تشکیل خانواده یک نیاز فیزیولوژیکی، بیولوژیکی، روانی و اجتماعی است. نفوذ والدین در بچه ها تنها محدود به جنبه های ارثی نیست. در آشنایی کودک با زندگی جمعی و فرهنگ جامعه نیز خانواده نقش موثری را ایفا می کند.
افراد خانواده هرکدام از نظر خصوصیات جسمی، عقلی، ذهنی، عاطفی، روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، تحصیلی و تربیتی با یکدیگر تفاوت اساسی دارند. این مقاله بر آن است که راهکارهای خوشبختی در خانواده را به اجمال بررسی کند.
*در زندگی خانوادگی باید از ایجاد هرگونه چالش خودداری کرد، حتی اگر حق با یکی از زوجین باشد.
*عاملی که بذر کینه توزی را در دل ها می کارد انتقادهای کوبنده و تحقیرکننده است که هم باعث می شود حرمت و شخصیت طرفین از بین برود و هم روحیه لجبازی در زن و مرد به وجود آید. باید انتقاد به گونه ای باشد که شخصیت طرف مقابل حفظ شود.
*باید نام طرف مقابل با احترام برده شود، چون نام یک شخص برای او شیرین ترین و مهم ترین کلمه و نشانگر هویت اوست.
*زوجین باید در بحث های خود تعادل جسمی و روانی یکدیگر را حفظ کنند، به طوری که از نظر حقوقی هم تاکید شده که اگر قاضی از نظر جسمی و روانی خسته باشد باید از ابراز رای خودداری کند. همسران، والدین، معلمان و... باید بدانند که اساسی ترین رسالت آنان حفظ تعادل جسمی و روانی است.
*از نقش محبت در زندگی خانوادگی نباید غافل شد، مهر و محبت هرقدر خالصانه تر باشد، تجلیات وحدت و یگانگی، پرفروغ تر و ملکوتی تر خواهد بود. علاقه، ستون اول زندگی است که هیچ عاملی از فقر و بیماری و... نمی تواند در کانون چنین خانواده ای رسوخ کند. فیلیپ پینل اولین روان پزشکی بنود که در درمان بیماران روانی از روش مهرورزی استفاده کرد.
*گاهی مسایل مادی شالوده زندگی را از هم می پشاد مانند مهریه، که آیین اسلام، مردم را از مهریه سنگین بر حذر داشته است.
*در زندگی مشترک بی تفاوتی مفهومی ندارد، روی این اصل همکاری و مشارکت لازمه زندگی خانوادگی است.
*به خاطر مشکلات زیاد زندگی های کنونی، رعایت اصول قناعت، ساده زیستی و رهایی از هر نوع خودنمایی امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و برای استحکام خانواده هر دو باید تلاش کنند که روی پای خود بایستند تا در توفان زندگی گرفتار تلاطم های مرگبار نشوند.
*یکی از اصول اولیه زندگی به یکدیگر است. همسران باید در همه اب عاد زندگی به یکدیگر اعتماد داشته باشند تا بتوانند زندگی مشترک را اداره کنند.
*توجه همسران به تفاوت های فردی از نظر قابلیت ها، توانمندی، خصیصه های درونی، استعدادها، گرایش ها و رغبت های گوناگون که عامل پیشگیری از خیلی مسایل موجود در خانواده هاست.
*باید از شرکت در برنامه های خسته کننده مانند میهمان های تشریفاتی و... خودداری کرد.
*از برنامه های تلویزیون درن حد معقول و منطقی استفاده کرده و برای ت عامل با یکدیگر بهتر است محتوای فیلم ها را با یکدیگر نقد و بررسی کرد.
*باید از تجارب و خاطرات تلخ زندگی دیگران عبرت گرفت و از تجارب مطبوع اطرافیان و خانواده های موفق حداکثر استفاده را برد.
*برای دستیابی به یک زندگی سالم و متعادل باید از بزرگواری، عفو و گذشت نسبت به یکدیگر بخوردار شد.
*باید از عیب جویی و موشکافی عیوب همسر و به رخ کشیدن آنها به طور جدی پرهیز کرد.
*حفظ حریم خانوادگی در روابط صحیح انسانی و تقویت امنیت روانی و تفاهم و بازگونکردن اسرار خانواده در نزد دیگران.
*از لحن سخن آمرانه و تحکم آمیز خودداری کرده و نظرات خود را با پیشنهاد مطرح کرد.
*در اثنای گفت و گو با همسر آرامش خود را کاملا حفظ کرده و در غیر این صورت باید از ادمه بحث خودداری کرد.
*در هنگام عصبانی بودن این گفتار حضرت علی (ع) را مدنظر داشته باشید: به هنگام خشم نه تنبیه، نه دستور، نه تصمیم.
*از طریق مطالعه، شرکت در مجالس علمی و اخلاقی و تفکر در زندگی خانواده های موفق و رمز توفیق آنان، اطلاعات خود و خانواده را افزایش دهید.
*تلاش کنید نگرانی ها و افکار منفی مربوط به محیط کار خود را به محیط خانواده انتقال نداده و از این طریق آرامش و فضای گرم خانواده را برهم نزنید.
*در برنامه های زندگی خود زمانی را برای گفت و گو و ابراز محبت و تبادل نظر با همسرتان در نظر بگیرید.
*باید فلسفه زندگی را بر خوش بینی قرار داد و با این نگرش سلامت روانی و عاطفی خود را تضمین کرد.
*چه خوب است که معتقد به برنامه ریزی در زندگی خانوادگی بود. چون با داشتن برنامه و التزام به اجرای نها می توان مشکلات زندگی را کاهش داد.
*باید در تمام مراحل زندگی و در ارتباط با زندگی خانوادگی خداوند را درنظر داشت و در رفار و گفتار و برخورد با اعضای خانواده نیت خود را خالص کرد.
*فهرستی از قابلیت ها و صفات مثبت همسر خود را در نظر گرفته و از صفات برجسته و مثبت او تعریف کنید.
*هرگز خود را بالاتر از همسرتان احساس نکنید و او را شریک زندگی خود بدانید.
*در مدیریت خود از زن سالاری و مردسالاری پرهیز کنید و جای آن را به یکدلی، یکرنگی، صمیمیت و رفاقت بدهید. همسر را همان گونه که هست بپذیرید نه آن گونه که خود می خواهید.
*برای بقای تداوم و تعالی خانواده و دستیابی به کاخ سعادت، باید مصلحت زندگی را بر منفع شخصی ترجیح داد.
*خواسته ها ونیازهای زوجین باید منطقی و معقول باشد به عبارت دیگر وضع موجود با وضع مطلوب همخوانی داشته باشد.
*برای رسیدن به تفاهم و مناسبات زیبا، باید از صداقت و راستی سود برد. چون رمز خوشبختی، صادق بودن و بهره گیری از این صفت برجسته انسانی است.
*زوجین باید همدیگر را با ارزش و برخوردار از کرامت انسانی بدانند که تشعشعات عاطفی خود را در محیط خانواده می پراکنند و حیات عاطفی را رونق می بخشند.
شاید هزاران عامل دیگر وجود داشته باشد که در خوشبختی خانواده ها موثر است که این خود به شرایط اجتماعی، محیطی، جغرافیایی، آداب و رسوم و... بستگی دارد ولی این مساله در تمام خانواده ها صادق است که در پرتو دارابودن نکات اخلاقی می توان به یک زندگی مطلوب دست یافت. به خصوص پایبندی به آن اصول که عدالت، امانت، صداقت، انعطاف پذیری، حیا، قناعت و... از ارکان واجب و اساسی خانواده هستند و این واقعیت را بپذیریم که کاخ شکوهمند حیات به خانواده بستگی دارد، پس بگذاریم نیروهای مثبت در زندگی زمام امور را به دست گیرند و آغوشمان را به روی راز و رمز زندگی بگشاییم.
شاید این داستان را بارها و بارها خوانده باشید . اما آن برای یک تلنگر سخت دوباره در یک فراکاو درج می نمایم. امیدوارم به آن توجه لازم را داشته باشید.
ارزشمندترین وقایع زندگی معمولا دیده نمیشوند و یا لمس نمیگردند، بلکه در دل حس میشوند. لطفا به این ماجرا که دوستم برایم روایت کرد توجه کنید:
او میگفت که پس از سالها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد، ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.
زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم مادرم بود که 19 سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم.
آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیرمنتظره را نشانه یک خبر بد میدانست. به او گفتم: بنظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما امشب را با هم باشیم. او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد.
آن جمعه پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم کمی عصبی بودم. وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود کتش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، موهایش را جمع کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود. با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد. وقتی سوار ماشین میشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند.
ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود. دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود. پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من نگاه میکند، به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند.
من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم. هنگام صرف شام گپ وگفتی صمیمانه داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم…
وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم. وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.
چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم.
کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید. یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود: نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای 2 نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی فهمید که آنشب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم.
و در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.
هیچ چیز در زندگی مهمتر از خانواده نیست.
زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.
این متن را برای همه کسانی که والدینی مسن دارند بفرستید.
به یک کودک، بالغ و یا هرکس با والدینی پا به سن گذاشته.
صادق هدایت که از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود، در کتاب بوف کور خود می نویسد :
در زندگی درد هایی است که روح انسان را از درون مثل خوره می خورند و می زدایند، این درد ها را نه می شود به کسی گفت و نه می توان جایی بیان کرد! و اینک؛ سی و هفت درد و عیب اساسی اجتماعی ما ایرانیان که هیچوقت درمان نشد!
۱٫ اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم.
۲٫ اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهیم.
۳٫ با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم.
۴٫ به بدبینی بیش از خوش بینی تمایل داریم.
۵٫ بیشتر نواقص را می بینیم اما در رفع آنها هیچ اقدامی نمی کنیم.
۶٫ در هر کاری اظهار فضل می کنیم ولی از گفتن نمی دانم شرم داریم.
۷٫ کلمه من را بیش از ما به کار می بریم.
۸٫ غالبا مهارت را به دانش ترجیح می دهیم.
۹٫ بیشتر در گذشته به سر می بریم تا جایی که آینده را فراموش می کنیم.
۱۰٫ از دوراندیشی و برنامه ریزی عاجزیم و غالبا دچار روزمرگی و حل بحران هستیم.
۱۱٫ عقب افتادگی مان را به گردن دیگران و توطئه آنها می اندازیم، ولی برای جبران آن قدمی بر نمی داریم.
۱۲٫ دائما دیگران را نصیحت می کنیم، ولی خودمان هرگز به آنها عمل نمی کنیم.
۱۳٫ همیشه آخرین تصمیم را در دقیقه ۹۰ می گیریم.
۱۴٫ غربی ها دانشمند و فیلسوف پرورش داده اند، ولی ما شاعر و !
۱۵٫ زمانی که ما مشغول کیمیاگری بودیم غربی ها علم شیمی را گسترش دادند.
۱۶٫ زمانی که ما با رمل و اسطرلاب مشغول کشف احوال کواکب بودیم غربی ها علم نجوم را بنا نهادند.
۱۷٫ هنگامی که به هدف مان نمی رسیم، آن را به حساب سرنوشت و قسمت و بد بیاری می گذاریم، ولی هرگز به تجزیه تحلیل علل آن نمی پردازیم.
۱۸٫ غربیها اطلاعات متعارف خود را در دسترس عموم قرار میدهند، ولی ما آنها را برداشته و از همکارمان پنهان میکنیم.
۱۹٫ مرده هایمان را بیشتر از زنده هایمان احترام می گذاریم.
۲۰٫ غربی ها و بعضا دشمنان ما، ما را بهتر از خودمان می شناسند.
۲۱٫ در ایران کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.
۲۲٫ فکر می کنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه خود بیمه می کنیم.
۲۳٫ برای تصمیم گیری بعد از تمام بررسی های ممکن آخر کار استخاره می کنیم.
۲۴٫ همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است.
۲۵٫ به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستیم و فکر می کنیم که کسی که عیب ما را می گوید بدخواه ماست.
۲۶٫ چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم.
۲۷٫ به هنگام مدیریت در یک سازمان زور را به درایت ترجیح می دهیم.
۲۸٫ وقتی پای استدلالمان می لنگد با فریاد می خواهیم طرف مقابل را قانع کنیم.
۲۹٫ در غالب خانواده ها فرزندان باید از والدین حساب ببرند، به جای اینکه به آنها احترام بگذارند.
۳۰٫ اعتقاد داریم که گربه را باید در حجله کشت.
۳۱٫ اکثرا رابطه را به ضابطه ترجیح می دهیم.
۳۲٫ تنبیه برایمان راحت تر از تشویق است.
۳۳٫ غالبا افراد چاپلوس بین ما ایرانیان موقعیت بهتری دارند.
۳۴٫ اول ساختمان را می سازیم بعد برای لوله کشی، کابل کشی و غیره صدها جای آن را خراب می کنیم. در شهرسازی هم از چنین مهارتی برخورداریم.
۳۵٫ وعده دادن و عمل نکردن به آن یک عادت عمومی برای همه ما شده است.
۳۶٫ قبل از قضاوت کردن نمی اندیشیم و بعد از آن حتی خود را سرزنش هم نمی کنیم.
۳۷٫ شانس و سرنوشت را برتر از اراده و خواست خود می دانیم.
از رسول خدا (ص) سوال شد که چرا هر چه دعا می کنیم به استجابت نمی رسد؟
حضرت در جواب فرمودند:
1. اینکه شما قرآن را خواندید و به آن عمل نکردید.
2. اینکه مدعی شدید که با شیطان دشمن هستید ولی با او موافقت کردید.
3. اینکه ادعا کردید که به بهشت علاقه مند هستید ولی برای آن کار و تلاشی نکردید.
4. اینکه به عیوب مردم مشغول بودید و از عیوب خود غافل شدید.
5. اینکه ادعای بغض دنیا نمودید ولی آن را جمع کردید.
6. اینکه به مرگ اعتراف کردید ولی برای آن آماده نشدید.
7. اینکه مردگان خود را دفن کردید ولی از آن ها عبرت نگرفتید.
به همین دلایل دعاهای شما به استجابت نمی رسد.
((کتاب الالنی عشریه ص 30))
از رسول خدا (ص) سوال شد" أیُّ الاعمال افضل"
((یعنی: چه عملی بهتر است))
حضرت در جواب فرمودند:
اینکه سرور و خوشحالی را در دل برادر مومن خود وارد سازی.
((کتاب لثالی الاخبار ج 3 ص 284 و 133))
بسم الله الرحمن الرحیم السلام
علیک یا علی بن محمد ایها هادی النقی علیهم السلام
شاهین نجفی دقیقا مطابق ماده 513 قانون مجازات اسلامی ساب النبی و مرتد است.
به گزارش سرویس دینی جام نیوز، به دنبال جسارت شاهین نجفی، از خواننده های رپ ایرانی مقیم آلمان به امام هادی (ع)، حکم ارتداد توهین کننده به امام هادی (ع) توسط آیت الله صافی صادر شد.
آیت الله صافی از مراجع تقلید شیعه در پاسخ به استفتایی در مورد توهین به امام هادی (ع) فرمودند که چنین فردی "مرتد" است.
شاهین نجفی خواننده رپ ایرانی مقیم آلمان که در اقدامی شرم آور اقدام به سرودن اشعاری توهین آمیز کرده بود با خشم مردم مسلمان جهان بخصوص مسلمانان ایرانی مواجه شد. شعری که توسط شاهین نجفی سروده شده و نیز پوستر طراحی شده برای این ترانه، سراسر توهین به مقدسات شیعه، امام زمان(عج) و انقلاب اسلامی می باشد.
بر اساس ماده 513 قانون مجازات اسلامی، هرکسی به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیاء یا امامان شیعی یا دختر پیامبر اسلام(ص) توهین کند، مرتد شناخته می شود. بر اساس احکام اسلامی نیز اگر یک فقیه جامع الشرایط با در نظر گرفتن تمام جوانب یک مسئله، حکم ارتداد فردی را صادر کند، قتل او توسط مسلمانان واجب شرعی است.
متن استفتاء و پاسخ به شرح ذیل است:
به نام خدا
سلام علیکم
اخیرا شاهین نجفی، از خواننده های رپ ایرانی مقیم آلمان، در اقدامی شرم آور اقدام به سرودن اشعاری توهین آمیز نسبت به امام هادی (ع) در ترانه ای به نام نقی کرده بود که با خشم مردم مسلمان جهان بخصوص مسلمانان ایرانی مواجه شد. شعری که توسط شاهین نجفی سروده شده و نیز پوستر طراحی شده برای این ترانه، سراسر توهین به مقدسات شیعه، امام زمان(عج) و انقلاب اسلامی می باشد. لینک موسیقی این شخص با عرض پوزش از درگاه خداوند و حضرت ولی عصر (عج) و آن مرجع بزرگوار جهت مشخص شدن حکم شرعی ارسال می گردد خواهشمند است حکم شرعی این فرد را برای التیام روح امام عصر (عج) و مسلمانان جهان بیان فرمایید: ... با تشکر .
بسمه تعالی
این شخص مهدورالدم می باشد.
والسلام
برگرفته از سایت وکالت آنلاین
احساس رضایت از رابطه، اینکه همسران احساس کنند نیازهای آنها دیده میشود، به آن پاسخ داده میشود و نقش مهمی در خانه به آنها محول شده است، میتواند آنها را به ادامه زندگی دلگرم کند. شما هم میتوانید با توجه به این نکات این دلگرمی را در همسرتان ایجاد کنید.
برخی مهارتهای ساده اثر زیادی روی کیفیت رابطه ما دارند، مثلا گوش دادن فعال یکی از این مهارتهاست. سعی کنید از این مهارت در رابطهتان استفاده کنید. به حرفهای همسرتان با دقت گوش دهید، تمام توجه خود را در زمان صحبت او متوجهاش سازید، پیش داوری نکنید و از بازخوردهای مناسب برای نشان دادن توجهتان استفاده کنید. نکته های دیگر را هم در ادامه بخوانید...
به همسرتان احترام بگذارید
یکی از سادهترین راهها صدازدن همسر به شکلی محترمانه است. یادتان باشد خیلی از اوقات رفتارهای بیادبانه تند از رفتارهای سادهتری شروع میشود. وقتی به خودمان اجازه میدهیم همسرمان را به شکلی غیرمودبانه صدا بزنیم، عجیب نخواهد بود اگر بعد از مدتی از عبارات بدتر استفاده کنیم!
بچهها را مقابلش قرار ندهید
به بچههایتان یاد دهید، به پدرشان باید احترام بگذارند؛ البته منظور از این یاد دادن سخنرانی برای بچهها نیست. از قدیم گفتهاند، «احترام امامزاده را متولی نگه میدارد»؛ با احترام برخورد کردن شما مهمترین نکته در آموزش این احترام است. البته در مواردی که بچهها برخوردی اشتباه دارند، نوع برخورد شما و نشان دادن ناراحتی به اندازه و به شکلی صحیح میتواند از تکرار آن جلوگیری کند.
با هم مشورت کنید
سعی کنید تصمیمگیریهای خانه را به صورت مشورتی پیشببرید و نه به صورت تحکم کردن. بعضی مواقع اموری که معمولا خودتان به تنهایی در مورد آنها تصمیم میگیرید را با همسرتان مطرح کنید و طبق نظر او رفتار کنید.
مثل عابر بانک به او نگاه نکنید
متاسفانه گاهی دیده میشود که وظیفه مرد خانه، پول درآوردن است و بس. البته در ایجاد چنین وضعیتی معمولا خود فرد نیز تاحدی مقصر است اما شما سعی کنید تا حد امکان از به وجود آمدن چنین وضعیتی جلوگیری کنید یا حداقل آن را کمرنگ کنید. در برخی مواقع بد نیست خواستههای او را در نظر بگیرید، مطابق نظرات او عمل کنید و تصمیم گرفتن در اموری را به بعد از مشورت با او موکول کنید. با انجام این کارها نیز میتوان تا حدی احساس ارزشمندی را در همسر ایجاد کرد.
قولهایش را عملی کنید
اگر همسرتان به بچهها قولی داده، سعی کنید برای عملیشدن قول، تلاش خودتان را بکنید، هر چند چندان هم موافق آن نباشید. اگر قرار باشد همسرتان به بچهها چیزی بگوید و شما چیزی دیگر، در طولانیمدت جدا از عوارض بدی که این برخورد روی بچهها دارد، در رابطه بچهها و شما و همسرتان هم اثر میگذارد. به این موضوع مشکلاتی که برای رابطه 2 نفری شما هم ایجاد میکند را اضافه کنید.
جلوی دیگران او را سرزنش نکنید
همه ما ایراداتی داریم، تذکر در مورد ایراد نیز اتفاق عجیبی نیست که پیش نیاید. اصلا وقتی ما همسرمان را دوست داشته باشیم، درست این است که به او این موارد را به شکلی زیبا متذکر شویم اما هیچوقت این کار را جلوی دیگران انجام ندهیم بیان ایرادات جلوی دیگران در بیشتر موارد جز تحقیر معنای دیگری برای همسر ما ندارد. کاری که البته تاثیر مثبت چندانی نیز به دنبال نخواهد داشت.
مشکلتان را با او درمیان بگذارید
اگر شاغل هستید، اگر درس میخوانید، اگر در بخشهای دیگر زندگیتان با مشکلی روبهرو میشوید، بد نیست بعضی مواقع با همسرتان مشکلاتتان را در میان بگذارید. شاید بگویید این کار را انجام میدهید اما این بار متفاوت از سایر موارد این کار را انجام دهید. با او در مورد مشکلاتتان صحبت کنید، بگذارید پیشنهاد دهد و از پیشنهادهای او استقبال کنید.
خطاهایش را بزرگ نبینید
بزرگ نکردن خطاهای همسرتان از جمله مواردی است که بهتر است به آن توجه داشته باشید. اگر همسرتان مرتکب خطایی شده که چندان هم وحشتناک نیست، زمانی که خودش نیز پشیمان شده و سعی در جبران آن دارد، در عوض منت گذاشتن، او را سریع ببخشید. یادتان باشد طول دادن فرآیند بخشیدن و منت گذاشتن و خلاصه نازکردن شما، در بسیاری از مواقع میتواند تنها باعث آسیب به عزت نفس او و احساس کوچک شدنش شود.
جلوی بچهها دعوا نکنید
اگر فرزند دارید، هیچوقت جلوی چشم آنها با هم دعوا نکنید. به هر صورت از قدیم گفتهاند که در دعوا حلوا خیرات نمیکنند. احتمال بروز رفتارهایی که احترام شما و همسرتان را نزد بچهها کم کند در رفتار کم نیست! کمشدن احترام در خانه معمولا در طولانی مدت باعث میشود خانه از محلی برای آرامش به محلی که احساسات ناخوشایند ایجاد میکند، تبدیل شود.
به خانوادهاش احترام بگذارید
حتی اگر با خانواده همسرتان اختلافنظرهای زیادی دارید و سابقه خوبی نیز در رابطه شما با آنها وجود ندارد، باز سعی کنید به آنها احترام گذاشته و همسرتان را برای قطع رابطه با آنها تحت فشار نگذارید. احترام به خانواده همسر، در واقع احترام به خود او نیز هست. اگر خاطرات تلخ زیادی دارید، فقط همین نکته را در ذهن داشته باشید که لازم نیست عاشق آنها باشید اما میتوانید برخوردی انسانی و محترمانه با آنها داشته باشید؛ رابطهای که در نهایت به نفع شما نیز خواهد بود.
مدام گله نکنید
سعیکنید زمان حضور همسرتان را تنها به بیان مسائلی که داشتید، مشکلاتی که باید او در اسرع وقت حل کند، بیان انتقادات و نارضایتیها و مواردی از این دست پر نکنید. این کار باعث میشود برای خود شما نیز حضور همسر به معنی مسائل تنشزا و ناخوشایند شود، علاوه بر اینکه برای همسرتان نیز حضور در خانه و همنشینی با شما به معنی تنش و ناراحتی میشود. سعی کنید توازنی بین بیان مسائل خوشایند و ناخوشایند برقرار کرده و به ویژه در ابتدای حضور همسرتان در خانه، محیطی آرام برقرار کنید.
خشمتان را کنترل کنید
بسیاری از ما زمانی که عصبانی میشویم دیگر فراموش میکنیم چه کاری خوب است، چه کاری بد. معمولا برخوردهای ما تند بوده و چندان کنترلی نیز روی آنها نداریم. این نقطهضعف البته قابل برطرف کردن است؛ کافی است در کلاسهایی که به منظور مدیریت خشم در مراکز مشاوره یا فرهنگسراها برگزار میشود شرکت کنید تا به این ترتیب بتوانید عصبانیت خود را به شیوهای درست بیان کنید؛ شیوهای که نه به شما آسیب برساند، نه به همسرتان و نه به رابطه بین شما!
حستان را روتوش کنید
چه در زمان خوشحالی و چه در زمان دلخوری از روشهای مناسب برای ابراز احساسات استفاده کنید؛ البته حتما همانطور که خودتان هم به تجربه دریافتهاید حساسیت موضوع زمانی که دلخورید بیشتر است. استفاده از جملاتی که اول آنها با من شروع میشود، اشاره به رفتار مشخصی که باعث دلخوری شده و نه توهین به شخصیت فرد، از جمله مواردی هستند که بهتر است به آنها توجه داشته باشید.
به زبان بیزبانی حرف نزنید
یکی از اشتباهاتی که همسران زیادی درگیر آن هستند، باورهای اشتباه شناختی است. یکی از این باورهای اشتباه این است که همسر ما باید از نیازهای ما بدون اینکه ما آنها را بیان کنیم، خبر داشته باشد. چنین باوری معمولا باعث ایجاد نارضایتی در خود ما و بعد از مدتی هم ایجاد عصبانیت در همسرمان میشود، زیرا در هر صورت او توانایی ذهنخوانی ندارد. برای پیشگیری از این دردسرها بد نیست با این باورهای اشتباه آشنا شوید و فکری به حال آنها بکنید. با این کار آینده زندگی مشترکتان را نیز تضمین کردهاید. برخی رفتارهای ساده میتوانند رابطه عاطفی بین ما و همسرمان را تقویت کنند. فراموش نکنید که نیازهای عاطفی بخش مهمی از نیازهای هر فرد است که ارضای آنها میتواند رضایت از رابطه را افزایش دهد.
ایراد نگیرید
شاید با خود فکر کنید اگر قرار به تعریف کردن باشد که اوضاع درست نمیشود؛ با ایرادات همسرتان که البته گاهی اوقات بدجوری هم اعصاب خرد کن میشود، چه میشود کرد؟ به روی او نیاورم؟ آن وقت هیچ وقت درست میشود؟ اصلا این همه خودخوری درست است؟ توجه داشته باشید لازم نیست که خیلی خودتان را سانسور کنید، دندان روی جگر بگذارید و وقتی ایرادی وجود دارد، به روی همسرتان نیاورید. میتوان ایرادات را بیان کرد اما با زبانی زیبا، بدون توهین، بدون مسخره کردن و تحقیر میشود در مورد آنها گفتوگو کرد اما اگر قرار باشد «تنها» در مورد آنها با همسرتان حرف بزنید و صحبت دیگری نداشته باشید، آن وقت مشکل ایجاد میشود. از تاکید زیاد روی نقاط ضعف خودداری کنید.
او را ستایش کنید
هر چند وقت یک بار سعی کنید به همسرتان نشان دهید که نقاط مثبت او را میبینید. تعریف کردن از همسر متاسفانه کاری است که بسیاری از افراد از یاد بردهاند. از همسرتان تعریف کنید طوری که انگار این ویژگی خوب را تنها و تنها او در جهان دارد، مطمئن باشید این کار نه تنها همسرتان را طلبکار نمیکند و باعث کوچکی شما نمیشود که در طولانی مدت، هم باعث خوشحالی همسرتان و هم باعث افزایش رضایت در خود شما میشود.
منفیبافی نکنید
در مورد آینده زندگی مشترکتان با امید صحبت کنید. برنامههایی برای آن داشته باشید و با همسرتان در مورد آن صحبت کنید. فقط یادتان باشد لازم نیست زیادی جدی وارد بحث در مورد آینده شوید؛ این قدر که در مورد 20 سال بعد دعوایتان شود که اسم نوهتان چه باشد بهتر است! هدف از این کار در درجه اول ساخت آینده زندگی در ذهن است، کاری که به هر دوی شما امید بیشتری برای بهترکردن زندگیتان میدهد.
از او تعریف کنید
جدای از تعریف از زندگی مشترکتان، سعی کنید از همسرتان و ویژگیهای خوبی که دارد، جلوی دیگران نکاتی را بیان کنید. البته میدانم که متاسفانه در فرهنگ ما خیلی رسم نیست که همسران از همدیگر تعریف کنند اما اگر میدانستید این کار چقدر میتواند رابطه بین شما را تقویت کرده و شما را به او نزدیکتر کند و البته احساس رضایت را به شکلی غیرمستقیم در شما افزایش دهد، قطعا خودتان یک تنه دست به کار میشدید!
گاهی تنها باشید
بد نیست هراز گاهی برنامهای مشترک بدون حضور بچهها داشته باشید. البته لازم نیست دفعات آن خیلی زیاد یا زمان آن طولانی باشد. این فعالیت مشترک میتواند رفتن به سینما و تئاتر باشد یا حتی قدم زدن در پارک. اگر امکانش را دارید که بچهها را به کسی بسپارید، به شکلی که دائم نگران آنها نباشید مسافرتی یکی، دو روزه نیز پیشنهاد خوبی است.
راه حلی منطقی پیدا کنید
یکی از مهارتهایی که میتواند در زمان تصمیمگیری سخت به کمک ما بیاید و از اختلافات رایج کم کند، مهارت حل مسئله است. آشنایی با این مهارت به شما این اجازه را میدهد تا در عوض برخوردی صرفا احساساتی، به دنبال راهحلی بهتر و منطقیتر باشید. در این وضعیت اختلافنظرها نیز راحتتر حل میشوند.
لطیف باشید
استفاده از عبارات محبتآمیز به اندازه و درستی میتواند ارتباط عاطفی شما را تقویت کند. توجه داشته باشید که نوازش میتواند به صورت کلامی هم باشد؛ زمانی که با عباراتی زیبا و لطیف با او صحبت میکنید. اگر برای شما ابراز احساسات چندان راحت نیست، برای شروع شاید بد نباشد که از فرستادن پیامکهایی زیبا استفاده کنید.
معلمی از دانش آموزانش خواست "فواید گاو بودن" را بنویسند و نوشته ای که در زیر می خوانید تمام و کمال انشای آن دانش آموز است:
با سلام خدمت معلم عزیزم و عرض تشکر از زحمات بی دریغ اولیاء و مربیان مدرسه که در تربیت ما بسیار زحمت میکشند و اگر آنها نبودند معلوم نبود ما الان کجا بودیم.
اکنون قلم به دست میگیرم و انشای خود را آغاز می کنم.
البته واضح و مبرهن است که اگر به اطراف خود بنگریم در می یابیم که گاو بودن فواید زیادی دارد.
من مقداری در این مورد فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که مهمترین فایده ی گاو بودن این است که آدم دیگر آدم نیست. بلکه گاو است.
هرچند که نتیجه گیری باید در آخر انشاء باشد.
بیایید یک لحظه فکر کنیم که ما گاویم. ببینیم چقدر گاو بودن فایده دارد.
مثلا در مورد همین ازدواج که این همه الان دارند راجع به آن برنامه هزار راه رفته و نرفته و برگشته درست می کنند.
هیچ گاو مادری نگران ترشیده شدن گوساله اش نیست.
همچنین ناراحت نیست اگر فردا پسرش زن برد، عروسش پسرش را از چنگش در می آورد.
وقتی گاوی که پدر خانواده است میخواهد دخترش را شوهر دهد، نگران جهیزیه اش نیست.
نگران نیست که بین فامیل و همسایه آبرو دارند. مجبور نیست به خاطر این که پول جهاز دخترش را تهیه نماید برای صاحبش زمین اضافه شخم بزند، یا بدتر از آن پاچه خواری کند.
گوساله های ماده مجبور نیستند که با هزار دوز و کلک دل گوساله های نر را به دست بیاورند تا به خواستگاریشان بیایند، چون آنها آنقدر گاو هستند که به خواستگاری آنها بروند، از طرفی هیچ گوساله ماده ای نمیگوید که فعلا قصد ازدواج ندارد و میخواهد ادامه تحصیل دهد. تازه وقتی هم که عروسی می کنند اینهمه بیا برو، بعله برون، خواستگاری، مهریه، نامزدی، زیر لفظی، حنا بندان، عروسی، پاتختی، روتختی، زیر تختی، ماه عسل، و زبونم لال طلاق و طلاق کشی و... ندارند.
گاوها حیوانات نجیب و سر به زیری هستند.
آنها چشمهای سیاه و درشت و خوشگلی دارند.
شاعر در این باره میگوید :
سیه چشمون چرا تو نگات دیگه اون همه صفا نیست
سیه چشمون بگو نکنه دلت دیگه پیش ما نیست
هیچ گاوی نگران کرایه خانه اش نیست.
نگران نیست نکند از کار اخراجش کنند.
گاوها آنقدر عاقلند که میدانند بهترین سالهای عمرشان را نباید پشت کنکور بگذرانند.
گاوها بخاطر چشم و همچشمی دماغشان را عمل نمی کنند.
شما تا حالا دیده اید گاوی دماغش را چسب بزند؟
شما تا حالا دیده اید گاوی خط چشم بکشد؟
گاوها حیوانات مفیدی هستند و انگل جامعه نیستند.
شما تاکنون یک گاو معتاد دیده اید؟
گاوی دیده اید که سر کوچه بایستد و مزاحم ناموس مردم شود؟
آخر گاوها خودشان خواهر و مادر دارند.
ما از شیر، گوشت، پوست، حتی روده و معده ی گاو استفاده می کنیم.
آقای ... معلم خوب ما گفته که از بعضی جاهای گاو در تهیه همین لوازم آرایش خانم ها که البته زشت است استفاده می شود.
ما حتی از دستشویی بزرگ گاو (پشگل) هم استفاده می کنیم.
تا حالا شما گاو بیکار دیده اید؟
آیا دیده اید گاوی زیرآب گاو دیگری را پیش صاحبش بزند؟
تا حالا دیده اید گاوی غیبت گاو دیگری را بکند؟
آیا تا بحال دیده اید گاوی زنش را کتک بزند ؟
یا گاو ماده ای شوهر خواهرش را به رخ شوهرش بکشد؟
و مثلا بگوید از آقای فلانی یاد بگیر. آخر توهم گاوی؟! فلانی گاو است بین گاوها.
تازه گاوها نیاز به ماشین ندارند تا بابت ماشین 12 میلیون پول بدهند و با هزار پارتی بازی ماشینشان را تحویل بگیرند و آخرش هم وسط جاده یه هویی ماشینشان آتش بگیرد.
هیچ گاوی آنقدر گاو نیست که قلب دیگری را بشکند. البته شاعر باز هم در این مورد شعری فرموده است :
گمون کردی تو دستات یه اسیرم
دیگه قلبم رو از تو پس میگیرم
دیده اید گاو نری به خاطر بدست آوردن ثروت پدر گاو ماده به او بگوید : "عاشقت هستم"؟! سرت سر شیر است و دمت دم پلنگ؟!
دیده اید گاو پدری دخترش را کتک بزند؟!
گاوها در جامعه شان فقر ندارند.
گاوها اختلاف طبقاتی ندارند.
آنها شرمنده زن و بچه شان نمی شوند.
رویشان را با سیلی سرخ نگه نمیدارند.
هیچ گاوی غصه ی گاوهای دیگر را نمی خورد.
هیچ گاوی غمباد نمی گیرد.
هیچ گاوی رشوه نمی گیرد.
هیچ گاوی اختلاس نمی کند.
هیچ گاوی آبروی دیگری را نمی ریزد.
هیچ گاوی خیانت نمی کند.
هیچ گاوی دل گاو دیگر را نمی شکند.
هیچ گاوی دروغ نمی گوید.
هیچ گاوی آنقدر علف نمی خورد که از فرط پرخوری تا صبح خوابش نبرد در حالی که گاو طویله کناریشان از گرسنگی شیر نداشته باشد تا به گوساله اش شیر بدهد.
هیچ گاوی گاو دیگر را نمی کشد.
هیچ گاوی...
اگر بخواهم هنوز هم در مورد فواید گاو بودن بگویم، دیگر زنگ انشاء می خورد و نوبت بقیه نمی شود که انشایشان را بخوانند.
اما
به نظر من مهمترین فایده گاو بودن این است که دیگر آدم نیستید ...
لباس ما از گاو است، غذایمان از گاو، شیر و پنیر و کره و خامه ... همه از گاو
ولی با همه منافع یادشده هیچ گاوی نگفت : من ... بلکه گفت: مـــــــــااااااا
این ادویهی خوش عطر، حساسیت سلولهای کبد و عضلات را نسبت به انسولین افزایش میدهد و میزان لیپیدهای خون مانند تریگلیسیرید را پایین میآورد.
در این مقالهی کوتاه قصد داریم روشهایی معرفی کنیم که بیشتر از این ادویهی گرم در تهیه مواد غذایی خود استفاده کنید و از خواص فوقالعادهی آن بهره ببرید.
1. روی چای، قهوه یا شیر صبحانهی خود دارچین بپاشید.
2. اگر اهل پختن کیک و شیرینی هستید از دارچین بیشتری استفاده کنید. دارچین هم باعث خوش طعمی کیکها میشود و هم این که شما از خواص آن بیشتر بهره میبرید.
3. به جای استفاده از نمک و فلفل روی سیب زمینیهای شیرین، دارچین بپاشید.
4. دست به کار شوید و شکر دارچینی تهیه کنید. به این ترتیب که به یک قاشق خاک قند دو قاشق دارچین اضافه کنید و روی کیکها، شیرینیجات، پنکیکها بپاشید. همچنین میتوانید دارچین را به ماست تان نیز اضافه کنید.
5. برای صبحانه برنج قهوهای درست کنید و برای خوش طعم کردن آن ابتکار به خرج دهید و کشمش فندق و دارچین به آن اضافه کنید.
6. در هنگام پخت گوشت( گوشت گاو، گوساله و گوسفند) به آن دارچین بزنید. این کار علاوه بر این که بوی گوشت را میگیرد باعث میشود شما از خواص دارچین بیشتر بهرهمند شوید.
7. مرغ شکم پر درست کنید. سیبها را نگینی نسبتاً بزرگ خرد کنید. داخل مرغ را با این سیبها، دارچین و پیاز ورقه ورقه شده پُر کنید.
8. به غذاهایی که داخل فر میگذارید، 200 گرم گردو 3 قاشق چایخوری روغن کانولا و 2 قاشق چایخوری دارچین اضافه کنید.
درخت «به»، درخت کوچکی است که در خانوادهی گل سرخ جای میگیرد و پوست ساقه و تنهی آن قهوهای بوده و در اکثر نقاط اروپا، نواحی مدیترانه، آسیا و آفریقای شمالی میروید.
برگهای آن پوشیده از کرک و صاف است. گلهای آن درشت، به رنگ سفید و یا صورتی و دارای پنج گلبرگ میباشد. این درخت میوههای درشت و کروی شکل به شکل گلابی دارد.
میوهی «به» ابتدا به رنگ سبز است و پس از رسیدن، زردرنگ میشود و سطح آن پوشیده از کرک بوده و میوهی نارس آن طعمی گس و قابض دارد اما نوع رسیدهاش شیرین، مطبوع و معطر است.
جالب است بدانید درخت «به» در نواحی مختلف ایران میروید و مهمترین نواحی کشت آن گرگان، گیلان و آذربایجان است.
«به» در جاهای دیگر دنیا از جمله آفریقا، مرکز اروپا و خاورمیانه نیز کشت و برداشت میشود ولی حدود 75 درصد «به» دنیا، از ایران تأمین میشود.
خواص میوهی به:
این میوه به دلیل داشتن ترکیبی به نام «پکتین» که از کربوهیدراتهای پیچیده است،
خواص دارویی دارد و به درمان اسهال کمک میکند.
این میوه دارای خاصیت تقویتکنندهی معده و التیام ورم روده و مقوی قلب، ضدنفخ، ادرارآور، قاعدهآور و خلطآور است و نقش موثری در بهبود بیماریهای ریوی دارد.
ترکیبات شیمیایی:
در 100 گرم میوه به مواد زیر مواد زیر وجود است:
آب 83 گرم
مواد قندی 10 گرم
مواد نشاستهای 5 گرم
کلسیم 10 میلیگرم
فسفر 17 میلی گرم
آهن 0/8 میلی گرم
پتاسیم 195 میلی گرم
سدیم 5 میلی گرم
ویتامین آ 40 واحد
ویتامین ث 15 میلی گرم
به در طب سنتی:
از نظر طب قدیم ایران بهِ شیرین، گرم و تر و بهِ ترش، سرد و خشک است.
روغن به، سرد و تر و قابض و به دانه سرد و تر است.
* به تقویت کنده قلب است.
* ادرار آور است.
* نرم کننده سینه است.
* مقوی معده و دستگاه هاضمه است.
* قابض است.
* خونریزی را بند میآورد.
* بهِ ترش مسهل است.
* بهِ ترش برای تنگی نفس مفید است.
* بهِ ترش استفراغ را بند میآورد.
* اسهالهای ساده و اسهال خونی را درمان میکند.
* به، بهترین و مفیدترین میوه برای مسلولین است.
* خونریزی از رحم را متوقف میکند.
* اثر مفید روی بواسیر درد.
* برای هضم غذا مفید است.
دانهی به یا به دانه:
داخل میوهی «به» دانههایی به رنگ قهوهای یا قهوهای تیره وجود دارد. این دانهها منبع بسیار خوبی از موسیلاژ (لعاب) هستند و حدود 20 تا 22 درصد وزن دانه را لعاب روی آن تشکیل میدهد.
دانههای «به» به دلیل وجود لعاب، در رفع التهابات مخاطها، سرفه و گرفتگی صدا نقش بسزایی دارند.
به علاوه، آنها در مصارف صنعتی نیز مورد استفاده قرار میگیرند به طوری که از لعاب این دانه در محصولات آرایشی و مجعد کردن موها استفاده میشود. البته یکی دیگر از موارد مصرف لعاب دانه «به» آهار دادن پارچههای گرانقیمت است.
خواص به دانه:
1- لعاب به دانه را روی زخمها و سوختگیها بگذارید تا باعث شفای سریع آنها شود.
2- ضد تب است.
3- اسهال خونی و ساده را درمان میکند.
4- برای درمان جراحات گلو موثر است.
5- سرفه را برطرف میکند.
6- برای درمان تورمهای داخلی بدن مفید است.
7- برای التیام ترک پوست دست و بدن، نوک پستان، لب و بواسیر، لعاب به دانه را روی موضع بمالید.
8- برای درمان خشکی زبان و دهان مفید است.
9- آفتابزدگی را با مالیدن لعاب به دانه بر روی پوست درمان کنید.
10- جویدن به دانه برای تقویت نیروی جنسی مفید است.
خواص دم کرده گل و شکوفه به:
1- سردرد را برطرف میکند.
2- مقوی معده است.
3- سینه را صاف و تقویت میکند.
4- سرفه کودکان را برطرف میسازد.
5- برای درمان بی خوابی دم کرده گل را با آب بهار نارنج مخلوط کرده و قبل از رفتن به رختخواب بنوشید.
خواص برگ و شاخه های به:
1- جوشانده برگ درختِ به، ورم چشم را مداوا میکند.
2- زخمها را با جوشاندهی برگ به بشویید.
3- قابض است.
4- ضماد برگِ درخت به برای ورم چشم مفید است.
خواص روغن به:
1- برای برطرف کردن زنگ زدن گوش مفید است.
2- سرگیجه را برطرف میکند.
3- برای مداوای زخمهای دهان مفید است.
4- خونریزی ریوی را درمان میکند.
5- اسهال مزمن را برطرف میکند.
6- دوست کبد است و ورم کبد را رفع میکند.
7- زخم رودهها را درمان میکند.
روشهای استفاده از گیاه به:
1- به دانه
* برای مصرف به دانه میتوانید یک قاشق چایخوری از دانههای آن را کمی در آب خیس و سپس استفاده کنید.
* همچنین میتوانید چند «دانه به» روی زبان قرار دهید و لعاب آن را ظرف چند دقیقه بمکید.
* جوشاندهی دانه به: 30 گرم به دانه را در یک لیتر آب جوش ریخته و آنقدر بجوشانید تا به صورت ژله در آید.
نکته: دانهی به را هرگز نجوید
توجه داشته باشید که دانه «به» را باید فقط به طریقی که گفته شد، مصرف کرد و هرگز نباید آن را به صورت لهشده یا خردشده، جوشاند و خورد، زیرا با این کار، موادی به نام آمیگدالین در «دانه به» تجزیه (هیدرولیز) میشوند و اسید سیانیوریک تولید میکنند که اسیدی خطرناک است. با مکیدن یا خوردن دانه به، لعاب از روی آن جدا و دانه بدون هیچ تغییری دفع میشود. در این صورت خطر تولید اسید سیانیوریک وجود ندارد، اسید سیانیوریک فقط با له یا خرد شدن دانه در محیط معده تولید میشود.
2- شیرهی به
50 گرم به را خرد کرده با 50 گرم عسل یا شکر مخلوط کنید و در یک لیتر آب جوش بریزید و آنرا روی چراغ گذاشته تا بجوشد و حجم آن به نصف تقلیل یابد.
3- جوشاندهی برگ درخت به
30 گرم برگ درخت به را در یک لیتر آبجوش ریخته و مدت چند دقیقه بجوشانید.
4- دم کردهی گل به
30 گرم گل به را در یک لیتر آبجوش ریخته و به مدت پنج دقیقه بگذارید تا دم بکشد.
5- روغن به
به را تکه تکه کرده و بپزید سپس آب آنرا بگیرید و با دو برابر وزن آن روغن زیتون مخلوط کرده و آنقدر بجوشانید تا تمام آب آن بخار شود و فقط روغن باقی بماند البته دقت کنید که روغن نسوزد.
بعضی از حرکات درصورت، دستها، پاها و دیگر اعضای بدن میتواند به فاششدن افکار و روحیات مخاطب کمک کند. آیا میدانستید حتی زمانی که یک شخص با شما صحبت نمیکند، نشانههایی درصورت، بدن، پاها و دستهای او وجود دارد که میتواند بدون آنکه خود او متوجه شود به شما در خواندن فکر او کمک کند. در حقیقت همه انسانها بهطور ناخودآگاه حرکاتی از بدن خود نشان میدهند که از آن بهعنوان زبان بدن یاد میشود. آشنایی با این حرکات و نشانهها میتواند به شما کمک کند، در ملاقات با دیگران بهتر بتوانید به آنچه در ذهن آنها میگذرد پی ببرید و به این ترتیب تصمیمات منطقیتری بگیرید. برای مثال در بسیاری از موارد، زمانی که یک فرد هنگام صحبت با شما سرش را پایین نگه میدارد، با موهایش بازی میکند یا وزن بدن خود را روی یکی از پاهایش می اندازد بهطور ناخودآگاه در حال انتقال پیامی به شماست.
او تحت تاثیر شما ست
کنار زدن موها از روی صورت
این حرکت نشانهای از عصبی بودن و در عین حال جلب شدن نظر شخص است. شخص سعی میکند با این کار حالت واقعی چهره خود را مخفی کند و نشان ندهد که تحت تاثیر قرار گرفته است.
لبخند فقط 5 ثانیه است
لبخند زدن
حتما شما هم هنگام صحبتکردن با دیگران به فردی برخورد کردید که مرتب لبخند میزند و با این تصور که مخاطبتان نسبت به موضوع مورد بحث علاقهمند است به گفتوگو ادامه دادهاید اما آنیتا باربی از دانشگاه لوئیسوایل در این زمینه نظر متفاوتی دارد.او میگوید یک لبخند درصورتی واقعی است که در آن عضلات چشمها هم درگیر شوند و خیلی هم طول نکشد. در حقیقت افرادی که لبخند آنها بیش از 5 ثانیه طول میکشد و این لبخند فقط در لبهای آنها مشاهده میشود در حال تظاهرکردن هستند. برای مدیران هم لبخند زدنهای مداوم در محیط کار توصیه نمی شود، زیرا این کار باعث میشود آنها در نگاه کارمندان چندان جدی بهنظر نیایند.
استرس دارد
پلک زدن بیش از حد
هر فرد در حالت طبیعی بین 6 تا 8 مرتبه در یک دقیقه پلک میزند اما هنگام استرس تعداد این پلکزدنها بیشتر میشود و به همین دلیل توجه مخاطب را بیشتر بهخود جلب میکند. اگر شما هم هنگام سخنرانی یک فرد در میان جمع به چشمان او توجه کنید، بهطور حتم متوجه پلک زدنهای مداوم او میشوید. این یک نشانه است که به شما اعلام میکند، فردی که در حال گفتوگو با شماست از لحاظ روانی چندان در آرامش قرار ندارد.
یا اشتباه کرده یا میترسد!
گزیدن لبها
«کارول کینسی» که یکی از روانشناسان معروف و متخصص در زبان بدن است، گزیدن لبها را یکی از مهمترین نشانهها از قرار داشتن فرد در وضعیت استرسزا میداند. در بسیاری از مواقع زمانی که انسانها اشتباهی را مرتکب میشوند بیاختیار لبهای خود را میگزند. در این مواقع انسان سعی میکند، بهطور ناخودآگاه با گزیدن لبها، فرو بردن آنها به داخل دهان و تماس زبان با آنها خود را از زیر بار روانی خارج کند.
بینی پینوکیو
خاراندن بینی
سعی کنید هنگام دروغ گفتن هرگز بینی خود را لمس نکنید، زیرا میتواند شما را در مقابل مخاطبانتان لو بدهد. «مایکل کانینگهام»، استاد ارتباطات از دانشگاه «لوئیسوایل» در این باره میگوید: «زمانی که فردی دروغ میگوید، ترشح هورمون آدرنالین در بدنش افزایش پیدا میکند. این عامل باعث انبساط رگهای خونی بسیار ریز در داخل بینی میشوند و در این هنگام شما در این نقطه از صورتتان احساس خارش میکنید.» نگاه ممتد ولی کوتاه مدت بهصورت فرد طرف مقابل یکی دیگر از نشانههایی است که فرد دروغگو را رسوا میکند. هنگام دروغ گفتن فرد خطاکار سعی میکند با نگاهکردن بهصورت طرف مقابل متوجه شود که آیا حرف او مورد قبول واقع شده یا خیر. به همین علت است که هنگام دروغ گفتن یا بعد از آن نگاههای فرد دروغگو طولانیتر و دقیقتر از حالات عادی میشود.
سانسور خطرناکها
بستن چشمها
با مالیدن چشمها، پوشاندن آنها با دست یا بستن آنها در زمانی طولانیتر از پلک زدن، مغز میخواهد از دیدن بعضی از عواملی که در مقابل چشمان ما قرار دارد جلوگیری کند. حتی در بسیاری موارد زمانی که صدایی ما را آزار میدهد، ما بهطور ناخودآگاه برای لحظهای دستانمان را روی چشمان خود میگذاریم. این یک مکانیسم دفاعی برای مغز است تا بتواند خود را از پردازش رویدادهای ناخوشایند یا تهدیدکننده رهایی ببخشد.
کمک میخواهد
نگاه کردن به سمت پایین بهمدت طولانی
با این حرکت فرد از دیگران حمایت را درخواست میکند. این تاکتیکی است که بسیاری از کودکان کم سن و سال هنگام مواجه شدن با دیگران در انجام یک کار اشتباه از خود بروز میدهند تا به این ترتیب بتوانند حمایت والدین یا اطرافیان را به سمت خود بکشانند. اگر شخصی این حالت را از خود نشان میدهد احتمالا انتظار همدردی دارد، پس سعی کنید در این مواقع او را درک کنید.
گذشته را به یاد بیاورید
نگاه کردن به بالا یا اطراف
آیا میخواهید بفهمید چه زمانی فردی در حال تلاش است تا خاطرات گذشته را به یاد بیاورد، پس به جهت نگاه کردن او توجه کنید. زمانی که فردی سعی میکند چیزی را به یاد بیاورد چشمان خود را به سمت آسمان میگیرد، زیرا در تلاش است تا آن را در ذهن خود تصویر کند. زمانی هم که تلاش میکند یک حرف را به یاد بیاورد به سمت یکی از گوشهای خود نگاه می کند، به این شکل که گویا تلاش میکند دوباره آن را بشنود.
خطر در کمین شماست
لمسکردن پیشانی یا لاله گوش
این کار نشاندهنده آن است که شما احساس تهدید میکنید یا خونسرد نیستید. برای مثال زمانی که شما در ردیف اول کلاس نشستهاید و امیدوارید که معلم نام شما را صدا نزند. بسیاری از مواقع اگر انسانها در حالت نشسته باشند در این حالت دست خود را به آرامی روی پاهای خود میزنند. ضربه زدن به عصبهایی که در قسمتهای انتهایی بدن مانند پاها یا گوشها قرار دارند به بدن کمک میکند ضربان قلب یا فشار خون خود را پایین بیاورد.
خواندن زبان بدن
مخالفت ایستادن در حالتی که پاها کنار هم هستند
این وضعیت نشاندهنده آن است که فرد حالت دفاعی بهخود گرفته و شاید بیانکننده آن باشد که چندان با گفتهها یا کارهای شما موافق نیست.
خوشآمدگویی چرخیدن به یک سمت
تقریبا بسیاری از مردم در حالت ایستاده یا نشسته بدن خود را اندکی به سمت کسی که توجه آنها را بهخود جلب کرده است میچرخانند. در این بین، شاید توجه به یک نکته بتواند به بهتر شدن رابطه شما با دیگران کمک کند. زمانی که در حال صحبت کردن با فردی هستید و یک شخص سوم تصمیم دارد به جمع شما نزدیک شود، سعی کنید زاویه خود را تا 45 درجه به سمت او بچرخانید. این یک علامت است که نشان میدهد به طرف مقابل خوشآمد میگویید و او را به جمع خود دعوت میکنید.
فرق راه رفتن زنانه و مردانه
راه رفتن
شیوه راه رفتن شما هم اطلاعات خاصی را به دیگران منتقل میکند. افرادی که سریع راه میروند در نگاه دیگران خلاق و شایسته بهنظر میآیند. اینطور بهنظر میرسد، آنها باید به جای مهمی بروند و در زندگی خود هدف دارند. برای آنکه راه رفتنتان در نگاه دیگران تاثیرگذار بهنظر بیاید سعی کنید ابتدا پاشنه پا را روی زمین بگذارید و سپس به سمت نوک انگشتان بروید. جالب است که بسیاری از مردان ابتدا پاشنه پای خود را روی زمین گذاشته اما اکثر زنان میانه کف پا را روی زمین میگذارند.
باورتان نمیکنند
تکاندادن دستها
تحقیقات نشان داده است، افرادی که مرتب دستهای خود را حین صحبت کردن تکان میدهند شخصیت باانرژی، منطقی و گرمی دارند اما در عوض افرادی که حرکات دست کمتری دارند منطقیتر و تحلیلگرتر بهنظر میرسند. به یاد داشته باشید که حفظ تعادل کلید موفقیت در تاثیرگذاشتن روی دیگران است. افرادی که بیش از اندازه دستهای خود را تکان میدهند در نگاه دیگران باورپذیری کمتری دارند و ضعیفتر نشان داده میشوند. اگر فکر میکنید در موقعیتهایی مانند مصاحبه شغلی ممکن است دستان خود را بیش از حد تکان بدهید، بهتر است چیزی مانند یک کتاب یا پوشه در دستان خود بگیرید.
احساس برتری
ایستادن با پاهای باز
ایستادن در حالتی که پاهای شما به اندازه عرض شانهها باز است، نشان از اقتدار، تسلط و نفوذ دارد. هنگام بحث کردن با دیگران یا اختلاف نظر، این شکل از ایستادن به طرف مقابل القا میکند که شما در این بین احساس برتری دارید. قرار دادن دستها روی رانها هم یکی از نشانههای سنتی قدرت و اقتدار است.
عوض کردن پاها
شکلی که شما بدن خود را حرکت میدهید نشاندهنده علاقه، نگرش و گرایش شماست. اگر بهطور مرتب وزن خود را روی یکی از پاهای خود قرار میدهید یکی از نشانههای آن است که شما ناراحت و عصبی هستید و به این شکل میخواهید بهخود آرامش بدهید. در این وضعیت فرد مرتب در حال فکر کردن در مورد موضوعات متعدد در ذهن خود است و این تغییر فکر خود را به شکل عوض کردن پایی نشان میدهد که بیشتر وزن بدن را تحمل میکند.
منعطف نیست
بازکردن دستها
اگر شخصی دستانش را در مقابل شما باز کند به شکلی که گویا یک سینی برای تعارف کردن در مقابل شما گرفته است، نشان میدهد که از نظرات شما استقبال میکند و منتظر شنیدن آن است. قرار دادن کف دستها به سمت پایین یا گره کردن آنها به شکل مشت نشان میدهد، فرد مقابل شما در آن لحظه شخصیت انعطافپذیری ندارد.
متقلب
پنهانکردن دستها
اگر فردی در حال صحبتکردن با شما دستانش را در جیبش میگذارد یا در پشت خود پنهان میکند، این احتمال را بدهید که چیزی را از شما پنهان میکند یا قصد تقلب دارد. شاید فردی در حال تعریف کردن ماجرایی برای شماست اما این احتمال وجود دارد که او تمام داستان را نمیگوید و بخشی از آن را مخفی میکند.
فرار سریع
تکان دادن مداوم پاها
آیا دقت کردهاید در حالتی که یکی از پاهای خود را روی پای دیگر انداخته و نشستهاید، مرتب یکی از آنها را مرتب تکان میدهید. تحقیقات نشان میدهد، این نوع حرکات میتواند به آرام شدن تنش در انسان کمک کند و هر چه شدت این حرکات بیشتر باشد به همان اندازه هم میزان این تنشها بیشتر است. همچنین تکاندادن مرتب پاها نشان میدهد که شما هرچه سریعتر میخواهید خود را از وضعیتی که در آن قرار دارید رهایی ببخشید و پاهای شما کاملا برای این موضوع آمادهاند. دقیقا به همین دلیل است که در مطبهای پزشکان، در اکثر مواقع بیماران منتظر پاهای خود را تکان میدهند.
آماده برای فرار از دست شما
قرار دادن نوک پاها به سمت در خروجی
زمانی که با یک فرد در حال گفتوگو هستید، اگر متوجه شدید که آن فرد نوک انگشتان پایش را به سمت در خروجی چرخانده است، بدانید که آن فرد بهطور ناخودآگاه اعلام میکند که آماده است تا گفتوگو را تمام کند و به سمت بیرون حرکت کند.
۱- خود را به ورزش و کار و فعالیت های زیاد سرگرم کنید، ورزش و کار در کاهش ظغیان غریزه ی جنسی اثر فوق العاده سودمندی دارد، و به همین علت است که معمولا ورزشکاران و آنهائیه در زندگی فعالیت های سنگین دارند، گاهی دیرتر ازدواج می کنند و نیز کمتر از فشار جنسی آسیب می بینند .
۲- گردش و تفریح و کوهنوردی، از عواملی است که برای کاهش شهوت و تسکین نیروی جنسی نقش موثری دارد .
۳- مسافرت که خواه ناخواه در اخلاق و روحیات انسان تحولاتی به وجود می آورد، غریزه جنسی را نیز تسکین می بخشد .
۴- مطالعه، علاقه به کارهای فکری ، سرگرمی های هنری و خواندن سرگذشت قهرمانان علمی انسان را تا اندازه زیادی از شعاع خود خارج می کند و سرانجام این سرگرمی و آشنائی های روحی باعث کاهش نیروی جنسی می گردد.
۵- صبر و بردباری، اعتماد به نفس، استقامت و پایداری و ایمان و تقوا ، سنگرهای بزرگ روحی هستند که می توانند به انسان مدد بخشند و او را از لغزش و شکست حفظ نمایند .
قرآن کریم می فرماید : « آنان که وسائل زناشوئی ندارند، باید عفت و پاکی را پیشه سازند، تا اینکه خدا از فضل خود آنان را بی نیاز گرداند …» (سوره نور آیه ۳۳ – تفسیرالمیزان ج ۱۵)
وقتی غریزه جنسی به سراغ کسی می آید و او را رنج و عذاب می دهد، اگر صبر و بردباری کند و خود را آلوده ننماید، اضافه بر اینکه آبروی خود و دیگران را حفظ کرده، به یک مقام معنوی هم دست یافته است .
امیرالمومنین علی (ع) می فرماید : «صبر دو گونه است، صبر در مصیبت که نیکو و پسندیده است و صبر در مقابل گناه و نافرمانی خدا، که از صبر اول شایسته تر و نیکوتر است» (سفینه ج ۲ ص ۵)
اما کسیکه زیر فشار شهوت واقع شده، چنان چه خود را از دست بدهد و ارزش معنوی خود را نادیده بگیرد ، خدای بزرگ می فرماید :
« هر بنده ای دنبال میل و هوس خود رود و خواسته و فرمان مرا نادیده بگیرد در کارهای دنیایی او نیز پریشانی و اضطراب به وجود می آید »
۶- ششمین راه تسکین غریزه جنسی این است که از دیدن فیلم ها ، عکس ها ، بدن های عذیان زنان و خلاصه از دیدن مناظر شهوت انگیز جدا خودداری فرمایید. زیرا « هر آنچه دیده بیند دل کند یاد »
در روایت آمده است : «از نگاه به نامحرم بپرهیزید، زیرا نگاه در قلب تخم شهوت مکی افشاند !»
۷-غذاهای گرم مثل شکلات و…کمتر مصرف کنید
۸-حرارت زیاد در رختخواب هم موثر است( منظور اینکه باعث افزایش میل جنسی میشود)
۹-.از حضور در مکان هایی که باعث تحریک شما میشود تا حد امکان خودداری کنید ودر صورت حضور نگاه خود را کنترل نمایید
۱۰-سعی کنید به هنگام خواب شکم شما بیش از حد معمول پر نباشد
۱۱-از پوشیدن لباس های تنگ و چسبان اجتناب کنید
۱۲- از نگاه کردن به مناظر، فیلم ها و تصاویر تحریک کننده جدا” خودداری کنید و به محض مواجه شدن با این امور چشم خود را بسته و یا به زمین و یا آسمان نگاه کنیددوستان انقدر اینترنت مطالب خوبی داردکه لزومی ندارد تصاویر منحرف را نگاه کنید
۱۳- از شنیدن و خواندن مباحث و مطالب جنسی و حتی شوخی های جنسی وتحریک کننده و فکر کردن در این امور جدا” پرهیز کنید
۱۴-از خوردن موادغذایی که محرک است مانند : خرما، پیاز، فلفل ، تخم مرغ ، گوشت قرمز،غذاهای پرچرب ، حتی المقدور اجتناب و به میزان ضرورت اکتفا کنید
۱۵–قبل از خواب حتما” مثانه خود را تخلیه نمایید
۱۶-هیچ گاه بدن عریان خود را در آینه نگاه نکنید
۱۷- از دست ورزی اندام جنسی خود اجتناب کنید و به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی دست ورزی نکنید مخصوصا هنگامی که در رختخواب هستید
۱۸- هرگز به رونخوابید
۱۹-به منظور تخلیه انرژی زاید بدن به طور منظم و زیاد ورزش کنید
۲۰- هیچ گاه بیکار نباشید و برای اوقات فراغت خود برنامه داشته باشیدو آن را با مطالعه ، ورزش ، زیادت عبادت کتاب و …پر کنید
۲۱- هرگز در مکانی خلوت و تنها و دور از نظر دیگران نباشید
۲۲- هرگاه مورد هجوم افکار جنسی واقع شدید، در مکان خلوت و دور از نظر دیگران بسر نبرید بلکه در مجالس عمومی وارد شوید و در آنجا به سر برید بهترین روش پیشنهادی در این حالت این است که به دوستانتان تلفن زده وبا انها مدتی صحبت کنید
۲۳- هفته ای یکی دو روز روزه مستحبی بگیرید و اگر توان آن را ندارید روزه اخلاقی بگیرید؛ یعنی ، میزان صرف غذا را کاهش و فاصله هر وعده غذا را افزایش و تعداد دفعات غذا راکاهش دهید و به حداقل خوراک اکتفا کنید
۲۴- با نامحرم رفتار متکبرانه داشته باشید و از سخنان ملایمت آمیز با آنها خودداری کرده واز نرمی و لینت در کلام با آنها اجتناب ورزید
۲۵- هیچ گاه با نامحرم و جنس مخالف در مکان خلوت و دور از نگاه دیگران باقی نمانید، حتی برای آموزش و …
۲۶- قرآن زیاد بخوانید و درباره معانی آیات آن فکر کنید
۲۷-.تا قبل از اینکه شما را خواب نگرفته به رختخواب نروید (سعی کنیدزمانیکه میخواهید به رختخواب بروید با خواندن کتاب یا تماشای تلویزیون افکارجنسی را از خوددور کنید).به محض بیدار شدن رختخواب را ترک کنید
۲۸-.اگر قصد استحمام داریدو مورد حجوم افکار جنسی واقع هستیداز استحمام خودداری کنید
اگر با انجام روش های فوق بازهم مورد تهاجم شهوت جنسی قرار گرفتید حتما با پزشک مشورت کنید
مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 پنس اضافه تر می دهد!
می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنس اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنس را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی ...
گذشت و به مقصد رسیدیم .
موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم .
با خودم شرط کردم اگر بیست پنس را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم!
تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد .
من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنس می فروختم!!
حتما شما هم بسیاری از مردهایی را که درست چند ماه بعد از ازدواج خسته و ناامید میشوند و مدام از تصمیمشان ابراز پشیمانی میکنند را دیدهاید. شاید با دیدن چنین مردهایی حتی نسبت به تصمیم ازدواج خودتان هم تردید کنید یا از اینکه همسر آینده شما هم به هیولایی که آنها از آن صحبت می کنند تبدیل شود دچار ترس و اضطراب شوید اما بهتر است به جای اینکه نقش مردهای ضعیف را بازی کنید و با ترسهای بیهوده زندگیتان را به بازی بگیرید، با دنیای زنانه بیشتر آشنا شوید. اگر شما دنیای زنان را خوب بشناسید، دیگر نه او شما را آزار خواهد داد و نه شما به هیولای زندگی همسرتان تبدیل خواهید شد.
دایرهالمعارف باشید
اگر میخواهید ازدواج موفقی داشته باشید، باید تحقیقاتتان را از سالها قبل آغاز کنید. زن زندگی شما تنها همسرتان نیست. مادر، خواهران، خالهها و عمهها هم میتوانند منابع خوبی برای تکمیل شناخت شما باشند و با ریزبینی رفتار آنها را مورد بررسی قرار دهید. ببینید چه چیزهایی اکثر آنها را آزار میدهد و چه رفتارهایی خوشحالشان میکند. خجالت نکشید! اگر ابهام یا سوالی دارید از آنها بپرسید و اطلاعاتتان را تکمیل کنید. شاید باور نکنید اما زمانی که ازدواج میکنید، این اطلاعات میتوانند زندگیتان را نجات دهند. شاید آدمها در برخی ریزه کاریهای رفتاری و شخصیتی با هم تفاوت داشته باشند اما واقعیت این است که ویژگیهای شبیه به هم بسیاری دارند و اگر یکی را بشناسید موفقیت بیشتری در شناختن دیگری خواهید داشت.
گوش کنید و توجه کنید
شاید ندانید که چطور میتوانید یک زن را عاشق خود کنید و همیشه او را عاشق نگه دارید اما این اتفاق یک کلید دارد؛ «توجه» تازمانی که همسرتان توجه شما نسبت به خودش را میبیند عاشق شما میماند و در این زندگی احساس امنیت میکند. یکی از مهمترین و البته آسانترین راههای نشان دادن این توجه گوش کردن است. قبلا هم گفتیم که زنان دوست دارند شنیده شوند اما راههای دیگری هم وجود دارد. از نظر خیلی از زنها، توجه به ریزهکاریهای زندگی و مشکلات مالی یکی از نشانههای توجه و البته قدرت مردانه است. اگر دوست دارید این 2 حس را در او هم بیدار کنید، باید مراقب اتفاقاتی که در زندگیتان میافتد باشید و با پیشبینی کردن اغلب آنها به همسرتان این اطمینان را بدهید که تحت حمایت و البته توجه شما قرار دارد.
در چشم او نگاه کنید
یکی از مهمترین کارهایی که زنان را آرام میکند این است که همسرشان موقعیت و شرایطشان را درک کند. وقتی میخواهید در مورد او قضاوت کنید، اول تلاش کنید که دنیا را از چشم یک زن ببینید. برای انجام این کار باید به مرحله اول برگردید و ازشناختی که پیش از این در مورد زنان به دست آوردهاید استفاده کنید. اگر شما با بعضی اتفاقات ناخوشایندی که زنان به لحاظ جسمی و اجتماعی با آن روبهرو هستند و مشکلاتی که به همین دلایل پشت سر میگذارند آشنا باشید، بهتر میتوانید به همسرتان کمک کنید و در شرایط سخت در تصمیمگیریها کمکش کنید.
زندگیاش را خاکستری نکنید
زنها به شادیهایشان اهمیت زیادی میدهند. اگر ازدواج آنها را از تمام لحظات لذت بخش و شادیآورشان دور کند، خیلی زود دلسرد خواهند شد و میلشان را به آن زندگی از دست خواهند داد. اشکالی ندارد که گاهی با هم بازی کنید، تفریحات یا ورزشهای مشترکی را انجام دهید یا شرایطی را فراهم کنید که از ته دل بخندید. وقتی شما مهمترین آدم زندگی او هستید و بیشتر از هر کسی با او وقت میگذارید، پس مسئولیت بیشتری برای تزریق شادی به زندگیاش دارید. اگر زندگی مشترک را به یک کار اداری با وظایف مشخص و زمان و مکان مشخص تبدیل کنید خیلی زود او را از دست میدهید. پس تلاش کنید که طراوت زندگیتان را حفظ کنید.
تهدید نکنید
قدم بعدی حرف زدن است. شما یا باید در مورد مشکلاتتان مشاجره و دعوا کنید یا اینکه با گفتوگو کردن آنها را حل کنید. اگر برای شناخت هم وقت بگذارید میتوانید به راه دوم نزدیکتر شوید. هیچ وقت او را با سکوتتان تهدید نکنید و اگر نظر مخالفی در مورد موضوعی دارید، با استدلال و گفتوگو همسرتان را قانع کنید. اگر او ناراحتی شما را متوجه شده و دلیل آن را میپرسد، با تلخی نگویید «هیچی!» بلکه سعی کنید با حرفهایتان خودتان را بیشتر به او بشناسانید و به سمتی بروید که دیگر دلیلی برای این ناراحتیها وجود نداشته باشد.
قاضی باشید
اگر از نظر شما همسرتان زنی حسود و حساس است، باید علتش را در خودتان جستوجو کنید. درست است که برخی آدمها ممکن است به خاطر مشکلات روانی چنین علائمی را مرتب از خود بروز دهند اما اغلب آدمهایی که دچار چنین حسی میشوند، دلیلی برای داشتن آن دارند. دلیلی که اگر مرتبا تکرار شود، میتواند آرامش و سلامت روانشان را به خطر بیندازد. اگر این نشانهها را در همسرتان میبینید نگاهی به رفتارهای خود بیندازید. هیچچیزی را بیاهمیت تصور نکنید. یک دروغ کوچک میتواند آغاز یک بیاعتمادی بزرگ باشد. پس اول خودتان را قضاوت کنید و بعد او را. برای تبرئهکردن خودتان هرگز به او حمله نکنید و سعی کنید بدون توجیههای همیشگی و با رفتارهایتان به او اطمینان بدهید.
خانهایامن بسازید
برای آرامش همسرتان لازم است که یک خانه امن بسازید. اگر او به دلیلی منطقی از حضور بعضی آدمها آزرده میشود دلیلی ندارد که پایه اصلی معاشرتهایتان را بر حضور آن آدمها بسازید. خانه یکی از مهمترین مکانهایی است که زنان به آن تکیه میکنند، پس او را هم در مدیریت این مکان و آدمهایی که به آن میآیند سهیم کنید و با حضور مداوم افرادی که آزارش میدهند او را مشوش نکنید. از طرف دیگر به بهانه کار یا خستگی خودتان را در یک جزیره متروکه حبس نکنید. زمانهایی را برای حضور کسانی که هر دوی شما دوستشان دارید مشخص کنید و از این راه چندساعت آرام را برای خودتان و البته همسرتان تدارک ببینید.
زیادی عاقل نباشید
بعضی وقتها لازم است اینکه درست و غلط چیست و چه کسی راست میگوید را فراموش کنید. وقتی او از موضوعی یا کسی ناراحت است مدام جملههایش را تصحیح نکنید. بگذارید احساساتش را بیان کند و نصیحتهایتان را برای وقتی که آرامتر است بگذارید یا اگر او خواستهای دارد که از نظر شما با برخی قوانین زندگیتان مغایر است، به جای چسبیدن سفت و سخت به این قوانین به آرامش زندگیتان فکر کنید. اگر واقعا انجام این خواسته زندگی شما را زیباتر میکند پس چه دلیلی دارد که با او مخالفت کنید و با نصیحتهای مداوم ذهنش را خسته کنید؟ قرار نیست همیشه حق با شما باشد و نتوانید مخالفت او با نظراتتان را تحمل کنید. چه درست و چه غلط مطمئن باشید که تلفیق 2 نظر خیلی بهتر از انجام یکی از آنهاست. از طرف دیگر همسر شما ممکن است ضعفهای زیادی داشته باشد یا اشتباهات بسیاری را مرتکب شود. قرار نیست شما این اشتباهات را یک روزه تصحیح کنید. با غلطگیریهای مداوم اعتماد بهنفس او را از بین نبرید و همه عاقل بودنتان را یکجا به زندگیتان تزریق نکنید.
حتی اگر همسر شما یک مریخی تمام عیار باشد، با چند تکنیک ساده میتوانید او را بیشتر بشناسید و رفتارهایش را رمزگشایی کنید. قطعا شما هم دوست دارید بدانید که همسر عجیب و غریبتان واقعا حرفها و حرکاتش چه معنایی دارد؛ پس بهتر است کمی بیشتر به دنیای مردانه وارد شوید و بدانید که چه رفتارهایی از شما میتواند چه تاثیراتی روی همسرتان و رفتارهایش بگذارد. قبل از هر چیز باید تمام تصورات عامیانهتان را در مورد مردها و رفتارهایشان فراموش کنید و برای کسب یک شناخت واقعی و منطقی از شوهرتان قدم بردارید.
پیشداوری ممنوع!
پیشفرضهای بیمعنا را کنار بگذارید. هیچوقت نگویید «مردها خودخواهند»؛ «مردها هیچچیز نمیفهمند» و... شما نمیتوانید بهخاطر تفاوتهایی که در نشان دادن احساسات، رفتارهایتان و حتی شیوه تصمیمگیریتان دارید او را متهم کنید. به جای اینکه چنین تصورات عامیانهای را مطرح کنید، سعی کنید همسرتان را بشناسید. اگر به او یک شاخه گل میدهید و بازخوردی نمیگیرید به جای تکرار این حرفها سعی کنید ببینید که از چه راه دیگری او عشقش را به شما ابراز میکند. آیا حمایتکردن راه اوست یا اینکه شیوه دیگری که با راه شما متفاوت است را انتخاب میکند؟
تفاوتها را بپذیرید
مردها و زنها متفاوتند و یک راه برای رمزگشایی رفتارهای مردها، پذیرش واقعی این تفاوت است.
برای مثال مردها زیاد در مورد احساساتشان حرف نمیزنند و حتی اغلباوقات وقتی با آنها در این مورد صحبت هم بکنید واکنش دلخواهتان را نمیگیرید یا اینکه مردها ترجیح میدهند بعد از برگشتن از سر کار چند دقیقهای به حال خودشان رها شوند، پس در این شرایط اگر برای صحبت کردن اصرار کنید قطعا واکنشی که انتظار دارید را دریافت نخواهید کرد. این تفاوتها را بپذیرید و روی همسرتان براساس همین تفاوتها قضاوت کنید.
جرقهها را بزنید
ارتباطتان را با پرسیدن سوال آغاز کنید. مردان زیاد اهل شروع کردن مکالمات و روشنکردن چراغ ارتباط نیستند. این به این معنا نیست که آنها منزوی یا خودخواهند و بلد نیستند با آدمها ارتباط برقرار کنند بلکه این تنها یکی از همان تفاوتهایی است که باید مورد توجه قرارشان دهید. اگر دوست دارید مردتان در ارتباط با شما فعال عمل کند خودتان جرقهاش را بزنید و بعد ببینید که او چطور روی مسیری که شما انتخاب کردید پیش میرود. کلید شما تنها یک سؤال است، پس هر زمانی که دیدید حرفی برای گفتن میان شما نیست از این کلید استفاده کنید.
او همین چیزی است که هست
آسانترین راه برای شناخت مردها واژههایشان است. درحالیکه زنانگاهی یک واژه ساده را به کار میبرند و انتظار دارند همسرشان یک تهدید یا معنای پیچیده را از آن استنباط کند. مردها هرگز این راه را نمیروند؛ آنها چیزی را میگویند که واقعا میخواهند بگویند. اگر میگوید خسته است پس خسته است. اگر میگوید دوستتان دارد پس دوستتان دارد. کمتر مردی است که برای حرف زدنش یک کدگذاری پیچیده طراحی کند پس اگر او چیزی میگوید که متوجهش نمیشوید به جای تلاش برای رمزگشایی از او بخواهید که در مورد منظورش بیشتر توضیح دهد. مطمئن باشید که او با توضیحات بیشتر همه ابهاماتتان را برطرف خواهد کرد.
پیشبینی کنید
سعی کنید واکنشهای همسرتان به رفتارهایتان و همینطور مسائلی که در زندگی پیش میآید را بشناسید. چه رفتاری او را از کوره در میبرد و چه حرفی میتواند او را کاملا آرام کند. این موضوع کمی زمان میبرد اما اگر با دقت واکنشهای همسرتان را بررسی کنید میتوانید در مدت کوتاهی خشمش را کم کنید و زندگیتان را جوری پیش ببرید که او روزبهروز بیشتر احساس آرامش کند و به همین دلیل بیشتر عاشقتان شود.
به جای او حرف نزنید
بگذارید که خودش را آنطور که میخواهد شرح دهد. اگر در هر لحظه از صحبتکردنش حرفش را قطع کنید یا اینکه برای کاملکردن جملهاش تلاش کنید هرگز او را نخواهید شناخت. این اتفاق فقط در لحظاتی که او مستقیما در مورد خودش و احساساتش حرف میزند نمیافتد بلکه شما میتوانید در تمام لحظاتی که او در مورد اجتماع، کار، دوستان، خانواده و خودش صحبت میکند به دید او نسبت به زندگی پی ببرید و بیشتر با آنچه واقعا هست، آشنا شوید.
رویا بافی نکنید
ممکن است شما به انتظار اینکه همسرتان روزی تغییر میکند با او ازدواج کرده باشید و بعد از ازدواج از او بخواهید که تغییراتی در شغلش، درآمدش، رفتارش یا حتی ظاهرش اعمال کند. اگر همسرتان حاضر باشد برای رضایت شما هر کاری بکند، ممکن است این خواسته شما را هم بپذیرد و برای اعمال این تغییرات به شما وعدههایی هم بدهد اما درست زمانی که همسرتان موفق به عملی کردن هیچ کدام از قولهایش نمیشود، زندگی شما وارد یک سراشیبی خطرساز میشود و از خود میپرسید چرا او با وجود اینکه نمیتواند سر قولش بماند مدام به شما وعده ساختن آیندهای متفاوت را میدهد؟ اگر قرار است ازدواج کنید یا اینکه ازدواج کردهاید، باید همسرتان را همانطور که هست بپذیرید. شاید او در جزئیات به مرور زمان تغییراتی بکند اما هرگز در ویژگیهای اصلی شخصیتی یا شیوه زندگی او نمیتوانید تغییرات بزرگی را ایجاد کنید.
او اعتراف نمیکند
همه مردها اینطور نیستند اما بسیاری از آنها از اعتراف به اشتباهات و شکستشان میترسند. اگر همسرتان اشتباهی کرده اما به سختی حاضر به عذرخواهی میشود، گمان نکنید که او متوجه کار نادرستش نشده او فقط از اینکه قدرتش را از دست بدهد و مثل یک بازنده مقابل شما جلوه کند میترسد. سعی کنید با آرامشی که بعد از صلح شما برقرار میشود به او بگویید که گاهی به همین جمله ببخشید و متاسفم احتیاج دارید و این جملات ساده میتواند اعتماد شما را به منطق او بیشتر کند اما هرگز در لحظه اتفاق روی این موضوع کلنجار نروید و تنشها را بیشتر نکنید.
مردها ریزبین نیستند
به اطلاعاتی که در مورد آدمها به شما میدهد چندان تکیه نکنید. مردها هرگز نمیتوانند به اندازه زنان ریزبین باشند و به همین دلیل ممکن است بخشی از این اطلاعات که برای شما اهمیت حیاتی دارد برایشان بیاهمیت بوده و از گفتنشان خودداری کنند. سعی کنید این توصیف او در مورد آدمها و موقعیتها را تنها بهعنوان یک پیشزمینه باور کنید و تا زمانی که خودتان با آن افراد یا شرایط روبهرو نشدهاید در موردشان قضاوت نکنید. نمیگوییم که آنها همیشه در اشتباه هستند بلکه تنها معتقدیم آنها به خیلی از جزئیاتی که برای شما مهم و ارزشمند است توجه چندانی ندارند و برای آنها ظاهر ماجرا همه ماجراست.
در زمان خلافت امیرالمومنین علیه السلام مردى کوهستانى با غلام خود به حج مى رفتند.
در بین راه غلام مرتکب تقصیرى شده مولایش او را کتک زد.
غلام بر آشفته، به مولاى خود گفت: تو مولاى من نیستى بلکه من مولا و تو غلام من مى باشى.
و پیوسته یکدیگر را تهدید نموده به هم مى گفتند:
اى دشمن خدا! بر سخنت ثابت باش تا به کوفه رفته تو را به نزد امیرالمومنین علیه السلام ببرم.
چون به کوفه آمدند هر دو با هم نزد على رفتند و مولا (ضارب) گفت:
این شخص، غلام من است و مرتکب خلافى شده او را زده ام و بدین سبب از اطاعت من سر برتافته، مرا غلام خود مى خواند.
دیگرى گفت: به خدا سوگند دروغ مى گوید و او غلام من مى باشد و پدرم وى را به منظور راهنمایى و تعلیم مسائل حج با من فرستاده و او به مال من طمع کرده مرا غلام خود مى خواند تا از این راه اموالم را تصرف نماید.
امیرالمومنین علیه السلام به آنان فرمود: بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و خودتان حقیقت حال را بیان نمایید.
چون صبح شد، امیرالمومنین علیه السلام به قنبر فرمود: دو سوراخ در دیوار آماده کن!
و آن حضرت علیه السلام عادت داشت همه روزه پس از اداى فریضه صبح به خواندن دعا و تعقیب مشغول مى شد تا خورشید به اندازه نیزه اى در افق بالا مى آمد.
آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد آمدند و مردم نیز در اطرافشان ازدحام کرده مى گفتند: امروز مشکل تازه اى براى امیرالمومنین روى داده که از عهده حل آن بر نمى آید!
تا اینکه امام علیه السلام پس از فراغ از عبادت به آن دو مرد رو کرده، فرمود: چه مى گویید؟
آنان شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگرى غلام .
على علیه السلام به آنان فرمود: برخیزید که مى دانم راست نمى گویید و آنگاه به آنان فرمود:
سرتان را در سوراخ داخل کنید و به قنبر فرمود:
زود باش شمشیر رسول خدا صلى الله علیه و آله را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید،و آن دیگر همچنان سرش را نگهداشت .
امیرالمومنین(ع)به غلام رو کرده، فرمود: مگر تو ادعا نمى کردى من غلام نیستم ؟
گفت: آرى، ولیکن این مرد بر من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایى شدم .
پس آن حضرت علیه السلام از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وى تسلیم نمود.
نظیر همین داستان را شیخ کلینى و صدوق و طوسى از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که مناسب است در اینجا بیان شود. راوى مى گوید:
در مسجدالحرام ایستاده بودم و نگاه مى کردم که دیدم مردى از منصور دوانیقى خلیفه عباسى که به طواف مشغول بود استمداد طلبیده به وى مى گفت:
اى خلیفه! این دو مرد برادرم را شبانه از خانه بیرون برده و باز نیاورده اند، به خدا سوگند نمى دانم با او چکار کرده اند.
منصور به آنان گفت: فردا به هنگام نماز عصر همین جا بیایید تا بین شما حکم کنم .
طرفین دعوى در موقع مقرر حاضر شده و آماده حل و فصل گردیدند، اتفاقا امام صادق علیه السلام حاضر و به دست مبارک تکیه زده بود. منصور به آن حضرت رو کرده و گفت: اى جعفر! بین ایشان داورى کن .
امام صادق علیه السلام فرمود: خودت بین آنان حکم کن!
منصور اصرار کرد و آن حضرت را سوگند داد تا حکم آنان را روشن سازد.
امام علیه السلام پذیرفت.
پس فرشى از نى براى آن حضرت انداختند و روى آن نشست و متخاصمین نیز در مقابلش نشستند و آنگاه به مدعى رو کرده و فرمود: چه مى گویى ؟
مرد گفت: اى پسر رسول خدا! این دو نفر برادرم را شبانه از منزل بیرون برده و قسم به خدا باز نیاورده اند و نمى دانم با او چکار کرده اند.
امام علیه السلام به آن دو مرد رو کرده، فرمود: شما چه مى گویید؟
گفتند: ما برادر این شخص را جهت گفتگویى از خانه اش بیرون برده ایم و پس از پایان گفتگو به خانه اش بازگشته است .
امام علیه السلام به مردى که آنجا ایستاده بود فرمود: بنویس؛
بسم الله الرحمن الرحیم
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده:
هر کس شخصى را شبانه از خانه بیرون برد ضامن اوست مگر اینکه گواه بیاورد که او را به منزلش بازگردانده است .
اى غلام! این یکى را دور کن و گردنش را بزن. مرد فریاد برآورد:
اى پسر رسول خدا! به خدا سوگند من او را نکشته ام ولیکن من او را گرفتم و این مرد او را به قتل رسانید.
آنگاه امام علیه السلام فرمود:
من پسر رسول خدا صلى الله علیه و آله هستم دستور مى دهم این یکى را رها کن و دیگرى را گردن بزن، پس آن مردى که محکوم به قتل شده بود گفت:
یابن رسول الله! به خدا سوگند من او را شکنجه نداده ام و تنها با یک ضربه شمشیر او را کشته ام، پس در این هنگام که قاتل مشخص شده بود حضرت صادق علیه السلام به برادر مقتول دستور داد قاتل را به قتل برساند و فرمود:
آن دیگرى را با تازیانه تنبیه کنند و سپس وى را به زندان ابد محکوم ساخت و فرمود:
هر سال پنجاه تازیانه به او بزنند .
هر زمان که به آغوشی نیاز دارم آغوشت به روی من باز است.
زمانهایی را که به وجود یک دوست نیاز دارم دلت می فهمد
زمانی که به آموختن درسی نیاز دارم چشمان بخشنده ات
حالتی سختگیرانه و جدی به خود می گیرند.
قدرت و عشق تو مرا هدایت کرده و بال پرواز من بوده است.
مادرها در هر زمانی و هر مکانی و هر شرایطی که فرزندانشان به وجود شان نیاز دارند حاضرند
حتی زمانهایی که اصلاً فرزندان دوست داشتنی نیستند ...
قبل از پرداختن به اینکه انتظار مایه شناخت بهتر ولایت امام عصر(عج) مى گردد توجه به نکات ذیل لازم است:
1. از مهمترین وظیفه ى هرشیعه ى منتظر، شناخت امام زمان است. در روایات بسیارى که به طریق شیعه و اهل سنّت از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم علیهم السلام، نقل شده آمده است که:
« هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است».[1]
2. شناخت امام زمان(عج) از شناخت امامان معصوم دیگر جدا نیست; اگر کسى به طور کلّى به شأن و جایگاه ائمه هدى واقف شد، صفات و ویژگى هاى آنها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آنها پى برد قطعاً نسبت به امام عصر(عج) نیز به شناختى شایسته مى رسد.
3. مراد از شناخت امام شناختن نام و نسب امام(علیه السلام) و صفات و ویژگى هاى امام مى باشند; مؤلف مکیال المکارم مى فرمایند:
«بدون تردید مقصود از شناختى که امامان ما که تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، این است که ما آن حضرت را آن چنان که هست بشناسیم، به گونه اى که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه هاى ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده ى مدعیان دروغین باشد، و چنین شناختى، جز به دو امر حاصل نمى گردد: اول شناختن شخص امام(علیه السلام) به نام و نسب و دوم شناخت صفات و ویژگى هاى او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است».[2]
با توجه به مطالب بیان شده انتظار مایه شناخت بهتر ولایت امام عصر(عج) مى گردد زیرا کسى که منتظر شد و نام و یاد امام زمان(عج) در دل او تجلّى کرد صاحب دل بى قرار مى شود و با تمام وجود و از همه ى راه هاى ممکن براى شناخت بیشتر و رسیدن به قرب محبوبش گام بر مى دارد و هر گامى را که بر مى دارد، او را بهتر درک مى کند در مى یابد که غیر از حضرت مهدى(عج) کسى نمى تواند وارث همه ى فضایل باشد و پرچم عدل را در سراسر جهان به اهتزاز در بیاورد به تمام معنا شیفته و عاشق حضرت حجت مى شود و براى رسیدن به وصال و یا شناخت بیشتر او لحظه شمارى مى کند و با سوز و گدازى که دارد از راه هاى ذیل بر معرفت خویش مى افزاید:
1. در ابتدا از عنایات خداوند متعال مدد مى جوید و از این درگاه نیز توفیق شناخت حجتش را درخواست مى کند چرا که خدا سرچشمه ى توفیق است.
2. از دستورها[3] و روش هایى که از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین علیم السلام براى شناخت بیشتر و بهتر امام رسیده است، استفاده مى کند مثلاً در باب سیرت دینى حضرت در مى یابد که:
«مهدى(عج) در برابر خداوند و جلال خداوندى، فروتن است، بسیار فروتن، همچون عقاب، به هنگامى که بالِ خویش فرو گشاید، و سر به زیر انداخته، از اوج آسمان فرود آید. مهدى در برابر جلال خداوند اینسان خاشع و فروتن است. خدا و عظمت خدا، در وجود او متجلّى است، همه ى هستى او را در خود فرو برده است; مهدى(عج) عادل است و خجسته و پاکیزه. او ذره اى از حق را فرو نگذارد. خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند... مهدى همواره بیم خداوند را به دل دارد، و به مقام تقربى که نزد خداوند دارد مغرور نشود، او به دنیا دل نبندد و سنگى روى سنگ نگذارد. در حکومت او، به احدى بدى نرسد مگر آن که حد خدایى جارى گردد».[4]
یا اینکه از امام رضا(علیه السلام) مى آموزد که وقتى خدا اراده کرد فردى را براى امور بندگانش انتخاب کند، شرح صدرى به وى عطا نموده قلبش را چشمه ى حقایق و حکمت ها، مى گرداند و علوم خودش را همواره به او الهام مى کند بعد از آن از هیچ جوابى عاجز نخواهد ماند و در بیان حقایق و راهنمایى صحیح به ظلالت و گمراهى مبتلا نمى گردد. از خطا معصوم است و از تأییدات و توفیقات و راهنمایى هاى خداوندى همواره برخوردار مى باشد. خدا او را به این مقام برگزیده تا بر بندگانش، حجت و گواه باشد.[5]
و از امام صادق(علیه السلام) مى آموزد که فرمود:
«خدا ما را به نیکوترین خلقت آفرید و در آسمان و زمین خزانه دار علوم خویش قرار داد. درخت با ما، تکلم کرد و به عبادت کردن ما، خدا عبادت مى شود. اگر ما نبودیم خدا عبادت نمى شد».[6]
آرى شخص منتظر مى آموزد که امامان به نیکوترین خلقت آفریده شده اند و به این نتیجه مى رسد که بىولایت آنها هرگز نمى توان به درجات قرب الهى رسید و این شناخت، بهتر در سایه ى گفتار معصومین علیهم السلام، حاصل مى شود.
3. از برهان عقلى استفاده مى کند که:
«همیشه باید در بین نوع انسان، فرد کاملى وجود داشته باشد که به تمام عقائد حقه ى الهى عقیده مند بوده تمام اخلاق و صفات نیک انسانى را به کار بسته و به تمام احکام دین عمل نماید و همه را بدون کم و زیاد بداند و در تمام این مراحل، از خطائ و اشتباه و عصیان معصوم باشد، و اگر نوع انسان، زمانى از چنین فرد ممتازى خاطى گردد لازم مى آید که احکام الهى که به منظور هدایت انسان نازل گشته است، از بین برود و افاضات و امدادهاى غیبى حق تعالى، منقطع شود و بین عالم ربوبى و عالم انسانى، ارتباطى برقرار نباشد».[7]
4. مطالعه در راستى مهدى(عج)
1. منتظران امام عصر(عج) با مطالعاتى که دارند در مى یابند که: او امام عصر و زمان و حجت حىّ و حاضر و ناظر خداوند است.
2. آن حضرت وارث همه فضایل و شایستگى هایى هستند که در خاندان رسالت وجود داشته است.
توجه و عشق به مهدى منتظران را به تحقیق وادار مى کند و آنان درک مى کنند که آن امام احیاء کننده ى مکتب اهل بیت علیهم السلام، بلکه احیاء کننده ى دین و دین باورى در سراسر جهان هستند.
مطالعه درباره امام مهدى(عج)، مى آموزد که حضرت حجت(عج) در بین امامان پیش از خود نیز از جایگاه ویژه اى برخوردار بوده ند. تا آنجا که امام صادق(علیه السلام) در پاسخ کسى که از ایشان مى پرسد: آیا قائم(عج) متولد شده است؟ مى فرماید:
«.. لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیّامَ حَیاتى» [8] ... اگر او را دریابم در طول زندگیم خدمتگذارش خواهم بود.
5. علاوه بر آنچه که گفته شد، محبان کوى امام زمان(عج) براى رسیدن به محبوب خود، از تجربه دیگر داده هاى امام عصر(عج) استفاده مى برند و در پرتو راهنمایى هاى سالکان دیدار دوست، به مراحلى از شناخت مى رسند و رسیدن به این مراحل بخشش خدادادى است.
[1] - مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج 8، ص 368، و ج 32، ص 321 و 333.
[2] - الموسوى الاصفهانى، میرزا محمد تقى، مکیال المکارم، ج 2، ص 107.
[3] - محمدرضا حکیمى، خورشید مغرب، ص 29 - 30 به نقل از المهدى الموعود، ج 1، ص 280 - 300.
[4] - همان، ص 281 - 300.
[5] - محمد بن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 1، ص 390.
[6] - همان، ج 1، ص 368.
[7] - ابراهیم امینى، دادگستر جهان، چاپ 81، انتشارات شفق، ص 78.
[8] - النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص 245 - 246.
*شایع ترین شکایت زنان از مردان: او اصلاً حرف نمیزند!
به نظر میرسد که خانمها در همه جا از یک چیز مردها شکایت دارند: "او اصلاً احساساتش را ابراز نمیکند! هیچوقت نمیگوید چه حسی دارد! خیلی وقتها هم اتاق را ترک میکند و حسش را بیان نمیکند!"
بگذارید برایتان بگوییم که چرا بیشتر مردها دوست ندارند احساساتشان را مطرح کنند و اینکه چرا این یک نقطه مثبت برای آنهاست.
*ساکت بودن – ناراحتی احساسی درمقابل حل مشکل
مردها میگویند که خیلی بدشان میآید وقتی زنی در یک زمان ساکت از آنها میپرسد، "به چه فکر میکنی؟" برای خانمهای این یک سوال کاملاً طبیعی است زیرا خانمها وقتی ناراحت هستند یا احساس میکنند به آنها دروغ گفته شده ساکت میشوند. وقتی مردی ساکت میشود، زن تصور میکند سکوت او نشانه ناراحتی اوست. از طرف دیگر، مردها وقتی میخواهند مشکلی را حل کنند ساکت میشوند.
وقتی بهتر درک کنید که همسرتان چطور احساسات خود را پردازش میکند، سوءتفاهمات بین شما برطرف شده و بهتر میتوانید روابطتان را تحمل کنید. واقعیت این است که مردها و زنان فقط از نظر ظاهری با هم متفاوت نیستند، از بسیاری جهات با هم تفاوت دارند.
*انگیختگی احساسی برای سلامت مردان خوب نیست
یکی از تفاوتهای اصلی مردان و زنان این است که مردان باید بخاطر سلامتیشان از خودشان دربرابر انگیختگی و تحریک احساسی مراقبت کنند.
ایدآل درمانی در دهه هفتاد، تماس با احساسات را توصیه میکرد درحالیکه تحقیقات جدیدتر نشان میدهد که احساسات قوی —به ویژه برای مردان— میتواند برای سلامت جسم خطرناک باشد. زنان ناعادلانه جنسیت ضعیف خوانده میشوند اما در بسیاری از موارد، مردان آسیبپذیرتر هستند. زنان نه تنها عمر طولانیتری دارند بلکه در هر مرحله از زندگی، احتمال مرگ مردان بیشتر از زنان است. حتی در نوزادی، پسربچههای نارس بیشتر از دختربچهها میمیرند.
*مردان عمل میکنند، زنان حرف میزنند
اول اینکه، مغز مردان در احساسات قوی به دنبال عمل است درحالیکه مغز زنان به دنبال حرف زدن درمورد موضوع است. اگر مردی به طور غریزی بداند که عصبانیت او موجب عمل میشود (و احتمالاً خشونتی پشیمانکننده)، با درپوش گذاشتن روی آن سعی در مهار آن میکنند.
دوم اینکه، از دیدگاه تکاملی، مردان مجبور بودهاند که موقع شکار احساساتشان را نادیده بگیرند، ازاینرو به مرور زمان این برای آنها به مسئلهای طبیعی تبدیل شد.
اما یک دلیل سوم و بهتر هم برای ساکت بودن مردان برای ابراز احساسات وجود دارد.
*مکانیزم بقای مردان
در موقعیتی که موجب برانگیختن احساسات میشود، اولین واکنش غریزی مردان این است که محیط را ترک کرده و آرام شود. این تاحدی بخاطر نحوه تاثیر گذاشتن احساسات بر روی مردان است. آنها به دنبال عمل هستند—چیزی که میتواند عواقب خطرناکی به دنبال داشته باشد. اگر مرد آرامش خود را حفظ نکرده و احساسی شود، فشارخون او به شدت بالا رفته و در خطر حمله قلبی قرار میگیرد. همچنین برگشتن فشارخون و سیستم ایمنی به وضعیت عادی برای مردان بیشتر طول میکشد. درنتیجه، مرد غریزتاً سعی در محافظت از خود و فرار از موقعیت خواهد کرد.
*استرس احساسی پسرهای جوان بسیار بیشتر از دخترهای جوان است
تفاوت در پردازش احساسات در مردن و زنان از سنین جوانی کاملاً مشخص است. زنان نیاز دارند که بیشتر به سمت احساسات بروند زیرا معمولاً این آنها هستند که بچهها را بزرگ میکنند. در یک تحقیق مشخص شد که پسرهای جوان بسیار سریعتر از دخترهای جوان صدای ضبط شده گریه یک کودک را خاموش میکنند. دلیل که محققان ابتدا آوردند بیاحساسی مردان بود. اما مشخص شد که بعد از شنیدن صدای گریه بچه، سطح هورمون استرس در جریانخون پسرها بسیار بیشتر از دخترها بوده است. مردها معمولاً نسبت به احساسات حساستر هستند و سعی میکنند از آن دوری کنند.
این تفاوت جنسیتی در تمام طول عمر باقی میماند و احتمال مردن مردان پیر بعد از مرگ همسرشان معمولاً بسیار بیشتر است.
*اجازه بدهید کمی توضیح دهیم
بهترین راه برای کنار آمدن با یکدیگر این است که مردان درک کنند که خانمها نیاز دارند که گاهی برایشان درمورد احساساتتان حرف بزنید و اینکه خانم بدانند که مردها دوست دارند درمورد چیزهای عملی حرف بزنند تا احساسات.
ازاینرو وقتی مردی می فهمد که زنش از چیزی ناراحت یا نگران است، میتواند از او بخواهد که درمورد آن حرف بزند. اما بعد لازم است که دربرابر وسوسه نصیحت کردن او مقاومت کند. فقط باید گوش دهد و احساسات او را تایید کند.
برخلاف این، وقتی زنی متوجه میشود که اتفاقی افتاده است، قبل از اینکه سوال ترسناک، "چه حسی داری؟" را از همسرش بپرسد، بهتر است کمی فکر کند. یک جایگزین بهتر برای این میتواند این جمله باشد، "فکر خوبی بود که اگر درمورد فلان چیز فلان کار را میکردیم." این به مسئله جنبه عملی میدهد و کمتر برای مرد ترسناک به نظر میرسد. یادتان باشد که احساسات قوی برای مردان خطرناک است و باید سعی کنید به جای بحث کردن وارد عمل شوید.
مدت زیادی از زمان ازدواجشان میگذشت و طبق معمول زندگی فراز و نشیبهای خاص خودش را داشت.
یک روز زن که از ساعتهای زیاد کار شوهر عصبانی بود و همه چیز را از هم پاشیده میدید،زبان به شکایت گشود و باعث ناامیدی شوهرش شد.
مرد پس از یک هفته سکوت همسرش،با کاغذ و قلمی در دست به طرف او رفت و پیشنهاد کرد هر آنچه را که باعث آزارشان میشود را بنویسید و در مورد آنها بحث و تبادل نظر کنند.
زن که گلههای بسیاری داشت بدون اینکه سرخود را بلند کند، شروع کرد به نوشتن.
مرد پس از نگاهی عمیق و طولانی به همسر، نوشتن را آغاز کرد.
یک ربع بعد با نگاهی به یکدیگر کاغذها را رد وبدل کردند.
مرد به زن عصبانی و کاغذ لبریز از شکایت خیره ماند…
اما زن با دیدن کاغذ شوهر،خجالت زده شد و به سرعت کاغذ خود را پاره کرد.
شوهرش در هر دو صفحه این جمله را تکرار کرده بود:
"دوستت دارم عزیزم"