من شیرم یا تو....؟

پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟

پسر میگه : من..!

پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟!

پسر میگه : بازم من شیرم...

پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو!؟

پسر میگه : بابا تو شیری...!

پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟

پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا...

یک راه زیرکانه برای شناخت نامزدتان

در اوایل ازدواج طرفین درصدد شناخت یگدیگرند.هرفردی با یک روشی شروع می کند که در اکثر مواقع با آزمایش کردن یکدیگر شروع می کنند.دراین مقاله تمرینی را جهت تصمیم گیری هر چه بهتر شما در اختیارتان خواهم گذاشت.

در روابط قبل از ازدواج، افراد مجرد را می‌توان بطور کلی در دو دسته قرار داد:

یک دسته افرادی هستند که روی شخص بخصوصی تمرکز برای ازدواج ندارند اصولاً نمیخواهند ازدواج کنند. دسته ی دیگر آنهایی هستند که به فکر پیدا کردن آن فرد دلخواه برای عشق و همسر آینده خود می‌باشند.

۱٫ میان این دسته اخیر افرادی با هم به اشتباه جفت می‌شوند که هیچگونه هدف و راه مشخص زندگیشان با هم مشترک نیست و در واقع وقت خود را با هم به هدر می‌دهند.

۲٫ گروهی که می‌خواهم روی آنها در این جا تأکید کنم زوجهایی هستند که نامزد کرده اند و قرار است به زودی زیر یک سقف بروند.

آنها در مسیر هدفهای زندگیشان با هم همراه اند و بنظر می‌رسد که با هم جور هستند. یکی از فرم هایی که این رابطه ها می‌گیرند اینست که یکی از طرفین و یا هر دو طرف باور دارند که نامزد آنها و بطور کلی رابطه آنها خوب است بجز چند نکته و یا مسئله ای که اگر وجود نداشت رابطه کاملاً رضایت بخش می‌شد. این افراد به رابطه ادامه داده و امیدوارند که نامزدشان به طریقی که آنها می‌خواهند عوض بشود. آنها ممکن است مدت طولانی به این امید رابطه ای را نگه دارند، بدون اینکه هیچ تغییری در فرد مورد نظر پیدا شود. اگر شما در این موقعیت در رابطه ای هستید و تصمیم گیری برایتان مشکل است، من در اینجا یک تمرین ساده پیشنهاد می‌کنم که شما را به تصمیم گیری کمک خواهد کرد.

البته مشاوره با یک روانشناس رابطه و ازدواج لازم است. برای کمک و آشنایی بیشتر به عمق مسائل رابطه، این تمرین شروعی است که کمک می‌کند به تنظیم افکار شما درباره ی رابطه خود:

در یک صفحه سه ستون درست کنید. روی ستون اوّل لیستی از خصوصیات نامزدتان که برای شما دوست داشتنی و قابل تحسین است بنویسید.

درستون دوّم یک لیست از ارزشها و هدف هایی که هر دو مشترک هستید بنویسید. (کار، تحصیل، بچه داشتن و تعداد بچه ها و غیره)

در ستون سوم لیستی از فعالیت هایی که مشترکاً دوست دارید، ورزشی، تفریحی، هنری و غیره بنویسید. این صفحه را کنار بگذارید و در چند روز و هفته های بعد وقتی نکته ی دیگری به یادتان می‌آید به آن اضافه کنید.

روی صفحه ی دیگری لیستی از خصوصیات رفتاری فرد مورد نظر که شما دوست ندارید و آرزو می‌کنید که کاشکی عوض می‌شدند بنویسید.

بعد از چند روزی لیست شماره ۴ را مرور کنید. در نظر داشته باشید که امکان اینکه نامزدتان در رابطه با این خصوصیات شخصی و رفتاری عوض بشود وجود ندارد، با آگاهی و تعمق یکایک رقم لیست خصوصیات ناخواسته را بسنجید و ببینید که آیا در میان این لیست خصوصیاتی که در عین حال که کاملاً دلخواه شما نیست ولی شما می‌توانید در زندگی با آنها کنار بیائید وجود دارد؟

این خصوصیات مورد دلخواهم نیست ولی می‌توانم با آن کنار بیایم- به ستون دوم در همان صفحه منتقل کنید. هر دو لیست های خود را برای چند روزی کنار بگذارید.

هر چند روز و یا چند هفته ای به لیست ها مراجعه کنید و ببینید آیا می‌توانید رقمی‌به لیست خصوصیات دوست داشتنی و مشترک و رضایت آمیز اضافه کنید. و همچنین ببینید آیا می‌توانید از لیست ارقام مورد دلخواه نبودن رقمی‌را به لیست – مورد دلخواهم نیست ولی می‌توانم با آن کنار بیایم منتقل کنید.

اگر بعد از چند دفعه کوشش در مورد این لیست ها هنوز رقمی ‌یا ارقامی‌در لیست مورد دلخواه نبودن وجود دارند و شما نمی‌توانید تصور زندگی با آن خصوصیات را داشته باشید بجا نیست که این مساله را به امید عوض شدن آن خصوصیات ادامه بدهید.

در این مرحله چند قدمی‌را پیشنهاد می‌کنم: قدم اول اینست که از خود سئوال کنید که آیا من نظرم را با این فرد صادقانه در میان گذاشته ام؟ اگر جوابتان «نه» می‌باشد، در میان گذاشتن آن کمکی است برای شما و نامزدتان. بیان این نکات فرصتی است برای صحبت و اظهار نظر و در نتیجه کمکی است به رشد شخصی هر دو طرف. در بعضی موقعیت ها صحبت و تبادل نظر فرصتی است برای تغییر نظر و دیدگاه مسائل مطرح شده.

در این مرحله صحبت و مشاوره با یک متخصص روابط ازدواج می‌تواند کمک خوبی باشد. تراپیست می‌تواند در روشن شدن مسائل کمک کرده که شما بتوانید ببینید که آیا رقم های لیست شما چه نقشی در رابطه خواهند داشت و به چه طریقی این خصوصیات در رابطه نقش گرفته و اثرات آن چه می‌تواند باشند. همچنین تراپیست می‌تواند به شما کمک کند که خصوصیات و موقعیت ها را در زاویه های جدیدی قرار داده و از نقطه نظرهای متفاوتی به آن نگاه کنید که ممکن است کاملاً معانی و دیدگاه های متفاوتی به شما بدهد که نکات مورد نظر شما دیگر بصورت منفی دیده نشوند.

از طرف دیگر تراپیست می‌تواند کمک کند در شناسایی خصوصیاتی که مورد دلخواه شما نیست که آیا این خصوصیات شخصیتی است و قسمتی از کاراکتر فرد مورد نظر شما است. زیرا که اگر خصوصیات شخصیتی باشند قسمتی از کاراکتر فرد مورد نظر می‌باشد و به ندرت تغییر می‌یابد. در این قسمت است که شما احتیاج به تصمیم گیری دارید که اگر نمی‌توانید تصور زندگی کردن با آن خصوصیات را بکنید، بهتر است جلو ضرر را از همین الان بگیرید.

در اینجا باید اشاره بکنم که شما نمی‌توانید در فرصت کوتاهی مثلاً چند ماهی، مشخصات کاراکتری شخصی را بخوبی شناسایی کنید. . البته این مدت هم بستگی دارد که شما فرصت تجربه کردن فرد مورد نظر خود را در محیط زندگی روزانه خودش و در محیط های مختلف و در رابطه یا افراد دیگر از جمله با خانواده خودش و غیره داشته باشید. همیشه شما شخص را در محیط آشنای خودش بهتر می‌توانید بشناسید و بسنجید.

نکته ی دیگری که باید به آن توجه کنید اینست که در نظر داشته باشید خیلی عادی است که دو فرد در رابطه در مسائلی با هم هم عقیده نباشند و طبیعتاً با هم بحث و گفتگو خواهند داشت.

 تحقیقات روی رابطه زوج ها نشان می‌دهد که بحث و مشاجره روی اختلاف نظرها بخودی خود خطری برای رابطه ندارد. بلکه طریقی که طرفین مشاجره می‌کنند و طریقی که مشاجره راخاتمه می‌دهند روی رابطه اهمیت دارد.

وقتی بحث و گفتگو به مشاجره می‌کشد و طرفین کلمات توهین آمیز انتقادی و تحقیری همراه با صدا و لحن توهین آمیز بکار می‌برند صدمه ی بزرگی به رابطه می‌زند. معمولاً این طریق بحث و مشاجره به ندرت با آرامش و حسن تفاهم تمام می‌شود و اثر منفی آن تا مدتها باقی می‌ماند. ولی وقتی بحث و مشاجره با احترام متقابل صورت گیرد اگر هم به توافقی نرسند احساس اینکه فرد نظرش را در میان گذاشته و بیان کرده احساس مثبتی در رابطه ایجاد می‌کند.

بنابراین یکی از نکاتی که در دوران نامزدی باید به آن توجه کنید اینست که نامزدتان چطور در بحث و گفتگو راجع به مسایلی که توافق ندارید شرکت می‌کند و به چه حالت و طریقی بحث خاتمه می‌یابد.

همسر پنهان‌کار را چطور بشناسید؟

شاید این روزها رابطه شما و همسرتان مثل همیشه نباشد یعنی، نمی‌توانید مثل همیشه از کنار او بودن لذت ببرید، او نیز مثل همیشه با شما رفتار نمی‌کند، احساس می‌کنید چیزی بین شما فاصله انداخته است ولی نمی‌دانید چه می‌تواند باشد، به همه‌چیز شک دارید‌، حتی به احساسات خودتان و نمی‌دانید مشکل کجاست؟ شاید مشکل این است که همسرتان به هر دلیل موضوعی را از شما پنهان می‌کند یا مشکل چیز دیگری است؟ اگر می‌خواهید بدانید که آیا همسرتان چیزی را از شما پنهان می‌کند یا نه باید با نشانه‌های پنهان‌کاری مردها آشنا شوید. بیشتر مردها هنگام پنهان‌کاری به گونه‌ای ویژه رفتار می‌کنند که اگر شما بتوانید تشخیص دهید می‌توانید قبل از اینکه خیلی دیر شود رابطه‌تان را نجات دهید و دوباره تبدیل شوید به همان زوج عاشقی که قبلا بودید.

 احساس می‌کنید همیشه تشنه است؟

وقتی همسر یا نامزدتان چیزی را از شما پنهان می‌کند، احتمالا عصبی می‌شود و به طور کلی تمام حالت بدنش خونسردی و آرامش خود از دست می‌دهد به‌خصوص زمان‌هایی که راز بزرگی دارد و از برملا شدنش وحشت دارد و می‌ترسد با فاش شدن راز چیزهای زیادی را از دست بدهد. تحقیقات نشان می‌دهد در این مواقع ماهیچه‌های مری شروع به گرفتن و سفت شدن می‌کند و در نتیجه این گرفتن گلو خشک می‌شود بنابراین اگر هنگام صحبت با شما مدام آب دهانش را قورت می‌دهد نشان می‌دهد می‌خواهد کمی گلویش را از خشکی دربیاورد و ماهیچه‌های گلویش را باز کند. وقتی از او سؤال می‌‌کنید به عکس‌العمل‌هایش دقیق شوید. همچنین دقت کنید در کجای صحبت بیش از همه گلویش خشک شده و آب دهانش را قورت می‌دهد تا بفهمید در کجا از شما موضوعی را پنهان می‌کند.

 اگر زیاد از جزئیات می‌گوید

شاید فکر کنید وقتی شوهر یا نامزدتان جزء به جزء و با جزئیات تمام برایتان تعریف می‌کند که کجا بوده ‌است، چه کرده است و... یعنی هیچ چیزی را از شما پنهان نکرده و با شما روراست است و می‌تواند خیالتان راحت باشد اما باید بدانید که کاملا در اشتباهید، چون وقتی او خیلی به تعریف جزئیات می‌پردازد یعنی در حال پنهان کردن موضوعی است و می‌خواهد با تعریف داستانی طول و دراز موضوع اصلی را پنهان کند. نشانه‌ای ‌مهم که می‌تواند عدم صداقت را نشان دهد زمانی است که شروع به تعریف کردن داستانی می‌کند و در آن بیشتر به جزئیات بی‌اهمیت می‌پردازد و مدام از موضوع اصلی طفره می‌رود، باید بدانید در این مواقع احتمالا در حال پنهان کردن موضوعی است، به‌خصوص اگر هنگام صحبت مدام مکث کند، چون در حال ساختن یک واقعیت خیالی است در این مواقع شما می‌توانید با سؤال کردن او را تا حدی مجبور به گفتن حقیقت کنید.

اگر کمی با خود فکر کنید به این نتیجه می‌رسید که وقتی خودتان هم در حال گفتن حقیقت و تعریف کردن یک واقعه خاص هستید خیلی به جزئیات نمی‌پردازید (مثل اینکه دیوار اتاق چه رنگی بود یا اسم فروشنده مغازه چه بود یا...) به این دلیل که شما همه این اطلاعات زائد را در زندگی هر روزه در ذهنتان نگه نمی‌دارید پس...

با دست‌هایش چه می‌کند؟

هرگاه احساس کردید همسر یا نامزدتان چیزی را از شما پنهان می‌کند کمی به دست‌هایش توجه کنید و ببینید با آنها چه می‌کند. وقتی یک نفر خیلی ناگهانی دست‌هایش را پنهان می‌کند یا با آنها قسمتی از بدنش را لمس می‌کند(مثلا با دست‌هایش پشت گردنش را لمس می‌کند یا می‌گیرد) یعنی می‌خواهد به نوعی به خودش آرامش دهد و خونسردی‌اش را حفظ کند چون می‌داند در حال انجام کار اشتباهی است. البته توجه کنید که بعضی آدم‌ها به طور طبیعی بیشتر اوقات دست‌هایشان را در جیبشان قرار می‌دهند و این نشان‌دهنده پنهان‌کاری آنها نیست بنابراین اگر مرد شما هم عادت دارد بیشتر اوقات دست‌هایش را در جیبش کند نباید تصور کنید که چیزی را از شما پنهان می‌کند یا دروغگو است.

 ناگهان مهربان شده ‌است؟

شاید همسرتان خیلی گرفتار باشد، همیشه سرکار است و شما خیلی کم او را می‌بینید؛ این موضوع به خودی خود اصلا شک‌برانگیز نیست ولی زمانی باید به پنهان‌کاری او کمی شک کنید که همسرتان یکباره و به طور ناگهانی و بدون اینکه سابقه داشته باشد شروع به خریدن کادوهای خیلی گرانقیمت برای شما می‌کند، چون احتمالا به‌دلیل پنهان‌کاری‌‌ای که دارد دچار عذاب وجدان شده‌ است و می‌خواهد به نوعی جبران کند (البته همیشه هم این موضوع نشانه پنهان‌کاری نیست).
گاهی نیز پیش می‌آید که همسر بی‌اعتنای شما ناگهان بیش از حد مهربان می‌شود و بیش از اندازه به شما توجه نشان می‌دهد همه اینها می‌تواند نشانه‌ای از احساس گناه او باشد بنابراین بهتر است در این مواقع در رفتارهای او دقیق شوید تا متوجه شوید واقعا چرا ناگهان اینقدر مهربان شده و آیا به راستی دچار تحول شده یا...

  از سؤال خوشش نمی‌آید؟

هنگامی‌که از او می‌پرسید «چرا دیر کردی؟» یا «چرا تلفن همراهت خـامـوش بود؟» او با لحنی تند و چهره‌ای برافروخـته شـروع بـه توجـیه می‌کـند و با اسـترس پاسخ سؤال را می‌دهد. برای هر موضوع بی‌اهمیتی شروع به بهانه‌تراشی و تندخویی می‌کند. اگر وقتی از او چیزی می‌پرسید به خود حالت دفاعی می‌گیرد به طوری که حتی شما را می‌ترساند می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که شریک شما چیزی را پنهان می‌کند و از افشا شدنش می‌ترسد، در واقع او حالت دفاعی می‌گیرد چون یک قسمت ذهن او می‌داند که ممکن است شما رازش را کشف کنید، به همین دلیل جوری رفتار می‌کند که شما کمتر سؤال کنید.به طور کلی هـمیشه نسبت به فردی که حتی از پاسخگویی به ساده‌ترین و منصفانه‌ترین سؤالات شما سر باز می‌زند یا سـؤالات شما را از خودتان می‌پرسد (این امر نشانگر یافتن یک جست‌وجوی ذهنی برای دروغگویی است) مشکوک باشید.

 راز تلفن‌های مشکوک چیست؟

وقتی تلفن همراه همسر شما وقت و بی‌وقت، مثلا شب‌های دیروقت مدام زنگ می‌خورد و او زمانی که شما در اتاق هستید به راحتی به تلفن‌هایش جواب نمی‌دهد و وقتی هم که شما علت را جویا می‌شوید و می‌پرسید چه کسی پشت خط است جواب سربالا می‌دهد و حتی گاهی اهانت هم می‌کند یا گاهی پیش می‌آید که در حال صحبت با تلفن است ولی وقتی شما وارد اتاق می‌شوید به سرعت گوشی را قطع می‌کند و... اگر این اتفاقات خیلی بیشتر از یک بار پیش آمده ‌است مسلما تصادفی نیست و نمی‌توان خیلی به آن خوشبین بود. او هنگام وارد شدن شما به اتاق گوشی را قطع می‌کند چون نمی‌خواهد شما متوجه شوید چه کسی پشت خط است، این پنهان‌کاری او زمانی آشکارتر هم می‌شود که وقتی از او می‌پرسید چه کسی پشت خط است و او به لکنت می‌افتد.

 همیشه در حال دعوا کردن است؟

انگار آن روزهای تفاهم، همدلی و رضایت که با هم داشتید به پایان رسیـده است و این روزها او با هر کار شما شروع به مشاجره و شکایت می‌کند و از هـر بـهـانـه‌ای بـرای نـزاع و تخریب شخصیت شما استفاده می‌کند. نق‌زدن‌ها به او کمک می‌کند تا احساس گناه ناشی از پنهان‌کاری خود را از بین برده یا حداقل کمتر کند بنابراین اگر عیب‌جویی‌های او از شما به‌صورت یک عادت درآمده کمی‌ دقت کنید ببینید چه اتفاقی در حال افتادن است.

 دوستانش تغییر کرده‌اند؟

اگر او به طور ناگهانی شروع به معاشرت با دوستانی کرد که قبلا با آنها چندان رفت‌وآمد نداشته یا دوستان جدیدش را از شما پنهان کرد و وقتی هم از او سؤال می‌کنید جواب درستی نمی‌دهد، به او مشکوک باشید.

یکی از نشانه‌‌‌های شروع پنهان‌کاری قرار گرفتن فردی جدید در سر راه فرد است که ممکن است از طرف او «همکار» یا «دوست قدیمی» اطلاق شود. اما مسلما او از بیان جزئیات دوستی با افراد جدید خودداری کرده و سعی در پوشاندن آنها دارد.

از هم دور شده‌اید؟

به طور طبیعی هر رابطه‌ای بالا و پایین دارد گاهی رابطه صمیمی‌تر است و گاهی اختلافات کوچک افراد را از هم دور می‌کند. اگر احساس می‌کنید همسرتان از شما دور شده ‌است باید به دنبال پیدا کردن دلیل این دور شدن باشید، شاید او چیزی را از شما پنهان می‌کند، اگر متوجه شده‌اید به‌تازگی زیاد توی فکر است، معمولا به یک نقطه خیره می‌شود و در افکار خود فرورفته است باید کمی مشکوک شوید بهتر است از او بپرسید آیا مشکل کاری دارد؟ با کـسی دعوایـش شده؟ اگر نـه پس چه مشکلی پیش آمده ‌است، حتما مشکلی پیش آمده‌ است که باید آن را کشف کنید.

 توضیحی ندارد؟

اگر همسر شما هیچ توضیح منطقی‌ای برای برنامه‌های خود ندارد، اینکه وقت و بی‌وقت از خانه بیرون می‌رود و دیر به خانه بازمی‌گردد می‌تواند نشانگر پنهان‌کاری او باشد. اگر ملاقات‌های کاری مثل همیشه است جای نگرانی نیست اما اگر مدام ملاقات‌های جدید دارد، منطقی است که نگران شوید که مبادا چیزی را از شما پنهان می‌کند. شتابزدگی، وقت و بی‌وقت خانه را ترک کردن و توضیحات غیر منطقی دادن از علائم پنهان‌کاری است.

*برترین ها*

شـما هم میتونـید بهتـرین شوهر دنیـا باشیـد‎

اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شام‌های خاطره انگیزی می‌افتید که در یک رستوران دنج خورده‌اید‌؛ هنوز هم دیر نشده و دور از ذهن نیست که نتوانید هنوز هم برای با هم بودن زمان بگذارید.

اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کرده‌اید‌، بهتر است چند دقیقه‌ای دست از سر قبض‌های پرداخت نشده آب‌، برق و گاز‌... و قسط‌های عقب مانده شهریه بچه‌ها بردارید‌ و فقط با برداشتن ۱۰ گام ناقابل‌، مثل همیشه برای همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید‌:

گام ۱ : خانم‌ها مقدم‌اند! برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید‌. شاید تا به حال اصلاً به این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواسته‌های خانم‌تان با علایق شما کاملاً متفاوت باشد‌! اما حالا وقتش شده که به قول معروف‌، چشم‌هایتان را بشویید و جور دیگری ببینید‌.
گام ۲ : خواباندن بچه‌ها هم لذتی دارد‌، امتحان کن. هفته‌ای یکبار به همسرتان مرخصی بدهید و وظیفه خواباندن بچه‌ها را شما به عهده بگیرید‌، تا حداقل خانم‌تان یک ساعت سر و صدای بچه‌ها را فراموش کرده و با خیال راحت این وقت را برای خواندن کتاب‌، انجام کارهای شخصی عقب‌افتاده و یا حتی برای گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد‌. مطمئن باشید با این کار دعای خیر همسرتان همیشه پشت سر شما خواهد بود‌.

گام ۳ : عذرخواهی هم کلمه مفیدی است! در این یک مورد با شما همدردی می‌کنیم‌، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف مقابل ساده به نظر می‌آید‌، احتمالاً به همان اندازه هم برایتان سخت‌ترین کار روی زمین خواهد بود‌. اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی ماراتن دارد‌، چرا ؟ از این جهت که هر چقدر در بگو‌مگوهای خانوادگی زود از کوره در بروید‌، زودتر از پا می‌افتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سخت‌تر و خسته‌کننده‌تر می‌شود. اما فقط کافیست یکبار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید‌، رفتار آرام و متانت‌آمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنش‌های رفتاری است‌، اما اگر احیاناً شما مقصر بودید‌، می‌توانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگتر شود‌.

گام ۴ : از همسرتان برای اینکه شما را تحمل می‌کند تشکر کنید، شاید حتی خواندن این گام هم به مذاقتان خوش نیاید‌، چه رسد به عمل کردن به آن‌. اما منظور ما این نیست که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از اشتباهات خود تهیه کرده‌اید‌، مورد به مورد را شرح داده و به‌خاطر آنها عذرخواهی کنید‌ نه‌! مسلماً برای هر مردی پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن دوستان خود آن‌چنان زمان و مکان را گم کند که ساعت‌ها همسرش را چشم انتظار نگه دارد‌. اما همین اندازه که به او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار ساده‌ای نیست و به‌خاطر صبر و تحمل همسرتان از او تشکر کنید‌، کفایت می‌کند.

گام ۵ : کمی ‌و فقط کمی ‌از ریخت و پاش‌های خودتان را جمع کنید باور کنید آسمان به زمین نمی‌آید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب‌، یا لیوان چایی صبحانه خود را از کف اتاق و یا از روی میز صبحانه به سینک ظرفشویی انتقال دهید‌. از ما به شما نصیحت‌، تحقیقات نشان داده استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و عامل بسیاری از جدایی‌ها بوده‌!

گام ۶ : برای با هم بودن زمان بگذارید شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شام‌های خاطره انگیزی می‌افتید که در یک رستوران دنج خورده‌اید‌؟ چه اشکالی دارد اگر حتی با وجود داشتن دو فرزند برای گذاشتن قرارمدارهای این‌چنینی باز هم زمانی را معین کنید‌؟!

می‌توانید بچه‌ها را نزد یکی از دوستان خود بگذارید و مثل آن روزها فقط برای با هم بودن شام را بیرون از خانه صرف کنید‌.

گام ۷ : آراسته و خوش تیپ باشید سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود اهمیت دهید‌. این برای خانم‌ها نکته مهمی‌ است‌.

گام ۸ : شما هم به تمدد اعصاب نیاز دارید گاهی وقت‌ها شرایطی را ایجاد کنید که برای چند ساعتی کمی‌ از محیط خانواده و مسئولیت‌های خود فاصله بگیرید‌. مثلاً با دوستانتان به کوه بروید و یا به ورزش‌های مورد علاقه‌تان بپردازید تا شادی و نشاط و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفته‌تان شده ‌و وقتی به خانه بر‌می‌گردید‌، به مردی ایده‌آل برای زندگی تبدیل شده باشید‌، اما در این مساله افراط نکنید!

گام ۹ : مسئولیت تصمیمات خود را شخصاً به عهده بگیرید هیچ وقت و در هیچ شرایطی از پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید‌. اگر شما به هر دلیلی نمی‌توانید دعوت پدر و مادر‌تان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید‌، خودتان گوشی تلفن را برداشته و به آنها اطلاع دهید‌. هیچ وقت مسئولیت چنین کاری را به گردن همسرتان نیندازید.

گام ۱۰ : فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوه‌کن بودید، یادتان می‌آید قبل از ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی می‌کردید با پرستیژ و تاثیرگذار باشید‌؟! اما احتمالاً دیگر مدت‌هاست که خبری از آن فرهاد کوه‌کن نیست و او هم در میان روزمره‌گی هر روزتان گم شده، اما هنوز هم دیر نشده از همین امروز هر کاری که می‌توانید برای گرم کردن آتش زندگی‌تان انجام دهید‌، کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید و از بودن در کنار یکدیگر راضی باشید.

این زنان مردان خود را دل سرد می کنند

سردی و یک فاصله پرنشدنی، از همین اتفاقات ساده جان می گیرد. همین چیزهایی که گاهی به دلیل صمیمیت و گاهی به دلیل حق به جانب بودن ، آنها را نادیده می گیرید. همین چیزهای ساده ای که برای مردها یک دنیا اهمیت دارد و می تواند نظرشان را نسبت به شریک زندگی شان زیر و رو کند. شما فکر می کنید هیچ اتفاقی نیفتاده؛ فکر می کنید تغییری نکرده اید و اشتباهی مرتکب نشده اید اما همسرتان روزبه روز بیشتر فاصله می گیرد و سردتر می شود. تقصیر شما نیست. کسی این چیزها را به شما گوشزد نکرده. ما در این صفحه می خواهیم شما را با اشتباه های کوچکی که زندگی تان را یخبندان می کند آشنا کنیم و چشم هایتان را بیشتر از قبل روی رفتار تان باز کنیم.

سردکننده شماره ۱: به خودتان اهمیت نمی دهید

زن های هپلی

مردی که عاشق تان باشد، حتی می تواند در سخت ترین روزها هم کنار شما بماند و در روزهای بیماری هم از شما خسته نشود. مرد ها یک زن همیشه زیبا و سالم نمی خواهند. بلکه زنی را دوست دارند که بیمارنما و ژولی پولی نباشد و اهمیت کافی را به سلامت و زیبایی اش بدهد. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

دوست ندارم همسرم کار کند. چون خسته و بدبو از سرکار برمی گردد و دیگر حتی حوصله یک دوش گرفتن مجدد را هم ندارد. ساعات زیبایی و مرتب بودنش، تنها اول صبح است و بدبویی و خستگی اش را برای من به خانه می آورد.

اشتیاق زیادش به غذا خوردن نه تنها خوشحالم نمی کند، بلکه برایم عذاب آور هم شده. نمی دانم خودش را نمی بیند؟ متوجه نیست که چطور هر روز وزنش بالاتر می رود و مجبور می شود لباس های قدیمی اش را کنار بگذارد؟

همسرم ۱۰ نوع سشوار و اتوی مو دارد اما هر روز باید با موهای وز شده ببینمش. حسرت دیدن یک لباس خانه هماهنگ و آراسته به تنش، بر دلم مانده. تنها وقتی که مهمان داریم می توانم به آراسته بودنش امیدوار باشم.

مردها چه فکر می کنند؟

مردها از زنانی که به بهداشت، سلامت و زیبایی شان اهمیت نمی دهند، بیزارند. شاید یک زن هم از هپلی بودن همسرش آزرده شود اما آسیبی که یک مرد از این ماجرا می بیند به مراتب بیشتر است؛ چراکه مردها در جریان این ارتباط، بیشتر تابع چشمشان هستند. شاید دیدن یک لباس خوشرنگ، مرتب و یک خانه تمیز، بیشتر از هر چیز دیگری بتواند آنها را دلگرم کند اما شکایت هایی که در بالا گفته شد، کافی است تا یک مرد عاشق هم به یک مرد سرد تبدیل شود.

چرا زن ها به اینجا می رسند؟

بسیاری از زن ها در درک مفهوم «صمیمیت» دچار مشکل هستند. آنها بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک، به بهانه صمیمی بودن با همسرشان، رسیدن به خود و شادابی شان را فراموش می کنند. اگر شما هم در چنین موقعیتی قرار دارید، نباید این اصل را فراموش کنید که برای یک مرد، هر روز روزی تازه است و تنها با تازه نگه داشتن این زیبایی های کوچک است که می توانید دل این موجود مریخی را به دست بیاورید.

سردکننده شماره۲: کمبود اعتماد به نفس دارید

زن هایی که خود را دست کم می گیرند

حتی زشت ترین آدم های جهان هم، دلیلی برای دلفریب بودن در خود دارند. یادتان نرود که مردها از زنانی که مدام خود را تحقیر می کنند و هیچ وقت از ظاهر شان راضی نیستند، بیزارند و اگر مدام در مورد ظاهرتان غر بزنید، نه تنها او شما را یک زن فروتن نمی بیند، بلکه از شما دلسرد هم می شود. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را از زبان زن ها بخوانید:

دماغم باز هم ورم کرده. با این صورت چطور به مهمانی بیایم؟ من امشب باز هم زشت ترین زن جمع خواهم بود. اصلا همین هفته باید سراغ یک جراح زیبایی بروم و از دست این چهره مسخره راحت شوم.

نه! این لباس را نمی پوشم! ببین چقدر چاقم می کند. این پهلو های گنده را بزرگ تر هم نشان می دهد. نگاه کن شکمم چندبرابر شده و از هر گوشه لباسم یک تکه چربی بیرون زده.

هرقدر موهایم را سشوار می کشم صاف نمی شود. با این موهای وزوزی حالم از قیافه خودم به هم می خورد. دلم می خواست کچل باشم اما این موهای زشت روی سرم نباشد.

مرد ها چه فکر می کنند؟

برای همسرتان زشت بودن یا زیبا بودن شما آنقدر اهمیت ندارد که تصور شما نسبت به خودتان. مردها عاشق زن های با اعتماد به نفس هستند. زن هایی که خوب بلدند زیبایی هایشان را بهتر نشان دهند و از ظاهری که دارند، راضی هستند. مدام شکسته نفسی کردن و شرمنده بودن از ظاهر خود، می تواند عاشق ترین مرد را هم دلسرد کند. شما با این کار، ایرادهایی که تا کنون در شما نمی دیده را در نگاهش پررنگ تر جلوه می دهید.

چرا زن ها به اینجا می رسند؟

برخی زن ها گمان می کنند که دیگران ایراد های ظاهری شان را برجسته تر از آنچه که هست می بینند. به همین دلیل و برای نشان دادن شکسته نفسی شان، سعی می کنند قبل از دیگران، خودشان ایرادها را به زبان بیاورند اما باید بدانید که چنین رفتاری نتیجه معکوس بر روابط شما می گذارد. پس زیبایی های ظاهر تان را تحسین کنید و به خودتان باور داشته باشید. هرگز خود را در مقابل همسرتان تحقیر نکنید؛ این موضوع می تواند حس او را نسبت به شما زیر و رو کند.

سردکننده شماره۳: زیاد به ظاهرتان اهمیت می دهید

زنانی که همیشه نگران ظاهر شان هستند

هر مردی دوست دارد زنی زیبا و آراسته داشته باشد اما زن هایی که مدام درگیر ظاهرشان هستند مردها را عذاب می دهند. یک مرد دوست دارد با خیال راحت با همسرش کوه برود و مدام نگران خاکی شدن کفش هایش نباشد. دوست دارد گاهی چهره همسرش را بدون آرایش ببیند و وقتی با عجله می خواهند جایی بروند، او ساعت ها مقابل آینه ننشیند. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

دوست دارم گاهی دستش را بگیرم و روی یک تپه کنارش بنشینم اما او حاضر نیست مانتواش را خاکی کند یا به دلیل نشستن روی زمین شلوارش را چروک کند. هیچ وقت کنارش احساس راحتی نمی کنم.

هزینه زیادی که برای لوازم آرایشی می پردازد مرا دیوانه می کند. من مخالف کار او نیستم و دوست هم دارم که آراسته باشد اما از اینکه نیمی از بودجه ماهانه ما برای لوازم آرایشی مصرفی هزینه می شود ناراحتم.

حاضر نیست لباس های تکراری بپوشد و ست کردن لباس ها برایش شبیه یک بحران غیرقابل حل است. ما هیچ وقت نمی توانیم تصمیم ناگهانی ای برای تفریح بگیریم. چون باید زمان کافی برای حاضر شدن را داشته باشد.

مردها چه فکر می کنند؟

همان طور که گفتیم مردها از دیدن زیبایی همسرشان لذت می برند اما دوست دارند بخش اصلی این آراستگی را زیبایی طبیعی تشکیل دهد. آنها دوست ندارند کنار یک عروسک بی عیب و نقص زندگی کنند، بلکه ترجیح می دهند کنار یک همسر ساده، اما مرتب باشد. کنار زنی که اگر به موهایش دست بزنید، آشفته و مضطرب نشود.

چرا زن ها به اینجا می رسند؟

با دیدن تصویر بازیگران زیبا، برخی از زن ها تصویری بی عیب را در ذهن شان حک می کنند؛ تصویری که تمام تلاش شان را برای شبیه شدن به آن به خرج می دهند و با دیدن تفاوت هایشان با آن، ناامید و مضطرب می شوند. گرچه این زن ها فکر می کنند در صورت شبیه نبودن به این تصویر، دیگران آنها را رد یا سرزنش می کنند اما واقعیت این است که این افراد خیلی زود همسرشان را از خود می رانند.

سردکننده شماره ۴: ضعیف هستید

زنان وابسته و دست و پا چلفتی

مرد ها احساس قدرت را دوست دارند و اینکه زنی با استقلال بیش از حدش آنها را تحت سلطه در بیاورد، آزارشان می دهد. در عین حال، مردها از زنان ناتوان و وابسته هم خوش شان نمی آید. آنها دوست ندارند عین یک نگهبان مدام مراقب همسرشان باشند و اینکه زنشان رفتاری کودکانه و منفعلانه هم داشته باشد، برایشان مثل یک کابوس است. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:

برای همسرم اتومبیل خریدم و کمکش کردم تا گواهینامه بگیرد اما او بدون من حاضر نیست رانندگی کند. انتظار دارد من مثل یک راننده شخصی در کنارش باشم و به دلیل ترسش، حاضر نیست از امکانی که برایش فراهم کرده ام استفاده کند.

اگر من مراقب همه چیز نباشم، زندگی مان از دست می رود. همسرم حتی نمی تواند یک خرید ساده را انجام دهد. همه جا باید کنارش باشم و همه مسئولیت های زندگی را باید به تنهایی برعهده بگیرم.

همسرم با یک بحث ساده زیر گریه می زد و از بدبختی هایش شکایت می کرد. ما اختلافات زیادی داشتیم و یک بار که تلاش کردم او را به جدایی راضی کنم، تهدید کرد که خودش را می کشد.

مردها چه فکر می کنند؟

زن های مظلوم نما، ضعیف و ناتوان برای هیچ مردی جالب نیستند. یک مرد دوست دارد بداند که همسرش در هر شرایطی از عهده کارهای خودش برمی آید و می تواند روی پای خودش بایستد. مردها دوست دارند در زندگی حرف اول را بزنند اما نمی خواهند بار تمام مسئولیت های ریز و درشت خانه بر دوش شان باشد.

چرا زن ها به اینجا می رسند؟

این مشکل ریشه در اعتمادبه نفس زنان دارد. کسانی که اعتمادبه نفس پایین دارند، گمان می کنند با این مظلوم نمایی ها می توانند دل دیگران را به رحم بیاورند و زندگی شان را پیش ببرند. بعضی از زنان هم به دلیل بحران هایی که در کودکی برایشان به وجود آمده، همیشه نوعی احساس ضعف همراه شان است و ترس از ترک شدن باعث می شود که به چنین ابزار هایی متوسل شوند؛ ابزار هایی که به جای درست کردن ماجرا، می تواند روابط آنها را از هم بپاشد.

۱۰ اشتباه در آداب معاشرت که شما را بی کلاس می کند

در اکثر موقعیت ها، تصویر و ظاهر شما بخشی از چیزی نیست که توصیف کننده شماست؛ بلکه همه آن چیزی است که شما را توصیف می کند. کسانیکه چیزی درمورد شما نمی دانند با تنها اطلاعاتی که در دست دارند جای خالی ها را پر می کنند، و آن چیزی نیست جز آنچه از رفتار و کردار شما می بینند. صرفنظر از فکری که شما درمورد خودتان دارید، یک عادت اجتماعی بد می تواند معیار فکر دیگران نسبت به شما شود: هر کسی که ببیند شما غذایتان را با دهان باز می جوید خیلی قبل از اینکه شغل یا تخصص شما را به خاطر بسپارد، آنرا به یاد خواهد آورد.

معرفی نکردن افراد

چه در یک موقعیت شغلی باشید و چه اجتماعی، اگر فراموش کنید که دو نفر را به هم معرفی کنید، بسیار زشت و ناشیانه به نظر خواهد رسید زیرا شما تنها آشنای مشترک آنها هستید.

قوانین پذیرفته شده ای برای نحوه معرفی کردن حرفه ای وجود دارد (مثل اول گفتن نام فردی که از نظر حرفه ای مقام بالاتری دارد )، اما هیچ کدام از آنها به اندازه اینکه یادتان نرود آنها را به هم معرفی کنید، مهم نیست.

تکان ندادن به خود برای تلفن حرف زدن

تقریباً در همه موقعیت های اجتماعی، آنهایی که در اتاق شما شریک هستند بیشتر از کسی که به شما زنگ یا پیامک می زند، مستحق توجه شماست. این مسئله وقتی سر میز شام یا موقعیت شخصی مشابهی هستید، قابل توجه تر خواهد بود اما برای هر موقعیتی که تنها نباشید صدق می کند.

حتی اگر با افرادی کاملاً غریبه در یک صف ایستاده باشید، سعی کنید تا جایی که ممکن است تماس تلفنیتان را برای خودتان نگه دارید.

بحث کردن سر یک صورتحساب

این یک قانون ساده برای موقعیت های غذا خوری دسته جمعی در بیرون از منزل است: همیشه برای پرداخت کردن یا سهیم شدن در پرداخت آماده باشید. باید پیش بینی کنید که یکی از اعضای گروه به خود اجازه بدهد که غذایی فوق العاده گران سفارش دهد.

اگر چنین مسائلی بارها موجب اذیتتان بوده است، به جای اینکه در رستوران سر صورتحساب بحث کنید، در موقعیتی دیگر با آن برخورد کنید. علاوه بر این، خیلی راحت می توانید در چنین موقعیتی نشان دهید که فردی بخشنده و بزرگوار هستید.

دیر رسیدن

آدمها دوست دارند که حس کنند بر آنها ارزش گذاشته می شود و اگر به دنبال راهی مطمئن هستید که به کسی نشان دهید هیچ ارزشی برای او قائل نیستید، دیر سر قرارتان با او برسید. می توانید ۲۰ دقیقه دیرتر با یک توضیح خوب و منطقی برسید اما بالاخره بهانه شما هر چه که باشد، فرد مقابل به این فکر خواهد کرد که چرا باید بیش از شما برای رابطه تان ارزش و احترام قائل باشد.

بخصوص در یک موقعیت کاری، در برخورد با مشتریان و رئیس، دیر رسیدن راهی بسیار عالی برای جدا کرن کارمندان توانا و ملاحظه کار و کارمندان بهانه گیر و بی توجه است.

تقدیم نکردن محل نشستن خود

به همان ترتیبی که بسیاری از قوانین آداب معاشرت برای این طراحی شده اند که فردی خود محور به نظر نرسد، قانون "تقدیم محل نشستن خود به فردی که نیاز بیشتری به آن دارد" یکی از اصول شخصیتی اساسی انسان بوده و هیچ نیازی به بحث درمورد سیاست های جنسیتی ندارد.

شاید آن زن باردار یا پیرزن ناتوان آنقدرها نیازی به صندلی شما در اتوبوس نداشته باشند و شاید شما روز بسیار بدی داشته اید، پاهایتان درد می کند و اتوبوس هم پر از آدم های بدبخت و بیچاره است اما به هر ترتیبی هست از نیاز خود چشم پوشی کرده و صندلیتان را به فردی نیازمندتر تقدیم کنید.

برخورد ضعیف با پرسنل خدمات

هیچ اشکالی ندارد که با اشاره ابراز کنید که از خدماتی رضایت نداشته اید اما درست نیست که اگر خیلی وضع مالی خوبی ندارید یا برای هزینه های آن خدمات آمادگی نداشتید، از تذکر دادن خودداری کنید. به همین ترتیب، درست هم نیست که بخاطر اشکالات خیلی کوچک غذای رستوران را پس بفرستید و با کارمندان و پرسنل طوری رفتار کنید که انگار مستخدم شما هستند.

فقط در مورد خودتان حرف بزنید

خودپرستی اصلاً خصوصیت جالبی نیست. درست است که بعضی افراد بخاطر غرور و خودخواهی که دارند افراد را به سمت خود جذب می کنند اما دلیل نمی شود که شما هم از آنها تقلید کنید. اینکه در مکالمات و گفتگوها فقط خودتان حرف بزنید و به هیچکس اجازه حرف زدن ندهید هم اصلاً کار زیبایی نیست چون دقیقاً همان نتیجه را دارد.

اجازه بدهید دیگران هم نظراتشان را بگویند و وقتی از شما سوال می کنند نیازی نیست برای همه سوالات سه ساعت جواب بدهید. سعی کنید از دیگران سوال کنید این باعث می شود احساس کنند به جز خودتان برای دیگران هم ارزش قائل هستید.

رعایت نکردن آداب باشگاه های ورزشی

آداب باشگاه رفتن بسیار ساده است اما با اینحال خیلی ها هستند که با رعایت نکردن این آداب باشگاه را به محیطی ناخوشایند تبدیل می کنند. اینها همان هایی هستند که یک دستگاه ورزشی را دقایق متمادی اشغال می کنند بی آنکه به نظر برسد کار مفیدی با آن انجام بدهند. همان هایی که وزنه ها و دمبل ها را وسط باشگاه رها می کنند و بعد از انجام کار آن را سر جای خود قرار نمی دهند و ممکن است پای کسی به آنها گیر کند و موجب صدمه زدن به دیگران شوند. همان هایی که موقع نشستن روی دستگاه ها از حوله شخصی استفاده نمی کنند و جای عرق بدنشان را روی همه دستگاه ها بر جای می گذارند.

یک قانون کلی شاید بتواند همه باشگاه ها را از شر چنین افرادی خلاص کند: نباید طوری رفتار کنید که انگار مهمترین آدم روی زمین هستید. طوری رفتار کنید که در آن فضا با دیگران شریک هستید.

آرایش کردن در اماکن عمومی

آرایش کردن در محیط عمومی تجاوز به حق اجتماعی ما محسوب می شود؛ چه فکر کنید کسی نگاهتان می کند چه نه، این کار درست نیست. هر کاری که محل آن سرویس بهداشتی است، مثل گرفتن ناخن ها، تمیز کردن چشم ها و هر چیز مربوط به بهداشت شخصی، نیز از این جمله است.

یک سنت قدیمی می گوید زمانیکه در محلی عمومی هستید، از دست زدن به صورت خود خودداری کنید.

غذا خوردن با دهان باز

مثل حیوانات غذا خوردن یکی از بدترین اشتباهات اجتماعی است. این عادت زشت نه تنها شما را زیر سوال می برد بلکه اطرافینتان که می خواهند از غذای خود لذت ببرند را نیز مشمئز می کند.

این مسئله مخصوصاً برای خانم ها اهمیت بسیار زیادی دارد و نشانه یک مرد بی کلاس است.

انـدر ترسیـم نقـش بر قـالی زنـدگی

زندگی یک قالی بزرگ است،

هر هزار سال یکبار فرشته‌ها قالی جهان را در هفت آسمان می‌تکانند،

تا گرد و خاک هزار ساله‌اش بریزد و هر بار با خود می‌گویند:

این قالی نیست که قرار بود انسان ببافد، این فرش فاجعه است

با زمینه سرخ خون و حاشیه‌های کبود، و نقش برجسته‌های ستم

فرشته‌ها گریه می‌کنند و قالی آدم را می‌تکانند و دوباره با اندوه بر زمین پهنش می‌کنند.

رنگ در رنگ، گره در گره، نقش در نقش

قالی بزرگی است زندگی.

که تو می‌بافی و من می‌بافم، همه بافنده‌ایم

می‌بافیم و رج به رج بالا می‌بریم

می‌بافیم و می‌گسترانیم

دار این جهان را خدا بر پا کرد و خدا بود که فرمود:

"ببافید"، و آدم نخستین گره را بر پود قالی زندگی زد

و هر که آمد، گره‌ای تازه زد و رنگی ریخت و طرحی بافت

و چنین شد که قالی آدمی رنگارنگ شد.

آمیزه‌ای از زیبایی و نا‌زیبایی، سایه روشنی از خوبی ها و بدی ها ...

اما تو ای دوست من؛

گره تو هم تا ابد بر این قالی خواهد ماند،

طرح و نقشت نیــز،

و هزاران سال بعد،

آدمیان بر فرشی خواهند زیست که گوشه‌ای از آن را تو بافته‌ای

تو با دستانی هنرمند و اندیشه هایی بس شگرف ...

کاش گوشه‌ای را که سهم توست زیباتر از آنچه باید ببافی!!!

دو راه بیشتر نداری!

افسانه های سرخ پوستان می گوید در زندگی دو راه بیشتر وجود ندارد. 

یکی از این دو سرازیری ملایمی است که به تپه های پایین دره می رسد.  

افسانه می گوید این راه سرانجام به سرزمینی بی آب و علف ختم می شود و چیزی جز مرگ در انتظار انسان نیست. راه دیگر سربالایی تندی است که به یک کوه و راه پر از سنگلاخ منتهی می شود؛  

راهی پر از سختی و مشقت، راهی که تنها انسان های قوی قادر به صعود به قله آن هستند. قله ای که عقاب تیز پرواز در آسمان آن همیشه در حال پرواز است.

سرخپوستان با بهره جویی از مضمون این افسانه به کودکان خود می آموزند که راه ساده، بهترین راه نیست.

برخورداری از شخصیت قوی تنها با رویارویی با مشکلات و غلبه بر آنهاست که امکان پذیرست نه با فرار کردن از سختی ها و یافتن راهی ساده و راحت.

بهترین آسایش آن است که بعد از رسیدن به هدف نصیب ما می شود و اغلب، راههای سختی هم برای رسیدن دارند.

۷علامت جدی که هیچ مردی نباید آنها را دست کم بگیرد

مردان از لحاظ وراثتی آستانه تحمل درد پایین تری دارند؛یعنی برخلاف تصور، زنان در تحمل درد نسبت به مردان مقاوم ترند، اما به طور آموزشی فرامی گیرند که باید در مقابل درد مقاوم باشند و در واقع یکی از معیارهای مرد بودن تحمل داشتن مقابل درد و سختی هاست. اما مردان باید بدانند که برخی دردها را نباید تحمل کنند، زیرا آنها یک زنگ خطر جدی هستند. این زنگ خطرها را جدی بگیرید.

وقتی دردتان غیرقابل تحمل می شود

درد ناگهانی ناحیه کمر و کشاله ران

دکتر ورنان پلتیسما، متخصص جراحی عمومی از وست لیتل راک می گوید: «دردی که مورد اشاره ماست یک درد خیلی شدید است. این درد در ناحیه زیر شکم و دستگاه تناسلی مردانه است و گاه کشاله ران هم تیر می کشد. این درد شدیدتر و شدیدتر می شود و نشستن را برای فرد غیرممکن می کند.

علت چیست؟ این درد ناشی از حالتی است به نام پیچ خوردگی بیضه. علت آن هم این است که گاه به دلایل مختلف از جمله حالت های وراثتی طناب های نگهدارنده که مسئول خون رسانی به بافت هستند دچار پیچ خوردگی می شوند، این حالت یک اورژانس واقعی است. دکتر پلتیسما می گوید: «اگر حالت امتداد کامل باشد تنها طی ۴ تا ۶ ساعت بافت شروع به تخریب می کند، اگر این حالت در این مقطع درمان شود مشکلی به وجود نخواهد آمد، اما اگر در ۱۲ تا ۲۴ ساعت درمان صورت نگیرد بافت کاملا از بین خواهد رفت.

تشخیص: یک معاینه فیزیکی توسط پزشک می تواند علت درد را مشخص کند، البته گاهی هم نیاز به انجام یک سونوگرافی است تا تشخیص قطعی شود. در صورتی که تشخیص این مورد باشد نیاز به انجام عمل جراحی درمانی است. در صورت وجود هرگونه درد شدید در ناحیه زیر شکم و کشاله های ران حتما به پزشک مراجعه کنید.

دردی که شدت آن را باور نمی کنید

درد شدید ناحیه کمر

دردهای ناحیه کمر، به خصوص پس از ورزش یا انجام حرکات سنگین، شایع هستند و بسیاری از انسان ها آنها را طی زندگی خود تجربه می کنند، اما این دردها عموما خیلی شدید نیستند و با استراحت و استفاده از قرص های مسکن و شل کننده عضلانی بهبود پیدا می کنند، اما گاهی دردهایی در ناحیه کمر پیدا می شوند که ربطی به ورزش و فعالیت ندارند، شدت آنها بسیار زیاد است و به مسکن ها هم پاسخ نمی دهند. دکتر ولادیمیر کرا، پروفسور دانشگاه یل می گوید: «این دردهای بسیار خطرناک می توانند ناشی از آنوریسم باشند، آنوریسم یعنی پارگی داخلی رگ ها که ممکن است در ناحیه آئورت شکمی رخ بدهد که این یک اورژانس واقعی است، اما در بسیاری از مواقع دردهای ناشی از سنگ کلیه هم می تواند حالت مشابهی را ایجاد کند

تشخیص: مراجعه به پزشک و انجام سونوگرافی یا سی تی اسکن می تواند علت درد را مشخص کند. به هر حال اگر در ناحیه کمر دچار درد شدید و غیرقابل تحمل شدید بلافاصله به پزشک یا اورژانس مراجعه کنید.

شاید پایتان از خستگی شکسته

درد دائمی پا

اگر دچار درد در ناحیه روی پا، مچ پا یا ساق پا هستید، راه رفتن برای شما مشکل است و درد با مسکن ها بهبود پیدا نمی کند ممکن است دچار شکستگی خستگی، یا استرس فراکچر در استخوان های پا شده باشید. دکتر آندرو فلدمن، متخصص ارتوپدی و فوق تخصص طب ورزشی و پزشک تیم نیویورک رنجرز می گوید: «استخوان ها مثل تمام بافت های دیگر بدن حد تحمل و قدرتی دارند مثلا اگر سخت ورزش کنید یا فشار زیادی روی پاهایتان وارد کنید، استخوان ها زمانی برای ترمیم خود پیدا نمی کنند. برای مثال اگر سربازی هر روز رژه برود، فشار زیادی به استخوان هایش وارد می شود و زمانی هم برای ترمیم باقی نمی ماند در نتیجه استخوان ها مستعد شکستگی می شود که این یک اورژانس محسوب می شود.

تشخیص: مراجعه به پزشک و انجام رادیوگرافی ساده می تواند تشخیص را قطعی کند، در صورتی که شکستگی جزیی باشد تنها استفاده از بانداژ و راه نرفتن و روی پا نبودن کافی است اما در صورتی که شکستگی شدید باشد نیاز به گچگرفتگی برای مدت چند هفته است.

وقتی مشت تان را روی سینه می گذارید

درد پایدار قفسه سینه

این درد را می توان به صورت درد ناگهانی قفسه سینه و سمت قلب توصیف کرد، درد، سنگین و به صورت فشاردهنده است و گاه فرد با مشت کردن دستش و گذاشتن آن روی سینه اش می کوشد آن را آرام کند. درد ممکن است پایدار یا به صورت تکرارشونده باشد.

تشخیص: دکتر جان استاماتوس، متخصص داخلی از مرکز پزشکی نورت شور می گوید: «اولین تصور این است که دچار مشکل گوارشی و سوءهاضمه شده اید یا دچار ریفلاکس شده اید اما آنچه باید اول به آن فکر کنید این است که آیا ممکن است دچار حمله قلبی شده باشید؟»

این پزشک متخصص ادامه می دهد: « اگر زمان درد خیلی کوتاه باشد باید به این مسئله که ممکن است مشکل از قلب باشد فکر کنید.

در این طور مواقع احتمال دارد موانع فیزیکی، مثلا یک لخته، در مقابل جریان خون قلب بایستد و مانع از رسیدن خون به عروق قلب شود و این روند باعث می شود موادغذایی و اکسیژن به عضله قلب نرسد و در نهایت، باعث مرگ سلولی شود

زمانی که به مشکل قلبی شک کردید، باید همان لحظه به اورژانس مراجعه کنید و بلافاصله تحت درمان قرار بگیرید زیرا می تواند جان شما را نجات دهد.

وقتی نباید پایتان را بمالید

درد پا به همراه تورم

گاهی اوقات ممکن است درد ساق پا و شست پای شما آنقدر باشد که نتوانید روی آن بایستید. اگر محل درد متورم باشد و نتوانید آن را لمس کنید (حساسیت به لمس) باید فورا به امکان بروز لخته رگی و ترومبزو وریدی فکر کنید. دکتر آمنتسار وارنایو، از مرکز جراحی ونکوور هلث لاین می گوید: «کافی است ۶ ساعت در یک جا بنشینید و هیچ حرکتی نداشته باشید، آن وقت ممکن است که لخته ای در عروق پای شما ایجاد شود که خطرناک است و می تواند درد موضعی شدید ایجاد کند اما اصلی ترین خطر این است که ممکن است این لخته حرکت و مثلا در ریه شما یک ضایعه جدی ایجاد کند. دکتر وارنایو می گوید: «احتمالا اولین چیزی که به ذهن تان می رسد مالیدن پایتان است، اما این کار اشتباه ترین کاری است که می توانید بکنید. با مالیدن پا امکان حرکت لخته را افزایش می دهید.

تشخیص: باید بلافاصله به پزشک مراجعه کنید تا با انجام یک سونوگرافی بیماری مشخص شود ممکن است درمان با دارو یا با جراحی انجام پذیرد.

شاید آپاندیس باشد...

درد شدید در ناحیه شکم

دکتر استیونس ورفرای، از مرکز اورژانس بیرمنگام می گوید: «این درد که مورد بحث ماست عمدتا دردی است که فرد آن را به صورت چاقو خوردن توصیف می کند. یک درد بسیار تیز ناگهانی که گاه بسیار سریع تکرار می شود و گاه هم برای لحظاتی بهبود پیدا می کند و بعد شدید می شود، این حالت می تواند فرد را خم کند، یعنی فرد در حالت خم شده درد کمتری داشته باشد

علت: در وسط شکم شما جلوی ستون مهره ها ارگان های حیاتی وجود دارند که همه آنها می توانند دردهای بسیار شدید را باعث شوند، آپاندیس، پانکراس و کیسه صفرا از این جمله هستند، مشکل هر کدام از این ارگان ها می توانند دردهای شدید در ناحیه زیر شکم و پهلوها ایجاد کنند که مثل حالت چاقو خوردن است. هر سه این حالت ها را باید یک اورژانس واقعی حساب کنید.

تشخیص: اگر درد در ناحیه سمت راست و پایین شکم شما باشد شک به آپاندیسیت است که معاینه فیزیکی و تست آزمایشگاهی می تواند تشخیص را قطعی کند.

اگر درد در ناحیه ناف و بالای آن باشد و با غذا خوردن تشدید شود شک به عفونت یا سنگ کیسه صفراست و باید آزمایش خون انجام شود.

اگر درد در ناحیه قفسه سینه در سمت راست باشد و پشت تیر بکشد شاید شکلی از پانکراس باشد که در این صورت باید آنزیم ها مورد بررسی قرار بگیرند. برای آپاندیسیت و سنگ کیسه صفرا درمان اصلی جراحی است اما درباره مشکلات پانکراس درمان ها فرق دارد.

وقتی سنگ در کلیهتان هست

ادرار دردناک

این حالتی است که بسیاری از مردان درباره آن اطلاع دارند، سنگ کلیه یا عفونت ادرار می تواند باعث بروز این حالت شود اما آنچه باید باعث نگرانی شود سرطان مثانه است که البته در سن بالا شایع است.اگر دچار سوزش ادرار و تغییر رنگ ادرار شدید (خون در ادرار) بلافاصله به متخصص کلیه یا ارولوژی مراجعه کنید. حتی یک روز را هم نباید از دست بدهید. اگر خدای نکرده به سرطان مبتلا شده باشید تشخیص در همان مراحل اولیه می تواند بسیار به شما کمک کند و جان شما را نجات دهد.

انـسان‌های خوب بی‌شـمارند ...!

سلام دوستان من ...

وقتی صبح‌ها از خانه خارج می‌شویم تا شب که به خانه برمی‌گردیم، به ندرت کسی را می‌بینیم که لبخندی به لب داشته باشد و یا در نگاهش برق امید و شادی بدرخشد. کسانی که وقتی نگاهشان را به نگاهت می‌دوزند به جای آن که با دستپاچگی نگاهشان را برگردانند به رویت لبخند می‌زنند! آنقدر زیبا لبخند می‌زنند که طرح زیبای لبخندشان روزها و یا حتی ماه‌ها در ذهنت باقی می‌ماند.

همان‌هایی را می‌گویم که برای شروع صحبت همیشه پیشقدم می‌شوند، از دولت، سیاست و اقتصاد نمی‌گویند... از حرفه‌شان برایت می‌گویند، از برنامه‌هایی که در سر دارند، از لذت‌هایی که از زندگی برده‌اند...!

دیری نمی‌گذرد که وجودت را سرشار از انرژی می‌کنند!

شاید بگویید:

"اوه آرش، کمی آرام‌تر...! واقعا این انسان‌ها را دیده‌ای؟ آیا کمی رویاپردازی نمی‌کنی؟!"

نه... گمان نمی‌کنم. من این انسان‌ها را دیده‌ام... مطمئنم شما هم آن‌ها را دیده‌اید... اما چرا به ندرت!؟

شاید به این خاطر باشد که ما عادت کرده‌ایم به دلیل بدی‌ها و جنایت‌های عده‌ای از انسان‌ها به همه‌ی آن‌ها بدبین باشیم!

حتما با خود می‌گویید: "خب بعضی از انسان‌ها کارهای بسیار بدی انجام می‌دهند و من برای محافظت از خانواده و کسانی که دوستشان دارم باید به انسان‌ها بدبین باشم."

حرفتان را قبول دارم... اما ما آنقدر به انسان‌های اطرافمان بدبین شده‌ایم که یک لبخند ساده را به هزار جور چیزهای بد تعبیر می‌کنیم! در کمال بی‌انصافی درمورد انسان‌ها قضاوت می‌کنیم! متوجه نیستیم که انسان‌های بسیار خوبی در اطراف ما هستند که بدبینی در مورد آن‌ها بی‌انصافیست...

دلیل این بدبینی هم این است که ما هر روز توسط رسانه‌های خبری بمباران اطلاعاتی می‌شویم که اکثراً درباره‌ی بدی‌ها و جنایت‌های بشر است!!!

اصلا نمی‌خواهم بگویم که رسانه‌ها کار اشتباهی انجام می‌دهند، و یا می‌توانیم جنایت‌ها را نادیده بگیریم. این به دور از انسانیت است...

درسته بعضی از انسان‌ها کارهای بد و وحشتناکی می‌کنند... اما آیا واقعا تا این اندازه گسترده‌اند؟

چرا بدی‌ها و جنایت‌ها انقدر در ذهن انسان‌ها بزرگ شده‌ است که باور کرده‌اند همه‌ی زندگی همین است؟!

چون به نسبت خیلی اندک‌اند! چون انحراف از معیارند...

صحبت‌هایم کمی عجیب است، نه؟!

لئوبوسکالیا در کتاب زیبایش به نام "زندگی، عشق و دیگر هیچ" می‌نویسد:

این بدی‌های بشر است که خوراک رسانه‌های خبری‌ست، از خوبی‌های او حرفی نیست! اگر جمعیت جهان را در نظر بگیریم، تعداد سرقت‌ها و تجاوزها به نسبت زیاد نیست. اما وقتی جنایتی رخ می‌دهد، ما حتما خبردار می‌شویم، نه به این خاطر که صرفا خبر است، بلکه به این دلیل که باعث فروش روزنامه می‌شود. مردم از اخبار پر سروصدا خوششان می‌آید! و شر و بدی‌ها را بزرگ می‌کنند!

اما چرا از خوبی‌های انسان در رسانه‌ها به نسبت خبری نیست؟! نه این که وجود ندارند، بی‌شمار اتفاق‌های خوب در جهان می‌افتد، بی‌شمار عشق، بی‌شمار محبت، بی‌شمار انسانیت... چرا آن‌ها را در رسانه‌ها بازگو نمی‌کنند؟
چون معیارند، چون اکثریت‌اند... دلیلی ندارد بازگو کنند...

به عنوان مثال حامیان محیط زیست را درنظر بگیرید:

در رسانه‌ها هیچ خبری از اقدامات خوب آن‌ها نیست، مثلا نمی‌گویند: "حامیان محیط زیست، یک جنگل را از نابودی نجات دادند."

خیلی کم پیش می‌آید همچین خبری را مطرح کنند. اگر هم راهی در رسانه‌ها پیدا کنند این خبر را مطرح می‌کنند:
"جنگلی در آتش سوخت و عصبانیت و اعتراض حامیان محیط زیست را برانگیخت!"

می‌بینید...! این نوع خبر است که برای مردم جالب است...

اینکه انسان‌ها و رسانه‌ها توجه ویژه‌ای به حوادث ناگوار دارند کاملا طبیعی‌ست. و حتی به نظر من این توجه بسیار هم لازم است! اما مشکل از آنجایی شروع می‌شود که ذهن انسان‌ها فریب توجه بیش از حدشان را می‌خورد!

وقتی انسان به این شکل بر جنایت‌ها تمرکز می‌کند، طبیعی است که خوبی‌ها با اینکه اکثریت‌اند به کنار می‌روند. چون انسان روی هر چیزی تمرکز کند آن را بزرگ و بزرگ‌تر تصور می‌کند و متاسفانه به جایی می‌رسد که ناخودآگاه ذهنش دیگر متوجه خوبی‌ها و زیبایی‌ها نمی‌شود. آنقدر خبرهای بد شنیده‌ است که حتی به عشق و زیبایی‌، حتی به یک لبخند هم شک می‌کند!

به نظر من انسان‌ها به کمک رسانه‌های خبری حصاری دور زندگی خود می‌کشند و تمام بدی‌ها و جنایت‌های بشر را در آن جای می‌دهند! و در نهایت در این حصار افسرده شده و باورشان را نسبت به عشق و زندگی از دست می‌دهند.

آرزوی من این است که ما علاوه بر اینکه آگاهی از حوادث ناگوار را امری لازم در زندگی می‌دانیم، عشق و زیبایی‌های زندگی را نیز فراموش نکنیم. و از آن مهم‌تر، باورهای زیبایمان را تسلیم رسانه‌های خبری نکنیم... در عین حال که می‌دانیم بدی هم هست باورمان را نسبت به عشق و مهربانی از دست ندهیم.

من هنوز باور دارم که:

بیشتر انسان‌ها مثل خود ما هستند، به دیگران آسیب نمی‌رسانند، دزدی نمی‌کنند، می‌توان به آن‌ها اعتماد کرد، اغلبشان دلشوره دارند! مهربان‌اند، و رفتارشان دوستانه است...

برگرفته از نوشته "آرش غمخواری" در وبسایت "لبخند زندگی"

با این ۸ راهکار رییس تان شیفته شما می شود

همه ما دوست داریم برای افزایش دستمزد، گرفتن ترفیع، داشتن یک آشنای خوب، یا داشتن یک اتاق کوچک برای کار، رییس خود را تحت تاثیر قرار دهیم. در اینجا، هشت راهکار ساده، بدون نیاز به تلاش زیاد ارائه شده تا در نظر رییس خود، باهوش، لایق و موثر به نظر بیایید.

۱- بر ساعت و زمان پیروز شوید

اغلب رییس ها معمولا سر یک ساعت ثابت، واردِ اتاق کار شما می شوند. پس اگر رییس شما همیشه در ساعت ۷:۵۰ وارد می شود، شما در ساعت ۷:۴۵ در محل کارِ خود حاضر باشید، حتی اگر ساعت ۸، زمان شروع کارِ اداری شما باشد.

نتیجه گیری: زودتر از رییس به محل کار رسیدن، شما را مشتاق و علاقه مند نشان می دهد.

۲- به رییس خود، صبح به خیر بگویید

هرچند خوال آلودگی و کسالت، اولین حالاتی است که در صبح احساس می کنید اما در حالی که لبخند بر چهره دارید، به رییس خود صبح به خیر بگویید.

نتیجه گیری: بیان دو کلمه دوستانه و محبت آمیز، می تواند به عنوان اولین اتفاق در روز، شما را مورد لطف رییس قرار دهد.

۳- برای انجام کارها، داوطلب شوید

اگر در محل کار، در یک جلسه یا گردهمایی حضور دارید و شخصی انجام کاری را پیشنهاد می کند، شما اولین فردی باشید که دست خود را به عنوان داوطلب بالا می برد. بدین ترتیب، شما مشتاق و علاقه مند به نظر خواهید رسید. شاید حجم کارتان بسیار زیاد باشد اما داوطلب شدن در اجرای پروژه ای مناسب، می تواند شناخت دیگران را نسبت به شما افزایش دهد.

نتیجه گیری: شما کاری را برعهده خواهید گرفت که خواهان آن هستید. این مسوولیت از طرف رییس به شما محول نشده است.

۴- از رییس خود، قدردانی کنید

اگر توسط رییس، اضافه حقوق یا ترفیع گرفتید، یا او کمی از وقتش را به شما اختصاص داد، در این صورت، از او تشکر و قدردانی کنید. می توانید مراتب سپاس خود را در یک نامه کوتاه نیز بیان کنید.

نتیجه گیری: هنگامی که دوره بعدی افزایش حقوق یا پاداش فرا می رسد، حدس می زنید چه کسی به عنوان اولین نفر برای دریافت اضافه حقوق یا ترفیع، به فکر و ذهنِ رییس خواهد آمد؟

۵- برای رییس یک فنجان قهوه درست کنید

گاهی به رییس خود بگویید: «من الان می خواهم برای خودم چای درست کنم، می توانم یک فنجان چای هم برای شما بیاورم؟» البته زیاد این کار را نکنید چون باعث می شود رییس شما را فردی چاپلوس فرض کند.

نتیجه گیری: بدون هیچ تلاشی، بر ذهن رییس تان این تاثیر را خواهید گذاشت که کارمندی ملاحظه کار، صمیمی و با محبت هستید زیرا روسا اغلب احساس می کنند بین کارمندانِ خود محبوب نیستند.

۶- هنگام صحبت، از واژه ها و اصطلاحات فنی استفاده کنید

به کلمات و جملاتی که رییس به کار میبرد، با دقت توجه کنید و در نشست ها، این جملات را در کلام خود به کار برید. این کار بازی با واژه ها نیست، بلکه شما به اثبات می رسانید که با رییس خود، هم عقیده بوده و دارای یک خط فکری هستید.

نتیجه گیری: گاهی اوقات، شما با به کار بردن کلمات و واژه های صحیح، به جا و مناسب، می توانید به هدف مورد نظر خود دست یابید.

۷- روش های جدیدی ابداع کنید

اگر موردی در محل کارتان خوب پیش نمی رود، در این صورت، توضیح دهید که به دلیل وجود یک خطا در شیوه کار است. آن گاه، سعی کنید که روند آن را اصلاح کنید.

نتیجه گیری: با این توضیح که: این اشتباه به محض اینکه من شیوه را تغییر دهم، به احتمال زیاد دیگر تکرار نمی شود، باعث می شوید در ذهن رییس تان، باقی بمانید.

۸- وانمود کنید در کار اداری خود، شور و اشتیاق دارید

حتی اگر شغلتان خشک و خسته کننده است، با این حال، وانمود کنید شور و اشتیاق دارید.

نتیجه گیری: بدین ترتیب، رییس شما تصور می کند واقعا به شغل خود متعهد هستید و خود را وقفِ آن می کنید. از طرفی شما با این کار، بیشتر از شغلتان لذت می برید.

مجله موفقیت