نام:                 پریسا 

تاریخ تولد:        07/02/.... 

جنسیت:         زن 

وضعیت تأهل:   مجرد 

کشور:            ایران 

درباره من:       با سلام خدمت کسانی که خواهان تغییر زندگی خود می باشند.
                     من دانشجوی رشته حقوق قضایی تو یکی از شهرهای جنوب کشور هستم
                     راستش هدف اصلیم از ساخت این وبلاگ این بود که بتونم زندگیم رو تغییر بدم. 

ایمیل:             salome_nox20@yahoo.com 

تحصیلات:        کارشناسی حقوق 

دانشگاه:          آزاد اسلامی بندرعباس 

انواع عشق ...

 عشق حیرانی -  

اصطلاح حیرانی (Agape) توسط مسیحیان اولیه (و به خصوص یونانیان، ریشه این کلمه یونانی است) برای اشاره به پذیرش بی قید و شرط و دوست داشتن یک فرد اطلاق شده‌است. این نوع از عشق بر اساس تصمیم و نه احساسات شکل می‌گیرد.
- عشق با وقار -  

نوعی رفتار مودبانه وموقرانه که در اواخر قرون وسطی در مورد خانم‌ها و عاشقان آنها به کار می‌رفت
- عشق دروغین -  

نوعی عشق نادرست با هدف کسب مادیات
- عشق به خانواده -  

عشق به افراد خانواده و مهربانی به آنها
- عشق آزاد -  

رابطه فیزیکی بر اساس انتخاب فرد که محدود به ازدواج نمی‌شود
- شیفتگی -  

در عهد جدید به معنای عشق احساسی مشروط به کار می‌رود یعنی «دوستت دارم چون..»
- عشق افلاطونی –  

یک رابطه نزدیک که درآن رابطه فیزیکی وجود ندارد یا سرکوب یا محدود شده‌است.
- عشق ظاهری -  

رابطه عاشقانه‌ای که در آن پختگی لازم وجود ندارد و «راستین» نیست. این کلمه دارای بار معنایی منفی است و تاکید دارد که عشق در دوران جوانی معمولا کمتر راستین و واقعی است.
- عشق به مذهب -  

تعهد و دوست داشتن خدا یا مذهب
- عشق رومانتیک ـ  

علاقه‌ای که ترکیبی از صمیمیت و میل جنسی است
- عشق راستین -  

عشق بدون قید و شرط یا انگیزه خاص. دوست داشتن فرد فقط به خاطر خود و نه رفتارها یا عقایدش. همچنین به عشق بی قید و شرط اشاره دارد.
- عشق یک طرفه -  

مهرعاطفه‌ای که یک طرفه‌است
- شهوت -  

عاطفه بر اساس شهوت و تمایل به ارضای نفس.
- عشق لحظه‌ای -  

عشقی که در لحظه‌ای که فرد برای اولین بار با فردی تماس می‌گیرد به وجود می‌آید. از این عشق به مراتب در داستانها و ادبیات یاد شده‌است وبه “ love at first sight ” معروف است.
- عشق مستلزم فداکاری -  

فداکاری و گذشتن از جان یا چیز با ارزش دیگری برمبنای عشق.

توجه....توجه

دوستانی که قصد تبادل لینک دارند  

لطفا از طریق بخش نظرات  

من رو در جریان بگذارند. 

   

با تشکر 

مدیریت وبلاگ:سالمه

اینک زمین را می‌ستاییم؛

زمینی که ما را در بر گرفته است.

ای اََهوره‌مَزدا !

زنان را می ستاییم.

زنانی را که از آن تو به شمار آیند.

و از بهترین اَشَه برخوردارند، می‌ستاییم 

 

 

با عرض سلام خدمت همه دوستای گلم   

امیدوارم از این روزهای شیرین بهره ها ببرید  

 

از شوخی گذشته روز ولنتاین  رو  

به همتون تبریک میگم. 

 

شاد باشید

           رسول خدا (ص) فرمود: 

هرکه شب را به صبح برساند و روز را به شب و این سه چیز داشته باشد، نعمت دنیا بر او تمام است:  

تندرستی در روز و شب، ایمنی از درون خود، داشتن خوراک یک روز. اگر چهارمین نعمت یعنی ایمان را نیز داشته باشد، نعمت دنیا و آخرت بر او تمام است.

مردانگی کوروش بزرگ

تابلویی که می بینید، اثر وینسنت لوپز نقاش اسپانیایی

www.Iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

قرن 18 روایت کننده ی یکی از داستان های تاریخ ایران باستان است

 

در لغت نامه ی دهخدا زیر عنوان «پانته آ» بر اساس روایت «گزنفون» آمده است که هنگامی که مادها پیروزمندانه از جنگ شوش برگشتند، غنائمی با خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به کورش بزرگ عرضه می کردند. در میان غنائم زنی بود بسیار زیبا و به قولی زیباترین زن شوش به نام پانته آ که همسرش به نام « آبراداتاس» برای مأموریتی از جانب شاه خویش رفته بود .

 چون وصف زیبایی پانته آ را به کورش گفتند ، کورش درست ندانست که زنی شوهردار را از همسرش بازستاند. و حتی هنگامی که توصیف زیبایی زن از حد گذشت و به کورش پیشنهاد کردند که حداقل فقط یک بار زن را ببیند، از ترس اینکه به او دل ببازد، نپذیرفت. پس او را تا باز آمدن همسرش به یکی از نگاهبان به نام «آراسپ» سپرد . اما اراسپ خود عاشق پانته آ گشت و خواست از او کام بگیرد، بناچار پانته آ از کورش کمک خواست..

کوروش آراسپ را سرزنش کرد و چون آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد و در ازای از طرف کوروش به دنبال آبراداتاس رفت تا او را به سوی ایران فرا بخواند. هنگامی که آبرداتاس به ایران آمد و از موضوع با خبر شد، به پاس جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.

می گویند هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت:

 

سوگند به عشقی که میان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردی که حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند ونیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم



آبراداتاس در جنگ مورد اشاره کشته شد و پانته آ بر سر جنازه ی او رفت و شیون آغاز کرد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش کرد تا مراقب باشند که خود را نکشد، اما پانته آ در یک لحظه از غفلت ندیمان استفاده کرد و با خنجری که به همراه داشت، سینه ی خود را درید و در کنار جسد همسر به خاک افتاد و ندیمه نیز از ترس کورش و غفلتی که کرده بود ، خود را کشت.

هنگامی که خبر به گوش کوروش رسید، بر سر جنازه ها آمد. از این روی اگر در تصویر دقت کنید دو جنازه ی زن می بینید و یک مرد و باقی داستان که در تابلو مشخص است.

 

داستان پادشاه و جایزه بزرگ



پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را تصویر کند.

نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند.

آن تابلو ها ، تصاویری بودند از جنگل به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در خاک می دویدند ، رنگین کمان در آسمان ، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.

پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد.

اولی ، تصویر دریاچه ی آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود.

در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر دقیق نگاه می کردند، در گوشه ی چپ دریاچه، خانه ی کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود، دود از دودکش آن بر می خواست، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است.

تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد.

اما کوهها ناهموار بود ، قله ها تیز و دندانه ای بود.

آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بود.

این تابلو هیچ با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هماهنگی نداشت.

اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد، در بریدگی صخره ای شوم، جوجه پرنده ای را می دید.

آنجا، در میان غرش وحشیانه ی طوفان ، جوجه گنجشکی ، آرام نشسته بود.

پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده ی جایزه ی بهترین تصویر آرامش، تابلو دوم است.

بعد توضیح داد :

آرامش آن چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا ، بی مشکل ، بی کار سخت یافت می شود ، چیزی است که می گذارد در میان شرایط سخت ، آرامش در قلب ما حفظ شود.این تنها معنای حقیقی آرامش است …

بخور اکالیپتوس ؛ ضد عفونی کننده ی خانه تان

اگر به شهرهای جنوب کشورمان سفر کرده باشید، حتما با عطر دل ‌انگیز گیاه اکالیپتوس که در همه ی بوستان‌ ها به مشام می ‌رسد، آشنایی دارید؛ همان گیاهی که برگ ‌های آن دارای اثر تب ‌بر و ضد عفونی ‌کننده است و اسانس آن می ‌تواند درد رماتیسمی را تسکین بخشد.

به گفته ی متخصصان طب گیاهی، اسانس اکالیپتوس دارای خاصیت ضد میکروبی مناسبی در مقابل برخی از باکتری ‌ها است و در حالت کلی اثرات ضد میکروبی این گیاه بیشتر روی باکتری‌ های گرم مثبت است.

بخور اکالیپتوس در ضد عفونی کردن مجاری تنفسی مفید است و از بخور برگ‌ های اکالیپتوس می‌ توان برای درمان التهاب غشاء مخاطی و ضدعفونی کردن مجاری تنفسی استفاده کرد.

برگ اکالیپتوس همچنین خلط ‌آور، کاهنده قند خون و دافع انگل است.

اکالیپتوس در برونشیت‌ های ساده یا عفونی که با خروج خلط فراوان همراه است، نتیجه ی مطلوبی دارد. همچنین وجود دو خاصیت توام قابض و ضد ‌میکروبی در اکالیپتوس، باعث شده که در بیماری‌ های مختلف مجاری ادرار از آن استفاده شود.

این گیاه برای درمان التهاب سینه، ریه‌ ها، بینی و گلو استفاده می ‌شود و می‌ تواند برخی از گونه‌ های باکتری و همچنین برخی از انواع قارچ‌ ها را از بین ببرد.

بخور اکالیپتوس برای کاهش سردردهای سینوزیتی

محمد صالحی سورمقی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران درباره ی اکالیپتوس می گوید: اکالیپتوس یکی از گیاهان دارویی است که برای از بین بردن احتقان استفاده می ‌شود.

گیاه دارویی اکالیپتوس باز کننده ی بینی است و برای کسانی که دچار سینوزیت هستند می ‌تواند کمک کننده باشد. البته اکالیپتوس، ماده ی درمان کننده ی سینوزیت نیست و می ‌تواند سردردهای ناشی از سینوزیت را کاهش دهد.

اکالیپتوس موجب کاهش میکروب‌ ها در سینوس‌ ها می‌ شود و در سال ‌های اخیر از اکالیپتوس در آدامس و آبنبات استفاده می ‌شود که می ‌تواند تأثیرات مناسبی را برای بدن داشته باشد.

 توصیه‌ های لازم‌

در دوران بارداری یا شیردهی از مصرف اکالیپتوس پرهیز کنید.

روغن این گیاه اگر استعمال موضعی داشته باشد، سمی نیست؛ اما نباید از این گیاه برای مصارف داخلی استفاده کرد.

در ارتباط با عصاره‌ های برگ اکالیپتوس باید گفت، افرادی که مبتلا به التهاب معده ‌ای - روده‌ ای یا التهاب مجرای صفراوی هستند، باید از مصرف عصاره ی برگ اکالیپتوس اجتناب کنند. در صورت ابتلا به ناراحتی کبد نیز از مصرف آن پرهیز کنند.

از مصرف بی ‌رویه ی عصاره این گیاه هم اجتناب کنید زیرا تانین موجود در عصاره ی آن می ‌تواند در صورتی که بی ‌رویه مصرف شود، به انواع شکم ‌درد یا آسیب کبدی و کلیوی منجر شود.

روغن و عصاره اکالیپتوس می ‌تواند اثرات داروهایی را که برای درمان کمبود قند خون به کار می‌ رود، خنثی کند. اگر به بیماری افت قند خون مبتلا هستید، مطمئن شوید که پزشک شما قبل از آغاز درمان با این گیاه در جریان امر واقع شده است.

هشداری مهم

دکتر علی صفا، مدیر کل اطلاع رسانی معاونت غذا و داروی وزارت بهداشت با اعلام این که با شروع فصل سرما مواردی از مسمومیت به علت استفاده از بخور اکالیپتوس به جای شربت‌ های دارویی خوراکی گزارش شده است، گفت: خوردن حجم اندکی از این بخور(در حد 5 میلی لیتر) با خطر مرگ همراه است.

دکتر علی صفا ‌با اشاره به شباهت ظاهری بسته بندی بخور اکالیپتوس با شربت ‌هایی در حجم 60 سی سی و اکثرا با کاربرد رفع احتقان و ضد سرفه اظهار کرد: اگرچه توضیحات و هشدارهای لازم به میزان کافی بر روی بسته بندی‌ های آنان درج شده است اما شاید برخی افراد کم سواد و یا کم توجه، فقط به شباهت ظاهری بسته‌ بندی ‌ها اکتفا کنند.

وی، با بیان این که مرکز ثبت عوارض جانبی و ناخواسته ی داروی وزارت بهداشت مواردی از مسمومیت ‌های ناشی از مصرف بخور اکالیپتوس به جای شربت‌ های خوراکی گزارش کرده است، گفت: مصرف مقادیر اندک آن بسیار کشنده است.

به نظر می ‌رسد با توجه به مخاطرات جدی مصرف خوراکی این فرآورده، ضرورت دارد نهادهای مسئول با اتخاذ تدابیر مناسب و دستورالعمل‌ هایی نسبت به تمایز بسته بندی‌ محصولات دارویی خوراکی از غیر خوراکی، حداقل برای رفع اشتباه برای کودکان و افراد کم سواد یا کم توجه، اقدام کنند.

لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم می‌خواهی به آن خانه برگردی یا نه؟!

لازم است گاهی از مسجد، کلیسا و ... بیرون بیایی و ببینی پشت سر اعتقادت چه میبینی ترس یا حقیقت ؟!

لازم است گاهی از ساختمان اداره بیرون بیایی، فکر کنی که چه‌قدر شبیه آرزوهای نوجوانیت است؟

لازم است گاهی درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی، غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟!

لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی، گوگل و ایمیل و فلان و بهمان را بی‌خیال شوی، با خانواده ات دور هم بنشینید ، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و ببینی زندگی فقط همین آهن‌پاره‌ی برقی است یا نه؟!!

لازم است گاهی بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج، تا ببینی در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده ؟!

لازم است گاهی عیسی باشی، ایوب باشی، انسان باشی ببینی می‌شود یا نه؟!

و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری واز خود بپرسی که سالها سپری شد تا آن بشوم که اکنون هستم. آیا ارزشش را داشت ...؟!

زیبائی در فراتر رفتن از روزمره‌ گی‌هاست... ورنر

   

یکی از نشانه های اصلی ظهور حضرت مهدی (عج)...

شبه جزیره حجاز و کشور عربستان افتخار ظهور اسلام را قرن‌ها پیش یافت و از همین رو، در سال‌های متمادی پس از آن، همواره مورد توجه مسلمانان بوده است. سالانه در ایام حج مسمانان جهان، از هر رنگ و زبانی، چند روزی را کنار هم گرد آمده، به انجام مناسک حج می‌پردازند. با توجه به روایاتی که در دست داریم، در آستانه ظهور و پس از آن، این کشور به جهت اتفاقاتی که در آن رخ می‌دهد توجه بیشتری را به خویش معطوف خواهد ساخت و نقش قابل توجهی خواهد یافت. در این نوشتار به بررسی این موضوع می‌پردازیم.
بخشی از تحولات و اتفاقاتی که در عربستان رخ می‌دهد، ناشی از حوادث اجتماعی و طبیعی داخلی است و بخشی متأثر از حملات و هجوم بیگانگان، به ویژه سفیانی است که مجموعاً شرایط ملتهب و کاملاً بی‌ثباتی را در عربستان به وجود می‌آورند و این دیار را مهیای ظهور امام عصر(ع) می‌کنند. 

تحولات داخلی عربستان:

روایات منابع شیعه و سنی در مورد طلیعه ظهور حضرت مهدی(ع) در حجاز، بر پیدایش خلأ سیاسی و کشمکش بین قبائل بر سر فرمانروایی همداستانند. این حادثه در پی مرگ پادشاه یا خلیفه‌ای رخ می‌دهد که با مردن او گشایش و توسعه در امور به وجود می‌آید. نام وی در برخی روایات، "عبدالله " ذکر شده است. بعضی از روایات مرگ او را در روز عرفه تعیین می‌کنند، که حوادثی پیاپی آن، در حجاز تا خروج سفیانی، ندای آسمانی، درخواست نیرو از سوریه از جانب حجاز و سرانجام ظهور حضرت مهدی(ع) به وقوع می‌پیوندد.

از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) نقل شده است، که فرمود: "سه پرچم به مخالفت با یکدیگر برافراشته می‌شود؛ پرچمی در مغرب، پرچمی در عربستان و پرچمی در شام. فتنه و جنگ بین آنها یک سال طول می‌کشد "

امام صادق(ع) در این زمینه می‌فرماید: "هرکس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، من ظهور قائم(ع) را برای او ضمانت می‌کنم "، سپس فرمود: "وقتی عبدالله درگذشت، مردم بعد از او با کسی برای حکومت توافق نمی‌کنند. و این اختلاف و درگیری به خواست خدا تا ظهور صاحب‌الامر(ع) ادامه می‌یابد و فرمانروایی‌های چند ساله پایان یافته و حکومت چند ماهه و چندین روزه فرا می‌رسد "، سؤال کردم: آیا این ماجرا به‌طول می‌انجامد؟ فرمود: "هرگز ".

نیز فرمود: "زمانی‌که مردم در سرزمین عرفات در حال وقوف می‌باشند، سواری بر شتری سبک سیر به آنجا وارد می‌شود و مرگ خلیفه را خبر می‌دهد؛ با مرگ او فرج آل محمد(ص) و گشایش کار تمام مردم فرا می‌رسد ".

روایاتی که درگیری بر سر تاج و تخت در حجاز را بعد از کشته شدن این فرمانروا توصیف می‌کند فراوان است. اینک نمونه‌هایی از آن را یادآور می‌شویم. حضرت رضا(ع) فرمود: "از جمله نشانه‌های فرج، حادثه ای است که بین حرم مکه و مدینه رخ می‌دهد "، پرسیدم: آن حادثه چیست؟ فرمود: "تعصّب قبیله‌ای بین دو حرم به وجود می‌آید و فلانی از خاندان فلان، پانزده رئیس قبیله را به قتل می‌رساند ". احادیث شریف ما از آشوبی که در میان حاجیان طیّ مراسم حج رخ خواهد داد، خبر می‏دهند که در واقع دنباله اختلافات اهالی حجاز بر سر پادشاهی آن دیار است.

امام صادق(ع) فرمودند: "مردم با هم حج می‏کنند و وقوف در عرفاتشان را هم با همدیگر و بدون امام انجام می‏دهند. هنگامی که در منا هستند، فتنه سختی برمی‏خیزد و همه قبایل برهم می‏شورند. جمره عقبه از خون رنگین می‏شود. مردم وحشت‏زده گشته، به کعبه پناهنده می‏شوند ".

از این حدیث می‏توان فهمید که مردم در آن زمان چندان روابط صمیمانه‏ای با هم ندارند که بلافاصله پس از انجام مناسک حج یا حتی پیش از اتمام آنها طیّ انجام "رمی جمرات در منا " که بخشی از مناسک حج است، دسته دسته شده و شورش‌ها شکل می‏گیرد. حاجیان غارت می‏شوند، اموالشان به تاراج می‏رود و خودشان هم کشته می‏شوند و پرده‏های نوامیس مردم دریده می‏شود.

سهل بن حوشب از رسول مکرم(ص) نقل کرده است که: "در ماه رمضان صدایی خواهد بود و در ماه شوال درگیری و در ذیقعده قبایل با هم به جنگ می‏پردازند و نشانه آن تاراج (در) حج است. جنگی در منا به پا می‏شود و کشتار زیادی طیّ آن رخ می‏دهد و چنان خونی به جریان می‏افتد که به جزیره (جمره) می‏رسد ". عبدالله بن سنان هم از امام صادق(ع) روایت کرده است: "مردم چنان دچار مرگ و کشتار می‏شوند که به حرم پناه می‏برند پس (از آن) منادی راست‌گویی ندا در می‏دهد که برای چه جنگ و کشتار به پا کرده‏اید؟ سرور شما فلانی است "

 

خاکستر عشق

زیر خاکستر جسمم باقیست

آتشی سرکش و سوزنده هنوز

یادگاریست ز عشقی سوزان

که بود گرم و فروزنده هنوز

عشقی آنگونه که بنیان مرا سوخت

از ریشه و خاکستر کرد

غرق در حیرتم از این که چرا

مانده ام زنده هنوز!

گاه گاهی که دلم می گیرد

پیش خود می گویم

آنکه جانم را سوخت

یاد می آرد از این بنده هنوز؟

سخت جانی را بین که نمردم از هجر

مرگ صد بار به از بی تو بودن باشد

گفتم از عشق تو من خواهم مرد

چون نمردم هستم پیش چشمان تو شرمنده هنوز

گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت

سالها هست که از دیده من رفتی،لیک

دلم از مهر تو آکنده هنوز

دفتر عمر مرا دست ایام ورق ها زده است

زیر بار غم عشق

قامتم خم شد و پشتم بشکست

در خیالم اما همچنان روز نخست

تویی آن قامت بالنده هنوز

در قمار غم عشق

دل من بردی و با دست تهی

منم آن عاشق بازنده هنوز

*********

آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش

گر که گورم بشکافند عیان می بینند

زیر خاکستر جسمم باقیست

آتشی سرکش و سوزنده هنوز

 

سخن روز

          همیشه اشتباهات مردم را ببخش نه به خاطر اینکه آنها سزاوار بخشش اند بلکه                                 تو سزاوار آرامش هستی

                                                             سخنی اززرتشت 

خدایا...

           می خواهم آنگونه زنده ام نگه داری که نشکند دلی از زنده بودنم و

                                    آنگونه مرا بمیرانی که کسی به وجد نیاید ازنبودنم.

سخن روز:

اگر می خواهید شما را دوست بدارند، اشتباهات خود را بیش از نیکی های خود بگویید .

                                                         بارون لیتون

 

داستان “گل آفتابگردان”

داستان “گل آفتابگردان”



گل آفتاب گردان رو به نور می چرخد و آدمی رو به خدا . ما همه‌ آفتابگردانیم.
اگر آفتابگردان‌ به‌ خاک‌ خیره‌ شود و به‌ تیرگی، دیگر آفتابگردان‌ نیست.
آفتابگردان‌ کاشف‌ معدن‌ صبح‌ است‌ و با سیاهی‌ نسبت‌ ندارد.
اینها را گل‌ آفتابگردان‌ به‌ من‌ گفت‌ و من‌ تماشایش‌ می‌کردم‌ که‌ خورشید کوچکی‌ بود در زمین‌ و هر گلبرگش‌ شعله‌ای‌ بود و دایره‌ای‌ داغ‌ در دلش‌ می‌سوخت.
آفتابگردان‌ به‌ من‌ گفت: وقتی‌ دهقان‌ بذر آفتابگردان‌ را می‌کارد، مطمئن‌ است‌ که‌ او خورشید را پیدا خواهد کرد.
آفتابگردان‌ هیچ‌ وقت‌ چیزی‌ را با خورشید اشتباه‌ نمی‌گیرد؛ اما انسان‌ همه‌ چیز را با خدا اشتباه‌ می‌گیرد.
آفتابگردان‌ راهش‌ را بلد است‌ و کارش‌ را می‌داند. او جز دوست‌ داشتن‌ آفتاب‌ و فهمیدن‌ خورشید، کاری‌ ندارد.
او همه‌ زندگی‌اش‌ را وقف‌ نور می‌کند، در نور به‌ دنیا می‌آید و در نور می‌میرد. نور می‌خورد و نور می‌زاید.
دلخوشی‌ آفتابگردان‌ تنها آفتاب‌ است.
آفتابگردان‌ با آفتاب‌ آمیخته‌ است‌ و انسان‌ با خدا.
بدون‌ آفتاب، آفتابگردان‌ می‌میرد؛ بدون‌ خدا، انسان.

آفتابگردان‌ گفت: روزی‌ که‌ آفتابگردان‌ به‌ آفتاب‌ بپیوندد، دیگر آفتابگردانی‌ نخواهد ماند و روزی‌ که‌ تو به‌ خدا برسی، دیگر «تویی» نمی‌ماند.
و گفت‌ من‌ فاصله‌هایم‌ را با نور پر می‌کنم، تو فاصله‌ها را چگونه‌ پُر می‌کنی؟ آفتابگردان‌ این‌ را گفت‌ و خاموش‌ شد.
گفت‌وگوی‌ من‌ و آفتابگردان‌ ناتمام‌ ماند.
زیرا که‌ او در آفتاب‌ غرق‌ شده‌ بود.
جلو رفتم‌ بوییدمش، بوی‌ خورشید می‌داد.
تب‌ داشت‌ و عاشق‌ بود.
خداحافظی‌ کردم، داشتم‌ می‌رفتم‌ که‌ نسیمی‌ رد شد و گفت: نام‌ آفتابگردان‌ همه‌ را به‌ یاد آفتاب‌ می‌اندازد، نام‌ انسان‌ آیا کسی‌ را به‌ یاد خدا خواهد انداخت؟
آن‌ وقت‌ بود که‌ شرمنده‌ از خدا رو به‌ آفتاب‌ گریستم ....

آشنایی با علائم سکته قلبی ؟!!!

در مواردی که فرد دچار سکته قلبی می‌شود ، درد ۲۰ دقیقه طول می‌کشد و گستره درد ممکن است به صورت سنگینی یا خنجری یا احساس فشردگی در قفسه سینه خود را نشان دهد.

مهر:

سن مرگ و میر ناشی از سکته قلبی در کشور به زیر ۵۰ سال رسیده و این در حالی است که از نظر پزشکی مرگ و میر ناشی از سکته قلبی در سنین زیر ۵۵ و ۵۰ سال مرگ ناگهانی تلقی می‌شود.
رئیس چهارمین کنگره بین‌المللی قلب و عروق خاورمیانه با هشدار نسبت به این مساله ادامه می‌دهد: متاسفانه سن بروز سکته‌های قلبی در ایران و خاورمیانه طی یک‌دهه اخیر بشدت در حال کاهش است که این مرگ و میر در آقایان بیشتر رخ می‌دهد.

دکتر محمدجواد زیبایی می‌گوید: بیش از ۵۰ درصد مرگ و میرها در این منطقه ناشی از بیماری‌های عروق کرونر است و حدود ۷۰ درصد هزینه‌های بهداشتی و درمان کشورهای خاورمیانه صرف بیماری‌های قلبی و عروقی می‌شود.

رئیس مرکز تحقیقات قلب و عروق شیراز از ریزفاکتورهایی همچون فشار خون، دیابت، قند خون و به عنوان علت‌های اصلی بروز سکته قلبی در افراد نام می‌برد و ادامه می‌دهد: عدم تحرک و غذاهای چرب به همراه مصرف سیگار و الکل و استرس‌ها از عوامل اصلی بروز بیماری‌های عروق کرونر است.

او به ارزان بودن هزینه درمان بیماری‌های قلبی در ایران و مراجعه بیمارانی از کشورهای عرب منطقه به شیراز و تهران برای جراحی قلب اشاره و اظهار می‌کند: هزینه آنژیوگرافی بدون بیمه در کشور حدود ۷۰۰ هزار تومان، عمل آنزیوپلاستی رگ حدود ۲٫۵ میلیون تومان و جراحی قلب بین ۷‌تا ۸ میلیون تومان است که این هزینه‌ها در سایر کشورها ۲ تا ۳ برابر ایران است.

زیبایی از آلودگی هوا به عنوان عامل تسریع در سکته‌های قلبی نام می‌برد و می‌گوید: گرفتگی عروق تا ۷۰ درصد بدون علامت است که وقتی فرد در معرض آلودگی هوا قرار بگیرد، این وضعیت به ۹۰ تا ۱۰۰ درصد می‌رسد و منجر به سکته قلبی می‌شود.

علائم سکته قلبی:

یکی از علائم سکته قلبی شروع درد قفسه سینه است که این درد قفسه سینه می‌تواند متنوع باشد و گاه به شکل درد زیر جناق سینه یا ریشه گردن و دست‌ها بویژه دست چپ و گاهی همزمان در هر دو دست و کتف و شانه بروز می‌کند.

در مواردی که فرد دچار سکته قلبی می‌شود ، درد ۲۰ دقیقه طول می‌کشد و گستره درد ممکن است به صورت سنگینی یا خنجری یا احساس فشردگی در قفسه سینه خود را نشان دهد.

این دردها معمولا با سایر علائمی همچون تعریق شدید و احساس سردی در تمام نقاط بدن که ناشی از تحریک قوه سمپاتیک است ، همراه می‌باشد. در این موارد همچنین افراد دچار احساس ترس، نگرانی و بی‌قراری، تپش قلب و افت فشار خون و گاه نیز افزایش فشار خون می‌شوند.

متاسفانه در بعضی افراد همچون دیابتی‌ها، سالمندان، افرادی که دارای سابقه طولانی مدت فشار خون هستند، افرادی که اعتیاد شدید دارند، خانم‌های خیلی چاق و سیگاری‌های حرفه‌ای درد ناشی از سکته احساس نمی‌شود.

بزرگ‌ترین خطر بی‌توجهی به سکته قلبی و علائم آن، مرگ است و در غیر این صورت فرد دچار نارسایی قلبی، تنگی تنفس، خستگی زودرس و علائم نارسایی قلبی همچون ورم پا و تندی ضربان قلب در هنگام فعالیت و استراحت می‌شود.

اغلب موارد علائم این سکته‌ها با بیماری گاستریت یا التهاب معده اشتباه گرفته می‌شود که این امر بسیار خطرناک است زیرا در این موارد این علائم نشان‌دهنده سکته قلبی است که بیمار بلافاصله باید به مرکز درمانی مراجعه کرده تا منطقه سکته رد شود.

دکتر ناصر ابراهیمی دریانی، فوق تخصص بیماری‌های گوارش و کبد می‌گوید: عرق‌های سرد مداوم، حالت تهوع شدید و بویژه درد شدید معده از علائم اصلی سکته‌های خفیف قلبی بویژه سکته‌هایی است که در بخش تحتانی قلب رخ می‌دهد.

این استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران به ایسنا می‌گوید: بویژه در افرادی که مبتلا به دیابت هستند سکته‌های سطح تحتانی قلب شایع‌تر است که در اغلب موارد درد ناشی از این سکته‌ها در معده بروز می‌کند.

به گفته وی، گاستریت یا التهاب معده اکثر اوقات با درد در ناحیه معده بروز می‌کند، اما نکته‌ای که در این میان حائز اهمیت است لزوم عدم مصرف دارو بدون تجویز پزشک است زیرا ممکن است دردی که در معده بروز کرده ناشی از سکته بوده نه گاستریت در نتیجه عوارض سکته قلبی در این موارد افزایش می‌یابد.

دکتر دریانی ادامه می‌دهد: افرادی که دچار سکته قلبی شده‌اند الزامی است، علاوه بر پزشک متخصص قلب همواره تحت نظر متخصص گوارش و کبد هم قرار داشته باشند تا از ایجاد ناهنجاری‌های گوارشی بویژه زخم و درد معده، التهاب معده و هرگونه اختلال در کار معده در امان باشند.

پیشگیری:

در سایت سازمان جهانی بهداشت در پاسخ به این سوال که چطور می‌توان از بروز حمله قلبی یا سکته قلبی جلوگیری کرد، ابتدا تاکید شده که وقوع ۸۰ درصد از حملات قلبی قابل پیشگیری هستند.

در ادامه این مطلب آمده است که داشتن یک رژیم غذایی سالم، داشتن تحرک و فعالیت بدنی منظم و نیز خودداری از استعمال تمام انواع محصولات دخانی کلیدهای اصلی این موفقیت هستند.

به گزارش ایسنا، سه راهکار ساده نه‌تنها به میزان قابل توجهی درصد بروز سکته قلبی را کاهش می‌دهند، بلکه در بیشتر موارد در پیشگیری از ابتلا به دیابت نوع دوم، اختلالات مزمن در مجاری تنفسی و نیز انواع خاصی از سرطان‌ها موثر هستند.

یک رژیم غذایی سالم داشته باشید: یک رژیم غذایی متعادل برای داشتن قلب و دستگاه گردش خون سالم ضروری است و اغلب شامل مقادیر زیادی از میوه‌ها و سبزیجات، غلات سبوس‌دار، گوشت لخم،‌ ماهی و مرغ می‌شود. همچنین لازم به ذکر است که در این رژیم غذایی میزان مصرف قند و نمک باید محدود شود.

تحرک بدنی منظم داشته باشید: حداقل ۳۰‌دقیقه در روز فعالیت بدنی منظم داشته باشید تا سلامت قلب و عروق شما حفظ شود. به علاوه حداقل ۶۰ دقیقه فعالیت بدنی در بیشتر روزهای هفته می‌تواند وزن بدن شما را در حد سلامتی نگه دارد.

سیگار نکشید: دخانیات از هر نوعی که باشد برای سلامت بدن به طور کلی بسیار مضر است. همچنین قرار گرفتن در معرض دود سیگار هم خطرناک است.

براساس تحقیقات علمی معتبر خطر بروز سکته قلبی به محض ترک سیگار کاهش می‌یابد و پس از گذشت یک سال این خطر نصف می‌شود.

اقدامات اولیه:

بیمارستان‌هایی را که مراقبت‌های اورژانسی قلبی دارند همیشه به خاطر داشته باشید و اگر درد قلبی بیش از ۲ دقیقه طول کشید، حتما به اورژانس زنگ بزنید.

مسلما با ترافیک کلانشهر‌هایی نظیر تهران، احتمال بموقع رسیدن آمبولانس ضعیف است، اگر می‌توانید سریع‌تر بیمار را به بیمارستان یا مرکز درمانی برسانید، خودتان اقدام کنید.

کمک کنید تا بیمار در حالتی قرار گیرد که کمترین درد را داشته باشد. برای این کار لازم است که بیمار را بنشانید و پا را بالاتر از سطح قلب نگه دارید. لباس‌های اطراف گردن را باز کنید و در حالت شل نگه دارید.

I Am Thankful
I have been loved
There are those for whom no one has ever cared

خدا را سپاس
که کسی هست که منو دوست داره
کسانی هستند که بود و نبودشون واسه هیچکس مهم نیست

آهنگر و خدا ...

لاینل واترمن، داستان آهنگری را میگوید که پس از گذراندن جوانی پر شر و شور تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سال ها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزگاری، چیزی درست به نظر نمی آمد. حتی مشکلاتش مدام بیشتر میشد. یک روز عصر، دوستی که به دیدنش آمده بود، از وضعیت دشوارش مطلع شد. گفت:"واقعاً عجیب است، درست بعد از اینکه تصمیم گرفتی مرد خداترسی شوی، زندگی ات بد تر شده. نمیخواهم ایمانت را ضعیف کنم، اما با وجود تمام تلاش هایت در مسیر روحانی، هیچ چیز بهتر نشده." آهنگر بلافاصله پاسخ نداد: او هم بارها همین فکر را کرده بود و نفهمیده بود چه بر سر زندگی اش آمده. اما نمیخواست دوستش را بی پاسخ بگذارد، شروع کرد به حرف زدن، و سرانجام پاسخی را که میخواست یافت. این پاسخ آهنگر بود: "در این کارگاه، فولاد خام برایم میاورند و باید از آن شمشیری بسازم. میدانی چطور این کار را میکنم؟ اول تکه فولاد را به اندازه جهنم حرارت میدهم تا سرخ شود. بعد با بی رحمی، سنگین ترین پتک را بر میدارم و پشت سر هم به آن ضربه میزنم، تا اینکه فولاد، شکلی را بگیرد که میخواهم. بعد آن را در تشت آب سرد فرو میکنم، و تمام این کارگاه را بخار آب میگیرد. فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله میکند و رنج میبرد. باید این کار را آنقدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست یابم. یک بار کافی نیست."
آهنگر مدتی سکوت کرد، سیگاری روشن کرد و ادامه داد: "گاهی فولادی که به دستم میرسد، نمیتواند تاب این عمل را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سرد، تمامش را ترک می اندازد. میدانم از این فولاد هرگز تیغه شمشیر مناسبی در نخواهد آمد."
باز مکث کرد و بعد ادامه داد: "میدانم که خدا دارد مرا در آتش رنج فرو میبرد. ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده پذیرفته ام و گاهی به شدت احساس سرما میکنم انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج میبرد. اما تنها چیزی که میخواهم این است؛
خدای من، از کارت دست نکش، تا شکلی را که تو میخواهی، به خود بگیرم. با هر روشی که می پسندی، ادامه بده، هر مدت که لازم است، ادامه بده، اما هرگز مرا به کوه فولادهای بی فایده پرتاب نکن."

نظر مردان در مورد خصوصیت های آزار دهنده زنان

زنان موجودات لطیف و پر از احساس که نمی توان بدون وجود آنان ...

زنان موجودات لطیف و پر از احساس که نمی توان بدون وجود آنان به زندگی ادامه داد و در عین حال زندگی با آنها نیز تا حدی دشوار است! در این مقاله مردان به چندین خصوصیت زنان اشاره کرده اند که از نظر مردان آزار دهنده و غیر قابل تحمل جلوه می کنند.

از جنسیت خود به عنوان یک سلاح استفاده کردن:

زنان در هنگام مبارزه و جبهه گرفتن در برابر مردان مایلند از جنسیت خود به عنوان یک سلاح استفاده کنند که این باعث خرد شدن اعصاب مردان می شود.

حرف زدن مداوم و پشت سر هم:

وقتی مردی حال زنش را می پرسد، فقط مایل است پاسخی کوتاه بشنود، نه یک سخنرانی یک ساعته! بیشتر زنان عاشق حرف زدن هستند و اگر سوژه ای پیدا کنند، دیگر حاضر نیستند از حرف زدن دست بکشند. مردان از شنیدن سخنان زنان لذت می برند، ولی اصلاً حاضر نیستند ساعت ها پای سخنان پرشاخ و برگ و پر جزییات زنان بنشینند!

ساعت ها صرف خرید کردن:

زمانی که صحبت از خرید کردن به میان می آید، حتی واژه های چند ساعت یا یک شبانه روز صرف خرید کردن برای زنان کم به نظر می رسد. زنان دوست دارند ساعت ها پشت ویترین مغازه ها بایستند و حتی از تماشای اجناس داخل آن ها لذت می برند، بدون آنکه در آن زمان به فکر دیگر مسئولیت ها و وظایفشان بیفتند! ولی بدتر این است که زنان دوست دارند مردان را هم همراه خود کنند، از این مغازه به آن مغازه و در حین جست و جوی دقیق و موشکافانه در لابه لای البسه و توجه به برچسب قیمت ها.

بیش از حد احساساتی شدن:

زنان بر سر هر موضوعی گاهی به گریه می افتند: در حین تماشای یک فیلم سوزناک (یا حتی یک فیلم شاد!)، شکستن یک ناخن یا حالت نگرفتن موها و غیره. بدتر اینکه در این مواقع از مردان توقع دارند که حال آنان درک شود و آن ها پا به پایشان پیش بروند. باید حقیقت را بیان کرد: هیچ منظره ای بدتر از منظره زنی نیست که گریه کنان مقابل شوهرش بنشیند و هیچ حرفی هم نزند! مردان نسبت به گریه زنان بی تفاوت و بی توجه نیستند، ولی به جز بیان واژه هایی مثل: «عزیزم، گریه نکن یا عزیزم چرا گریه می کنی و غیره» راه دیگری برای دلداری دادن زنان بلد نیستند! مردان قبول دارند که زنان موجوداتی حساس، زودرنج و دل نازک هستند، ولی تحمل مشاهده اشک های آنان بر سر هر موضوع جزیی و پیش پا افتاده ای را ندارند.

کم صبر و تحمل بودن:

مردان از مشاهده کم صبر و تحمل بودن زنان آزرده خاطر می شوند. آنان مایلند زنان را به عنوان همراهانی صبور، شکیبا، پر طاقت و مستحکم در نظر بگیرند.

از احساس عدم امنیت شکوه و شکایت کردن:

زنان مایلند به مردان تکیه کنند و آنان را ستون ایمن زندگیشان در نظر بگیرند. آنان دوست دارند از سوی مردان مورد حمایت قرار بگیرند و تعریف و تمجید بشنوند تا احساس امنیت پیدا کنند. زنان به محض دل باختن به یک مرد، دچار احساس عدم امنیت شدید می شوند و آن مرد را تکیه گاه عاطفی خود تلقی می کنند. ولی، مردان معمولاً از زنانی خوششان می آید که مقاوم و سرسخت هستند و استقلال ویژه ای در زندگی برای خود دارند.

سوالات پی درپی برای رخنه در عمق ذهن مردان:

سوال تکراری و قدیمی: «عزیزم، به چه فکر می کنی؟» نمونه سوالی است که زنان طی قرن ها آن را مطرح کرده اند تا از طریق آن مردان را محک بزنند و نسبت به احساسات واقعی شان مطلع گردند. ولی، مردان اصلاً دوست ندارند چنین سوالاتی را بشنوند، چه برسد به اینکه پاسخی به آن بدهند. آنان معتقدند که اگر زنی از عشق و علاقه آنان نسبت به خود اطمینان دارد، دیگر نباید چنین سوالی را به عمل آورد.

تجاوز به حریم خصوصی مردان:

زنان به خاطر وجود حس کنجکاوی شدید مایلند تمام مدت به دلایل مختلف به حریم خصوصی مردان تجاوز کنند تا به قول خودشان آنان را آموزش دهند! زنانی که تمام مدت حالت یک جاسوس را در قبال شوهرانشان ایفا می کنند، مورد تنفر آنان قرار می گیرند!

حسادت ورزی:

خیلی از مواقع، حتی زمانی که مردی نام زن دیگری را به زبان می آورد، با حسادت های شدیدی از سوی همسرش مواجه می گردد. متأسفانه بسیاری از زنان با شنیدن نام یک زن دیگر از دهان مردان، دچار هزار و یک فکر و خیال و سوء تفاهم می شوند و همین باعث می شود که مردا به دروغگویی متوسل گردند. زنان معمولاً نسبت به صداقت و وفاداری مردان دچار عدم اطمینان هستند که این باعث رنجیده خاطر شدن مردها می شود.

انتقاد کردن از زنان دیگر:

چرا حتی یک تعریف و تمجید ساده از زنی دیگر باید باعث ناراحتی و دلخوری یک زن شود؟ زنان مایلند تمام مدت از زنان دیگری انتقاد کنند که در اطرافشان وجود دارند، دامنه این انتقادها از وزن و تناسب اندام شروع می شود و به مدل مو و لباس و دیگر جزییات می رسد. در حالی که مردان ممکن است فقط زمانی به یک زن دیگر توجه نشان دهند که متوجه موضوع غیر عادی خاصی در او شوند، مثلاً اگر زنی کفش لنگه به لنگه پوشیده باشد!

ادای مداوم جمله تکراری «من بهتر و با قابلیت تر از بقیه زن ها هستم!»:

زنان مایلند تمام مدت خود را برتر از دیگر همجنسان خود نشان دهند و هرگز حاضر نیستند به عیوب و نقاط ضعف خویش اقرار کنند. این باعث جرقه های شک و تردید در اذهان مردان می شود. پس بهتر است بگذارید محاسن و نقاط قوت تان به خودی خود بر مردان آشکار گردند.

چرا زنان خیانت می کنند(قابل توجه آقایان)

خیانت در ازدواج  یکی از دردناکترین کارهایی است که یکنفر می تواند با نیمه دیگر ...

خیانت در ازدواج  یکی از دردناکترین کارهایی است که یکنفر می تواند با نیمه دیگر زندگی خود بکند. چیزی که تنها دردناک نیست و می تواند باعث شود یک نفر دچار احساس عدم اعتماد بنفس و نا مطمئنی از شخصیت خود و دیگران شود. اگرچه که همیشه یکسری از دلایل باعث می گردند که زنی احساس کند لازم است دارای روابط جنسی خارج از چهارچوب همسر خود باشد ، اما عموما  خیانت به همسر  نتیجه یکسری نارضایتی ها در یکسری مسائل می باشد.همیشه مردان بدلایل مختلفی دست به خیانت میزنند اما در مورد زنان اینگونه نیست که به مانند مردان اگر شرایط لازم شد بلافاصله اقدام به خیانت نمایند! آنها از قبل آماده این عمل می گردند و بندرت به جایی می رسند که حال به هر دلیلی که صلاح  می دانند خیانت کنند. اما اینکه به چه دلیلی خیانت می کنند با اینکه دلایلی که خیانت در ذهن آنها شکل گرفته  چیست زمین تا آسمان فرق می کند .در مورد خیانت زنان و دلایل انجام آن  زیاد نوشته شده اما در مورد اینکه چگونه این مسئله در ذهن آنها تشکیل می گردد بندرت نوشته شده و این بار تصمیم به توضیح پاره ای از این دلایل دارم .من اعتقاد دارم که هیچ زنی خیانت نخواهد کرد مگر به سمت آن کشیده شود. اعتقاد دارم که زنها مثل کامپیوتر های امروزی هستند که برای هک کردن و بدست گرفتن اختیار آنها باید به نوبت پورتهای آنها را باز کنید تا در نهایت بتوانید به آن دست یابید! نفوذ به کامپیوتری که پورتهای آن بسته باشد به آسانی صورت نخواهد گرفت. زنی که اقدام به خیانت می کند از مدتها قبل پورتهای خود را بدلایل یکسری اتفاقات باز کرده است. چراکه در حالت معمولی این پورتها توسط شما اشغال شده  و بسته اند.

اعتقاد دارم مردان همیشه احتمال خیانتی را برای خود قائل هستند . بنظر من اگر زنی بخواهد مردی را به دام بیاندازد حتی خدا هم نمی تواند بداد آن مرد برسد! در نهایت وی به دام می افتد. اما زنان بصورت معمول اینگونه نیستند و نمی توان همیشه ازآنها را برنده شد. اگرچه که همه ماها معتقد هستیم که هیچ عذری برای خیانت جائز نیست اما خود مردان هم همیشه عقیده دارند که این در ژنتیک آنها نهفته است که با زنان مختلف باشند. من بشخصه فکر می کنم این برای زنان هم صادق است  و امروزه این حس در آنان در حال بیدار شدن است.بخاطر داشته باشید که هیچکدام از دلایل زیر دلیل خیانت نیست بلکه تنها چیزی است که ذهن وی را برای خیانت آماده می سازد.برای خیانت خیلی ها درجات مختلف قائل می گردند.از خود ارضایی گرفته تا دیدن تصاویر جنسی یا حتی خیالات شخصی و یا فانتزی ذهنی یکنفر مبنی بر داشتن سکس با فرد دیگری برای بعضی ها خیانت به حساب می آید.من کاری ندارم که دیگران چه فکر خواهند کرد و اعلام می کنم منظور از خیانت در این مقاله همان تعریف قدیمی مبنی بر داشتن روابط جنسی با یک مرد غریبه منظور می باشد. از طرف دیگر همانطور که خیلی وقتها نوشته بودم بعضی ها چه زن و چه مرد ، فقط یک توریست در دنیا هستند.اگر همسر شما چنین فردی می باشد و عادت به دیچ کردن و خیانت کردن داشته باشد و یا دوست دختر شما عادت داشته باشد که مدتی را با هرکسی بگذراند این سطور برای شما دردی را دوا نخواهد کرد چراکه وی به هر حال با شما نخواهد ماند.

زنان بسمت خیانت کشیده می شوند  چون توجه شما قطع شده است و دیگران بیشتر متوجه شده اند!

سعی نمی کنم خیلی پیچیده کنم. در ساده ترین حالت شما بر خلاف روزهای نخستین که مدام به وی توجه داشتید و همه رفتار وی را زیر نظر می گرفتید و حتی از نفس کشیدن وی تعریف می کردید ، دیگر اینکار را نمی کنید.آقایان معمولا قبل از بدست آوردن فردی تمام زور خود را می زنند و از انواع و اقسام ترفندها استفاده می کنند.گاهی هم مجبورند توجه بیش از اندازه و غیر واقعی نشان دهند. در نتیجه ظرف زنان را بزرگتر خواهند ساخت.پس از بدست آوردن فرد شروع به دم جنباندن می کنند و بازی در می آورند و دیگر خیالشان هم نیست.در بهترین حالت اگر حتی خواهان شدید وی باشند قدرت پاسخگویی به ظرفی را که ساخته اند ندارند و همیشه زنان می نالند که چرا به ما کم توجه می کنید.در مثال ساده اگر همسر شما رنگ موی سر خود را عوض کرده ، هرچند یک درجه روشنتر و شما نفهمیدید یا چیزی نگفته اید مطمئن باشید که اولین پورت را برای ورود هکر باز کرده اید. باید بخاطر بسپارید که قابلیت چرب زبانی شما باید بعد از تشکیل رابطه بجای اینکه ذخیره گردد یا در انتظار به تور انداختن زن دیگر گردد یا صرف جمع آوری گند هایی شود که زده اید یا دروغ هایی که خواهید بافت بهتر است صرف خود رابطه شما گردد! برای شما یک جمله یک خطی که چقدر فوق العاده شدی  ، حتی اگر هیچ تغییری هم نکرده باشد ، می تواند خیلی به شما در رابطه کمک کند. اگر در مبنای سکس بخواهیم حرف بزنیم اینکه شما شروع کرده اید به توجه کردن به خود ، مدام تکرار یکسری حرکات ، سکوت در رابطه ، سکسهای کوتاه مدت و سریع ، ارگاسمهای شخصی ، حرکات ثابت و یکنواخت و مسائل اینچنین اولین چیزی که باعث می گردید این است که وی ممکن است از رایحه بدن فرد دیگری که از کنارش رد شده بیشتر از شما خوشش بیاید! حالا شما هی این مسائل را شدیدتر کنید تا وی هم درجه خوش آمدنش را بیشتر کند! ببینیم کی آخر سر می بازد!

بیاموزیم:

در ابتدا اولین چیزی که به زن می فهماند رابطه دارد کمرنگ می گردد و از حالت شیرین آن خارج می گردد و وی را آسیب پذیر و نفوذ پذیر در برابر دیگران می کند این است که شما کم توجه شده اید. زنان بسمت خیانت کشیده می شوند چون کینه دارند .چون شما با آنها صادق نیستید. باز هم پیچیده نمی کنم. همه جور صداقت.همه جا از انواع آن خوانده اید و من آنها را دوباره نمی گویم .بلکه مدل دیگری را عرض می کنم. عدم صداقت شما  از زمان ازدواج و زمانی که به خواستگاری وی می رفتید گرفته تا زمانی که مال شما شد. در مورد دوست دختر شما از زمانی که می خواستید وی را بدست آورید تا زمانیکه بدست آوردید. منظورم عدم صداقت شما با ذهنتان است. یعنی اگر دوست دختر شما یا همسر شما ، فرقی نمی کند ، دلش می خواسته که با شما اندکی در خیابان راه برود و شما بر عکس فشار وارد می کنید که زود به خانه بروید که سکس راه بیاندازید! شما چیزهایی گفته اید که بعدا حاضر به انجام آنها نشده اید.شما وعده هایی داده اید که نخواستید به آن عمل کنید.شما حتی حرف از ازدواج هم زده اید شما همه کار کرده اید و در نهایت مدام فلسفه بافی کرده اید تا دروغ هایتان را توجیه کنید. این در خوش بینانه ترین حالت (دوست دختر ) به شما بعد از جدایی ضربه نخواهد زد و مالیات آن را نفر بعدی پس خواهد داد! در ساده ترین حالت شما نفر بعدی هستید که با این دختر دوست می شوید!  و در بدترین حالت شما صادقانه ازدواج نکرده اید.شما زن گرفته اید چون سکس می خواستید ، چون طرف خوشگل بوده ، چون طرف موقعیت داشته ، چون سن شما سن ازدواج بوده و هر چیز دیگری.شما صادقانه زن نگرفته اید و در طول زندگی این مسئله مدام به چشم خواهد خورد.زنان چیزی به شما نخواهند گفت اما این نیز دلیلی می گردد برای کشش به سمت باز کردن پورت دیگری برای نفوذ پذیر شدن در برابر کسانی که در موقع مناسب حرفها و برخوردهای مناسبی کنند!!

زنان بسمت خیانت لبخند خواهند زد چون شما آدم روز اول نیستید.

بله.شما الان زن دارید.یا دوست دختر دارید.شما الان مثل روز اول که نداشتید و تمام زورتان را میزدید که بدست بیاورید نیستید! شما دیگر به خود نمیرسید.اصلاح گه گاه می کنید.حمام کرده نیستید.ورزش نمی کنید.مسواک تک و توک می زنید.لباسهای شما دیگر اهمیتی ندارد که چه مارکی است. شما خیلی با حوصله بودید.شوخ طبع بودید.وقت داشتید اما اکنون به نظر می آید که همه چیز دارد حوصله شما را سر می برد و یا شما را عصبی می کند.شما قبلا جک های رکیک نمی گفتید. شما مودب بودید.قاه قاه بلند نمی خندیدید.آرام و مطمئن بنظر میرسیدید. این را هم بگم شما قبلا که مخ میزدید خیلی بچه پولدار بودید!! لاف میزدید نه؟ بسیار مشخص است.هزینه بی خود ندهید.چیزی از خود نسازید که نیستید. زمانی که آشنا می گردید هزینه زیاد ندهید توضیح بی خود ندهید.نقش کسی که نیستید را بازی نکنید.بعد از بودن و یا بدست آوردن حال چه در غالب ازدواج چه دوستی، لطفا  خودتان باقی بمانید!  آیا چون دیگر قرار نیست کسی را تحت تاثیر بگذارید به خود نمیرسید؟ آیا ماجرا ” همینه که هست  ” می باشد؟ آیا دیگر اهمیتی ندارد؟ آیا شما زنان را نمی شناسید؟ که چقدر به نمایش همسر خود حساس هستند؟ چقدر مهم است که چه هستید؟

حال اگر دیگر آنچه که آنها می خواهند نیستید بدانید که :

زنان پورتی همیشه باز ، برای تحت تاثیر قرار گرفتن توسط افراد جنتلمن و خوش تیپ در خود دارند.تنها چیزی که باعث نمی شود در ابتدا از آن چیزی رد شود این است که شما در حال ارتباط با آن هستید و پورت قبلا مشغول شده ولی اگرشما جایگاهتان را فراموش کنید دیگر پورت را آزاد گذاشته اید برای کسانی که بدنبال ماجرا می گردند!

زنان به سمت خیانت می روند چون یک نفر به آنها می فهماند که با وی تحت فشار نیست!

سعی نکنید آقای باحال باشید! سعی نکنید آقای همه چیز دان باشید و یا کسی را مدام به خاطر عقیده اش بکوبید سعی نکنید مدام کسی را برای بودن با شما تحت فشار بگذارید.زنان گاهی شدیدا پورتهای خود را OPEN می گذارند چرا که از مشغول بودن آنها توسط شما خسته شده اند! آنها حوصله شان سر رفته ازاینکه نمی توانند راحت باشند . با شما چرت بگویند و یا حرفهای ساده بزنند.هر چیزی در مقابل شما خسته کننده شده. این شرایط خطرناکی است و براحتی فرد دیگری می تواند وارد شده و کنترل پورت را بعهده بگیرد.همیشه خیلی ساده است که دوست دختر فردی که دو سال است با یکنفر بوده را گلابی کنید تا اینکه فردی را که ۳ ماه است با کسی دوست شده.همیشه زنانی که بالای پنج سال از زندگی مشترکشان می گذرد آسانتر از کسانی  که تازه عروس هستند فریب می خورند. زنان حسی برای هیجان دارند.اینکار یک هیجان برای آنها به حساب می آید .هیجانی برای فرار از روزمرگی شما ! اگر روزی وی بشما بگوید که مورد توجه فردی با لیاقت قرار گرفته بوده ولی به شما خیانت نکرده چون شما را دوست داشته شما این بار بدانید که چه سعادتی داشتید که خطر رفع شده . چه سعادتی که به شما اعلام کرده و چه سعادتی که اکنون می دانید دلیل آن چیست!

آنها خیانت را می پذیرند چون شما اینکار را کرده اید یا نشان داده اید اینکاره اید!

دیگر از این واضحتر؟ دلیل نمیشود بگوییم که هر مردی خیانت کرد زنش به وی خیانت خواهد کرد! اما اینکه زن بداند شما کلا آدم مطمئنی نیستید و یا خیانت کرده اید باعث می شود که وی نیز در مراقبت از پورتهای خود آن شکیبایی لازم را بخرج ندهد و اگر در شرایطی قرارا گرفت که مورد نفوذ توسط بیگانه ای قرار گرفت آن استقامت لازم را نشان ندهد. نکته دیگر می تواند حتی انتقام باشد.وی می خواهد انتقام بگیرد و از همانجا بشما ضربه بزند.آنها سریعا تصمیم نمی گیرند.بلکه صبر می کنند و شاید به زبان شما را هم ببخشند.شاید تا حدی ذهنی هم شما را ببخشند.اما اینبار نرم افزاری را در حافظه خود نصب کرده اند که منتظر سیگنالهای لازمه است! وی احتمالا نزدیکترین های شما را انتخاب خواهد کرد.عموما به دو دلیل.یکی اینکه در اصل نمی خواهد در لحظه کاری انجام دهد و نزدیکان شما با وی هستند و موردی هم نیست.ناگهان یکی از نزدیکان بازی را نا خواسته یا خواسته انجام می دهد و اینبار این حرکت بجای اینکه مثل همیشه دفع گردد جذب می گردد و مراحل بعدی و در نهایت خیانت! دوم اینکه وی می خواهد بیشترین ضربه را به شما بزند!  در نتیجه بهتر است خیانت نکنید و یا اگر قبلا اینکار را کرده اید باید تمام حواس وی را به خود معطوف کنید و به وی اطمینان بدهید که دیگر این مسئله تکرار نخواهد شد.نه با زبان بلکه با عمل. از هرگونه کاری که حتی نزدیک به این باشد که وی حس کند ممکن است شما کاری کنید نیز بپرهیزید.زندگی سختی خواهید داشت!

زنان به خیانت می اندیشند چون همیشه دنبال بهترینند!

این پورت هیچگاه توسط شما نه استفاده میشود و نه توسط آنها بسته! این یعنی زنان همیشه مردان را یک مشت خوک خیانتکار می پندارند اما خود همیشه در شرایط لازم، همیشه زندگی خود را به مرد بهتری خواهند فروخت! کاری که شما می کنید این است که شناسایی کنید که چقدر طرف مورد نظر شما از این پورت استفاده می کند.اکثر دختران نفوذ از این پورت را چندان جذاب نمی دانند.آنرا نمی بندند اما به نفوذهای آن نیز توجهی نمی کنند.اینگونه افراد نگرانی خاصی را  نباید برایشان قائل شد.آنها با داشتن یک وضعیت ساده عملا هرگونه دیتا و یا استفاده از پورت را مهم نخواهند دانست.اما گروهی از دختران هستند که بدنبال صعود به قله های بالا هستند.اینها مانند گرگدن فقط به سمت جلو می دوند و همه چیز را جلویشان خراب می کنند.اینها نگران چیزی نیستند.اینها از همه چیز استفاده می کنند . هدف وسیله را برایشان توجیه می کند.انها پول و موقعیت و همه چیز می خواهند.فقط یه توصیه.اگر سر قرار بودید و دیدید فرد مورد نظر شما اینگونه است به آرامی محل را ترک کنید.این افراد شما را براحتی خواهند فروخت.