چگونه اشتباهات همسرم را به او بگویم؟

انسان جایزالخطاست! این باور همه ی ماست؛ اما واقع به این معنی نیست که به را حتی اشتباه کنیم؛ بلکه یعنی هیچ انسانی عاری از اشتباه نیست.

همه ما کم و بیش در زندگی اشتباهاتی داشته و داریم. مهم این است که درک کنیم چه اشتباهاتی کرده ایم و آنها را تکرار نکنیم. زن و شوهر در زندگی مشترک هم عاری از اشتباه نیستند. در واقع گاهی این اشتباهات ما هستند که پایه های یک زندگی خانوادگی را به لرزه در می آورند. هنگام بروز اشتباهی از جانب همسرمان، لحن ما برای گفتن آن می تواند تشدید کننده ی شرایط بد پیش آمده باشد؛ اما به هرحال مسئله ای است که باید گفته شود.

آیا باید اشتباهات همسرمان را به روی همسرمان بیاوریم؟

یکی از مشکلاتی که زن و شوهر ها با آن روبه رو می شوند، شرایطی است که اشتباهی از جانب آنها رخ می دهد و طرف مقابل شکل رفتار مناسب با آن را نمی داند. سوال مهمی که برای فرد در این شرایط ایجاد میشود، این است که این است که آیا باید این مسئله را به روی همسرش بیاورد یا از آن بگذرد؟ نکته ی ظریفی در این تصمیم گیری وجود دارد. گاهی اشتباهی که از همسرمان سر زده، عمدی نیست و همسرمان به عمد آن اشتباه را مرتکب نشده؛ بنابراین جدای از مساله ی ناراحتی پیش آمده، مهم است که بدانیم همسرمان از آنجا که عمدی این اشتباه را انجام نداده؛ پس اشرافی هم به آن ندارد. یعنی او نمی داند که اصلا کار اشتباهی انجام داده است. در این شرایط او حق دارد که بداند رفتار یا گفتارش درست نبوده؛ چون اگر آن را تکرار کند و باعث ناراحتی ما بشود، نوع ناراحتی شدت یافته ما از تکرار این عمل اشتباه، او را می رنجاند و این توقع هم در وی شکل میگیرد که”من که نمیدانستم این کارم از نظر تو اشتباه است”. پس بهتر است آنچه را حس می کنیم میتواند تکرارش ما را برنجاند و همسرمان هم از آن بی خبر است را حتما به او بگوییم.

فضایی محترمانه برای گلایه

هنگام عنوان کردن اشتباهات همسرتان، ملایمت رفتاری و گفتاری را فراموش نکید. سر او داد نکشید. با توهین یا کلمات نامناسب اشتباهش را یادآور نشوید. تنها گفتن این که ”من از این کارت خوشم نیومد” کافی نیست و ممکن است زمینه ساز لجبازی هم بشود. علت ناراحتی تان را عنوان کنید تا اگر سوء تفاهمی ایجاد شده، برطرف شود. اگر همسرتان پی به اشتباهش می برد، لازم نیست دیگر ادامه بدهید و موضوع را پشت سر هم تکرار کنید.

وقتی اشتباهی عنوان شد و همسرتان آن را پذیرفت، آن را پایان یافته بدانید و بار دیگر در مساله ی دیگر و اشتباه دیگری که ربطی به این موضوع ندارد، آن را پیش نکشید.

با اشتباهات گروکشی نکنید

متاسفانه وقتی اشتباه همسرتان را به رویش و آن را فراموش هم نمی کنید و نمی بخشید، جایی دوباره خودش را نشان می دهد. برای مثال، همسری در جایی که خودش اشتباه کرده، به جای پذیرش اشتباه و تغییر و بهبود رفتارش، آن را مقابله به مثل با اشتباه قبلی همسرش عنوان می کند و مسیر اشتباهی از لجبازی را طی میکند. بنابراین اشتباهات را به او بگویید تا بابت آن ناراحتی خاصی را مدتها با خودتان حمل نکنید و مانع ایجاد حس انتقام شوید.

اشتباه را با سرکوفت یکی نکنید

متاسفانه لحن و روش ما می تواند همه چیز را وارونه کند. گاهی تنها با تاکید روی واژه ای یا بالا بردن صدا هنگام ادای جمله ای و … منظور سخن ما گم یا وارونه میشود. اگر میخواهید همسرتان را متوجه اشتباهی که مرتکب شده کنید، آن را به شکل بد منتقل نکنید، سرکوفت نزنید و لحن تحقیرکننده در پیش نگیرید. ضمن آن که باید فرصت پاسخگویی به همسرتان هم بدهید و مانند نصایح والدین به کودکان، بحث را یکطرفه جلو نبرید. شاید این شما هستید که اشتباه متوجه شده اید و این یکطرفه رفتنها می تواند درنظر همسرتان خود رای بودن، استبداد و حتی روحیه ناسالم و تردیدآمیز بودن افکارتان را جلوه بدهد.

توبیخ نکنید

اگر قصد دارید به همسرتان بگویید کارش را اشتباه است، در وهله ای اول لحن مناسبی را انتخاب کنید. هرگز از هر اشتباهی برای فریاد کشیدن سر همسرتان و ایجاد فرصتی برای دعواهای خانگی استفاده کنید. شما باید اشتباه را و علت این که چرا اشتباه است، به همسرتان شرح دهید. قرار نیست او را وارد جلسه محاکمه ی کوبنده ای کنید. اطلاع رسانی مرحله ی اول کار است. به همسرتان بگویید کارش اشتباه بود و برایش دلیل بیاورید که به چه علت اشتباه است و چه تاثیری بر شما یا رابطه تان داشته. سپس دوستانه و با مهربانی از او بخواهید که در رفتارش تجدید نظر کند.

حرف شنوی همسر-صد در صد تضمینی

به بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان بوسیله سخنان ناموزون)، میان آنها نزاع ودعوا می اندازد، همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است!

صحبت کردن با همسر

« سخن » ، وسیله وابزاری است که انسان ها را به یکدیگر مرتبط نموده وافکار درونی خود را به هم منتقل میکنند . این سخن گاهی موجب آرامش یکدیگر وکسب محبت نسبت به هم می شود ، گاهی هم به تعبیر علی (ع) تیری به سوی مقابل می باشد واورا زخمی می کند .

علی (ع) :رُبِّ کَلَامٍ‏ کَلَّامٌ‏. «بسا سخنی که بسیار زخم زننده است » .

در روابط زناشویی ، نوع سخن گفتن و به چه لحنی گفته شود ، در تحکیم زندگی، بسیار مۆثر است . زن ومرد می بایست با توجه به ویژگی های جنسیتی در صحبت کردن با همسر خود دقت نماید .

بسیاری از اوقات زن یا مرد بدون توجه به ویژگی وحساسیت روحی وروانی جنسیتی ، با همسرش در مورد موضوعی سخن می گوید ودر کمال تعجب مشاهده می کند که همسرش برآشفته شده وعکس العمل منفی از خود بروز می دهد و با تعجب به همسرش به تندی می گوید :« من که چیزی نگفتم تو این جور برآشفته شده ای !!!» . این سۆال طرف مقابل را بیشتر عصبانی کرده واز این که همسرش او را درک نمی کند ، رنجیده خاطر می شود .

ویژگی های « مرد » که هر زنی می بایست در صحبت کردن با شوهر خودش رعایت نماید عبارت است از :

1 ـ مرد دوست دارد مورد تأیید قرار بگیرد

هر گونه سخنی که « مرد » احساس کند این نیازش خدشه دار شده است ، او را عصبانی کرده و واکنش نشان می دهد . به طور مثال اگر شوهرتان در مورد مطلبی صحبت می گوید ، شما با مطلب او مخالف هستی و می خواهی مطلب او را تصحیح کنید ؛ اگر مستقیم گفتید « این مطلب نادرست واشتباه است » او جبهه می گیرد وبا عصبانیت از مطلب خودش دفاع می کند ( حتی اگر حق باشما باشد ) . در این وضیعت،بین شما وشوهرتان ایجاد تشنج شده و گاهی اوقات به نزاع های بزرگی منجر می شود !

اگر همین مطلب درست خودرا با توجه به نیاز روانی فوق « مرد» بدین گونه بیان می کردید هیچ گونه ناراحتی به وجود نمی آمد واز شما هم راضی وخوشحال می شد .

« عزیزم ، خوشحالم که این مطلب را از شما می شنوم و من مطمئنم که در این مسئله حتماً موفق خواهی بود ؛ ولی آیا در باره فلان مسئله این موضوع فکر کرده اید ؟ ( به وسیله طرح سۆال ، مطلبی که فکر می کنید شوهرتان غافل شده بیان می کنید ) . منتظر پاسخ ایشان می مانید ؛ شاید هم دلیل قانع کننده ای برای اثبات صحت مطلبش داشته باشد .

از این رو به جای جمله « نه ! این هیچ درست نیست وکاملاً اشتباه است !! » خوب است بگویید :

خیلی عالی است وخوشحالم ولی عزیزم آیا با فلان مطلب ( ایرادی که به ذهن شماست بیان نمایید ) دقت کرده ای ؟ ممکن است برای من توضیح بیشتر دهید ؟

2 ـ مرد نیاز به ریاست ومدیریت در خانواده را دارد

اگر شما دائم به شوهرتان دستور بدهید وبرای او برنامه بچینید ، یا آن که قبل از این که به شوهرتان بگویید اورا در برابر عمل انجام شده قرار بدهید ، منتظر عکس العمل او باشید . زیرا او احساس می کند که « مدیریت » او خدشه دار شده است وتبدیل به موجودی بی خاصیت شده است !! شاید شما چنین منظوری نداشته باشید ولی « مرد » چنین برداشتی خواهد داشت !

 

بنابراین خوب است درمواردی که می خواهید برنامه ای به شوهرتان بگویید به شکل پیشنهاد به او بگویید ومنتظر تصمیم گیری اوباشید مثلاً به جا ی جمله « امروز به فلان جابرویم » بگوییم « عزیزم به نظر شما صلاح می دانید( وقت دارید ) امروز به فلان جا برای فلان کار برویم ؟ نظر شما چیست ؟

با این ادبیات صحبت کردند حداقل 90% پیشنهادات شما را می پذیرد ؛ در حالی جملاتی که در حالت دستوری بیان می کنید ، به احتمال زیاد شوهرتان مخالفت می کند.

خدای متعال نیز در قرآن با تأکید به این که بندگانش با دیگران به نحو احسن سخن بگویند والاّ شیطان بین آنها نزاع ودعوا راه می اندازد :

وَ قُل لِّعِبَادِى یَقُولُواْ الَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَنَ یَنزَغُ بَیْنهَُمْ إِنَّ الشَّیْطَنَ کاَنَ لِلْانسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا

به بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان بوسیله سخنان ناموزون)، میان آنهانزاع و دعوا می اندازد ؛همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است! (سوره اسرا آیه 53).

 

حقایقی مهم در مورد شوهرتان

با وجود اینکه شوهر هر کس، منحصر به فرد است، اما همواره به یاد داشته باشید که اساساً همه ی آنها چون شوهر هستند، ویژگی های مشترک بسیاری نیز دارند. شما می توانید با شناخت این ویژگیها، زندگی بهتر و شادتری برای خود و همسرتان بسازید!

به شوهرتان، اعتماد کنید!

آیا می خواهید همسر خوبی باشید؟ پس به شوهرتان، اعتماد کنید! با اعتماد کردن، در او احساس قدرت به وجود می آورید. و این احساس قدرت، می تواند بزرگترین حامی شما در زندگی باشد. گذشته ازین، مردانی که اعتماد همسرانشان را از دست داده اند، قدرت کمتری برای مبارزه با مشکلات محل کار خواهند داشت.  اگر همسر یک مرد، به او اعتماد نداشته باشد، اعتماد هیچ کس دیگر به حال او مفید نخواهد بود!البته منظور ما از اعتماد کردن، این نیست که شما اجازه دهید هر اشتباهی از سوی همسرتان، زندگی تان را نابود کند! بلکه اعتماد کردن می تواند حتی به این معنا نیز باشد که او را تشویق کنید اهدافش را گسترش دهد و برای این أمر، به او اعتماد کنید. وقتی هم که نیاز به کمک و حمایت شما دارد، تلاشتان را از او دریغ نکنید. با اینکار به او توانایی زیادی می بخشید.

حقیقتی ساده درباره ازدواج

هر کدام از ما در زندگی برای خوشبختی، هدفی داریم. ولی معمولاً آن را بسیار دشوار و پیچیده توصیف می کنیم. در حالیکه یک حقیقت ساده در ازدواج وجود دارد و آن اینکه:

« اگر می خواهید شریک زندگی تان، خوشبخت تر شود، کاری کنید که خودتان خوشبخت تر شوید! »

اگر یک خانم خانه دار هستید، یاد بگیرید که از انجام وظایف خانه لذت ببرید. اگر شاغل هستید کارتان را دوست داشته باشید. وقتی شما از کاری که می کنید راضی و خشنود هستید، این رضایت در زندگی زناشویی تان، خودش را خیلی آشکار تر از آنچه که فکرش را بکنید، نشان خواهد داد! زیرا زنی شاد، سرزنده و امیدوار خواهید بود که زندگی و فعالیت هایش را با همه سختی هایش، دوست می دارد و ازآن لذت می برد! واضح است که زندگی در کنار چنین زنی، برای یک مرد چقدر لذت بخش تر و راحت تر  از  زندگی در کنار یک زن دلمرده و ناشاد است که از خود و زندگی اش، ناراضی است!

شوهرانِ مهربان!

شوهرانی وجود دارند که هر از گاهی، به همسرشان، شاخه گلی هدیه می دهند. گاهی هوس می کنند که برای همسرشان، چای درست کنند. یا بعضی مواقع، ناگهان احساساتی شده و شما را در غرق در کلمات محبت آمیز می کنند! شاید فکر می کنید که همسران این مردان، باید زنان خوشبختی باشند. حق باشماست!

ولی متاسفانه بسیاری از زنان، پس از چندسال، اهمیت این مسائل را فراموش می کنند و جملاتی نظیر این می گویند: «با این سنّت خجالت نمی کشی؟» «بچه ها پیش خودشان، چه فکری می کنند؟»

اگر شما نیز ازین دسته زنان هستید، کمی بیندیشید. مطمئن باشد هیچ دلیلی که نشان دهد محبت همسران به هم، ناپسند است وجود ندارد. از همسرتان تشکر کنید. و بالاتر از آن، از خداوند نیز به خاطر عنایت فرمودن چنین همسری، قدردانی کنید. مطمئن باشید تشکر شما ، روحیه مهر ورزی را در همسرتان، بالاتر نیز خواهد برد.

اگر هم از آن دسته خانمهایی هستید که همسرانشان، این عادت های خوب را پس از چند سال زندگی از دست داده اند، می توانید علت آن را درون خود جستجو کنید. شاید قدردانی شما آن قدر نبوده است که انگیزه ی مهر ورزی او را استمرار دهد.

وقتی شوهرتان به خانه می آید

با خودتان قرار بگذارید که هیچ مسئله ی ناخوشایندی را در ۹۰ دقیقه ی اولِ ورود همسرتان به خانه ، به او نگویید. آسمان که به زمین نمی آید! این همه ساعت ، از صبح، مشکل را در دل خود داشته اید تا او به خانه برگردد و به او بگویید، یکی دو ساعت دیگر هم رویش!

برای مردی که از سرِ کار بر می گردد، هیچ چیز مهمتر و خوشحال کننده تر از شما نیست، در حالیکه با لبخندی بر لب و فنجانی چای منتظر بازگشت او بوده اید!

جمعه های دوست داشتنی!

روز های جمعه را به خانواده و همسرتان، اختصاص دهید و کارهایی که هر دوی شما دوستشان دارید را با هم انجام دهید.

شما خانم محترم! نقشی اساس دارید. رئیس، شما هستید! بیاموزید که از خوشی های کوچک زندگی، لذت ببرید. هر ۵ شنبه، کارهای یک هفته تان را بررسی کنید و ببینید که در طول آن یک هفته، چطور رفتار کرده اید؟ سپس برنامه ریزی کنید که در روز جمعه، رفتار بهتری داشته باشید و درباره نتیجه بررسی ۵ شنبه تان، با همسر خود، گفت و گو کنید و سوء تفاهمات را برطرف نمایید. (البته نتیجه ی بهتر وقتی حاصل می شودکه هر دوی زن و شوهر، این کار را انجام دهند)

دوستانتان را ارزیابی کنید!

دوستان شما چه کسانی هستند؟ نصیحت چه کسانی را می پذیرید؟ با چه کسانی مشورت می کنید؟
در زندگی هر کدام از ما پیش آمده است که درباره کار یا زندگی شخصی مان، به بن بست رسیده باشیم. آن وقت است که اگر دوست خوبی نداشته باشیم، با سر به زمین می خوریم. چه کار باید کرد؟ دوستانتان را ارزیابی کنید تا خوب ها و یاری دهنده ها  از بدها و سوءاستفاده گران ، متمایز شوند. اگر خیلی عالی هم نبودند، اشکالی ندارد، هیچ انسانی کامل نیست!  اما آیا شما چند فرد مطمئن را دارید که می توانید افکار درونی تان را با آنان در میان بگذارید و به عنوان افراد عاقل، از آنان کمک بخواهید؟

به شوهرتان، در نظم بخشیدن به بچه‌ها کمک کنید

کمتر مردی است که در مقابل بچه ها، گیج نشود ! وقتی کوچولوی شما بداخلاقی می کند ، او نمی داند باید چه تصمیمی بگیرد و چه عکس العملی نشان دهد؟

به او کمک کنید تا متوجه شود سیلی زدن، عکس العمل درستی برای حل این مشکل نیست! ساعت های کاری مداوم نیز نمی تواند دلیل خوبی برای «پدر خشنی بودن» باشد! او را متوجه این قضیه کنید که ایجاد تعادل بین کار و خانواده، اولویتی است که در درجه اول قرار دارد. به همسرتان اعتماد کنید و به او اجازه دهید «هنرِ پدرِ خوب بودن» را کسب کند! مطمئن باشید او از پَسش برمیاید! فقط کافیست که بداند تنها یک زندگی وجود دارد، نه دو زندگی (یکی کاری و یکی خانوادگی!). پس با تعیین اهداف و اولویت بندی آنها، شوهرتان می فهمد که باید اوقاتش را با شما و بچه ها تقسیم کند. آنگاه متعجب خواهید شد از اینکه بعضی از روزهای تعطیل، بدون اینکه شما بگویید، همسرتان، بچه ها را به پارک می برد تا شما بیشتر استراحت کنید!

دانستن برخی حقایق درباره شوهرتان، کار سختی نیست! ولی به آسانی می تواند زندگی تان را شیرین تر و دلچسب تر کند!

البته یادمان باشد که هیچ موفقیتی، یک طرفه حاصل نمی شود و برای کسب نتیجه ی مطلوب، هردوی زن و مرد، باید تلاش کنند! لذا به تلاشهایی که مردان باید بکنند نیز در فرصتی دیگر خواهیم پرداخت.

روش های جذب کردن همسر

شروع یک رابطه جدید همیشه بهترین قسمت آن است. آن شور و هیجان اولیه هیچوقت تکرار نخواهد شد.
اما آیا می توانید کاری کنید که آن شور و شوق را برای همیشه نگه دارید؟ آیا می توانید کاری کنید که هر روزی که می گذرد بیشتر دوستتان داشته باشد؟

چطور می توانید کاری کنید که همیشه به شما فکر کند؟

شاید چشمش را گرفته باشید، اما آیا می توانید مطمئن باشید بطور دائمی مال شما شود؟ چطور می توانید کاری کنید که همیشه شما را بخواهد و برای آنچه که هستید دوستتان داشته باشد؟

مردها تک بعدی تر از زن ها هستند. یا شاید هم چیزها را آنطور که ما می بینیم نمی بینند.

در زندگی مردها هر موقعیت نمی تواند میلیون ها جایگزین یکسان داشته باشد.

برای آنها، زنگ نزدن شما خیلی ساده به این معنی است که سرتان شلوغ است و هیچوقت تصور نخواهد کرد که علاقه ای به او ندارید.

بنابراین کار شما این است که او را مجذوب خود نگه دارید و کاری کنید که همیشه شما را بخواهد.

با چه سلاحی؟ با اعتمادبه نفس و کنترلتان. ما به شما می گوییم چطور او را بدون هیچ تلاشی مجذوب خودتان نگه دارید.

1 – سر خود را شلوغ کنید

هیچوقت نباید طوری نشان دهید که انگار نشسته اید کنار تلفن و منتظر زنگ او هستید، حتی اگر واقعاً اینطور باشد! برای اینکه حواستان را پرت کنید، بیرون بروید، با دوستانتان معاشرت کنید، سرگرمی برای خود داشته باشید.
و دقت کنید که حتماً او از فعالیت های شما باخبر باشد و بداند که سرتان شلوغ است. این کار نه تنها او را مجذوب شما نگه می دارد، باعث می شود وقتی برای او وقت می گذارید کلی متشکرتان باشد!

2 – هیچوقت نشان ندهید که اذیت می شوید

بزرگترین اشتباهی که اکثر خانم ها مرتکب می شوند این است که مدام شکایت می کنند که « چرا دیشب \ دیروز\ فلان موقع به من زنگ نزدی؟ » اینجور سوال ها به جای اینکه باعث شود بیشتر دوستتان داشته باشد، فقط او را دورتر می کند. اینکه بگویید، « قبلاًها اینکار را می کردی » حتی اوضاع را بدتر هم می کند. یادتان باشد، مردها از سوال و جواب کردن در رابطه متنفر هستند.

در ابتدای هر رابطه، شور و هیجان در بالاترین حد است و این باعث می شود همیشه دنبالتان باشد. اما رابطه هم مثل هر چیز دیگری پیش می رود و به مرحله ای می رسد که هر دوی شما با هم راحت تر می شوید و این یعنی لازم نیست دیگر هر چند ساعت یکبار به هم زنگ بزنید تا احساس کنید هم را دوست دارید.

3 – احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید

اگر می خواهید بدانید که چطور او را همیشه مجذوب خودتان نگه دارید، لباسی بپوشید که خودتان از آن خیلی خوشتان می آید و احساس می کنید جذاب می شوید. وقتی خودتان احساس جذاب بودن کنید، مطمئن باشید در ظاهرتان تاثیر می گذارد.

4 – به ظاهرتان توجه کنید

شاید سطحی به نظر برسد اما برای گذاشتن اولین تاثیر یا تاثیرات بر روی طرف مقابل الزامی است. خیلی باید از رابطه تان بگذرد تا بگذارید شما را در لباسی معمولی یا بدون آرایش ببیند.

5 – پیش قدم شوید

سرسخت بودن را فراموش کنید و خیلی وقت ها خودتان پیش قدم شوید. اما نباید این کار را همیشه تکرار کنید. برای اینکه او را همیشه مجذوب خودتان نگه دارید، باید علایق او را در نهایت نگه دارید. پس برایش یادداشت بگذارید و از او بخواهید که در فلان روز همدیگر را ملاقات کنید.

6 – به غریزه اش رسیدگی کنید

این کاملاً بدیهی است. با تحسین کردن او، چه از ظاهرش و چه از شخصیتش، ایجاد ارتباط چشمی و نگاه های نافذ، احساساتش را شکوفا کنید.

ممکن است مردی به شما بگوید که به کمی فضا نیاز دارد و اینکه دوست دارد بدون اینکه به نامزدش فکر کند، زمانی را به خود و دوستان هم جنس خود اختصاص دهد اما این همیشه درست نیست. می توانید این را پذیرفته و بگذرید. و یا کاری کنید که بدون اینکه حتی از او بخواهید، شما را بخواهد و همیشه دنبالتان باشد.
فقط کافی است که دختری با اعتماد به نفس به نظر برسید و طوری وانمود کنید که خیلی به حضور او نیاز ندارید.
اگر این نکات را رعایت کنید، خیلی زود می بینید که چطور او را شیفته خود می کنید و همیشه به دنبال خود می کشانید.

کارهایی که ابراز محبت همسرتان را سخت می کند

بعضی ها برای ابراز محبت، نیاز به شرایط خاصی دارند. باید مورد تایید باشند. در مقابل مخاطب احساس کوچکی و ضعف نداشته باشند. و… اگر همه ی شرایط مهیا باشد امید هست که در مختصر ترین کلمات چیزهای با ارزشی از اینگونه همسران شنید. البته اینها در محبتهای عملی بیشتر سرمایه گذاری می کنند. اما همه اینطوری نیستند بسیاری از افراد از شخصیت قویتری برخوردارند. برای ابراز محبت نیازی به تایید شدن و احساس مطلوب بودن ندارند. آنها مدیر هر رابطه ای هستند که تشکیل می دهند… اگر همسر شما دارای چنین شخصیتی باشد، حتما از محبتهای کلامی او بسیار بهره خواهید برد مگر اینکه مسیر زندگی طوری باشد که ابراز محبت در آن واقعا سخت باشد. در هر حال و با داشتن همسری با هر کدام از این روحیات باید دانست چه کارهایی ابراز محبت را سخت می کند؟ مقاومت کردن در مقابل ابراز محبت گاهی برخی افراد به خاطر اعتماد به نفس ضعیفی که دارند، هر تعریف و تمجیدی را می کوبند. فورا کلام همسرشان را نقض و نفی می کنند. مثلا تا از زیبایی شان تعریف می شود، نقاط ضعف چهره خود را بیان می کنند و شیرینی یک بحث عاطفی را تلخ می کنند. شاید هم این کار را برای تایید شدن بیشتر انجام دهند اما در هر حال نتیجه یکی است. وقتی همسرتان از شما تعریف می کند قصد امتحان کردن او و سنجش میزان صداقت یا عشقش را نداشته باشید. این جمله را فقط به عنوان یک چاشنی دلچسب در بین لحظات روز مره ی زندگی بپذیرید و تشکر کنید. تشکری ساده حتی با یک لبخند. انتقادهای تند انتقادهای تندی که بیشتر از منظور فرد، احساسات تند و خشم آلود او را منتقل می کنند، به شدت سر راه و مزاحم یک فضای محبت آمیز لازم برای ابراز محبت است. برخی از همسران به چیزهایی که می گویند توجهی ندارند اما عکس العملی را که می بینند به دقت زیرذره بین می برند و آن را غیر منصفانه می دانند. ایراد گیر بودن یکی از دلایل سخت شدن ابراز محبت ایرادگیر بودن یکی از همسران است. گیردادن های مکرر و زیاد، تقویت کننده ی احساسات منفی و عصبی کننده است. طوری که رغبتی برای ابراز محبت باقی نمی گذارد. برای محبت آمیز کردن خانه باید در مقابل بسیاری از نامطلوبها چشم بست و نادیده گرفت. توهین و تحقیر تحقیر به هر قصد و شکلی که صورت بگیرد، آفت عشق و محبت است. اگر از چیزی رنجیده ایم، ابتدا باید مدتی صبر و سکوت اختیار کنیم، شاید مشکل حل شد اگر نشد، باید فکر کنیم راه حلی پیدا کنیم که شخصیت کسی له نشود. در هر حال کسی که از توهین و تحقیر دست بر نمی دارد نباید توقع محبوبیت و درک محبت دیگران را داشته باشد. گاهی تحقیر برای بعضی ها عادت شده است.شاید برخی از کلمات بد در جمع خانوادگی ما از بس به حالت شوخی و مزاح تکرار شده است، قباحت خود را نزد ما از دست داده است، اما نزد دیگران، همان بار منفی و احساسات متناسب با خودش را منتقل می کند. بنابراین عادت کردن به استفاده از کلمات توهین آمیز حتی به شکل طنزگونه هم می تواند فضای محبت آمیز را در خانه مخدوش کند. بی هنر بودن بعضی ها هیچ سرمایه ای از خودشان خرج نمی کنند و فقط از طرف مقابل توقع دارند. ابراز محبت ابتدائا می تواند از یک طرف استارت زده شود اما برای تداوم پیدا کردن باید دو طرفه شود. ابراز محبت یک طرفه زیاد دوام نمی آورد. اینکه شما بلد نیستید و استفاده از کلمات محبت آمیز برایتان سخت است تا چند روز یا چندماه شما را معذور می کند اما برای همیشه نه. اگر جزء کسانی هستید که مهارت ابراز محبت را ندارند، هر از گاهی از راههای عمومی تر و مطمئن تر برای ابراز محبت استفاده کنید. مثلا گل بخرید یا پیامکهای عاشقانه ای که به دستتان می رسد را گزینش کنید و برای همسرتان بفرستید. خشک و سخت بودن بعضی افراد آداب و رسوم اخلاقی و اجتماعی را به دقت رعایت می کنند اما انعطاف پذیری و نرمش ندارند. هر چیزی موجب رنجش و ناراحتی شان می شود. ابراز محبت به این دسته از افراد واقعا سخت است. اینها اگر ادب را هم رعایت می کنند از ترس شکسته شدن حریمهای مصنوعی است که برای خودشان قائل شده اند. در صحبت کردن با این افراد جز از کلمات ضروری و ساده نباید استفاده کرد. البته اگر بشود کسی را با چنین شخصیتی دوست داشت ، می توان به او ابراز محبت هم کرد. اما مسئله ی اصلی این است که علاقمند شدن و حفظ علاقه که لازمه ابراز محبت است نسبت به این افراد سخت است.

چرا در چشم شوهرم یک همسر ایده آل نیستم؟

امروزه بسیاری از خانم ها  در روابط با همسرشان دچار شکست و عقب نشینی نسبت به ابتدای زندگی مشترکشان هستند واین سوال همیشه ذهن آنها را درگیر می سازد براستی چرا هرروز از تو دور می شوم؟!

ما زن ها دوست داریم با تک تک حرف ها و رفتارهایمان یک قدم به همسرمان نزدیک تر شویم اما همیشه ماجرا این طور پیش نمی رود. گاهی هر قدم رو به جلوی زن، مرد را ده ها قدم به عقب می راند. برای زنی که فکر می کند، حساب همه چیز را کرده و تمام تلاشش را خرج کرده کنار آمدن با این موضوع، آسان نیست.

اولین قدم آن است که  بدانیم  مردها بعد از ازدواج از ما چه می خواهند و ما باید نگرش خود را با دید آنها اصلاح کنیم .

اگر شما چنین احساساتی را تجربه کرده اید، باید بار دیگر گذشته تان را مرور کنید تا بدانید چرا در چشم همسرتان یک زن ایده آل جلوه نکرده اید؟

باید  منطقی باشید

گرچه خیلی از زن ها گمان می کنند با فداکاری تمام و کمال می توانند یک مرد را عاشق خود کنند اما واقعیت این است که مرد ها ترجیح می دهند، همسرشان عقاید و نظرات خودش را داشته باشد. مردها بیشتر به زنان با اعتماد به نفس توجه می کنند و دوست دارند به جای خمیری که به آن شکل می دهند، یک زن قدرتمند و منطقی را انتخاب کنند که دوشادوش شان برای ساختن یک زندگی خوب انرژی می گذارد.

بهتر است بدانیم مردها یک زن منطقی و با حساب و کتاب می خواهند که آن ها را در سراسر زندگی شان حمایت کند و در موقعیت های حساس همیشه بتوانند روی کمکش حساب کنند. از طرف دیگر زن ایده آل آن ها شباهت زیادی با همان کلیشه همسر در خانواده و اجتماع دارد. آن ها اغلب زنی را ستایش می کنند که مورد ستایش خانواده و اطرافیان شان قرار می گیرد و حتی اگر خودشان هم این واقعیت را ندانند در ناخودآگاه شان آن را پرورش داده و به تصمیم گیری های شان راه می دهند.

باید خاص باشید

یک مرد به دنبال زنی خاص می گردد که تا پایان عمر کنارش بماند و با او پیر شود. زنی که اهل شکایت نیست یا با نق نق کردن روزش را خراب نمی کند.

از طرف دیگر زن ایده آل آن ها شباهت زیادی با همان کلیشه همسر در خانواده و اجتماع دارد. آن ها اغلب زنی را ستایش می کنند که مورد ستایش خانواده و اطرافیان شان قرار می گیرد و حتی اگر خودشان هم این واقعیت را ندانند در ناخودآگاه شان آن را پرورش داده و به تصمیم گیری های شان راه می دهند.

باید قانع باشید

مردها دوست دارند، بعد از ازدواج همان طوری که پیش از این بوده اند بمانند. آن ها همسری می خواهند که با وجود معایب یا خلق و خوی خاص شان آن ها را بپذیرد و عاشق شان بماند. این ویژگی یکی از مهم ترین چیزهایی است که در ذهن مردها می گذرد.

آن ها از سرکوفت خوردن بیزارند و دوست دارند همسرشان با همین اخلاقی که دارند و همین وضع زندگی ای که دارند بسازد و مدام برای تغییر کردن، آن ها را تحت فشار نگذارد. برخلاف اغلب زن ها که سعی می کنند، از مرد معمولی مقابل شان همسر ایده آل و رویایی بسازند، مردها دوست دارند با زنی زندگی کنند که به همین وضع موجود قانع باشد.

باید ستایش کنید

دوست داشته شدن حس خوبی به آدم ها می دهد. مردها هم از این قاعده مستثنا نیستند. آن ها ترجیح می دهند، وقتی خسته از کار بر می گردند یک لبخند منتظرشان باشد و به خاطر این که زنی تا این حد دوست شان دارد به همه فخر بفروشند. خیلی از مردها زندگی خود را با اطرافیان شان مقایسه می کنند و تصویر ذهنی که دیگران به آن ها منتقل می کنند. برای شان اهمیت زیادی دارد. همین است که آن ها دوست دارند همسری فداکار و پر محبت داشته باشند و این موضوع را به دیگران هم نشان دهند. مردها دوست دارند همسرشان قدرت و توانایی شان را ستایش کند و به آن ها تکیه داشته باشد. آن ها از این که مستقل ترین زن جهان هم برای تصمیم گیری هایش با آن ها مشورت کند و در مشکلاتش به آن ها تکیه کند لذت می برند.

باید نیمی از مشکلات مال شما باشد

سال ها از روزگاری که  بعضی مردها بار خانه را یک تنه به دوش می کشیده اند گذشته است. مردهای امروزی دوست دارند زن شان دوشادوش آن ها حرکت کند، بحران های خانه را بشناسد و گاهی مانند آن ها استرس های زندگی بعد از ازدواج را به دوش بکشد. شاید کافی است بداند در کنار او وهمراه اوهستید.

باید پیشرفت کنید

برای مردهای پرمشغله تنها داشتن یک همسر خانه دار و هنرمند کافی نیست بلکه آن ها به دنبال زنی دنیا دیده می گردند که موضوعات روز را می شناسد و هیچ وقت دست از یادگرفتن و پیشرفت بر نمی دارد. گرچه خیلی از زن ها گمان می کنند با فداکاری تمام و کمال می توانند یک مرد را عاشق خود کنند اما واقعیت این است که مرد ها ترجیح می دهند، همسرشان عقاید و نظرات خودش را داشته باشد. مردها بیشتر به زنان با اعتماد به نفس توجه می کنند و دوست دارند به جای خمیری که به آن شکل می دهند، یک زن قدرتمند و منطقی را انتخاب کنند که دوشادوش شان برای ساختن یک زندگی خوب انرژی می گذارد. یک زن هرچه قدر هم که باهوش و زیبا و تحصیل کرده باشد، اگر روند پیشرفتش را بعد از ازدواج متوقف کند، نمی تواند یک همسر ایده آل باشد.

مردها دوست دارند زن شان به دنبال یادگرفتن چیزهای جدید باشد و حتی بعد از مادر شدن هم آنقدر با زمانه پیش برود که بتواند مایه افتخار او و فرزندانش شود. برای مردهای پرمشغله تنها داشتن یک همسر خانه دار و هنرمند کافی نیست بلکه آن ها به دنبال زنی دنیا دیده می گردند که موضوعات روز را می شناسد و هیچ وقت دست از یادگرفتن و پیشرفت بر نمی دارد.

شما هم عاشقید؟

نشانه‌های محبت حقیقی

علاوه بر محک محبت، نشانه‌هایی هم وجود دارد که نشان از عشق و محبت دارند. بد نیست به این نشانه‌ها هم توجه کنیم.

عشق، تواضع می‌آورد

وقتی دو نفر همدیگر را دوست دارند، نسبت به همدیگر تواضع و فروتنی دارند. اگر دو نفر یا یکی از آنها اغلب اوقات با غرور و خودخواهی و فخر فروشی با دیگری برخورد می‌کنند، بهتر است ادعای عشق و محبت آنها را نادیده بگیریم. عاشق در برابر محبوب خود با گذشت و بی‌غرور است.

عشق، احترام می‌آورد

ممکن است احساسات در طول یک رابطه، گاهی کم و زیاد شوند، اما احترام متقابل از بین نمی‌رود، مگر این که فرد خود را مهم‌تر از طرف مقابل بداند که در این صورت، ادعای عشق او نیز، فریبی بیش نیست. طبیعی است که عقاید، سلیقه‌ها و نظرات دو نفر متفاوت باشد، اما احترام بین آنها با این تفاوت عقیده یا سلیقه نباید از بین برود. اگر یکی از طرفین مدام به طرف مقابل توهین می‌کند یا نمی‌تواند برای او و تفاوت‌هایشان احترام قائل شود، بعید است عشقی در کار باشد.

سختگیری در عشق حقیقی راهی ندارد

بهتر است ادعای افرادی که به بهانه عشق و محبت می‌خواهند به همدیگر سخت بگیرند و طرف مقابل را تغییر بدهند یا تحقیر کنند، نپذیریم. چنین حالتی درخواست اسارت است نه بروز عشق.

عشق، محبت عملی یا کلامی به دنبال دارد

اگر کسی ادعای عاشق بودن می‌کند اما نمی‌تواند در کلام یا عمل ابراز محبت کند و محبتش را بالاخره به شکلی نشان دهد، ادعای عشق او را چندان جدی تلقی نکنید. وقتی عشق در میان هست طرفین برای خوشحال کردن همدیگر، تلاش می‌کنند. آنها همدیگر را تحسین می‌کنند و در جهت رشد و بهتر شدن، به همدیگر بازخورد می‌دهند.

عشق، با بد خلقی دائمی با معشوق، سازگار نیست

اگر کسی واقعا شما را دوست دارد نمی‌تواند مدام با شما بداخلاقی و بدرفتاری کند. ممکن است گاهی خسته یا کمی غمگین باشد اما نه همیشه. پس اگر کسی همیشه با شما بد رفتاری کرد، ادعای عشق او مقبول نیست.

عشق حقیقی در سکوت هم بارز است

عشق و محبت قلبی، را حتی در سکوت هم می‌توان حس کرد. اگر کسی هر روز قربان صدقه شما می‌رود اما نمی‌توانید عشق و احساس عاشقانه او را در نگاه و رفتارش حس کنید، لازم است بیشتر دقت کنید.

عشق با توقعات بیجا سازگار نیست

راز عشق دراین است که از یکدیگر انتظارات بیجا نداشته باشید، به هر حال هر انسانی نقص‌ها و کاستی‌های خود را دارد. اما وقتی محبت در میان است لازم است به جای کاستی‌ها بر ارزش‌ها و نقاط قوت همدیگر متمرکز شوید. حسن‌های همدیگر را بزرگ کنید و عیب‌ها را کوچک بشمرید.

عشق را با تملک اشتباه نگیرید!

اگر عاشقید حس تملک را از خود دور کنید. در حقیقت هیچ کس نمی‌تواند مال کسی شود و در زمره اموال شخص دیگری به حساب بیاید. شریک زندگی‌تان را با طناب نیاز به خود نبندید. توجه داشته باشید که حتی گیاهان نیز هنگامی رشد می‌کنند که آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده کنند. در پایان باید بگویم، بسیاری از افرادی که فریب عشق‌های کاذب را می‌خورند اعتراف می‌کنند که از همان ابتدا، می‌دانسته‌اند که عشق و محبت طرف مقابل حقیقی نیست اما به دلایلی خود را فریب می‌دادند و به حقیقت توجه نمی‌کردند. گویی گاهی انسان‌ها دوست دارند به زور به خود بقبولانند که کسی هست که آنها را دوست دارد، حتی اگر چنین نباشد. با کمی دقت و محک زدن می‌توانید از تخریب زندگی و جریحه‌دار شدن احساسات خود پیشگیری کنید. خداوند برای هر یک از ما جفت آفریده و همیشه افرادی هستند که اگر با شما آشنا شوند، می‌توانند شما را دوست بدارند. پس هرگز خود را فریب ندهید.

رازهای زندگی مشترکتان را در میان نگذارید

دخالت دیگران در زندگی شکایتی شایع بین  بسیاری از زوج­های جوان است. این‌که والدین آنها و یا دیگر نزدیکان به خود اجازه می­دهند در مورد زندگی مشترک آنها اظهارنظر و یا دخالت کنند. در این مواقع  یکی از مهم­ترین توصیه­ هایی که مشاوران به زوج­های جوان می­دهند تقویت مرزهای خانواده نوپایشان است.

اما زمانی که پای عمل می­رسد، معمولاً زوج­های جوان گیج می­شوند؛ «یعنی به مادرم بگویم لطفاً به زندگی ما کاری نداشته باشید؟»، «یعنی به بابام بگم این‌جوری در مورد شوهر من و کارهاش قضاوت نکنید؟»، «یعنی به خواهرم بگویم زندگی من به خودم ارتباط دارم؟»

واقعیت این است که اگر شما بخواهید دست به این‌جور خط و نشان کشیدن­ها بزنید، احتمالاً به زودی متوجه می­شوید که از روابط گرم و صمیمی سابق با اطرافیان خبری نیست، دلخوری از دست شما رو به افزایش است و البته چه بخواهید و چه نخواهید، این مسئله کم‌کم اثرش را بر روی روابط شما و همسرتان نیز خواهد گذاشت.

اما چاره چیست؟ بالاخره ما قرار است چگونه مرزهای زندگی مشترکمان را تقویت کنیم، بدون این‌که دیگران احساس کنند ما قصد حمله به آنها را نداریم؟

ایراد کار بسیاری از همسران این است که می­خواهند از بیرون از خانواده مرزهایشان را تقویت کنند، در حالی‌که نمی­دانند به قول معروف، احترام امامزاده با متولی است. اگر می­خواهید مرزهای خانواده­تان را تقویت کنیدع در قدم اول لازم است شما و همسرتان دست به کار شوید. ممکن است بگویید اما چگونه؟

یکی از رفتارهایی که می­تواند مرزهای خانواده را به شدت سست کند و باعث بروز مشکلات فراوان شود، بازگو کردن مسائل خانواده نزد بقیه است.

این بازگو کردن می­تواند طیف گسترده­ای را در بر بگیرد، از مسائل مالی و برنامه­ریزی­های خانواده گرفته تا رفتارهای همسران در روابط عاطفی و جنسی. گاهی اوقات بهانه درددل کردن است، گاهی اوقات هم یک عادت قدیمی باقی‌مانده از دوران مجردی. همین رفتار به‌ظاهر بی‌خطر می­تواند به صورت غیرمستقیم به اطرافیان این اجازه را دهد که در کار همسران دخالت کنند. البته این تنها عوارض این رفتار نیست و می­تواند دردسرهای بیشتری به همراه داشته باشد.

بگذارید همین اول کاری کمی تعارف­ها را کنار بگذاریم. درست است که این رفتار هم در آقایان دیده می‌شود و هم در خانم­ها، اما به نظر می­رسد گستره و تنوع آن در بین خانم­ها بیشتر است. گاهی اوقات خانم­ها در مورد مسائل خانه با مادرشان هم­صحبت می­شوند، گاهی با خواهر، گاهی با یک دوست و گاهی با همکار.

شاید خانم­ها معترض شوند که مگر کم از این‌جور آقایان داریم که از سیر تا پیاز زندگی­شان را برای مادرشان تعریف می­کنند؟ اگر می­خواهید می­توانید به این بحث ادامه دهید که مردان بیشتر این کار را انجام می­دهند یا خانم­ها.

اما اگر کمی منصف باشید، احتمالاً خودتان هم خواهید گفت که خانم­ها به صورت کلی بیشتر از آقایان دست به این کار می­زنند. اما شاید با خود فکر کنید که اصلاً بازگو کردن برخی مسائل زندگی برای دیگران مگر چه مشکلی دارد که حالا باید ما از این کارمان دست بکشیم.

چرا نباید گفت؟

همان طور که اشاره کردیم، بیان مسائل خانواده نزد بقیه مرزهای خانواده را سست می‌کند و در نتیجه امکان دخالت آنها را افزایش می­دهد. این مسئله در برخی موضوعات بیشتر دیده می­شود، از جمله مسائل اقتصادی. دلیل آن هم شاید چندان پیچیده نباشد.

بسیاری از افراد خود را در موضوعات اقتصادی صاحب­نظر می­دانند و در نتیجه همین که تصور کنند به باور آنها تصمیمی اشتباه است، نمی­توانند جلوی خود را بگیرند و شروع به اظهارنظر می­کنند، اظهارنظرهایی که در بسیاری از مواقع بوی دخالت به خود می­گیرد. اما واقعیت این است که این تنها مشکل ناشی از این رفتار نیست.
شوهر تو این‌طوری نیست؟

در جمع­های زنانه گاهی اوقات دیده می­شود که طی گپ زدن­های دوستانه، افراد به تعریف کردن روابط خود با همسر می‌‌پردازند و همین‌طور که بحث داغ­تر می­شود، به صورت غیرمستقیم بازار مقایسه کردن رفتار شوهران حسابی داغ می­شود. اگر شما تجربه‌ی چنین جمع­هایی را داشته باشید، حتماً این را هم به خوبی به یاد دارید که بعد از اتمام بحث غالباً احساس ناراحتی و عصبانیت به سراغ شما می­آید.

ممکن است با خود فکر کنید چرا همسر شما این‌طور رفتار می­کند، در حالیکه شوهر مهسا طور دیگری برخورد می­کند، یا چرا شوهر شما این‌قدر حساس است، در حالی‌که شوهر نرگس این‌قدر راحت می­گیرد. مقایسه‌ی همسران با همدیگر از اتفاقاتی است که حتی می­توان گفت به صورت غیرقابل اجتنابی روی می­دهد و البته عوارض زیادی بر روابط همسران می­تواند داشته باشد.

درست ابراز علاقه کن

گاهی اوقات تعریف روابط عاطفی و صمیمانه و یا رفتارهای جنسی همسر برای دیگران می­تواند غیرمستقیم باعث افزایش استرس در زمان برقراری رابطه در آینده شود و بر روی عملکرد همسران تأثیر منفی بگذارد. ازطرفی، یادآوری اظهارنظرهایی که در مورد رفتار همسرتان شده می­تواند شما را بی­دلیل یا بهتر بگوییم به صورتی نامتناسب عصبانی کند. این موضوع می­تواند روابط شما را با مشکلات جدیدی درگیر کند.
بیان روابط صمیمانه و یا روابط جنسی شما و همسرتان و خبردار شدن از نظر دوست، خواهر یا مادرتان در مورد آن وارد کردن آنها به روابط خصوصی شماست. این مسئله می­تواند روی صمیمیت شما و همسرتان تأثیر بگذارد و لذت رابطه را در درجه­ی اول برای شما کاهش دهد.

فراموش نکنید اگر در زمینه‌ی رابطه‌ی جنسی با مشکلی روبه‌رو شده­اید، بهترین کار مشورت با متخصص است. در غالب اوقات صحبت با افراد غیرکارشناس در این زمینه تنها گرهی بر گره­های قبلی اضافه و یا گره موجود را کور می­کند.

همسران بی­خبر از هم

خانم­هایی که همسرشان را در برخی موضوعات صاحب­نظر نمی­دانند و پدر را بیشتر قبول دارند، ممکن است برای جلوگیری از اشتباه در مورد برخی تصمیمات همسر با پدر صحبت کنند. این وضعیت به‌ویژه در مسائل اقتصادی بیشتر روی می­دهد. این کار اما عوارض بدی می­تواند داشته باشد.

در بسیاری از اوقات پدر خانم برخوردهایی می­کند که استقلال نظر داماد زیر سوال می‌رود و دخالت در زندگی مطرح می­شود. یادتان باشد حتی اگر پدر شما جلو تصمیم اشتباه همسرتان را هم بگیرد، باز هم این موضوع جای خوشحالی ندارد، این را دفعه­ی بعد که همسرتان مسائل را از شما مخفی کرد، متوجه خواهید شد. به صورت کلی، چنین برخوردهایی مخفی­کاری بین همسران را افزایش می‌دهد و از اعتماد طرفین می‌کاهد.

خانم­هایی که مسائل زندگی­شان را با دیگران در میان می­گذارند معمولاً دلایل و بهانه­های زیادی برای این کار دارند.
ما مجبوریم

خانمی را تصور کنید که مسائل خانه را به بیرون منتقل می­کند. اگر نظر شوهرش را در این مورد بپرسید، احتمالاً به شما خواهد گفت که او این کار را می­کند، چون نمی­تواند و شاید هم اصلاً نمی­خواهد جلو خودش را بگیرد و یا این‌که حرف من برایش اهمیتی ندارد که به او می­گویم این کار را نکن. البته شاید هم صفات دیگری چون نپختگی و وابستگی زیاد همسرش به دیگران را مطرح کند.

اما اگر از خانم بپرسید که چرا این کار را می­کند، شاید اول بگوید نمی­داند، اما احتمالاً بعد از مدتی دلایلی را بیان خواهد کرد، دلایل و توجیهاتی که در نگاه اول می­توانند حتی قانع­کننده باشد، اما واقعیت این است که این موارد دلایل خوب و کاملی برای ادامه دادن به این رفتار نیست. اما این دلایل شامل چه مواردی می­شود؟
 
مشورت می­کنم

یکی از بهانه­های رایج برای بیان مسائل خانه پیش بقیه مشورت و همفکری است. خانم ماجرای برنامه­ریزی برای خرید ماشین را به پدرش می­گوید و زمانی که همسرش خبردار می­شود، کارش را این‌طور توجیه می‌کند که می­خواستم با بابا مشورت کنم. اما آیا واقعاً تفاوتی بین مشورت و بازگو کردن مسائل خانه با دیگران می­توان قائل شد؟

یکی از مهم­ترین تفاوت­ها توافق همسران بر سر بیان مسائل است. زمانی که داستان مشورت مطرح است، همسران برای بازگو کردن مسئله توافق دارند، اما زمانی که یک طرف بی­خبر است دیگر نمی­توان به راحتی به این کار برچسب مشورت زد. از طرفی، گاهی اوقات همسر از این موضوع شکایت دارد که ما خودمان دو نفری موضوع را نهایی کرده و تصمیم را گرفته بودیم و دیگر مشورت موضوعیتی نداشت. به هر صورت فراموش نکنید که وقتی منافع دو نفر شما مطرح است و موضوع به زندگی مشترک برمی­گردد، توافق برای بیان آن نزد بقیه اهمیت حیاتی دارد.

درددل می­کنم تا حالم بهتر شود

یکی دیگر از بهانه­ها درددل کردن و سبک شدن است. ممکن است شما بگویید وقتی من با دوستم در مورد شوهرم حرف می­زنم، دلخوری­هایم کم و روابطم با شوهرم بهتر می­شود و یا این‌که مامان من اصلاً اهل دخالت نیست، سرزنش هم نمی­کند، بلکه نصیحت می­کند و در نهایت باعث می­شود من متوجه شوم که باید بیشتر قدر همسرم را بدانم.

در این‌که برخی اوقات صحبت با دیگران به بهبود روابط منجر می­شود هیچ شکی وجود ندارد. اما یادتان باشد دوستان، خواهر، مادر و یا نزدیکان شما در غالب اوقات تخصص لازم را برای گوش دادن درست و البته نظر سازنده دادن و به صورت کلی مهارت­های مشاوره­ای ندارند و در نتیجه، بعد از مدتی ممکن است متوجه شوید که این صحبت­ها نه تنها کمکی به سبک شدن شما نمی­کند، فقط باعث می­شود تا شما بیشتر از بخت بد خود شاکی شوید.

اگر موضوعی واقعاً شما را آزار داده و نیاز شدیدی به صحبت با یکی دیگر دارید، بهتر است از هم­صحبتی با یک متخصص بهره­مند شوید و این روش را امتحان کنید. مطمئن باشید این روش عوارض کمتری بر روابط شما در طولانی‌مدت خواهد داشت.

من و مامانم خیلی به هم نزدیکیم

اما یکی دیگر از بهانه­ها ایجاد احساس نزدیکی است. این توجیه به‌ویژه بین خانم­هایی دیده می­شود که پیش از ازدواج عادت داشته­اند همه‌ی برنامه‌ی روزانه‌ی خود را با جزئیات تمام برای مادرشان تعریف کنند. البته گاهی اوقات به جای مادر، خواهر، دوست و یا همسایه­ای هست که سابق بر این از سیر تا پیاز زندگی فرد خبر داشته و حالا بعد از ازدواج این خانم ابراز می­کند که اگر من این صحبت­ها را نکنم، تصور می­کند که دیگر دوست ندارم با او رابطه‌ی صمیمانه­ای داشته باشم و یا فکر می­کند که شوهرم جای او را گرفته و یا خیلی احساس تنهایی می­کند و دلش می­شکند. بگذارید کمی بی­تعارف به این موضوع نگاه کنیم.

روابط همسران با همدیگر را می­توان نزدیک­ترین حالت برای رابطه‌ی دو فرد بزرگسال توصیف کرد. اگر شما تصور می­کنید بعد از ازدواج رابطه‌ی شما با دوستان صمیمی، خواهر و یا حتی مادرتان تغییری نباید بکند، احتمالاً  یا برداشت درستی از رابطه‌ی خود و همسرتان ندارید و یا این‌که به دلایلی دوست ندارید رابطه‌ی نزدیکی با همسرتان برقرار کنید.

تغییر پیدا کردن رابطه‌ی شما با دیگران بعد از ازدواج شاید بیشتر از این‌که نشان‌دهنده‌ی آسیب دیدن رابطه‌ی شما با آنها باشد، نشان‌دهنده‌ی رشد صمیمیت در رابطه‌ی شما و همسرتان است.

شاید بگویید اما مادر من گناه دارد، فقط من را دارد و اگر قرار باشد من هم با او گپ نزنم، دلش می­پوسد. اول از همه به یاد داشته باشید که غالب مادران به‌ویژه اگر روابط خوبی با دیگر اطرافیان خود داشته باشند، قضاوت منصفانه­ای در مورد این موضوع دارند و می­دانند که کم شدن رابطه‌ی شما با آنها نشان­دهنده‌ی عمیق شدن رابطه‌ی شما با شوهرتان است. از طرفی، شما می­توانید در مورد موضوعات بسیاری با مادر، خواهر و یا دوستتان صحبت کنید و لازم نیست آنها را عضو سوم رابطه‌ی خود و همسرتان کنید.

به همسرتان اعتماد کنید

اگر در بین زن و مرد اعتماد وجود نداشته باشد مشکلاتی در ازدواج بروز می کند. شاید بتوان گفت اعتماد مهم ترین بخش در پی ریزی یک رابطه صمیمانه میان زن و مرد است. اعتماد را می توان در یک جمله خلاصه کرد: «فراهم ساختن محیطی آرام، امن و دلپذیر برای همسر.» محیط خانه نباید به صورتی باشد که زن و مرد از بیان احساسات و عقاید خود هراس داشته باشند. برای داشتن اعتماد در زندگی مشترک به توصیه های زیر توجه کنید:

 ۱) به طور مستمر برای تقویت مهارت های ارتباطی تلاش کنید. سعی کنید شنونده خوبی باشید. فراموش نکنید شنیدن یکی از دشوارترین مهارت های شنونده خوب بودن به این مفهوم است که سخنان همسرتان را قطع نکنید. این کار نیاز به عواملی مثل نظم و احترام دارد. یادبگیرید که از همسر خود بپرسید؛ «آیا سخنانت تمام شد؟ از درک کامل سخنان طرف مقابل اطمینان حاصل کنید. راه ساده ای برای رسیدن به این هدف وجود دارد و آن استفاده از «تکنیک آینه» می باشد. شما سخنان طرف مقابل را بازتاب می دهید. شاید باورتان نشود ولی استفاده از این شیوه بسیار مؤثر است. به عنوان مثال به همسرتان بگویید: «آیا درست متوجه شدم؟ تو از من می خواهی که…» بهتر است حتی به لحن همسرتان نیز توجه داشته باشید. به عنوان مثال: «به نظر می رسد که تو واقعا از دست من ناراضی و از من می خواهی دفعه بعد بیشتر مراقب باشم…» یکی از طرق مهم ایجاد رابطه خوب استفاده از کلمه «من» در اول جمله است. این کار باعث صمیمیت زوجین می شود، در حالی که جمله ای که با «تو» آغاز می شود دور شدن را در پی دارد. به تفاوت این دو جمله توجه کنید: «من احساس می کنم…» و «تو باعث می شوی احساس کنم…» جمله ای که با «تو» آغاز شود همیشه حالت تهاجمی دارد. ولی با استفاده از «من» در اول جمله نشان می دهیم که مسئولیت پذیر هستیم و همسرمان را سرزنش نمی کنیم.

 ۲) خواسته های خود را به طور شفاف و صریح بیان کنید. وقتی یک نفر احساس می کند که نمی تواند خواسته های خود را به طرف مقابل بگوید اعتماد فیمابین لطمه می بیند. ما معمولا به دو دلیل خواسته های خود را بیان نمی کنیم: ترس از مخالفت و شرم. وقتی زوجی به طور مستمر در جریان خواسته های طرف مقابل قرار گیرند. در رابطه آنها اعتماد شکل می گیرد.

 ۳) خوشبین باشید. ما طبیعتاً به کسانی اعتماد داریم که با ما رفتار خوبی دارند. اعتماد نکردن به افرادی که ما را دوست دارند کار بسیار سختی است! قبل از اینکه از همسرتان انتقاد کنید حداقل پنج نکته مثبت را در مورد او به زبان آورید. تنها در آن زمان اجازه دارید مطلبی انتقادی یا منفی بگویید!

 ۴) اجازه ندهید مشکلات، حل نشده باقی بمانند. یک زن و شوهر باید واجد مهارت های حل مشکلات باشند، اگر مشکلات را حل نکنید بغرنج تر می شوند و در نتیجه اعتماد متقابل از بین می رود.

 ۵) رعایت انصاف در مشاجرات را یاد بگیرید. شاید تعجب کنید ولی مشاجره بخشی از یک ازدواج موفق است! برخی از مردم بر این باورند که در ازدواج های موفق، زوجین هرگز با یکدیگر مشاجره نمی کنند. مشاجره فی نفسه مشکلی محسوب نمی شود بلکه نحوه مشاجره است که می تواند مشکل ساز باشد. اگر شما در مشاجرات انصاف را رعایت نکنید اعتماد از بین می رود ولی اگر منصف باشید اعتمادسازی خواهد شد. برای اطمینان از رعایت انصاف در مشاجرات، به توصیه های زیر توجه داشته باشید:

الف) هرگز طرف مقابل را تحقیر نکنید.

ب) هرگز مسائل گذشته را پیش نکشید. دلیلی وجود ندارد که هر بار در مورد مشکلات گذشته بحث کنید.

پ) هرگز از عبارات مطلقی مثل «تو هرگز…» و یا «تو همیشه…» استفاده نکنید.

ت) هرگز پای اعضای خانواده همسرتان را به میان نکشید. در مورد شیوه قطع مشاجره با همسرتان توافق کنید.

ج) هرگز آخر شب یعنی زمانی که شما و همسرتان خسته هستید و کنترل کمی بر روی احساسات خود دارید به مشاجره نپردازید.

چ) به جای جملاتی که با «تو» شروع می شود جملاتی را به کار ببرید که با «من» آغاز می گردد. اعتمادسازی فرایندی وقت گیر است ولی از سوی دیگر امکان دارد در مدت کوتاهی همه تلاش هایتان به باد رود. مراقب رفتار خودتان باشید. بسیاری از مردم اعتقاد دارند در یک ازدواج موفق نیازی نیست زوجین مراقب گفتار و رفتار خود باشند ولی این باور، کاملا اشتباه است. در یک ازدواج موفق، زوجین باید همواره مراقب رفتار خود باشند. تنها در این صورت است که آنها می توانند رابطه ای مستحکم و توأم با اعتماد را پایه ریزی کنند.

مردان اعتراف می کنند، زنان توجه کنند

نمی توان بدون وجود زنان به زندگی ادامه داد و در عین حال زندگی با آنان نیز تا حدی دشوار است! در این مقاله مردان به چندین خصوصیت زنان اشاره کرده اند که از نظر مردان آزار دهنده و غیر قابل تحمل جلوه می کنند.

از جنسیت خود به عنوان یک سلاح استفاده کردن:

زنان در هنگام مبارزه و جبهه گرفتن در برابر مردان مایلند از جنسیت خود به عنوان یک سلاح استفاده کنند که این باعث خرد شدن اعصاب مردان می شود.

حرف زدن مداوم و پشت سر هم:

وقتی مردی حال زنش را می پرسد، فقط مایل است پاسخی کوتاه بشنود، نه یک سخنرانی یک ساعته! بیشتر زنان عاشق حرف زدن هستند و اگر سوژه ای پیدا کنند، دیگر حاضر نیستند از حرف زدن دست بکشند. مردان از شنیدن سخنان زنان لذت می برند، ولی اصلاً حاضر نیستند ساعت ها پای سخنان پرشاخ و برگ و پر جزییات زنان بنشینند!

ساعت ها صرف خرید کردن:

زمانی که صحبت از خرید کردن به میان می آید، حتی واژه های چند ساعت یا یک شبانه روز صرف خرید کردن برای زنان کم به نظر می رسد. زنان دوست دارند ساعت ها پشت ویترین مغازه ها بایستند و حتی از تماشای اجناس داخل آن ها لذت می برند، بدون آنکه در آن زمان به فکر دیگر مسئولیت ها و وظایفشان بیفتند! ولی بدتر این است که زنان دوست دارند مردان را هم همراه خود کنند، از این مغازه به آن مغازه و در حین جست و جوی دقیق و موشکافانه در لابه لای البسه و توجه به برچسب قیمت ها.

بیش از حد احساساتی شدن:

زنان بر سر هر موضوعی گاهی به گریه می افتند: در حین تماشای یک فیلم سوزناک (یا حتی یک فیلم شاد!)، شکستن یک ناخن یا حالت نگرفتن موها و غیره. بدتر اینکه در این مواقع از مردان توقع دارند که حال آنان درک شود و آن ها پا به پایشان پیش بروند.

باید حقیقت را بیان کرد:

هیچ منظره ای بدتر از منظره زنی نیست که گریه کنان مقابل شوهرش بنشیند و هیچ حرفی هم نزند! مردان نسبت به گریه زنان بی تفاوت و بی توجه نیستند، ولی به جز بیان واژه هایی مثل: «عزیزم، گریه نکن یا عزیزم چرا گریه می کنی و غیره» راه دیگری برای دلداری دادن زنان بلد نیستند! مردان قبول دارند که زنان موجوداتی حساس، زودرنج و دل نازک هستند، ولی تحمل مشاهده اشک های آنان بر سر هر موضوع جزیی و پیش پا افتاده ای را ندارند.

کم صبر وکم تحمل بودن:

مردان از مشاهده کم صبر وکم تحمل بودن زنان آزرده خاطر می شوند. آنان مایلند زنان را به عنوان همراهانی صبور، شکیبا، پر طاقت و مستحکم در نظر بگیرند.

از احساس عدم امنیت شکوه و شکایت کردن:

زنان مایلند به مردان تکیه کنند و آنان را ستون ایمن زندگیشان در نظر بگیرند. آنان دوست دارند از سوی مردان مورد حمایت قرار بگیرند و تعریف و تمجید بشنوند تا احساس امنیت پیدا کنند. زنان به محض دل باختن به یک مرد،دچار احساس بی امنی می کنند و آن مرد را تکیه گاه عاطفی خود تلقی می کنند. ولی، مردان معمولاً از زنانی خوششان می آید که مقاوم و سرسخت هستند و استقلال ویژه ای در زندگی برای خود دارند.

سوالات پی درپی برای رخنه در عمق ذهن مردان:

سوال تکراری و قدیمی: «عزیزم، به چه فکر می کنی؟» نمونه سوالی است که زنان طی قرن ها آن را مطرح کرده اند تا از طریق آن مردان را محک بزنند و نسبت به احساسات واقعی شان مطلع گردند. ولی، مردان اصلاً دوست ندارند چنین سوالاتی را بشنوند، چه برسد به اینکه پاسخی به آن بدهند. آنان معتقدند که اگر زنی از عشق و علاقه آنان نسبت به خود اطمینان دارد، دیگر نباید چنین سوالی را به عمل آورد.

تجاوز به حریم خصوصی مردان:

زنان به خاطر وجود حس کنجکاوی شدید مایلند تمام مدت به دلایل مختلف به حریم خصوصی مردان تجاوز کنند تا به قول خودشان آنان را آموزش دهند! زنانی که تمام مدت حالت یک جاسوس را در قبال شوهرانشان ایفا می کنند، مورد تنفر آنان قرار می گیرند!

حسادت ورزی:

خیلی از مواقع، حتی زمانی که مردی نام زن دیگری را به زبان می آورد، با حسادت های شدیدی از سوی همسرش مواجه می گردد. متأسفانه بسیاری از زنان با شنیدن نام یک زن دیگر از دهان مردان، دچار هزار و یک فکر و خیال و سوء تفاهم می شوند و همین باعث می شود که مردا به دروغگویی متوسل گردند. زنان معمولاً نسبت به صداقت و وفاداری مردان دچار عدم اطمینان هستند که این باعث رنجیده خاطر شدن مردها می شود.

انتقاد کردن از زنان دیگر:

چرا حتی یک تعریف و تمجید ساده از زنی دیگر باید باعث ناراحتی و دلخوری یک زن شود؟ زنان مایلند تمام مدت از زنان دیگری انتقاد کنند که در اطرافشان وجود دارند، دامنه این انتقادها از وزن و تناسب اندام شروع می شود و به مدل مو و لباس و دیگر جزییات می رسد. در حالی که مردان ممکن است فقط زمانی به یک زن دیگر توجه نشان دهند که متوجه موضوع غیر عادی خاصی در او شوند، مثلاً اگر زنی کفش لنگه به لنگه پوشیده باشد!

ادای مداوم جمله تکراری «من بهتر و با قابلیت تر از بقیه زن ها هستم!»:

زنان مایلند تمام مدت خود را برتر از دیگر همجنسان خود نشان دهند و هرگز حاضر نیستند به عیوب و نقاط ضعف خویش اقرار کنند. این باعث جرقه های شک و تردید در اذهان مردان می شود. پس بهتر است بگذارید محاسن و نقاط قوت تان به خودی خود بر مردان آشکار گردند! به یاد داشته باشید که: «مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید

از ابراز علاقه کردن خجالت نکشید

اوایل زندگی ، آنقدر به من علاقه داشت که حتی حاضر نبود ، بدون من غذا بخورد ، علاقه همسرم به حدی بود که روزی چند بار از محل کارش با من تماس می گرفت .

نکات فوق ، نمونه ای از جملاتی است که بارها از مراجعان شنیده می شود . آیا شما هم فکر می کنید علاقه همسرتان کم شده است ؟

یکی از مواردی که موجب بروز آسیب های جدی در ارتباط زوج ها می شود ، این است که یکی از آنها ، یا حتی هر دو طرف ، احساس می کنند ، از طرف همسرشان به آنها بی توجه شده یا علاقه اش کاهش یافته است. فردی که چنین تصوری دارد ، احساس بی ارزشی می کند ، یا حتی احساس امنیت خود را نسبت به زندگی مشترک از دست می دهد . این احساس ، زمانی نقش تخریبی بیشتری پیدا می کند که زن یا شوهری که این نگرش را دارد ، سعی کند رفتار فرد مقابل را با بی توجهی جُبران کند . بسیاری از افرادی که به همسر خود بی توجهی می کنند ، دلیل رفتاشان را گرفتاری های روزمره ذکر می کنند ، در حالی که اگر ما بدانیم ایجاد ارتباط رضایت بخش با همسر ، موجب می شود در مقابله با مشکلات نیز قدرت بیشتری داشته باشیم ، هرگز محبت خود را از او دریغ نخواهیم کرد .

در ادامه ، ذکر این نکته بایسته است که ابراز علاقه در هر دوره ، شکلی متفاوت می یابد . به زبان دیگر ، شاید همسرشما هنوز به شما ابراز علاقه می کند ، ولی شکل آن با گذشته متفاوت شده است . مثلاٌ شاید زمانی که امکان آن فراهم بود ، هر هفته با یکدیگر به تئاتر می رفتید ، ولی شاید امروز دوست دارد با شما بیشتر صحبت کند از سوی دیگر ، یکی از اشتباهات رایج به ویژه در میان زوجهای جوان این است که رفتارهایی را ابتدای ازدواج انجام می دهند که امکان ادامه آن وجود ندارد ؛ مثلاً وقتی شما و همسرتان با هم در یک ظرف غذا می خورید و این را نشانه عشق به یکدیگر می دانید ، مطمئن باشید این رفتار را در آینده ای نه چندان دور باید ترک گویید ، یا اگر چند بار در روز با همسرتان تماس می گیرید ، ممکن است در وضعیتی قرار گیرید که امکان ادامه این عمل وجود نداشته باشد .

در این حالات ، مشکل از آنجا شروع می شود که زن یا شوهر ، ترک این رفتار را به حساب کم علاقه شدن همسر خود بگذارند.

بنابراین ، توصیه می شود حتماً رفتارهایی را انجام دهید که امکان ادامه آن وجود داشته باشد . این وضعیت گاهی درباره خرید هدایا هم صادق است . به صورتی که افراد معمولا اوایل ازدواج هدایای گران قمیتی به همسر خود می دهند ، در حالی که سالهای بعد ، امکان خرید چنین هدایایی را از دست می دهند ، این نیز یکی از مواردی است که موجب می شود برخی همسران احساس کنند علاقه طرف مقابل به آنها کم شده است .

اگر می خواهید لذت بیشتری از زندگی مشترک ببرید ، حتماً به نکات زیر عمل کنید :

۱از ابراز علاقه به همسرتان خجالت نکشید. ابراز علاقه نشانگر میزان دوست داشتن شماست .

۲نگویید علاقه ام را با رفتارم نشان می دهم . برای ابراز علاقه باید از کلمات استفاده کرد .

۳هیچگاه اجازه ندهید مشکلات زندگی ، شما را از همسرتان دور کند .

۴همیشه ابراز علاقه به همسر ، بهترین هدیه به اوست . این هدیه مجانی را از او دریغ نکنید .

۵اگر در ابراز علاقه به همسرتان ناتوان هستید ، یا روش آن را نمی دانید ، حتماً به یک مشاوره امور خانواده مراجعه کنید .

14 علامتی که نشان می دهد نامزدتان شما را دوست ندارد

هر سنی که باشید یا هر سطح تجربه‌ای که داشته باشید، اینکه بدانید مردی به شما علاقه دارد یا نه کار دشواری است. خیلی از مردها ترجیح می‌دهند به صورت یک راز باقی بمانند، برای همه قسمت‌های زندگی‌شان حریم‌شخصی می‌خواهند تا زمانیکه برای یک تعهد آماده باشند. باید از مردانی که در همان قدم اول قصد و نیت‌شان را می‌گویند تشکر کنیم. اما برای بیشتر مردها باید از طریق اشارات ظریف متوجه نیت قلبی‌شان شویم. اگر نمی‌دانید طرفتان به شما علاقه‌مند است یا نه و مطمئن نیستید که باید از رابطه بیرون بیایید یا خیر، در زیر به ۱۴ علامتی اشاره می‌کنیم که نشان می‌دهد مردتان چندان به شما علاقه‌مند نیست اگر مردی که در زندگی‌تان است چند مورد از این خصوصیات را نشان می‌دهد، دیگر زمان آن رسیده است که به او بگویید می‌خواهید از رابطه بیرون بروید.

1 - ایمیل‌ها و پیامک‌های شما را پاسخ نمی‌دهد

در این عصر تکنولوژی هیچ چیز ساده‌تر از فرستادن یک ایمیل یا یک پیامک به کسی نیست. اگر طرف‌ موردنظرتان ساعت‌ها --یا حتی روزها-- بعد به این نوع پیام‌های شما پاسخ می‌دهد، وقت آن رسیده است که او را فراموش کنید. دلیل این رفتار فقط تنبلی نیست، بی‌ادبی و بی‌توجهی هم هست. شاید چندان اهل پیامک فرستادن نباشد اما حداقل باید بتواند به طریقی دیگر با شما تماس بگیرد

2 - فاصله جسمی و احساسی خود را با شما حفظ می‌کند

آیا اغلب ارتباط چشمی خود با شما را قطع می‌کند، حتی وقتی تنهایید؟ یا هیچ چیزی درمورد جزئیات زندگی خود به شما نمی‌گوید؟ چنین مردی نمی‌خواهد با شما رابطه عمیقی ایجاد کند. البته دوستی با چنین کسی اشکالی ندارد اما نباید سرمایه‌گذاری احساسی روی او بکنید و بهتر است از او دور شوید.

3 - هیچوقت دنبالتان نمی آید

مردی که دوستتان داشته باشد همه تلاشش را می‌کند که به شما نشان دهد برای او خاص هستید. کسی که حتی تا دم خانه‌تان نمی‌آید، نباید انتظاری برای یک رابطه طولانی‌مدت از او داشته باشید

4 - از لمس کردن شما در محفل‌های عمومی خودداری می‌کند. ( درمورد افراد متاهل)

اگر می‌بینید که نامزدتان در خانه‌اش دوست دارد در آغوشتان بگیرد، ببوسدتان یا ناز و نوازشتان کند اما در خیابان حتی دستتان را هم نمی‌گیرد باید هوشیار باشید. یا نمی‌خواهد در یک رابطه نزدیک با شما دیده شود یا می‌ترسد زنان دیگری که در زندگی‌شان است شما را با او ببینند. از چنین مردی باید دوری کند.

5 - بی‌ادبانه ایده‌های شما را تحقیر می‌کند

ممکن است مردی با اینکه با نگرش شما مخالف است اما همچنان دوستتان داشته باشد و به شما احترام بگذارد. اما اگر بی‌ادبانه فقط قصد تحقیر نظریات شما را دارد، احتمالاً هیچ علاقه‌ای به شما ندارد. مطمئناً نباید با کسی بمانید که نمی‌تواند با شما درست رفتار کند.

6 - فقط نیمه شب به بعد شما را می‌بیند

اگر فکر می‌کنید که او شما را فقط برای خوشگذرانی آخر شب خود می‌خواهد، شاید قبولش برایتان سخت باشد. نباید توقع داشته باشید که چنین رابطه‌ای به جایی برسد. اگر انتظار بیشتری از طرف‌مقابلتان دارید بهتر است جای دیگری دنبال مرد رویاهایتان بگردید.

7 - اجازه نمی‌دهد چیزی از وسایلتان را در اتومبیل او بگذارید

اگر بیشتر وقت‌ها در کنارش هستید، مردی که دوستتان داشته باشد، خوشحال می‌شود که یکسری از وسایل ضروری‌تان را در اتومبیلش بگذارید. اما اگر طرف‌مقابلتان حتی اجازه نمی‌دهد لباستان در اتومبیلش بماند،  یا یک آدم شدیداً وسواسی است و یا سعی دارد شما را از زنان دیگری که با آنها در ارتباط است مخفی کند. در هر دو حالت بهتر است از او دور بمانید.

8 - در مراسم‌های مهم بدون شما شرکت می‌کند

مهمانی دوستانش؟ شام سالگرد ازدواج خواهرش؟ شاید حتی تولد خودش؟ گاهی‌اوقات مردی می‌خواهد استقلال خود را حفظ کند و گاهی دیگر می‌خواهد مطمئن شود ممکن است دلیل این رفتارش این باشد که نمی‌خواهد خیلی شما را درگیر خانواده و دوستانش کند تا وقتی که خواست رابطه‌اش را راحت‌تر با شما بر هم بزند. در این صورت باید بدانید که خیلی برای او باارزش نیستید. شما هم راه‌های بهتری برای گذراندن وقتتان دارید -- با دوستان و خانواده خودتان که دوستتان دارند

9 - از هرگونه برنامه‌ریزی برای آینده --چه کوتاه مدت و چه بلندمدت-- با شما خودداری می‌کند

آیا این مرد شما را در حاشیه‌های زندگی خود نگه می‌دارد؟ برای تعطیلات آخر هفته خود جدا از شما برنامه می‌گذارد؟ اگر فقط قرارهای لحظه‌آخری با شما می‌گذارد، و بیشتر وقت خود را با دوستانش برنامه‌ریزی می‌کند، آنقدرها به شما علاقه‌مند نیست. ببخشید ولی شما لیاقت بهتر از اینها را دارید.

10 - برنامه‌های شما را در لحظه آخر کنسل می‌کند

این هم یک نشانه مشخص دیگر است که یعنی ارزشی برای شما و وقتتان قائل نیست. برای کسی که ارزش شما را می‌داند جا بگذارید.

11 - درگیر زنی دیگر است

این مرد ممکن است بگوید دوستتان دارد اما اگر واقعاً درگیر زنی دیگر باشد، نمی‌تواند همه عشق خود را وقف شما کند. این مرد را باید با دیگری شریک شوید، چطور می‌توانید چنین چیزی را تحمل کنید؟ بدتر اینکه حتی اگر آن زن را بخاطر شما ترک کند، به آن زن دروغ گفته است. به شما هم دروغ خواهد گفت. مطمئناً شما هم خواستار این نیستید. پس قوی باشید و سراغ مرد دیگری بروید

12 - چندان علاقه‌ای به ایجاد صمیمیت به شما نشان نمی‌دهد

اگر زندگی احساسی تان با این مرد ضعیف است، می‌خواهد به شما بگوید که بدون شما هم اموراتش می‌گذرد. این رفتار بسیار توهین‌آمیز، خسته‌کننده و کمی ناجوانمردانه است. شما به آن نیازی ندارید. هر کاری که فکر می‌کنید برای خودتان بکنید و مردی را پیدا کنید که باعث شود احساس جذابیت کنید.

13 - ناپدید می‌شود

وقتی مردی را روزها، هفته‌ها یا ماه‌ها بدون هیچ توضیحی نمی‌بینید، یعنی آنقدرها به شما علاقه ندارد. ممکن است با کسان دیگری در ارتباط باشد یا نمی‌خواهد وقتش را با شما بگذراند. اگر شما به چشم آن مرد چندان جذاب نباشید، باید وقت گذاشته و کسی را پیدا کنید که تحسینتان کند. وقت، انرژی و عشق شما ارزشش را دارد.

14 - تشویقتان می‌کند با افراد دیگری قرار بگذارید

این یک علامت مطمئن است که نشان می‌دهد او می‌خواهد کاملاً آزاد باشد و اصلاً به فکر متعهد کردن خود نیست. احتمالاً شما هم نمی‌توانید او را تغییر دهید، پس چرا باید وقتتان را تلف کنید؟ هیچ مردی ارزشش را ندارد. شما لیاقت مردی را دارید که بخواهد با شما وقت بگذراند و طبق شان‌تان با شما رفتار می‌کند. کسانی هستند که با کمال عشق و احترام با شما رفتار خواهند کرد. اگر طرف‌مقابل شما خیلی از این رفتارها را از خود نشان دهد، باید این نشانه را گرفته و حتی یک دقیقه دیگرتان را هم برای او تلف نکنید. شما لیاقت بهترین‌ها را دارید. خوب بگردید تا کسی را پیدا کنید که واقعاً شایسته شما باشد.

کارهایی که ابراز محبت همسرتان را سخت می کند

بعضی ها برای ابراز محبت، نیاز به شرایط خاصی دارند. باید مورد تایید باشند. در مقابل مخاطب احساس کوچکی و ضعف نداشته باشند. و...

اگر همه ی شرایط مهیا باشد امید هست که در مختصر ترین کلمات چیزهای با ارزشی از اینگونه همسران شنید. البته اینها در محبتهای عملی بیشتر سرمایه گذاری می کنند. اما همه اینطوری نیستند بسیاری از افراد از شخصیت قویتری برخوردارند. برای ابراز محبت نیازی به تایید شدن و احساس مطلوب بودن ندارند. آنها مدیر هر رابطه ای هستند که تشکیل می دهند... اگر همسر شما دارای چنین شخصیتی باشد، حتما از محبتهای کلامی او بسیار بهره خواهید برد مگر اینکه مسیر زندگی طوری باشد که ابراز محبت در آن واقعا سخت باشد.

در هر حال و با داشتن همسری با هر کدام از این روحیات باید دانست چه کارهاییابراز محبت را سخت می کند؟

مقاومت کردن در مقابل ابراز محبت 

گاهی برخی افراد به خاطر اعتماد به نفس ضعیفی که دارند، هر تعریف و تمجیدی را می کوبند. فورا کلام همسرشان را نقض و نفی می کنند. مثلا تا از زیبایی شان تعریف می شود، نقاط ضعف چهره خود را بیان می کنند و شیرینی یک بحث عاطفی را تلخ می کنند. شاید هم این کار را برای تایید شدن بیشتر انجام دهند اما در هر حال نتیجه یکی است. وقتی همسرتان از شما تعریف می کند قصد امتحان کردن او و سنجش میزان صداقت یا عشقش را نداشته باشید. این جمله را فقط به عنوان یک چاشنی دلچسب در بین لحظات روز مره ی زندگی بپذیرید و تشکر کنید. تشکری ساده حتی با یک لبخند.

انتقادهای تند

انتقادهای تندی که بیشتر از منظور فرد، احساسات تند و خشم آلود او را منتقل می کنند، به شدت سر راه و مزاحم یک فضای محبت آمیز لازم برای ابراز محبت است. برخی از همسران به چیزهایی که می گویند توجهی ندارند اما عکس العملی را که می بینند به دقت زیرذره بین می برند و آن را غیر منصفانه می دانند.

ایراد گیر بودن 

یکی از دلایل سخت شدن ابراز محبت ایرادگیر بودن یکی از همسران است. گیردادن های مکرر و زیاد، تقویت کننده ی احساسات منفی و عصبی کننده است. طوری که رغبتی برای ابراز محبت باقی نمی گذارد. برای محبت آمیز کردن خانه باید در مقابل بسیاری از نامطلوبها چشم بست و نادیده گرفت.

توهین و تحقیر

تحقیر به هر قصد و شکلی که صورت بگیرد، آفت عشق و محبت است. اگر از چیزی رنجیده ایم، ابتدا باید مدتی صبر و سکوت اختیار کنیم، شاید مشکل حل شد اگر نشد، باید فکر کنیم راه حلی پیدا کنیم که شخصیت کسی له نشود. در هر حال کسی که از توهین و تحقیر دست بر نمی دارد نباید توقع محبوبیت و درک محبت دیگران را داشته باشد.

گاهی تحقیر برای بعضی ها عادت شده است.شاید برخی از کلمات بد در جمع خانوادگی ما از بس به حالت شوخی و مزاح تکرار شده است، قباحت خود را نزد ما از دست داده است، اما نزد دیگران، همان بار منفی و احساسات متناسب با خودش را منتقل می کند. بنابراین عادت کردن به استفاده از کلمات توهین آمیز حتی به شکل طنزگونه هم می تواند فضای محبت آمیز را در خانه مخدوش کند.

بی هنر بودن

بعضی ها هیچ سرمایه ای از خودشان خرج نمی کنند و فقط از طرف مقابل توقع دارندابراز محبت ابتدائا می تواند از یک طرف استارت زده شود اما برای تداوم پیدا کردن باید دو طرفه شود. ابراز محبت یک طرفه زیاد دوام نمی آورد.

اینکه شما بلد نیستید و استفاده از کلمات محبت آمیز برایتان سخت است تا چند روز یا چندماه شما را معذور می کند اما برای همیشه نه.

اگر جزء کسانی هستید که مهارت ابراز محبت را ندارند، هر از گاهی از راههای عمومی تر و مطمئن تر برای ابراز محبت استفاده کنید. مثلا گل بخرید یا پیامکهای عاشقانه ای که به دستتان می رسد را گزینش کنید و برای همسرتان بفرستید.

خشک و سخت بودن

بعضی افراد آداب و رسوم اخلاقی و اجتماعی را به دقت رعایت می کنند اما انعطاف پذیری و نرمش ندارند. هر چیزی موجب رنجش و ناراحتی شان می شود. ابراز محبت به این دسته از افراد واقعا سخت است. اینها اگر ادب را هم رعایت می کنند از ترس شکسته شدن حریمهای مصنوعی است که برای خودشان قائل شده اند. در صحبت کردن با این افراد جز از کلمات ضروری و ساده نباید استفاده کرد. البته اگر بشود کسی را با چنین شخصیتی دوست داشت ، می توان به او ابراز محبت هم کرد. اما مسئله ی اصلی این است که علاقمند شدن و حفظ علاقه که لازمه ابراز محبت است نسبت به این افراد سخت است.

ابراز کردن محبت به همسر

بعضی ها برای ابراز محبت، نیاز به شرایط خاصی دارند. باید مورد تایید باشند. در مقابل مخاطب احساس کوچکی و ضعف نداشته باشند. و

اگر همه ی شرایط مهیا باشد امید هست که در مختصر ترین کلمات چیزهای با ارزشی از اینگونه همسران شنید. البته اینها در محبتهای عملی بیشتر سرمایه گذاری می کنند. اما همه اینطوری نیستند بسیاری از افراد از شخصیت قویتری برخوردارند. برای ابراز محبت نیازی به تایید شدن و احساس مطلوب بودن ندارند. آنها مدیر هر رابطه ای هستند که تشکیل می دهند… اگر همسر شما دارای چنین شخصیتی باشد، حتما از محبتهای کلامی او بسیار بهره خواهید برد مگر اینکه مسیر زندگی طوری باشد که ابراز محبت در آن واقعا سخت باشد.
در هر حال و با داشتن همسری با هر کدام از این روحیات باید دانست چه کارهایی ابراز محبت را سخت می کند؟

مقاومت کردن در مقابل ابراز محبت

گاهی برخی افراد به خاطر اعتماد به نفس ضعیفی که دارند، هر تعریف و تمجیدی را می کوبند. فورا کلام همسرشان را نقض و نفی می کنند. مثلا تا از زیبایی شان تعریف می شود، نقاط ضعف چهره خود را بیان می کنند و شیرینی یک بحث عاطفی را تلخ می کنند. شاید هم این کار را برای تایید شدن بیشتر انجام دهند اما در هر حال نتیجه یکی است. وقتی همسرتان از شما تعریف می کند قصد امتحان کردن او و سنجش میزان صداقت یا عشقش را نداشته باشید. این جمله را فقط به عنوان یک چاشنی دلچسب در بین لحظات روز مره ی زندگی بپذیرید و تشکر کنید. تشکری ساده حتی با یک لبخند.

انتقادهای تند

انتقادهای تندی که بیشتر از منظور فرد، احساسات تند و خشم آلود او را منتقل می کنند، به شدت سر راه و مزاحم یک فضای محبت آمیز لازم برای ابراز محبت است. برخی از همسران به چیزهایی که می گویند توجهی ندارند اما عکس العملی را که می بینند به دقت زیرذره بین می برند و آن را غیر منصفانه می دانند.

ایراد گیر بودن

یکی از دلایل سخت شدن ابراز محبت ایرادگیر بودن یکی از همسران است. گیردادن های مکرر و زیاد، تقویت کننده ی احساسات منفی و عصبی کننده است. طوری که رغبتی برای ابراز محبت باقی نمی گذارد. برای محبت آمیز کردن خانه باید در مقابل بسیاری از نامطلوبها چشم بست و نادیده گرفت.

توهین و تحقیر

تحقیر به هر قصد و شکلی که صورت بگیرد، آفت عشق و محبت است. اگر از چیزی رنجیده ایم، ابتدا باید مدتی صبر و سکوت اختیار کنیم، شاید مشکل حل شد اگر نشد، باید فکر کنیم راه حلی پیدا کنیم که شخصیت کسی له نشود. در هر حال کسی که از توهین و تحقیر دست بر نمی دارد نباید توقع محبوبیت و درک محبت دیگران را داشته باشد.

گاهی تحقیر برای بعضی ها عادت شده است.شاید برخی از کلمات بد در جمع خانوادگی ما از بس به حالت شوخی و مزاح تکرار شده است، قباحت خود را نزد ما از دست داده است، اما نزد دیگران، همان بار منفی و احساسات متناسب با خودش را منتقل می کند. بنابراین عادت کردن به استفاده از کلمات توهین آمیز حتی به شکل طنزگونه هم می تواند فضای محبت آمیز را در خانه مخدوش کند.

بی هنر بودن

بعضی ها هیچ سرمایه ای از خودشان خرج نمی کنند و فقط از طرف مقابل توقع دارند. ابراز محبت ابتدائا می تواند از یک طرف استارت زده شود اما برای تداوم پیدا کردن باید دو طرفه شود. ابراز محبت یک طرفه زیاد دوام نمی آورد.

اینکه شما بلد نیستید و استفاده از کلمات محبت آمیز برایتان سخت است تا چند روز یا چندماه شما را معذور می کند اما برای همیشه نه.

اگر جزء کسانی هستید که مهارت ابراز محبت را ندارند، هر از گاهی از راههای عمومی تر و مطمئن تر برای ابراز محبت استفاده کنید. مثلا گل بخرید یا پیامکهای عاشقانه ای که به دستتان می رسد را گزینش کنید و برای همسرتان بفرستید.

خشک و سخت بودن

بعضی افراد آداب و رسوم اخلاقی و اجتماعی را به دقت رعایت می کنند اما انعطاف پذیری و نرمش ندارند. هر چیزی موجب رنجش و ناراحتی شان می شود. ابراز محبت به این دسته از افراد واقعا سخت است. اینها اگر ادب را هم رعایت می کنند از ترس شکسته شدن حریمهای مصنوعی است که برای خودشان قائل شده اند. در صحبت کردن با این افراد جز از کلمات ضروری و ساده نباید استفاده کرد. البته اگر بشود کسی را با چنین شخصیتی دوست داشت ، می توان به او ابراز محبت هم کرد. اما مسئله ی اصلی این است که علاقمند شدن و حفظ علاقه که لازمه ابراز محبت است نسبت به این افراد سخت است.

دلایل دیر به خانه آمدن مردان

اگر مردی دیر به خانه مراجعت کند، همسر او می تواند آن را به عوامل متعدّدی نسبت دهد؛ مثلاً: بی فکر است، من را دوست ندارد، با رفیق هایش در پی خوش گذرانی است، اما روی دیگر سکه آنکه می تواند دیر آمدن او را با حسن ظن در نزد خود موجه سازد.

اگر همسر شما چند شب، دیرتر از حد معمول به خانه بیاید، در حالی که در طول روز ، به تلفن همراهش هم پاسخ نداده است، شما چه می کنید؟ اگر در جمع خانواده همسرتان ، به صورت ناگهانی ، دو نفر باهمدیگر پچ پچ کرده و سپس خنده ی بلندی سر دهند، آیا شما ناراحت شده پیش خود می گویید : آنها دارند مرا مسخره می کنند و کینه شان را به دل می گیرید؟ اگر خاله همسرتان را در بازار دیدید و او بدون سلام و احوالپرسی از کنار شما رد شد ، برداشت شما چگونه است؟ می گویید حتما ذهنش مشغول بوده و شما را ندیده و یا می گویید از روی عمد به من بی توجهی کرده؟ اگر یکی از دوستانتان ، برای عروسی دخترش، همه دیگر دوستانتان را دعوت کند، جز شما را ، چه می کنید؟ آیا فراموش کرده و یا خواسته به شما بی احترامی کند؟

پاسخ به این سوالات مانند دو روی یک سکه است. شما می توانید از رفتار دیگران دو برداشت داشته باشید، مثبت و یا منفی.

انتخاب با خودتان است، اما اثراتی که این انتخاب بر روی روح و روان شما باقی می گذارد، آنقدر مهم است که می تواند پایه گذار افسردگی، ناراحتی از نزدیکان و سپس تنهایی باشد.

اگر مردی دیر به خانه مراجعت کند، همسر او می تواند آن را به عوامل متعدّدی نسبت دهد؛ مثلاً: بی فکر است، من را دوست ندارد، با رفیق هایش در پی خوش گذرانی است، یا می داند که من از تنهایی می ترسم و می خواهد من را آزار دهد. اما روی دیگر سکه آنکه می تواند دیر آمدن او را با حسن ظن در نزد خود موجه سازد؛ مثلاً مشکلی برایش پیش آمده یا به خاطر گرفتاری زیاد و جلسات طولانی مدت ، متوجه گذر زمان نشده است یا شاید این ماه قسط هایش عقب افتاده و ذهنش مشغول است .

اگر بیاموزیم برای رفتار دیگران، خاصّه آن هایی که به ما نزدیکی بیشتری دارند، محمل خوبی پیدا کنیم، باب سوء ظن بسته می شود. به همین دلیل پیامبر خدا (صلی الله علیه واله وسلم) می فرماید: «برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند، عذری بجوی و اگر نیافتی عذری بتراش».

هم چنین عمل به این توصیه ی امیرالمومنین (علیه السلام) که فرموده اند «برخورد دوست خودت را به بهترین امر ممکن، توجیه کن»، موید همین مطالب است.

بدگمانی، بدفهمی و سوء برداشت نسبت به گفتار و رفتار همسر و دیگر آشنایان، از موارد بسیار شایعی است که می تواند اوقات خوش هر زندگی مشترکی را تلخ کند. آنچه که منشأ آسیب به ما می شود، کینه ای است که از دیگری به دل می گیریم؛ غصه ای است که بر دل راه می دهیم: نه عیبی که دیگری دارد. این کینه و این غصه است که دل ما را فاسد و چرکین می کند؛ نه گفتار و رفتار دیگران. اجازه ندهیم احدی تخم کینه در دلمان بکارد. شرط اول جلای دل، دور ریختن کینه هاست.

نقل است که شیخ انصاری (رحمه الله) هیچ گاه عصبانی و ناراحت نمی شد. روزی یکی از شاگردان وی با سایرین قرار می گذارد که هر طور شده ایشان را عصبانی کند. این مرد عظیم الشأن تمام شب های جمعه به قصد زیارت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از نجف به کربلا عزیمت می کرد. شبی این طلبه با ایشان همراه می شود. هر دو سوار بر کجاوه به راه می افتند. همین طور که شتر در مسیر سنگلاخ حرکت می کرد، ناگهان طلبه از کجاوه به بیرون می پرد و شیخ هم که بدن نحیفی داشت به زمین می خورد. اما با آرامش برمی خیزد، لباس هایش را می تکاند و سوار بر کجاوه همراه با طلبه به راه می افتد، مسیری را طی نکرده بودند که طلبه به بیرون می پرد و شیخ دوباره به زمین می خورد و همچون دفعه ی قبل لباس هایش را می تکاند و سوار بر کجاوه همراه با همسفر خود به راه می افتد. همین اتفاق برای سومین، چهارمین و پنجمین بار تکرار می شود.

همچون دفعات پیش، وی بدون اعتراض لباس هایش را می تکاند و سوار بر کجاوه به سمت مقصد حرکت می کند؛ تا اینکه مرتبه ی ششم طلبه فریاد می کشد که: ای شیخ! چرا چیزی به من نمی گویی؟! جناب شیخ انصاری می پرسند که: چرا باید به تو چیزی بگویم؟ طلبه می گوید من این همه شما را اذیت کردم و بارها شما را بر زمین زدم! شیخ انصاری با تعجّب می پرسند: مگر تو اینها را از روی عمد انجام دادی؟! من هر بار که از کجاوه به بیرون پریدی، نزد خود دلیلی آوردم. بار نخست تصور کردم که بار اولی است که بر کجاوه می نشینی. بار دوم نزد خود اندیشیدم که خوابت برده است. بار سوم حدس زدم که جانوری در کجاوه ات دیده ای و وحشت زده شده ای؛ در هر حال برای هر بار دلیل موجهی می یافتم. اگر صدبار دیگر هم به بیرون می پریدی و من زمین می خوردم، دلیلی برای آن پیدا می کردم.

در اینجا به خوبی در می یابیم که این حسن ظن شیخ انصاری است که مانع از غضب و خشم ایشان می شود. حال اگر کسی منّصف به این صفت شایسته باشد، دیگر چه کسی قادر به اندوهگین و یا غضبناک کردنش می شود؟

اما بسیاری از ما بر خلاف آنچه که بدان توصیه شده ایم، بدترین احتمال و گمان را بر می گزینیم و همان را مبنای قضاوت و عملکرد خود نسبت به دیگران قرار می دهیم.حال شما کدام روی سکه را انتخاب می کنید؟

آداب گفتگو کردن با همسر

حرف زدن با همسر

روزها در حال کوتاه شدن است و شب هایی که روبه بلندی می روند، وسوسه تان می کند تا با همسرتان خیلی خوب حتی در جمع بچه ها خلوت کنید و بگویید و بشنوید.

این که بخواهید با یکدیگر هم صحبت شوید به تنهایی کافی نیست بلکه باید الفبای گفت وگو را هم بدانید. ما برایتان چند پیشنهاد کوچک داریم تا شنونده و گوینده خوبی باشید.

گوینده‌ای منحصر به فرد باشید

واضح بیان کنید چه می خواهید، همسرتان وقت ندارد که بنشیند و اتفاقات یک هفته اخیر را کنار هم بچیند و در نهایت بفهمد منظور شما از گفتن فلان کلمه چه بوده است، علم غیب هم که ندارد پس بهتر است صریح و آشکار بگویید چه می خواهید. اگر چنین نکنید ممکن است او سراغ حدس و احتمالات برود و به نتیجه ای متفاوت از آنچه شما در نظر داشتید برسد.

حرف زدن به معنی درد دل و شکایت کردن نیست. هر وقت همسرتان را پیدا می کنید، یاد مشکلات و غصه هایتان نیفتید، در این صورت او را فراری خواهید داد. گاهی سراغ حرف های عاشقانه هم بروید.

فکر نکنید هر چه برای شما جالب است باید برای او هم جالب باشد. سعی کنید خلاصه حرف بزنید البته به معنی این نیست که حرف هایتان را فاکتور بگیرید و مثل افرادی که فیلم یک ساعته را در دو ساعت تعریف می کنند، نباشید.

حواستان به عزت نفس همسرتان باشد. اگر گفت وگوی شما به این بینجامد که طرف مقابل احساس کند به عزت نفسش خدشه ای وارد شده، آن وقت به جای گوش دادن به حرف هایتان به دنبال تلافی خواهد بود.
شنونده ای رویایی شوید

چشم ها، حرف هایی را می گویند که زبان از گفتن آنها عاجز است و البته حرف هایی را می شنوند که گوش نمی تواند آنها را بشنود. پس به چشم های همسرتان در حال حرف زدن نگاه کنید تا بهتر متوجه منظورهم شوید.
مثل یک مجسمه نباشید که هیچ عکس العملی در برابر حرف های طرف مقابل ندارد. ما انسان ها به این امید با هم حرف می زنیم که یک نفر حرف هایمان را بشنود، گاهی همدردی کند، گاهی عکس العمل نشان دهد و در مواقع لزوم کمک مان کند.

دو فنجان چای تازه دم، در این روزهای پاییزی وسوسه تان می کند تا کنار عزیزترین فرد زندگی تان بنشینید و بی خیال مشکلات زندگی، گل بگویید و گل بشنوید.

گفت وگو با همسرتان را با جلسه مشاوره اشتباه نگیرید. هیچ کس دوست ندارد تا دهانش را باز کرد و حرفی زد، طرف مقابل نصیحت کردن را شروع کند. بگذارید هر گاه نیاز به کمک داشت، خودش بیان کند و اگر نگفت، بشنوید، فقط بشنوید.

اگر با حرفی که او می زند مخالفید، عکس العمل سریع و شدید نداشته باشید. بگذارید حرفش تمام شود و آن وقت سر وقت و با آرامش وارد میدان شوید. اگر می توانید تحمل کنید و زمانی دیگر مخالفت خود را بیان کنید. خیلی خوب است که بتوانید بعد از یک روز دوندگی، لحظاتی را کنارهم آرام بگیرید. دو فنجان چای تازه دم، در این روزهای پاییزی وسوسه تان می کند تا کنار عزیزترین فرد زندگی تان بنشینید و بی خیال مشکلات زندگی، گل بگویید و گل بشنوید.

دروغ هایی که زن ها به مردها می گویند

در زندگی روزمره ممکن است اتفاقاتی رخ دهد یا شرایطی پیش آید که افراد دروغ بگویند. برخی از این دروغها با این جمله یاد می‌کنند که مجبور به گفتن دروغ مصلحتی شدم! می‌گویند بعضی از زنها معمولا سعی میکنند با توسل به دروغهای ظریف و بی‌ضرر، برخی موقیعتها را به سود خود تغییر دهند. اگر چنین باشد، آشنایی با چند روش آنها در استفاده از دروغ، برای مردها لازم است.

دروغ شماره ۱۰ : من تو رو همین جوری که هستی دوستت دارم

آیا واقعا” تصور می کنیـد که او دوست ندارد هیچ تغـیـیـری در شمـا بـوجـود بـیاید؟ هیچ تغییری؟ ممکن است همسرتان خواستار تغییرات زیادی در شـما باشـد  مگـر ایـنکه در ماه عسل بسر ببرید چون در این زمان شما یک مرد کامل برای همسرتان هستید. دیر یا زود او متوجه اشتباه خود خواهد شد.

دروغ شماره ۹: من عاشق رفت و آمد و معاشرت با دوستان تو هستم

 گذشته از اینکه دوستان شما تا چه اندازه جالب می باشند، هـمـسرتـان علاقه ای به حضور مداوم آنها در کنار شما ندارد. اگرچه ممکن است در روزهای اول بروز ندهد ولی بالاخره صبرش تمام شده و شما را از این کار منع خواهد کرد.

دروغ شماره ۸: جم و جور کردن خونه رو دوست دارم

 این هم از آن دروغ هایی است که همسر شما ممکن است در اوایل ارتـباط شـما بیان کند. اینکه “دوست دارم ظرفهای نشسته را بشویم”، “لبـاسـهای کثیف تو را شسته و اتو کنم”، دیری نخواهد انجامید که این دروغ او نیر برملا خـواهـد شد و از شـما خــواهد خواست که نوبتی ظرفها را بشویید و زحمت جوربهایتان را خودتان بکشید.

دروغ شماره ۷: من عاشق خانواده تو هستم

 اگر مرد خوش اقبـالی باشیـد همـسرتان ممـکن اسـت دروغ نـگـوید که دوست دارد با خانواده شما رفت و آمد کند. اگرچه شاید او از آنها متنفر  باشد ولی برای اینکه احساسات شما جریحه دار نشود راستش را نخواهد گفت. برای اینـکه عـلاقه واقـعی همسرتان را نسبت به خانواده خود بفهمید کافی است به او بگویید که مادرتان بـرای فردا شما را به نهار دعوت کرده و به عکس العمل هـمـسرتان توجـه کنیـد: اگر تمامـی عضلات صورتـش سـفت شـد و با یـک لبـخـند زوری زیـر لب و آرام گفت “خیلی خوبه”   آن وقت نتیجه بگیرید که او کشته مرده خانواده تان نیست.

دروغ شماره ۶: من عاشق ورزش هستم

 این هم از آن دروغـهای روزهـای اول زندگی است. او برای ایـنکـه نـشان دهـد با زنهای دیگر متفاوت است و اینکه دارای علایق مشترک با شما میباشد پا به پای شما جلوی تلویزیون می نشیند و تا دیر وقت فوتبال تماشـا می کنـد ولی بعد از گذشـت چـند ماه شکایتها شروع شده و متاسفانه دیگر نـخـواهید تـوانسـت با خـیال راحـت بـه تماشای فوتبال بنشینید.

دروغ شماره ۵: از اینکه می گویی چاق هستم اصلا دلخور نمی شوم

 فرقی نمی کند که شما چه می گویـید، در هر صورت او عـصبـانی مـی شود. اگر بگویید که خیلی زیبا است متهم میشوید به دروغگویی چرا که او فکر می کند گفته شما صرفا برای آرام کردن او و نرنجیدن بـخاطر چربــیهای اضـافه اش اســت. از طـرف دیگر اگر اضافه وزنش را گوشزد کنید قطعا” یک دعوای حسابی در اتاق نشیمن شما رخ خواهد داد.

دروغ شماره ۴: حق با تو است

 خیلی وقت ها بحث و جدال شما با همسرتان با این جمله او تمام می شود: “باشه حق با تو ست، تو خیلی بهتر از من می فهمی”. همسر شما فقط برای بریدن صدای شما این جمله را می گوید در حالیکه هنوز اعتقاد دارد که حق با اوست و کسی که اشتباه می کند شما هستید و پیش خودش میگوید: ” بالاخره می فهمه که اشتباه می کنه” و سپس به دنبال دلیلی برای توجیه حرفش خواهد گشت.

دروغ شماره ۳: برایم مهم نیست که به زن های دیگر نگاه کنی

 اگرچه ممکن است همسرتان برای ایـنـکه وانـمود کند که زن خونسـرد و روشـن فکری است این دروغ را بشـمـا بـگوید اما او  دوست ندارد که شما حتی به یک ماکت زن مو قرمز پشت ویترین مغازه نگاه کنیـد. او مـی خـواهـد که نگاه شـما فقط به او باشد و نه دیگری.  بنابر این اگر او به شما گفت که مهم نیست و اذیت نمی شود هیچ گاه چشمان خود را بیش از اندازه به اطراف منحرف نکنید چون در غیـر این صورت باید منتـظر ضـربات محکم به سر و صورتتان باشید!

دروغ شماره ۲: پول برای من هیچ اهمیتی ندارد

 پول اهمیت ندارد، ولی مقدارش چرا! هر چند ممـکـن اسـت درسـت نبـاشـد که بگوییم همه زن ها موجودی حساب بانکی همسرشان برایشان مهم است ولی اکثر آن ها دوست دارند که از لحاظ اقتصادی در یک حد متـعادل و رفاه نسبی قرار داشته  و دارای استقلال مالی باشند.

دروغ شماره ۱: نگران نباش عزیزم، این برای همه پیش میاد

 اکثر مردان در مرحله ای از زندگیشان موقتا دچار  ناتوانی جـنـسی می شـوند و اکثر زنان نیز از این موضوع مطـلع هـسـتند.

با  این حال این مـساله بـدان مـعنا نیست که همسر شما  شاکی و دلـخور نمی شود.  این دروغ  یـکـی از چـنـدیـن دروغ جنـسـی میباشد که زنان بـرای جریـحه دار نشدن احساسات همـسرشان بـه آنـها مـی گویند، دروغهایی که خوشبختانه مضر نیستند. در نـهایت حتـی اگر شـما برای همسرتان یک شریک جنسـی ایـده آل نـباشـید، هـمسرتـان از بین همه مردان  شما را انتخاب کرده بدون اینکه خـوب یا بد بودن آمیزش برایش فرقی داشته باشد.

حال که با دروغهای احتمالی همسرتان آشنا شدید می توانید خودتان را آماده کنید. خبر خوب اینکه آنچه که تا بحال دروغ نامیده شد فقط پیچاندن های ظریفی می باشند که نه تنها مضر نیستند، بلکه برای تجدید روحیه و تحکیم زندگی شما مفید خواهند بود. دروغهای مشابهی نیز می گویـنـد کـه دانـسـتـن آنـها خالی از لطف نیست.

این جملات را هرگز به همسرتان نگویید!

زن ها و مردها در روابط زناشویی خود باید به شدت به این دو مهم پای بند باشند :

مردها از زنان غرغرو متنفرند. بعضی از زن ها زبانشان چون نیش عقرب مایه تخریب مرد است. زنان از مردهای داد و فریاد زن، فحاش و منت گذار متنفرند. اگر این صفت ها در روابط همسری پیدا شود، روابط عاشقانه تبدیل به روابط دشمنانه می گردد. آنان همدیگر را درک نمی کنند و زندگی به سردی گرایش پیدا می کند.

این جملات چه از زن شنیده شود و چه از مرد، شکننده است :

1 - ما هیچوقت بیرون نمی رویم.

2 - همه به من بی محلی می کنند.

3 - می خواهم همه چیزرا فراموش کنم.

4 - خیلی خسته ام، هیچ کار نمی توانم بکنم.

5 - خانه همیشه کثیف است.

6 - هیچ کس دیگر حرف مرا گوش نمی دهد.

7 - من در این خانه ارزشی ندارم، فقط یک کارگرم.

8 - دیگر دوستم نداری.

9 - من که از تو خیری ندیدم.

10 - تو گولم زدی، خواستگاران زیادی داشتم.

11 - حرف هایت برای من دیگر ارزشی ندارد.

12 - زن زیاد است، از تو بترها هم وجود دارد.

13 - نمی خواهی برو طلاقت را بگیر.

14 - حوصله ات را ندارم.

15 - من طلاق می خواهم، از تو متتنفرم.

16 - در خانه پدرت به تو چیزی یاد ندادن.

17 - عجب آدم زبان نفهمی هستی.

18 - خرت که از پل گذشت، دیگر ما را آدم به حساب نیاوردی.

19 - تو هیچی نداشتی، من تو را به اینجا رساندم.

20 - حیف خوبی، حیف از این همه زحمت و تلاش، تو لیاقت نداری، لیاقت تو همین است.

این سخنان مانند ویروسی می ماند که از زبان جاری می شود و روح طرف مقابل را تخریب می کند و اگر اینها مداوم تکرار شود، روابط زن و شوهر روز به روز به سردی می گراید و اگر جواب داده شود و طرف مقابل با او به ستیزه درآید، صحنه نزاع و دشمنی به وجود می آید.

بگو مگوهای تخریبی، هر روز بر سر هم داد و فریاد کردن، منت نهادن و مسخره کردن، در جمع هتک حرمت کردن و شخصیت یکدیگر را نشانه گرفتن، انسان را اززندگی عاشقانه خارج می کند و به زندگی فرسایشی و روزمرگی گرفتار می کند. این سخنان باعث می شود که روی اعصاب یکدیگر راه برویم، پس بیاییم از به زبان آوردن این کلمات پرهیز کنیم.

راه هایی برای قلق یابی همسران بد اخلاق

از هر دری وارد می شوید تغییر نمی کند. بهانه می گیرد و با رفتارها و حرف های آزاردهنده اش تنها در چند لحظه پل های پشت سرش را خراب می کند. مهم نیست اشتباهی از شما سر زده باشد یا آگاهانه او را عصبانی کرده باشید؛ همسر پرخاشگر شما بدون دلیل بهانه می گیرد و با تلاش های شما هم آرام نمی شود.

اگر با چنین فردی زیر یک سقف زندگی می کنید، تا رسیدن به آرامش راه درازی در پیش دارید. راهی که باید در کنار هم از آن عبور کنید. پس قبل از ناامید شدن، ادامه این مطلب را بخوانید. در این صفحه با قدم هایی که در آغاز راه باید بردارید آشنا خواهید شد.

با هم قرار بگذارید

روابط بین زن و شوهرها، ذاتا منبع تنش است. هیچ زوج سالمی نیستند که در زندگی مشترک شان، دچار تنش نشوند؛ اما مهم تر ازاین نمک زندگی، به دست آوردن توان مدیریت است. شما نمی توانید در تمام لحظاتی که در کنار هم هستید، روی یک خط و در مسیر آرامش کامل پیش بروید، اما می توانید مانع از تبدیل شدن این تنش ها به معضل شوید. بخشی از این تلاش را باید همراه با یکدیگر انجام دهید، اما قسمتی از آن را تنها می توانید برای دل خود و به دلیل آنکه از این رابطه آسیب نبینید انجام دهید.

همه چیز را تحمل نکنید

با برداشتن بعضی قدم ها می توانید همسرتان را سربه راه تر کرده و زمینه را برای رسیدن به روزهای آرام فراهم کنید؛ اما این را هم یادآوری می کنیم که قدم های شما در همه موارد تاثیرگذار نخواهد بود و پیش از برداشتن شان، باید به شکلی که همسرتان پرخاشگری اش را ابراز می کند نگاهی بیندازید. اگر او به شما آسیب جسمی یا کلامی شدید می رساند، دیگر مشکل به دست خودتان حل شدنی نیست و باید از یک روانشناس کمک بگیرید. اگر در چنین شرایطی قرار دارید، به هر شیوه ای که می توانید همسر خود را راضی به مراجعه کنید و اگر هم از عهده آن برنمی آیید، برای آنکه خود را به آرامش برسانید، به روانشناس مراجعه کنید، اما فراموش نکنید که قرار شما با روانشناس بدون حضور همسر، کمکی به حل مشکل شما نمی کند.

به اختلاف زاویه ۹۰ درجه برسید

گفتیم که اختلاف نظر در زندگی مشترک اتفاقی طبیعی است؛ اما از یاد نبرید که میزان این اختلاف نظر، سطح تنش هایی که قرار است با آنها روبه رو شوید را تعیین می کند. اگر شما اختلاف نظری در حدود ۹۰ درجه با هم دارید، کارتان آسان است و راحت تر می توانید به توافق برسید؛ اما اگر مشکل میان شما ۱۸۰ درجه تفاوت است، کار کمی دشوارتر خواهد شد. حالا وقت آن است که یک سناریوی مشترک بسازید و به نقطه ای برسید که توان پذیرش حرف یکدیگر را دارید. رسیدن به این نقطه، نیازمند تلاش هر دوی شما است. کافی است هر کدام از شما یک قدم بردارید و این فاصله را کمتر کنید. با کمتر شدن این فاصله یا به عبارتی پیدا کردن توافق ۵۰ درصدی، شما می توانید عقاید مشترکی راجع به موضوعات مهم تر زندگی تان پیدا کنید.

فکر نکنید تنهایید

خب، حالا که کمی به آنچه دیگری در سر دارد نزدیک تر شدید، می توانید چند قرارداد بنویسید و امضا کنید. البته نوشتن این قراردادها راه نهایی نیست و تنها نقطه شروعی است که به کمتر شدن تنش ها کمک می کند. شما در این قراردادها می توانید تمام مواردی که آزارتان می دهد را مطرح کنید و در موردشان با همسرتان به توافقی نسبی برسید. در این گفت وگو، قرار نیست حرف خودتان را به کرسی بنشانید و برنده صددرصد باشید. بلکه تنها قرار است چند امتیاز بگیرید و چند امتیاز را هم واگذار کنید. شاید نتوانید همسر پرخاشگرتان را در همین ابتدای کار از بحث کردن منصرف کنید؛ اما می توانید از او بخواهید که هنگام بحث کردن، صدایش را بالا نبرد. پس زیاده روی نکنید و به اصلاحات کوچک قانع باشید.

به توصیه دیگران گوش نکنید

اگر برای اطرافیان خود درددل کرده و از پرخاشگری همسرتان صحبت کرده باشید، احتمالا راهکارهای متفاوتی را هم از آنها شنیده اید. برخی می گویند کم محلی کن و به حرف هایش پاسخ نده و عده ای دیگر هم می گویند صدایت را از او هم بالاتر ببر و هر رفتاری که با تو کرد به خودش برگردان. ما نمی گوییم که همه توصیه های آنها نادرست است اما واقعیت این است که راهکار هر فردی در مهار خشونت، با دیگری متفاوت است. راهی که همسر شما از طریق آن آرام می شود، شیوه ای منحصر به او است. پس به جای پیروی کردن از تجربه های دیگران، راه خودتان را پیدا کنید و با آزمون و خطا بفهمید که همسرتان با چه روشی آرام تر می شود.

روی برنامه بمانید

کارتان تمام نشده است. شما باید به خودتان و همسرتان یاد بدهید که حق نادیده گرفتن قرارداد را ندارد. در این مورد شما حق دارید که وسط دعوا هم نرخ تعیین کنید و درست در لحظه ای که همسرتان صدایش را بالا می برد، بدون ایجاد تنش بیشتر از او بخواهید به عهدنامه ای که امضا کرده است وفادار بماند. البته یادآوری شما قرار نیست تنها به لحظه دعوا محدود بماند. بلکه باید هر روز در مورد قول هایی که به هم داده اید صحبت کنید و در لحظه های ناگزیر تنش هم این وعده ها را تمرین کنید.

بیشتر از توان تان انرژی نگذارید

شاید بعد از رفتن تمام این راه ها، به این نتیجه برسید که همسر پرخاشگر شما اصلاح ناپذیر است و سکوت شما، تنها راه تغییر رفتارهای او است. اگر سکوت شما می تواند اوضاع را تغییر دهد، بهتر است نگاهی به احساسات و شرایط خود بیندازید. آیا چنین راهکاری شما را آزار نمی دهد؟ پس در این صورت می توانید همین روش را ادامه دهید و به توصیه های دیگران توجه نکنید. اگر کوتاه آمدن شما آسیبی به شما نمی رساند، دلیلی ندارد که از این سکوت بترسید، اما همیشه هم رابطه میان تان با کوتاه آمدن های شما درست نمی شود. گاه سکوت به شما احساس قربانی شدن و مورد ظلم قرار گرفتن می دهد و گاهی باعث می شود که همسر خود را بدون آنکه بداند، به بی رحمی متهم کنید، باید بیشتر مراقب باشید. در چنین شرایطی، شما حتی اجازه یک لحظه سکوت کردن را ندارید. شاید تجربه شما نشان داده باشد که با رفتن از هر راه دیگری، پرخاشگری های همسرتان از سر گرفته می شود اما باور کنید که خطر این رفتارهای او برای ادامه زندگی مشترک و ایجاد احساس خوشبختی در شما، کمتر از شیوه قبلی است.

قلق یابی کنید

شمایی که در این فرصت کوتاه، تنها نظاره گر خشم و پرخاش همسرتان بوده اید، به شناخت بهتری از او رسیده اید و می توانید با قدم هایی کوچک، به او در عقب نشینی کمک کنید. آسان ترین راه برای رسیدن به آرامش، پیدا کردن قلق یا به قول قدیمی ها، رگ خواب همسرتان است. ببینید که او با چه رفتاری و در چه شرایطی آرام می شود و همان رفتار را در پیش بگیرید. اگر هم در پیدا کردن این شیوه به خصوص موفق نبوده اید، از همسرتان بخواهید در فهمیدن قلقش به شما کمک کند.

اینگونه عاشق همسرتان شوید

معمولا" وقتی مدت زیادی از ازدواج یک زوج می گذرد ، آنها به شدت درگیر شغلشان ، فرزندانشان و وظایف بیشمار خود می شوند بطوریکه از اهمیت عشق مشترکشان غافل می شوند و آن را بطور کل از یاد می برند. اما خوشبختانه چند راه ساده وجود دارد که با استفاده از آنها می توانید هر روز عاشق همسرتان شویدو عشق خود را زنده نگه دارید.

_ هر روز حداقل ۱۵ دقیقه از وقتتان را فقط به خود و همسرتان اختصاص دهید و با او تنها باشید

 اگر در طول روز چنین فرصتی نمی یابید می توانید صبح ها ۱۵ دقیقه قبل از فرزندانتان بیدار شوید و یا شبها ۱۵ دقیقه بعد از آنها بخوابید تا بتوانید در این مدت با همسرتان تنها باشید در کنار او بنشینید . در این مدت به هیچ وجه درباره کارهای روزانه و یا فرزندانتان با او صحبت نکنید و فقط به خودتان دو نفر و احساساتتان به یکدیگر توجه کنید. این کار باعث می شود که هر روز چیزهای کوچکی که باعث شده عاشق همسرتان باشید را به یاد بیاورید.

_ گاهی اوقات همان کارهایی که در روزهای اول آشنایی برای همسرتان انجام می دادید را تکرار کنید

 مثلا" مثل همان روزهای اول که سعی داشتید قلب او را تسخیر کنید ، برایش گل بخرید ، هدیه های کوچک برای او بخرید ، او را بخندانید یا مهارتهای آشپزی خود را به او نشان دهید. در هر حال باید کاری کنید که آن لحظه های خوش هرچند وقت یکبار برای شما و همسرتان دوباره تکرار شوند. یادداشت های عاشقانه برای او بگذارید و در این یادداشتها از نوشته های خودتان یا نوشته های افراد مشهور استفاده کنید و یا مثل روزهای اول آشنایی از بشقاب خودتان لقمه ای بردارید و در دهان او بگذارید و منتظر عکس العمل او باشید. مطمئنا" وقتی عکس العمل او را می بینید به یاد روزهای گذشته می افتید و به یاد می آورید که چرا عاشقش شدید و با او ازدواج کردید.

_ تصویری زیبا از همسرتان را روی میز کار و یا دیوار دفتر کارتان نصب کنید

یکی از تصاویر دو نفره ای که در دوران نامزدی گرفته اید را اسکن کنید و از آن به عنوان اسکرین سیور در کامپیوتر و موبایل خود استفاده کنید. یک تصویر از همسرتان در کیف پولتان هم داشته باشید . در طول روز هر بار که شما این عکسها را می بینید مطمئنا" به یاد لحظه ای می افتید که این عکس را گرفته اید و احساس خوبی در شما ایجاد می شود.

_ در طول روز آهنگهایی را گوش کنید که شما را به یاد همسرتان می اندازد

 مثلا" آهنگ عروسی خود را به عنوان زنگ موبایل خود انتخاب کنید تا هربارکه موبایلتان زنگ می خورد این آهنگ را بشنوید. یک مجموعه از آهنگهای عاشقانه ای که در طول این سالها به یاد همسرتان گوش کرده اید را در یک سی دی جمع آوری کنید و در راه خانه آنها را گوش کنید.