برخی برخوردها با خانواده همسر هنگام دخالت از جانب آن ها جز این که وضعیت را بدتر می کند، هیچ تأثیری نخواهد داشت. یکی از بدترین انتخاب ها برخورد با خانواده همسر و جواب دادن به آنان است. این مقابله کردن تنها اثری که دارد از بین رفتن احترام بین افراد خواهد بود و در طولانی مدت به روابط همسران آسیب های جدی وارد می سازد. پیش از این که روابط تان مختل شود سعی کنید از روش های دیگر، که ۴ مورد از آن ها را در ادامه معرفی می کنیم، استفاده کنید.
اندازه نگه دار!
ساده ترین راه برای کم کردن میزان دخالت ها تنظیم روابط به اندازه معقول است. اگر می بینید میزان دخالت ها بسیار زیاد است و از سویی امکانش را دارید، میزان زمان حضور در خانه آنان را کاهش دهید، البته نه این که دفعات را کم کنید، بلکه فقط می توانید زمان هر بار حضور را کاهش دهید. مثلاً در عوض این که از ظهر تا شب در خانه آنان به سر ببرید، فقط یک یا دو ساعت آن جا بمانید. از طرفی سعی کنید زمانی که آنان نیز به خانه شما می آیند برنامه هایی برای شان ترتیب دهید تا مشغول باشند، مثلاً می توانید سی دی فیلم یا سریالی را بخرید و با آن ها تماشا کنید. با اینراهکارهای ساده می توانید تا حدی از میزان دخالت ها کم کنید اما قطعاً این روش ها کافی نخواهد بود.
از خودتان شروع کنید
گاهی اوقات، شاید احساس نکنیم اما زمانی که خود به خانه والدین مان می رویم، در مورد چیدمان خانه آن ها، برنامه های زندگی شان یا دیگر موضوعات نظر می دهیم و البته اسم این کار خود را دخالت نیز نمی گذاریم. اگر شما نیز اهل مشاوره دادن اجباری به خانواده خود هستید، بهتر است این کار را ترک کنید، چون در غیر این صورت باید منتظر مشاوره های اجباری آنان باشید. به صورت کلی هم بد نیست قبل از اظهار نظر درباره موضوعات مرتبط با والدین خود یا همسرتان اول با خود فکر کنید که اگر آن ها درباره موضوعات این چنینی در زندگی شما نظر بدهند از این کار استقبال خواهید کرد یا خیر.
صحبت اضافه ممنوع
این عادت را بسیاری از افراد دارند، زمانی که حرف برای گفتن کم می آورند شروع به صحبت از هر دری می کنند و در نتیجه ممکن است برنامه ریزی های آینده شان را نیز مطرح کنند یا آرزوهای شان را نیز با دیگران در میان بگذارند. این کار می تواند در طرف مقابل این طور تفسیر شود که شما به دنبال مشورت گرفتن هستید. در جمع های دوستانه این عادت شاید چندان عارضه ای نداشته باشد،اما در مقابل بستگان همسر احتمالاً می تواند مشکلاتی را ایجاد کند، چرا که ما به صحبت های اقوام همسرمان به صورتی متفاوت از دوستان مان گوش می کنیم و ممکن است بسیار زود صحبت های آنان را به عنوان دخالت در نظر بگیریم. شاید بهتر این باشد تا زمانی که تصمیم قطعی در موضوعی نگرفته ایم کمتر درباره آن صحبت کنیم. .
گفت وگو با خانواده
اگر دخالت های خانواده همسر شما ادامه پیدا کرده و به شدت باعث آزار شما شده است و راهکارهایی که تا به حال نیز انجام داده اید مثمر ثمر نبوده احتمالاً بهترین گزینه صحبت کردن همسرتان با خانواده اش در این باره است. اگر شما یا همسرتان می خواهید با خانواده خود در چنین موردی صحبت کنید بهتر است به چند نکته در این زمینه توجه داشته باشید. اول این که در زمان عصبانیت این کار را انجام ندهید. در زمان صحبت حتماً به ویژگی های مثبت آنان اشاره کنید و نشان دهید قدردان زحمات شان هستید. توضیح دهید برخی برخوردهای آنان به رغم نیت خوب شان موجب سوء تفاهم شده است. این موارد را به صورت مشخص و با تعیین مواردی که به نظر شما دخالت بوده است؛ توضیح دهید. در زمان صحبت به هیچ عنوان آنان را تهدید به قطع رابطه یا برخوردهای دیگر نکنید و البته در هر شرایطی احترام شان را نگه دارید و در آخر، هیچ وقت از قول همسرتان و این که او ناراحت شده است با والدین خود صحبت نکنید بلکه موضوع را به عنوان مسئله ای مشترک بین شما و همسرتان مطرح و از ضمایر جمع مانند «ما» استفاده کنید.
نفرت، ناامیدی، ناراحتی، طرد شدگی، عصبانیت، حسادت، پریشانی، ضعف، شکست، دلسرد شدن، افسردگی، انتقام، آزردگی ، ….
شما هم فقط به این دلیل که یک نفر پشت سرتان حرف زده است، دچار این احساسات شده اید؟ وقت آن رسیده که همه آنها را کنار بگذارید. ما به شما میگوییم چرا دیگران پشت سرتان حرف میزنند و برای کنار آمدن با آن چه میتوانید بکنید.
چرا آدمها پشت سرتان حرف میزنند؟
۱) شما فردی موفق هستید
در بسیاری از موارد، آدمها وقتی پشت سرتان حرف میزنند که شما به چیزی رسیده باشید که آنها قدرت آن را نداشته باشند. پیشرفتهای حسادت آور است که معمولاً جرقه شروع غیبت پشت سر شما میشود. کسانیکه خیلی موفق باشند معمولاً محبور میشوند پوسته هنجارهای اجتماعی و فرهنگی را بشکنند. این واقعیت دلیل غیبت کردن دیگران پشت سر شما است، چه در مدرسه، چه دانشگاه و چه محل کار.
خواننده ای مشهور بنام X را در نظر بگیرید. نمیخواهیم بحث کنیم که او خواننده خوبی است یا نه. اما مطمئناً همه شما میلیونها «من از X متنفرم»هایی که در فیسبوک هست را دیده اید. دلیل آن ممکن است این باشد که X بسیاری از هنجارهای سنتی موسیقی را شکسته است.
۲) به جنبه های خوب زندگی شما حسادت میکنند
بگذارید باز مثال بزنیم. آقای X در کمتر از ۶ ماه وارد شرکت ABC شده، ترفیع گرفته و مدیر میشود. آقای Y و خانم Z از دو سال پیش در آن شرکت مشغول به کار بوده و مشتاقانه منتظر ترفیع گرفتن به همان مقام بوده اند. اما این تازه وارد، آقای X، از آنها جلو زده است. آقای Y و خانم Z همه روز مشغول حرف زدن پشت سر او هستند.
ترفیع گرفتن در محل کار فقط یک نمونه بود. واقعیت سخت زندگی این است که وقتی به چیزی که به دست آورده اید یا انجام داده اید حسادت کنند، شروع به حرف زدن پشت سرتان خواهند کرد.
۳) کار بهتری برای انجام دادن ندارند
حرف زدن دیگران پشت سرتان به این معنی است که واقعاً کار بهتر و مفیدتری برای انجام دادن ندارند. مطمئناً همه ما میخواهیم که زندگی مفیدتری داشته باشیم، بسیار پرمفهوم تر از غیبت کردن و حرف زدن پشت سر این و آن. این فقط نشانگر یک واقعیت است: آنها افرادی بیچاره و قابل ترحم هستند.
وقتی دیگران پشت سرتان حرف میزنند چه بکنید
۱) هیچ کاری نکنید
یکی از اولین کارهایی که باید بفهمید و درک کنید این است که هیچ کاری از دستتان برنمی آید. ممکن است بتوانید یک نفر که پشت سرتان حرف زده است که خاموش کرده یا توجیه کنید اما اینکار را درمورد چند نفر در دنیا میخواهید انجام دهید؟ آیا میدانستید که آدمی مثل استیو جابز هم منتقدان زیادی داشته که از شیوه مدیریت و بازاریابی او و حتی شخصیتش خوششان نمی آمده؟ نکته ای که میخواهیم عنوان کنیم این است که علیرغم هر کاری که در زندگیتان میکنید و میزان موفقیتتان، همیشه آدمهایی هستند که مخالف شما باشند و برای پایین کشیدن شما ممکن است پشت سرتان حرف بزنند.
۲) بفهمید که آنها هیچ اهمیتی ندارند
آدمهایی که پشت سر شما حرف میزنند، در زندگیتان اهمیتی ندارند. اگر واقعاً آدمهای مهمی در زندگی شما بودند، طرف شما بودند، درست است؟ شادی و خوشبختی واقعی شما به پیشرفت و سلامت خود و عزیزانتان بستگی دارد. هر چه که دیگران میگویند، احساس میکنند یا انجام میدهند نباید بر خوشبختی و طرزفکر شما اثر بگذارد. قبل از اینکه دیر شود این مسئله را درک کنید.
۳) وقتی از آنها میگذرید، با اعتمادبه نفس لبخند بزنید
بدترین ضربه به کسی که پشت سر شما حرف میزند این است که ببیند با اعتمادبه نفس کامل به آنها لبخند میزنید؛ لبخندی که میگوید «من میدانم که پشت سرم حرف میزنید اما برایم مهم نیست!» وقتی از کنارشان عبور میکنید، طوری راه بروید که انگار خوشبختترین آدم روی زمین هستید.
۴) به حرفهایشان بخندید
یکی دیگر از بدترین ضربه هایی که میتوانید به کسانی که پشت سرتان حرف میزنند وارد کنید، شادی و خوشبختی شماست. این واقعیت که این کار آنها اهمیتی برای شما نداشته و اذیتتان نکرده است به معنی شکست آنهاست.
۵) احساس قربانی شدن نکنید
همانطور که احتمالاً تا حالا متوجه شده اید، موقعیتی که دیگران پشت سرتان حرف میزنند به موفقیت شما در چیزی که توسط آنها مورد حسادت واقع شده بستگی دارد. این فقط به یک واقعیت منتهی میشود: از همان ابتدا شما پیروز میدان بوده اید. نقشتان را بعنوان برنده، بازی کنید، جشن بگیرید و از این واقعیت که حتماً ارزشمند بوده اید که درموردتان حرف میزنند، لذت ببرید.
۶) دستگاه پشتیانی خودتان را داشته باشید
بله، همه ما دوستان و همکارانی داریم که مراقب ما هستند. اگر شما اینطور نیستید، دلیلی برای ترسیدن وجود ندارد زیرا همه ما باید از جایی شروع کنیم، درست است؟ با محبت کردن به اطرافیانتان شروع کنید. هر روز برای مهربان بودن تلاش کنید. با این روش طرفدارانی برای خودتان درست خواهید کرد. داشتن یک سیستم پشتیبانی سالها طول میکشد، پس صبور باشید و هر روز را یک چالش جدید ببینید.
۷) برای رویارو شدن با آنها خوب برنامه ریزی کنید
واکنش بد در چنین موقعیتی کمکتان نخواهد کرد. فقط این واقعیت را ثابت خواهد کرد که از نظر ذهنی تحت تاثیر آن حرفها قرار گرفته اید. آرام باشید و از این مهمتر نشان دهید که شایعاتی که درموردتان شکل گرفته است هیچ اهمیتی برایتان ندارد. اگر لازم است در موقعیتی مثل این برخورد کنید، باید خوب برنامه ریزی کنید. با این افراد پشت درهای بسته صحبت کنید تا کس دیگری از ماجرا باخبر نشوید.
پژوهش ها نشان می دهد، که با ثبات ترین ازدواج ها آن است که زن وشوهر بیش ترین شباهت ها را با هم داشته باشند. بعضی از روانشناسان شباهت های بین زوجین را در حکم سپرده بانکی مشترک تلقی کرده و اشاره می کنند. اگر میزان سپرده بانکی شما کم تر باشد در مقابل بحران اقتصادی و اجتماعی بهتر می توانید مقاومت و احساس امنیت کنید. در غیر این صورت دچار مشکل می شوند. این تشبیه نشان می دهد هر چه قدر میزان تشابه بین زوجین بیشتر باشد کمتر دچار بحران می شوند.
تشابه در ازدواج
چه تشابه هایی لازم است؟
- هوش: اگر هوش زن وشوهر به یک اندازه باشد رابطه زناشویی آنان با گرفتاری کم تری روبرو می شود.
- ارزش ها: لازم است که زن و شوهر به بسیاری از ارزش ها وحدت نظر داشته باشند. مثلا: مهم است زن و شوهر از نظر معنوی و یا درک اقتصادی اختلاف نظر زیادی نداشته باشند.
- علائق: اگر زن وشوهر در بسیاری از زمینه ها علائق مشترک داشته باشند زندگی به کامشان شیرین خواهد شد.
با این حال زن و مرد ذاتا با همدیگر تفاوت هایی دارند که شناخت این تفاوت ها می تواند باعث شود طوری رفتار کنند که با هم به اختلاف نخورند. تفاوت های میان زن و مرد تفاوت های عمده ای است. برخی از این تفاوتها ریشه در عوامل فیزیولوژیکی و زیستی و بعضی نشأت گرفته از عوامل اجتماعی و فرهنگی و باید در ازدواج و زندگی مشترک به آن توجه کرد.
ازجمله:
1- دیدگاه زنان و مردان نسبت به مسائل جنسی کاملاٌ متفاوت است: این تفاوت ریشه نسبی دارد. رابطه جنسی در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده ولی در مردها بیشتر جنبه فیزیولوژیکی دارد.
2- برای مردان استقلال اهمیت بسیاری دارد: آنها می خواهند در مورد مسائل مالی معملات و سایر موارد مشابه مستقل باشند. و مخالفت همه و عدم توجه وی به این نکته می تواند مشکلات و موانعی را در زندگی مشترک ایجاد کند زیرا مرد تصور می کند که به استقلالش لطمه خورده است.
3- زنان می خواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت می دهند: چنانچه حس کند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته به شدت آزرده شده و واکنش های شدید عاطفی نشان می دهد.
4- مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است: با مراجعه به فرهنگ های مختلف در جوامع گوناگون خواهیم دید که مردها به عنوان قدرت اول خانواده شناخته شده است. البته، این مسئله را باید جدا از تبعیض جنسی میان زن ومرد به حساب آورد. در خانواده ها که زن بدون نظر خواهی و مشورت همسرش درباره ی مسائل خانوادگی تصمیمی اتخاذ می کند با این که قدرت اول خانواده است، مشکلات زیادی مشاهده می شود. البته این که مردها قدرت اول خانواده باشد به این معنا نیست که مرد همانند یک دیکتاتور عمل کند بلکه منظور نقش مدیریتی است.
5- صحبت کردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است: زنان با دور هم جمع شدن و حرف زدن بسیاری از نگرانی ها و اضطرابها و ناراحتی های خود را تخلیه می کنند و تمایل به ارتباطات اجتماعی در زنان بیشتر از مردان است. چنانچه درک و آگاهی زن ومرد به این خصوصیات ضعیف باشد، مطمئاٌ آنها را دچار سوء تفاهم های جدی در زندگی مشترک می کند.
6- نگاه مردان به مسائل کلی تر است : مردها معمولاٌوارد جزئیات و نکات ظریف نمی شوند در حالی که زنها به عمق مسائل و اجزای ریز در ارتباطات توجه زیادی دارند و این خصوصیت زن و مرد باعث می شود، که زن تصور کند که مرد درباره بسیاری از مسائل بی دقت است و مرد نیز تصور کند که همسرش فردی حساس و ریز بین است.
7- زن ها عاطفی تر از مردها هستند: تفاوت عمده بین زن ومرد عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است که زنها از مردها دارند. مثلاٌ زنی که همواره تاریخ دقیق روز ازدواج، تاریخ تولد و مانند آن را به یاد دارد وقتی با شوهری روبرو می شود که نسبت به این مسائل بی اعتنا است نخستین احساسش این است همسرش نسبت به او بی علاقه است و ادامه چنین تفکرات منفی در مدت زمان اندک موجب سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترک می شود. لذا آگاهی از این نکات ضمن آنکه از ناراحتی های بسیار زیادی جلوگیری می کند. احساس توانایی و مهارت زندگی مشترک را در شخص رشد می دهد.
با تفاوت ها چه کنیم؟
چیزی که تحمل تفاوت ها را ساده تر می کند، همدلی است. یعنی پذیرفتن این که تنها زاویه دید شما مهم نیست و باید گاهی دنیا را از چشم همسر خود ببینید. همدلی با افراد مهارت خاصی می خواهد. همدلی به معنی توانایی درک و فهم احساسات دیگران است، به طوری که فرد بتواند خود را به جای دیگران بگذارد. از دید او به موضوع نگاه کند و احساسات او را درک کند. همدلی به معنی تایید رفتارهای فرد مقابل نیست بلکه فقط به این معنی است که او و شرایط او را درک می کنیم.
همدلی به برقراری ارتباط عمیق و صمیمی با افراد کمک می کند گاهی افراد به اشتباه تصور می کنند تفاهم به این معنی است که با فرد مقابل کاملاٌ هم فکر و هم عقیده باشیم در حالی که چنین تصوری از پایه اشتباه است، زیرا هیچ گاه نمی توان دو نفر را یافت که شبیه هم باشند اختلاف در دیدگاه ها، علائق ها، آرزوها، سلیقه ها، امری طبیعی و عادی است.
حرف زدن همسران
اصول مهارت همدلی
1- به صحبت های دیگران خوب گوش کنید.
2- با احساس و عواطف طرف مقابل تان همراه و هماهنگ شوید.
3- به احساسات و هیجان های طرف مقابل تان توجه داشته باشید.
4- خود را به جای طرف مقابل بگذارید.
5- در همدلی با طرف مقابل از جمله های قاطع استفاده نکنید.
اثرات همدلی
1) عامل پیشگیری بسیاری از رفتارهای ناخوشایند می شود.
2) در طرفین احساس خوشایند و مثبت به وجود می آورد.
3) فرد را از احساس تنهایی نجات می دهد.
4) موجب اخذ تصمیم های صحیح تر می شود.
5) از بسیاری تعارضات و سوء تفاهم ها جلوگیری می کند.
6) همدلی به جا و مناسب موجب تعدیل و اصلاح شناخت، احساس و رفتار می شود.
7) در تحکیم روابط همسران می تواند نقش مهمی داشته باشد.
8) احساس آرامش و قوه ی ادارک فرد را افزایش می دهد.
9) موجب افزایش اعتماد به نفس می شود.
10) زمینه شناخت بهتر و بیشتر از دیگران را فراهم می آورد.
11) روابط خانوادگی و اجتماعی را بهبود می بخشد.
12) امنیت روانی و آسایش خاطر را تقویت می نماید.
13) میل به شرکت در فعالیت های گروهی را افزایش می دهد.
14) بیان احساسات خود و درک احساسات دیگران را آسان تر می کند.
منبع: خراسان، گفتگوی دینی
برخـی افراد ممکن است با خواندن این مقاله پیشنهادات من را غیر اخلاقی و غیر منـصـفانـه تلقی کنـنـد. بـه بـازی گرفتن احساسات دیگران کار نـا پـسـندی است بـخـصوص کسانی که بسیار دوستتان دارند. خیلی خوب میشد هر کسـی را کـه خـواهان او بـودیـد سـهـل و آسـان بـه دست میاوردید بدون آنکه نیاز به نقش بازی کردن داشته باشید.
اما متاسفانه دنیای واقعی همیشه اینگونه عمل نـمـی کند. بعضی وقتها شما به امید بدست آوردن فرد خاصی ماهها خود را به آب و آتش میزنید به عشق او زنـدگی می کنـید و حسرت داشتنش را می کشید و عاقبت بدون ثمر و نتـیجـه ناکام می مانید. و آنـجاسـت کـه راهـکـارهـای ذیل ناگهان همچون موهبتی آسمـانـی جـلـوه گـر خـواهند شد.
البته توصیه های من سحر و جادو نبوده و آنگونه نیز نمی بـاشـد که شخصی را برغم خواست و میل باطنی و با بکارگیری این تکنیکها وادار بـه آن کند که دلباخته و عاشق شما گردد. کاری که این تکنـیـکها انجام می دهند شـانـس و اقـبـال را به مقدار زیادی به سود شما افزایش می دهند. آیا این کار شرورانه و نادرست است؟ من اینطور فکر نمی کنم بنابراین به مطالعه خود ادامه دهید.
_ زیاد معاشرت کنید... سپس غیر قابل دسترس گردید
هـر چه بیشتر با شخصی ارتباط داشته باشید آن شخص بیشتر شما را دوست خواهد داشت. این را دیوید لیدمن متخصص رفتار انسانها بیان می کند. در واقع حق با اوسـت. چندین مطالعه دیگر نشان داده کـه در مـعـرض قـرار گـرفـتن مکرر با هر محرک خاص ما را نسبت به آن محرک علاقه مند تر می گرداند. (تنها زمانی این نظریه صدق نمی کنـد کـه واکنش اولیه ما به آن محرک منفی باشد).
بنابراین در ابتدای آشنایی از آنکه کناره گیـر، گریزان و غیر قابل دسترس باشید، پرهیز کنید. در عوض به دنبـال بهانه های فراوان برای آنکه وقت خود را با وی بگذرانید باشید.
اکنون حواستان را کاملا جمع کنید چون این مرحله زیرکانه بوده و احتیاج به مهارت دارد. درست زمانی که مطمئن شدید که او را مجذوب خود کرده و محبوب گشته اید به تدریج معاشرت خود را کاهش داده و کمتر در دسترس قرار گیرید و این کـار را تـا زمانی کـه وی دیگر شما را دیگر ملاقات نکرده و نبینـد ادامه دهید. شـما هم اکنون "قانون کمـیابی" را بطور مؤثر بکار گماردید. همه ما واقف هستیم که: مردم خـواهـان چیزهایی هستـند که نمیتوانند داشته باشند.
همیشه در دسترس بودن شـما سبب کاهـش ارزش و شـان شما می گردد. برای مثال هـرگـاه پـایتان را از در خانه بیرون بگذارید و با توده عظیمی از الماس بروی زمین روبرو گردید، کم کم برایتان عادی شده و دیگر آنها را بچشم سنگهای گرانبها و ارزشمند نخواهید نگریست. این قانون کمیابی است که سبب میشـود بـیشتر طالب آنها گردید.
با آنان باشید و سپس کمیاب گردید و مشاهده خواهید کرد محبوب تر می شوید. ما مرتبا در مورد مسایلی چون شور و اشتیاق، جـاذبـه جـنـسـی و عـشـق صحبت به میان میاوریم اما به "شباهت ها" اشاره ای نمی کنیم . بـایـد آگـاه باشیم افراد با خصوصیات متضاد در بلـنـد مـدت جـذب یـکدیـگر نـمی شوند.
ما همواره در جستجوی شباهتها میان خود و شریک زندگیمان می بـاشیم. اغـلب ما بـا گـشـتـن و مـعـاشرت با دوستانی که مورد علاقه مان نمی باشند ترس داریـم پس چـرا با مـعشـوق خود چنین کنیم؟ علاقمند بودن و دوست داشتن کسی بسیار مهم تر از آن است که ما عاشق آن فرد باشیم. تنـها شباهت های اخلاقی و شخصیتی ما نیست که حائز اهمیت می باشد. هرگاه شما با فردی کـه از لـحاظ ظاهـر شبـیـه شـما باشد آشنا گردید، احتمال آنکه وی شیفته و دلباخته شما گردد ۴ برابر بیشتر می باشد.
_ کار دلپسندی برایش انجام ندهید.... بـگذاریـد او برایتان کارهای دلپسندی انجام دهد
هرگاه شما کار پـسـنـدیـده ای بـرای شـخـصی انجام دهید، از دو جهت احساس خوبی خواهید داشت : احـساس خـوشـنودی از خـودتان و صمیمیت با فردی که شما اندکی با عملتان لوسش کرده اید.
ما معمولا بمنظور توجیه زحمات و یا هزینه هایی که صرف فرد مورد نظر کرده ایم در شایستگی و استحقاق وی مبالغه وخیالپردازی میکنیم. سـرانجام آنکه:ما آن فرد را بیشتر دوست خواهیم داشت.هرگاه شخصی برای ما کار پسندیده ای انجام میدهد، خوشنود میگردیم.
اما در کنار آن احساسات ناخوشایند دیگری نیز تظاهر خواهند کرد. گاه غرق در هیجانات می شویم.
در تـنگنا قرار می گیریم که مانند همان فرد بامعرفت که آن لطف را در حق شما کرده عمل نماییم یعنی آنکه لطفش را جبران کنیم. و حتی زمانیکه آن عمـل نـیک از سوی شخصی صورت می گـیـرد کـه شـما علاقه وافری به وی داشته اما نسبت به احساسش نسبت به خودتان مردد هستید، مسئله بسیار بغرنج تر میگردد. متوجه منظورم می شـوید؟ هنگامی که ما شیفته و شیدای شخصی می شویم، ناگزیریم برای او کارهای لطف آمیزی انجام دهیم.اما بهتر آنست اجازه دهید او شما را لوس کند.
_ به او نگاه کنید...
زیـک روبیـن روانـشـنـاس دانشگاه هاروارد مطالعه ای را صورت داد تا دریابد آیا قادر است عشق را بطور علمی توسط ضبط مدت زمانی که دو عاشق بیکدیگر چشم دوختـه انـد، مورد اندازه گیری قرار دهد. وی دریافت که دو فردی که عمیقا عاشق یکدیگر می بـاشند ۷۵ درصد از زمانی را که گفتگو می کنند، به همدیگر نگاه می کنند. و هـنـگـامی که فرد ناخوانده ای به میان صحبتشان وارد میگردد آهسته تر روی از یکدیگر برمی گـردانـنـد. در گـفـتـگوهـای معمولی افراد ۳۰ تا ۶۰ درصد از وقت را به نگاه کردن به یـکدیـگر اخـتـصـاص می دهند.
اهمیت مقیاس روبین واضح می باشد : احتمال آنکه بگوییم دو فرد تا چه میزان عاشـق و دلبـاخته یـکدیـگر هستند را می تـوان بـا انـدازه گیـری مـدت زمـانـی کـه آن دو عاشقانه به یکدیگر زل می زنند تخمین زد.
برخـی روانـکاوان از آن در حین مشاوره برای آنکه دریابند تا چه اندازه زوجین به یکدیگر علاقه و عشق دارند سود می برند. هـمچنین این موضوع اطلاعات سودمند زیادی را بـرای آنـکه بـخواهید شخصی دلباخته شما گردد در اختیارتان قرار میدهد. اینگونه که: هرگاه به شخصی که دوسـتـش می دارید در حین گفتگو ۷۵ درصد از زمان به وی نگاه کنید. با این کار مغز آن فرد را فریب میـدهید. مـغز آن شخص آخرین باری که فردی تا این اندازه به او نـگـاه کـرده را بـخاطر آورده و تـحلـیـلش از این نگاه طولانی، وجود عشق و علاقه خواهد بود.
در نتیجه این طـور مـی انـدیـشد که عاشق شما است و مغزش شروع به ترشح فنیل اتیلامین (PEA) می کند. ایـن مـاده از خانواده آمفی تامین ها میباشند که توسط سیستم عصبی ترشح میگردد.هنگامی که ما عاشق میشویم PEA همان عاملی است که سبب تعریق کف دستان، احساس دل آشوبی، و افزایش ضربان قلب میشود.هر چه شخصی که شما خواهانش میباشد PEA بیشتری بدرون جریان خونش جاری گردد احتمال آنکه او دلـبـاخـتـه شـمـا گـردد افـزایـش میـیابد. زمانی که شما نمی توانید صادقانه فردی فرد بی رغبـتـی را وابسته خود کنید، بکارگیری این تکنیک تولید PEA را کاملا میسر خواهد نمود. امتحان کنید.مطمئن هستم از نتیجه کار خود شگفت زده خواهید شد. زمـانـی کـه بـا شخصی هستید به وی حس عاشق بودن را القا کنید و اینکه او سـرانـجـام بـاورش شـود که عاشق شما است، زیاد بطول نخواهد انجامید.
_ روی برنگردانید...
دیـگر یـافته های تعیین کننده در تحقیقات روبین : اگر فردی بـه زن و شوهری که در حـال گفتگو هستند، ملحق گردد، مدت زمان زیادی طول می کـشـد تـا نگاه آن زوج از یکدیگر منحرف شده و به نفر سوم برگردانده شود. باز هرگاه این عمل را با شـخصـی کـه هنوز دلباخته شما نگشته بکار بندید، به او طوری القا میکنید کـه گویی دلبـاخته شماست و باعث سرازیر گشتن مقدار بـیـشـتـری PEA داخـل جریان خونش می شـوید.
لئیل لونـز، مـتخصص روابط انسانها، این تکنیک را "چشمان آب نباتی" نـام نـهـاده. چشمانتان را به چشمان فردی که دوستش می دارید قفل نموده و ثابت در همان حالت نگه دارید. حتی زمانی که او صحبتـش پـایـان یـافـت و یا آنکه شخص دیـگـری به شما مـلـحـق شد، روی برنگردانید. وقتی سرانجام خـواسـتـیـد چشمانتان را از چشمانش برگردانید (پس از ۴-۳ ثانیه) آن کار را با بی میلی و آهستگی انجام دهید دقیقا مانند آنکه توسط یک آب نبات به یکدیگر چسبیده اید. شاید این تکنیک زیاد سودمند به نظر نرسد ولی باور کنید هرگاه بطور صحیح صورت گیرد از تعجب نفس شما را بند خواهد آورد.
اگرآنقدر کمرو و خجالتی می باشید که قادر نیستید مستقیما به چشمها خیره شـویـد از تکنیک آب نـبـات صـرف نظر کرده و از این روش استفاده نمایید.بفردی که وارد گفتگوی شما شده روی برگردانده اما به محض آنکه سخنان آن فرد پایان یافت، بـه سرعت چشمانتان را به سمت شخص مورد علاقه خود بازگردانید. این یک حرکت بررسی کنـنده است. شما میـخواهید واکنش وی را از آنچه گوینده بیان داشته مورد بررسی قرار داده و بـه وی تفهیم کنید که بیش از آن فرد به او علاقه مند هستید.
_ از علم مردمک سنجی کمک بگیرید...
ما هـمگی با حالت چشمها پیش از خواب آشنا هستیم وقتی بـه آنها مینگریم نگاهـی خمارآلود است. شما تنها به یک چیز برای ایجاد حالت چشمان پیش از خواب نیاز دارید: مردمک های بزرگ و متسع. بر طبق علم مردمک سنجی این عاملی اسـت کـه هـمه ما به آن پاسخ می دهیـم. شـما قادر نیستید مردمک چشم خود را آگاهانه کنترل کنید (به همین خاطر است که می گویند چشمها هیچگاه دروغ نمیگویند).
اما شما می توانـیـد با ایجاد شرایط مناسب حالت مردمک منبسط را پدید آورده و به نتیجه دلخواه بـرسید. ابتدا نور را کاهش دهید. هـرگاه میـزان روشـنـایـی و نـور مـحیـط کاهـش یابد مردمک چشمها متسع میگردند. به همین خاطر است که استفاده از نور شمع و یا کلیدهای کاهنده نور چراغها در رستورانهای رمانتیک ضروری میباشد. تنها با ملایم کردن و کاهش نور نیست که چهره ما جذاب تر بنظر میرسند، مردمکهای منبسط نیز سودمند هستند.
دانشمندان ۲ تصویر از یک زن را به مردان نشان دادند. هر دو تصویر یکسان و مشابه بود یکی از دو تصویر طوری دستکاری شده بود که مـردمک چشـمـها بـزرگـتـر بـنـظر بـرسنـد. زمانی که تصویر دستکاری شده را نشان مردان دادند، آنهـا زن را در تـصـویـر دسـتـکاری شده، ۲ برابر جذابتر از تصویر واقـعـیـش تـشـخیـص دادنـد. بـروی چهره مردان نیز آزمایش مـشـابـهـی صـورت گـرفـت و بـه زنـان نـشـان داده شـد و نـتایج مشابهی حاصل گشت. همچنین هنگامی که ما به چیزی علاقه داریم و دوستش می داریم می نگریم، مـردمک چشمانمان باز بزرگتر و متسع می شوند.
این را نیز می تـوان تـوسـط تـصـاویـر به اثبات رساند. این بار پژوهشگران تصویر یک زن زیبا را میـان تـعداد زیـادی از تـصـاویر معمولی و پیش پا افتاده قرار دادند سپس تغییر اندازه مـردمـک چـشمهای مردان حین مشاهده آن تصاویر را مورد بررسی قرار دادند. بدون اسـتـثـنـا مـردمـک چـشـمهـای مردان بروی تصویر مورد نظر منبسط می گشت. این یعنی که هرگـاه شـمـا شـدیدا مجذوب شخصی شده باشید باید تا حالا مردمک چشمانتان مانند حفره های سیاه متسع و بزرگ شده باشد!!
مجله موفقیت:
1- بیا با هم حرف بزنیم
شاید ظاهر این جمله صلح طلبی و تلاش برای برقراری یک رابطه دوستانه و عاشقانه باشد اما معمولا واقعیت برخلاف این است. زنان این جمله را زمانی بر زبان می آورند که مشکلی بروز کرده و آنها را به آستانه انفجار رسانده، همسرشان متوجه ناراحتی و تغییر رفتار او نشده و بهانه گیری هم نتوانسته او را آرام کند پس برای او راهی جز این باقی نمانده که از شوهرش بخواهد با هم صحبت کنند.
آقایان در این لحظه هرگز فکر نکنید که می توانید آزادانه هر چه را خواستید در این گفت و گو به او بگویید برعکس باید کاملا محتاط بوده و حساب شده صحبت کنید.
2- مرد باش
شنیدن این جمله از زبان خانم ها برای هر مردی بسیار آزاردهنده است چرا که معنی این جمله چیزی جز این نیست که به نظر من، تو مرد ایده آل نیستی. مردان همواره سعی می کنند برای همسرانشان اسطوره ای قدرتمند باشند و این جمله درست مانند یک پتک آن اسطوره را می شکند.
3- سرم درد می کند
معنی این جمله را خانم ها خودشان بهتر از هر کس دیگری می دانند، شاید اگر از مردان معنی این جمله را بپرسید آنها در لحظه پرسیده شدن سوال نتوانند معنی آن را بگویند اما در شرایط خاص، زمانی که همسرشان چندان سرحال و خوش اخلاق نیست ناخودآگاه به خوبی متوجه می شوند که معنی «سرم درد می کنه» چیزی جز این نیست که امشب حوصله محبت کردن ندارم، لطفا طرف من نیا.
بهترین توصیه ای که می توانیم به شما آقایان بکنیم این است که در این شرایط کمی مراعات کنید، یک قرص مسکن به او بدهید و سعی کنید امشب شوهر خوبی برایش باشید تا از دلخوری های بعدی در امان بمانید.
4- پدرم، این کار را نمی کردند
این کار مقایسه مرد با فرد دیگری است. کمتر کسی را می بینیم که از مقایسه شدن با دیگران ناراحت نشود.
5- به چه چیزی فکر می کنی؟
این سوال خانم ها دخالت در شخصی ترین حریم مردان یعنی افکار آنهاست، مردان دوست دارند افکارشان تا زمانی که عملی نشده اند همچنان شخصی و مخفی باقی بمانند. آقایان زمانی که به موضوع مهمی فکر می کنند دوست ندارند مورد بازجویی قرار گیرند.
6- چه فرقی کرده ام؟
آقایان عزیز امیدوارم شانس بیاورید و متوجه تغییر او بشوید در غیر اینصورت گرفتار مشکلات بعدی خواهید شد. در ضمن سعی کنید در کوتاهترین زمان ممکن این تغییر را بیابید چون هر چه زمان بیشتری بگذرد او را بیشتر از خودتان ناامید می کنید. همسرتان کوچکترین تغییر شما را در کوتاهترین زمان ممکن متوجه می شود و انتظار دارد شما نیز چنین باشید و وای به زمانی که چشمان شما مانند چشمان همسرتان تیزبین ودقیق نباشد.
7- خواهرت، خواهر زاده ات ... خوشگل شده بود، مگه نه؟!
خواهرت، خواهرزاده ات ... خوشگل شده بود، مگه نه؟! خانم ها به دلیل عشقی که به همسرشان دارند معمولا دوست ندارند هیچ زن دیگری غیر از خودشان به نظر او زیبای بایید، در واقع حسادت زنان در بیشتر مواقع به خاطر محبت و علاقه آنها به شوهرشان است و اینکه می خواهند همسرانشان نیز آنها را بیش از هر فرد دیگری دوست داشته باشند.
آقایان عزیز اگر نمی خواهید همسرتان را برنجانید باید در این لحظه کاملا هوشمندانه رفتار کنید. اگر به همسرتان بگویید نه خواهرم زیبا نشده بود دروغ گفته اید و همسرتان نیز متوجه این موضوع می شود، اگر تنها یک پاسخ مثبت هم بدهید، او را می رنجانید. پس می توانید به او بگویید: آره زیبا شده اما به نظرم تو زیباترین زن دنیا هستی یا جملاتی از این قبیل.
سپیده دانایی: خیلی از مادران با مراجعه به اتاق مشاوره دبیرستان به دنبال جواب این سوال هستند: «نمی دانم با دختر نوجوانم چطور رفتار کنم؟ دیگر خسته شده ام. هر کاری که فکرش را بکنید انجام داده ام اما او عوض شده، دیگر حرف ما را گوش نمی دهد،
مدام با ما جر و بحث می کند. همیشه روبروی آینه نشسته. مدام گوشی موبایلش دستش است. به حرف دوستانش بیشتر از ما گوش می دهد و ...»
در مقابل، اتاق مشاوره دبیرستان همیشه پر است از دختران نوجوانی که معتقدند درک نمی شوند. شاید بیشترین جمله ای که از زبان دختران نوجوان شنیده شده، این جمله است: «خانم باور کنید هیچ کس ما رو نمی فهمه. پدر و مادرمون اصلا ما رو درک نمی کنند.»
در این نوشته قرار است در مورد ویژگی های نوجوانی دختران بگوییم و راهکارهایی برای برقراری ارتباط درست و سالم با یک دختر نوجوان را مطرح کنیم.
* اصلی ترین ویژگی های دوره نوجوانی
برای اینکه وارد جهان نوجوانتان شوید، قبل از هر چیز باید این جهان را بشناسید.
1- تغییرات جسمی
شاید اولین تغییری که در دختر نوجوانتان ببینید، تغییرات جسمی است که در اثر تغییر و تحولات هورمونی در بدن او رخ می دهد. دخترتان ظاهری زنانه پیدا می کند اما رفتارهایش گاهی هنوز کودکانه است. شاید یکی از بزرگترین وظایف مادرانه شما آگاهی دادن و صحبت کردن با دخترتان در مورد تغییرات جسمی او باشد.
2- تغییرات شناختی
هوش نوجوان در این دوره حالت انتزاعی دارد. می تواند قواعد و قضایای منطقی را درک کندو قدرت استدلال کردن دارد.
بنابراین گاهی ممکن است با شما بحث کند و شما و افکار و عقایدتان را به چالش بکشد. حتی در مورد افکار خودش هم شک دارد. دختران دیگ رخواسته های شما را به راحتی نمی پذیرد، بلکه بایدب رایش دلیل بیاورید و استدلال کنید. این همه شک و بحث و تردید برای مقابله و دعوا با شما نیست، بلکه می خواهد همه چیز را از اول و بر اساس استدلال و منطق بازسازی کند.
3- جستجوی هویت
یکی از ویژگی های نوجوانی به دنبال هویت گشتن و رسیدن به پاسخ سوال «من کیستم؟» است. او به دنبال کسب شناخت از خودش در همه ابعاد زندگی است. تلاش می کند به یک من مستقل دست یابد. خلاصه کلام اینکه می خواهد خودش را تعریف کند.
4- خودمرکزیت
اکثر نوجوانان در دوران بلوغ تصور می کنند زیر ذره بین دیگران مخصوصا همسن و سال های خودشان هستند و به همین دلیل وقت زیادی را صرف تفکر در مورد خصوصیات ظاهری خود می کنند و زمان زیادی را روبروی آینه می گذرانند. دختران فکر می کند هنگام رفتن به مهمانی همه به او نگاه می کنند و اگر یک لکه کوچک روی لباسش باشد همه متوجه خواهند شد!
5- تصور آسیب ناپذیری خود
نوجوانان در این سن فکر می کنند اتفاقات بد فقط برای دیگران می افتد و فقط دیگران آسیب می بینند. آنها به اندازه کافی عاقل هستند و به خوبی می توانند از مشکلات بگریزند. البته این افکار چیزی نیست جز یک توهم مخصوص دوران نوجوانی. این توهم می تواند پایه خطرات و انحرافات بسیاری در دختر نوجوان شما باشد. مثلا «اگر سوار ماشین یک غریبه هم باشم برای من هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. من می دوم چطوری باید رفتار کنم.»
6- همسالان، پادشاهان ذهنی
در این سنین دوستان و همسالان برای فرد اهمیت زیادی پیدا می کنند و برای پذیرفته شدن و تعلق داشتن به همسالان خود، همنوایی و شبیه شدن با آنها را انتخاب می کنند، به طوری که بودن در میان همسالان و تشابه با آنان به یک نیاز اساسی در دوران نوجوانی تبدیل می شود. نگران نباشید! بودن در گروه همسالان و اهمیت و نفوذ همسالان برای دختر شما یک ویژگی طبیعی دوران نوجوانی است. نوجوان با بودن در گروه همسالانش، احساس استقلال را خواهد آموخت.
7- کاهش علاقه به درس
معمولا اکثر نوجوانان با افت تحصیلی روبرو می شوند. یکی از اصلی ترین دلایل این افت تحصیلی ورود فعالیت ها و موقعیت های جدید به زندگی است. باید در کنار او باشید. به او کمک کنید تا استعداد و علائق تحصیلی و توانایی های خود را بشناسد.
چند توصیه برای تعامل با دختران نوجوان:
* این اشتباهات را انجام ندهید:
1- تحقیر و مقایسه ممنوع
حواستان باشد بزرگترین اشتباهی که دخترتان را از شما دور می کند، تحقیر کردن او در جمع و حتی در خلوت است. او را به خاطر نقطه ضعف هایش تحقیر نکنید و موفقیت های دیگران و شکست هایش را بر سرش نکوبید. دختران را همانطور که هست بپذیرید و از او به تناسب استعدادها و توانایی هایش انتظار داشته باشید.
مطمئن باشید او نیز استعدادها و توانایی های خودش را دارد. در پیدا کردن استعدادهایش و رفع نقاط ضعفش به او کمک کنید.
2- دائما نگران دختران نباشید
گاهی والدین آنقدر نگران دختر نوجوانشان هستند که او را شدیدا محدود می کنند و تحت کنترل خود قرار می دهند اما متاسفانه دختران، در اکثر موارد، در برابر فشار والدین به دروغگویی رو می آورند و در مورد فعالیت ها و دوستانشان به والدین دروغ می گویند. بنابراین به جای محدودیت بیش از حد سعی کنید مهارت روبرو شدن با خطرات را به دخترتان بیاموزید، به او یاد دهید چگونه تنها به کلاس زبان برود، در برابر شماره های ناشناسی که به او زنگ می زنند یا برایش پیامک می فرستند چه واکنشی بهتر است داشته باشد.
3- تمام کارها را شما انجام ندهید
به او مسئولیت هایی را واگذار کنید. نباید همه کارهایش را شما انجام دهید. اینکه اجازه نمی دهید دست به سیاه و سفید بزند، همه کارهای خانه و حتی کارهای شخصی او را انجام می دهید، شما را تبدیل به یک مادر خوب نمی کند، بلکه باعث می شود دخترتان به یک فرد مسئولیت گریز تبدیل شود. به او وظایفی را محول کنید و اجازه دهید مسئولیت کار و عواقب خوب و بدش کاملا به عهده خودش باشد.
* اصل هایی که باید رعایت کنید:
1- ایجاد محیط امن در خانه
اولین و مهمترین پایگاه و تکیه گاه برای دختر نوجوانتان باید خانه ای باشد که در آن زندگی می کند. سعی کنید محیط خانه را آرام نگاه دارید. محیط پرتنش و پر از دعوای خانوادگی او را از خانه و والدین فراری خواهد داد.
2- اجازه دهید شما را راهنمایی کند
با او صحبت کنید. از او مشورت بخواهید. زمانی که اظهارنظر می کند، مکث توأم با تفکر داشته باشید تا به باارزش بودن زمینه های ذهنی خودش فکر کند. حتی از او راهنمایی بخواهید. مسائلی را مطرح کنید و طوری نشان دهید که شما مشتاقانه منتظر راهنمایی ها و ایده های خلاقانه او هستید.
3- افزایش آگاهی و مطالعه در مورد نوجوانی و انتقال اطلاعات به فرزند
در رابطه با مراحل رشد انسان و تغییرات هر مرحله به ویژه نوجوانی تا آنجا که می توانید اطلاعات کسب کنید. هر قدر دانش شما بیشتر باشد، کمتر در رویارویی با مسائل غافلگیر و مستاصل خواهید شد. علاوه بر این با فرزندانتان نیز در مورد ویژگی های سن نوجوانی صحبت کنید.
مثلا وقتی دختر نوجوانتان بداند همه دخترهای هم سن و سالش نگران ظاهر و قیافه خودشان هستند و این یک ویژگی وابسته به سن است بیشتر احساس آرامش خواهد کرد. می توانید در این مورد حتی از خاطرات خودتان هم با او حرف بزنید و به او بگویید شما هم در نوجوانی نگران جوش های صورتتان بوده اید و فکر می کردید همیشگی خواهند بود و اینکه این موضوع در آن زمان چقدر ذهنتان را به خود مشغول کرده بود اما حالا اثری از آنها نمانده است.
4- موضع خود را مشخص کنید
گاهی خیلی از مشکلات بین شما و او به این خاطر اتفاق می افتد که به روشنی و وضوح با او صحبت نمی کنید. بهتر است خواسته هایتان را در مورد رابطه با دوستان و همکلاسی ها، زمان برگشتن به خانه، شرکت در مهمانی ها و استفاده از اینترنت، موبایل و ... مشخص کنید و به روشنی با ذکر دلایل منطقی قوانین و انتظارات خود را توضیح دهید.
5- تصمیم گیری را به او یاد بدهید
مهارتی مهم که دختران نوجوان باید یاد بگیرند «تصمیم گیری» است. دختران را در تصمیمات خانواده شریک کنید. مثلا در انتخاب پرده و دکوراسیون خانه نظر او را بپرسید. او را در موقعیت هایی قرار دهید که تصمیم گیرنده نهایی خودش باشد.
یادگیری مهارت تصمیم گیری در دوران نوجوانی به او کمک می کند در تصمیم های مهم زندگی به درستی عمل کند و همه جوانب یک امر را بسنجد.
6- به خلوت او احترام بگذارید
دختر نوجوان شما دوست دارد بیشتر وقتش را در اتاقش تنها باشد، موسیقی گوش دهد و شعر بخواند یا حتی برای درس خواندن تنها در اتاقش بنشیند و در اتاقش را ببندد. دوست دارد یک حریم خصوصی داشته باشد. وقتی در اتاقش را می بندد، اتاقش را قلمرو سلطنت خود فرض می کند. دوست دارد هر طور خودش دوست دارد درآنجا پادشاهی کند. به خواسته او، تا حدی که قوانین خانه تان اجازه می دهد، احترام بگذارید و هرگز سرزده و بدون اینکه در بزنید به اتاقش وارد نشوید مگر اینکه یک دلیل منطقی و مهم داشته باشید.
7- به او اعتماد کنید
دخترتان تا زمانی که باور نکند به او اعتماد دارید به شما اعتماد نخواهد کرد و تلاشتان بی فایده خواهد بود. اعتماد یک پل دوطرفه است، بنابراین به او اعتماد کنید و این را با رفتارتان به او نشان دهید و به او بیاموزید ما در برابر اعتمادی که به هم داریم، مسئول هستیم. البته فراموش نکنید اعتماد باید آگاهانه و هوشیارانه باشد، بهتر است این اعتماد را از سال های آغازین نوجوانی شروع کنید.
8- تحسین و انتقاد درست
وقتی کار یا مسئولیتی را به خوبی انجام می دهد از او تشکر کنید و به خاطر کار خوب تحسینش کنید. منطقی و درست از او تعریف و تمجید کنید، به کار خوبی که انجام داده است، اشاره کنید. این اصل را هنگام انتقاد کردن از او هم رعایت کنید و به کار اشتباهی که انجام داده است اشاره کنید و کل وجود او را به خاطر کار اشتباهی که انجام داده، زیر سوال نبرید.
تصمیم گیری برای ازدواج مرحله سختی است. برای عبور از این مرحله، باید چند نکته مهم و کلیدی را به یاد داشته باشید.
* تصمیمگیری مرحلهی به ظاهر آسان و سختی است. آن را جدی بگیرید، احساسی عمل نکنید، اما بیش از اندازه هم وسواس به خرج ندهید، نترسید و توکل کنید.
* اگر ابتدا احساسی تصمیم گیری کنید، چشمانتان به روی حقایق بسته میشود و نظرتان به عقل تحمیل میگردد، آنگاه مطمئن باشید که تصمیم عاقلانه و درستی نگرفتهاید؛ پس به زودی منتظر عواقب آن باشید!
* اگر شخصی عفیف، هم فکر و مۆمن باشد و همچنین توانایی اداره زندگی را داشته باشد و شما نسبت به او احساس خوشایندی دارید او را انتخاب کنید.
* این را بدانید که شاید او بتواند حساسیتها و سلیقههای اکتسابیاش را اصلاح کند، اما هرگز نمیتواند رفتار فردی و شخصیت درونی و ذات خود را به زودی تغییر دهد.
*
شما باید انس و الفت ایجاد شده میان خود و فرد مقابلتان را ریشهیابی
کنید تا یقین پیدا کنید که این انس و الفت حاصل سه چیز نباشد: حس ترحم تحریک شده،
شباهت ظاهری به یکی از افراد مورد علاقهتان، صرف زیبایی ظاهری.
* شرایط و خواستههای غیرمنطقی پذیرفته نشود؛ اگر
پذیرفته شود، باید به آن عمل گردد.
* بر طبق احکام اسلام، دختر باید نظر پدرش را در انتخابش دخیل کند.
* در دوران خواستگاری و مخصوصاً در تصمیم گیری باید بین شما و شخص مقابل تفاهم باشد و بعد از تصمیم گیری توافق.
* هیچگاه نباید به دنبال تفاهم صدرصد باشیم، تفاهم 60ـ70 درصد برای ازدواج خوب است.
* هرگز نباید تا قبل از تصمیم نهایی به گونهای رفتار کنید که طرف مقابل گمان کند که او را انتخاب کردهاید. شاید در یک تحقیق یا گفتگوی جدید از مسألهای اطّلاع پیدا کنید که مورد قبول شما نباشد.
* این را بدانید که وقتی قویاً معتقد باشید که تصمیم درستی گرفتهاید، به همسرتان بیشتر اطمینان میکنید و برداشت مثبتتری از زندگی خواهید داشت. پس تصمیم را دیر بگیرید ولی در آن تردید نکنید.
* عاقلانه تصمیم بگیر تا عاشقانه زندگی کنی.
* علائم تصمیم احساسی: بدانید از زمانی که ایرادهای طرف مقابلتان را در هر صورت برای دیگران توجیه میکنید، پس از روی احساس تصمیم گرفتهاید.
* اگر ملاکهای اصلیتان در شخص مقابل و خانوادهاش وجود ندارد و با این حال شما آنها را انتخاب کردهاید، بدایند که قطعاً از روی احساس تصمیم گرفتهاید.
* اگر شخص مقابل مورد تأیید شماست، اما به دل شما ننشسته ( یا نسبت به او احساس ناخوشایندی دارید ) پیشنهاد میشود از انتخاب او صرف نظر کنید.
* لجبازی و واگذاری ممنوع : هرگز از روی لجبازی با والدین و اطرافیان و یا بر عکس به خاطر سپردن به والدین (اطاعت محض از آنها) تصمیم گیری نکنید که پشیمانیش برای شماست.
* به یاد داشته باشید به خاطر راضی کردن والدین و دیگران، چشم و هم چشمی، ثروت و بالاتر بودن از دوستان و اقوام تصمیم گیری سطحی نکنید. به این فکر کنید که شما میخواهید با او زیر یک سقف برای همیشه، بدون تمامی این عوامل بیرونی زندگی کنید.
* تصمیمگیری عجولانه: به خاطر معطل نماندن خواهران بعدی و یا تصور از دست دادن موقعیت ازدواج (مخصوصاً برای دختران با سن بالا) نباید تصمیمگیری اجباری و عجولانه کرد.
* هرگز فکر نکنید که با انتخاب هر کس، میتوانید از شرایط نامناسب موجود فرار کنید؛ در این صورت مطمئن باشید که این بار با دست خود، خود را به دام انداختهاید.
* ازدواج از روی رحمت آری ولی از روی ترحم هرگز. ترحم بعد از ازدواج برای دو طرف توقع ایجاد میکند و نمیتواند منشاء استحکام و علاقه بشود.
هشدارهای پیش از ازدواج
در آشنایی های پیش از ازدواج، باید این موارد را به عنوان خطرات یک رابطه در نظر بگیرید :
*رابطه ای که شما در آن بیشتر عشق می ورزید: در این رابطه شما از احساس طرف مقابل خود مطمئن نیستید اما به عاشق تر شدن خود ادامه می دهید.
*رابطه ای که در آن به همسر آینده خود به چشم یک الگو یا آموزگار نگاه می کنید: مثل آنکه دانشجویی عاشق استاد خود می شود. این گونه روابط مناسب ازدواج نیستند.
* رابطه ای که فقط به جذابیت ظاهری و اجتماعی طرف مقابل توجه شود؛ چرا که ما با ویژگی ظاهری و اجتماعی فرد مقابل مان ازدواج نمی کنیم بلکه ویژگی های اخلاقی وی است که مسیر ازدواج را برای ما متداوم می کند.
*رابطه ای که در آن یکی از دو طرف برای فرار از مشکلاتش تصمیم به ازدواج می گیرد که یا دلیل، مشکلات و فشار خانواده یا فراموشی رابطه گذشته یا به دلیل شباهت یا تضاد با فردی که در رابطه قبلی داشته اند، است.
*رابطه ای که در آن می خواهید طرف مقابل تان را نجات دهید، یعنی برای او دلسوزی و به او کمک می کنید.
تا به حال به این فکر کرده اید که کدام خصوصیات زنانه واقعا برای مردان جذاب هستند؟
منظور از خصوصیات زنانه لزوما زیبایی ظاهری نیست. برخلاف تصور بسیاری از خانم ها، اکثر مردان هنگام انتخاب همسر به غیر از زیبایی به چیزهای دیگری هم فکر می کنند. اما این خصوصیات زنانه که مردان را به سوی خود جلب می کنند چه چیزهایی هستند؟
ویژگی زنانه 1: زندگی خودش را دارد
زنان در زندگی امروز نسبت به زنان در قدیم از استقلال شخصیتی بیشتری برخوردارند. مهم است که ثابت کنید خودکفا و مستقل هستید و این استقلال را در تمام طول زندگی مشترک حفظ کنید. یک مرد امروزی دوست ندارد همسرش بیش از اندازه به او وابسته باشد و به اصطلاح به او بچسبد، چنین چیزی باعث می شود که او احساس خفگی کند.
پس به جای اینکه خانواده و دوستان را به کلی کنار بگذارید و همه وقت خود را در کنار همسرتان سپری کنید، همیشه در برنامه روزانه خود زمانی را به فعالیت های جداگانه و مخصوص به خود اختصاص دهید. یک رابطه خوب بر زندگی ما حکومت نمی کند، بلکه کیفیت آن را تقویت می کند.
ویژگی زنانه 2: صادق و وفادار است
در مورد علایق، احساسات، نقاط ضعف و حتی گذشته خود صادق باشید. ممکن است وسواس خاصی داشته باشید یا در حال حاضر از یک بیماری رنج ببرید ولی ترس از دست دادن او نباید شما را به دروغ گفتن ترغیب کند. هرچیزی که ممکن است بعدها لو برود و او را نسبت به شما سرخورده کند، باید صادقانه و شجاعانه بازگو شود.
هیچ چیز را پنهان نکنید. مطمئن باشید اگر او به اندازه کافی دوستتان داشته باشد نه تنها ترکتان نخواهد کرد، بلکه صداقت و شهامت شما را خواهد ستود و چه بسا به شما کمک خواهد کرد.
ویژگی زنانه 3: مراقب خودش هست
این چیزی است که سابقه ای طولانی دارد و از زمان دورترین اجداد ما تا کنون تغییر نکرده است. مردان خانم هایی را می پسندند که از ظاهر خود راضی هستند و به آن افتخار می کنند. منظور ما اصلا این نیست که ظاهری بی عیب و نقص یا شبیه به مدل های لباس داشته باشید. ظاهر ،همه چیز نیست. اما خانمی که به ظاهر خود، به لباس هایی که به تن دارد و به نظافت خود اهمیت می دهد مطمئنا جذاب خواهد بود. یک آرایش ملایم، یک عطر خوب و همه چیزهایی که برای داشتن یک زیبایی طبیعی لازم است، اینها را فراموش نکنید.
ویژگی زنانه 4: اعتماد به نفس دارد
مطمئن باشید روزهایی که زنان ظریف و ترسو مردان قوی را به خود جذب می کردند گذشته است. این روزها ضعیف و نیازمند بودن تنها سرزنش دیگران را بر می انگیزد. مطمئن باشید افراد مشهوری که در رسانه ها می بینیم آنقدرها که به نظر می رسد شجاع و قوی نیستند. آنها گاهی فقط تظاهر می کنند. پس به جای اینکه بر نقاط ضعف خود تمرکز کنید، توانایی های خود را گسترش دهید و به رخ بکشید. از زبان بدن حتما استفاده کنید چون به شما کمک می کند به داشتن اعتماد به نفس تظاهر کنید. تماس چشمی را فراموش نکنید و گاهی لبخندی پیروزمندانه بزنید.
ویژگی زنانه 5: بالغ است و دیالوگ برقرار می کند
بعضی خانم های جوان دوست دارند با زبان کودکانه حرف بزنند و اتفاقا با این کار توجه طرفشان را جلب می کنند. اما مراقب باشید در این کار افراط نکنید. یک مرد امروزی از همسر خود انتظار دارد که توانایی برقراری یک مکالمه منطقی و عقلانی را داشته باشد. بیش از حد کودکانه رفتار کردن باعث سرخوردگی او می شود. ثابت کنید که فردی رشد یافته و منطقی هستید. در مورد موضوعات جالب صحبت کنید و با دقت به صحبت های او گوش کنید.
این یک حقیقت پذیرفته شده است که یک مرد امروزی نسبت به مردی که 30 سال پیش زندگی می کرد از همسر خود توقعات بیشتری دارد. هرچند مردها با هم متفاوتند و معیارهای متفاوتی هم دارند، اما 5 معیار بالا تقریبا مورد توجه همه مردان است.
منبع: زندگی ایده آل
اغلب مردهای امروز، به دنبال همسری می گردند که چیزی بیشتر از زنان دیگر دارد. یک مهارت خاص، دانش بالا یا شغلی که به آن افتخار کنند. مردهای امروزی زنانی را دوست دارند که در کنار تعهدات خانوادگی، امور روزمره کار و فعالیت های اجتماعی اش را هم جدی بگیرد.
شروع یک رابطه جدید همیشه بهترین قسمت آن است. آن شور و هیجان اولیه هیچوقت تکرار نخواهد شد. اما آیا میتوانید کاری کنید که آن شور و شوق را برای همیشه نگه دارید؟ آیا میتوانید کاری کنید که هر روزی که میگذرد بیشتر دوستتان داشته باشد؟ چطور میتوانید کاری کنید که همیشه به شما فکر کند؟
مردها تکبعدیتر از زنها هستند. یا شاید هم چیزها را آنطور که ما میبینیم نمیبینند. در زندگی مردها هر موقعیت نمیتواند میلیونها جایگزین یکسان داشته باشد. برای آنها، زنگ نزدن شما خیلی ساده به این معنی است که سرتان شلوغ است و هیچ وقت تصور نخواهد کرد که علاقهای به او ندارید. بنابراین کار شما این است که او را مجذوب خود نگه دارید و کاری کنید که همیشه شما را بخواهد.
با چه سلاحی؟ با اعتمادبهنفس و کنترل تان. ما به شما میگوییم چطور او را بدون هیچ تلاشی مجذوب خودتان نگه دارید.
۱ – سر خود را شلوغ کنید
هیچ وقت نباید طوری نشان دهید که انگار نشستهاید کنار تلفن و منتظر زنگ او هستید، حتی اگر واقعاً اینطور باشد! برای اینکه حواستان را پرت کنید، بیرون بروید، با دوستانتان معاشرت کنید، سرگرمی برای خود داشته باشید. و دقت کنید که حتماً او از فعالیتهای شما باخبر باشد و بداند که سرتان شلوغ است. این کار نه تنها او را مجذوب شما نگه میدارد، باعث میشود وقتی برای او وقت میگذارید کلی متشکرتان باشد!
۲ – هیچ وقت نشان ندهید که اذیت میشوید
بزرگترین اشتباهی که اکثر خانمها مرتکب میشوند این است که مدام شکایت میکنند که «چرا دیشب\دیروز\فلان موقع به من زنگ نزدی؟» اینجور سوالها به جای اینکه باعث شود بیشتر دوستتان داشته باشد، فقط او را دورتر میکند. اینکه بگویید، «قبلاًها اینکار را میکردی» حتی اوضاع را بدتر هم میکند. یادتان باشد، مردها از سوال و جواب کردن در رابطه متنفر هستند.
در ابتدای هر رابطه، شور و هیجان در بالاترین حد است و این باعث میشود همیشه دنبالتان باشد. اما رابطه هم مثل هر چیز دیگری پیش میرود و به مرحلهای میرسد که هر دوی شما با هم راحتتر میشوید و این یعنی لازم نیست دیگر هر چند ساعت یکبار به هم زنگ بزنید تا احساس کنید هم را دوست دارید.
۳ – احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید
اگر میخواهید بدانید که چطور او را همیشه مجذوب خودتان نگه دارید، لباسی بپوشید که خودتان از آن خیلی خوشتان میآید و احساس میکنید جذاب میشوید. وقتی خودتان احساس جذاب بودن کنید، مطمئن باشید در ظاهرتان تاثیر میگذارد.
۴ – به ظاهرتان توجه کنید
شاید سطحی به نظر برسد اما برای گذاشتن اولین تاثیر یا تاثیرات بر روی طرفمقابل الزامی است. خیلی باید از رابطهتان بگذرد تا بگذارید شما را در لباسی معمولی ببیند.
۵ – پیشقدم شوید
سرسخت بودن را فراموش کنید و خیلی وقتها خودتان پیشقدم شوید. اما نباید این کار را همیشه تکرار کنید. برای اینکه او را همیشه مجذوب خودتان نگه دارید، باید علایق او را در نهایت نگه دارید.
۶ – به غریزهاش رسیدگی کنید
این کاملاً بدیهی است. با تحسین کردن او، چه از ظاهرش و چه از شخصیتش، ایجاد ارتباط چشمی و نگاههای نافذ، احساساتش را شکوفا کنید. ممکن است مردی به شما بگوید که به کمی فضا نیاز دارد و اینکه دوست دارد بدون اینکه به نامزدش فکر کند، زمانی را به خود و دوستان همجنس خود اختصاص دهد اما این همیشه درست نیست. میتوانید این را پذیرفته و بگذرید. و یا کاری کنید که بدون اینکه حتی از او بخواهید، شما را بخواهد و همیشه دنبالتان باشد. فقط کافی است که دختری بااعتمادبهنفس به نظر برسید و طوری وانمود کنید که زندگی شخصی تان را دارید و آویزان او نیستید.
۷ – خاص باشید
یک مرد به دنبال زنی خاص می گردد که تا پایان عمر کنارش بماند و با او پیر شود. زنی که اهل شکایت نیست یا با نق نق کردن روزش را خراب نمی کند. مردها یک زن منطقی و با حساب و کتاب می خواهند که آنها را در سراسر زندگی شان حمایت کند و در موقعیت های حساس همیشه بتوانند روی کمکش حساب کنند.
از طرف دیگر زن ایده آل آن ها شباهت زیادی با همان کلیشه همسر در خانواده و اجتماع دارد. آن ها اغلب زنی را ستایش می کنند که مورد ستایش خانواده و اطرافیان شان قرار می گیرد و حتی اگر خودشان هم این واقعیت را ندانند در ناخودآگاه شان آن را پرورش داده و به تصمیم گیری های شان راه می دهند.
۸ – زیبا باشید
زیبایی همه چیز نیست. لازم نیست برای زیبا بودن شبیه مدل ها باشید اما همین قدر که به خودتان برسید و همیشه در بهترین وضعیت خود باشید، برای مردها مهم است. ظرافت و زیبایی در رفتار هم می تواند تاثیر مثبتی روی آن ها بگذارد.
۹ – جاه طلب باشید
اغلب مردهای امروز، به دنبال همسری می گردند که چیزی بیشتر از زنان دیگر دارد. یک مهارت خاص، دانش بالا یا شغلی که به آن افتخار کنند. مردهای امروزی زنانی را دوست دارند که در کنار تعهدات خانوادگی، امور روزمره کار و فعالیت های اجتماعی اش را هم جدی بگیرد. این موضوع به آن ها ثابت می کند آن زن قادر است زندگی خود را پیش ببرد و بیش از زنان اطرافش توانمند است. زنی که برای رسیدن به اهدافش تلاش می کند و به سادگی عقب نشینی نمی کند برای مردان جذاب است.
۱۰ – با فامیل و دوستان همسرتان دوست باشید
جدا شدن از زندگی مجردی در سال های بعد از ازدواج سخت ترین اتفاقی است که می تواند برای یک مرد بیفتد. مردها از تنهایی بعد از ازدواج می ترسند. آن ها دوست دارند روابط قبلی شان را این بار در کنار همسرشان تجربه کنند. رابطه با خانواده و اعضای فامیل شان و همین طور دوستانی که حضورشان برای آن ها اهمیت دارد. هیچ مردی نمی تواند بدگویی علیه دوست یا خانواده اش را تحمل کند و تمام عمرش را تنها و تنها با همسرش بگذراند.
۱۱ – ستایش کنید
مردها ترجیح می دهند، وقتی خسته از کار بر می گردند یک لبخند منتظرشان باشد و به خاطر این که زنی تا این حد دوست شان دارد به همه فخر بفروشند. خیلی از مردها زندگی خود را با اطرافیان شان مقایسه می کنند و تصویر ذهنی که دیگران به آن ها منتقل می کنند برایشان اهمیت زیادی دارد. همین است که آن ها دوست دارند همسری فداکار و پر محبت داشته باشند و این موضوع را به دیگران هم نشان دهند
۱۲ – باید با منطق باشید
گرچه خیلی از زن ها گمان می کنند با فداکاری تمام و کمال می توانند یک مرد را عاشق خود کنند اما واقعیت این است که مردها ترجیح می دهند، همسرشان عقاید و نظرات خودش را داشته باشد. مردها بیشتر به زنان با اعتماد به نفس توجه می کنند و دوست دارند به جای خمیری که به آن شکل می دهند، یک زن قدرتمند و منطقی را انتخاب کنند که دوشادوش شان برای ساختن یک زندگی خوب انرژی می گذارد.
۱۳ – پیشرفت کنید
یک زن هرچه قدر هم که باهوش و زیبا و تحصیل کرده باشد، اگر روند پیشرفتش را بعد از ازدواج متوقف کند، نمی تواند یک همسر ایده آل باشد. مردها دوست دارند زنشان به دنبال یادگرفتن چیزهای جدید باشد و حتی بعد از مادر شدن هم آنقدر با زمانه پیش برود که بتواند مایه افتخار او و فرزندانش شود. برای مردهای پرمشغله تنها داشتن یک همسر خانه دار و هنرمند کافی نیست بلکه آن ها به دنبال زنی دنیا دیده می گردند که موضوعات روز را می شناسد و هیچ وقت دست از یادگرفتن و پیشرفت بر نمی دارد.
تا به حال به این فکر کرده اید که کدام خصوصیات زنانه واقعا برای مردان جذاب هستند؟ منظور از خصوصیات زنانه لزوما زیبایی ظاهری نیست. برخلاف تصور بسیاری از خانم ها، اکثر مردان هنگام انتخاب همسر به غیر از زیبایی به چیزهای دیگری هم فکر می کنند. اما این خصوصیات زنانه که مردان را به سوی خود جلب می کنند چه چیزهایی هستند؟
ویژگی زنانه 1: زندگی خودش را دارد.
زنان در زندگی امروز نسبت به زنان در قدیم از استقلال شخصیتی بیشتری برخوردارند. مهم است که ثابت کنید خودکفا و مستقل هستید و این استقلال را در تمام طول زندگی مشترک حفظ کنید. یک مرد امروزی دوست ندارد همسرش بیش از اندازه به او وابسته باشد و به اصطلاح به او بچسبد، چنین چیزی باعث می شود که او احساس خفگی کند.
پس به جای اینکه خانواده و دوستان را به کلی کنار بگذارید و همه وقت خود را در کنار همسرتان سپری کنید، همیشه در برنامه روزانه خود زمانی را به فعالیت های جداگانه و مخصوص به خود اختصاص دهید. یک رابطه خوب بر زندگی ما حکومت نمی کند، بلکه کیفیت آن را تقویت می کند.
ویژگی زنانه 2: صادق و وفادار است.
در مورد علایق، احساسات، نقاط ضعف و حتی گذشته خود صادق باشید. ممکن است وسواس خاصی داشته باشید یا در حال حاضر از یک بیماری رنج ببرید ولی ترس از دست دادن او نباید شما را به دروغ گفتن ترغیب کند. هرچیزی که ممکن است بعدها لو برود و او را نسبت به شما سرخورده کند، باید صادقانه و شجاعانه بازگو شود.
هیچ چیز را پنهان نکنید. مطمئن باشید اگر او به اندازه کافی دوستتان داشته باشد نه تنها ترکتان نخواهد کرد، بلکه صداقت و شهامت شما را خواهد ستود و چه بسا به شما کمک خواهد کرد.
ویژگی زنانه 3: مراقب خودش هست.
این چیزی است که سابقه ای طولانی دارد و از زمان دورترین اجداد ما تا کنون تغییر نکرده است. مردان خانم هایی را می پسندند که از ظاهر خود راضی هستند و به آن افتخار می کنند. منظور ما اصلا این است که ظاهری بی عیب و نقص یا شبیه به مدل های لباس داشته باشید. ظاهر همه چیز نیست. اما خانمی که به ظاهر خود، به لباس هایی که به تن دارد و به نظافت خود اهمیت می دهد مطمئنا جذاب خواهد بود. یک آرایش ملایم، یک عطر خوب و همه چیزهایی که برای داشتن یک زیبایی طبیعی لازم است، اینها را فراموش نکنید.
ویژگی زنانه 4: اعتماد به نفس دارد.
مطمئن باشید روزهایی که زنان ظریف و ترسو مردان قوی را به خود جذب می کردند گذشته است. این روزها ضعیف و نیازمند بودن تنها سرزنش دیگران را بر می انگیزد. مطمئن باشید افراد مشهوری که در رسانه ها می بینیم آنقدرها که به نظر می رسد شجاع و قوی نیستند. آنها گاهی فقط تظاهر می کنند. پس به جای اینکه بر نقاط ضعف خود تمرکز کنید، توانایی های خود را گسترش دهید و به رخ بکشید. از زبان بدن حتما استفاده کنید چون به شما کمک می کند به داشتن اعتماد به نفس تظاهر کنید. تماس چشمی را فراموش نکنید و گاهی لبخندی پیروزمندانه بزنید.
ویژگی زنانه 5: بالغ است و دیالوگ برقرار می کند.
بعضی خانم های جوان دوست دارند با زبان کودکانه حرف بزنند و اتفاقا با این کار توجه طرفشان را جلب می کنند. اما مراقب باشید در این کار افراط نکنید. یک مرد امروزی از همسر خود انتظار دارد که توانایی برقراری یک مکالمه منطقی و عقلانی را داشته باشد. بیش از حد کودکانه رفتار کردن باعث سرخوردگی او می شود. ثابت کنید که فردی رشد یافته و منطقی هستید. در مورد موضوعات جالب صحبت کنید و با دقت به صحبت های او گوش کنید.
این یک حقیقت پذیرفته شده است که یک مرد امروزی نسبت به مردی که 30 سال پیش زندگی می کرد از همسر خود توقعات بیشتری دارد. هرچند مردها با هم متفاوتند و معیارهای متفاوتی هم دارند، اما 5 معیار بالا تقریبا مورد توجه همه مردان است.
اگر میخواهید به دیگران مهربانی کنید اما راهش را نمیدانید، ۱۰۰ راه برای مهربانی کردن به شما پیشنهاد میدهیم:
۲. برای بانکهای غذایی مخصوص کمک به نیازمندان، موادغذایی جمعآوری کنید.
۳. با خودتان گل به محلکار ببرید و آن را بین همکارانتان تقسیم کنید.
۴. از گلفروشی محل بخواهید که آسایشگاه سالمندانی که میشناسید را با گل تزئین کند.
۵. هزینه تحصیل یک دانشآموز نیازمند را بر عهده گرفته و هرازچندگاهی پیشرفت درسی او را کنترل کنید.
۶. برای آموزش و تدریس در مدارس دولتی داوطلب شوید.
۷. به یک نیازمند کمک کنید. همه توجهتان را به او داده و خوب به دردودل او گوش دهید.
۸. تاجران میتوانند درصدی از درامد روزانهشان را صرف یک جنبش مردمی کنند.
۹. برای همکارانتان یک غذا یا تنقلات خوشمزه ببرید.
۱۰. دانشآموزان میتوانند برای تمیز کردن کلاس و مدرسه به نظافتچی مدرسه کمک کنند.
۱۱. برای یک غریبه یک پیتزا بخرید.
۱۲. بین بچههای محل آبنبات پخش کنید.
۱۳. به آسایشگاه سالمندان سر زده و برایشان میوه و شیرینی ببرید.
۱۴. چند ساعت از وقتتان را گذاشته و بچه یکی از آشنایان را نگه دارید تا والدین او به کارهایشان برسند.
۱۵. روی برگههایی جملات انرژیبخش بنویسید و زیر برفپاککن ماشینها بگذارید.
۱۶.یک روز در ماه را در اداره یا محلکار روز نیکوکاری نام بگذارید و کمکهای همه را برای نیازمندان جمعآوری کنید.
۱۷. به مشتریانتان برای رفع خستگی نوشیدنی تعارف کنید.
۱۸. مهمانی بگیرید و از هر مهمان بخواهید که برای یکی دیگر از مهمانان هدیهای خاص بیاورد.
۱۹. با تلفن زدن، فرستادن کارت، گل یا موادغذایی از محرومان یاد کنید.
۲۰. به دیدن دوستانتان که میروید، برایشان میوه تازه ببرید.
۲۱. حداقل روزی یکبار دیگران را تحسین کنید.
۲۲. به دیدن افراد بیخانمان بروید و احوالشان را جویا شوید.
۲۳. به رهگذران بادکنک بدهید.
۲۴. به موتوریها نوشابه خنک دهید.
۲۵. همسایه خوبی باشید. هرازگاهی به دیدن همسایههایتان بروید و برایشان شیرینی تازه ببرید.
۲۶. افراد پیادهای که در مسیر میبینید را برسانید.
۲۷. برای مرتب کردن چمنهای حیاط به همسایهتان کمک کنید.
۲۸. به هرکسی که در روز میبینید، یک حرف قشنگ بزنید.
۲۹. برای بچههای مدرسه نزدیک خانهتان تنقلات ببرید.
۳۰. در یک مرکز کمکرسانی برای کمک داوطلب شوید.
۳۱. در روزهای بارانی به کسانیکه میخواهند تا اتومبیل خود بروند چترتان را قرض بدهید.
۳۲. هدیه لبخندتان را به همه ارزانی کنید.
۳۳. یادداشتی به خانه بفرستید و والدینتان را از کارهای خوبتان مطلع کنید.
۳۴. یک کودک بی سرپرست را از مرکزهای نگهداری کودکان به سرپرستی قبول کنید.
۳۵. برای حمل بار و بستههای خرید در فروشگاه و خیابان به دیگران کمک کنید.
۳۶. در کتابخانهها یا کتابفروشیها میزبان برنامههای خاص شوید.
۳۷. ۱۰ دقیقه از وقت خود را برای پاسخ دادن به تلفنهای منشی محلکارتان اختصاص دهید تا بتواند کمی وقت آزاد داشته باشد.
۳۸. برای کتاب خواندن در کلاس برای بچهها داوطلب شوید.
۳۹. برای معلمها و اساتیدتان گل و یادداشت قدردانی ببرید.
۴۰.در محیط مدرسه، آسایشگاهها و محیطهای مشابه مهربانی کردن را رونق دهید.
۴۱. دوستی را در آغوش بگیرید.
۴۲. به فرزندانتان بگویید چرا دوستشان دارید.
۴۳. برای پدر یا مادرتان یادداشتی بنویسید و بگویید چرا اینقدر برایتان ارزش دارند.
۴۴. از یکی از دوستانتان تعریف کنید.
۴۵. یک یادداشت تشکر برای کسی بنویسید که به طریقی مثبت بر زندگیتان تاثیر گذاشته است.
۴۶. به کسانیکه در راه رفتن به محلکارشان هستند چای تعارف کنید.
۴۷. به مراکز نگهداری از سالمندان بروید و برایشان وقت بگذارید.
۴۸. خون اهدا کنید.
۴۹. با لبخند، هدیه و گل به ملاقات بیماران در بیمارستان بروید.
۵۰. ۵۰ کار بعدی را امتحان کنید.
۵۱. در گلدانها یا باغچه همسایهتان گل بکارید.
۵۲. جای پارکتان را به راننده دیگری بدهید.
۵۳. به پیکی که برایتان چیزی آورده، یک خوردنی خوشمزه بدهید.
۵۴. رایگان ماشین دیگران را بشویید.
۵۵. برچسبهایی که دیوار همسایه را زشت کردهاند را تمیز کنید.
۵۶. به رئیستان بگویید که کار او عالی است.
۵۷. به کارمندانتان بگویید که چقدر از کارشان راضی هستید.
۵۸. اجازه دهید کارمندانتان گاهیاوقات یک ساعت زودتر به خانه بروند.
۵۹. با دوستانتان برای تمیز کردن و پاکسازی فضاهای سبز بروید.
۶۰.از راننده تاکسی یا اتوبوس برای رانندگی خوبش تشکر کنید.
۶۱. از همه کارمندان شرکتتان بخواهید که آن روز برای یکی از همکاران خود یک کار خوب انجام دهند.
۶۲. به یک غریبه بلیط تماشای مسابقه فوتبال یا کنسرت بدهید.
۶۳. به گارسن یک انعام فوقالعاده بدهید.
۶۴. برای پلیس یا ماموران آتشنشانی کیک یا پیراشکی ببرید.
۶۵. در را برای دیگران باز کنید.
۶۶. پول غذای فرد پشت سرتان در صف را بپردازید.
۶۷. به رئیس کسی که کمکتان کرده نامهای بنویسید و از کارمند او تعریف کنید.
۶۸.یک دسته گل روی میز یکی از همکارتان بگذارید که رابطه چندان خوبی با او ندارید.
۶۹. با یکی از اعضای خانواده که جدا زندگی میکند تماس بگیرید و حال او را جویا شوید.
۷۰. برای انجام تعمیرات فرد سالخوردهای که تنها زندگی میکند، داوطلب شوید.
۷۱. پول بلیط فردی که پشت سرتان در صف سینما ایستاده است را پرداخت کنید.
۷۲. برای بچههای مهدکودک نزدیک خانهتان اسباببازی ببرید.
۷۳. برای پیکهای ارسال غذا گل ببرید تا همراه غذا به در خانه افراد ببرند.
۷۴. هر چند وقت یکبار همه دوستانتان را دور هم جمع کنید و سوپرایزی که باعث خوشحالی هرکدام میشود، به آنها اهدا کنید.
۷۵. با دانشآموزی که تازه به مدرسهتان وارد شده یا یک همکار تازهوارد دوست شوید.
۷۶. با فرستادن یک ایمیل یا یک هدیه کوچک برای یکی از دوستانتان که خیلی وقت است با او در تماس نیستید، دوستی را تازه کنید.
۷۷. برای یک هفته، هر حرکت سخاوتمندانهای که به فکرتان میرسد را انجام دهید و آخر هفته نتیجه آن را روی خودتان ارزیابی کنید.
۷۸. پیشنهاد دهید که سبد یا چرخ خرید را برای یک نفر که خریدهای خود را در ماشین گذاشته است به فروشگاه برگردانید.
۷۹. فرد جدیدی را به شام دعوت کنید.
۸۰. به بچههایی که در طول روز میبینید کاغذرنگی برای درست کردن کاردستی بدهید.
۸۱. یک کارت تشکر و قدردانی بنویسید و به طور خاص از فرد مورد نظرتان تشکر کنید.
۸۲. بگذارید اول نفر پشت سرتان در صف خرید کارش را انجام دهد.
۸۳. وقتی رانندهها میخواهند از شما سبقت بگیرند یا جلویتان بیایند، با لبخند یا تکان دادن دست به آنها اجازه دهید.
۸۴.برای بچههایی که در خیابان مشغول فوتبال بازی کردن هستند، نوشیدنی خنک ببرید.
۸۵. صفحات وبسایتهایی درمورد مهربانی که میشناسید را به دیگران معرفی کنید.
۸۶. به کمک یک کودک برای پرندهها آشیانه بسازید.
۸۷. به فردی بیخانمان یک سبد موادغذایی اهدا کنید.
۸۸. بلندبلند بخندید و لبخندتان را سخاوتمندانه تقسیم کنید.
۸۹. جلوی در خانهتان یک درخت بکارید.
۹۰. لیستی از کارهایی که میتوانید برای رواج مهربانی در دنیا انجام دهید، تهیه کرده و از دوستی بخواهید که او هم این کار را بکند. بعد لیستهایتان را با هم تعویض کرده و هر ماه یکی از آن کارها را انجام دهید.
۹۱. یک دوربین فوری برداشته، به سطح شهر بروید، از مردم عکس گرفته و عکسشان را به آنها بدهید.
۹۲. زبالههای اطراف را جمعآوری کنید.
۹۳. به یکی از معلمهای سابقتان نامهای بفرستید و از آنها برای تغییری که در زندگیتان ایجاد کردند تشکر کنید.
۹۴. برای یکی از دوستانتان، به طور ناشناس هدیه بفرستید.
۹۵. لباسهای اعضای خانواده را برایشان اتو بزنید.
۹۶. برای یک مدرسه یا موسسه آموزشی کتاب بخرید.
۹۷.یک چک با مبلغی که برایتان مقدور است، برای آشنایی بفرستید که میدانید مشکل مالی دارد.
۹۸. یکی از آشنایان را برای شام به رستوران دعوت کنید.
۹۹. به دوستتان پیشنهاد دهید که فرزندش را به کلاس رقص ببرید.
۱۰۰. یکی از دوستان قدیمی خود را پیدا کنید و با او قرار بگذارید.
قبل از اینکه چیزی بفهمید، به خودتان میآیید و میپرسید، «چطور اینقدر زود دیر شد؟» پس برای فکر کردن به زندگیتان وقت بگذارید. وقت بگذارید تا بفهمید واقعاً چه میخواهید و به چه چیزهایی نیاز دارید. برای ریسک کردن وقت بگذارید. برای عشق ورزیدن، خندیدن، گریه کردن، یاد گرفتن و بخشیدن وقت بگذارید. زندگی کوتاهتر از آن است که معمولاً به نظر میرسد.
اینها ۱۰ چیزی هستند که قبل از اینکه خیلی دیر شود باید یاد بگیرید:
این لحظه، زندگی شماست!
زندگی شما بین لحظاتی که به دنیا میآیید و میمیرید نیست. زندگی شما بین الان و نفس بعدی است. زمان حال - همین حالا و همین جا - تنها چیزی است که زندگی به شما داده است. پس از هر لحظه استفاده کامل ببرید و با مهربانی و در آرامش زندگی کنید، بدون ترس و پشیمانی. و با هر چه که دارید، بهترینی که میتوانید را انجام دهید؛ چون این تنها چیزی است که میتوانید از کسی انتظار داشته باشید، ازجمله خودتان.
زندگی طولانی نیست!
این زندگی شماست و باید برای آن بجنگید. برای آنچه درست است بجنگید. برای اعتقاداتتان بجنگید. برای چیزهایی که برایتان اهمیت دارد، برای کسانی که دوستشان دارید بجنگید و هیچوقت فراموش نکنید که به آنها بگویید که چقدر برایتان مهم هستند. بفهمید که انسان خوششانسی هستید چون هنوز فرصت دارید. پس یک لحظه مکث کرده و فکر کنید. هر کاری که لازم است انجام دهید را از همین امروز شروع کنید. فردا دیر است.
فداکاریهایی که امروز میکنید، در آینده برایتان سودآور خواهد بود!
وقتی نوبت به تلاش سخت برای رسیدن به یک هدف میرسد--چه گرفتن یک مدرک تحصیلی باشد، چه شروع یک کار جدید یا هر دستاورد شخصی دیگر که نیاز به زمان و تعهد دارد--باید این سوال را از خودتان بپرسید: «آیا حاضرم چند سال از زندگیام را خلاف بقیه آدمها زندگی کنم تا بتوانم بقیه عمرم را هم طوری زندگی کنم که بقیه نمی توانند؟»
هنگامیکه وقت تلف میکنید، بنده دیروز میشوید!
اما وقتی فعال هستید، مثل این میماند که دیروز دوست مهربانی برای شماست که کمکتان میکند باری از روی دوشتان بردارد. پس همین الان کاری انجام دهید که بابت آن در آینده از خودتان تشکر کنید. مطمئن باشید فردا از اینکه امروز شروع کردید خوشحال خواهید بود.
شکست فقط درسی برای عبرت گرفتن است!
اتفاقات خوب برای کسانی میافتد که هنوز امیدوارند حتی اگر ناامید شده باشند، برای کسانی که هنوز باور دارند حتی اگر طعم شکست را چشیده باشند، برای کسانی که هنوز عشق میورزند بااینکه ضربه خوردهاند.
پس هیچوقت افسوس اتفاقاتی که در زندگیتان افتاده است را نخورید؛ این اتفاقات قابل تغییر نیستند و نمیتوانید فراموششان کنید. آنها را مثل درسهایی ببینید که میتوانید از آنها عبرت بگیرید و برای آیندهتان از آنها استفاده کنید.
خودتان مهمترین ارتباطتان هستید!
خوشبختی زمانی اتفاق میافتد که بدون نیاز به تایید کسی دیگر، احساس خوبی به خودتان داشته باشید.
قبل از اینکه بتوانید ارتباطی سالم به فردی دیگر داشته باشید، اول باید ارتباطی سالم با خودتان برقرار کنید.
باید احساس ارزش کنید و در چشم خودتان، خودتان را قبول داشته باشید تا بتوانید با اعتمادبهنفس به چشمان اطرافیانتان نگاه کنید و با آنها ارتباط برقرار کنید.
عمل افراد، حقیقت را میگوید!
در زندگی با کسانی روبهرو خواهید شد که در زمانهای درست، حرفهای درست خواهند زد اما در آخر از اعمال و رفتار آنهاست که باید درموردشان قضاوت کنید. پس به کارهای دیگران دقت کنید. رفتار و اعمال آنها همه چیز را درمورد آنها به شما خواهد گفت.
مهربانیهای کوچک دنیا را زیباتر خواهد کرد!
به کسانی که به نظر میرسد روز سختی داشتهاند سلام کنید. با آنها مهربانی کنید. مهربانی تنها سرمایهای است که هیچوقت تمام نمیشود. و هر جا که انسانی باشد، فرصتی برای مهربانی کردن وجود دارد. بخشش را یاد بگیرید، حتی اگر بخشیدن یک لبخند باشد. نه به این دلیل که زیاد از آن دارید، به این دلیل که میدانید افراد زیادی هستند که میدانند چیزی ندارند.
پشت هر زندگی زیبا، شکلی از درد بوده است!
میافتید، بلند میشوید، اشتباه میکنید، زندگی میکنید، یاد میگیرید. شما انسانید، کامل نیستید. ضربه خوردهاید اما هنوز زندهاید. به این فکر کنید که زنده بودن، نفس کشیدن، فکر کردن، لذت بردن و دنبال کردن چیزهایی که دوست دارید، چقدر عالی است. گاهی اوقات در سفر زندگی دچار ناراحتی میشوید اما هنوز زیباییهای زیادی باقی است. حتی اگر آسیب دیدیم، باید بتوانیم روی پایمان بایستیم، چون هیچوقت نخواهیم دانست چه چیز در زندگی انتظارمان را میکشد.
گذشت زمان و کسب تجربه، دردها را التیام میبخشد!
سالها پیش وقتی درمورد غلبه بر دردها از مادربزرگم سوال کردم، اینطور برایم توضیح داد: به این دایرهها نگاه کن. دایرههای سیاه نشاندهنده تجارب نسبی زندگی ماست. دایرههای من بزرگتر است چون پیرتر هستم و تجربههای بیشتری دارم. دایرههای کوچک قرمز نشاندهنده اتفاقات بد و منفی زندگی هستند. فرض میکنیم که هر دو ما یک اتفاق بد یکسان را تجربه کرده باشیم. میبینی که سایز دایره قرمز برای هر دو ما یکسان است اما ببین چه درصد از فضا را در دایره سیاه اشغال میکند. اتفاق بد تو به این دلیل بزرگتر به نظر میرسد که قسمت بزرگتری از تجربیات کلی زندگی توست. چیزی که باید یاد بگیری این است که یک اتفاق بد و بسیار ناراحتکننده که الان در زندگیت وجود دارد، یک روز بخشی از گذشته بزرگتر تو خواهد شد و دیگر اینقدر مهم به نظر نخواهد رسید.
شما چطور صحبت می کنید؟ تندتند مثل آزاده نامداری؟ یا شمرده شمرده مثل محمد سلوکی؟ می دانستید چگونگی صحبت کردن شما می تواند نماینده شخصیت و نوع تفکرتان باشد؟ آیا به تفاوت ها و الگوهای گفتاری زنان و مردان توجه کرده اید؟ یا به طور کلی آیا قبول دارید شخصیت هر آدمی از طریق کلامش خودش را بهتر و بیشتر نشان می دهد؟ در اصل در این گزارش همان چیزی را بررسی می کنیم که قدیم ها به آن می گفتند: «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد...». این نکات را به خاطر بسپارید تا صحبت کردنتان، معقول تر و شنیدنی تر باشد.
● نکته اول: واژه و صدا
هر واژه، کلمه یا جمله ای که در صحبت کردن به کار می گیریم، در معرفی ما به دیگران و برداشت آنها از شخصیت و رفتارمان موثر است. در حقیقت با نوع کلام خود می توانیم دیگران را جذب کلام و در پی آن شخصیت مان کنیم یا برعکس اطرافیان را از خود دور کنیم. پژوهشگران دانشگاه میشیگان در آمریکا هم در تحقیقات و پژوهش های خود به این نتیجه رسیده بودند که در ارتباطات، نخستین موضوعی که جلب توجه می کند، صدا و طرز صحبت کردن طرف مقابل است.
● نکته دوم: نه به این شوری شور
همان اندازه که سریع صحبت کردن ارتباط با دیگران را مختل می کند، به همان نسبت، کٌند صحبت کردن هم مناسب نیست. تاکید بر یکسری از کلمات به آن اندازه ای می تواند بر نوع کلام ما تاثیرگذار باشد که تکرار یک کلمه یا صدای بسیار آهسته، بنابراین برای آنکه هر آنچه بیان می کنیم به درستی از سوی مخاطب ما دریافت و درک شود، باید تناسبی را میان شیوه صحبت کردن، حرکت های بدنی و نوع کلمه های خود برقرار کنیم.
● نکته سوم: کلام زنانه، کلام مردانه
زنان و مردان از روش های متفاوتی برای صحبت کردن استفاده می کنند که به دلیل روش های تربیتی آنها نیست، بلکه این تفاوت ها در نیازهای تکاملی آنها ریشه دارد. زنان، الگوهای گفتاری ملایم تری را برای ارتباط برقرار کردن میان خود به کار می گیرند. این روش، آنها را از برخوردهای تهاجمی مردان حفظ می کند؛ به عبارت دیگر از یک سو از تغییرات صدا و زیر و بم کردن صدا در الگوهای کلامی خود استفاده می کنند و از سوی دیگر اغلب کلماتی را به کار می گیرند که بار عاطفی و احساسی بیشتری دارد. مردان برای تاتیرگذار نشان دادن خود گاهی از واژگان درشت یا صدای بلندتری استفاده می کنند. همچنین نباید در کلام آنها چندان دنبال واژه ها یا کلمات احساسی یا توضیح و تفصیل بیشتر موضوع بود، چراکه اغلب به سرعت به سراغ اصل مطلب می روند بی آنکه کلام را با عاطفه و احساس یا شرح و بسط بیارایند، اما به طور کلی یکسری از الگوهای کلامی در معرفی شخصیت افراد، چه زن و چه مرد، تثبیت شده اند.
● نکته چهارم: کسانی که صدای آرام دارند...
برخی معتقدند آرام صحبت کردن نشانه تعقل گوینده است و کسانی که صدای آرام دارند، ممکن است به مرحله ای رسیده باشند که نیازی به شلوغ کردن و ایجاد جنجال نداشته باشند، چراکه آنها از آرامش درون بهره می برند. این اشخاص به روابط معمولی و آرام تمایل دارند. گاهی هم ممکن است افرادی که صدای آرام را در کلام خود به کار می گیرند جزو افرادی باشند که مورد آزار و اذیت صدای بلند والدین، همسر یا دیگران قرار گرفته اند و از ترس آنکه مانند آنها شوند از ایجاد صدای بلند خودداری می کنند. از سوی دیگر افرادی که اعتمادبه نفس پایین دارند، اغلب سریع و با صدایی آرام صحبت می کنند.
● نکته پنجم: کسانی که صدای بلند دارند...
در برخی از موارد و از دیدگاه هایی، صدای بسیار بلند نشانه شخصیت منفی افراد است و گاهی در فرهنگ عمومی از آنان به عنوان گستاخ یا بددهن نام می برند. در بسیاری از موارد بلندی صدای افراد، دلایل روحی و روانی دارد. از سوی دیگر این نوع صدا نشان دهنده شادی، غرور، جوانی، لذت و خوشی هم به حساب می آید، اما غلب این افراد به دیگران اجازه صحبت کردن نمی دهند. البته فراموش نکنیم که ممکن است صدای بلند ما با لحن تحکم آمیز نیز بیامیزد و به کلام ما جنبه دستوری ببخشد که خود به نوعی اختلال در ارتباط با دیگران را سبب می شود. احمد یحیایی ایله ای در کتاب «تشریفات هتل» می گوید: «همانطور که هر فرهنگ نسبت به فرهنگ های دیگر از بسیاری جهات متفاوت است از نظر ارتباطی نیز تفاوت هایی مشهود است. برای مثال مردم آذربایجان عموما بلندتر و درشت تر از مردم فارس و اصفهان سخن می گویند. همچنین شهرنشینان نسبت به روستاییان و عشایر آرام تر و با بلندای کمتری سخن می گویند. در تبیین علت یا علت های این پدیده عوامل گوناگونی دخالت دارند و یکی از آنها محیط جغرافیایی و شرایط اقلیمی است. مردمان کوهستان ها و دشت های فراخ به نسبت شهرنشینان از بلندای بیشتری در سخنگویی و محاوره استفاده می کنند. حرفه در بلندای صدا موثر است. کارگران و کارکنان سازمان های صنعتی که با سروصدای بیشتری سروکار دارند، از کارمندان اداری که در دفترهای تمیز و بی سروصدا و با موزیک ملایم کار می کنند، بلندتر صحبت می کنند. معلمان عمدتاً نسبت به دیگر حرفه ها مانند پزشکان یا کارمندان دفتری و حسابداران از بلندای صدای بیشتری در محاوره با دیگران استفاده می کنند. از سوی دیگر هراندازه سروصدا و عوامل اختلال زا وجود داشته باشد بلندای صدایی بیشتر می شود.»
● نکته ششم: گول نزنید!
یادتان باشد برمبنای نوع صحبت کردنتان، خیلی وقت ها مورد قضاوت قرار می گیرید. پس بهتر است در این زمینه تمرین کنید تا بتوانید بهتر حرف بزنید. البته این به معنای این نیست که دیگران را گول بزنید. شما باید صادقانه با دیگران روبه رو شوید. اما اگر خودتان می دانید که طرز صحبت کردنتان مناسب نیست، بهتر است کمی روی آن کار کنید تا بتوانید ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید.
● بگو تا ذهنت را بخوانم
خانم دکتر «سیما فردوسی»، روانشناس، در مورد نوع صبحت کردن و تاثیر آن روی دیگران و قضاوت در مورد شخصیت ها، حرف های خواندنی زیادی دارند. یادداشت اختصاصی ایشان را در این زمینه بخوانید. تمام افراد باید به شیوه ای سخن بگویند که تاثیرگذار و محترمانه باشد، اما فراموش نکنیم که نوع صحبت کردن به خانواده، فرهنگ و چگونگی تربیت افراد بازمی گردد و به عواملی از این دست وابسته است. به بیان دیگر اینکه کودک در چه فرهنگی رشد می کند و پدر و مادر در تربیت او از چه واژه ها یا لحنی استفاده می کنند، همگی بخشی از دایره لغات او را می سازند تا در آینده و زمانی که وارد جامعه شد، آنها را در طرز صحبت کردنش به کار بگیرد. البته نقش آموزش از طریق رسانه های جمعی، اجتماع و به ط ور کلی هر محیطی که فرد در آن حضور دارد (مانند مدرسه) را نباید نادیده گرفت، اما نقش خانواده نقشی کلیدی تر و مهمتر است.
● پسرانه، دخترانه
به طور معمول پسرها بیشتر از دخترها در خارج از محیط خانه حضور می یابند. آنها از همان سنین کودکی ممکن است گاهی در کوچه و خیابان با دیگر هم سن و سالان خود سرگرم بازی شوند، بنابراین بسیاری از واژه ها و اصطلاحات را در خارج از محیط خانواده و در خیابان ها فرا می گیرند. برهمین اساس نوع صحبت کردن یک دختر با یک پسر بسیار متفاوت است، حتی اگر هر دو از یک خانواده باشند. برهمین اساس دخترها در سخن گفتن بسیار محجوب تر و آرام تر هستند و پسرها کمی بی حد و مرزتر حرف می زنند.
● پرخاشگر یا مهربان؟
چگونگی صحبت کردن و نوع کلام، نماینده نوع تفکر افراد است. یعنی هر واژه و اصطلاحی که در کلام خود به کار می گیریم، نشان می دهد به چه چیز و چگونه می اندیشیم. همچنین نشان دهنده صفات شخصیتی ما به حساب می آید. اینکه فرد شخصیتی پرخاشگر دارد یا مهربان و باعاطفه است، انسانی حسود یا فردی منطقی ست، همگی در کلام ما خود را نمایان می کند.
● به واژه ها دقت کن!
اگر می خواهیم طرف مقابل خود را بهتر بشناسیم باید روی هریک از واژگان و کلمات او و همچنین لحنی که در بیان آنها به کار می گیرد، تمرکز کنیم. اینکه آیا از کلام تکراری استفاده می کند یا نه و همچنین فراوانی واژه هایی که در کلام خود به کار می بندد، از نکات کلیدی در شناخت شخصیت افراد به حساب می آیند. همانگونه که نحوه بیان و کلام ما برای مشاور و روانشناس از اهمیت بسزایی برخوردار است و به عنوان یک ملاک تشخیصی در سنجش میزان اضطراب، استرس، وسواس، افسردگی و دیگر اختلال های روحی افراد به کار گرفته می شود. خانواده ها باید در کلام کودکان و واژه هایی که به آنها می آموزند دقت داشته باشند و اگر در کلام خودشان نابهنجاری هایی دیده می شود، به یک روانشناس یا مشاور مراجعه کنند تا کلام آنها اصلاح شود.
مردها وقتی راجع به زن ها و به خصوص همسران خود صحبت می کنند، مدعی هستند که هیچگاه این موجود ظریف و لطیف را نشناخته اند. حتی اگر زنان در افکار و رفتار و عادت هایشان ساده، صریح و بی غل و غش باشند باز هم مردها دوست دارند دختران حوا را متهم به مرموز بودن و تودار بودن کنند. حتما شما هم این جمله را از بسیاری از مردها شنیده اید که می گویند: «فقط خدا زن را می شناسد و بس!» در حالی که زن ها اطلاق صف مرموز بودن را به خودشان بی انصافی می پندارند و عقیده دارند که در حقیقت این آقایان هستند که گاه در پشت ماسک های متفاوت پنهان می شوند و باطن خودشان را از خانم ها مخفی نگه می دارند. برای اینکه خانم ها بتوانند شوهران خود را بهتر بشناسند باید در رفتار و کردار آنها دقیق شوند. این دقت باعث می شود که بتوانند آنها را بیشتر بشناسند و با واقع بینی بیشتر به موارد استثنایی اخلاق شان پی ببرند.
● با این ۹ راه مچ همسرتان را بگیرید
حتما می خواهید بدانید که چگونه می توانید به اخلاق شوهرتان پی ببرید و در چه مواردی باید دقت خود را در اخلاق شوهرتان بیشتر کنید. جواب بسیار ساده است هر آدمی در یک موقعیت استثنایی مچش باز می شود و خلق و خوی اصلی اش از پرده ظاهرسازی بیرون می افتد. مردها هم همین طور هستند در لحظات و مواقع خاص چهره اصلی و طبیعی خود را نمایان می سازند و در حقیقت باطن خودشان را آفتابی می کنند. این موقعیت های استثنایی در ۹ شرایط به وجود می آید. شاید در نظر اول این موقعیت ها کمتر به چشم بیاید اما مطمئن باشید که موفق شدن در شناسایی همین ۹ موقعیت استثنایی نیز می تواند خیلی به شما کمک کند تا بتوانید شوهر خود را بشناسید و پایه ها و اساس سعادت زندگی مشترک خود را محکم کنید و به ثبات خوشبختی خود اطمینان بیشتری داشته باشید.
۱. کی به تو گواهینامه داد؟
فرض کنید در حال رانندگی هستید و شوهرتان در کنار دست شما نشسته است و گاه و بیگاه دستوراتی می دهد که چه بکنید و چه نکنید و تمام این بایدها و نبایدها به این دلیل است که به نظر شوهرتان شما راننده خوبی نیستید و نمی دانید چگونه باید در خیابان ها حرکت کنید. او از کوچک ترین حرکت شما ایراد می گیرد و سعی می کند به شما نحوه صحیح رانندگی را بیاموزد. از آنجا که نحوه رانندگی خانم ها با آقایان متفاوت است در نتیجه رانندگی شما لحظه به لحظه او را عصبانی تر می کند و لحن حرف هایش تندتر می شود. این عصبانیت تا جایی ادامه پیدا می کند که تصمیم می گیرد از این لحظه به بعد سکوت کند اما پس از مدتی سکوت، باز از کوره در می رود و فریاد می زند که «تو هرگز راننده خوبی نمی شوی.» اگر این فرضیات روی رابطه بین شما و همسرتان صدق می کند این موضوع را بدانید که به طور کلی هنگامی که شما رانندگی می کنید شوهرتان سعی می کند اعتمادبه نفس تان را بگیرد و خودش هم البته از این قضیه ناراحت می شود.
▪ شوهر شماره یک چگونه مردی است؟
در مورد شخصیت و روحیات چنین مردی که در اتومبیل بی طاقت و عصبانی می شود باید بگوییم که مردی است انعطاف ناپذیر، بی گذشت و کاملا متکی به خود. برای او فقط شخص خودش مهم است. او بسیار پرمدعاست و اصولا مرد صبوری نیست و در هیچ موردی از خود انعطاف نشان نمی دهد. بسیار زودرنج است و به راحتی عصبی می شود. البته ویژگی های مثبتی هم دارد و نمی توان او را کسی دانست که هیچ ویژگی مثبتی ندارد. این مرد دوست دارد که شما بدون عیب و کامل باشید و به همین دلیل است که وقتی احساس می کند مرتکب اشتباه شده اید عصبانی می شود و چون روش زندگی خودش را قبول دارد از شما هم انتظار دارد که مطابق روش او زندگی کنید. همین که روش زندگی خودش را قبول دارد نشان می دهد که از زندگی اش با شما راضی است. یادتان باشد که این فریادهای او تنها به این دلیل است که شما برایش اهمیت دارید و اگر علاقه ای به شما نداشته باشد کاری هم به کارهای شما ندارد.
▪ روش برخورد با شوهر شماره یک
شما در مقابل چنین همسری ۳ راهکار دارید که انجام دادن آنها رابطه تان را شیرین تر خواهد کرد:
در مقابل رفتار و لحن تند همسرتان از خودتان گذشت نشان دهید نه اینکه حرف های او را نشنیده بگیرید چون این کار او را عصبانی تر خواهد کرد. بالعکس باید سعی کنید حرف های او را گوش دهید و در مقابل عصبانیتش، عصبانی نشوید. این کار باعث می شود اعتمادبه نفس شوهرتان بیشتر شود و اگر اعتمادبه نفس او افزایش یابد مطمئن باشید که در مقابل شما هم کاری می کند که بیشتر از او راضی باشید و بالطبع اعتمادبه نفس تان هم بیشتر خواهد شد.
سعی کنید شوهرتان را متقاعد کنید که همان قدر که وجودش برای خودش اهمیت دارد برای شما نیز مهم است. بهترین روش برای این کار این است که به او خوب گوش کنید و اگر به نظرتان حرف هایش درست و منطقی است آنها را بپذیرید و اگر متوجه شدید که سخنی غیرمنطقی می گوید طوری وانمود کنید که حرف های او را پذیرفته اید تا در یک فرصت مناسب که او عصبانی نیست با او در این مورد صحبت کنید.
اگر رانندگی کردن شما او را عصبانی می کند به راحتی می توانید در حضور او رانندگی نکنید و مواقعی که با هم سوار اتومبیل می شوید رانندگی را به او محول کنید. شاید به نظرتان این کار پاک کردن صورت مسئله باشد اما اگر با رعایت موارد فوق به نتیجه مطلوب نرسیدید این تنها راه حل شما در مقابل عصبانیت اوست.
۲. بچه رو اینقدر لوس نکن!
اگر شما از آن دسته خانم هایی هستید که حامی سفت و سخت بچه ها هستند و سعی می کنند که خطاها و گناهان کوچک بچه ها را ببخشند و با آنها به طور ملایم رفتار می کنند اما در مقابل، شوهرتان معتقد است باید با کودک واقع بین و جدی رفتار کرد و دوست ندارد که بچه شما لوس و ننر بار بیاید و فکر می کند که پدر و مادر باید در مقابل بچه باجذبه و نظامند رفتار کنند تا آنها بی تربیت و لوس بار نیایند، این یعنی شوهر شما از نوع شماره ۲ است.
▪ شوهر شماره ۲ چگونه مردی است؟
مردی است که می خواهد در رفتارش درستکار باشد و پدری است که به فرزندانش علاقه مند است. به آینده آنها با وسواس و دقت می اندیشد و مایل است که کودک در موقع لزوم تنبیه شود و هنگامی که کار درست و خوبی انجام می دهد مورد تشویق قرار گیرد. این مردها پررنگ ترین ویژگی شان پدر بودن شان است و به دلیل اینکه اصولا خودشان مردهای بسیار منظم و مرتبی هستند در مقابل فرزندان شان هم دوست دارند با نظم برخورد کنند. این نکته را به یاد داشته باشید که هدف آنها مخالفت با شما نیست اما چون آینده فرزندان شان برایشان مهم است سعی می کنند با نظارت هایشان آینده آنها را بیمه کنند و این سختگیری هایشان را به نفع آنها می دانند.
▪ روش برخورد با شوهر شماره ۲
در این مواقع به هیچ عنوان نباید طرف فرزندتان را بگیرید چون با این کارتان باعث می شوید که اولا مخالفت همسرتان با شما بیشتر شود و در ثانی فرزندتان از پدرش به علت سختگیری هایش فراری شود و از همه مهم تر اینکه به کارهای اشتباهش ادامه می دهد چون دیگر ترسی از پدر خود ندارد و مطمئن است که شما از او طرفداری خواهید کرد. سعی کنید همیشه طرف همسرتان را بگیرید و با این کار به او نشان دهید که مرد قابل اعتمادی است و نظریات او را قبول دارید.
در چنین شرایطی خودتان را جای همسرتان بگذارید و تصور کنید که اگر عکس این قضیه رخ داده بود شما چه انتظاری از همسرتان داشتید. بنابراین سعی کنید روحیات شوهرتان را بهتر درک کنید. مطمئن باشید که این روش برخورد به نفع سعادت خودتان و فرزندان تان خواهد بود. اگر در این مواقع کودکتان ناراحت شد سعی کنید او را متقاعد کنید که پدرش صلاح او را می خواهد و به او گوشزد کنید که پدرش چقدر او را دوست دارد.
۳. اینکه من می گم را بپوش
همه آراستگی را دوست دارند و سعی می کنند که جزو افراد آراسته باشند و مطمئنا هم دوست دارند همسرشان نیز خوش لباس باشد. اما این ویژگی از نظر مردها با تبعیت از مد، خیلی متفاوت است. آنها دوست ندارند همسرشان از مد تبعیت کند بلکه دوست دارند همسرشان مطابق میل آنها لباس بپوشد. اما در این بین بعضی از مردان هستند که این علایق شان را در نوع لباس پوشیدن به همسرشان تحمیل می کنند و اجازه نمی دهند که او مطابق میل خودش لباس بپوشد. هنگام خرید لباس با همسرشان همراه می شوند و در خرید کردن او هم دخالت می کنند اینطور مردها را شوهر شماره ۳ نامگذاری کردیم.
▪ شوهر شماره ۳ چگونه مردی است؟
بدون برو برگرد مردی خودخواه است و تمایل زیادی دارد که افکار و سلیقه اش را به دیگران و به خصوص شما تحمیل کند. بی اعتمادی و کمی بدبینی از صفات بارز اوست. او دوست ندارد که همسرش مرکز توجه دیگران باشد و این موضوع برایش با مرتب بودن تفاوت دارد. البته در شرایطی هم ممکن است او مردی باشد که سلیقه شما در خرید لباس را قبول ندارد. این اظهارنظرهای او دلیلی محکم بر این است که شما را دوست دارد و نمی خواهد که شما را از دست بدهد. در چنین مواقعی ممکن است او نام خودش را غیرتی بگذارد.
▪ روش برخورد با شوهر شماره ۳:
همسرتان دشمن شما نیست
یادتان باشد که هیچ وقت از مد تبعیت نکنید. چه همسر شما این کار را دوست داشته باشد چه نه. اولین قدم برای مرتب بودن تبعیت نکردن از مد است در صورتی که خیلی ها گمان می کنند که داشتن این ویژگی پیروی کردن از مدهای روز است اما اصل قضیه چیز دیگری است. شاید بارها شده که پوشش شخصی از نظر شما از مد افتاده باشد. در این مواقع پیش خودتان اولین جمله ای که می گویید این است که «چقدر خزه؟» و این حقیقت را هم حتما قبول دارید که مد روز به روز عوض می شود بنابراین آنچه دیروز مد بود امروز دمده است.
از آنجا که یکی از دلایل بروز چنین مشکلاتی بی اعتمادی و کمی هم بدبینی است این وظیفه شماست که سعی کنید بیش از پیش حس اعتماد او را به خود جلب و او را متقاعد کنید که افکارش درست نیست و شما برای جلب توجه لباسی را انتخاب نمی کنید.
شما باید سعی کنید که مطابق میل همسرتان لباس بپوشید. اگر او از مدل خاصی خوشش می آید باید شما برای رضایت او سلیقه اش را در نظر بگیرید، همان طور که انتظار دارید شوهرتان طوری لباس بپوشد که شما دوست دارید پس او نیز می تواند چنین توقعی از شما داشته باشد. بنابراین او را به دلیل داشتن این توقع سرزنش نکنید.
۴. آروم تر باش
این دسته از مردان دوست ندارند که در اماکن عمومی با صدای بلند صحبت کنید یا طوری حرف بزنید و بخندید که دیگران صدای شما را بشنوند. اینها از بگومگو و بحث کردن در اماکن عمومی مثل رستوران خوش شان نمی آید و عصبانی می شوند. و اگر شما باز هم ناخواسته با صدای بلند جواب همین سؤال او را بدهید به سرعت عصبانی می شوند. اینها شوهرهای شماره ۴ هستند.
▪ شوهر شماره ۴ چگونه مردی است؟
از ویژگی ها و صفات بارز او این است که به آرامش و سکوت علاقه مند است و از شایعه پردازی، فاش کردن اسرار به شدت گریزان. به آزادی و آرامش دیگران هم علاقه مند است و نمی خواهد به هیچ وجه باعث ناراحتی کسی بشود. احترام گذاشتن او به قواعد، آداب و سنت های اجتماعی قابل توجه است و روی هم رفته می توان او را مردی اجتماعی و مردمدار دانست. او از آن دسته از آدم هایی است که مدام به این قضیه می اندیشد که دیگران در مورد او چگونه فکر می کنند و نگران این است که مبادا آبروریزی شود. به طور کلی حرف مردم برایش خیلی اهمیت دارد.
▪ روش برخورد با شوهر شماره ۴
با چنین شوهری خیلی راحت می شود مدارا کرد و کنار آمد. تنها کافی است که به اعتقادات و علایق او احترام بگذارید. اگر دوست ندارد که شما در اماکن عمومی با صدای بلند صحبت کنید سعی کنید این عادت را در خود از بین ببرید. شما به راحتی می توانید با کمی تمرین یاد بگیرید که آهسته صحبت کنید. رعایت این قبیل موارد می تواند کمک بزرگی به شما و رابطه تان با شوهرتان کند. اولین تمرین برای فائق آمدن بر این قبیل مشکلات این است که وقتی تلویزیون تماشا می کنید یا به یک آهنگ گوش می دهید صدای آن را کم کنید تا بتوانید به این صدای پایین عادت کنید. قدم دوم هم این است که از دوستان و سایر اعضای خانواده بخواهید که هر وقت متوجه شدند با صدای بلند حرف می زنید گوشزد کنند که صدایتان را پایین بیاورید. یادتان باشد که وقتی با صدای بلند صحبت می کنید جو گفت وگو تنش زا می شود و کسانی که از دور شما را نگاه می کنند ممکن است تصور کنند که در حال دعوا کردن هستید.
۵. چرا اینقدر با تلفن صحبت می کنی؟
اینها همسرانی هستند که هنگامی که شما را در حال تلفن زدن و مشغول درددل کردن و حرف زدن می بینند ناراحت می شوند به خصوص وقتی احساس می کنند که حرف های بی اهمیت می زنید و برای وقت گذرانی مشغول حرف زدن با تلفن هستید یا در مواقعی که گمان می کنند صحبت های تلفنی تان منحصربه بدگویی و شایعه پردازی یا غیبت کردن است،نمی توانند تحمل کنند که همسر شان به این ترتیب وقت گذرانی کند. به همین دلیل خیلی زود نظر خود را بیان کرده و مخالفت خود را با انتقاد نشان می دهند.
▪ شوهر شماره ۵ چگونه مردی است؟
می توان او را مردی دقیق و دلسوز دانست که قدر تک تک ساعات عمر خود را می داند. کسی که برای زندگی اش و تک تک لحظه های آن برنامه ریزی دارد و دوست ندارد از برنامه خود عقب باشد؛ او مردی است که از هر لحظه زندگی خود لذت می برد. او مثبت بودن و موثر بودن را دوست دارد. از همه مهم تر اینکه همان قدر که به زندگی خودش فکر می کند و برای آن برنامه ریزی دارد بالطبع برای شما هم نگران است و دوست ندارد وقت خود را با مسائل بی ارزش تلف کنید.
▪ روش برخورد با شوهر شماره ۵:
شما باید طوری رفتار کنید که نشان دهید که با او هم فکر هستید. باید برای ارضای حس مسئولیت او خودتان را زنی زرنگ و کاردان معرفی کنید و به او این اطمینان را بدهید که شما هم مثل او برای زندگی تان برنامه ریزی دارید و وقت خود را با کارهای بیهوده هدر نمی دهید. حتی المقدور سعی کنید در حضور شوهرتان پای تلویزیون و تلفن ننشینید و اوقات بیکاری تان را هم اگر پیش شوهرتان هستید با یک برنامه مفرح و شاد بگذرانید. به طور خلاصه باید طوری رفتار کنید که به او نشان دهید که زندگی مشترک تان برای شما اهمیت زیادی دارد و اصلا نسبت به خواسته های او بی تفاوت نباشید این بی تفاوتی باعث می شود او نسبت به شما و کارهایی که انجام می دهید حساس تر شود.
۶. در جمع خودت رو کنترل کن
شوهری که دوست ندارد شما در مقابل دیگران به او ابراز علاقه کنید و از اینکه مقابل دیگران رفتار خیلی صمیمی و خودمانی با او داشته باشید ناراحت می شود و ترجیح می دهد در جمع رفتاری متعادل داشته باشید.
▪ شوهر شماره ۶ چگونه مردی است؟
مردی خجالتی و تا حد زیادی پایبند به اصول اخلاقی است و از همسرش توقع وقار و سنگینی زیادی دارد. اساسا دوست ندارد که دیگران را در محیط صمیمی زندگی خودش راه بدهد. ابراز علاقه او تنها به هنگام تنهایی است چون عشق بین زن و شوهر را یک موضوع کاملا خصوصی به حساب می آورد و از شما هم همین انتظار را دارد و توقع دارد با مراعات حال او و حفظ حریم خصوصی تان رفتار کنید.
▪ روش برخورد با شوهر شماره ۶:
به طور کلی این نکته را به یاد داشته باشید که هرچند ابراز علاقه به همسر از مسائلی است که باید صد درصد به آن توجه کرد اما اصولا این کار در جمع و در حضور افراد خارج از خانواده تان کار اشتباهی است. آنچه شما باید در خارج از محیط خانه رعایت کنید توجه کردن به شوهرتان و احترام گذاشتن به اوست. شما نباید اینها را با صمیمیت و ابراز علاقه اشتباه بگیرید. اصول اخلاقی حکم می کند که روابط داخل منزل تان با روابط خارج از منزل تان تفاوت داشته باشد. البته این نکته را هم به یاد داشته باشید که محترمانه رفتار کردن و احترام گذاشتن به یکدیگر هرگز به این معنی نیست که برخوردتان با شوهرتان خشک و رسمی باشد.
۷. بهم بگو چقدر خرج کردی
شوهری که مدام از شما صورت خرج های روزانه تان را می خواهد البته نه به این دلیل که به شما اعتماد ندارد بلکه به این علت که به دقت و نظم علاقه مند بوده و دوست دارد هرچیزی با حساب و کتاب پیش برود. او می خواهد هر پولی در راه درست و صحیح خرج شود و این کنترل کردن خرج خانه شما را ناراحت کرده و عذاب می دهد.
▪ شوهر شماره ۷ چگونه مردی است؟
این رفتار با وجودی که ممکن است به غلط به خست تعبیر شود اما به هیچ وجه ربطی به خسیس بودن شوهرتان ندارد بلکه نشان دهنده شخصیت دقیق اوست. او به لزوم تنظیم یک بودجه دقیق واقف است و از اینکه زندگی اش حساب و کتاب داشته باشد لذت می برد. البته ممکن است در بعضی موارد این روحیه باعث ناراحتی شما شود ولی دقت کنید که دقیق بودن در امور اقتصادی منزل یک حسن است نه یک عیب. اگر شوهر شما مرد خسیسی بود تمام خرج و مخارج را خودش در دست می گرفت و به شما اجازه خرید نمی داد. در صورتی که شوهر شما اینگونه نیست.
روش برخورد با شوهر شماره ۷:
بهتر است با دقت بیشتری به کارهای او و حرف هایش توجه کنید چون در این صورت متوجه می شوید که حق با اوست. بهتر است با دقتی که از خود نشان می دهید به او این اطمینان را بدهید که همه چیز در زندگی روزانه شما حساب و کتاب دارد و بدون این حساب و کتاب ها خرج نمی کنید و خودتان مواظب همه چیز هستید. به طور کلی بهتر است با او همراه شوید تا زندگی بهتری را برای خودتان و همسرتان فراهم کنید. فراموش نکنید شما با کمی اقتصادی فکر کردن می توانید هم کمک خرج خانه باشید و هم پس انداز خوبی را برای زندگی مشترک تان فراهم کنید.
۸. بریم سینما؟
شوهری که همیشه آماده است که نظر خود را درباره کتاب یا مجله ای که می خو اهید بخرید ابراز کند و در ضمن شما را تشویق به دیدن یک فیلم سینمایی یا تئاتر می کند و اگر به خواسته او اهمیت ندهید عصبانی می شود و قهر می کند. او طوری رفتار می کند که شما متوجه این رفتار او بشوید و برای جبران دلخوری کاری را که به شما پیشنهاد داده انجام دهید. خلاصه اینکه به هر روشی سعی می کند شما را راضی کند که پیشنهاد او را بپذیرید و البته بعد از انجام دادن کار پیشنهادی او باید از این انتخاب هم راضی باشید و از او تشکر و قدردانی کنید.
▪ شوهر شماره ۸ چگونه مردی است؟
همسرتان مردی است که در مقابل شما احساس برتری زیادی می کند و به نحوی سعی دارد به اصطلاح شما را با خود هم سطح کند. عقاید او هرچند هم قابل قبول باشد می تواند مورد پسند شما واقع نشود و چون شوهرتان در ابراز عقاید خود مصر است این برخورد می تواند زمینه یک بگومگو و عدم رضایت شود. اما این نکته را در نظر داشته باشید که او مرد لجوجی است و تا حد بسیار زیادی سماجت دارد و تا به اهدافش نرسد آن را رها نمی کند و به قول معروف اگر در بسته باشد از پنجره وارد می شود.
روش برخورد با شوهر شماره ۸:
کنار آمدن با چنین اشخاصی سخت ترین کار است چون نه می توانید او را قانع کنید و نه می توانید به او بی اهمیت باشید. از طرفی هم دوست ندارید پیشنهادهای او را بپذیرید. بنابراین راهی وجود ندارد جز اینکه در مقابل چنین افرادی بسوزید و بسازید. فکر اینکه بتوانید او را از این اخلاق بد آگاه کنید را از سرتان بیرون کنید. بهتر است با پذیرفتن انتخاب های او زندگی را برای خودتان و شوهرتان شیرین کنید.
۹. وقت شناس باش دیگه!
اگر با هم در محلی قرار ملاقات گذاشته اید و شما کمی دیر برسید او عصبانی و ناراحت می شود و به هیچ عنوان حاضر نیست دلایل عذرخواهی شما را بپذیرد و صد درصد شما را مقصر می داند همیشه به جان شما نق می زند که وقت شناس نیستید و برای وقت او ارزشی قائل نیستید و... و هر مسئله ای که پیش می آید این قضایا را یادآوری می کند.
▪ شوهر شماره ۹ چگونه مردی است؟
روی هم رفته او مرد خوش اخلاقی نیست؛ لجوج، یکدنده و بی منطق است. البته این یک مورد کوچک است اما اگر این عدم تفاهم در موارد مهم تری بروز کرد می تواند زندگی شما را تلخ کند. او عادت دارد که کوچک ترین و کم اهمیت ترین مسائل را بزرگ کند و در تمام مشکلات پیش آمده شما را مقصر بداند و بدون گوش دادن به دلایل و حرف های شما در موردتان قضاوت می کند و از همه بدتر اینکه هیچ وقت اینها را فراموش نمی کند و به قول معروف کینه شتری است.
▪ روش برخورد با شوهر شماره ۹:
بهتر است با بحث و گفت وگوهای دوستانه او را متقاعد کنید که همیشه برای مشکل یا اتفاقی دلیل منطقی و قابل قبول وجود دارد و اگر شما دیر به قرار ملاقات تان رسیده اید حتما دلیل قانع کننده ای داشته اید. به او یادآوری کنید که دوست نداشته اید که دیر برسید و او را منتظر بگذارید. در ضمن به او بفهمانید که شما هیچ دشمنی به خصوصی با او ندارید بلکه کاملا بالعکس مایل هستید که در کنار او احساس خوشبختی، امنیت و آرامش کنید. یادتان باشد در چنین شرایطی نباید به این دعواهای به اصطلاح زرگری دامن بزنید بلکه در این شرایط باید او را آرام کنید.
مجله ایده آل
در اوایل ازدواج طرفین درصدد شناخت یگدیگرند.هرفردی با یک روشی شروع می کند که در اکثر مواقع با آزمایش کردن یکدیگر شروع می کنند.دراین مقاله تمرینی را جهت تصمیم گیری هر چه بهتر شما در اختیارتان خواهم گذاشت.
در روابط قبل از ازدواج، افراد مجرد را میتوان بطور کلی در دو دسته قرار داد:
یک دسته افرادی هستند که روی شخص بخصوصی تمرکز برای ازدواج ندارند اصولاً نمیخواهند ازدواج کنند. دسته ی دیگر آنهایی هستند که به فکر پیدا کردن آن فرد دلخواه برای عشق و همسر آینده خود میباشند.
۱٫ میان این دسته اخیر افرادی با هم به اشتباه جفت میشوند که هیچگونه هدف و راه مشخص زندگیشان با هم مشترک نیست و در واقع وقت خود را با هم به هدر میدهند.
۲٫ گروهی که میخواهم روی آنها در این جا تأکید کنم زوجهایی هستند که نامزد کرده اند و قرار است به زودی زیر یک سقف بروند.
آنها در مسیر هدفهای زندگیشان با هم همراه اند و بنظر میرسد که با هم جور هستند. یکی از فرم هایی که این رابطه ها میگیرند اینست که یکی از طرفین و یا هر دو طرف باور دارند که نامزد آنها و بطور کلی رابطه آنها خوب است بجز چند نکته و یا مسئله ای که اگر وجود نداشت رابطه کاملاً رضایت بخش میشد. این افراد به رابطه ادامه داده و امیدوارند که نامزدشان به طریقی که آنها میخواهند عوض بشود. آنها ممکن است مدت طولانی به این امید رابطه ای را نگه دارند، بدون اینکه هیچ تغییری در فرد مورد نظر پیدا شود. اگر شما در این موقعیت در رابطه ای هستید و تصمیم گیری برایتان مشکل است، من در اینجا یک تمرین ساده پیشنهاد میکنم که شما را به تصمیم گیری کمک خواهد کرد.
البته مشاوره با یک روانشناس رابطه و ازدواج لازم است. برای کمک و آشنایی بیشتر به عمق مسائل رابطه، این تمرین شروعی است که کمک میکند به تنظیم افکار شما درباره ی رابطه خود:
در یک صفحه سه ستون درست کنید. روی ستون اوّل لیستی از خصوصیات نامزدتان که برای شما دوست داشتنی و قابل تحسین است بنویسید.
درستون دوّم یک لیست از ارزشها و هدف هایی که هر دو مشترک هستید بنویسید. (کار، تحصیل، بچه داشتن و تعداد بچه ها و غیره)
در ستون سوم لیستی از فعالیت هایی که مشترکاً دوست دارید، ورزشی، تفریحی، هنری و غیره بنویسید. این صفحه را کنار بگذارید و در چند روز و هفته های بعد وقتی نکته ی دیگری به یادتان میآید به آن اضافه کنید.
روی صفحه ی دیگری لیستی از خصوصیات رفتاری فرد مورد نظر که شما دوست ندارید و آرزو میکنید که کاشکی عوض میشدند بنویسید.
بعد از چند روزی لیست شماره ۴ را مرور کنید. در نظر داشته باشید که امکان اینکه نامزدتان در رابطه با این خصوصیات شخصی و رفتاری عوض بشود وجود ندارد، با آگاهی و تعمق یکایک رقم لیست خصوصیات ناخواسته را بسنجید و ببینید که آیا در میان این لیست خصوصیاتی که در عین حال که کاملاً دلخواه شما نیست ولی شما میتوانید در زندگی با آنها کنار بیائید وجود دارد؟
این خصوصیات مورد دلخواهم نیست ولی میتوانم با آن کنار بیایم- به ستون دوم در همان صفحه منتقل کنید. هر دو لیست های خود را برای چند روزی کنار بگذارید.
هر چند روز و یا چند هفته ای به لیست ها مراجعه کنید و ببینید آیا میتوانید رقمیبه لیست خصوصیات دوست داشتنی و مشترک و رضایت آمیز اضافه کنید. و همچنین ببینید آیا میتوانید از لیست ارقام مورد دلخواه نبودن رقمیرا به لیست – مورد دلخواهم نیست ولی میتوانم با آن کنار بیایم منتقل کنید.
اگر بعد از چند دفعه کوشش در مورد این لیست ها هنوز رقمی یا ارقامیدر لیست مورد دلخواه نبودن وجود دارند و شما نمیتوانید تصور زندگی با آن خصوصیات را داشته باشید بجا نیست که این مساله را به امید عوض شدن آن خصوصیات ادامه بدهید.
در این مرحله چند قدمیرا پیشنهاد میکنم: قدم اول اینست که از خود سئوال کنید که آیا من نظرم را با این فرد صادقانه در میان گذاشته ام؟ اگر جوابتان «نه» میباشد، در میان گذاشتن آن کمکی است برای شما و نامزدتان. بیان این نکات فرصتی است برای صحبت و اظهار نظر و در نتیجه کمکی است به رشد شخصی هر دو طرف. در بعضی موقعیت ها صحبت و تبادل نظر فرصتی است برای تغییر نظر و دیدگاه مسائل مطرح شده.
در این مرحله صحبت و مشاوره با یک متخصص روابط ازدواج میتواند کمک خوبی باشد. تراپیست میتواند در روشن شدن مسائل کمک کرده که شما بتوانید ببینید که آیا رقم های لیست شما چه نقشی در رابطه خواهند داشت و به چه طریقی این خصوصیات در رابطه نقش گرفته و اثرات آن چه میتواند باشند. همچنین تراپیست میتواند به شما کمک کند که خصوصیات و موقعیت ها را در زاویه های جدیدی قرار داده و از نقطه نظرهای متفاوتی به آن نگاه کنید که ممکن است کاملاً معانی و دیدگاه های متفاوتی به شما بدهد که نکات مورد نظر شما دیگر بصورت منفی دیده نشوند.
از طرف دیگر تراپیست میتواند کمک کند در شناسایی خصوصیاتی که مورد دلخواه شما نیست که آیا این خصوصیات شخصیتی است و قسمتی از کاراکتر فرد مورد نظر شما است. زیرا که اگر خصوصیات شخصیتی باشند قسمتی از کاراکتر فرد مورد نظر میباشد و به ندرت تغییر مییابد. در این قسمت است که شما احتیاج به تصمیم گیری دارید که اگر نمیتوانید تصور زندگی کردن با آن خصوصیات را بکنید، بهتر است جلو ضرر را از همین الان بگیرید.
در اینجا باید اشاره بکنم که شما نمیتوانید در فرصت کوتاهی مثلاً چند ماهی، مشخصات کاراکتری شخصی را بخوبی شناسایی کنید. . البته این مدت هم بستگی دارد که شما فرصت تجربه کردن فرد مورد نظر خود را در محیط زندگی روزانه خودش و در محیط های مختلف و در رابطه یا افراد دیگر از جمله با خانواده خودش و غیره داشته باشید. همیشه شما شخص را در محیط آشنای خودش بهتر میتوانید بشناسید و بسنجید.
نکته ی دیگری که باید به آن توجه کنید اینست که در نظر داشته باشید خیلی عادی است که دو فرد در رابطه در مسائلی با هم هم عقیده نباشند و طبیعتاً با هم بحث و گفتگو خواهند داشت.
تحقیقات روی رابطه زوج ها نشان میدهد که بحث و مشاجره روی اختلاف نظرها بخودی خود خطری برای رابطه ندارد. بلکه طریقی که طرفین مشاجره میکنند و طریقی که مشاجره راخاتمه میدهند روی رابطه اهمیت دارد.
وقتی بحث و گفتگو به مشاجره میکشد و طرفین کلمات توهین آمیز انتقادی و تحقیری همراه با صدا و لحن توهین آمیز بکار میبرند صدمه ی بزرگی به رابطه میزند. معمولاً این طریق بحث و مشاجره به ندرت با آرامش و حسن تفاهم تمام میشود و اثر منفی آن تا مدتها باقی میماند. ولی وقتی بحث و مشاجره با احترام متقابل صورت گیرد اگر هم به توافقی نرسند احساس اینکه فرد نظرش را در میان گذاشته و بیان کرده احساس مثبتی در رابطه ایجاد میکند.
بنابراین یکی از نکاتی که در دوران نامزدی باید به آن توجه کنید اینست که نامزدتان چطور در بحث و گفتگو راجع به مسایلی که توافق ندارید شرکت میکند و به چه حالت و طریقی بحث خاتمه مییابد.
شاید این روزها رابطه شما و همسرتان مثل همیشه نباشد یعنی، نمیتوانید مثل همیشه از کنار او بودن لذت ببرید، او نیز مثل همیشه با شما رفتار نمیکند، احساس میکنید چیزی بین شما فاصله انداخته است ولی نمیدانید چه میتواند باشد، به همهچیز شک دارید، حتی به احساسات خودتان و نمیدانید مشکل کجاست؟ شاید مشکل این است که همسرتان به هر دلیل موضوعی را از شما پنهان میکند یا مشکل چیز دیگری است؟ اگر میخواهید بدانید که آیا همسرتان چیزی را از شما پنهان میکند یا نه باید با نشانههای پنهانکاری مردها آشنا شوید. بیشتر مردها هنگام پنهانکاری به گونهای ویژه رفتار میکنند که اگر شما بتوانید تشخیص دهید میتوانید قبل از اینکه خیلی دیر شود رابطهتان را نجات دهید و دوباره تبدیل شوید به همان زوج عاشقی که قبلا بودید.
احساس میکنید همیشه تشنه است؟
وقتی همسر یا نامزدتان چیزی را از شما پنهان میکند، احتمالا عصبی میشود و به طور کلی تمام حالت بدنش خونسردی و آرامش خود از دست میدهد بهخصوص زمانهایی که راز بزرگی دارد و از برملا شدنش وحشت دارد و میترسد با فاش شدن راز چیزهای زیادی را از دست بدهد. تحقیقات نشان میدهد در این مواقع ماهیچههای مری شروع به گرفتن و سفت شدن میکند و در نتیجه این گرفتن گلو خشک میشود بنابراین اگر هنگام صحبت با شما مدام آب دهانش را قورت میدهد نشان میدهد میخواهد کمی گلویش را از خشکی دربیاورد و ماهیچههای گلویش را باز کند. وقتی از او سؤال میکنید به عکسالعملهایش دقیق شوید. همچنین دقت کنید در کجای صحبت بیش از همه گلویش خشک شده و آب دهانش را قورت میدهد تا بفهمید در کجا از شما موضوعی را پنهان میکند.
اگر زیاد از جزئیات میگوید
شاید فکر کنید وقتی شوهر یا نامزدتان جزء به جزء و با جزئیات تمام برایتان تعریف میکند که کجا بوده است، چه کرده است و... یعنی هیچ چیزی را از شما پنهان نکرده و با شما روراست است و میتواند خیالتان راحت باشد اما باید بدانید که کاملا در اشتباهید، چون وقتی او خیلی به تعریف جزئیات میپردازد یعنی در حال پنهان کردن موضوعی است و میخواهد با تعریف داستانی طول و دراز موضوع اصلی را پنهان کند. نشانهای مهم که میتواند عدم صداقت را نشان دهد زمانی است که شروع به تعریف کردن داستانی میکند و در آن بیشتر به جزئیات بیاهمیت میپردازد و مدام از موضوع اصلی طفره میرود، باید بدانید در این مواقع احتمالا در حال پنهان کردن موضوعی است، بهخصوص اگر هنگام صحبت مدام مکث کند، چون در حال ساختن یک واقعیت خیالی است در این مواقع شما میتوانید با سؤال کردن او را تا حدی مجبور به گفتن حقیقت کنید.
اگر کمی با خود فکر کنید به این نتیجه میرسید که وقتی خودتان هم در حال گفتن حقیقت و تعریف کردن یک واقعه خاص هستید خیلی به جزئیات نمیپردازید (مثل اینکه دیوار اتاق چه رنگی بود یا اسم فروشنده مغازه چه بود یا...) به این دلیل که شما همه این اطلاعات زائد را در زندگی هر روزه در ذهنتان نگه نمیدارید پس...
با دستهایش چه میکند؟
هرگاه احساس کردید همسر یا نامزدتان چیزی را از شما پنهان میکند کمی به دستهایش توجه کنید و ببینید با آنها چه میکند. وقتی یک نفر خیلی ناگهانی دستهایش را پنهان میکند یا با آنها قسمتی از بدنش را لمس میکند(مثلا با دستهایش پشت گردنش را لمس میکند یا میگیرد) یعنی میخواهد به نوعی به خودش آرامش دهد و خونسردیاش را حفظ کند چون میداند در حال انجام کار اشتباهی است. البته توجه کنید که بعضی آدمها به طور طبیعی بیشتر اوقات دستهایشان را در جیبشان قرار میدهند و این نشاندهنده پنهانکاری آنها نیست بنابراین اگر مرد شما هم عادت دارد بیشتر اوقات دستهایش را در جیبش کند نباید تصور کنید که چیزی را از شما پنهان میکند یا دروغگو است.
ناگهان مهربان شده است؟
شاید همسرتان خیلی گرفتار باشد، همیشه سرکار است و شما خیلی کم او را میبینید؛ این موضوع به خودی خود اصلا شکبرانگیز نیست ولی زمانی باید به پنهانکاری او کمی شک کنید که همسرتان یکباره و به طور ناگهانی و بدون اینکه سابقه داشته باشد شروع به خریدن کادوهای خیلی گرانقیمت برای شما میکند، چون احتمالا بهدلیل پنهانکاریای که دارد دچار عذاب وجدان شده است و میخواهد به نوعی جبران کند (البته همیشه هم این موضوع نشانه پنهانکاری نیست).
گاهی نیز پیش میآید که همسر بیاعتنای شما ناگهان بیش از حد مهربان میشود و بیش از اندازه به شما توجه نشان میدهد همه اینها میتواند نشانهای از احساس گناه او باشد بنابراین بهتر است در این مواقع در رفتارهای او دقیق شوید تا متوجه شوید واقعا چرا ناگهان اینقدر مهربان شده و آیا به راستی دچار تحول شده یا...
از سؤال خوشش نمیآید؟
هنگامیکه از او میپرسید «چرا دیر کردی؟» یا «چرا تلفن همراهت خـامـوش بود؟» او با لحنی تند و چهرهای برافروخـته شـروع بـه توجـیه میکـند و با اسـترس پاسخ سؤال را میدهد. برای هر موضوع بیاهمیتی شروع به بهانهتراشی و تندخویی میکند. اگر وقتی از او چیزی میپرسید به خود حالت دفاعی میگیرد به طوری که حتی شما را میترساند میتواند نشاندهنده این باشد که شریک شما چیزی را پنهان میکند و از افشا شدنش میترسد، در واقع او حالت دفاعی میگیرد چون یک قسمت ذهن او میداند که ممکن است شما رازش را کشف کنید، به همین دلیل جوری رفتار میکند که شما کمتر سؤال کنید.به طور کلی هـمیشه نسبت به فردی که حتی از پاسخگویی به سادهترین و منصفانهترین سؤالات شما سر باز میزند یا سـؤالات شما را از خودتان میپرسد (این امر نشانگر یافتن یک جستوجوی ذهنی برای دروغگویی است) مشکوک باشید.
راز تلفنهای مشکوک چیست؟
وقتی تلفن همراه همسر شما وقت و بیوقت، مثلا شبهای دیروقت مدام زنگ میخورد و او زمانی که شما در اتاق هستید به راحتی به تلفنهایش جواب نمیدهد و وقتی هم که شما علت را جویا میشوید و میپرسید چه کسی پشت خط است جواب سربالا میدهد و حتی گاهی اهانت هم میکند یا گاهی پیش میآید که در حال صحبت با تلفن است ولی وقتی شما وارد اتاق میشوید به سرعت گوشی را قطع میکند و... اگر این اتفاقات خیلی بیشتر از یک بار پیش آمده است مسلما تصادفی نیست و نمیتوان خیلی به آن خوشبین بود. او هنگام وارد شدن شما به اتاق گوشی را قطع میکند چون نمیخواهد شما متوجه شوید چه کسی پشت خط است، این پنهانکاری او زمانی آشکارتر هم میشود که وقتی از او میپرسید چه کسی پشت خط است و او به لکنت میافتد.
همیشه در حال دعوا کردن است؟
انگار آن روزهای تفاهم، همدلی و رضایت که با هم داشتید به پایان رسیـده است و این روزها او با هر کار شما شروع به مشاجره و شکایت میکند و از هـر بـهـانـهای بـرای نـزاع و تخریب شخصیت شما استفاده میکند. نقزدنها به او کمک میکند تا احساس گناه ناشی از پنهانکاری خود را از بین برده یا حداقل کمتر کند بنابراین اگر عیبجوییهای او از شما بهصورت یک عادت درآمده کمی دقت کنید ببینید چه اتفاقی در حال افتادن است.
دوستانش تغییر کردهاند؟
اگر او به طور ناگهانی شروع به معاشرت با دوستانی کرد که قبلا با آنها چندان رفتوآمد نداشته یا دوستان جدیدش را از شما پنهان کرد و وقتی هم از او سؤال میکنید جواب درستی نمیدهد، به او مشکوک باشید.
یکی از نشانههای شروع پنهانکاری قرار گرفتن فردی جدید در سر راه فرد است که ممکن است از طرف او «همکار» یا «دوست قدیمی» اطلاق شود. اما مسلما او از بیان جزئیات دوستی با افراد جدید خودداری کرده و سعی در پوشاندن آنها دارد.
از هم دور شدهاید؟
به طور طبیعی هر رابطهای بالا و پایین دارد گاهی رابطه صمیمیتر است و گاهی اختلافات کوچک افراد را از هم دور میکند. اگر احساس میکنید همسرتان از شما دور شده است باید به دنبال پیدا کردن دلیل این دور شدن باشید، شاید او چیزی را از شما پنهان میکند، اگر متوجه شدهاید بهتازگی زیاد توی فکر است، معمولا به یک نقطه خیره میشود و در افکار خود فرورفته است باید کمی مشکوک شوید بهتر است از او بپرسید آیا مشکل کاری دارد؟ با کـسی دعوایـش شده؟ اگر نـه پس چه مشکلی پیش آمده است، حتما مشکلی پیش آمده است که باید آن را کشف کنید.
توضیحی ندارد؟
اگر همسر شما هیچ توضیح منطقیای برای برنامههای خود ندارد، اینکه وقت و بیوقت از خانه بیرون میرود و دیر به خانه بازمیگردد میتواند نشانگر پنهانکاری او باشد. اگر ملاقاتهای کاری مثل همیشه است جای نگرانی نیست اما اگر مدام ملاقاتهای جدید دارد، منطقی است که نگران شوید که مبادا چیزی را از شما پنهان میکند. شتابزدگی، وقت و بیوقت خانه را ترک کردن و توضیحات غیر منطقی دادن از علائم پنهانکاری است.
*برترین ها*
اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شامهای خاطره انگیزی میافتید که در یک رستوران دنج خوردهاید؛ هنوز هم دیر نشده و دور از ذهن نیست که نتوانید هنوز هم برای با هم بودن زمان بگذارید.
اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کردهاید، بهتر است چند دقیقهای دست از سر قبضهای پرداخت نشده آب، برق و گاز... و قسطهای عقب مانده شهریه بچهها بردارید و فقط با برداشتن ۱۰ گام ناقابل، مثل همیشه برای همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید:
گام ۱ : خانمها مقدماند! برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید. شاید تا به حال اصلاً به این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواستههای خانمتان با علایق شما کاملاً متفاوت باشد! اما حالا وقتش شده که به قول معروف، چشمهایتان را بشویید و جور دیگری ببینید.
گام ۲ : خواباندن بچهها هم لذتی دارد، امتحان کن. هفتهای یکبار به همسرتان مرخصی بدهید و وظیفه خواباندن بچهها را شما به عهده بگیرید، تا حداقل خانمتان یک ساعت سر و صدای بچهها را فراموش کرده و با خیال راحت این وقت را برای خواندن کتاب، انجام کارهای شخصی عقبافتاده و یا حتی برای گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد. مطمئن باشید با این کار دعای خیر همسرتان همیشه پشت سر شما خواهد بود.
گام ۳ : عذرخواهی هم کلمه مفیدی است! در این یک مورد با شما همدردی میکنیم، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف مقابل ساده به نظر میآید، احتمالاً به همان اندازه هم برایتان سختترین کار روی زمین خواهد بود. اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی ماراتن دارد، چرا ؟ از این جهت که هر چقدر در بگومگوهای خانوادگی زود از کوره در بروید، زودتر از پا میافتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سختتر و خستهکنندهتر میشود. اما فقط کافیست یکبار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید، رفتار آرام و متانتآمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنشهای رفتاری است، اما اگر احیاناً شما مقصر بودید، میتوانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگتر شود.
گام ۴ : از همسرتان برای اینکه شما را تحمل میکند تشکر کنید، شاید حتی خواندن این گام هم به مذاقتان خوش نیاید، چه رسد به عمل کردن به آن. اما منظور ما این نیست که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از اشتباهات خود تهیه کردهاید، مورد به مورد را شرح داده و بهخاطر آنها عذرخواهی کنید نه! مسلماً برای هر مردی پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن دوستان خود آنچنان زمان و مکان را گم کند که ساعتها همسرش را چشم انتظار نگه دارد. اما همین اندازه که به او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار سادهای نیست و بهخاطر صبر و تحمل همسرتان از او تشکر کنید، کفایت میکند.
گام ۵ : کمی و فقط کمی از ریخت و پاشهای خودتان را جمع کنید باور کنید آسمان به زمین نمیآید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب، یا لیوان چایی صبحانه خود را از کف اتاق و یا از روی میز صبحانه به سینک ظرفشویی انتقال دهید. از ما به شما نصیحت، تحقیقات نشان داده استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و عامل بسیاری از جداییها بوده!
گام ۶ : برای با هم بودن زمان بگذارید شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شامهای خاطره انگیزی میافتید که در یک رستوران دنج خوردهاید؟ چه اشکالی دارد اگر حتی با وجود داشتن دو فرزند برای گذاشتن قرارمدارهای اینچنینی باز هم زمانی را معین کنید؟!
میتوانید بچهها را نزد یکی از دوستان خود بگذارید و مثل آن روزها فقط برای با هم بودن شام را بیرون از خانه صرف کنید.
گام ۷ : آراسته و خوش تیپ باشید سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود اهمیت دهید. این برای خانمها نکته مهمی است.
گام ۸ : شما هم به تمدد اعصاب نیاز دارید گاهی وقتها شرایطی را ایجاد کنید که برای چند ساعتی کمی از محیط خانواده و مسئولیتهای خود فاصله بگیرید. مثلاً با دوستانتان به کوه بروید و یا به ورزشهای مورد علاقهتان بپردازید تا شادی و نشاط و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفتهتان شده و وقتی به خانه برمیگردید، به مردی ایدهآل برای زندگی تبدیل شده باشید، اما در این مساله افراط نکنید!
گام ۹ : مسئولیت تصمیمات خود را شخصاً به عهده بگیرید هیچ وقت و در هیچ شرایطی از پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید. اگر شما به هر دلیلی نمیتوانید دعوت پدر و مادرتان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید، خودتان گوشی تلفن را برداشته و به آنها اطلاع دهید. هیچ وقت مسئولیت چنین کاری را به گردن همسرتان نیندازید.
گام ۱۰ : فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوهکن بودید، یادتان میآید قبل از ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی میکردید با پرستیژ و تاثیرگذار باشید؟! اما احتمالاً دیگر مدتهاست که خبری از آن فرهاد کوهکن نیست و او هم در میان روزمرهگی هر روزتان گم شده، اما هنوز هم دیر نشده از همین امروز هر کاری که میتوانید برای گرم کردن آتش زندگیتان انجام دهید، کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید و از بودن در کنار یکدیگر راضی باشید.
سردی و یک فاصله پرنشدنی، از همین اتفاقات ساده جان می گیرد. همین چیزهایی که گاهی به دلیل صمیمیت و گاهی به دلیل حق به جانب بودن ، آنها را نادیده می گیرید. همین چیزهای ساده ای که برای مردها یک دنیا اهمیت دارد و می تواند نظرشان را نسبت به شریک زندگی شان زیر و رو کند. شما فکر می کنید هیچ اتفاقی نیفتاده؛ فکر می کنید تغییری نکرده اید و اشتباهی مرتکب نشده اید اما همسرتان روزبه روز بیشتر فاصله می گیرد و سردتر می شود. تقصیر شما نیست. کسی این چیزها را به شما گوشزد نکرده. ما در این صفحه می خواهیم شما را با اشتباه های کوچکی که زندگی تان را یخبندان می کند آشنا کنیم و چشم هایتان را بیشتر از قبل روی رفتار تان باز کنیم.
● سردکننده شماره ۱: به خودتان اهمیت نمی دهید
▪ زن های هپلی
مردی که عاشق تان باشد، حتی می تواند در سخت ترین روزها هم کنار شما بماند و در روزهای بیماری هم از شما خسته نشود. مرد ها یک زن همیشه زیبا و سالم نمی خواهند. بلکه زنی را دوست دارند که بیمارنما و ژولی پولی نباشد و اهمیت کافی را به سلامت و زیبایی اش بدهد. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:
دوست ندارم همسرم کار کند. چون خسته و بدبو از سرکار برمی گردد و دیگر حتی حوصله یک دوش گرفتن مجدد را هم ندارد. ساعات زیبایی و مرتب بودنش، تنها اول صبح است و بدبویی و خستگی اش را برای من به خانه می آورد.
اشتیاق زیادش به غذا خوردن نه تنها خوشحالم نمی کند، بلکه برایم عذاب آور هم شده. نمی دانم خودش را نمی بیند؟ متوجه نیست که چطور هر روز وزنش بالاتر می رود و مجبور می شود لباس های قدیمی اش را کنار بگذارد؟
همسرم ۱۰ نوع سشوار و اتوی مو دارد اما هر روز باید با موهای وز شده ببینمش. حسرت دیدن یک لباس خانه هماهنگ و آراسته به تنش، بر دلم مانده. تنها وقتی که مهمان داریم می توانم به آراسته بودنش امیدوار باشم.
▪ مردها چه فکر می کنند؟
مردها از زنانی که به بهداشت، سلامت و زیبایی شان اهمیت نمی دهند، بیزارند. شاید یک زن هم از هپلی بودن همسرش آزرده شود اما آسیبی که یک مرد از این ماجرا می بیند به مراتب بیشتر است؛ چراکه مردها در جریان این ارتباط، بیشتر تابع چشمشان هستند. شاید دیدن یک لباس خوشرنگ، مرتب و یک خانه تمیز، بیشتر از هر چیز دیگری بتواند آنها را دلگرم کند اما شکایت هایی که در بالا گفته شد، کافی است تا یک مرد عاشق هم به یک مرد سرد تبدیل شود.
▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
بسیاری از زن ها در درک مفهوم «صمیمیت» دچار مشکل هستند. آنها بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک، به بهانه صمیمی بودن با همسرشان، رسیدن به خود و شادابی شان را فراموش می کنند. اگر شما هم در چنین موقعیتی قرار دارید، نباید این اصل را فراموش کنید که برای یک مرد، هر روز روزی تازه است و تنها با تازه نگه داشتن این زیبایی های کوچک است که می توانید دل این موجود مریخی را به دست بیاورید.
● سردکننده شماره۲: کمبود اعتماد به نفس دارید
▪ زن هایی که خود را دست کم می گیرند
حتی زشت ترین آدم های جهان هم، دلیلی برای دلفریب بودن در خود دارند. یادتان نرود که مردها از زنانی که مدام خود را تحقیر می کنند و هیچ وقت از ظاهر شان راضی نیستند، بیزارند و اگر مدام در مورد ظاهرتان غر بزنید، نه تنها او شما را یک زن فروتن نمی بیند، بلکه از شما دلسرد هم می شود. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را از زبان زن ها بخوانید:
دماغم باز هم ورم کرده. با این صورت چطور به مهمانی بیایم؟ من امشب باز هم زشت ترین زن جمع خواهم بود. اصلا همین هفته باید سراغ یک جراح زیبایی بروم و از دست این چهره مسخره راحت شوم.
نه! این لباس را نمی پوشم! ببین چقدر چاقم می کند. این پهلو های گنده را بزرگ تر هم نشان می دهد. نگاه کن شکمم چندبرابر شده و از هر گوشه لباسم یک تکه چربی بیرون زده.
هرقدر موهایم را سشوار می کشم صاف نمی شود. با این موهای وزوزی حالم از قیافه خودم به هم می خورد. دلم می خواست کچل باشم اما این موهای زشت روی سرم نباشد.
▪ مرد ها چه فکر می کنند؟
برای همسرتان زشت بودن یا زیبا بودن شما آنقدر اهمیت ندارد که تصور شما نسبت به خودتان. مردها عاشق زن های با اعتماد به نفس هستند. زن هایی که خوب بلدند زیبایی هایشان را بهتر نشان دهند و از ظاهری که دارند، راضی هستند. مدام شکسته نفسی کردن و شرمنده بودن از ظاهر خود، می تواند عاشق ترین مرد را هم دلسرد کند. شما با این کار، ایرادهایی که تا کنون در شما نمی دیده را در نگاهش پررنگ تر جلوه می دهید.
▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
برخی زن ها گمان می کنند که دیگران ایراد های ظاهری شان را برجسته تر از آنچه که هست می بینند. به همین دلیل و برای نشان دادن شکسته نفسی شان، سعی می کنند قبل از دیگران، خودشان ایرادها را به زبان بیاورند اما باید بدانید که چنین رفتاری نتیجه معکوس بر روابط شما می گذارد. پس زیبایی های ظاهر تان را تحسین کنید و به خودتان باور داشته باشید. هرگز خود را در مقابل همسرتان تحقیر نکنید؛ این موضوع می تواند حس او را نسبت به شما زیر و رو کند.
● سردکننده شماره۳: زیاد به ظاهرتان اهمیت می دهید
▪ زنانی که همیشه نگران ظاهر شان هستند
هر مردی دوست دارد زنی زیبا و آراسته داشته باشد اما زن هایی که مدام درگیر ظاهرشان هستند مردها را عذاب می دهند. یک مرد دوست دارد با خیال راحت با همسرش کوه برود و مدام نگران خاکی شدن کفش هایش نباشد. دوست دارد گاهی چهره همسرش را بدون آرایش ببیند و وقتی با عجله می خواهند جایی بروند، او ساعت ها مقابل آینه ننشیند. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:
دوست دارم گاهی دستش را بگیرم و روی یک تپه کنارش بنشینم اما او حاضر نیست مانتواش را خاکی کند یا به دلیل نشستن روی زمین شلوارش را چروک کند. هیچ وقت کنارش احساس راحتی نمی کنم.
هزینه زیادی که برای لوازم آرایشی می پردازد مرا دیوانه می کند. من مخالف کار او نیستم و دوست هم دارم که آراسته باشد اما از اینکه نیمی از بودجه ماهانه ما برای لوازم آرایشی مصرفی هزینه می شود ناراحتم.
حاضر نیست لباس های تکراری بپوشد و ست کردن لباس ها برایش شبیه یک بحران غیرقابل حل است. ما هیچ وقت نمی توانیم تصمیم ناگهانی ای برای تفریح بگیریم. چون باید زمان کافی برای حاضر شدن را داشته باشد.
▪ مردها چه فکر می کنند؟
همان طور که گفتیم مردها از دیدن زیبایی همسرشان لذت می برند اما دوست دارند بخش اصلی این آراستگی را زیبایی طبیعی تشکیل دهد. آنها دوست ندارند کنار یک عروسک بی عیب و نقص زندگی کنند، بلکه ترجیح می دهند کنار یک همسر ساده، اما مرتب باشد. کنار زنی که اگر به موهایش دست بزنید، آشفته و مضطرب نشود.
▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
با دیدن تصویر بازیگران زیبا، برخی از زن ها تصویری بی عیب را در ذهن شان حک می کنند؛ تصویری که تمام تلاش شان را برای شبیه شدن به آن به خرج می دهند و با دیدن تفاوت هایشان با آن، ناامید و مضطرب می شوند. گرچه این زن ها فکر می کنند در صورت شبیه نبودن به این تصویر، دیگران آنها را رد یا سرزنش می کنند اما واقعیت این است که این افراد خیلی زود همسرشان را از خود می رانند.
● سردکننده شماره ۴: ضعیف هستید
▪ زنان وابسته و دست و پا چلفتی
مرد ها احساس قدرت را دوست دارند و اینکه زنی با استقلال بیش از حدش آنها را تحت سلطه در بیاورد، آزارشان می دهد. در عین حال، مردها از زنان ناتوان و وابسته هم خوش شان نمی آید. آنها دوست ندارند عین یک نگهبان مدام مراقب همسرشان باشند و اینکه زنشان رفتاری کودکانه و منفعلانه هم داشته باشد، برایشان مثل یک کابوس است. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:
برای همسرم اتومبیل خریدم و کمکش کردم تا گواهینامه بگیرد اما او بدون من حاضر نیست رانندگی کند. انتظار دارد من مثل یک راننده شخصی در کنارش باشم و به دلیل ترسش، حاضر نیست از امکانی که برایش فراهم کرده ام استفاده کند.
اگر من مراقب همه چیز نباشم، زندگی مان از دست می رود. همسرم حتی نمی تواند یک خرید ساده را انجام دهد. همه جا باید کنارش باشم و همه مسئولیت های زندگی را باید به تنهایی برعهده بگیرم.
همسرم با یک بحث ساده زیر گریه می زد و از بدبختی هایش شکایت می کرد. ما اختلافات زیادی داشتیم و یک بار که تلاش کردم او را به جدایی راضی کنم، تهدید کرد که خودش را می کشد.
▪ مردها چه فکر می کنند؟
زن های مظلوم نما، ضعیف و ناتوان برای هیچ مردی جالب نیستند. یک مرد دوست دارد بداند که همسرش در هر شرایطی از عهده کارهای خودش برمی آید و می تواند روی پای خودش بایستد. مردها دوست دارند در زندگی حرف اول را بزنند اما نمی خواهند بار تمام مسئولیت های ریز و درشت خانه بر دوش شان باشد.
▪ چرا زن ها به اینجا می رسند؟
این مشکل ریشه در اعتمادبه نفس زنان دارد. کسانی که اعتمادبه نفس پایین دارند، گمان می کنند با این مظلوم نمایی ها می توانند دل دیگران را به رحم بیاورند و زندگی شان را پیش ببرند. بعضی از زنان هم به دلیل بحران هایی که در کودکی برایشان به وجود آمده، همیشه نوعی احساس ضعف همراه شان است و ترس از ترک شدن باعث می شود که به چنین ابزار هایی متوسل شوند؛ ابزار هایی که به جای درست کردن ماجرا، می تواند روابط آنها را از هم بپاشد.
در اکثر موقعیت ها، تصویر و ظاهر شما بخشی از چیزی نیست که توصیف کننده شماست؛ بلکه همه آن چیزی است که شما را توصیف می کند. کسانیکه چیزی درمورد شما نمی دانند با تنها اطلاعاتی که در دست دارند جای خالی ها را پر می کنند، و آن چیزی نیست جز آنچه از رفتار و کردار شما می بینند. صرفنظر از فکری که شما درمورد خودتان دارید، یک عادت اجتماعی بد می تواند معیار فکر دیگران نسبت به شما شود: هر کسی که ببیند شما غذایتان را با دهان باز می جوید خیلی قبل از اینکه شغل یا تخصص شما را به خاطر بسپارد، آنرا به یاد خواهد آورد.
● معرفی نکردن افراد
چه در یک موقعیت شغلی باشید و چه اجتماعی، اگر فراموش کنید که دو نفر را به هم معرفی کنید، بسیار زشت و ناشیانه به نظر خواهد رسید زیرا شما تنها آشنای مشترک آنها هستید.
قوانین پذیرفته شده ای برای نحوه معرفی کردن حرفه ای وجود دارد (مثل اول گفتن نام فردی که از نظر حرفه ای مقام بالاتری دارد )، اما هیچ کدام از آنها به اندازه اینکه یادتان نرود آنها را به هم معرفی کنید، مهم نیست.
● تکان ندادن به خود برای تلفن حرف زدن
تقریباً در همه موقعیت های اجتماعی، آنهایی که در اتاق شما شریک هستند بیشتر از کسی که به شما زنگ یا پیامک می زند، مستحق توجه شماست. این مسئله وقتی سر میز شام یا موقعیت شخصی مشابهی هستید، قابل توجه تر خواهد بود اما برای هر موقعیتی که تنها نباشید صدق می کند.
حتی اگر با افرادی کاملاً غریبه در یک صف ایستاده باشید، سعی کنید تا جایی که ممکن است تماس تلفنیتان را برای خودتان نگه دارید.
● بحث کردن سر یک صورتحساب
این یک قانون ساده برای موقعیت های غذا خوری دسته جمعی در بیرون از منزل است: همیشه برای پرداخت کردن یا سهیم شدن در پرداخت آماده باشید. باید پیش بینی کنید که یکی از اعضای گروه به خود اجازه بدهد که غذایی فوق العاده گران سفارش دهد.
اگر چنین مسائلی بارها موجب اذیتتان بوده است، به جای اینکه در رستوران سر صورتحساب بحث کنید، در موقعیتی دیگر با آن برخورد کنید. علاوه بر این، خیلی راحت می توانید در چنین موقعیتی نشان دهید که فردی بخشنده و بزرگوار هستید.
● دیر رسیدن
آدمها دوست دارند که حس کنند بر آنها ارزش گذاشته می شود و اگر به دنبال راهی مطمئن هستید که به کسی نشان دهید هیچ ارزشی برای او قائل نیستید، دیر سر قرارتان با او برسید. می توانید ۲۰ دقیقه دیرتر با یک توضیح خوب و منطقی برسید اما بالاخره بهانه شما هر چه که باشد، فرد مقابل به این فکر خواهد کرد که چرا باید بیش از شما برای رابطه تان ارزش و احترام قائل باشد.
بخصوص در یک موقعیت کاری، در برخورد با مشتریان و رئیس، دیر رسیدن راهی بسیار عالی برای جدا کرن کارمندان توانا و ملاحظه کار و کارمندان بهانه گیر و بی توجه است.
● تقدیم نکردن محل نشستن خود
به همان ترتیبی که بسیاری از قوانین آداب معاشرت برای این طراحی شده اند که فردی خود محور به نظر نرسد، قانون "تقدیم محل نشستن خود به فردی که نیاز بیشتری به آن دارد" یکی از اصول شخصیتی اساسی انسان بوده و هیچ نیازی به بحث درمورد سیاست های جنسیتی ندارد.
شاید آن زن باردار یا پیرزن ناتوان آنقدرها نیازی به صندلی شما در اتوبوس نداشته باشند و شاید شما روز بسیار بدی داشته اید، پاهایتان درد می کند و اتوبوس هم پر از آدم های بدبخت و بیچاره است اما به هر ترتیبی هست از نیاز خود چشم پوشی کرده و صندلیتان را به فردی نیازمندتر تقدیم کنید.
● برخورد ضعیف با پرسنل خدمات
هیچ اشکالی ندارد که با اشاره ابراز کنید که از خدماتی رضایت نداشته اید اما درست نیست که اگر خیلی وضع مالی خوبی ندارید یا برای هزینه های آن خدمات آمادگی نداشتید، از تذکر دادن خودداری کنید. به همین ترتیب، درست هم نیست که بخاطر اشکالات خیلی کوچک غذای رستوران را پس بفرستید و با کارمندان و پرسنل طوری رفتار کنید که انگار مستخدم شما هستند.
● فقط در مورد خودتان حرف بزنید
خودپرستی اصلاً خصوصیت جالبی نیست. درست است که بعضی افراد بخاطر غرور و خودخواهی که دارند افراد را به سمت خود جذب می کنند اما دلیل نمی شود که شما هم از آنها تقلید کنید. اینکه در مکالمات و گفتگوها فقط خودتان حرف بزنید و به هیچکس اجازه حرف زدن ندهید هم اصلاً کار زیبایی نیست چون دقیقاً همان نتیجه را دارد.
اجازه بدهید دیگران هم نظراتشان را بگویند و وقتی از شما سوال می کنند نیازی نیست برای همه سوالات سه ساعت جواب بدهید. سعی کنید از دیگران سوال کنید این باعث می شود احساس کنند به جز خودتان برای دیگران هم ارزش قائل هستید.
● رعایت نکردن آداب باشگاه های ورزشی
آداب باشگاه رفتن بسیار ساده است اما با اینحال خیلی ها هستند که با رعایت نکردن این آداب باشگاه را به محیطی ناخوشایند تبدیل می کنند. اینها همان هایی هستند که یک دستگاه ورزشی را دقایق متمادی اشغال می کنند بی آنکه به نظر برسد کار مفیدی با آن انجام بدهند. همان هایی که وزنه ها و دمبل ها را وسط باشگاه رها می کنند و بعد از انجام کار آن را سر جای خود قرار نمی دهند و ممکن است پای کسی به آنها گیر کند و موجب صدمه زدن به دیگران شوند. همان هایی که موقع نشستن روی دستگاه ها از حوله شخصی استفاده نمی کنند و جای عرق بدنشان را روی همه دستگاه ها بر جای می گذارند.
یک قانون کلی شاید بتواند همه باشگاه ها را از شر چنین افرادی خلاص کند: نباید طوری رفتار کنید که انگار مهمترین آدم روی زمین هستید. طوری رفتار کنید که در آن فضا با دیگران شریک هستید.
● آرایش کردن در اماکن عمومی
آرایش کردن در محیط عمومی تجاوز به حق اجتماعی ما محسوب می شود؛ چه فکر کنید کسی نگاهتان می کند چه نه، این کار درست نیست. هر کاری که محل آن سرویس بهداشتی است، مثل گرفتن ناخن ها، تمیز کردن چشم ها و هر چیز مربوط به بهداشت شخصی، نیز از این جمله است.
یک سنت قدیمی می گوید زمانیکه در محلی عمومی هستید، از دست زدن به صورت خود خودداری کنید.
● غذا خوردن با دهان باز
مثل حیوانات غذا خوردن یکی از بدترین اشتباهات اجتماعی است. این عادت زشت نه تنها شما را زیر سوال می برد بلکه اطرافینتان که می خواهند از غذای خود لذت ببرند را نیز مشمئز می کند.
این مسئله مخصوصاً برای خانم ها اهمیت بسیار زیادی دارد و نشانه یک مرد بی کلاس است.
همه ما دوست داریم برای افزایش دستمزد، گرفتن ترفیع، داشتن یک آشنای خوب، یا داشتن یک اتاق کوچک برای کار، رییس خود را تحت تاثیر قرار دهیم. در اینجا، هشت راهکار ساده، بدون نیاز به تلاش زیاد ارائه شده تا در نظر رییس خود، باهوش، لایق و موثر به نظر بیایید.
۱- بر ساعت و زمان پیروز شوید
اغلب رییس ها معمولا سر یک ساعت ثابت، واردِ اتاق کار شما می شوند. پس اگر رییس شما همیشه در ساعت ۷:۵۰ وارد می شود، شما در ساعت ۷:۴۵ در محل کارِ خود حاضر باشید، حتی اگر ساعت ۸، زمان شروع کارِ اداری شما باشد.
نتیجه گیری: زودتر از رییس به محل کار رسیدن، شما را مشتاق و علاقه مند نشان می دهد.
۲- به رییس خود، صبح به خیر بگویید
هرچند خوال آلودگی و کسالت، اولین حالاتی است که در صبح احساس می کنید اما در حالی که لبخند بر چهره دارید، به رییس خود صبح به خیر بگویید.
نتیجه گیری: بیان دو کلمه دوستانه و محبت آمیز، می تواند به عنوان اولین اتفاق در روز، شما را مورد لطف رییس قرار دهد.
۳- برای انجام کارها، داوطلب شوید
اگر در محل کار، در یک جلسه یا گردهمایی حضور دارید و شخصی انجام کاری را پیشنهاد می کند، شما اولین فردی باشید که دست خود را به عنوان داوطلب بالا می برد. بدین ترتیب، شما مشتاق و علاقه مند به نظر خواهید رسید. شاید حجم کارتان بسیار زیاد باشد اما داوطلب شدن در اجرای پروژه ای مناسب، می تواند شناخت دیگران را نسبت به شما افزایش دهد.
نتیجه گیری: شما کاری را برعهده خواهید گرفت که خواهان آن هستید. این مسوولیت از طرف رییس به شما محول نشده است.
۴- از رییس خود، قدردانی کنید
اگر توسط رییس، اضافه حقوق یا ترفیع گرفتید، یا او کمی از وقتش را به شما اختصاص داد، در این صورت، از او تشکر و قدردانی کنید. می توانید مراتب سپاس خود را در یک نامه کوتاه نیز بیان کنید.
نتیجه گیری: هنگامی که دوره بعدی افزایش حقوق یا پاداش فرا می رسد، حدس می زنید چه کسی به عنوان اولین نفر برای دریافت اضافه حقوق یا ترفیع، به فکر و ذهنِ رییس خواهد آمد؟
۵- برای رییس یک فنجان قهوه درست کنید
گاهی به رییس خود بگویید: «من الان می خواهم برای خودم چای درست کنم، می توانم یک فنجان چای هم برای شما بیاورم؟» البته زیاد این کار را نکنید چون باعث می شود رییس شما را فردی چاپلوس فرض کند.
نتیجه گیری: بدون هیچ تلاشی، بر ذهن رییس تان این تاثیر را خواهید گذاشت که کارمندی ملاحظه کار، صمیمی و با محبت هستید زیرا روسا اغلب احساس می کنند بین کارمندانِ خود محبوب نیستند.
۶- هنگام صحبت، از واژه ها و اصطلاحات فنی استفاده کنید
به کلمات و جملاتی که رییس به کار میبرد، با دقت توجه کنید و در نشست ها، این جملات را در کلام خود به کار برید. این کار بازی با واژه ها نیست، بلکه شما به اثبات می رسانید که با رییس خود، هم عقیده بوده و دارای یک خط فکری هستید.
نتیجه گیری: گاهی اوقات، شما با به کار بردن کلمات و واژه های صحیح، به جا و مناسب، می توانید به هدف مورد نظر خود دست یابید.
۷- روش های جدیدی ابداع کنید
اگر موردی در محل کارتان خوب پیش نمی رود، در این صورت، توضیح دهید که به دلیل وجود یک خطا در شیوه کار است. آن گاه، سعی کنید که روند آن را اصلاح کنید.
نتیجه گیری: با این توضیح که: این اشتباه به محض اینکه من شیوه را تغییر دهم، به احتمال زیاد دیگر تکرار نمی شود، باعث می شوید در ذهن رییس تان، باقی بمانید.
۸- وانمود کنید در کار اداری خود، شور و اشتیاق دارید
حتی اگر شغلتان خشک و خسته کننده است، با این حال، وانمود کنید شور و اشتیاق دارید.
نتیجه گیری: بدین ترتیب، رییس شما تصور می کند واقعا به شغل خود متعهد هستید و خود را وقفِ آن می کنید. از طرفی شما با این کار، بیشتر از شغلتان لذت می برید.
مجله موفقیت