برایتان سخت است بگویید از رنگ لباسی که همسرتان برایتان خریده خوشتان نمیآید؟ با سفری که در جمع درباره آن تصمیمگرفتهاند مخالف هستید اما نمیتوانید بگویید؟ میدانید برنامه جدید کاری که رئیستان برایتان تعیین کرده غلط است اما میترسید بگویید؟ از اظهار نظر در جمع میترسید؟ همه اینها نشانه این است که شما به اندازه کافی قاطعیت ندارید.
قاطعیت یک ویژگی است که بعضی افراد از آن بیبهره هستند. مهارتی است که فرد با داشتن آن میتواند صادقانه احساسات خود را بیان و بدون خجالت حق خود را مطالبه کند. اگر فکر میکنید با اظهار نظر در جمع یا در رابطه با نزدیکان مشکل دارید نگران نباشید؛ قاطعیت یک مهارت است و میتوان با راهکارهایی آن را تقویت کرد.
سلیقه شما مال شماست
بعضی از نظرات کاملا سلیقهای است و درست و غلط درباره آنها معنا ندارد. شما دوست دارید در یک کلبه چوبی اتاق بگیرید اما دیگر همسفران یک ویلای لوکس را میپسندند. شما از رنگ سبز خوشتان میآید اما همسرتان این رنگ را دمده میداند. شما باید در عین حال که به سلیقه دیگران احترام میگذارید، به سلیقه خود هم پایبند باشید. اگر از رنگ سبز خوشتان میآید، این نظر و سلیقه شماست. نگذارید دیگران سلیقه شما را زیر سوال ببرند. درباره مسائل مهمتر هم همین روال را حفظ کنید. رعایت اعتدال و تبعیت از نظر جمع در مورد مسائل سلیقهای بهترین راهحل است.
برای دادن نظر قاطع و درست باید چند نکته مهم را رعایت کنید. اول از همه سعی کنید کلمه «من» را کنار بگذارید. در جملاتتان تاکید را روی هدف و منطق ماجرا بگذارید. عصبانی بودن و نشان دادن آن شما را غیر منطقی نشان خواهد داد
انتظارات بیجا نداشته باشید
شما نمیتوانید توقع داشته باشید تمام جمع مطابق نظر شما رفتار کنند. بنابر این لازم است حد و حدود خود را بشناسید. شما فردی هستید مثل تمام افراد دیگر. نباید در بحث از کسی انتظار بیجا داشته باشید. از افراد همانقدر توقع داشته باشید که در توانایی آنهاست. برای نظرتان دلیل بیاورید. اگر گفتههای شما به ضرر کسی تمام شد که مقابلتان نشسته سعی کنید با او همدلی کنید. برای مثال اگر نمیخواهید با همسرتان به مهمانی بروید اول به طور قاطع بگویید: «من دوست ندارم بیایم» بعد دلیل واقعی بیاورید: «چون باید به دوستم که بیمار است سر بزنم.» سپس همدلی کنید: «میدانم که تو دوست داری بروی و من معذرت میخواهم.»
قاطعیت با پرخاشگری فرق دارد
این مهمترین چالش در بحث قاطعیت است. اگر در به خرج دادن رفتار قاطع دقت نشود ممکن است به پرخاشگری تعبیر شود. اما این دو تفاوت اساسی با هم دارند. کسی که قاطع است دوستداشتنی است. او با اعتماد به نفسی که دارد میتواند حرف خود را بزند و حق خود را بدون ضایع کردن حق دیگران بگیرد. او میتواند درباره نظرات و مشکلاتش حرف بزند و چیزی که میخواهد را بیان کند. کسی که قاطعیت دارد مورد احترام دیگران قرار میگیرد چون یاد گرفته نظرش را با احترام کامل بگوید. اما پرخاشگری یک بحث دیگر است. انسان پرخاشگر خودخواه است. به دیگران توجهی ندارد و فقط به خودش فکر میکند. او نظراتش را به جای احترام با عصبانیت بیان میکند. شاید فرد با پرخاشگری بتواند نظر خود را به کرسی بنشاند اما دیگران را ناراحت میکند و تاثیر بدی بر دیگران میگذارد. بنابراین اولین قدم برای داشتن قاطعیت و نظر دادن درست این است که احترام خود و دیگران را حفظ کنید.
سعی کنید در بحث به حرفهای دیگران خوب گوش دهید. سپس آنها را طبقهبندی کنید و جمعبندی نهایی را ارائه دهید. این کار باعث میشود بحث درست پیش برود. این جمع بندی نباید شکل تخریب بگیرد. حرف نفر مقابل را با صداقت و صمیمیت جمعآوری و بیان کنید
آرام باش و بگو...
به هیچ عنوان موقع اظهار نظر عصبانی و برافروخته نشوید و اگر در موقعیت خوب و آرامی قرار ندارید و به نظراتتان مطمئن نیستید، از اظهارنظر پرهیز کنید. اگر مدام نظرات نسنجیده بدهید، اعتماد دیگران به شما از بین خواهد رفت. یادتان باشد لبخند و روی گشاده بهترین روش برای قاطعیت سالم و درست است. مراقب باشید هیچگاه در بحث صدایتان را بالا نبرید و شمرده و آرام حرف بزنید. اگر دیدید فرد مقابل شما دارد کنترلش را از دست میدهد، او را به آرامش دعوت کنید و بعد صحبت را از سر بگیرید.
کلمههای مسموم را بشناسید
برای دادن نظر قاطع و درست باید چند نکته مهم را رعایت کنید. اول از همه سعی کنید کلمه «من» را کنار بگذارید. سعی کنید نشان دهید تنها به خودتان فکر نمیکنید. در جملاتتان تاکید را روی هدف و منطق ماجرا بگذارید تا نشان دهید نظرتان خودخواهانه نیست. اگر با کسی مشکل دارید پیش از شروع بحث سعی کنید آن را فراموش کنید. عصبانی بودن و نشان دادن آن شما را غیر منطقی نشان خواهد داد و نظرات شما در این صورت قابل استناد نخواهد بود. یادتان باشد به هیچ وجه کسی را در جمع تحقیر نکنید. حرفی که طرف مقابل شما میزند، حتی اگر غلط و غیرمنطقی باشد باید با آرامش درباره آن حرف بزنید و قانعش کنید. به علاوه لازم است نظرات منطقی را حتی اگر مخالف میلتان باشد، بپذیرید. دیگران را قضاوت نکنید و از بحث خارج نشوید. سعی کنید تمرکز را روی همان موضوعی که درباره آن صحبت میشود، بگذارید. این شاخه و آن شاخه پریدن در بحث باعث میشود به نتیجه مطلوب نرسید. دنبال برد و باخت نباشید. قرار نیست کسی در نهایت برنده شود. شما باید تنها به دنبال حقوق منطقی خود باشید و چه بسا حق با شما نباشد. هیچگاه دستور ندهید و نظرتان را با احترام بیان کنید. به جای استفاده از عباراتی مثل «باید»، «من میگویم» یا «من میخواهم»، از جملاتی مثل «خوشحال میشوم اگر...»، «لطف میکنید اگر...» و... استفاده کنید.
شما باید به موضوعی که درباره آن حرف میزنید کاملا مسلط باشید. مغز انسان در یک زمان مشخص توانایی پردازش مقدار مشخصی از اطلاعات را دارد. پس بهتر است پیش از صحبت کردن درباره آن خوب فکر کرده باشید و برنامهریزی شده بحث را پیش ببرید. داشتن یک ورق یادداشت کوچک میتواند به شما کمک کند چیزی را از قلم نیندازید. به علاوه این کار در جلسات وجهه خوبی به شما میدهد. سعی کنید همه جوانب ماجرا را در نظر بگیرید و هنگام صحبت کردن، حرفتان را منظم بزنید. یعنی تمام بخشهای حرفتان را توضیح بدهید تا منطق نظر شما کاملا روشن و واضح باشد. یک نکته مهم در برقراری یک ارتباط کلامی سالم است که به دیگران هم اجازه حرف زدن بدهید. آنقدر صمیمانه رفتار کنید تا طرف مقابل بتواند آزادانه حرفش را به شما بزند. سعی کنید در بحث به حرفهای دیگران خوب گوش دهید. سپس آنها را طبقهبندی کنید و جمعبندی نهایی را ارائه دهید. این کار باعث میشود بحث درست پیش برود. یادتان باشد این جمع بندی نباید شکل تخریب به خود بگیرد. حرف نفر مقابل را با صداقت و صمیمیت جمعآوری و بیان کنید و از او بخواهید اگر منظورش را درست متوجه نشدهاید، بار دیگر آن را برایتان توضیح دهد.
انفعال خطرناک است
به یاد داشته باشید لازم است در بحث صریح باشید. اگر با چیزی مخالف هستید، به طور قاطع نه بگویید. بهانهآوردن و به اصطلاح پیچاندن موضوع کمکی به شما نخواهد کرد.
بگذارید دیگران بدانند نظر شما چیست تا اگر میدانید نظرتان درست است از آن کوتاه نیایید. مطمئن باشید بقیه هم از این رفتار شما استقبال خواهند کرد. نرمش بیشاز حد، انفعال، عدم اعتماد به نفس و بیطرفی بیمورد و جملات ضد و نقیض تاثیر بسیار منفی در افراد مقابل خواهند گذاشت. اگر نظرتان برایتان مهم است به هیچ وجه در بحث از عباراتی مثل «هرچه شما بگویید» استفاده نکنید. شما با منفعل بودن به دیگران نشان میدهید آمادگی بازیچه واقع شدن و سوءاستفاده را دارید. شما با عدم قطعیت به دیگران اجازه میدهید به جای شما تصمیم بگیرند. به جای اینکه الان حرف نزنید و بعد با فکر کردن به کاری که مجبور به انجامش شدهاید، حرص بخورید، بهتر است نظرتان را رک و مستقیم بگویید.
اگر از شما سوءاستفاده میکنند مسئولش تنها خود شما هستید. این را هم به یاد داشته باشید که هر کس برای خودش نقطهضعفهایی دارد و نفطه ضعف شما نمیتواند حق نظر دادن را از شما بگیرد. حتی اگر قرار است غذا نخورید، باز هم میتوانید درباره جای رستورانی که میخواهید بروید، نظر دهید
این روزها آمار طلاق از همیشه بالاتر رفته است و شاید یکی از علتهای اصلی این آمار بالا بهدست نیاوردن شناخت کافی در دوران آشنایی است.
دختر و پسرهای زیادی هستند که گمان میکنند تنها وجود عشق و علاقه برای ازدواج کافی است ولی گاهی همین عشق مانع شناخت درست میشود و چشمان ۲ طرف را کور میکند.
اما اگر خود شما یا یکی از نزدیکانتان تا به حال عاشق شده باشید اذعان میکنید که آدم عاشق خیلی عقلانی تصمیم نمیگیرد و خیلی سخت میتواند منطقی باشد ، در اینجا قصد داریم به شما کمک کنیم حتی اگر عاشق هم هستید چشمانتان را باز کنید و ما شما را از تمام اشتباهات پیش از ازدواج آگاه کنیم.
فکر می کنید می توانید طرف مقابل را تغییر دهید
بسیاری از افراد به خصوص خانم ها مستعد پذیرش این باور غلط هستند که می توانند با عشق، توجه، تلاش و علاقه و یا حتی با بچه دار شدن همسر آینده زندگی خود را تغییر دهند. اما آنچه از آن غافل می مانیم این است که عادت های رفتاری طرف مقابل ما طی سال ها و پس از شکل گیری هویت او، تقویت شده است و به این سادگی قابل تغییر نیست.
پس هیچگاه با آینده و استعدادهای نهانی و درونی فرد ازدواج نکنید. اگر رفتارهای حال حاضر فردی را نمیپسندید و با آنها راحت نیستید مطمئن باشید در زندگی آینده هم این مشکلات را خواهید داشت، پس اصلا با آن فرد ازدواج نکنید.
حواستان باشد که بیشتر افراد بعد از ازدواج بدتر هم میشوند. در دوران آشنایی به روحیات، شخصیت، عادتها، مهارتهای ارتباطی، وضعیت ظاهری فرد مقابل خوب دقت کنید و مطمئن شوید میتوانید با چنین ویژگیهایی راحت کنار بیایید.
زیبایی چهره را با زیبایی باطن اشتباه می گیرید
زیبایی میتواند مثل جرقه آتش رابطه را روشن کند ولی تنها یک شخصیت خوب میتواند آتش رابطه را روشن نگه دارد هنگام تصمیم گیری حواستان باشد که وقتی اسیر زیباییها و عشق هستید ممکن است خیلی تصمیمتان عاقلانه نباشد، درست است که بین شما عشق و علاقه وجود دارد ولی آیا همان قدر که نسبت به عشق خود مطمئن هستید به شخصیت طرف مقابل هم اطمینان دارید؟
یادتان باشد ۴ ویژگی شخصیتی وجود دارد که باید حتما در طرف مقابل چک کنید:
فروتنی
آیا این فرد عقیده دارد که « انجام کار درست » خیلی مهمتر از آسایش شخصی است؟
مهربانی
آیا این فرد از کمک کردن به دیگران لذت میبرد؟ چگونه با دیگران برخورد میکند؟ آیا سعی میکند برای دیگران خوشایند باشد؟ آیا علاقهای به کارهای داوطلبانه و خیرخواهانه دارد؟
مسئولیتپذیری
تا چه حد میتوان روی حرفهای او حساب کرد؟ اگر بگوید کاری را انجام میدهد، میتوان مطمئن بود؟
خوشحالی
چقدر از خودش راضی است؟ آیا از زندگیاش لذت میبرد؟ آیا به لحاظ عاطفی و هیجانی ثبات دارد؟
در نهایت از خودتان بپرسید:دوست دارید بیشتر شبیه این آدم باشید؟ آیا دوست دارید فرزندتان بیشتر شبیه این آدم باشد؟
وقتی زندگی مشترک، هدف مشترک معنا می شود
در
این صورت انتخاب شما اشتباه است چون درباره هدفها و اولویتهای معمولی و متعارف
زندگی تفاهم ندارید
3 راه پایهای که ارتباط ما را با فرد دیگر
برقرار میکنند، عبارتند از:
- زیبایی (تمایل قلبی) و سازگاری
- یکسان بودن هدفهای متعارف زندگی
- داشتن علائق مشترک
حواستان باشد که فرد مقابل شما وابستگی بیمارگونه به فرد یا چیز خاصی نداشته باشد چون چنین فردی نمیتواند تمام احساسات خود را در اختیار شما قرار دهد و مسلما اولویتهای شما هم یکسان نخواهد شد و این نمیتواند پایه یک زندگی خوب را بسازد
وقتی ارتباط ۲ نفر عمیقتر میشود که هدفهای متعارف و لازم زندگی آنها یکسان باشد و تصمیم بگیرند با هم به آن هدفها برسند.
بعد از ازدواج ممکن است ۲ اتفاق در زندگی شما بیفتد یکی اینکه باهم و در کنار هم رشد کنید و دیگر اینکه هر کدام جدا و بدون نیاز به هم فرآیند رشد خود را طی کنید، اگر میخواهید در کنار هم رشد کنید باید اول از همه با خود فکر کنید و به این نتیجه برسید که در « زندگی به دنبال چه هستید » یعنی به عنوان مثال در دوران مجردی خود برای چه حوزهای زندگی میکردید، حالا فردی برای شما مناسب است که در این حوزه عقیدهای کاملا شبیه شما داشتهباشد. این دقیقا تعریف یک شریک زندگی است.
شریک زندگی کسی است که شریک هدفهای شما باشد، یعنی ۲ نفری که کاملا شبیه هم مفهوم زندگی را درک میکنند و برهمین اساس اولویتها، هدفها و ارزشهای مشترک در زندگی دارند.
تسلیم زرق و برق های مادی و ظاهری طرف مقابل می شوید
بسیاری از ما در انتخاب همسر خود متاثر از عوامل زیادی هستیم، عواملی مانند: پول فرد، جایگاه اجتماعی و نفوذ فرد، ثروت خانوادگی ، شغل، شهرت، زیبایی و…
گاهی ممکن است فکر کنیم که این عوامل در انتخاب ما تاثیری ندارد! اما در واقعیت چنین چیزی کمتر دیده می شود. مهم است که به لحاظ عواملی که ذکر شد شباهت هایی بین دو طرف وجود داشته باشد، اما شباهت داشتن با تحت تاثیر قرار گرفتن متفاوت است. وقتی یک رابطه صرفاً به دلیل مسائل اقتصادی و مادی یا تنها به خاطر هر یک از عوامل ذکر شده، شکل گرفته باشد، یک رابطه ناسالم است.
تسلیم نیاز جنسی می شوید
یکی از مسائل عمده ای که در تصمیم گیری صحیح ممانعت ایجاد می کند، میل جنسی است. البته تنها و بهترین راه برای پاسخ به این میل، ازدواج است، اما این مسئله نباید فرآیند انتخاب همسر را تحت الشعاع قرار دهد. به همین دلیل، لازم است:
الف ) با حوصله و بدون عجله در طول زمان با فرد مقابل خود آشنا شویم و برای ازدواج کردن عجله نکنیم.
ب ) از هرگونه رابطه جنسی قبل از ازدواج پرهیز کنیم تا بدون تاثیر آن روابط به شناخت یکدیگر برسیم.
وقتی دلتان برای طرف مقابل می سوزد
وقتی فرد مقابلتان به لحاظ احساسی و عاطفی دچار مشکل بوده و در عین حال میخواهد یک رابطه را با شما شروع کند ممکن است شما را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد.
این مشکل عاطفی حتی میتواند وابستگی بیش از حد به پدر و مادرش باشد یا وابستگی بیمارگونه او به کار یا تفریحاتی خاص یا پول و حتی اینترنت و…حواستان باشد که فرد مقابل شما وابستگی بیمارگونه به فرد یا چیز خاصی نداشته باشد چون چنین فردی نمیتواند تمام احساسات خود را در اختیار شما قرار دهد و مسلما اولویتهای شما هم یکسان نخواهد شد و این نمیتواند پایه یک زندگی خوب را بسازد.
تردیدهای خود را نادیده می گیرید
تردید داشتن در فرآیند تصمیم گیری در انتخاب همسر آینده، امری بسیار عادی است اما بی توجهی به احساسات درونی و تردیدهایی که داریم، مسلما اشتباه است. زمانی که درباره مسئله ای تردید داریم تا هنگامی که برطرف نشده است نباید ازدواج کنیم.
بهتر است با شناخت بیشتر و دادن زمان بیشتر به خودمان و بررسی موضوع بر تردیدها غلبه کنیم.
باور دارید که پس از ازدواج مشکلات کم می شود
بسیاری از ما امیدواریم، مشکلات یا نقایصی که پیش از ازدواج متوجه آنها شده ایم، پس از ازدواج برطرف شود.
اما لازم است خاطر نشان کنیم که آنچه در خلال آشنایی از فرد می بینیم به احتمال بسیار زیاد بعد از ازدواج نیز تداوم خواهد یافت.
یکی از بهترین راه ها برای شناخت و انتخاب همسر آینده، مشاهده نحوه تعامل او با خانواده اش است. نوع برخورد فرد در خانواده اطلاعات زیادی در باره نحوه رفتار عادی او به ما می دهد و به ما کمک می کند تا پیش بینی کنیم که این فرد بعد از ازدواج چگونه رفتار خواهد کرد.
اگر فرد در ارتباط با خانواده خود صادق و راحت باشد، احتمالا بعد از ازدواج هم این چنین خواهد بود و اگر با خانواده خود با تعارض و دوگانه رفتار کند، احتمالا همان الگو را هم نسبت به همسر خود به کار خواهد برد هرچند بسیاری عقیده دارند که همه توان خود را به کار خواهند گرفت تا الگوهای رفتاری خانواده خود را دوباره اجرا نکنند مثلا می گویند: «من مثل پدرم نیستم» هرچند افراد می توانند تغییر کنند اما به یاد داشته باشید گفتن این حرف ها به مراتب راحت تر از عمل کردن به آن هاست.
در این مطلب بخشی از شگردها یا اصطلاحاً سیاستهای زنانه برای ارتقا و مقاوم کردن پایههای زندگی مشترک، در محور روابط همسران بیان شده است، اگر میخواهید بدانید چگونه میتوانید همسرتان را نگه داشته و به زندگی پایبند کنید، خواندن این نوشته را از دست ندهید.
زنان قابلیتهای بسیاری برای برانگیختن نقاط قوت رفتاری در شوهرشان دارند. تقریباً همه مردان میتوانند یک شخصیت مثبت داشته باشند و این، بستگی به شیوه رفتاری همسرشان دارد. بهعبارتی دیگر میتوان گفت :
مردها دوبار تربیت میشوند؛ یکبار توسط والدینشان، طوری که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان بهنحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت.
۱ - صادق باشید، چون تنها در این صورت است که حق دارید از همسرتان توقع رفتار و گفتار صادقانه داشته باشید.
۲ – همزمان با رعایت اصل صداقت، بدانید هیچ لزومی ندارد هر مطلبی، با هر مضمونی بین شما و همسرتان بازگو شود!
۳ – زن و شوهر میتوانند توافق کنند که همواره جایگاهی برای تغییر در طول زندگی، قایل شوند.
۴ – پیوسته به دنبال یک رابطه در حال رشد باشید، در پیشرفت مثبت ارتباطات، توقف جایز نیست.
۵ - سعی کنید به تعریف خوشبختی از دیدگاه همسرتان دسترسی پیدا کنید.
۶ – شما میتوانید از زندگی کردن با مرد خود لذّت ببرید، بدون آنکه خود و خواستههایتان را به فراموشی بسپارید.
۷ – گاهی اوقات اگر بهطور واضح تقاضا نکنید، از همسرتان چیزی به دست نخواهید آورد.
۸ – گفتنیها را بگویید، امّا بهموقع! منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود.
۹ – بهیاد داشته باشید معمولاً مردها آنگونه که شما به آنها مینگرید، بهخود نمینگرند.
۱۰ – شاید نتوانید مرد خود را کاملاً کنترل کنید، امّا قطعاً میتوانید بر او تأثیر بگذارید.
۱۱ – در برنامهریزیها بهصورت یک شریک ظاهر شوید، نه یک رقیب.
۱۲ – احترام شما، در گرو رفتار شماست
۱۳ – برنامههای خود را طوری تنظیم کنید تا زمانی که همسرتان در منزل است، در کنارش حضور داشته باشید، نه احتمالاً در آشپزخانه.
۱۴ – به نوع پوشش، آرایش و پیرایش خود در منزل همواره اهمیت بدهید.
۱۵ – طی روز از کلمات محبّتآمیز استفاده کنید.
۱۶ – بسیاری از زنان بر این باورند که باید بیش از حد عاطفی باشند. این گونه نباشید!
17 – بکوشید بدون آنکه در مسائل کاری و اجتماعی همسرتان مستقیماً دخالت کنید، خیلی دوستانه و غیرمتعصبانه به افعال وی ناظر باشید.
۱۸ – میزان وابستگی و دلبستگی یک زن میتواند قابلیتهای شوهرش را برای توجه نشان دادن به او تحتالشعاع قرار دهد.
۱۹ – هراز گاهی از او به خاطر محسناتش تمجید کنید.
۲۰ – گاهی گفتوگوی متعادل میتواند قفلهایی که بر زندگی عاطفی همسرتان زده شده، باز کند.
۲۱ – هرگز به قصد آنکه همسرتان را برای انجام کاری سوق دهید، از او تعریف و تمجید نکنید.
۲۲ – برای او این حق را قایل باشید که بتواند احساسات مختلفی داشته باشد.
۱٫ کفشهای جلو باز:
رنگ بدن یک رنگ فوق العاده به معنی واقعی به همه رنگهای دیگر و هر نوع لباسی می آید بنابراین خرید یک جفت از این مدل کفش برای هر خانمی الزامی است در کل این کفشها برای مهمانیهای صبحانه یا میان وعده با دوستان خانمتان بسیار مناسب است.
۲٫ کفشهای رسمی مشکی:
خانمهای شاغل مدرن امروزی نیاز دارند که قدرت خود را نشان دهند و چه راهی بهتر از پوشیدن یک جفت کفش مشکی رسمی است که با آن در محیط کار جولان دهند نه تنها در محیط کار بلکه آنها در مهمانیها نیز با پوشیدن این کفشها خواستنی به نظر خواهند آمد.
۳٫ کفش پاشنه بلند با بندی که دور مچ و ساق پا می پیچد:
این مدل کفش مخصوصا به رنگ مشکی که تقریبا به همه مدل لباس می آید با یک لباس کوتاه شما را واقعا خواستنی خواهد کرد از عصر وشب خود لذت ببرید درحالیکه همه شما را برای انتخاب کفشهای زیبایتان تحسین خواهند کرد فقط در هنگاه پوشیدن این کفشها باید کمی دقت کنید تا بندها تابدار نباشند و کاملا صاف دور پایتان بپیچند.
۴٫ صندل لا انگشتی:
هیچ خانمی دوست ندارد همه جا کفش پاشنه بلند بپوشد، درست است؟ مطمئنا هر خانمی میخواهد در طی روز عالی به نظر برسد ولی برای استفاده در منزل یا زمانیکه لازم است برای انجام کاری کوتاه از خانه خارج شود پوشیدن صندل لا انگشتی بهترین انتخاب است.
۵٫ کفش کتانی:
ورزش روزانه یک ضرورت است بنابراین یک جفت کتانی راحت یا بهتر از آن یک جفت کفش ورزشی با برند شناخته شده نیز یک ضرورت میباشد شما این کفشها را در پیک نیک ها و مسافرتهایتان نیز نیاز خواهید داشت.
۶٫ کفشهایی با طراحی های عجیب:
خانمها هر از گاهی دوست دارند روحیه عجیب و غریب خود را به نمایش بگذارند تا وجه ساختارشکن، زنانه و جسور خود را به شکل مناسب و شایسته ای ابراز کنند. اگر شما از آن دسته خانمهای خجالتی هستید و از پوشیدن چیزهای نامتعارف خوشتان نمی آید، اما خلاق و تنوع طلب هستید با کمی جستجو می توانید کفشی با طراحی متفاوت اما متناسب با سلیقه تان پیدا کنید.
۷٫ صندل های نگین دار و فریبنده:
هر دختری به درخشیدن مانند یک سوپراستار بر روی فرش قرمز با پوشیدن صندلهای درخشان و براق به رنگهای طلایی، نقره ای و نگین دار نیاز دارد. این صندلها بیشترین تحسین را برایتان به ارمغان خواهند آورد این صندلها با لباس مشکی کوتاه یا لباسهای به رنگ ارغوانی/سبز زمردی/ یاقوتی (کلا رنگهای جواهرات) یا لباس شب بهترین همخوانی را دارند.
۸٫ کفش های عروسکی:
این کفشها به خانمها ظاهری کاملا زنانه و جذاب می دهند بهترین مزیت این کفشها این است که نه تنها ظاهری زیبا دارند بلکه کفشهایی بسیار راحت هستند این کفشها در مدلهای نگین دار، ساده، رنگی و پاپیونی در دسترس هستند و پوشیدن این کفش یک انتخاب ایده آل برای زمانی است که کل روز بیرون از خانه خواهید بود.
شما به عنوان یک زن میدانید چه چیزهایی بیشتر از همه یک مرد را آزار میدهد؟ تا به حال شده با خود فکر کنید که شاید بعضی رفتارهای زنانه شما بهشدت شوهر یا نامزدتان را آزرده خاطر کند و حتی موجب دور شدن او از شما شود؟درباره این رفتارها مردها بیشتر میتوانند حرف بزنند؛ به همین دلیل سراغ مردان رفتیم و از آنها پرسیدیم بیشتر از همه کدام رفتارهای همسرشان برایشان غیر قابل تحمل است.
همچنین گشتی هم در سایتها، فرومها و شبکههای اجتماعی زدیم تا بتوانیم با شکایتهای رایج آقایان از خانمها بیشتر آشنا شویم و در نهایت از همه این گفتهها و شنیدهها و شکایتها پرتکرارترینشان را انتخاب کردیم.
· تمام وقت آزاد او برای شما نیست
این کاملا درست است که یک زن دوست دارد تاحدممکن به همسر و عشق زندگیاش نزدیک شود و نگذارد او هیچ وقت احساس تنهایی کند؛مردها تا اینجا هیچ مشکلی ندارند اما گله آنها از آنجا آغاز میشود که میگویند:«ما هم دوست داریم که همسرمان همیشه و در همه لحظات خوب و بد زندگی همراهمان باشد اما خانمها فکر میکنند تمام وقت آزاد مردشان تنها باید به آنها اختصاص داشتهباشد نه هیچچیز دیگر. این دقیقا جایی است که میتواند برای ما آزاردهنده باشد.»
مردی میتواند عاشق همسرش باشد ولی دوست داشتهباشد گاهی زمانی را به خودش اختصاص دهد و به دنبال کارها و تفریحاتی برود که به تنهایی از آنها لذت میبرد؛ نباید تصور کرد این کار یک دیوار دفاعی است؛ مردی که برای خودش نه علاقهای داشته باشد، نه یک فعالیت مثلا ورزشی یا… دیگر چه چیز از او باقی میماند. وقتی هم زن و هم شوهر علایقشان را بشناسند و برای خودشان به تنهایی وقت بگذارند، در وقتهای با هم بودن زمینههای بیشتری برای صحبتکردن و تحسین یکدیگر خواهند داشت، همه آدمها به زمانی نیاز دارند که تنها بوده و فرصت نفسکشیدن داشته باشند.
· شکستن ناخن دلیل خوبی برای گریه نیست
مردها بهراحتی با ابراز احساسات شدید زنها معذب و آزرده خاطر میشوند. شکستن ناخن یا پاشنه کفش یا خردشدن شیشه عطر یا… هیچکدام دلیل نمیشود که بخواهید مقابل همسرتان شروع به گریه کنید. ابراز احساسات زیاد برای موضوعات کوچک شاید برای زنان امری عادی باشد اما مردها بیشتر آن را یک نمایش بیش از اندازه میدانند؛ سعی کنید در مورد چیزهایی که چندان مهم نیستند احساسات کمتری به خرج دهید؛ شاید لازم باشد وقتی اتفاق میافتد چند لحظه فکر کنید و ببینید آیا فردا یا هفته آینده هم به خاطراین موضوع ناراحت خواهید بود؛ اگر جواب شما نه است پس این موضوع ارزش فکرکردن و احساساتی شدن بیش از اندازه را ندارد.
· وقتی مدام به او زنگ میزنید
مردانی هستند که میگویند از اینکه همسرشان هر ۱۰ دقیقه یکبار تلفن میزند و مدام پیامکهای بیمعنی میفرستد کلافه شدهاند؛ از اینکه در تمام طول روز همسرشان زنگ میزند و مکان آنها را چک میکند اذیت میشوند، از اینکه باید برای هر چیز کوچکی جواب پس بدهند احساس ناامنی میکنند. قبل از اینکه بخواهید برای چندمین بار در طول روز به همسرتان زنگ بزنید کمی فکر کنید که آیا کار شما آنقدر مهم هست که بخواهید سر کار با او صحبت کنید و وقتش را بگیرید و ذهنش را از مسائل کاری منحرف کنید. مردها وقتی مشغول کاری هستند توجه بیش از اندازه را دوست ندارند.
ممکن است در ابتدا درباره تماسها و توجهات بیش از اندازه همسرشان اعتراضی نکنند ولی به مرور کلافه میشوند و حتی گاهی با روشهای متفاوت سعی میکنند از جوابدادن طفره بروند. یادتان باشد لازم نیست شما به عنوان یک زن هر چیز کوچک و هر حرکتی که میکنید را به همسرتان گزارش دهید و بالطبع او هم دوست ندارد همه چیز را به شما گزارش دهد؛ اینکه کجا هست الان به چه چیزی فکر میکند. به او زمان بدهید که گاهی شما را نداشته باشد و دلش برایتان تنگ شود.
· جیغ بنفش ممنوع!
با خنده و صدای بلند حرفزدن و مدام با نفس بریدهبریده(براثرخنده) ماجراهای نه چندان جالب را تعریفکردن همیشه خوشایند نیست. بیشتر مردها در این زمان مدام در این فکر هستند که چه زمان این صحبتهای آزاردهنده تمام میشود؛ شاید خودتان هم دیده باشید که گاهی اوقات مردها خودشان دور هم جمع هستند با هم میگویند:«فلانی چطور زنش را با آن همه سر و صدا تحمل میکند؟» چرا باید فضای آرام خانه با حرفهای بیهوده و بلند و جیغهای بنفش آلوده شود. برای موضوعی که مهم نیست نباید خیلی شلوغ کنید. در حقیقت صدای بلند و زیاد حرفزدن در مورد چیزهای بیمعنی برای همه آزاردهنده است و چندان زن و مرد نمیشناسد.
· چرا در کارهای خانه کمک نمیکنی؟
به نظر خودتان آیا واقعا لازم است که مدام به همسرتان غر بزنید که چرا در کارهای خانه کمک نمیکند در حالی که خودش میگوید نهایت تلاشش را برای کمک به شما میکند. اگر میخواهید از او ایراد بگیرید دنبال یک بهانه تازه بگردید که به اندازه کافی قانعکننده باشد. فکر نمیکنید او از حرفهای یکنواخت شما خسته میشود اینکه مدام بگویید: چرا ظرفها را نشسته؟ چرا خانه را جمع و جور نمیکنی؟ چرا در جاروکردن کمک نمیکنی؟
و… در این موارد او به دلیل محبتی که به شما دارد کمک نمیکند بلکه کمک میکند تا از غرزدنهای شما خلاص شود. یاد بگیرید از شوهرتان برای کمکهایی که به شما میکند تشکر کنید؛ خودتان میبینید که وقتی او متوجه میشود از رفتارش قدردانی میشود به طور قابل ملاحظهای سعی میکند همان فردی شود که شما دوست دارید پس لطفا کمتر غر بزنید و بیشتر قدرشناس باشید.
· شما یک جاسوس نیستید
یکی از اتفاقات بدی که میتواند برای یک مرد بیفتد این است که ناگهان ببیند همسرش در حال جستوجو در وسایل شخصی مثل کیف و موبایل است و در میان ایمیلها و شبکههای اجتماعی گردش میکند.چه کسی به شما این اجازه را داده که میتوانید وارد حریم شخصی همسرتان شوید و همه وسایل شخصی او را زیر و رو کنید؟ چرا فکر نمیکنید این یک رفتار کاملا غیراخلاقی است. به یاد داشته باشید که چنین رفتارهایی نه تنها او را پنهانکارتر میکند بلکه کم کم چیزهایی را هم که به شما میگفت دیگر نمیگوید چرا که به شما اعتماد ندارد و دیگر احساس امنیت نمیکند. یادتان باشد او باشماست، دوستتان دارد اما به حریم شخصی خودش نیاز دارد و شما باید به او احترام بگذارید.
· در مقابل جمع از او بد نگویید
مردها دوست ندارند جلوی جمع از آنها بد بگویید بهخصوص در میان اعضای خانواده و دوستان خودشان. اگر شما شروع کنید در مقابل دیگران از همسر یا نامزدتان بد بگویید اولین چیزی که به ذهن آنها میرسد این است که شما چقدر نادانید که با مردی زندگی میکنید که رفتارهایش را نمیپسندید. یادتان باشد تنها چیزی که دیگران باید از شما و زندگی شخصیتان بشنوند این است که چقدر همسر خوبی دارید و در کنار هم خوشبختید. مردتان را تحسین کنید و مطمئن باشید که او همیشه قدردان خواهد بود.
· اگر بیش از حد آرایش میکنید
بیشتر مردها دوست ندارند که همسرشان ناخنهای بسیار بلند داشتهباشد یا موهای مصنوعی و اکستنشن بگذارد یا بیش از اندازه آرایش کند. آنها چهره طبیعی زنانه شما را بیش از هر چیزی دوست دارند.یک چهره طبیعی بیشتر از هرچیزی برای مرد جذابیت دارد و چیزهای بیشتری را به او میگوید. شاید بگویید همه مردان به یک زن عمل کرده و آرایش کرده بیشتر توجه میکنند اما باور کنید آنها چهره زنانه شما را بیشتر دوست دارند در غیر این صورت با شما ازدواج نمیکردند.
· الان به چه فکر میکنی؟
الان به چه فکر میکنی؟ این جملهای است که خیلی از خانمها از شوهرانشان میپرسند؛ اما واقعا چرا مهم است که او در فلان لحظه خاص چه فکری در ذهن دارد و به چه میاندیشد، اگر کمی واقعبینانه نگاه کنید متوجه میشوید که این سؤال چقدر احمقانه است و میتواند برای شخص مقابل آزاردهنده باشد و او را از دنیای آرام خودش بیرون میکشد.
هر زنی دوست دارد به بهترین نحو زندگی زناشوییاش را مدیریت کند تا بتواند زندگی خوبی برای خود و همسرش مهیا کند؛ اما مدیریت یک زندگی به این راحتیها نیست؛ به خصوص اینکه اول از همه باید مرد زندگی را گونهای اداره کرد و به او جهت داد که هم در راه زندگی همراه باشد و هم احساس نکند در زندگی هیچ حقی ندارد و همسرش تمام امور را به دست گرفته است ؛ همینها هم هستند که اداره زندگی را سخت میکنند تا جایی که میتوان گفت خیلی مشکلتر از اداره یک شرکت بزرگ است؛ زنی توانمند است که نه تنها خودش احساس خوشبختی کند بلکه همسرش هم از زندگی رضایت داشته باشد.
بهرهبرداری از فاصله
دکتر
جان گری، نویسنده کتاب مردان مریخی زنان ونوسی میگوید: مردها مانند کش هستند؛
زمانی که عقبنشینی میکنند قبل از اینکه مثل فنری برگردند تا اندازهای میتوانند
کش بیایند؛ مثال کش، استعاره کاملی برای درک چرخه نزدیکی و صمیمیت مرد است که شامل
نزدیک شدن، عقبنشینی و دوباره صمیمیشدن است. در واقع میل عقبنشینی در مردها
غریزی است و نمیتوان آن را یک تصمیم یا انتخاب دانست، حتی میتوان گفت زمانی که
مردی همسر زنی است هر از گاهی نیاز دارد که عقبنشینی کند تا بتواند دوباره صمیمی
شود. وقتی شوهرتان مدتی خود را از شما دور میکند سعی نکنید خودتان را به او
بچسبانید چرا که مرد شما برای به کمال رساندن استقلال یا خودمختاری خود عقبنشینی
میکند ولی نگران نباشید وقتی کاملا به عقب کشیده شود بلافاصله مانند فنر نزد شما
باز میگردد.یادتان نرود که اگر مردی فرصت عقبنشینی پیدا نکند فرصت نخواهد یافت
که قویا آرزوی نزدیک شدن به شما در او تقویت شود.
حرف کشیدن از کسی که حرف نمیزند
به نظر خیلی از زنها، مردها درست زمانی خود را کنار می کشند که آنها میخواهند صحبت کنند و صمیمی شوند؛ اما اینطور نیست چرا که از روی بدشانسی زن درست همان موقعی میخواهد حرف بزند که مرد در دوران عقبنشینی خود است.یادتان باشد زمانی که مرد خود را عقب میکشد موقعیت خوبی برای همصحبتی و صمیمیت با او نیست.اگر بتوانید این روحیه عقبنشینی مردان را قبول کنید دیگر از همدردی نکردن مرد آزرده خاطر نخواهید شد؛ یادتان باشد اگر بخواهید او را به حرف بیاورید باید خودتان او را به سخن بیاورید چرا که مردها برای حرف زدن دلیل میخواهند؛ آنها صرفا برای همدردی صحبت نمیکننداما بعد از مدتی که زن شروع به صحبت میکند مرد انبساط خاطر پیدا کرده و خود را در گفتههای همسرش شریک میکند.
خشم یعنی شکست
اگرهمسرتان به راحتی عصبانی میشود چاره کار برای کنترل او، مقابله به مثل نیست بلکه باید سعی کنید عصبانیت او را درک کنید تا زنجیر طولانی درگیریها پاره شود؛با بالا بردن صدایتان بلافاصله موجب برانگیخته شدن بیشتر او شده و در نتیجه نهتنها نخواهید توانست او را کنترل کنید بلکه ممکن است شرایط کاملا از دستتان خارج شود و باعث تصمیمگیریهای غیرمنطقی و غیرعاقلانه از سوی شما یا شوهرتان شود و اوضاع را وخیمتر کند. در مقابل، سکوت شما زمینه تداوم یا تکرار بد اخلاقیهای شوهرتان را از بین میبرد. شما باید با صداقت خود، اعتماد و صمیمیت طرف مقابل را جلب کنید. اگر یک نفر بتواند جوابگوی مشکل شود و مسئولیت رفتارهای مخرب یا نادرست خود را بپذیرد، موجب می شود که طرف مقابل نیز همین رفتار را داشته باشد. مواظب باشید هنگام عصبانیت و بد اخلاقی او، حرف ناپسندی بر زبان نرانید.
با همسر ولخرج چه کنیم؟
اگر همسرتان مدام به دوستانش پول قرض میدهد یا بدون هیچ فکری بیمحابا پول خرج میکند و چیزی برای پسانداز باقی نمیگذارد باید سعی کنید کمی مدیریت مالی خانه را در دست بگیرید تا شوهرتان را هم بهتر کنترل کنید؛ برای اصلاح همسرتان با انتقادهای پیاپی از او یا دست گذاشتن روی اشتباهات و قصورات او شروع نکنید. چه همسر شما مستحق این سرزنش باشد چه نباشد. این نحوه برخورد تنها اختلاف و فاصله بین شما را افزایش میدهد و راه گفتوگو را سختتر میکند. به جای این کار، سعی کنید با شیوه دوستانه و عاشقانه با این موضوع مواجه شوید. مثلا به او توضیح دهید که میخواهید هزینههای خودتان و همسرتان را تحتکنترل قرار دهید و بحث را از آنجا شروع کنید. تاکتیک دیگر، حرف زدن در مورد راههای پسانداز پول برای چیزی مهم مانند یک سفر خوب، خرید خانه یا حتی دوران بازنشستگی است. طوری رفتار کنید که شما و همسرتان در راه اهداف اقتصادی خانواده یک تیم باشید. در غیر این صورت همسر شما ممکن است در مورد هزینههایی که انجام میدهد به شما دروغ بگوید.
رگ خواب همسر!
اگر
همسرتان به مادرش وابستگی زیادی دارد برای کنترل بیشتر او راهش این نیست که با
مادر و خانواده او دربیفتید؛بلکه بهتر است ارتباط خوب و نزدیکی با مادرشوهرتان
برقرار کنید. ممکن است گاهی نیاز داشته باشید که از طریق او روی همسرتان تاثیر
بگذارید. از طرف دیگر زمانی که همسرتان ببیند با گارد بسته با مادرش برخورد نمیکنید،
با آرامش بیشتری به سمت شما کشیده میشود و از اینکه شما هم مادرش را دوست دارید،
احساس رضایت میکند. یادتان باشد مادرشوهر و خواهرشوهر را اولویت تاثیرگذار در
زندگیتان ندانید. آنها میتوانند خوب یا بد باشند، ممکن است شما را ناراحت کنند،
ممکن است احساس کنید آنها قصد دخالت در زندگی تان را دارند. صرفنظر از اینکه آنها
چه میکنند، خوب هستند یا نه نباید همسرتان را به دلیل رفتار خانوادهاش تحت فشار
قرار بدهید. او را مجبور نکنید پاسخگوی رفتار خانوادهاش باشد. این کار غیرضروری
است و تنها نتیجهاش این است که او سعی میکند در این تنش از شما فاصله بگیرد یا
احساس حقارت کند.
چه کنیم که دروغ نگوید؟
گاهی عدهای از مردها آنقدر دروغ میگویند و پنهانکاری میکنند که نه تنها شناختشان بلکه پیشبینی و کنترل آنها نیز بسیار مشکل میشود؛ برای مواجهه با این مورد، اول باید سعی کنید ریشه دروغها و پنهانکاریهای او را بشناسید. گاهی افراد برای اینکه خود را مطابق میل اطرافیان نشان دهند دروغ میگویند. دلیل ترس از تنبیه و اجتناب از آن است. البته دروغگویی میتواند از علائم بعضی اختلالات روانشناختی نیز باشد. بعد توجه کنید که آیا این رفتار در موقعیتهای دیگر و در ارتباط با افراد دیگر هم اتفاق می افتد؟ آیا این رفتار از ابتدای آشنایی همسران بوده یا مدتی بعد شکل گرفته است؟ از آنجا که مهمترین دلیل دروغگویی احساس ناامنی و پذیرفته نشدن از سوی اطرافیان است، با ایجاد یک فضای امن به دور از سرزنش و توبیخ در رابطهتان میتوانید به تدریج این مشکل را برطرف کنید.
ضمن اینکه درباره پیامدهای پنهانکاری و دروغگویی مانند از بین رفتن اعتماد میان طرفین و به وجود آمدن فاصله عاطفی و کاهش علاقه با همسرتان نیز صحبت کنید. در مواردی هم که تلاشهایتان نتیجهای دربر نداشت استفاده از کمکهای یک مشاور و یادگیری مهارتهای ارتباطی گزینه مناسبی است.
معجزه هم رنگی!
شاید به نظرتان عجیب باشد که همسرتان به دلیل اینکه او را در علائق شخصیاش همراهی نمیکنید از شما دلسرد و مایوس شود. چه فکر کردهاید؟ او به همین سادگی راهش را از شما جدا میکند. او فوتبال دوست دارد؟ عاشق بازیهای رایانهای است؟ عاشق روزنامه و وبگردی است؟ دوست دارد هرشب فیلم ببیند؟ چرا همراهیاش نمیکنید؟ کار بسیار سادهای است اما برای همسرتان بسیار معنادار است. شماهم که بدتان نمیآید او همه چیز را باشما شریک شود در این صورت شما هم وارد تیم او میشوید و میتوانید با هم تصمیم بگیرید چه زمانهایی را به این تفریحات اختصاص دهید تا هم لذت ببرید و هم بتوانید گاهی هم او را وارد تفریحات مورد علاقه خود کنید.
با خرج خانه چه کنیم؟
ممکن است دوست داشته باشید که خرج خانه را دردست بگیرید اما شوهرتان موافق این امر نباشد نباید به یکباره با او در بیفتید بلکه باید خیلی منطقی با او صحبت کنید. با دقت زیاد به کارهای او و حرفهایش توجه کنید چون در این صورت متوجه میشوید دلایل مخالفت او کجاست . بهتر است با دقتی که از خود نشان میدهید به او این اطمینان را بدهید که همه چیز در زندگی روزانه شما حساب و کتاب دارد و بدون این حساب و کتابها خرج نمیکنید و خودتان مواظب همه چیز هستید. سعی کنید با او همراه شوید تا زندگی بهتری را برای خود و همسرتان فراهم کنید. فراموش نکنید به او یادآوری کنید که شما با کمی اقتصادی فکر کردن میتوانید هم کمک خرج خانه باشید و هم پسانداز خوبی را برای زندگی مشترکتان فراهم کنید.
راهی برای کنترل نگاه شوهرتان
مرد
چشمچران برای هر زنی آزاردهنده است اما توصیه میکنیم زود قضاوت نکنید اگر تنها
یکبار احساس کردید که همسرتان با نگاهی که از نظر شما ناپسند است به فرد دیگری
چشم دوخته ناراحت نشوید. اگر دچار تردید شدید هر نگاه و رفتار همسرتان را زیر ذرهبین
قرار ندهید و نسبت به او حساس نشوید. باید بدانید این حساسیتها به رفع مشکل کمک
نخواهد کرد بلکه باعث اضطراب بیشتر و گاهی بیماری وسواس و بدبینی میشود.
اگر
واقعا یقین پیدا کردید که همسرتان به شکلی متفاوت به زنان دیگر نگاه میکند، زیادهروی
نکنید و این رفتار او را به دیگر جنبههای زندگیتان تعمیم ندهید و نگذارید این
رفتار همسرتان دیگر حوزههای زندگیتان را هم بهخود درگیر کند.
اگر میخواهید همسرتان با شما همراه شود و بیشتر برای دوام زندگی مشترکتان تلاش کند، انتظاراتتان را در محدوده شرع و عرف با او در میان بگذارید و اگر بعد از آن رفتارش را انکار کرد، ابتدا این انکار را بپذیرید. حالا شما هم با او همکلام شدهاید، وقت آن است که مجددا با کمک او چارچوب جدیدی را برای حدود روابطتان تعیین کنید و در موردشان با او به توافق برسید. از او بخواهید در آینده به این تفاهمنامه پایبند باشد تا اگر این اصول مشترک را بار دیگر نادیده گرفت، بتوانید برخورد جدیتری را درنظر بگیرید.
(توصیه هایی زیبا و کاربردی برای زوج های جوان(
1. کم توقع باشیم؛ از همسرمان آن قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد.
2.
گذشت
کنیم؛ مطمئنا زندگی بدون خطا نیست و هر کدام از ما دچار اشتباهاتی می شویم و با
گذشت می شود زندگی شیرین تری داشت.
3.
این
را قبول کنیم که او با یکسری عادات و خوی ها بزرگ شده است و راحت نمی تواند آنها
را کنار بگذارد. به او فرصت دهیم.
4.
به
خاطر همسر خود کمی از مطالب مفید و روانشناسی استفاده کنیم؛ چرا که ما تجربه کافی
را در اوایل زندگی نداریم.
5.
قدر
حال را بدانیم شاید فردا دیگر دیر باشد.
6.
این
را خوب درک کنیم که می توانید بهترین لحظات رو با همسر خود داشته باشیم؛ هیچ کس
نمی تواند جای همسرمان رو بگیرد.
7.
صبور
باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی دانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در
شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.
8.
منطقی
رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی
مشترک را در نظر بگیریم و بی طرفانه قضاوت کنیم.
9.
مثبت
نگر باشیم؛ با بیاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به
رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبه های خوب زندگی را فراموش نکنیم.
10.
یکدل
باشیم؛ درک متقابل موجب ایجاد تفاهم می شود و یکدلی به وجود می آورد.
11.
ارتباط
کلامی و عاطفی خود را حفظ کنیم؛ سعی کنیم با همسر خود درباره ی مسائل مختلف گفتگو
کنیم. صحبت کردن بهترین راه آگاهی از افکار و احساسات همسر می باشد.
12.
با
یکدیگر مهربان باشیم؛ همسرمان را جزئی از وجود خود بدانیم، محسناتش را بازگو کنیم،
برایش خوبی بخواهیم و در راه کمک به همسرمان تمام تلاش خود را به کار ببریم. با
مهربانی می توانیم مالک قلب های یکدیگر باشیم و رابطه ی گرم و صمیمی برقرار کنیم.
13.
محبت
پذیر و قهر گریز باشیم؛ منش توأم با مهربانی و دوری از قهر و کینه صفت همسران
فداکار است. تلاش کنیم که آیینه ی زندگیمان شفاف و بدون غبار کدروت باشد.
14.
سعی
کنیم همدیگر را در کارهایی که در دست انجام داریم تشویق کنیم؛ چراکه هیچ کس مثل زن
و شوهر نمی توانند مشوق هم باشند.
15.
راستگو
باشیم؛ صداقت و راستی از بهترین سرمایه های زندگی مشترک است. هرگز نباید به دروغ و
نیرنگ متوسل شویم حتی اگر حقیقت به نفع ما نباشد. فراموش نکنیم که دروغ پایه های
زندگی را سست می کند.
16.
محیط
خانواده را با صفا کنیم؛ فضای عاطفی خانواده باید چنان مطلوب و دوست داشتنی باشد
که همسرمان در آن احساس رضایت خاطر کند و از امنیت روانی برخوردار باشد.
17.
به
نیازهای همسرمان توجه کنیم؛ رفتار دلنشین و توأم با متانت موجب می شود او خواسته
های خود را به راحتی بیان کند.
18.
بهداشت
روانی همسر را تأمین کنیم؛ در سایه ی سلامت جسمی و روانی می توانیم به هدف های خود
برسیم، بنابراین باید به رفتار او توجه نماییم و از افسردگی و خمودگیش جلوگیری
کنیم.
19.
با
یکدیگر مشورت کنیم؛ هر یک از زوجین باید حق داشته باشند نظر و پیشنهاد خود را بیان
کنند. با مشورت کردن، راه رسیدن به زندگی سالم کوتاه تر می شود.
20.
قدرشناس
باشیم؛ از همسرمان به خاطر انجام وظایف، مسئولیت ها و همکاری هایش قدردانی کنیم
برای ابراز سپاسگزاری و تشکر به کلمه های خاصی نیازمند نیستیم!
21.
احساس
مسئولیت داشته باشیم؛ زن یا شوهر باید خود را در مقابل کاری که برعهده گرفته اند
متعهد بدانند و از انجام دادن آن شانه خالی نکنند.
22.
سعی
کنیم حرمت هم را همیشه رعایت کنیم. حتی موقع دعوا !
23.
خوش
قول باشیم؛ برای حرف ها و قول های خود ارزش قائل شویم و خود را در مقابل آنها
مسئول بدانیم چون خوش قولی نشانه ی احترام به خود و همسر است.
24.
سلایق
و علایق او را بدانیم تا با این کار به او بگوئیم که چقدر برایمان مهم است؛ در
بسیاری از موارد زن وشوهر از هم توقع دارند که او را خوب بشناسد و بدانند که او چی
دوست دارد.
25.
خود
را به جای همسرمان بگذاریم؛ دنیا را از دریچه ی نگاه او ببینیم و از خود بپرسیم :
"اگر من جای او بودم چه می کردم"
26.
سختی
ها و مشکلات محیط کار را در حد ضرورت با همسرمان در میان بگذاریم؛ هم فکری بار
مشکلات را سبک تر می نماید.
27.
روابط
زناشویی را بسیار مهم بدانیم؛ عدم توجه به این روابط موجب ایجاد مشکلات مختلف
خانوادگی، روحی و روانی برای هر یک از طرفین می شود و زندگی را با خطرهای جدی
روبرو می کند.
28.
به
همسر خود بگوییم که من به خاطر عشق به تو همه ی سختی های زندگی مان را می پذیرم
چنین جملاتی باعث دلگرمی او می شود.
29.
همدیگر
را آرام کنیم؛ روزها همیشه بدون مشکل نیستند و شرایط سخت از زندگی جدایی ناپذیر
است. اگر یک روز همسرمان عصبانی بود باید سعی کنیم او را آرام کنیم و بر عصبانیت
او نیافزاییم.
30.
با
متانت و صداقت قبول کنیم که در بعضی از کارها همسرمان شایسته تر است.
31.
با
جملات زیبا از همسر خود دلجویی کنیم؛ یک جمله ی شورانگیز می تواند طوفانی از خشم و
غضب و نفرت را خاموش کند و بنای زندگی را از خطرات گوناگون دور سازد.
32.
برای
سخن و پیشنهاد همسرمان احترام قائل شویم و خود را عقل کل ندانیم. باور داشته باشیم
که همیشه همه چیز را همگان دانند.
۳۳. فرمان ندهیم؛ نباید
خانه را به پادگان تبدیل کنیم، متوجه باشیم که خانه کانون عشق و محبت است نه محل
یکه تازی و خشونت.
۳۴. از ازدواج خود اظهار
پشیمانی نکنیم؛ زندگی و روابط خود را با دیگران مقایسه نکنیم و از یاد نبریم که
زندگی هر کسی مطابق سلیقه و عقل و درایت او اداره می شود.
35.
روی
نقاط ضعف همسر خود انگشت نگذاریم؛ هر فردی ممکن است در موارد مختلف دچار ضعف باشد
آشکار کردن و بزرگ جلوه دادن این نقاط ضعف موجب ایجاد کدورت می شود. هرگز نباید از
نقطه ضعف ها به عنوان اسلحه ای برای سکوت یا شکست دادن همسر استفاده کنیم.
36.
مقابله
به مثل نکنیم؛ از رفتارهای تلافی جویانه بپرهیزیم و سعی کنیم به جای مقابله به
مثل، رفتار مناسب را به او یادآوری نماییم.
37.
مقایسه
نکنیم؛ با مقایسه، هم همسر خود را از خود ناراحت می کنیم و هم زندگی را برخود سخت
می گیریم اما باید بدانیم که تمام انسان ها نمی توانند شبیه هم باشند.
38.
سعی
کنیم در هر زمانی جویای حال همسر خود باشیم؛ این امر باعث می شود تا حس اهمیت زن
وشوهر برای هم بیشتر شود.
39.
روزهای
خوب با هم بودن رو به یاد هم بیاریم؛ این امر باعث می شود تا روز های با خاطرات
تلخ راحتتر فراموش شود.
40.
شنونده
ی خوبی باشیم؛ هنگامی که همسرمان با ما صحبت می کند حتی الامکان به چشمان او نگاه
کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرف های او توجه داریم.
همه می دانند که رابطه جنسی حیاتی ترین جزء همه ی ازدواج هاست.احتمالاً زندگی جنسی شما دچار یکنواختی شده است. حتی مهیج ترین فرد در رابطه جنسی هم اگر رابطه جنسی برایش تکرار مکررات شود، از آن دلزده خواهد شد. اگر این مورد را در رابطه جنسی خودتان با همسرتان هم مشاهده می کنید، پس وقتش رسیده که کمی تنوع وارد این رابطه کنید. برای جلوگیری از یکنواختی جنسی، باید کمی خلاق باشید.
تحقیق و مطالعه درمورد ویژگیها و خصوصیات زن ایده آل با زنانگی شروع میشود. زنانگی کیفیتی لطیف و ظریف است که در ظاهر، رفتار، اعمال و طبیعت زنان دیده میشود. زنان زنانه، لطیف، وابسته، مطیع، قابلاعتماد، ساده و کودکانه هستند.
بهترین راه برای توصیف زنانگی با فقدان تواناییها و خصوصیات مردانه در آنهاست—نداشتن خشونت، قابلیت، کارایی، شجاعت و قدرت مردانه.
مردان عاشق زنانگی خانمها هستند زیرا با مردانگی آنها تضادی عمیق دارد. یک زن زنانه باعث میشود مرد مردانگی بیشتری احساس کند و این احساس یکی از بهترین تجربیات برای اوست.
زنانگی و احساسات لطیف و رمانتیک در مرد پابهپای هم پیش میروند. وقتی زنانگی نباشد، احساسات لطیف هم نیست. بااینکه ممکن است هنوز دوستتان داشته باشد، به شما احترام بگذارد و کارهایتان را تحسین کند، اما دیگر آن جنبه لطیف آنها را بیدار نمیکنید.
زنی که زنانگی واقعی داشته باشد ذاتاً به سوی همه جوانب زنانگی کشیده میشود. از اینکه یک زن باشد احساس غرور میکند، به اینکه خصوصیاتی متفاوت با مردان دارد به خود میبالد، از مادر بودن احساس لذت میکند، از کار خود در خانه احساس رضایت میکند و علاقهای به شرکت در دنیای مردانه ندارد.
ظاهری زنانه داشته باشید
مردها معمولاً زنان را به خاطر نگرانی از وضعیت ظاهریشان پوچ و احمق تصور میکنند اما مخفیانه از بابت اینکه زنان اهمیت خیلی زیادی به ظاهرشان میدهند خوشحال هستند.
زنان
زنانه هیچوقت به خود بیتوجه نمیشوند و همیشه و در همه حال ظاهری آراسته و مرتب
دارند. هیچوقت افراطی برخورد نمیکنند اما این یکی از اولویتهای آنهاست که بدانند
ظاهرشان بر اطرافیانشان تاثیر میگذارد.
وقتی
به ظاهرتان فکر میکنید، باید از طریق راههای زیر بر تفاوتهایتان با مردان تاکید
داشته باشید:
• جنس لباس
سعی کنید لباسهایتان را از جنس کتان، پشم لطیف، لینن، ابریشم، ساتن، و بافتهای ظریف انتخاب کنید.
ابریشم، ساتن، مخمل، اورگاندی جنسهایی کاملاً زنانه هستند. اصلاً تصور نکنید که از مُد افتاده هستند. این جنسها اگر با سبک و روشهای امروزی دوخته شوند بسیار شیک خواهند بود.
• رنگ لباس
رنگهای زنانه لطیف، کمرنگ، روشن و قوی هستند. حتی رنگ سیاه هم اگر با پارچه مناسب استفاده شود کاملاً زنانه خواهد بود. از رنگهای یکنواخت و خستهکننده مثل قهوهای، طوسی و خاکستری دوری کنید. این رنگها فقط زمانی قابل استفاده هستند که با جنس پارچه، برش و سبکی زنانه استفاده شوند.
• زیورآلات
می توانید زیبایی خود را با استفاده ی درست از زیور آلات که هماهنگ با لباستان باشد بیشتر کنید،میتوانید تاثیر مردانه لباسها را با استفاده هوشمندانه از تزئینات از بین ببرید. میتوانید با کمی بند، روبان، مروارید، کمربند و امثال آن، لباسهایتان را زنانهتر کنید.
• آرایش
اگر
میخواهید آرایش کنید، باید اینکار را با مهارت انجام دهید. آرایش باید برای تاکید
بر ویژگیهای ذاتی شما باشد. اگر نمیدانید چطور باید درست آرایش کنید یا از چه رنگهایی
استفاده کنید، به کلاسهای خودآرایی بروید.
راهکارهایی برای ساختن یک رابطه جنسی لذت بخش:
-همیشه یک گوشه خاص برای معاشقه جنسی خود انتخاب نکنید.
-لباس زیر های جدید و مهیج و تحریک کننده بخرید.
-عطر خوشبو استفاده کنید.
-حتما مسائل بهداشتی و نظافتی را رعایت کنید : آرایش و زدودن موهای زائد بسیار مهم است و نشانه اهمیت دادن به شریک زندگی خود می باشد .
-معمول است که مرد در رابطه جنسی پیش قدم می شود . بد نیست برای تنوع زن نیز گاهی پیش قدم شود .
-رفتار تحریک آمیز داشته باشید : عشوه و ناز زنانه جنسی قبل از نزدیکی سبب تحریک شدید مرد می شود.
-با مهربانی با او رفتار کنید، سعی کنید با کلام ، نگاه ، حرکات و رفتار خود به آرامی همسر را تحریک کنید .
بگذارید او نشانه های عشق و محبت را در شما ببیند و به آرامی به او نزدیک شوید …
۱- لطفا کمکم کن
یکی از سخترین کارها برای یک مرد این هستش که اعتراف کنه که همدردی احساسی نیاز داره .
همه اونها فکر می کنند که باید محکم باشند پول درآر باشند بی احساس و همه این کلیشه ها … اعتراف کردن یک مرد به این که من کمک لازم دارم فکر می کنه که اینجوری ضعیف میشه …
خانومها وقتی احساس می کنید آقایون کمی افسرده هستند یا مشکلی دارند، به آرامی و ملایمت بگید که در کنارشون هستید. فقط دونستن این کلمات برای آقایون ارزش زیادی داره.
۲- میتونی … اون شلوار گل گلی رو دیگه نپوشی یا کمتر بپوشی؟
خب تصور کنید از سرکار برمی گردید و صاف میرید دنبال راحتترین لباس تو خونه ای تون و اون رو می پوشید. خیلی راحته ولی قیافه ای نداره. خب برای یک مرد خیلی سخته که بگه این رو دوست نداره چون باعث میشه شما منفجر بشید!
۳ -من احتیاج دارم با رفقام باشم
برخی اوقات آقایون مثل خانمها احتیاج
دارند دور از شما باشند البته این به احساسشون در مورد شما ربطی نداره. البته
مطمئن باشید نیم ساعتی از وقت فوتبال رو به این فکر می کنیم که شما چقدر بزرگوار
هستید.
۴- دوستت
افتضاحه
خب فرض کنید آقایون از دوستتون سارا، دختری با جوکهای مسخره، لباسهای مسخره تر و … بدش میاد. اون این رو نمیگه . اما خب وقتی یه شب مسته … یا وقتی دعوا می کنید یهو بهتون میگه من نمیتونم دوستت سارا رو تحمل کنم. تعجب نکنید آقایون هستند دیگه! البته ایرادی نداره چون خانمها هم از اکثر دوستای اقایون خوششون نمیاد پس با هم برابر هستند.
۵- دوستت دارم.
خب … هزارتا دلیل هم بیاریم کافی نیست آقایون اینجوری هستند دیگه … فقط بهتره خانومها این شکاف رو پر کنند و مطمئن باشند که آقایون پشتشون هستند و به فکرشون
پنج کار زنها که باعث فرار مردها میشود
زن ها بدون اینکه متوجه باشند گاهی کارهایی را انجام می دهند که باعث فراری دادن مرد ها میشوند. این پنج مورد از موارد مهم برای این امر به شمار می رود.
-اعتماد به نفس پایین زنهایی که اعتماد به نفس پایین دارند مرد ها را فراری می دهند.
مرد ها جذب زنهایی که مشکلات زیادی دارند نمی شوند. مرد ها علاقه دارند در اطراف زنهایی باشند که کمترین دردسر را درست می کنند.
-مردها دوست ندارند در کنار کسی باشند که مدام در حال گریه کردن است. همچنین متنفرند در کنار زنانی باشند که مدام دیگران را برای اشتباهات سرزنش می کنند به جای آنکه در صدد رفع آن مشکل بر می آیند.
کنترل کردن مردها زنهایی را که می خواهند مرد را کنترل کنند دوست ندارند. زنهایی که آنها را یاد غر غر کردن های مادرشان می اندازد.
زن های کنترل کننده مسئله عدم امنیت و اخبار های نا درستی را برای مردان ایجاد می کنند. مرد ها هرگز با زنانی که آنها را کنترل می کنند نمی مانند اهمیتی ندارد که شما چقدر خوب و خوشگل هستید.
-زنها نباید مرد ها را به مانند بچه ها بزرگ
کنند. آویزان بودن هیچکس دوست ندارد در اطراف زنی باشد که مثل چسب به او چسبیده
است، هیچکس دوست ندارد با کسی قرار بگذارد که او را یاد بچه ها می اندازد.
مردها
دوست ندارند اطراف زنی باشند که نیاز به توجه دارد. چسبیدن به مردها کاملا آنها را
دفع می کند. مردها دوست دارند که هر چند گاهی با دوستانشان بیرون بروند بدون اینکه
زنی مزاحم آنها باشد. بیکار مرد ها دوست ندارند اطراف زنان بیکار بچرخند.
مردها زنانی که پولشان را به باد می دهند دوست ندارند. مردها زنانی را می خواهند که بتوانند از پس خودشان بر بیایند. که پیشینه شغلی خوبی داشته باشند. زنی که از این شغل به آن شغل می پرد جذابیتی برای هیچ مردی ندارد. زنی که نمی تواند شغل خود را نگه دارد چگونه می تواند مرد خود را نگه دارد.
از مرد ها هیچ وقت پول نخواهید و راجع به مشکلات مالیتان با انها صحبت نکنید چون این مسئله او نیست پس به آن اهمیتی نمی دهد. فرار کردن به خانه مادرتان مردها از زنهایی که در شرایط سخت به مادرشان رجوع می کنند تا مشکلشان را برایشان حل کند، فرار می کنند.
پنج راه برای جذب آقایون
آیا می خواهید برای مرد خود جذاب تر شوید؟ چیزهای جدید در زندگی برای هر کسی جالب است، سعی کنید علائق او را بشناسید و با رعایت این ۵ راهکار، همواره در نگاه وی جذاّب تر، جدید و دوست داشتنی تر باشید.
۱- در هیجانات و علائق ورزشی، او را همراهی کنید
طرفدار تیم ورزشی مورد علاقه وی باشید، این کار مردها را به وجد می آورد، اگر خانه دار هستید، در حین انجام امور خانه، می توانید از نتیجه و مراحل بازی سوال کنید، بعضی از مردها عاشق ورزش مورد علاقه اشان هستند. با این کار خود را به وی نزدیک تر کرده و روابط خود را مستحکم تر می کنید. در این صورت، شما برای وی، حکم رفیقی را دارید که او را در تمام مراحل و هیجانات بازی همراهی می کند.
۲- برای او جشن و میهمانی بگیرید
بیشتر مردها به تاریخ تولّد و میهمانی برای خود حتّی فکر نمی کنند، این شما هستید که با گرفتن یک میهمانی، دعوت دوستانش، تدارک غذا و پذیرایی جالب و جدید، می توانید او را خوشحال و غافلگیر کنید. این کار تأثیری عاشقانه در ذهن او خواهد داشت. متأسفانه در حال حاضر بیشتر همسران به این کارها و خوشحالی شوهرشان اهمیّتی نمی دهند.
۳- او را در روابط با دوست های پسرش راحت بگذارید
این
مسئله از قدیم تا کنون باعث اختلافات بین زن و شوهر بوده، بدون شک هر مردی دوست
دارد اوقاتی را با همجنس خود و دوستانش بگذراند، مردها افکاری دارند که تنها خود
جنس مرد می فهمد، این طبیعیست، باور کنید!
آنها
نیاز دارند که حتیّ برای چند ساعت، آزاد از مسئولیّت های زندگی، با دوستان خود
تفریح کنند، بنابراین تحمّل داشته باشید، با غر زدن و شکایت، تنها اوضاع را بدتر
می کنید. در صورت ملایمت، او نیز متقابلاً خوشحال می شود که شما نیز با دوست های
دخترتان رفت و آمد کنید.
۴- با او فیلم ببینید و لذّت ببرید
حقیقت این است که بیشتر مردها اوقات فراغت خود را دوست دارند جلوی تلویزیون بنشینند و استراحت کنند، شما نیز در دیدن فیلم و برنامه های دلخواه وی، او را همراهی کنید. در صحنه های هیجان انگیز یا خنده دار، از خود عکس العمل نشان دهید و او را به هیجان بیاورید. برای این کار وقت بگذارید و سعی کنید طی فیلم پشت سر هم از جای خود تکان نخورید.
۵- با غذای دلخواه وی، او را غافلگیر کنید.
درست است که خانمها همیشه باید غذا درست کنند، امّا گاهی وقتها، با درست کردن غذای دلخواه وی و چیدن میزی رویایی و دو نفره، او را غافلگیر کنید. این کار نه تنها او را خوشحال می کند، بلکه می فهمد که برای او ارزش زیادی قائلید. اینها فقط نمونه های کوچکی از راههای جذّابیت می باشد. بطور خلاصه، برای تحت تأثیر قراردادن مرد خود، بهترین راه، درک متقابل است. سعی کنید همواره با نشاط باشید. شاید باورتان نشود، ولی خیلی از مردها، زن ها و دخترهایی که گاهی اوقات رفتاری مردمنش و قوی دارند را بیشتر دوست دارند تا زنانی ضعیف و بی اراده. با رعایت این نکات، رابطه ی شما هر روز قوی تر شده و خود او نیز مشتاق خواهد بود تا ساعاتی بیشتری را در کنارتان باشد.
رمزهای شوهرتان را باز کنید!
حتی
اگر همسر شما یک مریخی تمام عیار باشد، با چند تکنیک ساده میتوانید او را بیشتر
بشناسید و رفتارهایش را رمزگشایی کنید. قطعا شما هم دوست دارید بدانید که همسر
عجیب و غریبتان واقعا حرفها و حرکاتش چه معنایی دارد؛ پس بهتر است کمی بیشتر به
دنیای مردانه وارد شوید و بدانید که چه رفتارهایی از شما میتواند چه تاثیراتی روی
همسرتان و رفتارهایش بگذارد. قبل از هر چیز باید تمام تصورات عامیانهتان را در
مورد مردها و رفتارهایشان فراموش کنید و برای کسب یک شناخت واقعی و منطقی از
شوهرتان قدم بردارید.
پیشداوری
ممنوع!
پیشفرضهای بیمعنا را کنار بگذارید. هیچوقت نگویید «مردها خودخواهند»؛ «مردها هیچچیز نمیفهمند» و…
شما نمیتوانید بهخاطر تفاوتهایی که در نشان دادن احساسات، رفتارهایتان و حتی شیوه تصمیمگیریتان دارید او را متهم کنید. به جای اینکه چنین تصورات عامیانهای را مطرح کنید، سعی کنید همسرتان را بشناسید.
اگر به او یک شاخه گل میدهید و بازخوردی نمیگیرید به جای تکرار این حرفها سعی کنید ببینید که از چه راه دیگری او عشقش را به شما ابراز میکند. آیا حمایتکردن راه اوست یا اینکه شیوه دیگری که با راه شما متفاوت است را انتخاب میکند؟
تفاوتها را بپذیرید
مردها و زنها متفاوتند و یک راه برای رمزگشایی رفتارهای مردها، پذیرش واقعی این تفاوت است. برای مثال مردها زیاد در مورد احساساتشان حرف نمیزنند و حتی اغلباوقات وقتی با آنها در این مورد صحبت هم بکنید واکنش دلخواهتان را نمیگیرید یا اینکه مردها ترجیح میدهند بعد از برگشتن از سر کار چند دقیقهای به حال خودشان رها شوند، پس در این شرایط اگر برای صحبت کردن اصرار کنید قطعا واکنشی که انتظار دارید را دریافت نخواهید کرد. این تفاوتها را بپذیرید و روی همسرتان براساس همین تفاوتها قضاوت کنید.
جرقهها را بزنید
ارتباطتان را با پرسیدن سوال آغاز کنید. مردان زیاد اهل شروع کردن مکالمات و روشنکردن چراغ ارتباط نیستند.
این به این معنا نیست که آنها منزوی یا خودخواهند و بلد نیستند با آدمها ارتباط برقرار کنند بلکه این تنها یکی از همان تفاوتهایی است که باید مورد توجه قرارشان دهید.
اگر دوست دارید مردتان در ارتباط با شما فعال عمل کند خودتان جرقهاش را بزنید و بعد ببینید که او چطور روی مسیری که شما انتخاب کردید پیش میرود. کلید شما تنها یک سؤال است، پس هر زمانی که دیدید حرفی برای گفتن میان شما نیست از این کلید استفاده کنید.
او همین چیزی است که هست
سانترین راه برای شناخت مردها واژههایشان است. درحالیکه زنانگاهی یک واژه ساده را به کار میبرند و انتظار دارند همسرشان یک تهدید یا معنای پیچیده را از آن استنباط کند. مردها هرگز این راه را نمیروند؛ آنها چیزی را میگویند که واقعا میخواهند بگویند. اگر میگوید خسته است پس خسته است.
اگر
میگوید دوستتان دارد پس دوستتان دارد. کمتر مردی است که برای حرف زدنش یک کدگذاری
پیچیده طراحی کند پس اگر او چیزی میگوید که متوجهش نمیشوید به جای تلاش برای
رمزگشایی از او بخواهید که در مورد منظورش بیشتر توضیح دهد. مطمئن باشید که او با
توضیحات بیشتر همه ابهاماتتان را برطرف خواهد کرد.
پیشبینی کنید
سعی کنید واکنشهای همسرتان به رفتارهایتان و همینطور مسائلی که در زندگی پیش میآید را بشناسید.
چه رفتاری او را از کوره در میبرد و چه حرفی میتواند او را کاملا آرام کند. این موضوع کمی زمان میبرد اما اگر با دقت واکنشهای همسرتان را بررسی کنید میتوانید در مدت کوتاهی خشمش را کم کنید و زندگیتان را جوری پیش ببرید که او روزبهروز بیشتر احساس آرامش کند و به همین دلیل بیشتر عاشقتان شود.
به جای او حرف نزنید
بگذارید که خودش را آنطور که میخواهد شرح دهد. اگر در هر لحظه از صحبتکردنش حرفش را قطع کنید یا اینکه برای کاملکردن جملهاش تلاش کنید هرگز او را نخواهید شناخت. این اتفاق فقط در لحظاتی که او مستقیما در مورد خودش و احساساتش حرف میزند نمیافتد بلکه شما میتوانید در تمام لحظاتی که او در مورد اجتماع، کار، دوستان، خانواده و خودش صحبت میکند به دید او نسبت به زندگی پی ببرید و بیشتر با آنچه واقعا هست، آشنا شوید.
رویا بافی نکنید
ممکن است شما به انتظار اینکه همسرتان روزی تغییر میکند با او ازدواج کرده باشید و بعد از ازدواج از او بخواهید که تغییراتی در شغلش، درآمدش، رفتارش یا حتی ظاهرش اعمال کند. اگر همسرتان حاضر باشد برای رضایت شما هر کاری بکند، ممکن است این خواسته شما را هم بپذیرد و برای اعمال این تغییرات به شما وعدههایی هم بدهد اما درست زمانی که همسرتان موفق به عملی کردن هیچ کدام از قولهایش نمیشود، زندگی شما وارد یک سراشیبی خطرساز میشود .
از خود میپرسید چرا او با وجود اینکه نمیتواند سر قولش بماند مدام به شما وعده ساختن آیندهای متفاوت را میدهد؟ اگر قرار است ازدواج کنید یا اینکه ازدواج کردهاید، باید همسرتان را همانطور که هست بپذیرید. شاید او در جزئیات به مرور زمان تغییراتی بکند اما هرگز در ویژگیهای اصلی شخصیتی یا شیوه زندگی او نمیتوانید تغییرات بزرگی را ایجاد کنید.
او اعتراف نمیکند
همه مردها اینطور نیستند اما بسیاری از آنها از اعتراف به اشتباهات و شکستشان میترسند. اگر همسرتان اشتباهی کرده اما به سختی حاضر به عذرخواهی میشود، گمان نکنید که او متوجه کار نادرستش نشده او فقط از اینکه قدرتش را از دست بدهد و مثل یک بازنده مقابل شما جلوه کند میترسد. سعی کنید با آرامشی که بعد از صلح شما برقرار میشود به او بگویید که گاهی به همین جمله ببخشید و متاسفم احتیاج دارید و این جملات ساده میتواند اعتماد شما را به منطق او بیشتر کند اما هرگز در لحظه اتفاق روی این موضوع کلنجار نروید و تنشها را بیشتر نکنید.
مردها ریزبین نیستند
به اطلاعاتی که در مورد آدمها به شما میدهد چندان تکیه نکنید. مردها هرگز نمیتوانند به اندازه زنان ریزبین باشند و به همین دلیل ممکن است بخشی از این اطلاعات که برای شما اهمیت حیاتی دارد برایشان بیاهمیت بوده و از گفتنشان خودداری کنند.
سعی کنید این توصیف او در مورد آدمها و موقعیتها را تنها بهعنوان یک پیشزمینه باور کنید و تا زمانی که خودتان با آن افراد یا شرایط روبهرو نشدهاید در موردشان قضاوت نکنید. نمیگوییم که آنها همیشه در اشتباه هستند بلکه تنها معتقدیم آنها به خیلی از جزئیاتی که برای شما مهم و ارزشمند است توجه چندانی ندارند و برای آنها ظاهر ماجرا همه ماجراست.
انتخاب همسر مرحله حساسی در زندگی هر کدام از ما است. این که بفهمید یک نفر مناسب شما است یا نه، نیاز به تحقیق و مشاوره و بررسی زیادی دارد. شما نیاز دارید قبل از هر چیز خود را بشناسید و پس از آن طرف مقابل را بشناسید و دریابید چقدر به هم شبیه هستید.
شباهت یا تفاوت؟
این دقیقا مهم ترین مساله ای است که باید در انتخاب همسر در نظر داشته باشید. اگرچه تفاوت ها در ابتدای امر برای هر دو شما جذاب است اما آنچه باعث می شود شما در کنار هم بمانید، شباهت هایی است که به هم دارید. هر چه شباهت شما بیشتر باشد زندگی با دوام تری خواهید داشت. برای یک زندگی طولانی مدت به اندازه باقیمانده عمرتان، شما نیاز به شباهت ها دارید. وگرنه اگر فکر می کنید تا 20 سال دیگر حوصله تفاوت های همدیگر و سر و کله زدن به خاطر این تفاوت ها را دارید سخت در اشتباهید. 20 سال که هیچ. مطمئن باشید تا دو سال بعد، همه چیز برایتان عادی می شود و آن وقت تفاوت ها بیشتر توی چشم تان می آیند.
چطور تحقیق کنیم؟
برای شناخت طرف مقابل و فهمیدن میزان تناسب ها و تفاوت هایتان دو راه دارید.
1- شناخت مستقیم: چندین ساعت یا جندین جلسه با گفت گوی رودرو می توانید درباره همه رفتارها، عادات, و اعتقادات طرف اطلاعات کسب کنید. با هم بیرون بروید، با خانواده یکدیگر صحبت کنید و به این ترتیب همدیگر را محک بزنید.
2- شناخت غیر مستقیم : نشانی و شماره تلفن چند تن از دوستان و آشنایان طرف را از خود او بگیرید. با آنها صحبت کنید و درباره رفتار اجتماعی، خانوادگی و خصوصیات مثبت و منفی شان بپرسید.
نگاهی به گذشته افراد
یکی دیگر از معیارهای که باید در ازدواج در نظر گرفت گذشته افراد است. یعنی باید مشابهت های بین شما با گذشته فردی که می خواهید با او ازدواج کنید داشته باشد. بسیاری از مردم می گویند که همسرم مرا درک نمی کند، درک زمانی صورت می گیرد که سرنوشت مشابهی داشته باشیم. مثلا بعضی ها در گذشته مورد محبت و دوستی قرار گرفته اند ولی بعضی ها اصلا مورد توجه نبوده. اگر این دو نفر ازدواج کنند چه اتفاقی می افتد؟ کسی که محبت ندیده تشنه محبت است و هیچ وقت سیراب نمی شود برعکس، کسی که همه چیز برایش مهیا بوده سیراب است و هیچ چیز چشمش را نمی گیرد پس بهترین حالت تعادل است.
شناخت خانواده ها
من خودش را انتخاب کرده ام، قرار نیست با خانواده اش زندگی کنم، او با خانواده اش فرق دارد... این ها جملاتی است که عاشق پیشه ها زیاد می گویند. بسیاری از دختر و پسرها فکر می کنند فکر می کنند که پدر و مادر خود یا همسرشان نقش مهمی در آینده شان نخواهد داشت، اما باید بدانند تا وقتی پدر و مادر زنده هستند، در زندگی مشترک آن ها موثر خواهد بود. و حتی زندگی مشترک می تواند سالیانی چند، از مرگ پدرها و مادرها متأثر باشد. همسر شما، حاصل تربیت همین پدر و مادر است و چه بخواهید و چه نه، چه مشخص باشد و چه نه، از سبک رفتاری و تربیتی آنها تاثیر گرفته. حتی اگر در ظاهر با آنها بسیار متفاوت باشد، اما شالوده شخصیتش توسط خانواده گذاشته شده. پس دقت در خانواده او می تواند به معنی کسب شناخت درباره روحیات همسر آینده تان باشد.
اهمیت مشاوره قبل از ازدواج
امروزه شمار روز افزون موارد طلاق موجب شده است تنا صاحب نظران به فکر پیدا کردن راه حل هایی باشند. زمینه های یک ازدواجموفق را فراهم سازند و مانع از افزایش طلاق شوند مشاوره قبل از ازذدواج ابتدا در زمینه ی مسائل پزشکی و ژنتیکی و بعد در زمینه ها ی مسائل شخصی، روانی و روابط اجتماعی کاربرد دارد بعضی از کارکرد های مشاوره قبل از ازدواج عبارتند از:
1- بررسی ملاکهای ازدواج سالم در مشاوره ی قبل از ازدواج
2- بررسی آمادگی طرفین برای ازدواج
3- بررسی تطابق و تناسب شخصیتی طرفین برای ازدواج
استخاره
بعضی از افراد برای تشخیص صلاح از فساد از استخاره استفاده می کنند. و چونحدود صحیح آن را نمی دانن به شیوه ی نادرست دست می زنند انسان موظف است در حل مسائل از نیروی عقل و تجربه ی دیگران بهره بجوید و چنانچه، با وجود به کارگیری مراحل یاد شده ابهام برطرف نشد می تواند با توسل قبلی به خداوند متعال برای رفع سرگشتگی استخاره کنند.
توکل به خدا
پشتوانه همه ی این مسائل گفته شده، توکل به خدای متعال و قادر مطلق است. در صورتی که نقاط مشترک، زیاد و نتایج تحقیقات انجام شده مثبت بود، با توکل بر خدا می توان ازدواج کرد.
هرگز دوست ندارم زنی ضعیف باشم. شما هم همیشه مثل من مجذوب زنان قوی و قدرتمند می شوید؟ شما هم دوست دارید یک زن قوی باشید ؟ خوب پس حواستان باشد که قدرت شما هم می تواند الهام بخش باشد و هم ویرانگر !
این مقاله بر اساس کتاب fierce Woman (زنان قوی) نوشته خانم Kimberly Wagner است ، او به بررسی روابط بین زوجین و مشکل بزرگ روابط در حال حاضر می پردازد ، از نظر او مردان که رضایت خاطر ناشی از مراقبت از زنان و رهبری را از دست داده اند باید بیشتر مورد توجه خانم ها قرار بگیرند ، از نظر او زنان جنگجو باید یاد بگیرند در خانه جنگجویی مهربان باشند .آیا شما یک زن قوی وجنگجو هستید ؟
ای زنان قدرتمند: این قدرت یک جنگجوی مهربان است که موجب شادی می شود!
هیچ چیزی او را آشفته نمی کند. زنی سرکش، مصمم و دارای نیرویی پرشور و پر حرارت است. وقتی وظیفه ای دشوار و پر از چالش به وی واگذار می شود مردانه به سراغش می رود و اجازه نمی دهد مانعی جلوی کارش را بگیرد. وی نمونه زنی قوی و قدرتمند است.
اما زود قضاوت نکنید. منظورم از این قدرت پرخاشگری نیست، پرخاشگری ای که بی پروا موجب رنجش مردم شود یا ریشه در خودبینی فرد داشته باشد؛ بلکه منظورم قدرتی است که موجب ترویج و اهدای عشق به سایرین باشد نه گرفتن عشق و محبت از آن ها.
چرخه ای مخرب
بیشتر ازدواج ها به دلیل رفتاری مخرب که مکررا هم تکرار می شود با شکست روبه رو می شوند؛ رفتاری که می توان آن را چرخه گریز نامید . چرخه ای تکراری که در آن قدرت زنان همواره موجب ترس و وحشت همسرانشان می شود. یک زن قوی می تواند الهام بخش شوهرش و یا بدترین کابوس همسرش باشد. شوهر چنین فردی، یا به شدت عصبانی می شود و یا با بی تفاوتی به خلوتگاه آرام خود پناه می برد.
من و شوهرم سال ها به خلوتگاه خود پناه برده بودیم، و مسلما این خلوتگاه، چیزی نبود که موجب شادی ما شود. اما بالاخره جلوی این چرخه تکراری را گرفتیم. شما هم می توانید جلوی این چرخه بایستید و مانع از تکرارش شوید. اما این اتفاق با داشتن شخصیتی ضعیف رخ نمی دهد، بلکه در این راه باید به شدت به شوهر خود عشق بورزید. چگونه؟ در ادامه روش هایی را به شما معرفی می کنم که ما را در این راه توانمند خواهد کرد.
با شور و حرارت از شوهر خود سپاس گذاری کنید
اگر زنی پر شور، قوی و خود محور باشید، این شدت در رفتارتان ممکن است موجب پایمال کردن احساسات همسرتان شود، ولی اگر این شور و هیجانتان را صرف تشویق، تمجید و سپاسگذاری از شوهرتان کنید می بینید که چگونه او را از خلوتگاه خود بیرون می کشید.
شوهر خود را تشویق کنید
گاهی تشویق ما آنقدر شدید و غیر واقعی می شود که بیشتر به نق زدن شباهت پیدا می کند تا دلگرمی. اگر مردان دور و بر ما، لذت مردانگی، حس رهبری و لذت مواظبت کردن از ما را از دست داده اند شاید به این دلیل باشد که آن ها را از لذت تشویق محروم کرده ایم. و برای جبران آن باید از آن ها حمایت کنیم تا بهترین خود باشند.
راه را برایش باز کنید
اگر دوست دارید شوهرتان رهبری با اعتماد به نفسی بیشتر باشد پس راه را برایش باز کنید! عامل اصلی بی تفاوتی مردان این است: هنگامی که می خواهند اوضاع را به گونه ای هدایت کنند ، همسرشان سعی می کند با سلطه جویی یا با رفتاری خوار کننده کنترل را از دست شوهرشان خارج کرده و خود اوضاع را در دست بگیرند. اگر حق انتخاب رستوران را به شوهرتان داده اید پس دیگر از انتخابش گلایه نکنید و نگویید که انتخابش شما را به هیجان نمی آورد چون شوهرتان حداقل آنقدر شجاع بوده است که این انتخاب را بکند! مسلما بعدازظهرتان بسیار لذت بخش خواهد بود وقتی با احترام به سلیقه شوهرتان موجب تقویت و تائید شخصیتش شوید.
او را بپذیرید
در ازدواج اولم، انتظار داشتم شوهرم بسیار رمانتیک باشد. اصرارم در به حقیقت تبدیل شدن این انتظار واهی موجب شد اصرار کنم، التماس کنم، وی را تحت فشار قرار دهم، فریبش دهم، وی را خوار کنم و قلدری کنم تا شاید با این کارها مرد ایده آل خودم را بسازم. هر چقدر انرژی بیشتری برای تغییر او صرف می کردم می دیدم که بیشتر از هم فاصله می گیریم. شوهر خود را همانگونه که است بپذیرید، تلاش نکنید شوهر درون گرای خود را به فردی برون گرا یا برعکس تبدیل کنید. برای شوهر خود فضایی راحت و امن ایجاد کنید تا در کنار شما “خود واقعی اش ”باشد.
شما زنان قدرتمند ، خود را به جنگجویانی لطیف و با احساس تبدیل کنید تا از شادی ای که این رفتار در زندگی و در میان اعضای خانوادتان پخش می کند متعجب شوید!
راحتی زیاد شور و اشتیاق را کم میکند
در هر مرحلهای از زندگی، و در هر موقعیت جدید، همه آدمها باید بطور مداوم بین امنیت و قابل پیشبینی بودن از یک طرف و عطش ماجراجویی و چالش از طرف دیگر انتخاب کنند. وقتی افراد امنیت زیاد داشته باشند، ممکن است دچار یکنواختی کُشندهای شوند که ذهن را تیره و تار کرده و روحیه را از بین میبرد. اگر از طرف دیگر، زندگی سراسر چالش و ماجراجویی داشته باشند، ممکن است منابعشان به شدت تخلیه شود و زندگی پرهرجمرج و غیرقابلپیشبینی را بگذرانند. هدف عالی برای هر فرد پیدا کردن بهترین تعادل بین این دو انتخاب است.
وقتی قرار باشد فقط خودمان را در نظر داشته باشیم، این فرایند به اندازه کافی مشکل خواهد بود. وقتی وارد یک رابطه نزدیک میشویم، از آن سختتر شده و مجبور خواهیم بود به طور متقابل بین تعارضاتمان با طرفمقابل تعادل ایجاد کنیم.
زوجها در ابتدای رابطه تا حد زیادی برای استقبال از ماجراجوییهایی که ارتباطشان ایجاد میکند مشتاق هستند. آنها جذب سختی کشف همدیگر میشوند و به طور پیوسته افکار، اعمال و احساسات جدیدی را تجربه میکنند. در این شرایط که هنوز نمیدانند رابطهشان تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد،نیاز به راحتی و امنیت هنوز به خاطرشان خطور نکرده است.
همینطور که همدیگر را میشناسند و سرعت اکتشافات جدید کاهش مییابد، زوج بیشتر و بیشتر نگران آینده رابطه میشوند. هر دو طرف یا یکی از آنها هرگونه تغییرات شخصی تهدیدآمیز را محدود میکند و به جای روابط قابلپیشبینی به هم پاداش میدهند. به شریکهایی تبدیل میشوند که سعی میکنند محدودیتهای همدیگر را بپذیرند به جای اینکه آنها را به چالش بکشند. وقتی دو طرف اجازه میدهند که گذشته، آیندهشان را تعریف کند، اکتشافات اولیه آنها در منطقه ناشناخته به وضعیت رکود تبدیل میشود و این محدودیتهای انتخاب شده را عشق واقعی و ماندگار میپندارند.
«میدانم که همیشه همینطور دوستت خواهم داشت.»
«هیچوقت عوض نشو. هیمنطور که هستی عالی هستی.»
«ما اینقدر خوب و کامل همدیگر را میفهمیم که دیگر لازم نیست درموردش فکر کنیم.»
«من میتوانم هر چیزی که او میخواهد را پیشبینی کنم و همیشه در دسترسش باشم.»
«به محض اینکه به چیزی که نیاز دارم فکر میکنم، طرفم قبل از من آن را به زبان میآورد.»
«ما عشقی جاودانه بینمان ساختهایم. بگذار همیشه همینطور بمانیم.»
«ما اشتباهات و نقصهای هم را به طور کامل میپذیریم. به خاطر همین است که اینقدر خوب با هم کنار میآییم.»
«هیچوقت نمیگذاریم چیزی ما را از هم جدا کند.»
این نوع نظرات دقیقاً ایدههای ایدآلگراهای رمانتیک است. متاسفانه، آنها در وضعیت رکود میمانند که رشد بیشتر رابطه را محدود میکند. زوجهایی که این حرفها را به هم میزنند اعتقاد دارند که آشناییت و قابلپیشبینی بودن آنها جبران از دست رفتن هیجانی که در ابتدا تجربه کرده بودند را میکند. صمیمیت امنیت، جایگزین ترس اکتشاف شده است و آنها را برای از دست رفتن عشقی که ساختهاند آسیبپذیر کرده است.
وقتی افراد دست از چالش و اکتشاف برداشته و به امنیت روی میآورند، در خطر گذاشتن انرژی کمتر قرار میگیرند زیرا رابطه دیگر به انرژی زیادی نیاز ندارد. درعوض، دو طرف آداب و رفتارهای کلامی و فیزیکی قابلپیشبینی به دست میآورند. درنتیجه، دیگر هر ایدهای که آنچه پیشبینی میکردهاند را به خطر میاندازد، به زبان نمیآورند.
پیشبینیپذیری بیش از اندازه میتواند منجر به بیتفاوتی شود. به مرور زمان، بیعلاقگی میتواند به غضب، آزار و اذیت شدن منجر شود. امنیتی که یک روز قلعه محافظ آنها بود حالا به زندانی برایشان تبدیل میشود. بدون آنکه بدانند خسته شده و برای هم یکنواخت میشوند.
زوجها معمولاً نمیفهمند که مشکلشان از خستگی که نادانسته ایجاد کردهاند ریشه میگیرد. مشاجره بر سر مسائل آزاردهنده کوچک به چالشها و مشکلاتی فاجعهبار تبدیل میشود. زوج ممکن است گمان ببرند که شکایتهایشان مشکل اصلی نیست اما دیگر قادر نیستند علت اصلی را درک کنند.
معمولاً مشخص میشود که مشکل اصلی از دست رفتن همان حس اکتشاف است. آنها زندگی را بدون پیش آمدن اتفاقات تازه پذیرفتهاند. و بااینکه به طور متقابل به چالشهای خارجی زندگی متعهد شدهاند، اما علاقهشان به رابطهشان را از دست دادهاند.
چرا زوجهای متعهد، امنیت را به اکتشافات پیوسته ترجیح میدهند؟
امنیت بسیار شیرین است. زوجهای رابطههای جدی از اینکه بدانند چه انتظاراتی باید داشته باشند و بتوانند با پیشامدها کنار بیایند برایشان کافی است. چالشهای عادی زندگی برای اینکه زوجها در کنار هم با آن مقابله کنند، کافی است.
وقتی از آنها میپرسید که چرا امنیت را به اکتشاف ترجیح میدهند، میگویند نزدیکی به وجود آمده و انرژی کمتری که طلب میکند را دوست دارند. وقتی نباید همیشه گوش به زنگ آماده چالش بعدی در رابطه باشند، اضطراب کمتری دارند.
«از صورتش میفهمم که چه میخواهد بگوید و معمولاً هم درست حدس زدهام.»
«وقتی وارد خانه میشود و با عصبانیت شروع به تمیز کردن میکند، میدانم که مشکلی پیش آمده و باید حرف بزنیم.»
«از سر کار که میآیم، وقتی میبینم که ملحفههای تخت را عوض کرده و کامپیوتر خاموش است میفهمم که دوست دارد رابطهجنسی داشته باشد.»
«وقتی آن لبخند مسخره روی لبانش میآید، میدانم که میخواهد هرچه که میگوید بگویم باشه!»
«وقتی در سه قرار قبلی دیر رسیده، میدانم که امروز برایم گل میآورد.»
«وقتی خیلی با من مهربان میشود، میفهمم که مادرش قرار است بیاید و یک ماه پیش ما بماند.»
چرا عاشق و معشوقهای جدید، دست از هیجان اکتشاف میکشند؟
عشاق جدید مدام در حال کشف همدیگر هستند. آنها بدن هم، قلب، ذهن و خاطرات هم را با هیجان و شدت بسیار زیاد بررسی میکنند و به دنبال راههایی تازه برای برقراری ارتباط هستند. هر اکتشاف تازه ذخیره شده و برای مراجعات بعدی آرشیو میشود. آنها از به دست آوردن توانایی حدس زدن نیازهای طرفشان به شوق میآیند. در آن زمان قابل پیشبینی بودن برایشان راهی به ایجاد یکنواختی در رابطه نیست؛ آنها آن را راهی عالی برای راحتی متقابل میبینند.
هر طرف در تغییر مداوم است و برای هر تجربه جدید شدیداً زنده و آماده. هر دو طرف از نظر احساسی خوب واکنش داده و مداوم پیام امید و تایید به هم میفرستند. از هیجانات مداوم هم لذت برده و از آرزوهای هم پشتیبانی کرده، آرزوهایی تازه با هم میسازند و قادر به انجام کارهایی میشوند که به تنهایی توان آن را نداشتند.
عشاق تازه در کنار هم زندگی متقابل میسازند. عشق درونی آنها به جستجو، درکنار ارتباطات جسمی پرشهوتشان، آنها را به عمیقترین تجربیات جدید میرساند. مردمک چشمانشان گشاد شده و بدنشان سرشار از آدرنالین میشود و با هر اکتشاف جدید، انرژی بیشتری به هم میدهند.
درکنار هیجان اکتشاف، زوجها احساس اضطراب و عدمامنیت را هم تجربه میکنند. آنها مدام نگران این هستند که ارتباط جدیدشان نتواند به شدت کنونی باقی بماند. هرچه بیشتر در عشق گرفتار میشوند، بیشتر از درد احتمالی پایان گرفتن رابطهشان میترسند. این ترس باعث میشود دست از ریسک کردن افکار و رفتارهای جدید بردارند و درعوض به دنبال راحتی و امنیت باشند.
این دو میل، اکتشاف و ترس/عدمامنیت شروع به تعارض میکنند. قبلتر زوج از تازگی مداوم تجربیاتشان لذت میبرند و حالا دوست دارند بدانند که طرفشان برای همیشه دوستشان خواهد داشت. برای مطمئن شدن از چنین نتیجهای، هر دو آنها شروع به مخفی کردن افکار، احساسات و رفتارهایی از خود میکنند که ممکن است باعث دور شدن طرفشان شود. فقط چیزهایی را ارائه میدهند که باور دارند مورد قبول واقع میشود و دست از جستجو درمورد هر اطلاعات جدیدی که ممکن است خطر امتناع طرفشان را به دنبال داشته باشد، میکشند. جستجو و اکتشاف دیگر تمام شده است و دو طرف وارد رابطه منطقیتر، قابلپیشبینیتر و کمتر هیجانانگیز میشوند.
این زوجها چطور به درمان واکنش میدهند
بسیار زوجهای متعهد وقتی نمیتوانند به هسته دلشکستگیشان نفوذ کنند، از مشاوره گرفتن خسته میشوند. هر زمان که چیزی که فکر میکنند مشکل اصلی است را حل میکنند، مشکل دیگری نمودار میشود و شکایت جدید آغاز میشود. اگر خستگی و یکنواختی مسئله و مشکل باشد، معمولاً در این روابط غیرخیالی پدیدار میشود.
دو طرف که دیگر نمیتوانند فقدان شور و اشتیاق از دسترفته را تحمل کنند، شروع به بحث و مجادله بر سر مسائل پیشپاافتاده و انرژیگیر میکنند. بیحوصلگی آنها به دشمنی تبدیل میشود که جای صمیمیت واقعی را میگیرد. دیگر از امتحان کردن انگیزهشان یا پیدا کردن راه برای انجام متفاوتتر کارها خسته هستند و دیگر علاقهای به نظرات و احساسات همدیگر نشان نمیدهند. وقتی از آنها درمورد وقت یا علاقهای سوال میشود معمولاً پاسخهایی آزاردهنده در آستین دارند.
«میدونم، میدونم. وقت بیشتری برای خودت میخوای، درسته؟ دیگه همان بهانه همیشگی را پیش نکش.»
«چرا درک نمیکنی چقدر خستهام؟ هیچوقت راضی نمیشی.»
«هزار بار به تو گفتم امکان نداره باهات به اون کلاس رقص مسخره بیام. اصلاً علاقهای ندارم.»
«اینقدر غُر نزن. گفتم یه لیست بنویس هر وقت بتونم برات میگیرم.»
«اگه چیزی میخوای، بهم بگو. من که نمیتونم فکرتو بخونم.»
«اصلاً برام مهم نیست که چرا اینکار رو کردی، هنوزم ازش خوشم نمیاد. یا رفتارت رو عوض کن یا اینقدر اصرار نداشته باش که من با این رفتار کنار بیام.»
بیشتر زوجهایی که میبینیم هیچوقت در ابتدای رابطه با هم اینطور حرف نمیزدهاند. مطمئناً خیلی خوب همدیگر را درک میکرده و برایشان مهم بوده که طرفشان چه احساسی داشته و برای پیدا کردن راهکارهای موفق برای مشکلاتشان بسیار پرانگیزه بودهاند. بعد از بروز مشکلات درخواست کمک میکنند.
دوست دارند حالشان بهتر شود. حتی دوست دارند دوباره عاشق بشوند و واقعاً نمیفهمند مشکل کجاست.
چطور دوباره به اکتشاف و هیجان برسید
اگر شما و همسرتان بر سر مسائل پیشپاافتاده با هم جنگ میکنید، به هم بیتوجهی میکنید یا مدتی طولانی است که با هم حرف نمیزنید، برای برگرداندن اشتیاق نسبت به همدیگر چه میتوانید بکنید؟ این مراحل را باید طی کنید:
ارزیابی کنید که تا چه حد اجازه دادهاید که رابطهتان از توازن خود خارج شود.
انگیزهتان برای تغییر را بسنجید.
میل اولیهتان برای کشف همدیگر را دوباره بسازید.
تمرینات زیر میتواند کمکتان کند:
تمرین ۱ – ارزیابی
سوالات زیر را پاسخ دهید و به پاسخهایتان امتیاز دهید. وقتی جوابهایتان تمام شد، از همسرتان هم بخواهید همین کار را بکند. بعد پاسخهایتان را با هم درمیان بگذارید. اگر هرکدام از شما احساس کرد که بین هر پاسخی نیاز دارید بپرسید که چرا و چطور به این نتیجه رسیده است، هیچ اشکالی ندارد.
به پاسخهایتان به طریق زیر امتیاز دهید:
همیشه = ۵
اغلب = ۴
گاهی = ۳
نه خیلی زیاد = ۲
بهندرت = ۱
وقتی همسرتان میخواهد تجربه مهمی را با شما درمیان بگذارد، بیصبرانه منتظر این هستید که صحبتش تمام شود؟ ————-
آیا جملات همسرتان را چون میدانید چطور میخواهد آن را تمام کند، خودتان به پایان میرسانید؟ ————-
وقتی همسرتان نظری میدهد، آیا میتوانستید حدس بزنید؟ ————-
اگر همسرتان سوالی از شما بپرسد، آیا احتمال اینکه یک پاسخ سطحی به آن بدهید زیاد است؟ ————-
آیا از اینکه به نظر میرسد همسرتان دیگر چندان علاقهای به شما ندارد ناراحت هستید؟ ————-
آیا
به این دلیل مسائل را از همسرتان پنهان میکنید که فکر میکنید ممکن است واقعاً به
آن علاقهمند نباشد؟ ————-
آیا
احساس میکنید که دیگر دوست ندارید آرزوهایتان را با همسرتان مطرح کنید؟ ————-
آیا احساس میکنید که به دنبال هیجان بیشتر در رابطهتان هستید؟ ————-
چند وقت یکبار احساس میکنید که انرژی با هم بودنتان از بین رفته است؟ ————-
آیا آرزو دارید که میتوانستید رابطهتان را هیجانانگیزتر کنید اما این افکار را از همسرتان مخفی میکنید؟ ———
—-
امتیازاتتان را جمع بزنید.
امتیاز بین ۲۰-۱۰ یعنی آنقدرها که فکر میکنید دچار یکنواختی و خستگی از رابطهتان نشدهاید.
امتیاز بین ۳۰-۲۰ یعنی در منطقه نگرانی هستید.
امتیاز بین ۴۰-۳۰ یعنی چند سانتیمتر فقط با از بین رفتن کامل علاقه در رابطهتان فاصله دارید.
امیتاز بین ۵۰-۴۰ یعنی یک هشدار مهم که رابطهتان به طور جدی دچار مشکل شده است.
اگر هرکدام از شما نگران امتیازاتتان هستید، قدم بعدیتان ارزیابی سطح انگیزهتان برای تغییر اوضاع است.
تمرین ۲ – انگیزه
بااستفاده از انتخابهای زیر به سوالات امتیاز دهید:
۱ = فوراً
۲ = با کمی احتیاط
۳ = با ملاحظهکاری اما علاقهمند به امتحان کردن
۴ = به من ثابتش کن
۵ = باور ندارم که قابل تغییر باشد
آیا اگر همسرتان ایدههای تازه و مسائل چالشبرانگیز برای گفتن داشته باشد، برای گوش دادن به افکار و احساسات او علاقهمند هستید؟ ————-
آیا دوست دارید از آنچه که همسرتان میخواهد بگوید تعجب کنید؟ ————-
آیا اگر سوالات همسرتان آن چیزی نباشد که شما انتظار داشتید، خوشحالتر میشوید؟ ————-
آیا دوست دارید همسرتان انتظار داشته باشد که فردی جالبتر باشید؟ ————-
آیا دوست دارید که همسرتان علاقه بیشتری به چیزهایی که میگویید نشان دهد؟ ————-
آیا آرزو داشتید که برای گفتن افکار و احساساتتان به همسرتان مشتاقتر بودید؟ ————-
آیا دوست داشتید که برای در میان گذاشتن ایده و احساسات جدید هیجان بیشتری داشته باشید؟ ————-
آیا دوست دارید که همسرتان شما را با افکار و احساساتی که قبلاً نشنیده بودید، متعجب کند؟ ————-
آیا تبادلات مثبتتر و پرانرژیتر با همسرتان میخواهید؟ ————-
آیا به طور کلی در رابطهتان عشق و شور بیشتری میخواهید؟ ————-
آیا دوست داشتید که همسرتان مرموزتر بود؟ ————-
امتیازاتتان را با هم جمع کنید.
امتیاز بین ۲۰-۱۰ یعنی این احتمال وجود دارد که بتوانید چالشهای موجود در رابطهتان را دوباره پیدا کنید.
امتیاز بین ۳۰-۲۰ یعنی کمی امید از دست دادهاید ولی هنوز برای امتحان کردن تلاش میکنید.
امتیاز بین ۴۰-۳۰ یعنی ازاینکه نتوانید دوباره اوضاع را به وضع سابق برگردانید، ناامید شدهاید.
امتیاز بین ۵۰-۴۰ یعنی کاملاً مشخص است که خسته شدهاید اما همه چیز را آنطور که هست پذیرفتهاید و
میخواهید امنیت را بدون هیچ تلاطم خاصی قبول کنید.
ممکن است احساس کنید که تحت هیچ شرایطی تغییری رخ نخواهد داد اما وقتی امتحان کنید، رویکردتان تغییر خواهد کرد، حتی تغییر خیلی کم. امید تولید انرژی میکند و برای برگرداندن رابطهتان به وضعیت سابق نیاز به چیز زیادی ندارید.
زوجهایی که روابط موفق دارند بطور مداوم مطمئن میشوند که تعادل بین امنیت و اکتشافات از بین نرفته است. از صمیمیت ایجاد شده بخاطر شناخت کامل همدیگر لذت میبرند اما همچنین درک میکنند که نیاز به چالشها و اکتشافات جدید درمورد هم دارند. میدانند که باید به تغییر و تکامل ادامه دهند، حتی اگر این فرایند به طور موقت امنیت رابطهشان را تهدید کند. آنها راحتی به دست آمده را مثل جواهر میدانند و درعینحال به دنبال راههای تازهای برای شناختن همدیگر هستند. خیلی مهم است که بدانید میتوانید به طور همزمان بر روی آشناییت و قابلپیشبینی بودن حساب کنید اما به همان اندازه هم مهم است که با تجربیات جدید به هیجان بیایید.
تازمانیکه خودتان بر روی ظرفیت خودتان برای به هیجان آوردن طرفتان کار نکردهاید، نمیتوانید از همسرتان بخواهید که به شما علاقهمندتر شود. با تغییر رفتارهای قابلپیشبینی خودتان شروع کنید. از خودتان بپرسید آخرین باری که هدف خودتان را به چالش کشیدید، به دنبال مفهوم عمیقتری از زندگی بودهاید یا آدابی بیفایده بر جای گذاشتید، کی بوده است. چه ایدهها و افکار جدیدی را از ترس تهدید شدن راحتی رابطه، از همسرتان پنهان کردهاید؟ اگر هر دو شما با این قوانین زندگی کنید، آنوقت میتوانید تغییر روبه پیشرفت پیدا کردن کشفیات جدید در همسرتان، کسی که فکر میکردید خیلی خوب میشناختید، را آغاز خواهید کرد.
اگر میخواهید چالش و اکتشاف بیشتری وارد رابطهتان کنید، لطفاً به خاطر بیاورید که اوایل رابطه تان وقتی عشقتان تازه بود، چه کارهایی انجام می دادید و به دنبال چه میگشتید. متاسفانه بسیاری از آنهایی که بخاطر یکنواختی رابطه ای که به آن متعهد هستند، شروع به قرار گذاشتن با افراد تازه میکنند، فوراً و با علاقه تمام کارهایی را انجام میدهند که اگر در رابطه قبلی اجرا میکردند، وضعیتشان در رابطه قبلی بهبود مییافت. شما سرمایه زیادی را در چیزی که در کنار هم ساختهاید گذاشتهاید. اضافه کردن هیجان تجربیات غیرقابلپیشبینی و جالب، رابطهتان را به بهترین حالت سابق خود برمیگرداند.
1. در یک سمت میز بنشینید
محقق برجسته موسسه آموزشی ویلسون – دکتر لیمباخ – اعتقاد دارد، نشستن روی صندلی مقابل طرف مذاکره کننده به طور ناخواسته و خودکار حس رقابت را بین دو طرف برانگیخته می کند. در این حال دو نفر تصور می کنند رقیب هم هستند و باید برای هم آرزوی باخت کنند.
بنابراین، افرادی که با هم همکاری دارند بهتر است در کنار هم بنشینند نه در مقابل هم. این کار باعث درک بهتر یکدیگر می شود. این موقعیت فیزیکی به راحتی می تواند در رسیدن به هدف دو سر سود مفی باشد.
2. غیر شخصی کردن شرایط
هنگامی که از عبارت هایی هچون «موقعیت من» یا «موقعیت شرکت من» استفاده می کنید، در واقع به نوعی مالکیت خود را بر شرایط حاکم ابراز می کنید. به این ترتیب، موقعیت موجود را به جزوی از شخصیت خود تبدیل می کنید که تغییر یا صرف نظر از آن را برایتان دشوار است.
حتی
اگر در موقعیتی، جایگاه و مقام خاصی دارید، سعی کنید شرایط را به گونه ای پیش
ببرید که هر دو طرف برای حل مشکلات تلاش می کنند. به طور مثال بگویید: «اگر شرایط
را به فلان روش پیش ببریم، برای من سود خواهد داشت. برای تو چطور؟»
این
کار باعث می شود تا مذاکرات به سمت حل مسایل پیش برود و هر دو طرف سعی می کنند برای
پیشرفت بیشتر به یکدیگر کمک کنند. در نتیجه مذاکره به سمت همکاری پیش می رود نه
رقابت حذفی.
3. درک دلیل تقاضاها
منطق نهفته پشت هر مذاکره ای که به دو طرف اجازه پیدا کردن راهکار مناسب یا راه حل درست می دهد را درک و پیدا کنید. این منطق باعث به وجود آمدن شرایط مناسب می شود. به طور مثال، هنگامی که مشتری پایین ترین قیمت موجود را طلب می کند، به جای تعجب و سوال، دلیل آن را درک کنید. ممکن است متوجه شوید این مشکل ناشی از کمبود در نقدینگی بودجه است.
به محض درک این مساله، می توانید با همکاری یکدیگر تا حد امکان هزینه های خرید را با توجه به نقدینگی کاهش دهید.
4. ارائه استانداردهای عینی
یکی دیگر از راه های موفقیت در مذاکره های رقابتی، معرفی فاکتورهای مستقل است که شاخص های توافق نامه را تعیین می کنند. این فاکتورها می توانند شامل تخمین ارزش بازار یا عملکرد صنعت باشند. هنگامی که مذاکره کننده ها روی این استانداردها با هم به توافق برسند، تشخیص مناسب بودن یا نبودن پیشنهاد یا موضوع مذاکره برای هر دو طرف بسیار آسان تر خواهد شد. به طور مثال، اگر خریدار بخواهد به مدیر خود ثابت کند که قیمت کالا خوب است، یک استادارد مشخص همچون قیمت بهای بازار می تواند دلیلی برای درخواست و انتخاب او باشد.
5. داشتن طرح های جایگزین
پیش از ورود به مذاکره، ایده و طرح دیگری نیز در آستین باشید تا در صورت نرسیدن به توافق با مشتری، بتوانید سریعا ایده دیگری را مطرح کنید. به این ترتیب، می توانید بدون هراس از باخت وارد مذاکره با مشتری بشوید.
خجالت
نکشید؛ پرسیدن یکسری مسائل و روشن کردن تکلیف خیلی چیزها قبل از ازدواج، می تواند
تا حدودی آینده زندگی مشترک تان را تضمین کند. مطرح نکردن سؤال های اساسی، اشتباهی
است که خیلی از افراد در دوره نامزدی می کنند.
بیشتر
آنها گمان می کنند به اندازه کافی یکدیگر را می شناسند و آنقدر ذهن و اهداف شان به
هم نزدیک است که دیگر نباید چنین پرسش هایی را مطرح کنند؛ و همین تصور اشتباه است
که تنها بعد از گذشت مدت کوتاهی از تشکیل زندگی، این تازه عروس و دامادها را به
دردسر می اندازد. خیلی از طلاق های زودهنگام، تنها به دلیل این اتفاق می افتد که
زن و شوهرها بعد از زندگی زیر یک سقف، می فهمند چقدر با هم فاصله دارند و چه
چیزهای متفاوتی از زندگی شان می خواهند؛ پس فکر هایتان را بکنید که چه موضوعاتی در
زندگی شما نقش حیاتی دارد و نبودن چه چیزهایی باعث می شود از همسر و زندگی مشترک
تان ناامید شوید؟ به همه این موضوعات خوب فکر کنید و وقتی افکارتان را سر و سامان
دادید، آن را با خواستگار تان بدون رودربایستی درمیان بگذارید و بعد تصمیم نهایی
را بگیرید.
آسانترین سوال را اول بپرسید
این آسان ترین سؤالی است که می توانید از همسر آینده تان بپرسید. بیان کردن علایق و سرگرمی ها کار سختی نیست. اینکه چقدر اهل سفر است، وقت بیکاری اش را چطور می گذراند و چه سبک موسیقی ای گوش می کند یا خیلی از سؤال های دیگر، می تواند یک دید کلی نسبت به این خواستگار به شما بدهد البته این تنها قدم اول است.
در دوره نامزدی می توانید قدم بلند تری بردارید و ببینید که چقدر پاسخ هایی که گفته را در زندگی اش پیاده می کند. گاهی افراد علایقی دارند و خیلی راحت و با اشتیاق در مورد شان صحبت می کنند اما آنچه واقعا در زندگی شان توانایی انجامش را دارند، یک دنیا با آنچه در ذهن دارند تفاوت دارد پس اگر چنین تفاوتی را دیدید، زیاد شوکه نشوید.
پولپرست نباشید اما...
سؤال کردن در مورد موضوعات مالی، به معنای پول پرست بودن شما نیست. هرقدر هم که آسان گیر باشید، باید دید دقیقی نسبت به شرایطی که قرار است واردش شوید داشته باشید. در مورد کاری که انجام می دهد، پس اندازی که دارد و زندگی ای که از عهده اداره کردنش برمی آید از او سؤال کنید. این سؤال ها برای آن نیست که بدانید چقدر پول دارد و طبق این موضوع در موردش ارزش گذاری کنید برعکس. میزان پول خواستگار شما یکی از کم اهمیت ترین موضوعات است. اما اینکه او چقدر توانایی انجام کار های بزرگ را دارد و چقدر توانایی و استعداد بهتر کردن سبک زندگی اش را دارد مهم است، شاید او همه ثروتش را در کسری از ثانیه از دست بدهد ولی شما باید به این موضوع توجه کنید که او چقدر هوش مالی دارد و می تواند فرصت های جدید را برای خودش ایجاد کند.
در مقابل آینه چه جور آدمی است؟
از او بخواهید خودش را برایتان شرح دهد. اینکه او خود را چطور می بیند و چه تصوری نسبت به خودش دارد، موضوعی است که در همه مراحل زندگی شما می تواند تاثیر گذار باشد. از او بپرسید که ۵ سال بعد خود را کجا می بیند. با این سؤال او می تواند برنامه هایش در زمینه های تحصیلی، شغلی، مالی و... را برای شما توضیح دهد. البته زیاد هم زودباور نباشید و وقتی بلند پروازانه در مورد آینده حرف می زند، از او بپرسید که چه مقدماتی را برای این موفقیت چیده و از چه راه هایی می خواهد به اهدافش برسد. نگاهی به وضعیت زندگی کنونی او هم می تواند تا حدودی درست بودن ادعاهایش را برای شما اثبات کند.
اگر او یک مرد ۳۵ ساله است که هیچ پس اندازی ندارد و در شغلش هم پیشرفت خاصی نکرده، نمی توانید انتظار داشته باشید که ظرف ۵ سال، به یک پروفسور یا به یک مدیر ارشد در کارش تبدیل شود. بعد از جمع آوری داده هایتان، سعی کنید آن را با واقعیت موجود کنار هم بگذارید و بعد نتیجه گیری کنید. شاید او واقعا توانایی رسیدن به تمام چیزهایی که می گوید را داشته باشد.
در این مورد باید توافق کامل داشته باشید
در مورد زمان ازدواج و تمامی مراسم هایی که قرار است برگزار شود سؤال کنید. مهم نیست که شما به دنبال گرفتن جشن عروسی باشید یا نه و چندان اهمیت ندارد که چقدر از نظر مالی کم توقع و آسان گیر باشید بلکه تنها چیزی که در این مرحله اهمیت دارد، توافق های دقیق شما در مورد این موضوعات است. شاید در عالم مجردی خیلی موضوعات برای شما بی اهمیت باشد اما مطمئن باشید که با نزدیک شدن به آخرین روزهای این دوره، موضوعات تازه ای برایتان اهمیت پیدا می کند؛ موضوعاتی که اگر همین حالا به آنها توجه نکنید، دلیل خیلی از بحث های بیهوده میانتان می شود.
خانواده اش را کشف کنید
وضعیت خانوادگی یکدیگر را نادیده نگیرید. خیلی از افراد فکر می کنند که بعد از ازدواج به یک جزیره وارد می شوند و تنها چیزی که باعث خوشبختی شان می شود، عشق به یکدیگر است. اگر شما هم از این دسته آدم ها هستید، سخت در اشتباهید. شرایط مذهبی و عقیدتی خانواده خود و او را درنظر بگیرید. نیازی نیست که دقیقا مثل هم باشید اما به این فکر کنید که خانواده هایتان چقدر توانایی پذیرش تفاوت ها را دارند. از طرف دیگر، آیا رفتارهای خوستگارتان یا خانواده اش، با اصولی که شما در ذهن دارید مغایرت دارد؟ این مسائل تنها در آینده ارتباط شما تاثیر نمی گذارد. سبک و سیاقی که عروسی و دیگر مراسم قبل از ازدواج برگزار می شود، سبک مهمانی هایی که باید در آن شرکت کنید و نوع آدم هایی که قرار است با آنها معاشرت کنید و ... همگی تحت تأثیر این موضوع قرار دارند.
شاید فکر کنید که با گذشتن از خیلی چیز ها می توانید عشق تان را حفظ کنید اما باور کنید شما نمی توانید تا آخر عمر از اصولی که پیش از این برایتان اهمیت داشته صرف نظر کنید. گمان نکنید که همه این موارد را می توانید خودتان کشف کنید.
گاهی لازم است مسائلی را با همسرتان مطرح کنید و بعد از گرفتن پاسخ قطعی، تصمیم تان را بگیرید.
این را به آینده موکول نکنید
ارتباط زناشویی موضوعی نیست که بعد از ازدواج بخواهید در موردش صحبت کنید. قبل از زندگی زیر یک سقف، باید اطلاعاتی در مورد این ارتباط داشته باشید و تا حدودی به انتظارات تان در این مورد آگاه باشید. کلاس های مشاوره قبل از ازدواج بهترین کمک برای شما هستند. فهمیدن اینکه مزاج شما و همسرتان تا چه حد شبیه به هم است و شباهت شما در این مورد تا چه حد می تواند رضایت شما را از یک زندگی مشترک مشخص کند، موضوع بی اهمیتی نیست. آمارها را فراموش نکنید. بررسی ها می گوید بیش از ۶۰ درصد جدایی ها به دلیل نارضایتی از رابطه زناشویی اتفاق می افتد. پس این زنگ خطر را جدی بگیرید و وقتی مطمئن شدید که او براساس دلایلی که در بالا گفتیم مرد زندگی شماست، به این گزینه آخر هم فکر کنید و بعد در مورد تشکیل یک زندگی تصمیم بگیرید.
زندگی را فلشبک بزنید
سعی کنید او را همان طور که هست بشناسید. برای خیلی از افراد، گذشته همسرشان اهمیتی ندارد و آنها معتقدند رفتار و سبک زندگی او در آینده است که زندگی را می سازد. اگر شما جزو این دسته از افراد نیستید یا در گوشه ای پنهان از دلتان، نگران زندگی گذشته همسران هستید، این موضوع را جدی بگیرید. مسائلی را که برایتان اهمیت دارد، بپرسید و به او گوشزد کنید که فهمیدن این موضوعات برایتان بیش از حد مهم است. او را به عنوان تنها منبع اطلاعات تان انتخاب نکنید.
دوستان، محل تحصیل، اعضای فامیل و ... از گزینه هایی هستند که می توانند در شناخت بیشتر به شما کمک کنند، مثل یک کارآگاه رفتار نکنید و همه را به جان هم نیندازید. بلکه از دل خاطرات، عکس ها و گفت وگو های عادی سعی کنید در موردش اطلاعاتی را کسب کنید.
منبع : زندگی ایده آل
1 - همسرتان را به عنوان یک مرد بپذیرید و برای شناخت دنیای مردانه او دانش و آگاهی خود را افزایش دهید.
2 - همسر خود را به چشم یک شیء مسؤول ننگرید. بلکه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید.
3 - جنبه یا بخشهایی از شخصیت شوهرتان را که باعث تمایز او از سایرین میشود مورد توجه و تحسین قرار دهید.
4 - برای این که همسرتان با شما روراست باشد سعی کنید او را درک کرده و برای افکار و احساساتش ارزش قایل شوید.
اگر حرفها و گفتههای او مطابق میل شما نیست از خود واکنش تند نشان ندهید زیرا به این وسیله بذر بیاعتمادی در زندگی خود میکارید.
5 - وقتی همسرتان با شما درد دل میکند و راز دلش را با شما در میان میگذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید که اسرار درونش ناخوشایند و بیرحمانه است.
6 - به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نکنید زیرا انتقاد پیاپی باعث میشود که شوهرتان از شما فاصله بگیرد.
7 - او را به درک نکردن، عدم صمیمیت و بیاحساس بودن متهم نکنید. زیرا او درک کردن، صمیمیت و با احساس بودن را به شیوه مردانه نشان میدهد.
8 - نیازهای واقعی شوهرتان را دریابید. این امر اتفاق نمیافتد مگر این که همسرتان این نیازها را باز گوید و به همین جهت در مواقع مناسب با لحن ملایم در مورد نیازهایش از وی سؤال کرده و دیدگاههای واقعی وی را نسبت به خود و زندگیتان دریابید و در نهایت جوابی را که شوهرتان میدهد بدون انتقاد و جبههگیری بپذیرید.
9 - زمانی که همسرتان با شما صحبت میکند به دقت به حرفهای او گوش فرا دهید زیرا عدم توجه شما به گفتههای او عدم علاقهٔ شما را نشان میدهد.
10 - هیچ وقت از کارهایی که همسرتان برای جلب محبت شما انجام میدهد انتقاد نکنید برای مثال وقتی او به شما محبت میکند، آن را بیش از اندازه لوس ندانید او به شیوهٔ خود ابراز محبت میکند.
11 - او را به شیوه خودتان دوست نداشته باشید بلکه به وجود او نیز اهمیت بدهید. به عنوان مثال اگر در سالگرد ازدواجتان، هدیهای به او میدهید سعی کنید از قبل در مورد هدیهٔ مورد علاقهاش اطلاعاتی به دست آورید.
12 - از همسر خود انتظار نداشته باشید که با تمامی طرحها و ایدهها و افکار شما موافق باشد و آنها را تحسین کند. واقع بین باشید و به او اجازه دهید که نظرش را هر چند که برخلاف میل شما باشد، بیان نمایید.
13 - اصرار زیادی برای جلب محبت همسرتان نداشته باشید و این نکته را زمانی که وی عصبانی است بیشتر مراعات کنید.
در بسیاری اوقات حالت روحی او برای ابراز محبت به شما مناسب نیست و اصرار زیاد شما منجر به مخالفت شدید او میشود.
14 - برای همسر خود نقش یک زن حساس و شکننده را بازی نکنید. زیرا این حالت شما باعث میشود که همسرتان فکر کند شما ضعیف و بی طاقتید و اگر چیزی بگوید باعث رنجشتان میشود. بنابراین سعی میکند که ارتباط کلامی کمتری داشته باشد و همین امر باعث ناراحتی شما میگردد.
15 - سعی کنید که در ارتباط با همسرتان همواره هویت خود را به عنوان یک زن و همسر حفظ کنید. زنی که توجه به روابطش به قیمت از دست دادن هویتش تمام شود به خود و روابطش صدمه میزند. زیرا این مسئله باعث میشود که وی خود را بخشندهتر و دوست داشتنیتر از شوهرش ببیند و فکر کند که همسرش بینهایت خودخواه و ناسپاس است. مردها با زنی به عنوان همسر در ارتباط دایمی باقی خواهند ماند که هویت مستقل و قوی خود را حفظ کند.
16 - اگر احساس میکنید که در روابط خود با همسرتان از عزت نفس پایینی برخوردارید و میل دارید که او را وادارید تا در این زمینه به شما کمک کند که از احساس خوبی برخوردار شوید اشتباه میکنید. این مسئله مشکل شماست شخصاً روی آن کار کنید و در صورت لزوم از یک روانشناس کمک بخواهید.
17 - زمانی که همسرتان از فشار عصبی رنج میبرد سعی نکنید از لحاظ احساسی به او نزدیک شوید. زیرا اگر برای صمیمیت و نزدیک شدن به او فشار آورید فقط او را عصبانیتر کرده و از خود دور میکنید. زمانی که استرس او کم شود به حالت عادی خودش بر میگردد.
18 - در زندگی زناشویی خویش سعی کنید خود را مسؤول خوشبختی خود بدانید. زنی که مسؤولیت خوشبختی زندگی مشترک را فقط بر عهده شوهرش میگذارد یک همسر آزرده و افسرده به بار میآورد.
19 - او را به دوست نداشتن و گریزان بودن از همسر و زندگی متهم نکنید. زیرا وی اعتقاد دارد که شریک زندگیاش را دوست دارد و از او گریزان نیست ولی به نظرش او را متهم به چیزی میکنید که در موردش صدق نمیکند و این مسئله موجب کدورت در روابط میشود.
20 - وقتی شما در مییابید که در ایجاد مشکلات زندگی خود سهم داشتهاید و آن را به همسرتان بگویید عشق و محبت بار دیگر در زندگیتان شکوفا میشود. زیرا بعد از آن همسرتان نیز سهم خود را میپذیرد و با کمک شما درصدد رفع مشکل بر میآید .
مراسم خواستگاری راه و رسم خاص خودش را دارد. راه و رسمی که همه کم و بیش از آن اطلاع دارند اما تفاوت های فرهنگی یا کم تجربگی ممکن است باعث شود خارج از انتظارات طرف مقابل رفتار کنند. بنابراین این نکات را بخوانید تا جزئیات یک خواستگاری استاندارد را یاد بگیرید.
بردن گل
در جلسه اول بردن گل را به دو جهت انجام می دهند. اول: اگر خانواده دختر انتظار آوردن گل را داشته باشند ولی چنین کاری انجام نشود به حساب بی احترامی خود بگذارند.
دوم: اثر روانی خوبی بر روی خانواده ی دختر خواهد داشت. بهتر است گل صورتی رنگ (علامت خلاقیت، لذت و زندگی) از یک نوع به تعداد فرد باشد.
زمان خواستگاری:
بهتر است زمان خواستگاری بعد از ظهر باشد.
افرادی که به خواستگاری می روند
بهتر است افرادی که به خواستگاری می روند از بردن عروس خانواده، دختر مجرد خودداری کنند دختر خانم های مجرد قدرت تجزیه و تحلیل کامل فضای خواستگاری را ندارندو ممکن است عملی انجام دهند که مشکل ساز شود.
لباس خواستگاری
آقا پسر باید لباس سنگین و مناسبی بپوشد و دختر خانم نیز در جلسه هایی که با مردان حضوردارند باید به این نکته توجه کنندکه از پوشیدن لباس آستین کوتاه و مدل های جلف که علامت نقص عقل تلقی می شود خودداری کنند.
اضطراب خواستگاری
اگر قرار است سوالاتی از یکدیگر بپرسید قبل از مراسم آن ها را مرور کنند و خوب است که دختر خانم قبل از آمدن میهمان کمی تمرین کند تا اضطرابش کاهش یابد.
ساعت خواستگاری:
ساعت 4-7 بعد از ظهر زمان مناسبی برای خواستگاری است.
کنترل عروس و داماد
عروس و داماد باید هر لحظه توسط خودی ها تحت نظر باشند تا ایراد های ظاهری لباس وچهره ی خود را بر طرف کنند. اولین دیدار و ملاقات رسمی دختر و پسر به یاد ماندنی و تأثیر گذار است.
زنگ زدن در منزل:
توصیه می شود وقتی زنگ توسط خواستگاران زده شد بلافاصله در را باز نکنید، زیرا علامت عجله و اشتیاق خانواده ی دختر است باید توجه کرد که در هم از قبل باز نباشد چون معنی خوبی ندارد.
وقت جلسه اول :
بهتر است مدت زمان جلسه اول محدود باشد. 45 دقیقه تا یک ساعت مدت قابل قبولی است.
فضای خواستگاری:
فضا باید بدون محرک باشد.
زن ومردی که می خواهند عمری در کنار هم به سر برند، باید جاذبه و کشش لازم را نسبت به یکدیگر داشته باشند و اگر این کشش و جاذبه در میان نباشد، شرایط مناسب دیگر، این کمبود را جبران نمی کند. چون آنچه ادامه زندگی را ممکن می کند تنها زیبایی نیست، وجود تفاهم و کمالات روحی و اخلاقی همسر، در این میان نقش برجسته تری را بر عهده دارد
خوردنی ها و نوشیدنی ها:
در مراسم خواستگاری نباید از شیرینی تر استفاده کرد. همچنین در این میهمانی رسمی بهتر است ظرف میوه حاوی میوه های نظیر سیب، کیوی، گیلاس، زردآلو باشد. خوب است یک نوشیدنی مناسب فصل سال و فرهنگ جامعه نظیر چای برای پذیرای آماده شود.
شکستن سکوت:
برای شکسن سکوت می توان سخن را از مسائل فرهنگی، اجتماعی، خبر های داغ صدا و سیما، و مانند این ها آغاز کرد.
پذیرایی:
عروس خانم هنگام پذیرایی به نکات زیر توجه کند:
1- سینی چای یا شربت زیاد سنگین نباشد.
٢- هنگام پذیرایی لبخندی برلب داشته باشد. قبلاٌ نوع لبخند را در مقابل آینه امتحان کند.
٣- هر وقت عروس خانم احساس کرد که تحت فشار خنده پر سرو صدای است به بهانه درست کردن چادر دهان را باز کند تا خنده اش تمام شود.
٤- در هر سینی باید حاوی شش ظرف نوشیدنی باشد.
٥- اساسا خوردنی ها کمکی است برای کم کردن استرس و اضطراب
معرفی
عروس خانم و آقا داماد باید در اولین جلسه ای که همدیگر را می بینند، خود را معرفی کنند. پس از این که ملاقات دختر و پسر پایان یافت، باید در انتظار تلفن خواستگار بود اگر پاسخ مثبت بود زمان جلسه بعدی مشخص می شود. در کشور ما رسم نیست خانواده پسر پاسخ منفی خود را به خانواده دختر اطلاع دهند، عدم پیگیری خانواده پسر پس از گذشت چند هفته به مفهوم پاسخ منفی آنهاست.
کشش و جاذبه ی ظاهری دختر و پسر
زن و مردی که می خواهند عمری در کنار هم به سر برند، باید جاذبه و کشش لازم را نسبت به یکدیگر داشته باشند و اگر این کشش و جاذبه در میان نباشد، شرایط مناسب دیگر، این کمبود را جبران نمی کند. چون آنچه ادامه زندگی را ممکن می کند تنها زیبایی نیست، وجود تفاهم و کمالات روحی و اخلاقی همسر، در این میان نقش برجسته تری را بر عهده دارد.
مکان و تعداد جلسات
پسر و دختر باید چند جلسه با هم صحبت کنند به فرهنگ خانواده، سن آنها، بزرگی و کوچکی شهری که در آن زندگی می کنند بستگی دارد. برخی مطالب جنبه عمومی داشته و لازم است روی آن بحث شود.
یکی از کارها و شیوه های دیگر، ارایه ی مکتوب مطالب راجع به خود طرف مقابل است. مطالب مکتوب به دلایل زیر دارای مزیت هستند: 1- با تمرکز و تفکر بیشتری به رشته تحریر در می آید 2- به دلیل پیوستگی، منطقی تر کم کم تناقص تر هستند. 3- برای هر دو طرف باز خوانی مجدد فراهم می شود 4- در صورت ایجاد شرایط ازدواج، طرفین همواره خود را متعهد به انجام آن دانسته و با مراجعه های بعدی می توانند در اصلاح و تصحیح انحرافات بکوشند.
نوع سوالات
بستگی به عوامل گوناگون مثل اهمیت موضوعات مختلف برای دختر و پسر میزان شناخت آنها از یکدیگر دارند. از طرح پرسش هایی که جواب آنها از قبل روشن است جدا پرهیز کنید. بهتر است از شیوه های توضیحی- سوالی استفاده کنید به این ترتیب که ابتدا هریک از طرفین توضیحات کاملی پیرامون خود در همان زمینه ارائه و سپس مشابه آن را از طرف مقابل در خواست کنید.
آغاز گفتگو
هر کدام از طرفین می توانند گفت گو را شروع کنند و باعث کاهش اضطراب طرف مقابل شوند معرفی مجدد خود و خانواده، اطلاعات مربوط به سن، تولد، شغل، سابقه شغلی و غیره را بیان کنند. یک زن و شوهر در دراز مدت بیش تر با وی ژگی های اخلاقی و شخصیتی منش ها و باورها یکدیگر زندگی می کنند تا با ویژگی های نظیر موقعیت خانوادگی، اجتماعی، و تیپ و چهره.
و اما یک نکته مهم:
1- الزام شرعی در خواستگاری از طرف مرد وجود ندارد و خواستگاری از طرف زن حرام نیست.
2- رسم خواستگاری مرد از زن، منحصر به ایران، جوامع اسلامی و زمان حاضر نبوده بلکه از دیر باز در میان اقوام و ملل مختلف مرسوم بوده است.
3- انجام خواستگاری از سوی مرد، مطابق راز خلقت انسان و هماهنگ با روحیات و نقش زن و مرد درزندگی است.
4- شکست و ناکامی در خواستگاری، برای مرد قابل تحمل است.
5- خواستگاری مرد، ضامن حفظ تعادل نظام اجتماعی و ایجاد توازن میان قدرت جسمانی مرد و ضعف جسمانی زن است.
6- در مجموع خواستگاری مرد، نوعی ادای احترام به شخصیت زن است.
تا وقتی که شما فکر می کنید صحبت کردن از احساسات برای یک مرد، یک مشکل بزرگ است، قطعا نمی توانید آن طور که باید به او نزدیک شوید و با نفوذ کردن در احساساتش حرف دلش را هم بشنوید ، ممکن است شما هم مثل خیلی های دیگر فکر کنید مرد ها دوست ندارند احساسات شان را به اشتراک بگذارند.
اغلب ما گمان می کنیم که آن ها ذاتا همین طور هستند و با چنین شخصیتی به دنیا آمده اند و به همین دلیل هیچ کاری برای تغییر این جنبه از شخصیت شان نمی توانیم بکنیم اما کمی بیشتر به این موضوع فکر کنید.
شاید دلیل این که شما و همسرتان نمی توانید در مورد احساسات با هم حرف بزنید شخصیت او نباشد بلکه باور های نادرست شما چنین فاصله ای را میان تان ایجاد کرده است.
به این 12 توصیه عمل کنید.
1 - زن زندگی باشید تا حسش را به شما بگوید
یک راز بزرگ را برای تان فاش می کنیم. مرد ها نه دوست دارند خیلی خیلی رمانتیک و احساساتی باشند و نه این که احساسات شان را کاملا پنهان و سرکوب کنند. یک مرد برای این که از احساساتش حرف بزند، باید در مقابل همسرش احساس امنیت کند. او باید فکر کند، احساساتش برای شما ملموس و قابل پذیرش است و بدون این که در موردشان قضاوت کنید آن ها را می شنوید. در بسیاری مواقع مرد ها فکر می کنند، با همسرشان زبان مشترکی ندارند و حرف زدن از احساسات شان به قیمت یک سوء تفاهم بزرگ تمام می شود. به همین دلیل آن ها تا نشانه های درست نبودن این موضوع را در شما و زندگی شان نبینند، از آنچه درون شان می گذرد حرف نمی زنند.
2 - پرونده سازی نکنید
اگر همسرتان فکر کند که نشان دادن احساساتش می تواند شروع یک جنگ خانگی باشد، قطعا روی آن ها سرپوش خواهد گذاشت. یادتان نرود که مرد ها از قضاوت شدن متنفرند و از این که احساساتی که به زبان می آورند بعد ها به عنوان یک مدرک جرم علیه شان استفاده شود می ترسند. آن ها فکر می کنند، یک حرف ساده می تواند روز ها در ذهن شما پرورش پیدا کند و زندگی را از این که هست سخت تر کند. به همین دلیل ترجیح می دهند، ترس های شان از روزهای سخت زندگی، مشکلات مالی، مسائل کاری و حتی اختلافات شان با شما را برای یک فرد کاملا غریبه شرح دهند تا این که با گفتن شان برای شما فاصله میان تان را بیشتر کنند.
3 - به او حس امنیت دهید
شما دوست دارید که در لحظه ای که سکوت کرده اید و در لاک خودتان فرو رفته اید، همسرتان کنارتان بنشیند و در مورد حسی که در این لحظه دارید با شما حرف بزند. حتی دوست دارید بپرسد که چرا در روزهای گذشته آرام بوده اید و چه چیزی شما را آزار می دهد. این جرقه کافی است تا شما از تمامی احساساتی که در این ماه ها به شما هجوم آورده اند صحبت کنید و ذهن تان را آرام کنید اما در مورد مرد ها این طور نیست. آن ها مثل شما نمی توانند در اتوبوس، مترو و شهربازی و حتی مراکز خرید از حس شان حرف بزنند. آن ها یک مکان امن می خواهند و یک زمان مناسب.
مرد ها دوست ندارند که مدام در مورد حس شان پرس وجو کنید. فقط دوست دارند که شرایطی امن را فراهم کنید تا خودشان این واقعیت های درونی را بیرون بریزند.
4 - احساسات تان را بدون مقصر دانستن او نشان دهید
شما اجازه دارید که احساسات تان را نشان دهید اما واکنش های خشمگینانه یا سرزنش را نه! حتی نباید برای به اشتراک گذاشتن حس درونی تان به او بگویید که باید یک تنه اوضاع را تغییر دهد و در غیر این صورت عواقب این کار رامی بینید. پس اگر حتی یک بار دیگر خواستید به او بگویید که چه بکند و چه نکند، حتما خودتان را متوقف کنید و جلوی بیان کردن چنین جملاتی را بگیرید.
5 - برای این که از پس این مرحله بر بیایید باید احساسات خودتان را بشناسید
ترس، خشم، ناامنی و حتی خستگی می تواند باعث بروز واکنش های کنترل نشده ای شود اما اگر شما روی بدن و ذهن تان کنترل داشته باشید، می توانید بدون نشان دادن واکنش های هیجانی حس تان را بیان کنید یا اگر به جای این که بگویید از امشب باید زودتر به خانه برگردی، بگویید این روز ها کمی غمگینم و دوست دارم وقت بیشتری را با تو بگذرانم. در این شرایط، این که شما حس تان را از راهی امن با او درمیان می گذارید به او احساس آرامش خواهد داد و باعث خواهد شد که او هم بدون ترس از قضاوت شدن یا سرزنش شدن با شما حرف بزند. می بینید؟ شما فقط احساسات تان را بدون این که او را مقصر بدانید یا بخواهید به خاطر ترس از واکنش های شما اوضاع را تغییر دهد، بیان کرده اید.
6 - برخلاف زن ها که برای نشان دادن حس شان برنامه می ریزند یا نارضایتی شان را به زبان بی زبانی می گویند، مرد ها خیلی ساده آنچه در دل شان هست را نشان می دهند.
در اغلب موارد دل و ذهن آن ها یکی است و اغلب مرد ها دلیلی نمی بینند که با نشان دادن احساسات دروغین همسرشان را فریب دهند. شاید شما فکر کنید که او تظاهر به دوست داشتن تان می کند اما در دلش چیز دیگری می گذرد. باید بگوییم که در اغلب موارد این تصور اشتباه است. اگر مرد شما می گوید که دوست تان دارد یا در رفتار هایش این را نشان می دهد، پس حتما دوست تان دارد.
7 - رفتار هایش را در جمع ببینید
شیوه ای که او در میان جمع با شما برخورد می کند یکی از مهم ترین نشانه هاست. آیا در مقابل ادعاها یا برخورد های نادرست دیگران از شما حمایت می کند؟ یا این که وقتی دوست شکست خورده اش از زندگی تلخ و همسر ناسازگارش می گوید، او دلداری اش می دهد و می گوید که همه زنان اینطور نیستند و همسر خودش را مثال می زند؟ آیا بعد از هر مهمانی از شما قدردانی می کند و به خاطر این که در مقابل دیگران او را سربلند کرده اید از شما تشکر می کند؟ اگر این طور باشد باید بگوییم که او یک مرد عاشق است.
8 - زیادی از احساسات تان حرف نزنید
شما فکر می کنید که اگر احساسات تان را با او قسمت کنید، او هم از احساساتش با شما صحبت خواهد کرد و به همین دلیل با وجود مقاومت های او هر روز و هر لحظه می خواهید حس تان را با او در میان بگذارید.
این درحالی است که مردها روند احساسی متفاوتی دارند و این راهی که در پیش گرفته به هیچ وجه در مورد او کارگر نخواهد شد.
گفتن بی وقفه از احساسی که دارید می تواند نتیجه برعکسی داشته باشد چون که مرد شما وقتی این قدر زیاد و اغراق شده در معرض حس تان قرار می گیرد نه تنها تمایلی برای شنیدن آن نخواهد داشت و آن را جدی نخواهد گرفت بلکه خودش هم گارد بیشتری می گیرد و سعی می کند آنچه در او می گذرد را با شما در میان نگذارد.
9 - رازدار باشید
در بعضی مواقع هم مرد ها به خاطر ترس از فاش شدن راز ها و حتی همین احساسات ساده شان برای دیگران، دوست ندارند در موردشان برای شما حرف بزنند. آن ها فکر می کنند که ابراز عشق، دعواهای بزرگ و کوچک و مشکلات و خوشی های زندگی شان در یک چشم به هم زدن به دیگران مخابره می شود و روی قضاوت شان تاثیر می گذارد.
به همین دلیل ترجیح می دهند به جای حرف زدن از احساسات مثبت و منفی شان، آن ها را در دل شان نگه دارند و با شما قسمت شان نکنند.
10 - بگذارید مرموز بماند
در تمام این بخش ها سعی کردیم از راه هایی صحبت کنیم که با کمک شان می توانید مردتان را به حرف بیاورید و راهی را برای آشکار کردن احساساتش کشف کنید اما در این قسمت به شما می گوییم که بهتر است گاهی به این محدوده وارد نشوید. شاید تعجب کنید و بگویید به عنوان همسرش حق دارید همه چیز را در مورد زندگی اش بدانید و از این طریق می خواهید بارش را سبک تر کنید.
11 - اگر به مرد تان اعتماد دارید، همیشه به حیطه خصوصی اش وارد نشوید و بگذارید با این تصور که بخشی از زندگی و اتفاقاتش را به تنهایی مدیریت می کند، احساس بهتری پیدا کند.
بعید نیست که شما با توجه به شناختی که از او دارید همه این پنهان کاری را کشف کنید اما نباید به او بگویید که سر از پنهان کاری هایش درآورده اید.
12 - گاهی مرد ها با بیان نکردن احساسات یا مشکلاتشان، اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنند.
اگر بخواهیم این موضوع را ساده تر توضیح دهیم، باید بگوییم که مرد ها فکر می کنند اگر بعضی مشکلات را با همسرشان درمیان نگذارند و یک تنه آن را حل کنند، مردانگی شان بیشتر می شود. آن ها دوست دارند گاهی ژان والژان زندگی شما باشند. برای حل یک مشکل بزرگ دیر به خانه بیایند و به شما بگویند که سر کار بوده اند. به یکی از دوستان شان پول قرض بدهند و به شما بگویند که نمی دانند چرا از حسابشان پول کسر شده و حتی برای خرید یک هدیه مرخصی بگیرند و به شما بگویند سرکارند. اگر به مرد تان اعتماد دارید، همیشه به حیطه خصوصی اش وارد نشوید و بگذارید با این تصور که بخشی از زندگی و اتفاقاتش را به تنهایی مدیریت می کند، احساس بهتری پیدا کند. بعید نیست که شما با توجه به شناختی که از او دارید همه این پنهان کاری را کشف کنید اما نباید به او بگویید که سر از پنهان کاری هایش درآورده اید.
زمانی که صحبت از خواستگاری به میان می آید شکی وجود ندارد که اولین حرکت دشوار است. خواستگاری در طول تاریخ همیشه جزء وظایف مردها بوده و به همین دلیل، مردان باید نکات مهمی را در رابطه با چگونگی این کار بیاموزند. نکاتی که می تواند شانس موفقیت آنها را بیشتر کند.
چطور به نظر می رسید؟
نحوه ابراز تمایل شما برای ازدواج با یک خانم، خیلی چیزها را روشن می کند. این که چطور درخواستتان را مطرح می کنید، به او نزدیک می شوید یا در چه موقعیتی از او خواستگاری خواهید کرد. خانم ها با بررسی این وضعیت می توانند متوجه شوند که آیا اعتماد به نفس دارید یا دارای شخصیت متزلزلی هستید؟ دست و دلبازید یا خسیس؟ می شود به شما تکیه کرد یا باید پا به پای شما جنگید و زندگی پرتنشی داشت؟
خانم ها دوست دارند مردها را در یک چالش قرار دهند و ببینند طرف مقابل برای رسیدن به آنها چگونه تلاش می کند، .
پرحرف هستید یا کم حرف؟ حرف حرف خودتان است یا به نظر او هم توجه می کنید؟ چشم پاک هستید یا در مکان های عمومی مرتب نگاه تان دنبال دیگران است؟
مردهای قابل تحسین
کمی احساساتی تر باشید! لازم نیست عصا قورت داده باشید. درست است که دلتان نمی خواهد طرف مقابل فکر کند خیلی ذوق زده هستید اما باید بدانید که وقتی از کسی تقاضای ازدواج می کنید باید تمایل خود را به این ازدواج نشان دهید و احساسات خود، دلایل این انتخاب و تلاش برای سر گرفتن این ازدواج را برای طرف مقابل خود بازگو کنید. البته زنان به خوبی می دانند که اگر کسی از همان ابتدای کار احساسات خود را بیش از اندازه بروز دهد و علاقه افراطی به نمایش گذارد فرد آسیب پذیری است و شریک خوبی برای زندگی نخواهد بود.
خانواده دوست باشید
زن
ها به مردی که به خانواده آنها بی تفاوت باشد، علاقه ای ندارند.در برخورد با همسر
آینده تان به او نشان دهید که جلب رضایت خانواده اش برای شما اهمیت دارد. به او
نشان دهید که نمی خواهید این خواستگاری باعث شود خانم در مقابل خانواده اش قرار
گیرد، چیزی را به آنها تحمیل یا از آنها پنهان کند و در مقابل او مجبور نخواهد بود
برای ازدواج با شما قید خانواده اش را بزند. به همین نسبت، خانم ها دقت می کنند که
شما تا چه حد برای خانواده خود ارزش و احترام قائلید و این را نشانه ای از میزان
احترامی که بعدها به آنها خواهید گذاشت می دانند. حق هم دارند. رفتار شما با
خانواده
تان نشان دهنده رفتار آینده تان با خانواده جدید دو نفره تان خواهد بود.
دست و دلبازی را نشان دهید
شاید شما مجبور باشید 20 بار به خواستگاری 20 آدم متفاوت بروید. با یک حساب سرانگشتی می بینید که 20 بار گل و شیرینی خریدن، کار پرهزینه ای است. حق دارید اما شتر سواری دولا دولا نمی شود! گل و شیرینی خریدن در خواستگاری نشانه توجهی است که شما برای طرف مقابل صرف کرده اید و احترامی که به او می گذارید. بنابراین خساست را کنار بگذارید و با رعایت احترام و سنت ها پیش بروید. قرار نیست در جلسه خواستگاری شما خودتان باشید و لباس هایتان. گل و شیرینی ای که می برید نمایانگر میزان دست و دلبازی شما هم هست. البته لازم نیست اسراف کنید و گران ترین های بازار را بخرید. از این طرف بام افتادن هم قضاوت های نامناسبی را به همراه خواهد داشت. متناسب باشید و در حد شان خود و عروس خانم خرج کنید.
مراقب باشید
در جلسات خواستگاری اگر احیانا برای صحبت های بیشتر بیرون رفتید، رفتار حمایتگرانه تان را به خانم نشان دهید. خیلی ساده است. نشان دهید که برایتان مهم است در رستوران غذای کافی بخورد و سیر از پای میز بلند شود. نشان دهید که هنگام رد شدن از خیابان مراقبش هستید. برایتان مهم است که به موقع و راحت به خانه برسد و حتی اگر لازم باشد برای این کار، یک آژانس می گیرید و او را به خانه می فرستید. این حس حمایت و مراقبت می تواند نشان دهنده توجه شما به خانم باشد و این که آدم قابل اعتمادی هستید. البته باز هم باید بگوییم از آن طرف بام نیفتید که آن وقت به کنترل گری و سختگیری متهم خواهید شد.
انگیزه های خطرناک برای ازدواج
اگر به ازدواج فکر میکنید یا به دنبال همسر ایده آل خود هستید، توصیه میکنیم که با خودتان صادق باشید و عمق انگیزهتان برای ازدواج را بسنجید. آیا انگیزهتان از یکی از این دلایل ریشه میگیرد؟
قبل از تصمیم به ازدواج، انگیزهتان را بررسی کنید
درمورد انگیزههای ازدواج، تفکرات توهمزایی که با خیالپردازی در ابتدای رابطهها ایجاد میشود، یکی از بدترینهاست. بعنوان مثال، درمورد نامزدیهای کوتاهمدت، دو دلیل توهمزا برای ازدواج کردن، «چون بااینکه تازه با هم آشنا شدهایم اما همیشه میشناختمت» و «چون از داستان عشق ما فیلم زیبایی میتوان ساخت» میتوانند باشند.
دلایل بد دیگری هم برای ازدواج کردن هستند. این دلایل معمولاً سه دسته هستند: اضطراب، بیکفایتی و واقعیتگرایی خودمحور.
اگر به ازدواج فکر میکنید یا به دنبال همسر ایده آل خود هستید، توصیه میکنیم که با خودتان صادق باشید و عمق انگیزهتان برای ازدواج را بسنجید. آیا انگیزهتان از یکی از این دلایل ریشه میگیرد؟
میخواهم ازدواج کنم…
• چون همه دوستانم ازدواج کردهاند.
• چون نمیدانم اگر این مورد را رد کنم، باز هم موردی برای ازدواج پیش خواهد آمد یا نه.
• چون میخواهم احساس امنیت کنم.
• چون دیگر از روابط دوستی خسته شدهام.
این انگیزهها ریشه در ترس دارند. وقتی میترسیم که تنها بمانیم یا از قافله عقب بیفتیم، وقتی قبول کنیم که یک زندگی کامل و جالب بدون همسر کمتر از یک زندگی متاهلی موفق است، یا وقتی باور داشته باشیم که ازدواج به ما احساس امنیت میدهد، اضطراب علت اصلی است.
فردی که به این دلایل ازدواج میکند، میخواهد همسرش برای او نقش یک نوع دیگری از موادمخدر را بازی کند. وقتی کسی به همسر خود بعنوان یک ماده مخدر نگاه کند نه یک موجود، نتیجه رابطهای کوتاهمدت خواهد بود.
دسته دوم از انگیزه غیرمنطقی ازدواج کردن بخاطر احساس بیکفایتی است که خود را در افکار زیر نشان میدهد:
میخواهم ازدواج کنم…
• چون دوستپسر/دوستدخترم دوستم دارد و این باعث میشود احساس خاص بودن کنم.
• چون ازدواج به همه نشان میدهد که بزرگ شدهام.
• چون ازدواج نشان میدهد که یک نفر هست که من را بخواهد.
• چون این تمرکز بهتری به زندگیم میدهد.
• چون تنها هستم.
اگر انگیزه شما برای ازدواج جزء این دسته است، بد نیست مقالات ما درمورد اعتمادبهنفس و خوشبختی در ازدواج را مطالعه کنید.
و آخر دسته سوم از انگیزههای نادرست برای ازدواج واقعیتگرایی سطحی است که به صورت افکار زیر نمود مییابد:
میخواهم ازدواج کنم…
• چون چند وقتی میشود که با هم دوست هستیم و ازدواج قدم منطقی بعدی برای ماست.
• چون اگر با او ازدواج نکنم نمیتوانم روابط آزاد و راحت داشته باشم.
انگیزههایی که چزء این سه دسته باشند، برای ازدواج کاملاً نادرست و حطرناک هستند و چنین ازدواجهایی معمولاً دوام چندانی نخواهند داشت.
آیا میدانید چطور میتوانید کاری کنید که او همیشه خواهانتان باشد؟ ممکن است شما ۲۴ ساعت به فکر شوهرتان باشید اما آیا او هم همینطور است؟ با این نکات ساده یاد بگیرید شوهرتان را افسون کرده و کاری کنید که عاشقتان شود و همیشه و در همه حال به شما فکر کند.
شروع یک رابطه جدید همیشه بهترین قسمت آن است. آن شور و هیجان اولیه هیچوقت تکرار نخواهد شد.
اما آیا میتوانید کاری کنید که آن شور و شوق را برای همیشه نگه دارید؟ آیا میتوانید کاری کنید که هر روزی که میگذرد بیشتر دوستتان داشته باشد؟
چطور میتوانید کاری کنید که همیشه به شما فکر کند؟
شاید چشمش را گرفته باشید، اما آیا میتوانید مطمئن باشید بطور دائمی مال شما شود؟ چطور میتوانید کاری کنید که همیشه شما را بخواهد و برای آنچه که هستید دوستتان داشته باشد؟
مردها تکبعدیتر از زنها هستند. یا شاید هم چیزها را آنطور که ما میبینیم نمیبینند.
در زندگی مردها هر موقعیت نمیتواند میلیونها جایگزین یکسان داشته باشد.
برای آنها، زنگ نزدن شما خیلی ساده به این معنی است که سرتان شلوغ است و هیچوقت تصور نخواهد کرد که علاقهای به او ندارید.
بنابراین کار شما این است که او را مجذوب خود نگه دارید و کاری کنید که همیشه شما را بخواهد.
با چه سلاحی؟ با اعتمادبهنفس و کنترلتان. ما به شما میگوییم چطور او را بدون هیچ تلاشی مجذوب خودتان نگه دارید.
# ۱: سر خود را شلوغ کنید. هیچوقت نباید طوری نشان دهید که انگار
نشستهاید کنار تلفن و منتظر زنگ او هستید، حتی اگر واقعاً اینطور باشد! برای
اینکه حواستان را پرت کنید، بیرون بروید، با دوستانتان معاشرت کنید، سرگرمی برای
خود داشته باشید.
و
دقت کنید که حتماً او از فعالیتهای شما باخبر باشد و بداند که سرتان شلوغ است.
این کار نه تنها او را مجذوب شما نگه میدارد، باعث میشود وقتی برای او وقت میگذارید
کلی متشکرتان باشد!
# ۲: هیچوقت نشان ندهید که اذیت میشوید. بزرگترین اشتباهی که اکثر خانمها مرتکب میشوند این است که مدام شکایت میکنند که «چرا دیشب\دیروز\فلان موقع به من زنگ نزدی؟» اینجور سوالها به جای اینکه باعث شود بیشتر دوستتان داشته باشد، فقط او را دورتر میکند. اینکه بگویید، «قبلاًها اینکار را میکردی» حتی اوضاع را بدتر هم میکند.
یادتان باشد، مردها از سوال و جواب کردن در رابطه متنفر هستند.
در ابتدای هر رابطه، شور و هیجان در بالاترین حد است و این باعث میشود همیشه دنبالتان باشد. اما رابطه هم مثل هر چیز دیگری پیش میرود و به مرحلهای میرسد که هر دوی شما با هم راحتتر میشوید و این یعنی لازم نیست دیگر هر چند ساعت یکبار به هم زنگ بزنید تا احساس کنید هم را دوست دارید.
# ۳: احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید. اگر میخواهید بدانید که چطور او را همیشه مجذوب خودتان نگه دارید، لباسی بپوشید که خودتان از آن خیلی خوشتان میآید و احساس میکنید جذاب میشوید. وقتی خودتان احساس جذاب بودن کنید، مطمئن باشید در ظاهرتان تاثیر میگذارد.
# ۴: به ظاهرتان توجه کنید. شاید سطحی به نظر برسد اما برای گذاشتن اولین تاثیر یا تاثیرات بر روی طرفمقابل الزامی است. خیلی باید از رابطهتان بگذرد تا بگذارید شما را در لباسی معمولی یا بدون آرایش ببیند.
# ۵: پیشقدم شوید. سرسخت بودن را فراموش کنید و خیلی وقتها خودتان پیشقدم شوید. اما نباید این کار را همیشه تکرار کنید. برای اینکه او را همیشه مجذوب خودتان نگه دارید، باید علایق او را در نهایت نگه دارید. پس برایش یادداشت بگذارید و از او بخواهید که در فلان روز همدیگر را ملاقات کنید.
# ۶: به غریزهاش رسیدگی کنید. این کاملاً بدیهی است. با تحسین کردن او، چه از ظاهرش و چه از شخصیتش، ایجاد ارتباط چشمی و نگاههای نافذ، احساساتش را شکوفا کنید.
ممکن است مردی به شما بگوید که به کمی فضا نیاز دارد و اینکه دوست دارد بدون اینکه به نامزدش فکر کند، زمانی را به خود و دوستان همجنس خود اختصاص دهد اما این همیشه درست نیست. میتوانید این را پذیرفته و بگذرید. و یا کاری کنید که بدون اینکه حتی از او بخواهید، شما را بخواهد و همیشه دنبالتان باشد.
فقط کافی است که دختری بااعتمادبهنفس به نظر برسید و طوری وانمود کنید که خیلی به حضور او نیاز ندارید.
اگر این نکات را رعایت کنید، خیلی زود میبینید که چطور او را شیفته خود میکنید و همیشه به دنبال خود میکشانید.
برترین ها: همه ما دوست داریم پیامک بفرستیم. پیام ها عشق بی پایان و دلبستگی روزافزون ما را نسبت به فردی نشان می دهند. با این حال، چند پیام هست که با فرستادن آنها به مرد زندگی تان، بجای آنکه او را بیشتر جذب کنید، فرارش می دهید. در اینجا 7 پیامکی که هیچ مردی دوست ندارد دریافت کند را برایتان آورده ایم:
پیامک ترسناک شماره 1: "نمی تونم بهت فکر نکنم."
اگر بعد از چند هفته از اولین ملاقاتتان و در موارد نادر این پیام را بفرستید، اشکالی ندارد، ولی اگر درست بعد از اولین ملاقات تان آن را بفرستید، بزرگترین اشتباه زندگی تان را مرتکب شده اید... به خصوص اگر مکرراً یا درست یک روز بعد این کار را بکنید. در شروع روابط رمانتیک، آقایان در مورد خانم ها، احتمال می دهند که طرفشان فکر "تور زدن" آنهاست، همانطور که خانم ها احتمال می دهند طرفشان یک "آشغال" باشد. پس اگر در فرستادن پیام از همان ابتدا اشتباه کنید، ممکن است او را فراری دهید. به نظر ما بهتر است بعد از اولین ملاقات، یک پیامک بیشتر نفرستید و مثلاً بگویید: "شب خوبی بود و خوش گذشت. امیدوارم باز هم از این شب ها داشته باشیم." و بعد تا چند روز پیامکی نفرستید. با این رویه، طرفتان می فهمد که تأثیر خوبی بر روی شما گذاشته است، ولی در عین حال می داند که شما هم باید به زندگی تان برسید و او بدون آنکه تحت فشار قرار بگیرد، می تواند افکار خود را در مورد شما نظم بدهد و به نتیجه برسد.
پیامک ترسناک شماره 2: "باید حرف بزنیم."
این پیام را هر وقت بفرستید، تأثیر بسیار بدی دارد. کسی که این پیام را دریافت می کند حس می کند که قرار است مورد سرزنش قرار بگیرد، در حالیکه هنوز دقیقاً نمی داند قضیه چیست. درست است که وقتی خانم ها ناراحت هستند، می خواهند آقایان کارشان را ول کنند و مشکل آنها را حل کنند، ولی این پیام مانند تله و منبع عصبانیت و ناامیدی برای طرفتان است، بدون آنکه بداند جریان چیست. پس بجای آنکه این پیام را برای او بفرستید، با او تماس بگیرید و مسئله را مطرح کنید یا اگر گوشی را برنمی دارد، برایش پیام صوتی بگذارید. فرستادن این پیامک برای مرد زندگی تان فقط شکنجه کردن اوست و مشکلی را حل نمی کند.
پیامک ترسناک شماره 3: "OK"
ما دوست داریم در طول روز برای او پیامک بفرستیم و در مورد هر اتفاقی که برایمان می افتد به او اطلاع دهیم. بنابراین اگر پیام هایمان تبدیل به یک کلمه شود، طرفمان می فهمد که مسئله ای پیش آمده و در حالت هشدار قرار می گیرد. یعنی وقتی پیامکی می فرستید که با نحوه پیامک زدن شما همخوانی ندارد یا نشان دهنده بی رغبتی شما به فرستادن پیام یا ناراحتی شما از اوست، باعث می شود که طرفتان در آن ور خط بیتاب و نگران شود.
پیامک ترسناک شماره 4: "الان تو یه مغازه یه جفت کفش خوشگل دیدم."
این پیامک از دو طریق برای مردتان مشکل ساز است. اول اینکه یه عنوان درخواست پول برای خریدن آن کفش ها تلقی می شود یا شاید فکر کند که رابطه شما از حالت دوستی در آمده است. پیامک های مادی وقتی با هم نیستید به منزله ترفندهایی برای بدست آوردن مردی است که برای شما خرید کند. آقایان دوست دارند خانم ها در مورد چیزی که می خواهند رک و راست باشند و بیشتر دوست دارند این جمله را بشنوند "میخوام اون کفش هارو برام بخری" نه اینکه با پیامک به آنها بگویید چه چیزهایی دوست دارید و چه چیزهایی دوست ندارید. به علاوه، اگر شما سرنخ هایی به او بدهید که نشان دهد او را برای پولش می خواهید، او قطعاً فرار می کند. این نوع پیامک ها باعث می شوند که او در مورد احساسات شما به خودش و آینده ای که برای هر دوی شما متصور است، گیج شود، زیرا گیر کردن در موقعیت "دوستی" بجای نامزدی برای او وحشتناک است.
پیامک ترسناک شماره 5: "من حس می کنم دچار روزمرگی شده ایم."
این پیامک برای رابطه ای که پر دست انداز است، وحشتناک است. همچنین نشانه هشداردهنده ای مبنی بر "من در مورد رابطه مان مجدداً فکر می کنم" است که اغلب آقایان دوست ندارند در مراحل اولیه آشنایی با کسی آن را بشنوند. اگر روز خوبی نداشته اید، باید پیامک تان بیانگر این باشد که روز خوبی نداشته اید و او می فهمد که باید کاری کند که اوضاع بهتر شود. هیچ کس دوست ندارد فکر کند روی لبه تیغ است و هر لحظه ممکن است زندگی شما دور انداخته شود!
پیامک ترسناک شماره 6:هر چیزی که با این عبارت آغاز شود "مامانم میگه ما باید ..."
اگر درگیر مشکلات مربوط به عشق، زندگی و/یا رابطه هستید، اینکه به او پیامک بزنید که مادرتان با انتخاب گام بعدی در زندگی شما، مسئله را حل کرده است، باید بگوییم او از این پیامک خوشش نمی آید.
مردها می خواهند بدانند که خودتان دو نفر هستید که با هم فراز و نشیب زندگی را طی می کنید. او می داند که والدین مشاورین خوبی می توانند باشند، ولی در این کار هم حد و مرزی وجود دارد که در مورد رابطه شما دونفر، والدین نباید از این مرزها عبور کنند. پس از همین حالا مرزها را مشخص کنید و به آنها پایبند بمانید.
پیامک ترسناک شماره 7: "الان ..... (نامزد قبلی) را دیدم/با او حرف زدم"
همیشه گذشته در جایی که نباید خود را نشان دهد، ظاهر می شود و از آنجائیکه زندگی های امروزی آنلاین شده اند، ملاقات تصادفی با نامزد قبلی شاید بسیار محتمل باشد. اگر نامزد قبلی، شما را فراموش نکرده باشد، حتی باعث می شود که یک رابطه محکم از هر دو طرف دچار نوسان شود. باید به طرفتان اطمینان دهید که همه چیز را در مورد گذشته به او گفته اید و همه چیز حل شده است، و این مسئله تبدیل به سرطانی که شانس شما برای خوشبختی را خراب می کند، نشود. گذشته ها را فراموش کنید و تا حدی که برایتان مقدور است دیگر در مورد نامزد یا عشق قبلی تان حرفی نزنید.