بند هشتم
بار خدایا از تو آمرزش می طلبم از آن گناهی که توبه خویش را تقدیم به تو کردم ، آنگاه با سوگند بزرگی که یاد کردم با تو روبرو شدم و اولیات را از میان بندگان بر خود شاهد گرفتم که دیگر به سوی معصیت باز نمی گردم ، ولی ...
آنگاه که شیطان به کید و حیله مرا هدف گرفت و خواری و بیچارگیم مرا بسوی آن کشانید و نفسم مرا به سمت آن معصیت خواند ، خود را از بندگانت مخفی کردم که خجالت نکشم ...
و این از گستاخی من نسبت به تو بود ...
در حالی که من می دانم که هیچ پرده و بایی مرا از تو پنهان نمی کند و هیچ حجابی نظر تو را از من نمی پوشاند.
پس تو را مخالفت کرده و به آنچه مرا از آن نهی کرده بودی مبادرت نمودم ...
سپس پرده را کنار زده و خود را با اولیات هم رتبه قرار دادم ، گویا همیشه مطیع تو بوده و به سوی اوامرت شتابان، و از تهدیدهایت هراسان بوده ام ، ظاهرم را آنگونه آراستم که به بندگانت مشتبه شد !
در حالی که غیر از تو کسی از درون من آگاه نبود ، تو نیز مرا بجز آنگونه که آنها مرا می شناختند معرفی نکردی ، بلکه حتی نعمت هائی که به آنها می دادی که به من عطا کردی ، سپس مرا بر آنها برتری دادی ، گویا نزد تو همرتبه آنها هستم ، و اینها همه نیست مگر به واسطه حلم و بردباری تو نعمت فراوان تو به من ...
پس ای مولای من
سپاس تراست ، از تو در خواست می کنم ای خدا من که در دنیا اینها را بر من پوشاندی در روز قیامت نیز مرا رسوا نکنی، ای بهترین رحم کنندگان*
وقنی کارفرما با ما تماس می گیرد و قرار مصاحبه می گذارد، احساسات مختلفی همزمان به سراغمان می آیند. هم خوشحال می شویم، هم احساس آرامش می کنیم و هم مضطرب می شویم.یکی از راه های مبارزه با این استرس ها و هیجانات، آمادگی کامل برای جلسه مصاحبه است.
بدین منظور، سعی کنید سوالاتی را که احتمالاً در این جلسه مطرح خواهد شد پیش بینی و خود را برای پاسخ به آنها آماده کنید. اگرچه گاهی سوالات زیرکانه یا گیج کننده هستند، ولی بیشتر اوقات کارفرمایان پرسش های کلیشه ای و روشنی می پرسند که با هدف شناخت شخصیت و توانایی شما پرسیده می شود. در اینجا ۴ سوال رایج و چگونگی پاسخ به آنها معرفی می شود.
۱. "بسیار خب، از خودتان بیشتر بگویید."
برای پاسخگویی به این پرسش، لازم است خلاصه ای ۲ تا ۳ دقیقه ای از سوابق حرفه ایتان آماده کنید و قبل از مصاحبه آن را با صدای بلند تمرین کنید. مراقب باشید همه نکاتی که مطرح می کنید به شغل موردنظرتان مربوط باشند و از گفتن چیزهایی که ارتباطی با این شغل ندارند بپرهیزید. همچنین از دادن اطلاعات بیش از حد خود داری کنید.
۲. "چرا می خواهید شغل فعلیتان را رها کنید؟"
این سوال در واقع یک شمشیر دو لبه است. از یک طرف، اگر بگویید که به دنبال یک موقعیت و فرصت جدید هستید، ممکن است این ذهنیت برای مصاحبه کننده به وجود بیاید که حوصله تان از شغل فعلی سررفته و می خواهید از شرش خلاص شوید. بهتر است صریح تر و دقیق تر صحبت کنید مثلاً بگویید که در روش های مدیریتی آنجا تغییراتی به وجود آمده است، یا اینکه روند فعلی شرکت با اهداف شخصی شما سازگار نیست، یا تغییرات اخیر شما را نسبت به تداوم و ثبات شرکت دچار تردید کرده است. ضمناً بهتر است به جای ارائه یک دلیل، چند دلیل ارائه کنید. این کار نشان می دهد که تصمیم شما چندین بعد دارد و بدین ترتیب حداقل بعضی از آنها بر ذهنیت کارفرما تاثیری مثبت باقی خواهند گذاشت.
۳. "بزرگترین نقاط ضعف و قوت شما چه چیزهایی هستند؟"
نگویید "من ایده آل گرا هستم" چون این جمله و جملات شبیه به آن تکراری و کلیشه است. سعی کنید به نقاط قوتی اشاره کنید که شما را از سایرین متمایز می کند و تناسب و قابلیت شما را برای شغل موردنظرنشان می دهد. هنگام اشاره به نقط ضعفتان واقع بین باشید و حتماً اشاره کنید که روی این جنبه شخصیتتان کار می کنید و سعی در برطرف کردن آن دارید. اما در عین صداقت مراقب باشید که نقطه ضعفتان مستقیماً با شغل موردنظر مرتبط نباشد.
۴. "و اما در مورد حقوق... شما چه انتظاری دارید؟"
از اشاره به یک مبلغ خاص و معین خودداری کنید بلکه سعی کنید حقوق موردنظر خود را به صورت تقریبی تعیین کنید و مثلاً بگویید بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان. قبل از اینکه این ارقام را بیان کنید، از خودتان بپرسید کمترین حقوقی که با سبک زندگی شما سازگار است چقدر است. پس از تعیین حداقل مبلغ، آن را ۵، ۱۰ یا ۱۵ درصد افزایش بدهید و دو عدد به دست آمده را به عنوان حداقل و حداکثر حقوق موردنظر خود اعلام کنید.
نور عترت آمد از آیینه ام
کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد
سینه ام بوی محمد می دهد
عید مبعث مبارک باد
محدثین شیعه و سنّی، روایات متعددی از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل کردهاند که حضرت مهدی (عج) از اولاد امام حسین ـ علیه السلام ـ است از جمله:
1. شیخ صدوق به روایت عبدالرحمان بن سَمره از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در یک حدیث طولانی که صفات امام علی ـ علیه السلام ـ و حسنین ـ علیهم السلام ـ را بیان داشته نقل کرده است که:
حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ دو امام و سید اهل بهشت هستند. و 9 امام از نسل حسین ـ علیه السلام ـ امام این امت است. که نهم آن قائم امت بوده و زمین را از قسط و عدل پر میکند...[1] هم چنین شیخ صدوق سی و هشت حدیث با سندهای مختلف در این مورد بیان کرده است.
و باز شیخ صدوق از امام حسین ـ علیه السلام ـ پنج حدیث نقل نموده که آن حضرت فرموده است، امام قائم از فرزندان من میباشد که از آن جمله میتوان به روایتی اشاره کرد که عبدالرحمان بن حجاج از امام صادق ـ علیه السلام ـ و او از پدر بزرگوارش امام باقر ـ علیه السلام ـ و وی از امام سجاد ـ علیه السلام ـ نقل کرده که امام حسین فرموده است: نهم از فرزندان من، سنتی از حضرت یوسف و موسی بن عمران را به همراه دارد. او قائم اهلبیت ما است و او صاحب غیبت است.[2]
2. حافظ محمد گنجی شافعی (م 685) روایات متعدد به سندهای مختلف از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آورده است که از جمله، به روایت از حذیفه این گونه بیان میکند که حضرت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اگر از دنیا باقی نماند مگر یک روز، خداوند در آن روز مردی را بر میانگیزد که اسمش اسم من و خلقش خلق من است و مردم بین رکن و مقام با او بیعت کنند... جناب سلمان (ره) برخاست و فرمود: یا رسول الله از نسل کدام یکی از فرزندان شماست؟» حضرت اشاره به امام حسین ـ علیه السلام ـ کرده و دست روی بازوی او گذاشت و فرمود: «از نسل این فرزندم میباشد.»[3]
3. ابراهیم بن محمد جوینی شافعی، به همین مضمون [4] روایتی را نقل کرده است.
4. علاء الدین متقی، هندی (م 977) با سندهای متعدد نیز به همین مضمون روایتی را نقل کرده است.[5]
5. علی بن محمد مالکی مشهور به ابن صباغ (م 652) این روایت را ذکر کرده است.[6]
بنابراین، از روایات فوق به دست میآید، که حضرت مهدی (عج) از نسل امام حسین ـ علیه السلام ـ است نه از امام حسن ـ علیه السلام ـ .نکته: شاید در روایات که آمده است پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده است حضرت مهدی (عج) از نسل حسین ـ علیه السلام ـ است و یا در بعضی از روایات دیگر آمده که از نسل امام حسن ـ علیه السلام ـ است. اشاره به این است که چون مادر امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ دختر امام حسن ـ علیه السلام ـ میباشد. و از این طریق نسل حضرت مهدی (عج) به امام حسن ـ علیه السلام ـ نیز میرسد. بنابراین، هیچ گونه منافاتی ندارد که حضرت مهدی از طریق امام حسین ـ علیه السلام ـ از نسل فرزند پسری، و از امام حسن ـ علیه السلام ـ از نسل فرزند دختری باشد[7]
مادر:مادر آن جناب را به نامهای متعددی معرفی نموده اند: مانند نرجس، صیقل، ریحانه، سوسن، خمط، حکیمه، مریم و این تعدد اسم بی وجه نیست[8]
زیرا: فرزند امام حسن ـ علیه السلام ـ در محیطی بسیار خطرناک تولد یافته زیرا خلفای بنی عباس و حتی بعضی از بنی هاشم به وسیله مأمورین خود از خانه های علویین مراقبت کامل به عمل می آوردند. از اینرو از جانب خداوند تمام پیش بینی های لازم به عمل آمد: اولاً چنان که در روایات است آثار آبستنی در مادرش ظاهر نشد ثانیاً امام حسن ـ علیه السلام ـ برای مراعات احتیاط نام آنجناب را برای کسی فاش نکرد، ثالثاً در حین وضع حمل جز حکیمه خاتون و بعضی از کنیزان کسی حضور نداشت و این خود نیز در تعدد اسامی بی اثر نبوده است.[9]
امادرباره «ملیّت» مادر امام نیز دو قول عمده وجود دارد که عبارتند از:
الف) مرحوم کلینی می نویسد: مادر قائم (عج) کنیزی از «نوبه» استان شمالی سودان بوده است.[10]
ب) مرحوم صدوق مطابق روایتی او را «ملیکه» دختر «یشوع» پسر قیصر روم و مادرش را از حواریین مسیح می داند که توسط نیروهای اسلامی به اسارت در آمد و به صورت کنیز در معرض فروش قرار گرفت و به واسطه فرستاده امام هادی ـ علیه السلام ـ از بازار برده فروشان بغداد خریداری شد و به محضر امام هادی ـ علیه السلام ـ در سامرا فرستاده شد.»[11]
که قول مشهور نیز همین است (و مرحوم صدوق هم آنرا بیان کرد) و مادر حضرت را نرجس خاتون می دانند وتردیدی نیست
در این که «نرجس» مادر صاحب الامر (عج) خانم والامقامی بوده است زیرا شایستگی و پاکی او مورد تأیید بوده است چگونه می توان عظمت روحی و معنوی او را کتمان کرد و یا در آن شک کرد در حالی که حضرت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و حضرت علی ـ علیه السلام ـ و صادقین ـ علیهما السلام ـ او را بهترین و سیده کنیزان می خوانند.
و حکیمه «عمه امام عسکری ـ علیه السلام ـ » که خود از بزرگ بانوان خاندان امامت است، مادر بزرگوار امام زمان را بانوی خود و بانوی خاندان خویش می خواند و خود را خدمتگزار او می دانست.[12] به یقین اگر آن بانوی گرامی(نرجس) از امتیازات والایی بهره مند نبود هرگز آن معصومین با عظمت، او را این چنین مدح نمی کردند و او را با واژه های «بهترین» و «سیده» توصیف نمی کردند و هرگز حکیمه خاتون، اینهمه اسم گل را (ریحانه، سوسن و...) بر او نمی نهاد و او را به این اسامی نمی خواند.
---------------------------------
[1] ابی جعفر محمد بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدین، وتمام النعمه، ج 2، باب 24، ص 282، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1363.
[2] همان، ج 2، باب 30، ص 328.
[3] محمد گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، طبع مؤسسه اعلمی مطبوعات، بیروت،
1977 م.
[4] شیخ الاسلام ابراهیم بن محمد جوینی شافعی، فراید السمطین، ج 2، باب 35، مؤسسه طبع و نشر، بیروت، طبع اول، 1978 م.
[5] علاءالدین متقی هندی، کنز العمال، مؤسسه الرساله، بیروت، 1979.
[6] علی بن محمد مالکی مشهور به ابن صباغ، الفصول المهمه، منشورات اعلمی، تهران.
[7] لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ف 2، ب 9، ح 1، مؤسسه السید المعصومه، قم، 1421 هـ).
[8]برخی از محققان می نویسند امکان دارد نام اصلی او همان «نرجس» بوده باشد و اسامی دیگر به جز «صیقل» را بانوی او «حکیمه» دختر امام جواد ـ علیه السلام ـ به او داده باشد زیرا در آن زمان کنیزان را برای خوش آمدگویی به اسامی گوناگون می خواندند و نرجس و ریحانه و سوسن همه اسامی گل ها هستند و صدوق نیز روایتی را نقل می کند که این احتمال را تقویت می کند.درسنامه تاریخ عصر غیبت، آقائی، جباری، عاشوری و حکیمی، دفتر تحقیقات و تدوین کتب درسی مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ شریعت قم، ص 29.
[9] ابراهیم امینی، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، ص 113-114.
[10] کافی، ج 1، ص 323 .
[11] کمال الدین، ص 317 .
[12] مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ ، چاپ سیزدهم. ص 66، درسنامه تاریخ عصر غیبت، ص 30.
اگر اضطراب طولانی شود، میتواند مشکل و ناراحتیهای جدی ایجاد کند. اضطراب باعث میشود که ضربان قلب تندتر شود و فشار خون افزایش پیدا کند.
کارشناسان بهداشت روانی تاکید دارند که با چهار روش زیر، حتی اگر اضطراب شما به طور کامل درمان نشود، اما علائم آن تا حد زیادی کاهش پیدا میکند.
۱. راه اول این است که پوست پرتقال را به عنوان بخشی از رژیم ضداضطراب خود در نظر داشته باشید.
بر اساس دو مطالعه معلوم شد که پخش بوی پوست پرتقال در هوا میتواند اعصاب بیماران مضطرب را آرام کند. برای بهرهمند شدن از این تاثیر، کافی است پوست پرتقال را بکنید و آن را مقابل بینی خود بگیرید و عطر آن را استشمام کنید. این اقدام موجب میشود که فشار خونتان کاهش پیدا کند.
۲. راه دوم این است که هر وقت علائم اضطراب را در خود حس کردید، مثلا دچار افزایش سرعت ضربان قلب شدید، یک قاشق چایخوری عسل را به همراه یک نوک انگشت جوزا داخل یک فنجان آب پرتقال ریخته و پس از هم زدن آن را بنوشید تا این معجون شما را سرحال بیاورد.
۳. راه سوم گیاه رزماری است. این گیاه تاثیر آرامش بخشی روی اعصاب دارد.
برای بهرهمندی از تاثیر آرامبخش رزماری، از دم کرده آن استفاده کنید. به این ترتیب که یک تا دو قاشق چایخوری رزماری خشک را داخل یک فنجان آب جوش بریزید. 10 دقیقه آن را کنار بگذارید تا دم بکشد. سپس آن را بنوشید.
بوکردن رزماری هم میتواند به شما آرامش دهد و میتوانید از عطر این گیاه برای کاهش اضطراب استفاده کنید.
۴. راه چهارم این است که یک سوم فنجان جوش شیرین و یک چهارم فنجان زنجبیل تازه رنده شده را داخل وان آبگرم بریزید و مدت 15 دقیقه داخل وان دراز بکشید. این کار تنش و اضطراب شما را کاهش میدهد.
علاوه بر این ها تمرین تنفس عمیق و یوگا نیز میتوانند به شما آرامش بدهند.
چهار معجون خانگی
اگر جزء آن دسته افرادی هستید که اضطراب و نگرانی دارید، به جای استفاده از داروها و قرصهای شیمیایی با چند روش ساده و طبیعی میتوانید اضطراب خود را کاهش دهید.
1) آب یک عدد لیموترش را با چند عدد لیمو شیرین مخلوط کنید و بنوشید.
2) آب و عسل و آب لیموترش را با هم مخلوط کنید و بنوشید.
3) یک عدد سیب خنک را که در یخچال نگهداری شده، رنده کرده و به صورت فالوده در بیاورید. یک قاشق چایخوری بادرنجبویه یا فرنچ مشک به آن اضافه کنید. یک استکان عرق بهارنارنج و بیدمشک را نیز به آن بیفزایید و در انتها کمی عسل به آن بیفزایید و بگذارید یک ساعت بماند. هر روز یک قاشق صبح و یک قاشق ظهر و یک قاشق شب قبل از خواب بخورید.
4) یک قاشق مرباخوری بادرنجبویه و یک لیوان عرق بهارنارنج را با کمی عسل مخلوط کنید و بنوشید.
نقشه متعلق به عربستان سعودی در سال 1331 می باشد
زنده باد ایران و خلیج همیشه فارس
پاسی از شب گذشته بود به شاپور دوم ساسانی ، پادشاه ایران زمین گفتند سه مرد کهن سال از جزیره لاوان به دادخواهی آمده اند .
پس از اجازه فرمانروا ، آنها گفتند: اکنون سالهاست تازیان هرازگاهی به جزیره ما یورش آورده و مروارید های صیادان را به یغما می برند و اما این بار علاوه بر مروارید یکی از دختران جزیره را نیز دزده اند که این موجب شده مادر آن دختر بر بستر مرگ باشد و پدرش هم از پی دزدان به دریا رفته و هفته هاست از او هم خبری نیست .
می گویند شاپور برافروخت و رو به سرداران کشور نموده و گفت تا جزایر ایران امن نشده کسی حق استراحت ندارد. همان شب شاپور و لشکریان بر اسب رزم نشسته و به سوی جنوب ایران تاختند. آنها جنوب خلیج فارس را که پس از دودمان اشکانیان رها شده بود را بار دیگر به ایران افزودند و دزدان تبهکار را به زنجیر عدالت کشیده و به ایران آوردند .
به گفته ارد بزرگ اندیشمند ایرانی:
فرمانروایی که نتواند جلوی بیداد بزهکاران و چپاولگران را بگیرد شایستگی گرداندن کشور را ندارد .
گفته می شود پس از پاکسازی جنوب، پادشاه ایران به جزیره لاوان رفت و از آن زن رنجور که همسر و دختر خویش را از دست داده بود دلجوی نموده و پوزش خواست.
درآینه نگاه کن ...
اگر صورتی زیبا داری کاری مناسب جمالت انجام بده
و اگر قیافهات نامناسب است ...
زشتی کردار را به زشتی صورت میفزا
افلاطون
همه ما از اینکه در برخی عکس ها بد عکس هستیم، گله داریم. با نگاهی به موارد زیر قادر خواهید بود از این به بعد در تمام عکس هایتان خوش عکس باشید.
به سمت راست خود نگاه کنید
بر طبق مطالعات اخیر محققان دانشگاه ویک فورست آمریکا، نیمرخ چپ صورت نسبت به نیمرخ راست جذابیت بیشتری دارد. این موضوع به این دلیل است که این بخش از صورت احساسات شخص را بهتر بروز می دهد. برای اینکه عکس پروفایلتان عالی باشد، صورت خود را کمی به سمت راست بچرخانید.
این ترفند باعث می شود افرادی با صورت های گرد، لاغرتر به نظر برسند.
مهمترین ویژگی ظاهری خود را برجسته کنید
برای اینکه خوش عکس باشید، سعی کنید مهمترین ویژگی ظاهری خود را برجسته کنید تا زیباتر به نظر برسید.
به لنز دوربین نگاه نکنید
هیچکس نمی خواهد در عکسی که همه در آن خوب افتاده اند، با چشمانی قرمز دیده شود. برای این که چنین اتفاقی نیفتد، مستقیم به لنز دوربین نگاه نکنید. کمی بالاتر یا پایین تر از لنز را نگاه کنید. نگاه مستقیم به لنز باعث می شود که نور پس از برخورد با شبکیه چشم منعکس شود و در نتیجه چشم در عکس به رنگ قرمز درمی آید. اگر فاصله خود را با دوربین حفظ کنید، از خطر چشمک زدن هم دور خواهید شد.
جلوگیری از قرمزی چشم در عکس
دلیل اینکه چشمان شما در عکس قرمز می شود، انعکاس نور خیلی کمی از پشت پلک شما به لنز دوربین است. افرادی که چشمان درشتی دارند بیشتر از سایرین از این موضوع ناراحت هستند. اگر با نگاه نکردن به لنز دوربین نتوانستید این مشکل را حل کنید، ما ترفند دیگری را به شما معرفی می کنیم. برای جلوگیری از داشتن چشمانی قرمز در عکس، مطمئن شوید که محیط عکاسی از نور کافی برخوردار است. یا اینکه می توانید تنها چند لحظه قبل از اینکه عکاس عکس بگیرد، به یک منبع نور که روشنایی کمی دارد، نگاه کنید تا مردمک های چشم تان کوچک تر دیده شوند.
غبغب را حذف کنید
هیچ چیز بدتر از این نیست که در عکسی غبغب شما کاملا مشخص باشد. اما متاسفانه این مشکل برای همه ما پیش آمده است. برای اینکه این مشکل در عکس هایتان به وجود نیاید، مطمئن شوید که دوربین کمی بالاتر یا هم سطح چشمان تان قرار داشته باشد. همچنین سعی کنید سرتان را کمی به سمت بالا نگه دارید و فک تان را کمی به سمت بیرون بدهید. بهتر است ابتدا این شیوه را جلوی آینه تمرین کنید و ببینید که طبیعی به نظر می رسد یا خیر.
از نور مستقیم دوری کنید
شاید همیشه این امکان وجود نداشته باشد که عکاس شرایط نوری مناسبی را فراهم آورد. بهتر است به خاطر بسپارید که نور مستقیم از بالا می تواند روی صورت شما سایه بیندازد و سایه های زیر چشمان شما را برجسته تر کند، در نتیجه سیاهی پایین چشمانتان در عکس بیشتر می شود. مکان هایی با نورهایی ملایم را برای عکاسی انتخاب کنید.
ژستی حرفه ای بگیرید
اگر می خواهید عکس تمام قد بیندازید، ژستی کلاسیک به خود بگیرید ، در حالی که یکی از شانه های خود را به دوربین نزدیک تر کرده اید و یکی از پاهایتان جلوی پای دیگرتان قرار دارد، سه چهارم از بدن خود را به سمت دوربین بچرخانید. این ژست باعث می شود که در عکس لاغرتر به نظر برسید. سعی کنید کمر خود را راست نگه دارید و شکم تان را تو بدهید. (فقط سعی کنید خیلی در اینگونه ژست گرفتن افراط نکنید، قرار نیست کسی را گول بزنید.)
قشنگ ترین لبخندتان را به نمایش بگذارید
بسیاری از ما زمانی که می خواهیم بخندیم، خیلی روی شکل دهان و لب هایمان تمرکز می کنیم. این در حالی است که محققان بر این باورند که خنده چشمان شما خیلی مهمتر از تمرکز بر روی خنده لبان شماست. برای اینکه لبخند طبیعی تری داشته باشید به چیزی که شما را خوشحال می کند، فکر کنید. شاید با توجه به ویژگی های ظاهری که خاصِ خودتان است، بتوانید با لبخندتان تاثیر بیشتری روی مخاطب داشته باشید.
مثلا افرادی که دندان های زیبایی دارند، بهتر است طوری لبخند بزنند که دندان هایشان معلوم باشد و چهره بشاش آنها مخاطب را جذب کند. این در حالی است که لبخندی ملایم چشمان تان را درشت تر و لب هایتان را برجسته تر نشان می دهد.
گرفتن ژست خاصی را برای عکاسی تمرین کنید
اگر واقعا علاقمند هستید که خوش عکس باشید، بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که ژست های خود را از قبل تمرین کنید. در زوایای مختلف از بدن، صورت و لبخندتان عکس بیندازید تا زمانی که متوجه شوید در کدام حالت خوش عکس تر هستید. می توانید این کار را مقابل آینه یا با دوربین خودتان انجام دهید. با رعایت این نکات مطمئن باشید در عکس هایتان عالی به نظر خواهید رسید.
لباسهایتان آن تاثیری که میخواهید روی دیگران نمیگذارند؟ گاهی وقتها اطرافیانتان یکطوری ظاهرتان را برانداز میکنند که خوشتان نمیآید؟ نمیدانید چه مدل لباسهایی به شما میآید و مشکل کجاست؟ پیشنهادات و نکات این شماره ما را از دست ندهید. از انتخاب کفش گرفته تا هماهنگی کت و شلوار برایتان یک دنیا نکته تازه مطرح کردهایم. مطمئن باشید با خواندن و رعایتکردن این موارد تاثیر ظاهر شما عوض میشود، هم در ذهن خودتان و هم برای دیگران. به دنیای مردان خوش پوش خوش آمدید!
به لباسهای روزانه اهمیت بدهید
پوشش روزمره خیلی مهم است. بعضیها فکر میکنند چون اسم روزمره به این لباسها داده میشود نباید توجه زیادی به آنها کرد. دقیقا برعکس است؛ روزمره یعنی یک بخش خیلی مهم از زندگی. پس برای انتخاب لباسهایتان وقت بگذارید. برای ایجاد یک تغییر خوب از تیشرتهای رنگی استفاده کنید. اگر نوجوان شما اهل برند و به قول خودشان مارک بازی است، یادتان باشد برندهایی را به او معرفی کنید که تنوع رنگی در آنها وجود دارد. البته بهتر است طوری رفتار کنید که در ذهن آنها رنگی و متناسب بودن بر برند بودن، ارجحیت پیدا کند.
نوجوان ساده: نوجوان خوشپوش
نوجوان هستید و میخواهید خیلی خوش تیپ بهنظر بیایید؟ قبول. خوش تیپ باشید اما در ظاهرتان اغراق نکنید.
خیلی از پسرهای نوجوان دوست دارند مثل آدمهای مشهور بهنظر بیایند. آنها سعی میکنند ظاهرشان را هم شبیه آدمهای خاص بکنند. بزرگترها! به آنها یاد بدهید، برای متفاوت بودن نیازی نیست که خودشان را عجیب و غریب درست بکنند.
اگر قرار است خیلی تغییر بکنند نهایتا از 3رنگ متفاوت در پوشش شان استفاده کنند و نه بیشتر. نکته دیگر راجع به ساعت آنهاست.
استفاده از ساعتهای خیلی بزرگ که به طبع خیلی جلب توجه میکنند و حتی بیشتر از این که توجه دیگران را به آنها جلب بکند باعث تعجبشان خواهد شد.
واکنشهای واقعی
دنبال واکنشهای واقعی باشید، خیلیها نظر واقعیشان را راجعبه ظاهرتان نمیگویند. خیلیها مخفیاش میکنند، بعضیها هم برای خوشایندی شما از تیپی که ممکن است بهنظرشان مزخرف بیاید، تعریف میکنند.
دنبال آدمهایی باشید که با شما صادق هستند یا این که خیلی رک از آنها خواهش کنید نظر واقعیشان را به شما بگویند.
البته جنبهخودتان را هم بالا ببرید، نه این که دوستتان نظرش را بگوید و بعد دوستیتان به هم بخورد!
از آرایشگرتان بخواهید نظرش را در مورد مدل مویی که پسندیدهاید بگوید. ممکن است قبل از کوتاه کردن موهایتان بفهمید این مدل نه تنها به شما نمیآید بلکه چهرهتان را زشت میکند. پس بهدنبال نظرات واقعی باشید، فرقی نمیکند از چه کسی. یک تلنگر از یک دوست، یکی از اعضای فامیل یا یکی از همکاران میتواند شما را از خطر بدپوشی نجات بدهد.
اگر دوستان تان با شما رک نیستند به سراغ اینترنت بروید. ببینید تیپ کلی تان به کدام یک از بازیگران یا مشاهیر خوش پوش نزدیکتر است. پس همان طوری لباس بپوشید.
تیشرت تبلیغاتی ممنوع!
وقتی یک تیشرت با یک لوگوی بزرگ تبلیغاتی میپوشید شبیه یک بیلبورد تبلیغاتی متحرک بهنظر میرسید! دور اینگونه تیشرتها را خط بکشید. در عوض بهدنبال تیشرتهای کلاسیک با یقههای هفت بروید یا تیشرتهایی با طرحهای زیبای هنری. این روزها لباسهایی با خطوط فارسی گزینههای زیبا و با اصالتی هستند که میتوانند حالوهوای تازهای به تیپ شما ببخشند.
لباسهایی نه تنگ و نه گشاد
بهترین پیشرفتی که میتوانید برای ظاهرتان ایجاد کنید داشتن یک انتخاب هوشمندانه و با دقت است، انتخاب لباسهایی که کاملا اندازهتان هستند.
بیشتر آقایان، بهخصوص آقا پسرها، لباسهایی میپوشند که برایشان گشاد یا حتی خیلی گشاد هستند! مطمئن شوید که لباستان درست هم سایز خود شماست و نه خیلی تنگ و نه خیلی گشاد باشد. لباسهای خیلی گشاد یا خیلی تنگ تبدیل به یک بیماری مسری شدهاند! مراقب باشید!
به فروشندهها اعتماد نکنید
هیچ وقت تنها به خرید نروید زیرا به حرف فروشندهها نمیشود اعتماد کرد. بیشتر آنها خیلی کاری ندارند که این لباس به شما میآید یا نه. آنها به فکر فروش و سود خودشان هستند، شما هم به فکر سود خودتان باشید. یکی از دوستان خوشپوش و مورد اعتمادتان را با خودتان به خرید ببرید؛ کسی که مطمئن هستید با استفاده از نظراتش میتوانید خوشپوش باشید.
همیشه دقت کنید
در نهایت باید بگویم نگران نباشید! حتی اگر در مورد پوششتان اشتباه هم بکنید زمین همچنان به گردش خودش ادامه خواهد داد. از خانه بیرون بروید، به فروشگاههای خوب سر بزنید، با آدمهای خوش تیپ ارتباط برقرار کرده و به ظاهرشان توجه کنید اما دقت کنید، ببینید آیا مدل مویی که آن را روی سر فلان آقا دوست دارید به شما هم همانقدر میآید؟
بستن شالگردن که فلان دوستتان را خیلی خوش تیپ کرده برای گردن شما مناسب است یا این که گردن کوتاهی دارید و نباید از شال گردن استفاده کنید. همه چیز را با هم در نظر بگیرید و مطمئن باشید هر چقدر به خوشپوشیتان اهمیت بدهید بهخودتان اهمیت دادهاید.
یا تمام رسمی یا تمام اسپرت
لباسهایی که بالا تنه را میپوشانند باید با لباسهایی که پایین بدن را میپوشانند هماهنگی داشته باشند. جالب نیست یک پسر نوجوان یک سوئیشرت گشاد و اسپرت را با یک شلوار پارچهای هماهنگ کند یا یک بالا تنه کاملا رسمی را با یک شلوار جین همراه کند. اگر قرار است لباس اسپرت بپوشید سعی کنید تمام ظاهر شما اسپرت باشد. اگر هم قرار است، یک ظاهر رسمی را انتخاب کنید، از پیراهن و کتتان گرفته تا شلوار باید کاملا رسمی باشد.
کفش تمیز و براق
برای کفشهایتان خوب خرج کنید و خوب هم وقت بگذارید. کفشها بخش ناطق تیپ شما هستند! بله، آنها به راحتی با بیننده حرف میزنند و معمولا اولین بخش ظاهر شما هستند که بهخصوص خانمها به آن توجه میکنند. پس سعی کنید کفشهایتان همیشه تمیز باشند و از تمیزی برق بزنند. آنها را به موقع واکس بزنید. حتی اگر بهترین لباسها را پوشیده باشید و همه لباسهایتان تمیز و اتو کشیده باشند، یک کفش کثیف میتواند به راحتی آب خوردن همه اینها را از بین ببرد. حیف است که برای یک واکس 5 دقیقهای کل ظاهرتان را زیر سوال ببرید، پس حواستان حسابی به کفشها جمع باشد.
صندلوجوراب نپوشید
آقایان! صندلها درست مثل کفشها نشاندهنده سلیقه شما هستند اما لازم است یک نکته را همیشه درنظر داشته باشید، صندل شما حتی اگر زیباترین و آراستهترین مدل بین مدلهای ارائه شده سال باشد پوشیدن آن به همراه جوراب میتواند همه چیز را تنها ظرف مدت چند ثانیه خراب کند! پوشیدن جوراب فقط مخصوص کفشهایی است که جلو بسته بود. یا این که مخصوص ورزش هستند. در غیر این صورت پوشیدن جوراب به همراه صندلتان یکی از فجایع دنیای مد به حساب میآید. هیچ کس دلش نمیخواهد زیر آن صندلهای آراسته جورابی را ببیند که احتمالا به خاطر جلوباز بودن کفش کثیف هم شده؛ باور کنید.
لباسهایی بخرید که دوستشان دارید
به حراجهای آخر فصل اعتماد نکنید. خیلی از افراد وقتی میبینند فروشگاهی حراج گذاشته بدون این که واقعا به چیزی احتیاج داشته باشند وارد میشوند و یک دفعه میبینی با چند کیسه لباس بیرون میآیند. این اتفاق در مورد حراج برندها هم اتفاق میافتد. آقایان! چیزی را صرفا به این دلیل که مارکدار است و ارزان شده، نخرید. لباسهایی را بخرید که دوستشان دارید و میدانید که آنها را میپوشید، نه این که نرسیده به خانه پشیمانی سراغتان بیاید. درنظر داشتن این نکته شما را از خرج کردن یک عالم هزینه غیرضروری نجات میدهد. باور کنید!
کیفیت به جای مارک
برند بازها موقع خرید یک سوال ساده را مرتب از خودشان بپرسند: «اگر مارک این برند روی این لباس نبود، آن را میخریدم؟» واقعیت این است که خیلیها فقط بهخاطر مارک یک لباس سراغش میروند. شکی نیست که خیلی از برندها جنسهای با کیفیت و مرغوبی دارند اما خیلیهایشان هم صرفا اسم و رسمی به هم زدهاند. دنبال مارکها نباشید. بهدنبال پارچههای مرغوب باشید که به حفظ سلامتتان هم کمک میکنند. ببینید آیا واقعا مدل و طراحی آن لباس را دوست دارید. اگر پاسخ شما منفی است همان لحظه فروشگاه را ترک کنید.
برای ظاهرتان وقت بگذارید
برای ظاهرتان زمان و پول بیشتری را صرف کنید. لباسهای شما وسیله ارتباطی شما با جهان خارج است. لباسهایتان نشاندهنده شخصیت و طرز فکرتان هستند. پس هیچ عیبی ندارد اگر برایشان پول خوبی خرج کنید و وقت زیادی بگذارید. مرتب ظاهرتان را چک کنید. ببینید کدام لباسها را با هم بپوشید بهتر است. همانقدر که به تحصیلات، روابط و شغلتان اهمیت میدهید، به پوششتان هم اهمیت بدهید. پوشش بد میتواند موقعیتهای زیادی را از شما بگیرد. بر عکس، یک ظاهر آراسته و زیبا میتواند موقعیتهای زیادی را در اختیارتان بگذارد، پس هیچوقت قدرت پوشاک را دستکم نگیرید.
خوش تیپتر از رئیس؛ هرگز!
یک پله عقبتر باشید: همیشه درنظر داشته باشید که کجا مهمان هستید و میزبانتان چه کسی است. اگر همیشه حواستان به موقعیت باشد، میتوانید بهترین لباسها را برای پوشیدن در آن موقعیت انتخاب کنید. یادتان باشد اگر نمیدانید قرار است با چه جور آدمهایی مواجه شوید، بهتر است کمی رسمیتر باشید، مثلا از یک کت ساده روی لباستان استفاده کنید و در نهایت یک نکته را به یاد داشته باشید که احتمالا میتواند نجاتتان بدهد؛ همیشه از افراد مافوقتان یک پله عقبتر باشد. مثلا اگر برای مصاحبه کاری میروید بهتر از رئیستان لباس نپوشید! از ما گفتن بود!
جزئیات ساده اما تاثیرگذار
هیچوقت قدرت جزئیات را دستکم نگیرید. هماهنگی کل ظاهرتان به کنار، جزئیات هم به همان اندازه مهم هستند. جزئیات میتوانند نشاندهنده ویژگیهای خاص شخصیتی شما باشند. جالب است که این موارد جزئی اغلب تنوع بالایی دارند. یک دستمال گردن زیبا یا یک دکمه سر دست زیبا میتواند حسابی حال و هوای ظاهرتان را عوض کند و خوشسلیقگی شما را به همه نشان بدهد. یادتان باشد جزئیات از اولین مواردی هستند که در ظاهرتان موردتوجه قرار میگیرند، پس اولین کسی باشید که به آنها خوب توجه میکند.
4 نکته ساده، اما مهم
این نکات را برای داشتن ظاهری آراسته رعایت کنید
· موهای همیشه کوتاه
موها بیشترین تاثیر را روی چهره افراد میگذارند. سعی کنید همیشه موهایتان را کوتاه و مرتب نگه دارید؛ موهای کوتاه به چهره شما نظم و انضباط میدهد. بهخصوص اینکه سعی کنید همیشه موهای پشت گردنتان را اصلاح کنید چون تصویر ناخوشایندی را برای بیننده ایجاد می کنند. برای گرفتن وقت آرایشگاه هیچوقت تنبلی نکنید. این که هر چند وقت یکبار به آرایشگاه بروید به سرعت رشد موهایتان بستگی دارد اندازه موهایتان هر چقدر که هست قبل از این که قیافهتان را نامرتب کند کوتاهش کنید.
· شلوارهای مناسب
شلوارهای پارچهای گزینههای مناسبی برای تیپهای مردانه هستند اما حواستان به قد شلوار باشد. اگر قد این شلوارها خیلی بلند باشد یا چند سانتی متری بالای کفش قرار بگیرد یکی از بدترین ظاهرهای ممکن را برایتان ایجاد خواهد کرد. این نکته در مورد شلوارهای جین هم صدق میکند. شلواری که پشتش ریش ریش شده، آن هم از بس که بلند است و روی زمین کشیده میشود اصلا زیبا نیست.
· شالگردن رسمی
برای موقعیتهای رسمی شال و دستمالگردنهای آراسته گزینههایی هستند که ظاهر شما را از این رو به آن رو میکنند بهشرطی که گردن شما بلند و کشیده باشد. برای آدمهایی که غبغب دارند و گردنشان کوتاه است استفاده از دستمال گردن به هیچ وجه توصیه نمیشود چون گردنشان را بیشتر از آنچه واقعا هست، کوتاه نشان میدهد.
· خوشبو باشید
هیچچیزی به اندازه یک ادکلن خوشبو نمیتواند تیپ یک مرد را کامل کند. عطرها معمولا برای شخصیتهای مختلف ساخته میشوند. یک عطر میتواند تداعیکننده اعتماد به نفس باشد و عطر دیگر تداعیکننده اجتماعی بودن. با توجه به شخصیتتان سراغ عطرها بروید. برای عطرهایتان خوب خرج کنید. بعضی از عطرها بعد از چند ساعت بویشان از بین میرود و از آن بدتر بعضیهایشان بدبو میشوند. عطرهایتان را از فروشگاههای شناخته شده بخرید و بهدنبال آنهایی باشید که امتحانشان را پس دادهاند.
چگونه ممکن است حضرت مهدى(عج) امام دوازدهم شیعیان که بعد از وفات پدرش امام حسن عسکرى(ع) پنج ساله بود امام شود، آیا ممکن است کودکى پنچ ساله پیشوایى مسلمین را داشته باشد؟
اولا: اگر در اخبار اهل بیت (علیهم السلام) تأمل شود معلوم مى گردد که مقام نبوت و امامت یک مقام ظاهرى ناچیز نیست که هر کسى صلاحیت آن را داشته باشد بلکه نبوت مقام ارجمندى است که شخص واجد آن مقام با حق تعالى ارتباط و اتصال داشته از افاضات و علوم عوالم غیبى برخوردار مى شود، احکام و قوانین الهى بر باطن و قلب نورانیش وحى و الهام مى گردد و به طورى آنها را دریافت مى کند که از هر گونه خطا و اشتباهى معصوم است.
همینطور ولایت و امامت مقام بزرگى است که واجد آن مقام به طورى احکام خدایى و علوم نبوت را تحمل و ضبط مى کند که خطا و نسیان و عصیان در ساحت وجود مقدسش راه ندارد و همواره با عوالم غیبى مرتبط بوده و از افاضات و اشراقات الهى بهره مند مى گردد.
بواسطه علم و عمل پیشوا و امام انسانیت و نمونه و مظهر دین و حجت خداوندى است، معلوم است که هر کسى قابلیت و استعداد احراز این مقام شامخ را ندارد بلکه باید از حیث روح در مرتبه اعلاى انسانیت باشد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیبى و دریافت علوم و ضبط آنها را واجد باشد و از حیث ترکیبات جسمانى و قواى دماغى در کمال اعتدال باشد تا بتواند حقایق عالم هستى و افاضات غیبى را بدون خطا و اشتباه به عالم الفاظ و معانى تنزل دهد و به مردم ابلاغ کند پس پیغمبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتى است که خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب مى کنند، این امتیاز از همان اوان کودکى در وجود آنهان موجود است لکن هر وقت که صلاح بود و شرایط موجود شد و مانعى در کار نبود آن افراد برجسته رسماً به مقام و منصب نبوت و امامت معرفى مى شوند این انتخاب و نصب ظاهرى چنانکه گاهى بعد از بلوغ یا در زمان بزرگى انجام مى گیرد ممکن است در ایام کودکى تحقق پذیرد.
چنانکه حضرت عیسى (ع) در گهواره با مردم سخن گفت و خودش را پیغمبر و صاحب کتاب معرفى نمود. خداوند متعال در سوره مریم مى فرماید: « فاشارت الیه قالوا کیف نکلم من کان فى المهد صبیاً. قال انى عبدالله آتانى الکتاب و جعلنى نبیاً و جعلنى مبارکاً این ما کنت و اوصانى بالصلوه و الزکوه ما دمت حیاً[1]» مریم به عیسى اشاره کرد، گفتند: «چگونه با کودکى که در گهواره است سخن بگوییم؟! عیسى گفت من بنده خدایم که مرا کتاب داده و به پیغمبرى برگزیده است و هر کجا باشم مبارک گردانیده و به نماز و زکوه تا زنده باشم سفارش کرده است.
از این آیه و آیات دیگر استفاده مى شود که حضرت عیسى (ع) از همان کودکى و ایام صغر پیغمبر و صاحب کتاب بوده است.
بنابراین هیچ مانعى ندارد که کودکى در سن پنج سالگى با عوالم غیبى ارتباط داشته باشد و به وظیفه سنگین خزانه داراى و ضبط و تبلیغ احکام منصوب گردد و در انجام وظیفه خویش و اداى این امانت بزرگ کاملا نیرومند و مقتدر باشد[2].
ثانیاً: حضرت امام جواد (ع) هم در هنگام وفات پدرش نه ساله و یا هفت ساله بوده و امام رضا (ع) او را به عنوان جانشین خود معرفى نمود[3]، که سخنان و مناظرات امام جواد (ع) و حل مشکلات بزرگ علمى و فقهى توسط آن حضرت تحسین و اعجاب دانشمندان اسلامى اعم از شیعه و سنى را بر انگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمى امام وا داشته است و هر کدام او را به نحوى ستوده اند و به عنوان نمونه:
سبط ابن جوزى مى گوید: (اما جواد (ع)) در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود[4].
ابن حجر هیتمى به اعلمیت امام جواد (ع) اعتراف نموده مى نویسد: مأمون او را به دامادى انتخاب کرد زیرا با وجود کمى سن از نظر علم و آگاهى وحلم و بر همه دانشمندان برترى داشت[5].
ثالثاً: ائمه اطهار (ع) هم موضوع صغر سِنّ آن جناب را پیش بینى کرده و اعلام نموده اند تا مورد اعتراض مخالفین و معاندین قرار نگیرد. به عنوان نمونه:
قال ابو جعفر (ع): «صاحب هذالامر اصغرنا سناً و اخملنا شخصاً[6]» حضرت امام محمد باقر (ع) فرمود: حضرت صاحب الامر سن مبارکش از ما کمتر و گمنام تر است.
رابعاً: با اینکه آفرینش و خلقت ویژه انبیاء و ائمه طورى است که نمى توان آن را به افراد عادى مقایسه کرد مع الوصف در بین اطفال عادى هم گاهى افراد نادرى دیده مى شوند که از حیث استعداد و حافظه نابغه عصر خویش بوده و قواى دماغى و ادراکات آنان از مردان چهل ساله هم بهتر است ابو على سینا فیلسوف نامى از این افراد شمرده مى شود از وى نقل شده است که گفته: چون به حد تمیز رسیدم مرا به معلم قرآن سپردند و پس از آن معلم ادب پس هر چه را شاگردان بر استاد ادیب قرائت مى کردند من همه را حفظ نمودم. بعلاوه آن،استاد مرا به کتابهاى ذیل تکلیف کرد: «الصفات» و «غریب المصنف» و «ادب الکاتب» و «اصلاح المنطق» و «العین» و «شعر و حماسه» و «دیوان رومى» و «تصریف مازنى» و «نحو سیبویه» پس همه را در مدت یک سال و نیم حفظ کردم و اگر تعویق استاد نبود در کمتر از این مدت حفظ مى کردم. پس از آن شروع کردم به یاد گرفتن فقه و چون به دوازده سالگى رسیدم بر طبق مذهب ابى حنیفه فتوى مى دادم پس از آن شروع کردم به علم طب و «قانون» را در سن شانزده سالگى تصنیف نمودم و در سِنّ بیست و چهار سالگى خودم را در تمام علوم متخصص مى دانستم[7].
درباره فاضل هندى گفته شده: «قبل از رسیدن به سن سیزده سالگى تمام علوم معقول و منقول را تکمیل کرده بود و قبل از دوازده سالگى به تصنیف کتاب پرداخت[8]
بنابراین در صورتى که اطفال نابغه، داراى چنان مغز و قوایى باشند که در سنین خرد سالى از عهده حفظ هزاران مطالب گوناگون و حل مشکلات و غوامض علوم بر آیند و نیروى محیر العقول آنان باعث اعجاب گردد پس چه استبعادى دارد که خداوند متعال حضرت بقیه الله و حجّت حق و علت مبقیه انسانیت را در سن پنج سالگى به ولایت منصوب گرداند و تحمل و ضبط احکام را به عهده اش واگذار کند[9].
نتیجه آنکه عقلا و وقوعاً هیچ استبعادى ندارد که حضرت صاحب الامر (عج) به اراده و امر الهی در سن پنج سالگى پیشوایى مسلمین را به عهده بگیرد.
-----------------------------
[1]ـ مریم/29.
[2]ـ ابراهیم امینى، دادگستر جهان (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، ص1373) ص121ـ122.
[3]ـ اثبات الوصیه، ص161.
[4]ـ سبط بن جوزى، تذکره الخواص، مکتبه الحیدریه، 1383 هـ ق) ص359.
[5]ـ ابن حجر هیتمى، صواعق المحرقه (ط 2، قاهره، مکتبه القاهره، 1385 هـ ق) ص205.
[6]ـ مجلسى، بحار الانوار، (اسلامیه) ج51، ص38.
[7]ـ دادگستر جهان، ابراهیم امینى (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، 1373) ص123ـ124.
[8]ـ هدیه الاحباب، ط تهران، 1329، ص228.
[9]ـ ابراهیم امینى، دادگستر جهان، (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، 1373) ص123ـ124.
یک دوست خوب ممکن است در بیمارستان به ملاقاتتان بیاید و بگوید، "زود خوب شو" و برود. اما یک دوست واقعی کنارتان مینشیند و میگوید، "تا زمانی که خوب شوی کنارت خواهم بود!"
1. صداقت
یک دوست واقعی همیشه صادق است، تحت هر شرایطی که باشد.
این وظیفه شماست که همیشه راست بگویید حتی وقتی میدانید که حقیقت میتواند آسیب بزند و به قیمت دوستیتان تمام شود (که اگر 9 اصل دیگر را رعایت کنید این اتفاق نخواهد افتاد.)
هیچوقت چیزی را بدون اجازه برندارید، حتی اگر میدانید که دوستتان با این کار شما مشکلی نخواهد داشت. حتماً اول اجازه بگیرید.
2. اعتمادپذیری
یک دوست واقعی کسی است که بتوانید به او اعتماد کنید.
وقتی قولی میدهید باید حتماً سر آن بایستید و اگر میدانید نمیتوانید از عهده آن برآیید بهترین کار این است که صادق باشید و به دوستتان بگویید که نمیتوانید قولتان را نگه دارید.
اگر میگویید که در یک تاریخ و ساعت مشخص جایی خواهید بود یا کاری خواهید کرد، به هر قیمتی شده باید آن را انجام دهید.
3. احترام
یک دوست واقعی به زمان، اموال و اعتقادات احترام میگذارد.
• به زمان با تلف نکردن آن احترام میگذارد. سر قرارهای ملاقات به موقع میآید و اگر احتمال تاخیر بود به دوست خود اطلاع میدهد.
• به اموال با آسیب نرساندن به آن احترام میگذارد. با اموال و متعلقات دیگران با مراقبت و دوستی رفتار میکند.
• به اعتقادات با قضاوت نکردن آنها احترام میگذارد. اگر بدانید که دوستتان یکسری اعتقادات و اخلاقیات خاص دارد، به آنها احترام میگذارید، حتی اگر با آنها موافق نباشید.
4. دوست قبل از دیگران
یعنی هیچکس را به دوستتان ترجیح ندهید. برنامهتان با دوستتان را فقط به خاطر اینکه از یک نفر خوشتان آمده، برهم نزنید.
اگر کسی که از او خوشتان آمده واقعاً برایتان مهم است، میتوانید همیشه اول از دوستتان بپرسید و مطمئناً او درک خواهد کرد.
5. عاری از خودپرستی
یک دوست واقعی آرامش و راحتی خود را قربانی کرده و شما را جلوتر از خود قرار میدهد.
دوست واقعی خودخواهی ندارد و اگر بداند کاری که برای خودش منفعت مالی و مادی دارد در زندگی شما تاثیر منفی میگذارد، هرگز آن را انجام نمیدهد.
6. وفاداری
دوست واقعی وقتی به او نیاز دارید در اختیار شماست. حتی وقتی از او چیزی نخواهید.
دوست واقعی هیچوقت کاری که موفقیت و خوشبختی شما را بر هم میزند را انجام نمیدهد.
7. صبر
یک دوست واقعی با شما با صبوری رفتار میکند. وقتی اوضاع نیاز به زمان برای تغییر دارد درک کرده و حتی اگر بارها و بارها یک اشتباه را تکرار کنید درموردتان قضاوت بد نمیکند. البته تا زمانیکه برای بهتر شدن تلاش کنید.
8. با هم بخندید، با هم گریه کنید
یک دوست واقعی دوستی نیست که رفیق روزهای خوب شما باشد. او در روزهای بد هم مثل روزهای خوب کنار شماست. او شما را در موفقیتهای خودش هم سهیم میکند.
9. انتقاد سازنده
یک دوست واقعی از اینکه به شما بگوید چه کاری را اشتباه انجام میدهید نمیترسد. اگر ببیند چیزی برای شما بد است یا اینکه راه اشتباهی را میروید، از مداخله کردن واهمهای ندارد. اما همیشه انتقادات خود را با توصیههایی برای بهتر شدن شما همراه میکند.
مثلاً نباید فقط بگویید، "با این برنامه مالی جدیدت، ورشکسته خواهی شد." به او بگویید که چرا فکر میکنید برنامه مالی او با شکست مواجه خواهد شد. مثلاً بگویید، "تو میخواهی همه پولت را در چیزی غیرواقعی سرمایهگذاری کنید یا محصولاتی که میخواهی بخری تاریخ انقضا دارند و فکر نمیکنم بتوانی تا موعد مقرر 10% از آنها را هم بفروشی."
10. بخشش
یک دوست واقعی توانایی بخشیدن دارد. همه انسان هستند و همه انسانها دچار اشتباه میشوند.
حتی ممکن است یک یا دو مورد از این قوانین طلایی را بشکنیم اما اگر بدانیم که خراکاری کردهایم و واقعاً پشیمانی خود را نشان دهیم و سعی کنیم جبران کنیم، یک دوست واقعی میتواند ما را ببخشد (فقط دقت کنید که سر یک موضوع مشابه دوباره اشتباه نکنید زیرا بخشش هم محدودیت دارد.)