهرا ۲۰ میلیون از این سقط‌ها غیرقانونی و اغلب در شرایطی غیر بهداشتی انجام می‌شود. سهم کشورهای توسعه نیافته از این سقط های غیر بهداشتی ۹۵ درصد است. برخی معتقدند ۳۰ درصد از سقط هایی که در ایران انجام می‌شود غیرقانونی است که در موارد بسیاری به مرگ مادران می‌انجامد. این معضل بر مسسولان نیز پوشیده نیست. 

جهانبخش امینی، عضو کمیسیون بهداشتی مجلس معتقد است «انجام سقط جنین غیر قانونی در مراکز غیر تخصصی و غیر بهداشتی موجب بروزعوارضی نظیر باقی ماندن جفت در بدن و خونریزی مکرر، عفونت شدید، بی‌حالی، افت فشار خون، انتقال هپاتیت و ایدز به مادران می‌شود که در برخی موارد منجر به مرگ آنان خواهد شد.»

در ایران نیز چون بسیاری از کشورهای پیرامونی، غیرقانونی بودن سقط جنین بارداریهای ناخواسته را به معضل و خطری برای مادران تبدیل کرده است. آمار دقیقی از تعداد سقط جنین‌های غیرقانونی در دست نیست. تنها آماری که جسته و گریخته منتشر می‌شود، آماری تخمینی است یا آماری که می‌توان از صفحات روزنامه‌ها و مجله‌ها استخراج کرد.

این اطلاعات حکایت از آن دارد که سالانه صدها زن جوان جان خود را بر اثر سقط جنین در شرایط غیر بهداشتی از دست می‌دهند. در ایران سقط جنینی قانونی است که وجودش سلامت مادر را به خطر بیندازد یا به تولد نوزادی معلول بینجامد. در حالی که تقریبا همه‌ی صاحب‌نظران بر این اعتقادند که مهمترین دلیل سقط جنین بارداری ناخواسته است. در این میان سهم بارداری‌های قبل از ازدواج و در میان زنان زیر ۲۳ سال رقمی چشمگیر است و هر روز بر بارداریهای ناخواسته‌ی دختران زیر شانزده سال افزوده می‌شود.

درباره راه‌های جلوگیری از سقط جنین غیرقانونی مسئولان نظرات گوناگونی دارند. جهانبخش امینی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس به خبرگزاری مهر می‌گوید «یکی از راهکارهای آن در نظر گرفتن جریمه سنگین برای افراد دخیل در این عمل غیرقانونی و خطرناک است.» در مقابل، نه تنها بسیاری از متخصصان که برخی از نمایندگان مجلس نیز چاره را در تسهیل قوانین می‌دانند. یکسال پیش عابد فتاحی یکی از اعضای کمیسیون بهداشت مجلس با اشاره به این که «از میان تعداد سقط جنین غیر قانونی در دنیا به طور متوسط ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نفر از زنان باردار جان خود را از دست می دهند» گفته بود «هم اکنون برای سقط جنین مواردی نظیر تولد ناقص نوزادان و در خطر بودن جان مادران در صورت تولد نوزاد، قوانین سختی در نظر گرفته شده است و اعضای مجلس به دنبال آسان تر کردن این قوانین هستند تا از این طریق مشکلات مرگ و میر مادرانی که شامل حال این قانون می‌شوند، پایان پذیرد.»

او معتقد است «متاسفانه سالانه بسیاری از زنان ایرانی بی‌رحمانه و به وسیله دست‌های کثیف و  آلوده افراد غیر متخصص، داروهای غیر استاندارد و در مراکزی کاملا غیر بهداشتی جان خود را از دست می‌دهند.»

عابد فتاحی در خصوص آمار سقط جنین در کشور می‌گوید «به علت اینکه  سقط جنین در ایران قتل عمد محسوب می‌شود، هیچ کس در این مورد آماری ندارد اما متاسفانه سقط جنین در کشور بشدت شایع شده است اما مردم از دادن اطلاع در این خصوص می‌ترسند.» 

در مورد شرایط مجاز بودن سقط جنین میان علمای اسلام تفاوت نظرهای فاحشی وجود دارد و همین مسئله قانونگذاری را برای نمایندگان مجلس دشوار کرده است. در حالی که موارد اعلام شده از سوی پزشکی قانونی، قوه قضاییه و طرح سقط جنین مجلس، همه به بیماری و خطر جانی برای مادر مربوط می‌شوند، در عمل ضرورت بخش بزرگی از سقط جنین‌ها به بارداریهای ناخواسته و روابط پیش از ازدواج مربوط‌‌اند؛ روابطی که قانونا «نامشروع» قلمداد و خود جرم محسوب می‌شوند. چندی پیش یکی از هفته نامه‌ها با انتشار عکسی از یک جنین مرده در جوی خیابانی در تهران خبر می‌داد که هر ماه پانزده جنین در زباله‌های شهر تهران پیدا می‌شود. همچنین جایزه‌ی دومین مسابقه عکاسی مطبوعاتی - خبری “کاوه گلستان” نیز امسال به عکسی تعلق گرفت که جنینی را در جوی یکی از خیابان‌های پر رفت و آمد تهران نشان می‌داد. این عکسها و گزارشها بار دیگر بحث در مورد سقط جنین را در ایران به عنوان موضوع روز مطرح کرده گرچه هنوز چاره‌ای برای این معضل پیدا نشده است. سقط جنین‌های غیرقانونی در حالی همچنان خطری برای زنان جوان باردار است که غیر بهداشتی و خطرناک بودن سقط جنین فقط معضل مراکز مخفی نیست. به گفته‌ی یکی از اعضای کمیسیون بهداشت مجلس «بهداشت و درمان نه تنها در بیمارستان‌های دولتی بلکه در بیمارستان‌های خصوصی نیز رعایت نمی‌شود.» به گفته‌ی این نماینده «آمار دقیقی از تعداد سقط‌های انجام شده در کشور وجود ندارد، چرا که بیشتر عمل‌های سقط جنین در مراکز غیر قانونی و زیرزمینی انجام می‌شود.» او همچنین می‌افزاید «‌متاسفانه به دلیل نبود قانونی جامع و مانع همه ساله تعداد قابل توجهی از زنان با مراجعه به مراکز فاقد صلاحیت اقدام به سقط جنین می‌کنند که اغلب موجب ایجاد عوارض جدی و حتی مرگ آنان می‌شود.» اواخر دیماه امسال نیروی انتظامی به دنبال شکایت مردی که همسرش ۴۸ ساعت پس از سقط جنین فوت کرده بود زنی را دستگیر کرد که لااقل در شش سال گذشته ۴۲ جنین را به طور غیرقانونی سقط کرده بوده. آیا همین خبر حکایت از ابعاد هولناک یک معضل اجتماعی نمی‌دهد؟ در تهران و اغلب شهرهای بزرگ ایران یافتن داروهای سقط جنین و مراکزی که به طور مخفی به این کار مشغولند مانند دست یافتن به هر چیز غیر قانونی دیگر کاری سهل و ساده است و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان همین امر خود نشانه‌ی وجود تقاضای بسیار است. 

bfardipour.blogfa.com

ویژگی های منحصر به فرد عسل

1_ به راحتی هضم می شود: مولکول های قند موجود در آن می توانند به راحتی به سایر قندها تبدیل شوند، به همین جهت حتی حساس ترین معده ها نیز می تواند آن را به سادگی هضم کند.

2_ منبع بسیار خوبی از آنتی اکسیدان است: نقش بزرگی در جلوگیری از سرطان و همچنین بیماریهای قلبی دارد.

3_ سطح کالری آن پایین است: در مقایسه با سایر مواد قندی ۴۰% کمتر کالری دارد، هرچند انرژی آن بسیار بالاست، اما به وزن بدن شخص اضافه نمی کند.

4_ به سرعت در خون پخش می شود: وقتی با میزان مناسبی آب مخلوط شود. پس از ۷ دقیقه در جریان خون پخش می شود و با آزادسازی ملکول قند به عملکرد بهتر مغزکه اصلی ترین مصرف کننده قند در بدن است، کمک می کند و مانع بروز خستگی می شود.

5_ در سلامت و ساخت عوامل خونی مؤثر است: بخش مهمی از انرژی مورد نیاز برای این مورد تأمین می کند، به علاوه باعث تمیز شدن خون می شود. 

 دارچین و عسل را با هم بخورید:

مخلوط عسل و دارچین درمان کننده بسیاری از بیماری ها در زمان قدیم و حال می باشد.

امروزه دانشمندان بر این عقیده هستند که عسل با وجودی که شیرین است، اما اگر در مقدار معین مصرف شود حتی برای بیماران دیابتی هم مضر نمی باشد.

مجله معروفی در کانادا به نام Weekly World تعداد 95 نوع بیماری که توسط عسل و دارچین درمان شده اند را نام برده است.

در این مقاله با عسل و دارچین، درمان کننده بسیاری از بیماری ها آشنا می شویم.

ورم مفاصل

-    یک قسمت عسل را در 2 قسمت آب گرم حل کرده و به آن 1 قاشق چای خوری پودر دارچین بیافزایید. خمیر حاصله را روی محل درد به آرامی بمالید. درد بعد از 15 دقیقه از بین خواهد رفت.

-    همچنین بیماران دچار ورم مفاصل می توانند، 1 فنجان آب داغ را با 2 قاشق عسل و 1 قاشق چای خوری پودر دارچین مخلوط کرده و بنوشند. این عمل را هر روز باید انجام دهند تا بیماری شان معالجه شود.

-    مطالعات انجام شده روی این بیماران نشان داده است که، اگر این بیماران قبل از صبحانه مخلوط 1 قاشق غذاخوری عسل با 4/1 قاشق چای خوری پودر دارچین را میل کنند، درد آنها بعد از 1 ماه از بین خواهد رفت. بیماران مورد مطالعه نمی توانستد راه بروند اما بعد از استفاده از این روش، توانستند به راحتی شروع به راه رفتن بدون درد کنند.

جلوگیری از ریزش مو

-    قبل از حمام کردن، 1 قاشق غذاخوری عسل به همراه با 1 قاشق چای خوری پودر دارچین مخلوط کرده و روی سر خود بمالید و 5-15 دقیقه صبر کنید و سپس موهای خود را بشوئید.

عفونت مثانه

-    2 قاشق غذاخوری عسل به همراه با 1 قاشق چای خوری پودر دارچین را در 1 لیوان آب گرم حل کرده و آن را بنوشید. این روش باعث می شود که میکروب های مثانه را از بین برود.

درد دندان

-    5 قاشق چایخوری عسل به همراه با 1 قاشق چای خوری پودر دارچین مخلوط کرده و خمیر حاصله را روی دندان خراب بمالید. این عمل را 3 بار در روز انجام دهید تا دندان خراب و دردناک درمان شود.

کلسترول

-    2 قاشق غذاخوری عسل به همراه با 3 قاشق چای خوری پودر دارچین را در مقداری برابر 2 لیوان چای حل کرده و آن را بنوشید. بدین وسیله بعد از 2 ساعت کلسترول خون به اندازه 10درصد پایین می آید.

-         تحقیقات اخیر نشان داده است که مصرف عسل خالص در درمان بیماران مبتلا به کلسترول بسیار مفید است.

سرماخوردگی

-    به مدت 3 روز از مخلوط 1 قاشق غذاخوری عسل گرم با 4/1 قاشق چایخوری پودر دارچین استفاده کنید. این روش برای درمان سرفه مزمن، سرماخوردگی و سینوزیت به کار می رود.

-         عسل محتوی مواد مفید طبیعی است و به این ترتیب از آنفلوآنزا و سرماخوردگی جلوگیری می کند.

ناباروری , باردار شدن

-         زنان می توانند از پودر دارچین برای باردار شدن استفاده کنند.

-    زنان نابارور مقداری پودر دارچین را با 2/1قاشق چای خوری عسل مخلوط کرده و آن را به طور مرتب در روز روی لثه یا دهان خود قرار دهند. این کار باعث می شود که مخلوط حاصل از طریق بزاق وارد بدن شود.

-    در مریلند (شهری در آمریکا) برای مدت 14 سال هیچ نوزادی متولد نمی شد. تا اینکه زنان و مردان شروع به خوردن عسل و دارچین کردند و بعد از مدت کوتاهی زنان باردار شدند.

-         مردان 2 قاشق غذاخوری عسل را قبل از خواب میل کنند تا این مشکل برطرف شود.

معده درد

-         مخلوط عسل و پودر دارچین ، درمان کننده درد معده، زخم معده و نفخ می باشد.

بیماری قلبی

-    خمیر عسل و پودر دارچین را تهیه کنید و آن را بر روی نان به جای مربا قرار دهید. این روش را به طور مرتب به عنوان صبحانه میل کنید.

-    این روش باعث پایین آوردن کلسترول، کاهش ضربان قلب، به راحتی نفس کشیدن، بهتر شدن جریان خون و جلوگیری از بیماری قلبی می شود.

بهبود سیستم ایمنی

-         استفاده روزانه از عسل و دارچین باعث حفاظت بدن از باکتری و ویروس می شود.

-         عسل، محتوی مقدار زیادی ویتامین و آهن می باشد و بدن را مقاوم می کند.

-    استفاده روزانه از عسل، باعث عملکرد بهتر گلبول های سفید خون می شود و درنتیجه بهتر با ویروس ها و باکتری های وارد شده به بدن می جنگد.

سوء هاضمه

-    قبل از هر وعده غذا، پودر دارچین را روی 2 قاشق غذاخوری عسل بریزید. این کار باعث می شود که اسید معده ترشح شود و غذای وارده به معده را هضم کند و از سوء هاضمه جلوگیری کند.

آنفلوآنزا

افزایش طول عمر

-         نوشیدن چای با عسل و پودر دارچین از بین برنده پیری زودرس می شود.

-    4 قاشق غذاخوری عسل و 1 قاشق پودر دارچین را در 3 فنجان آب حل کرده و بجوشانید و مانند چای میل کنید. 4-3 بار در روز به مقدار 4/1 فنجان بنوشید تا پوستی لطیف و نرم داشته باشید.

تاول

-    3 قاشق غذاخوری عسل با 1 قاشق غذاخوری پودر دارچین مخلوط کرده و قبل از خواب، روی تاول بگذارید و صبح مخلوط مالیده شده بر روی تاول را با آب گرم بشویید. اگر این کار را به مدت 2 هفته هر روز انجام دهید، تاول را از ریشه از بین خواهید برد.

عفونت پوستی

-         تمام عفونت های پوستی و اگزما با استفاده از عسل و پودر دارچین درمان می شوند.

کاهش وزن

-         1 فنجان آب،عسل و پودر دارچین را هر روز و قبل از صبحانه با معده خالی بنوشید.

-         اگر مخلوط گفته شده را هر روز بنوشید، از تجمع چربی در بدن جلوگیری کرده و باعث کاهش وزن می گردد.

سرطان

-         عسل و دارچین، درمان کننده سرطان های معده و استخوان شناخته شده است.

-    برای 1 ماه و 3 بار در روز، 1 قاشق غذاخوری عسل با 1 قاشق چای خوری پودر دارچین را برای جلوگیری از سرطان مصرف کنید.

گرسنگی

-         مطالعات اخیر نشان دهنده این است که شکر عسل نه تنها مضر نیست، بلکه بسیار مفید می باشد.

-         مقدار مساوی از عسل و دارچین جلوی گرسنگی را می گیرد.

-    2/1 قاشق غذاخوری عسل در 1 لیوان آب و مقدار کمی پودر دارچین، باعث می شود که سرزنده تر و دارای انرژی بیشتر باشید.

تنفس بد

-         صبح ها 1 قاشق چای خوری عسل و دارچین را با آب گرم مخلوط کرده و بنوشید. 

شیوانا و کاهن بدگو...

در تاریخ مشرق زمین شیوانا را استاد عشق و معرفت و دانایی می دانند، اما او در عین حال کشاورز ماهری هم بود و باغ سیب بزرگی را اداره می کرد.

درآمد حاصل از این باغ صرف مخارج مدرسه و هزینه زندگی شاگردان و مردم فقیر و درمانده می شد.

درختان سیب باغ شیوانا هر سال نسبت به سال قبل بارور تر و شاداب تر می شدند و مردم برای خرید سراغ او می آمدند. ..

یک سال تعداد سیب های برداشت شده بسیار زیادتر از از قبل بود و همه شاگردان نگران خراب شدن میوه های بودند. در دهکده ای دور هم کاهن یک معبد بود که به دلیل محبوبیت بیش از حد شیوانا، دائم پشت سر او بد می گفت و مردم را از خرید سیب های او بر حذر می داشت.

چندین بار شاگردان از شیوانا خواستند تا کاهن معبد را گوش مالی دهند و او را جلوی معبد رسوا کنند، اما شیوانا دائم آنها را به صبر و تحمل دعوت می کرد و از شاگردان می خواست تا صبور باشند و از دشمنی کاهن به نفع خود استفاده کنند !!!

وقتی به شیوانا گفتند که تعداد سیب های برداشت شده امسال بیشتر از قبل است و بیم خراب شدن میواه های میرود٬ شیوانا به چند نفر از شاگردانش گفت که بخشی از سیب ها را با خود ببرند و به مردم ده به قیمت بالا بفروشند، در عین حال به شاگردان خود گفت که هر جا رسیدند درسهای رایگان شیوانا را برای مردم ده بازگو کنند و در مورد مسیر تفکر و روش معرفتی شیوانا نیز صحبت کنند...

هفته بعد وقتی شاگردان برگشتند با تعجب گفتند که مردم ده نه تنها سیب های برده شده را خریدند بلکه سیب های اضافی را نیز پیش خرید کردند !

یکی از شاگردان با حیرت پرسید: اما استاد سوالی که برای ما پیش آمده این است که چرا مردم آن ده با وجود اینکه سال ها از زبان امین معبدشان بدگویی شیوانا را شنیده بودند ولی تا این حد برای خرید سیب های شیوانا سر و دست می شکستند؟

شیوانا پاسخ داد: جناب کاهن ناخواسته نام شیوانا را در اذهان مردم زنده نگه داشته بود، شما وقتی درباره مطالب معرفتی و درسهای شیوانا برای مردم ده صحبت کردید، آنها چیزی خلاف آنچه از زبان کاهن شنیده بودند را مشاهده کردند، به همین خاطر این تفاوت را به سیب ها هم عمومیت دادند و روی کیفت سیب های شما هم دقیق شدند و عالی بودن آنها را هم تشخیص دادند.  

ما سود امسال را مدیون بدگویی های آن کاهن بد زبان هستیم. او باعث شد مردم ده با ذوق و شوق و علاقه و کنجکاوی بیشتری به درس های معرفت روی آودند و در عین حال کاهن خود را بهتر بشناسند!

پیشنهاد می کنم به او میدان دهید و بگذارید باز هم بدگویی و بد زبانی اش را بیشتر کند! به همین ترتیب همیشه می توان روی مردم این ده به عنوان خریدار های تضمینی میوه های خود حساب کنید.

هر وقت فردی مقابل شما قد علم کرد و روی دشمنی با شما اصرار ورزید. اصلا مقابلش نایستید، به او اجازه دهید تا یکطرفه در میدان دشمنی یکه تازی کند... زمان که بگذرد سکوت باعث محبوب تر شدن شما و دشمنی او باعث شکست خودش می شود.

در این حالت همیشه به خود بگویید، قدرت من بیشتر است چرا که او هیچ تاثیری روی من ندارد و من هرگز به او فکر نمی کنم و بر عکس من باعث می شوم تا به طور دائم در ذهن او جولان دهم و او را وادار به واکنش نمایم، این جور مواقع سکوت نشانه قدرت است ...

سری دوم قوانین برای زندگی بهتر

11. با خودتان صادق باشید و اگر می دانید کاری باعث موفقیتتان نمی شود آن را از زندگی خود خارج کنید و به جای بهانه آوردن از همین حالا دست بکار شوید.

12. نسبت به انجام هر کاری درست و با دقت تصمیم گیری کنید.

13. به خاطر داشته باشید عملکردهای شماست که داستان زندگی تان را می نویسد.

14. فکرها، آرزوها، هدف ها و تصمیمات خود را به عملکردهای معنادار، هدفمند و سازنده ترجمه کنید.

15. خودتان را بر اساس نتایجی که می گیرید ارزیابی کنید، نه فقط بر اساس حرف ها.

16. درد خود را بشناسید تا هر چه سریع تر خود را از مهلکه مسبب بروز آن درد خلاص کنید. به این نکته واقف باشید که همین درد می تواند انگیزه ای برای بروز یک تغییر در زندگی شما باشد.

17. گاهی ریسک کردن در زندگی باعث موفقیت می شود. اگر خردمندانه و با درایت ریسک کنید، پیروزی از آن شماست. اگرچه ریسک کردن در ابتدای امر دلهره آور و ترسناک است، اما ارزش آن را دارد. توجه داشته باشید که برای این کار ممکن است مجبور باشید خیلی از چیزهای آشنا و عادت ها و راحتی های خود را کنار بگذارید.

18. فیلترهایی که جلوی چشم شما را گرفته اند تا دنیا را زیبا نبینید، دور بیندازید.

19.شما دنیا را آنگونه که می بینید؛ می شناسید و تجربه می کنید. این شما هستید که می توانید انتخاب کنید که چگونه به دنیا بنگرید و آن را تجربه کنید. این قدرت انتخاب در هر مرحله از زندگی همراه شماست.

20. عواملی را که بر نگاه شما به دنیا اثر می گذارند بشناسید و در صورت منفی بودن، آنها را تغییر دهید و مثبت کنید. اگر از دریچه تجربیات تلخ گذشته به دنیا نگاه می کنید، بدانید که دارید حال و آینده خود را بر اساس همان تجربیات می سازید.

8 قدم فاصله تا محبوبیت در دل ها

1- راه کمک به دیگران را پیدا کنید : 

نسبت به همه کس مهربان، همدل و سرشار از حس یاری و یاوری باشید چرا که ممکن است روزی سرنوشت شما در دستان آنها قرار گیرد و یا حداقل دوستی به حلقه دوستان‌تان اضافه شود.
2- به آنچه می‌گویید عمل کنید : 

دوستان‌تان هنگامی به شما اعتماد خواهند کرد که ببینند شما آنچه را که می‌گویید انجام می‌دهید. آنها همچنین توقع دارند که شما آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهید. هیچ چیز نباید مهم‌تر از قولی که می‌دهید. باشد. وقتی شما به شکلی ذهنی و اخلاقی به قول‌هایی که می‌دهید پایبند باشید پلی ‌بین خودتان و موفقیت می‌زنید.
3- بردبار باشید و کم انتقاد کنید : 

این واقعیتی است که همه اشخاص نکات قابل انتقادی دارند و ممکن است کارهایی انجام دهند که از نظر شما ناپسند باشد اما شما زمانی نسبت به دیگران موفق‌تر خواهید بود و دشمنان کمتری خواهید داشت که آن ها را آنطور که هستند بپذیرید.
4- سعی نکنید بر دیگران حکم فرمایی کنید : 

هیچ‌کس دوست ندارد که به عنوان فردی ضعیف به حساب بیاید. توانایی‌هایش به هیچ گرفته شود و همیشه به او بگویند چه کاری را چگونه انجام دهد. اگر شما دایماً خواسته‌های خود را به دیگران تحمیل کنید، با به وجود آوردن حس برتری جویی و سلطه طلبی در منزل یا محیط کار دیگران را از خود دور می‌کنید.
5- معلوماتتان را به رخ نکشید : 

هر فردی دوست دارد در دید دیگران مهم و ارزشمند به نظر بیاید. پس هنگامی که شما تلاش می‌کنید این احساس را به فردی تقدیم کنید. بهترین موقعیت را در روابط ایجاد و ادب و نزاکت خود را متجلی کرده‌اید، اما اگر تلاش کنید با فضل فروشی خود را فرد مهمی نشان دهید اگر چه ممکن است دیگران شما را به خاطر دانش‌تان تحسین کنند اما شما را دوست نخواهند داشت. بهتر است مورد علاقه باشید تا مورد تحسین. توجه کنید کسی که تلاش می‌کند تا اطلاعات و دانش‌اش را به رخ شما بکشد شاید دارد تلاش‌می‌کند احساس عمیق خود کم‌ بینی در سایر زمینه‌ها را مخفی کند، او به دلسوزی و همدلی شما نیاز دارد.
6- هرگز به گونه‌ای رفتار نکنید که گویی شما بالاتر و برتر از اطرافیان‌تان هستید : 

اگر خداوند به شما توانایی‌های برتری بخشیده است. برای آن است که در رشد و ارتقای آن بکوشید و از مواهب آن بهره‌مند شوید. اگر تلاش می‌کنید تا این برتری‌ها را به رخ اطرافیان‌تان بکشید. متاسفانه یک جزیزه کوچک تنها خواهید شد و در جمع مجبورید مدام سر به این سو و آن سو بچرخانید تا شاید شنونده‌ای برای حرف‌هایتان پیدا کنید. این سرنوشت در انتظار همه کسانی است که دروغ می‌گویند و بدون وقفه مبالغه می‌کنند. مراقب باشید زمانی ممکن است شما هم فریاد بزنید و کسی به یاری‌تان نیاید.
7- با گوشه و کنایه و متلک صحبت نکنید : 

اگر شما بتوانید شرایط حاکم بر جمع و حال و حوصله افراد دور و برتان را درک کنید. روابط شخصی شما مانند یک سفر دریایی نرم و آرام خواهد شد. زمانی ممکن است یک پاسخ کنایه‌آمیز بتواند توفانی از خنده به راه بیندازد. اما باید متوجه باشید این شادی زودگذر باعث دلخوری و دلتنگی فرد دیگری نشود.
8- هرگز مردم را مسخره نکنید : 

اشتباه کردن جزء لاینفک رفتار بشری است و هیچ‌ چیزی به اندازه مسخره شدن به خاطر آن اشتباه فرد را مورد اذیت و آزار قرار نمی‌دهد. مسخره کردن سبب می‌شود فرد احساس حقارت کند. این کار اهانت بزرگی است به اندازه‌ای که گاهی وقت‌ها زمان زیادی طول می‌کشد تا شخص بتواند فرد مسخره کننده را ببخشد.

 

( یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک . و لولا علی لما خلقتک . و لو فاطمه لما خلقتکما (

ای  احمد (ص) اگر تو نبودی جهان را نمی آفریدم . و اگرعلی نبود ترا نمی آفریدم و

 اگر فاطمه نبود شما را نمی آفریدم

خدای فاطمه در یک جمله کوتاه از احادیث قدسی ، او را راز آفرینش و علت نهائی خلقت معرفی کرده

میلاد خجسته سرور بانوان جهان، عطای خداوند سبحان، کوثر قرآن حضرت فاطمه زهرا (س) بر همگان مبارک باد

برای اینکه بزرگ باشی ، نخست کوچک باش...

بسیاری از مردم کتاب" شازده کوچولو  اثر اگزوپری " را می شناسند. اما شاید همه ندانند که او خلبان جنگی بود و با نازیها جنگید وکشته شد .

قبل از شروع جنگ جهانی دوم اگزوپری در اسپانیا با دیکتاتوری فرانکو می جنگید . او تجربه های حیرت آور خود را در مجموعه ای به نام لبخند گرد آوری کرده است...

در یکی از خاطراتش می نویسد که او را اسیر کردند و به زندان انداختند او که از روی رفتارهای خشونت آمیز نگهبانها حدس زده بود که روز بعد اعدامش خواهند کرد ...

مینویسد : مطمئن بودم که مرا اعدام خواهند کرد به همین دلیل بشدت نگران بودم . جیبهایم را گشتم تا شاید سیگاری پیدا کنم که از زیر دست آنها که حسابی لباسهایم را گشته بودند در رفته باشد یکی پیدا کردم وبا دست های لرزان آن را به لبهایم گذاشتم ولی کبریت نداشتم . از میان نرده ها به زندانبانم نگاه کردم . او حتی نگاهی هم به من نینداخت درست مانند یک مجسمه آنجا ایستاده بود

فریاد زدم : هی رفیق کبریت داری؟!!

به من نگاه کرد شانه هایش را بالا انداخت وبه طرفم آمد . نزدیک تر که آمد و کبریتش را روشن کرد بی اختیار نگاهش به نگاه من دوخته شد .لبخند زدم ونمی دانم چرا؟

شاید از شدت اضطراب، شاید به خاطر این که خیلی به او نزدیک بودم و نمی توانستم لبخند نزنم . در هر حال لبخند زدم وانگار نوری فاصله بین دلهای ما را پر کرد میدانستم که او به هیچ وجه چنین چیزی را نمیخواهد ....

ولی گرمای لبخند من از میله ها گذشت وبه او رسید و روی لبهای او هم لبخند شکفت . سیگارم را روشن کرد ولی نرفت و همانجا ایستاد مستقیم در چشمهایم نگاه کرد و لبخند زد من حالا با علم به اینکه او نه یک نگهبان زندان که یک انسان است به او لبخند زدم نگاه او حال و هوای دیگری پیدا کرده بود .

پرسید: بچه داری؟

با دستهای لرزان کیف پولم را بیرون آوردم وعکس اعضای خانواده ام را به او نشان دادم وگفتم : آره ایناهاش !

او هم عکس بچه هایش را به من نشان داد ودرباره نقشه ها و آرزوهایی که برای آنها داشت برایم صحبت کرد. اشک به چشمهایم هجوم آورد . گفتم که می ترسم دیگر هرگز خانواده ام را نبینم.. دیگر نبینم که بچه هایم چطور بزرگ می شوند . چشم های او هم پر از اشک شدند. ناگهان بی آنکه که حرفی بزند . قفل در سلول مرا باز کرد ومرا بیرون برد. بعد هم مرا بیرون زندان و جاده پشتی آن که به شهر منتهی می شد هدایت کرد نزدیک شهر که رسیدیم تنهایم گذاشت و برگشت بی آنکه کلمه ای حرف بزند...!

 یک لبخند زندگی مرا نجات داد ... 

ای یگانه ترین بعد از خدای!

  

مادر تو را چه بنامم که هیچ چیز یارای برابری با تو را ندارد
کوهت ننامم که کوه پایداری و استقامت از تو آموخته 

 رودت نخوانم که رود صداقت و پاکدامنی تو را به ارمغان برده
آسمانت نخوانم که بسی بلندتر و رفیع تری و آسمان زیر گامهای توست
 

ماه و خورشیدت ننامم که آن دو نور تو را به عاریت گرفته اند
ستاره ات ندانم که آنان بی شمارند و تو بی همتا

تو را نسترن و یاس و یاسمن نمی دانم که گل نیز عطر و بویش را از تو دارد
آبشاران خروشان از مهر توست و دشت وسعت خویش را از قلبت گرفته 

مادر تو را با کدامین شعر و غزل بسرایم که در مقابل نامت شعر و غزل نیز عاجزند
تو خود یک دنیا کلامی و یک عمر واژه ای ...

مادر ای طراوت بهاران و ای هستی بخش زندگانیم
تو را چه بنامم و وصفت چه بخوانم که بیکران آسمانها و دریاها
و هرچه در اوست در پیش نام تو کوچکند و عزیز

  و اکنون تو را ای بزرگ، ای بی همتا
با تمام عظمتت در قلب کوچک خود می یابم و یزدان پاک را سپاس می گویم
که این نهال عشق و محبت را به قلب من ارزانی داشت  

باشد که به جبران نیکیهایت و به پاس دلواپسیهایت
همواره تو را عزیز بدارم و محترم
و همواره آواز من این باشد که
مادر... دوستت دارم ... دوستت دارم

عمرت مستدام؛ نامت جاودان و روزت مبارک

همه چیز درباره حجامت

 تاریخچه : 

حجامت نام یک روش درمانی پیچیده است که بر اساس قدیمی ترین سند موجود از 3300 سال قبل از میلاد مسیح درمقدونیه انجام می شده و بعدها به یونان رخنه کرده است و در آن زمان شاخص پزشک بودن ، حجامت کردن و داشتن ابزار آن بوده است .
اوراق پاپیروس که از عصر باستان بدست آمده نیز نشان می دهد که حدود 2200 سال قبل از میلاد مسیح ،حجامت امری رایج بوده است .
بقراط که حدود 400 سال قبل از میلاد مسیح می زیسته است با روشهای مختلف حجامت آشنا بوده است و در آثار خود به موارد استفاده و منع آن اشاره کرده است.
در آثار جالینوس نیز مطالب متنوعی در مورد حجامت بر جا مانده است .
تعریف حجامت در واقع اعمال یک استرس فوری به سیستم ساکن دفاع عمومی بدن است تا آن را برعلیه کلیه عوامل درونی و بیرونی هشیار و فعال نماید.
بیشترین کاربرد حجامت در بعد پیشگیری است و با مکانیسمهای مختلفی از جمله تنظیم سیستم ایمنی ، تنظیم ترکیبات شیمیایی و هورمونی خون و تنظیم سیستم اعصاب خودکاربدن ازابتلا به انواع بیماریها پیشگیری می کند .علاوه براین حجامت کاربرد های در مانی نیز دارد به نحوی که در در مان برخی بیماریها مانند سردردهای عصبی ومیگرنی ، چربی ، قند و اوره خون ،سنگهای کلیوی و کیسه صفرا موثر است 

 انواع حجامت :

در کشور های غربی حجامت تقریبا به ده روش انجام می شود ولی درطب سنتی ایران حجامت بطور کلی به دو دسته تقسیم می شود :
حجامت خشک :
که در فرهنگ عامه به لیوان گذاری معروف است به شیوه خلا گرمایی و از طریق گذاشتن پنبه در حال سوختن در ته لیوان و گذاشتن لیوان در موضع انجام می شود
حجامت تر:
در این روش پس از اینکه پزشک موضع حجامت را ضد عفونی نمود ،با استفاده از یک لیوان یکبار مصرف مخصوص حجامت وبا دستکاه مکش ، عمل بادکشی را انجام میدهد . خلا ایجاد شده در لیوان باعث تجمع مواد سبک خون مویرگی در موضع حجامت می شود .سپس پزشک لیوان را از موضع جدا نموده و با یک تیغ یکبار مصرف چند خراش سطحی به عمق نیم تا یک میلی متربه صورت مایل ایجاد می کند. سپس دوباره لیوان را گذاشته و عمل مکش را انجام می دهد.این عمل سه تا پنج مرتبه انجام می شود و در مجموع حداکثر 50 تا 75 میلی لیتر خون از بدن شخص خارج می شود .البته بدن در مدت زمان بسیار کوتاهی قادر به باز سازی این مقدار خون است .
توصیه های قبل از حجامت :
بهتر است با شکم خالی حجامت انجام نشود . بنابراین یکساعت قبل از حجامت (ترجیحا شربت عسل ) یا آب انار یا ماءالشعیر لیمویی میل نمایید.

مصرف سیگار در روزی که قصد حجامت دارید ممنوع است.
تا 12 ساعت قبل و بعد از حجامت مقاربت جنسی انجام نشود.
قبل از حجامت حتما عینک را از چشم بردارید.
توصیه ها ی بعد از حجامت :
تا 24 ساعت پس از حجامت از مصرف سیگار بپرهیزید.
تا 12 ساعت پس از حجامت از خوردن ترشی ،لبنیات ،ماهی و غذاهای شور بپرهیزید.
تا 24 ساعت پس از حجامت از انجام کارهای سنگین و نیز مقاربت جنسی اجتناب کنید.
برای جبران ضعف احتمالی ،توصیه می شود بعد از حجامت یک لیوان شربت عسل یا ماءالشعیر لیمویی و یا یک عدد انار میل کنید.
جهت جلوگیری از عفونت زخم ،حداقل تا12 ساعت پس از حجامت استحمام نکنید.
صبح روز پس ازحجامت می توان استحمام کرد ،اما موضع حجامت را فقط با آب خالی (بدون استفاده از لیف و صابون ) بشویید.
در چه افرادی نباید حجامت انجام شود :
زنان باردارتا پایان ماه چهارم نباید حجامت نمایند.
افراد دچار مشکلات انعقادی مثل کمبود پلاکت و بیماران هموفیلی
حجامت زنان در ایام قاعدگی بویژه اواخر این دوره ممنوع است.