موفقیت هر رابطه به میزان تبحر شما در بیان کردن نظرات و احساساتتان به طرف مقابل ارتباط دارد ارتباطات اساس هر رابطه میباشد این قانون به ویژه در مورد رابطه بین زن و شوهر صادق است یکی از نیازهای اساسی همه ما نیاز به بیان احساسات و نظراتمان است.
اینجا چند راه برای ارتباط بهتر با همسرتان را بیان خواهیم نمود:
۱٫ احساس قدردانی/قدرشناسی تان را با تماس فیزیکی همراه کنید:
وقتی از همسرتان عذرخواهی یا قدر دانی می نمایید، این قدردانی یا عذرخواهی را با لمس کردن گونه همسرتان یا نشان دادن علاقه ای که به او دارید در چهره تان همراه کنید. وقتی از او درخواستی دارید از کلمه لطفا استفاده نمایید. با این روش شما ارزشی که برای او قائلید را نشان خواهید داد. در غیر اینصورت ممکن است به نظر برسد که به او دستور می دهید.
۲٫ جوری با او رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود:
به شیوه ای با او صحبت کنید که دوست دارید او با شما صحبت کند. اگر دوست دارید او تمام اتفاقات روزمره را برایتان تعریف کند پس خودتان هم اینکار را انجام دهید. البته به یاد داشته باشید نباید در مورد تمام جزئیات سوال بپرسید. به او فرصت بدهید او خودش همه چیز را برایتان تعریف خواهد کرد.
۳٫ زمان مناسبی را برای گفتگو انتخاب کنید:
اگر میخواهید در مورد مساله تنش زایی با او صحبت کنید، به محض اینکه از محل کار به خانه برگشت برای گفتگو سراغ او نروید. اجازه دهید کمی استراحت کند و زمانی که احساس کردید آرام است و آمادگی گفتگو را دارد مکالمه را شروع نمایید.
۴٫ با او رودربایستی نداشته باشید:
از آنجایی که شما دو انسان منحصربفرد هستید این مسلم است که مسائل و شرایط برای شما معانی متفاوتی داشته باشد. پس اگر اخلاق یا رفتاری دارد که شما را آزار می دهد از اینکه مساله را با او مطرح نمایید رودربایستی نداشته باشید. لازم نیست مساله را به شکل یک نقطه ضعف مطرح کنید یا اینکه او را به دلیل داشتن رفتار یا اخلاق خاصی محاکمه کنید، فقط خیلی ساده احساستان را در مورد آن مساله به خصوص با او مطرح کنید.
۵٫ پیغام بگذارید:
در موارد اضطراری، اگر همسرتان در دسترس نبود برایش روی یخچال یا تلفن همراهش پیغام بگذارید.
۶٫ پاداش رفتارهای خوبش را بدهید:
ارتباط تنها به صحبت کردن محدود نمی شود. اگر او شما را با رفتاری خوشحال کرده یا تحت تاثیر کار خاصی که برایتان انجام داده است قرار گرفته اید، از تشکر کردن کلامی فراتر روید و محبتش را به شیوه های مختلفی جبران نمایید. هدیه، کارت، داشتن لحظاتی رومانتیک یا حتی یک بوسه کافیست تا قدردانیتان را نشان دهید.
برای آنکه شوهرتان را تحت تاثیر قرار دهید و یک زندگی زیبا را در کنار او تجربه کنید ، از همین امروز دست به کار شوید.
جذب شوهر
برخلاف جذابیت های جسمی، ایجاد جاذبه احساسی زمان زیادی می طلبد. اگر واقعاً می خواهید رابطه بلندمدتی را با شریک زندگی تان تجربه کنید، باید بسیار صبور باشید و در این راه تلاش زیادی به خرج دهید. در این مقاله با هم چند روش را مرور می کنیم تا بتوانید با شوهرتان ارتباط عاطفی عمیقی ایجاد کنید.
برای همسرتان شخص قابل اعتمادی باشید
مردها به دنبال خانم هایی هستند که بتوانند به آن ها اعتماد کنند. کسی که آن ها را به خاطر خودشان بخواهد، کسی که بتوانند به او ایمان داشته باشند. شاید برایتان عجیب باشد اما برخی از خانم ها قابل اعتماد نبوده و بسیار بی وفا هست ند. همین امر باعث می شود که مردها محتاط تر عمل کنند.
یک زن مهربان باشید
مردها به دنبال خانم هایی با روحیه زنانه و مهربان می گردند زیرا چنین خصوصیاتی باعث می شود که یک زن بتواند مادر بهتری برای بچه هایش باشد. البته این امر بدان خاطر نیست که مردها انتظار دارند خانم ها آن ها را نیز تر و خشک کنند بلکه بدان خاطر است که دوست دارند فرزندانشان در آغوش مادر مهربان و دلسوزی پرورش پیدا کنند.
مردها به دنبال زن هایی هستند که حس و ظرافت زنانه خود را حفظ کرده باشند. البته منظور ما آن دسته از خانم هایی نیست که دائما به دنبال مد می روند و چهره خود را به انواع و اقسام اشکال مختلف در می آورند.
علاقه مندی همسرتان را زیر سۆال نبرید
سرگرمی ها و علاقه مندی های همسرتان ممکن است با سلیقه شما جور درنیایند و شما همان احساس را نسبت به آن فعالیت ها نداشته باشید. اما اگر قرار به اشد به هم نزدیک شوید و رابطه صمیمی تری داشته باشید، باید فعالیت هایی را با یکدیگر انجام دهید. این مسئله کمک می کند یکدیگر را بهتر درک کنید و ابعاد دیگر فردی که دوست دارید را نیز به بینید. خودتان هم می توانید از قرار گرفتن در محیطی متفاوت لذت ببرید و دوستان جدیدی هم پیدا کنید.
سبک بیان احساسی همسرتان را بشناسید
شیوه بیان احساسات در زنان و مردان کاملاً متفاوت است. خانم ها معمولاً احساسات خود را در قالب واژگان بروز می دهند، در حالی که مردها ترجیح می دهند سکوت کنند و البته گریه هم نکنند. در بیان عشق هم همین تفاوت وجود دارد. عدم درک این تفاوت ها می تواند منجر به ناامیدی گردد و مانع برآورده شدن انتظارات همسران از یکدیگر شود. زمان خود را با همسرتان به گذرانید و به بینید چه چیزهایی او را خوشحال می کند و چه مسائلی پریشانی او را به دنبال دارد. بدین ترتیب درک متقابل میان شما افزایش می یابد و میزان سۆتفاهم ها به حداقل می رسد.
ارتباطی شفاف و صادقانه برقرار کنید
زنان راهکارهای زیادی دارند که می توانند به واسطه آن ها مردان را از نظر احساسی درگیر خود کنند. در حالی که برخی زنان می کوشند با نادیده گرفتن مشکلات و تظاهر به تغییر سبک زندگی نظر شوهرشان را به خود جلب کنند، برخی دیگر تلاش می کنند با استفاده از برقراری ارتباط، رابط های مستحکم ایجاد کنند. آن چه را که می اندیشید در رابطه شما درست و یا نادرست است، صادقانه با همسر خود در میان بگذارید. با این کار این فرصت به وی می دهید تا انتظارات شما را درک کند و خود نیز آزادانه انتظارات و احساساتش را بیان کند. بدین ترتیب فرصتی فراهم می شود تا هر دو شما رابطه دوستانه تری برقرار کنید که به منزله شالوده رابطه میان شما عمل خواهد کرد.
از به کارگیری تدابیر منفی اجتناب کنید
مردان از زنان ناامید خوششان نمی آید. شرایطی را فراهم نسازید که شوهرتان در برابرتان بایستد. در مورد مسائلی که می دانید به هر حال تغییری در آن ها ایجاد نمی کند، از او انتقاد نکنید. از آنجایی که شما می خواهید رابط های احساسی ایجاد و آن را تقویت کنید، باید صبور باشید و آرامش خود را حفظ کنید. به همسرتان فضا و زمان لازم را بدهید تا از پیله خود بیرون بی اید و همراه با شما احساس رهایی را تجربه کند. برای این منظور باید به نرمی و آهستگی این امکان را برای وی ایجاد کنید تا بتواند درک کند شما دارای چه شخصیتی هستید و به قدری اعتمادسازی کنید که احساس کند می تواند حرف دلش را با شما در میان بگذارد. برای ایجاد حس اعتماد، بسیار مهم است که خود شما تا حد امکان برخورد معقولی داشته باشید و مشکلات را با ملایمت و با نهایت صبر مدیریت نمایید.
ما نکاتى از آن را برایتان بازگو مى کنیم تا در جهت جلوگیری از بروز هر نوع سوء تفاهم، ابتکار عمل داشته باشید :
۱٫ همسرتان را به عنوان یک مرد بپذیرید و برای شناخت دنیای مردانه او دانش و آگاهی خود را افزایش دهید.
۲٫ همسر خود را به چشم یک شیء مسئول ننگرید. بلکه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید.
۳٫ جنبه یا بخشهایی از شخصیت شوهرتان را که باعث
تمایز او از سایرین میشود را مورد توجه و تحسین قرار دهید.
۴٫ برای
اینکه همسرتان با شما روراست باشد سعی کنید او را درک کرده و برای افکار و
احساساتش ارزش قایل شوید. اگر حرفها و گفتههای او مطابق میل شما نیست از خود
واکنش تند نشان ندهید زیرا به این وسیله بذر بیاعتمادی را در زندگی خود میکارید.
۵٫ وقتی همسرتان با شما درد دل میکند و راز دلش را با شما در میان میگذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید که اسرار درونش ناخوشایند و بیرحمانه است.
6. به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نکنید زیرا انتقاد پیاپی باعث میشود که شوهرتان از شما فاصله بگیرد.
۷٫ او را به درک نکردن، عدم صمیمیت و بیاحساس بودن متهم نکنید. زیرا او درک کردن، صمیمیت و با احساس بودن را به شیوه مردانه نشان میدهد.
۸٫ نیازهای واقعی شوهرتان را دریابید. این امر اتفاق نمیافتد مگر اینکه همسرتان این نیازها را باز گوید و به همین جهت در مواقع مناسب با لحن ملایم در مورد نیازهایش از وی سؤال کرده و دیدگاههای واقعی وی را نسبت به خود و زندگیتان دریابید و در نهایت جوابی را که شوهرتان میدهد بدون انتقاد و جبههگیری بپذیرید.
۹٫ زمانی که همسرتان با شما صحبت میکند به دقت به حرفهای او گوش فرا دهید زیرا عدم توجه شما به گفتههای او عدم علاقة شما را نشان میدهد.
۱۰٫ هیچوقت از کارهایی که همسرتان برای جلب محبت شما انجام میدهد انتقاد نکنید برای مثال وقتی او به شما محبت میکند، آن را بیش از اندازه لوس ندانید او به شیوة خودابراز محبت میکند.
۱۱٫ او را به شیوه خودتان دوست نداشته باشید بلکه
به وجود او نیز اهمیت بدهید. به عنوان مثال اگر در سالگرد ازدواجتان، هدیهای به
او میدهید سعی کنید از قبل در مورد هدیه مورد علاقهاش اطلاعاتی به دست آورید.
۱۲٫ از
همسر خود انتظار نداشته باشید که با تمامی طرحها و ایدهها و افکار شما موافق
باشد و آنها را تحسین کند. واقع بین باشید و به او اجازه دهید که نظرش را هر چند
که برخلاف میل شما باشد، بیان نماید.
۱۳٫ اصرار زیادی برای جلب محبت همسرتان نداشته باشید و این نکته را زمانی که وی عصبانی است بیشتر مراعات کنید. در بسیاری اوقات حالت روحی او برای ابراز محبت به شما مناسب نیست و اصرار زیاد شما منجر به مخالفت شدید او میشود.
۱۴٫ برای همسر خود نقش یک زن حساس و شکننده را بازی نکنید. زیرا این حالت شما باعث میشود که همسرتان فکر کند شما ضعیف و بی طاقتید و اگر چیزی بگوید باعث رنجشتان میشود. بنابراین سعی میکند که ارتباط کلامی کمتری داشته باشد و همین امر باعث ناراحتی شما میگردد.
۱۵٫ سعی کنید که در ارتباط با همسرتان همواره هویت خود را به عنوان یک زن و همسر حفظ کنید. زنی که توجه به روابطش به قیمت از دست دادن هویتش تمام شود به خود و روابطش صدمه میزند. زیرا این مسئله باعث میشود که وی خود را بخشندهتر و دوست داشتنیتر از شوهرش ببیند و فکر کند که همسرش بینهایت خودخواه و ناسپاس است.
مردها
با زنی به عنوان همسر در ارتباط دایمی باقی خواهند ماند که هویت مستقل و قوی خود
را حفظ کند.
۱۶٫ اگر
احساس میکنید که در روابط خود با همسرتان از عزت نفس پایینی برخوردارید و میل
دارید که او را وادارید تا در این زمینه به شما کمک کند که از احساس خوبی برخوردار
شوید اشتباه میکنید. این مسئله مشکل شماست شخصاً روی آن کار کنید و در صورت لزوم
از یک روانشناس کمک بخواهید.
۱۷٫ زمانی که همسرتان از فشار عصبی رنج میبرد سعی نکنید از لحاظ احساسی به او نزدیک شوید. زیرا اگر برای صمیمیت و نزدیک شدن به او فشار آورید فقط او را عصبانیتر کرده و از خود دور میکنید. زمانی که استرس او کم شود به حالت عادی خودش بر میگردد.
۱۸٫ در زندگی زناشویی خویش سعی کنید خود را مسئول خوشبختی خود بدانید. زنی که مسؤولیت خوشبختی زندگی مشترک را فقط بر عهده شوهرش میگذارد یک همسر آزرده و افسرده به بار میآورد.
۱۹٫ او را به دوست نداشتن و گریزان بودن از همسر و زندگی متهم نکنید. زیرا وی اعتقاد دارد که شریک زندگیاش را دوست دارد و از او گریزان نیست ولی به نظرش او را متهم به چیزی میکنید که در موردش صدق نمیکند و این مسئله موجب کدورت در روابط میشود.
۲۰٫ وقتی شما درمییابید که در ایجاد مشکلات زندگی خود سهم داشتهاید و آن را به همسرتان بگویید عشق و محبت بار دیگر در زندگیتان شکوفا میشود. زیرا بعد از آن همسرتان نیز سهم خود را میپذیرد و با کمک شما درصدد رفع مشکل بر میآید.
احساسات شوهر خود را اندازه گیری کنید و ببینید که او چقدر به شما عشق می ورزد و چقدر شما را دوست دارد و نتایج مطالعات جدید نشان می دهد مردان نمی توانند احساسات زنان را از چشمهایشان بخوانند. این بررسی ها حاکی است توانایی مردان در خواندن احساسات همجنسان خود از چشم هایشان دو برابر توانایی آنها در خواندن احساسات زنان است.
بخش هایی از مغز مردان که به احساسات مرتبط است، فعالیت کافی را در زمان مشاهده چشم های زنان ندارد. این در حالی است که همین مناطق با مشاهده چشم های مردان دیگر به شدت فعال می شود.
چند مطالعه انجام شده بر روی مردان حاکی از آن است که این جنس، در خواندن ذهن مشکل دارد و نمی تواند به خوبی فکر و احساسات زنان را حدس بزند.
برای مشاهده اینکه آیا مردان واقعا در خواندن احساسات زنان مشکل دارند یا خیر، “بوریس شفر” پژوهشگر بیمارستان دانشگاه LWL در بوخوم آلمان و همکارانش، ۲۲ مرد بین ۲۱ تا ۵۲ ساله را تحت اسکن های مغزی عملکردی قرار دادند. این اسکنها از جریان خون برای اندازه گیری فعالیت مغزی استفاده می کند.
آنها سپس از مردان خواستند تا به تصویر ۳۶ جفت چشم که نیمی از آنها به زنان و نیم دیگر به مردان تعلق داشت نگاه کنند و احساس آن افراد را حدس بزنند.
این مردان از دو کلمه “بی اعتماد” و “وحشت زده” برای توصیف احساسات چشمی استفاده کردند. تصاویر این چشم ها احساسات منفی، مثبت و خنثی را به ذهن متبادر می کرد.
مردان مدت زمان طولانی به تصاویر نگاه کردند و در حدس زدن صحیح احساسات از چشم زنان مشکلات بیشتری داشند. علاوه بر این مغز آنها فعالیت های مختلفی را وقتی که به چشم زنان و چشم مردان نگاه می کردند، از خود نشان داد.
پژوهشگران دریافتند، آمیگدال مغز مردان – ناحیه ای از مغز که با احساسات، ترس و همدلی مرتبط است – در واکنش به چشم مردان به شدت فعال می شود. علاوه بر این، مناطق دیگر مغزی مرتبط با احساسات، وقتی که مرد به چشمان یک زن نگاه می کرد، به این شدت فعال نمی شدند.
این یافته ها حاکی است مردان در خواندن احساسات زنان بسیار ضعیف هستند. این نظریه ذهن یکی از بنیادهای همدلی است، از این رو این نقص می تواند موجب شود مردان احساس همدلی کمتری نسبت به زنان در مقایسه با همجنسان خود داشته باشند.
در حالی که مردان از نظر فرهنگی کمتر به نشانه های عاطفی زنان توجه می کنند احتمالا این واکنش آنها می تواند به گذشته تکاملی انسان مرتبط باشد. چرا که در گذشته مردان بیشتر به شکار و جنگ می پرداختند و احتمالا برای آنها پیش بینی قصد و عملکرد رقبای مرد بسیار مهم بوده است.
همسرم در حضور جمع داد و بیداد راه می اندازد و سرم فریاد می کشد چه رفتاری باید داشته باشم که این کارش را تکرار نکند؟
محمد حسن اشرف – روانشناس :
با عرض سلام حضور شما مخاطب محترم. از این که چنین اتفاقی در زندگی شما رخ می دهد متاسفم و به شما حق می دهم ناراحت شوید یا در رنج باشید. رفتار همسر شما به هر نیتی که باشد، اشتباه است. حتی اگر شما رفتار اشتباهی هم مرتکب شوید باز هم چنین برخوردی درست نیست. پس فرقی نمی کند که علت وقوع این رفتار در او، به دلیل کدام رفتار و گفتار شماست. به هر حال این که پیش از داد زدن همسرتان شما چه رفتار یا گفتاری دارید، راه حل های متفاوتی را برای رفع این مشکل مطرح می سازد. با توجه به دو حالت ممکن:
۱ – بروز اشتباه اولیه از جانب شما و واکنش همسرتان
۲ – بی تقصیر بودن شما و بی دلیل بودن دادهای همسرتان دو دسته راهکار برای شما ارائه می شود:
حالت اول : بروز اشتباه از جانب شما و عکس العمل همسرتان
- سعی کنید همسرتان را تحریک نکنید
حساسیت ها و خط قرمزهای همسرتان را بشناسید و تلاش کنید تا حد ممکن به سمت این حساسیت ها نروید. حساسیت نسبت به مسائل مالی، حساسیت نسبت به مادر خود و…
- تلاش کنید دنیا را از چشم همسرتان ببینید
او در جمع های خانوادگی تحت چه فشارهایی قرار می گیرد؟ آیا از نظر مالی، تحصیلی یا وضع ظاهری، خود را همسطح دیگران می داند؟ آیا از شخص خاصی کدورت و کینه به دل ندارد؟ در صورتی که بتوانید به این گونه سوالات درباره همسرتان پاسخ دهید می توانید ضمن درک وی، رفتارهایش را پیش بینی و کم کم مدیریت کنید.
- پیش از ورود به مهمانی با هم هماهنگ شوید
در بسیاری از مواقع زوجین در حال ورود به یک مهمانی هستند در صورتی که یکی گمان می کند وارد قفس شیرها می شود و دیگری گمان می کند وارد باغ و بستان شده است. در صورتی که همسرتان در جمع های خاصی آسیب پذیر است، بیشتر مراعات وی را بکنید. در شوخی ها و شادمانی ها گوشه چشمی هم به وی داشته باشید.
- بررسی کنید آیا نظم خاصی در موقعیت هایی که همسرتان داد زده است وجود دارد؟
آیا شما عادت گفتاری یا رفتاری خاصی ندارید که در این موقعیت ها تکرار شده است؟ در صورت وجود چنین نظمی، از این موقعیت ها دوری یا رفتار خود در موقعیت ها را بازبینی کنید.
حالت دوم: بی تقصیر بودن شما و بی دلیل بودن دادهای همسرتان
از آن جا که داد زدن، گونه ای از پرخاشگری کلامی است و در بیشتر انواع پرخاشگری، فرد پرخاشگر احساس تهدید کرده است، سعی کنید به همسرتان امنیت بدهید تا با شما صحبت کند و احساس تهدید و ناامنی خود را به شما منتقل کند. ممکن است وی در ابتدا مقاومت کند یا چیزی بروز ندهد اما به مرور موفق خواهید شد.
- توجه به همسرتان را در جمع ها کم نکنید
به او نگاه محبت آمیز داشته باشید حتی می توانید با گرفتن دست هایش در دست هایتان آرامش را به او برگردانید و گاهی پیشنهاد نوشیدن چای، شربت و… نیز می تواند همسرتان را نرم تر و انعطاف پذیرتر کند.
- گفت وگوی منظم و روزانه داشته باشید
همسرتان را تشویق کنید تا بیشتر با هم حرف بزنید.
امیدوارم با شناخت دلیل پرخاشگری و دادزدن های همسرتان و به کار بستن این توصیه ها بتوانید رفتار او را مدیریت کنید.
اگر می خواهید رابطه ی شما با همسرتان تکراری نشود ، اوج بگیرد و از با هم بودن لذت ببرید ، با ما همراه باشید.
کانون خانواده با پیوند مشترک زن و مرد شکل می گیرد و به این ترتیب زمینه ای برای تولد نسل های تازه، فراهم می شود. نسلی که حاصل پرورش و تربیت زوجی هستند که اگر روابط خوب و مساعدی با یکدیگر داشته باشند، می توانند به برقراری رابطه ای مناسب با فرزندان موفق شوند.
موضوع حقوق متقابل زن و شوهر و وظایف این دو نسبت به یکدیگر، موضوعی مهم است. هرچند این موضوع دامنه وسیعی دارد اما در این نوشتار به اختصار به برخی از موارد اشاره می کنیم.
وظایف مشترک میان زن و شوهر: نکته بسیار مهم در روابط هر فرد این است که بتواند از محبت زبانی بهره ببرد.
چرا که اثرگذاری این نوع از محبت بسیار زیاد است. برای یک زن و وشوهر لازم است که یکدیگر را با عناوین محبت آمیز و محترمانه خطاب کنند و ممکن است عده ای از زوجین اینطور بیان کنند که محبت آنها در دلشان است و نمی توانند به ابراز محبت زبانی بپردازند. لازم است به این دسته از زوجین بگوئیم که اثر محبت زبانی بیش از آن چیزی است که در اعماق وجود هر کسی قرار دارد و اعجازی عجیب در بروز محبت زبانی وجود دارد که با هیچ عنصری قابل قیاس نیست.
تقید به سلام و خداحافظی کردن: نکته ساده و پیش پا افتاده ای که در میان زن و مرد باید به درستی رعایت شود این است که در سلام و خداحافظی کردن از یکدیگر دقت داشته باشند. یعنی اولا در سلام کردن از یکدیگر سبقت بگیرند و این رفتار مطابق سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) می باشد. دوما دقت داشته باشند که در هنگام فاصله گرفتن شان از یکدیگر، مقید به خداحافظی باشند.
حفظ آراستگی: اما مسئله دیگری که می توان آنرا از وظایف مشترک میان زن و شوهر معرفی کرد موضوع آراستگی و نظافت است. زن و مردی که با یکدیگر پیوند زوجیت دارند باید به این نکته توجه کنند و تلاش کنند که همواره آراسته و مرتب باشند. به خاطر داشته باشید که دین مبین اسلام به خوش بو معطر بودن زن و مرد در نزد یکدیگر، سفارش اکید کرده است. اینکه آراستگی زن و شوهر همواره در بین آنها رعایت شود، موضوعی ممدوح و پسندیده است.
اخلاق مداری: همانطور که می دانید بحث اخلاق در ارکان دینی ما از جایگاه رفیعی برخوردار است. در جای جای متون دینی و کتاب آسمانی ما قرآن، به موضوعات و پندهای اخلاقی اشاره شده و خوش خلقی از ملاک های بسیار مهم برای اهل بهشت معرفی شده است.آنچه مسلم است اینکه رعایت خلق نیکو در ارتباط میان زوجین، موضوعی بسیار مهم است.
هیچ یک از همسران نباید در زندگی با بداخلاقی و ترش رویی، اوقات زندگی را به کام طرف مقابل، تلخ کنند.
متاسفانه بد زبانی در میان برخی از زوجین رواج دارد و نسبت به یکدیگر از کلمات ناروا استفاده می کنند که این امر تاثیر بسیار بد و زیانباری بر زندگی مشترک دارد.
در این میان ممکن است نسبت به یکدیگر توهین کنند و به این ترتیب، عشق و محبت را در نظام خانواده کمرنگ کنند. باید به زوجین اینطور گفت که حتی از بیان سخنان دلسرد کننده به یکدیگر پرهیز کنند و سعی داشته باشند تا گفتگوهای خانوادگی آنها، از گرمی و صمیمیت برخوردار باشد.
به
یادداشته باشید که توانایی هر فردی با توان مادی و جسمی او سنجیده نمی شود. قدرت
روحی و معنوی افراد با یکدیگر متفاوت است و از توان مادی مهمتر است. برخی از افراد
واقعا توان انجام برخی از کارها را ندارند و طرف مقابل آنها باید به این نکته دقت
داشته باشد و خواسته هایش را در حد توان طرف خود، هماهنگ سازد
بهانه
جویی را کنار بگذارید!: برخی از زوجین دائما نسبت به هر چیزی بهانه می
گیرند. مثلا یک مرد بهانه جو با بهانه گیریهایش، زندگی را به کام همسر و فرزندانش
تلخ می کند و زن بهانه گیر هم همین کار را با شوهر و فرزندان خویش انجام می دهد.
اما آنچه مشخص است اینکه اگر هر دوی زن و شوهر بخواهند به بهانه گیری بپردازند، زندگی
مشترک آنها تداوم نمی یابد.
هر یک از زن و مرد در زندگی مشترک باید به این نکته توجه داشته باشند که اگر هر کسی بخواهد به دنبال عیوب دیگران باشد، فهرستی طولانی از این موضوع پدید می آید و بنابراین نباید نسبت به هر چیزی بهانه گیری کرد ولازم است از کنار برخی از مسائل عبور کرد تا شیرینی زندگی برای زوجین احساس شود.
حذف
خواستههای بی جا: در موارد بسیاری مشاهده می شود که زن و شوهر، انتظارات و خواسته
های بی جایی از یکدیگر دارند. این در حالی است که احتمال دارد هر یک از طرفین
نتواند خواسته طرف مقابل را اجابت کند.
به یادداشته باشید که توانایی هر فردی با توان مادی و جسمی
او سنجیده نمی شود. قدرت روحی و معنوی افراد با یکدیگر متفاوت است و از توان مادی
مهمتر است. برخی از افراد واقعا توان انجام برخی از کارها را ندارند و طرف مقابل
آنها باید به این نکته دقت داشته باشد و خواسته هایش را در حد توان طرف خود،
هماهنگ سازد.
این که گفته اند :" خواستن توانستن است"، سخن
درستی است و "داشتن(زور و پول)، توانستن نیست".
باور، سلیقه، فرهنگ، عادت، هنر و تجربه، از جمله عناصر معنوی هستند که در شکل گیری توانمندی هر کس موثر می باشند.
لحظه ای که شوهر در خانه را باز می کند، انتظار دارد همسرش را چگونه ببیند؟ با موهای آشفته و درهم یا به گونه ای دیگر؟
لحظه ای که شوهر در خانه را باز می کند، انتظار دارد همسرش آراسته و زیبا و با رویی گشاده و خوشحال، در حالی که خانه مرتب و منظم است و بوی غذای دلخواهِ جا افتادهِ ایرانی ، به مشام می رسد، به استقبالش برود، اما، خانه را شلوغ و به هم ریخته و همسرش را با موهای آشفته و لباس خواب که از صبح عوض نکرده و بداخلاق مشاهده می کند، او هم ناخود آگاه اخمهایش در هم رفته و به سراغ تلویزیون می رود.
یک زن خانه دار و معمولی، هر روز صبح ، یعنی به محض این که شوهر و فرزندانش از منزل بیرون می روند، نگاهی به خانه می اندازد، در خانه، هر گوشه ای فریاد می زند: "تمیزم کن"
خانم از خودش می پرسد که: اول باید چکار کنم؟ ظرف ها را بشورم؟ تختخواب ها را مرتب کنم؟ شام درست کنم؟ لباسهای چرک را در ماشین لباسشویی بریزم؟ یا اینکه به خرید میوه و سبزی بروم و یا برای انجام کارهایی از خانه خارج بشوم؟
در بحبوحه این همه کار، ناگهان زنگ تلفن به صدا در میاید، یکی از دوستانش است که با شوهرش اختلاف دارد، با یک ساعت گوش دادن به غم و غصه او ، گرفتاری ها و کارهای خودش فراموش می شود، و وقتی به یاد آنها می افتد که نیمی از روز سپری شده ! خانم خانه دار با خودش می اندیشد این همه کار، حالا چه کنم؟ و چون احساس کسلی و بی حوصلگی می کند، یک فنجان چای برای خودش ریخته و تلویزیون را روشن می کند و به تماشای تکرار سریال های شب قبل و شاید هم سالهای قبل می پردازد. وقتی بچه ها به منزل میایند ، سر آنها فریاد می کشد چرا که از دست خودش عصبانی است.
ساعت ۵ بعد از ظهر با بداخلاقی به آشپزخانه شلوغ و به هم ریخته می رود، ابتدا به فریزر روی می آورد و انتظار دارد که غذای او به طور معجزه آسایی آماده باشد، سپس در قفسه های آشپزخانه به جستجوی ماهی تُن و غذاهای آماده می گردد، در حالیکه می داند هر کدام از این غذاها، آه و ناله همسرش را به آسمان بلند می کند.
لحظه ای که شوهرش در خانه را باز می کند، انتظار دارد همسرش آراسته و زیبا و با رویی گشاده و خوشحال، در حالی که خانه مرتب و منظم است و بوی غذای دلخواهِ جا افتادهِ ایرانی ، به مشام می رسد، به استقبالش برود، اما خانه را شلوغ و به هم ریخته و همسرش را با موهای آشفته و لباس خواب که از صبح عوض نکرده و بداخلاق مشاهده می کند، او هم ناخود آگاه اخمهایش در هم رفته و به سراغ تلویزیون می رود.
بعد از صرف شام ، خانم با عجله ظرف ها را جمع می کند و در حین صحبت کردن با تلفن به نظافت منزل می پردازد و هر وقت هم که شوهرش به سوی او میاید، سر خود را به کاری گرم می کند.شوهر او هم در درون احساس تنهایی و سر در گمی می کند و روز بعد با خود می گوید: چرا باید زود به خانه بروم در حالی که آنجا هیچکس منتظر من نیست؟! پس وقت خود را با کار اضافه و سپس با دوستانش می گذراند.
اگر این قصه هر روز ادامه داشته باشد ، خودتان حدس بزنید چه اتفاقی می افتد؟
حالا راهی به شما نشان می دهیم که علاوه بر اینکه به تمام کارهای خود می رسید، زمانی هم برای درست کردن ناخن ها و یا حتی چرت زدن داشته باشید!
بسیار ساده است. ابتدا لیست تمام کارهایی را که می خواهید فردا انجام دهید ، از شب قبل آماده کنید و سپس آنها را به ترتیبِ اولویت شماره گذاری نمایید و فردا صبح کارهایتان را با شماره یک شروع کنید ، و آنقدر ادامه دهید تا کامل شود، سپس کار شماره ۲ را شروع کنید و تا وقتی آن را کامل نکرده اید به سراغ کار دیگری نروید، بعد از آن کار شماره ۳ را انجام دهید، به همین ترتیب ادامه داده تا به همه کارهایتان برسید.
اگر نتوانستید تمام کارهای لیست را انجام دهید مهم نیست ، زیرا حداقل شما مهم ترین کارها را انجام داده اید. راز موفقیت در انجام پی در پی این روش است.
اگر نوشتن لیست کارهایتان را به صبح فردا موکول کنید ، دچار وحشت شده و ممکن است تمام روز وقت شما را بگیرد.حتما آن را شب قبل انجام دهید. کارهای خسته کننده و آنهایی را که دوست ندارید، در اولویت قرار داده و آنها را برای ساعت ۵ بعد از ظهر نگذارید،صبح انجام دهید چون سرحال هستید.
در
ساعات اولیه روز که مهمترین کارها را انجام می دهید، آنها را از ایست حذف کنید، با
این کار یک احساس کامیابی از عملکردتان به شما دست می دهد که دلگرم می شوید، بقیه
کارها را هم با سرعت بیشتری انجام دهید .
روز
قبل در مورد شام فردا شب تصمیم بگیرید، بسیاری از زنان کامل، شامشان ساعت ۱۱ صبح
آماده است.اگر همسرتان کاری از شما خواست ، آن را در بالای لیست قرار داده و با
بهتر انجام دادنش خوشحالش کنید.
بعضی وقتها ممکن است کاری به تعویق بیفتد و یا شاید در انجام کاری دیگر موفق نشدید، این نقطه ضعف را پنهان نکنید و باشجاعت، آن را در راس کارهای فردا قرار دهید.
اگر تغییری در برنامه تان رخ داد، نترسید و با آغوشی باز به استقبالش بروید و بدانید که زندگی دائم در حال تغییر کردن است و به آن به چشم تنوع نگاه کنید.
نکته مهم این که: خودتان را در لیست وارد کنید. هر روز یک زمانی را در لیست برای شخص خودتان در نظر بگیرید، زمانی برای استراحت، ورزش، درست کردن ناخنها، کتاب خواندن و غیره. این کارها را حتما در لیست وارد کنید و گرنه هیچوقت به آن نمی رسید.
با انجام این روش، در ساعت ۵ بعد از ظهر می توانید دوش گرفته، لباس مناسب بپوشید ، آرایش کنید و با آرامش منتظر ورود همسرتان شوید و شب بسیار آرام ، رویایی را داشته باشید، مثل زمان نامزدی.
بسیاری از آنها که اکنون روزشان به بگو مگو یا رفت و آمد در راهروهای دادگاههای خانواده میگذرد، روزگاری از عشق و علاقه به یکدیگر میگفتند و کلی آرزو پشت این جمله در سر میپروراندند. به نظر شما چه شد که کارشان به اینجا رسید؟ در صحبتهای بسیاری از آنها اگر دقت کنید، چند رفتار بد را خواهید دید، شما بخوانید و آنها را ترک کنید تا زندگی شما به این سمت و سو نرود.
حواس پرتی و گیج بودن را دور بریزید
بیش از اندازه فعال بودن و تمرکز نداشتن، در مکالمه، کارها یا در زندگی، رفته رفته صمیمیت و علاقه بین شما را از بین میبرد و اگر جزو عاداتتان شود و نخواهید این عادت بد را ترک کنید، به شما اطمینان میدهیم بزودی همسرتان آن عشق و علاقه قبلی را به شما نخواهد داشت.
اگر جزو این دسته افرادید، دست بجنبانید و برای استحکام رابطهتان هم که شده از حواسپرتی و گیجی فاصله بگیرید.
هرگز از چیزهایی که ندارید، بیش از حد شکایت نکنید
مردم دو دستهاند: دسته اول همیشه شکایت میکنند (حتی از چیزهای نسبتا خوبی که دارند) و دسته دوم کسانی هستند که از کوچکترین و جزئیترین چیزها نیز استفاده میکنند تا خوشحالتر و خوشبختتر باشند. شما باید سعی کنید جزء دسته دوم باشید. مسلما کسی که نگرشاش به زندگی اینگونه باشد، میتواند همیشه همسرش را شیفته خود نگاه دارد.
دست از سرزنش بردارید
بسیاری از خانمها معروفند به جیغ جیغو! اما چه زن، چه مرد، با صدای بلند گله و شکایت کردن فقط برای مدت کوتاهی مفید است و در صورت تکرار یا تدوام، باعث نارضایتی و عصبانیت همسرتان میشود. ممکن است همسرتان در برابر رفتارتان حرفی نزد، اما این سرزنشها بالاخره کار خودش را خواهد کرد.
از عیب جویی، انتقاد و مسخره کردن دوری کنید
این تکنیکها، فردی که به او عشق ورزیدید را تحقیرمی کند. به جای آن، با او محترمانه برخورد کنید، و اجازه دهید با شما مثل یک فرشته برخورد کند، و مسئولیتهایی که هر دوی شما موظف به انجام آن هستید را برای داشتن زندگی شاد با هم تقسیم کنید.
عادات بد خود را کنار بگذارید
اگر عادات بدی در زندگی مشترک دارید، آنها را با انجام کارهای بهتر و پرفایده تر جایگزین کنید. ورزش و کار خانه را جایگزین عادات بد خود بکنید، تشخیص عادات بد همسر خود و عهد بستن دو نفره برای یک شروع مثبت و به کارگیری عادات مثبت به جای عادات منفی می تواند به جزیی از روال زندگی مشترک تان تبدیل بشود.
مغرور نباشید
تکبر و غرور یکی از بدترین رفتارهایی است که در زندگی مشترک به چشم می خورد. تنها نیازهای خود را نبینید. نیازهای همسرتان را نیز درک کرده و تا حد امکان آن ها را برآورده کنید. اغلب جدایی ها، ابتدا با غرور و خودشیفتگی آغاز می شود. در دادن عشق و محبت بخشنده باشید و آن را از طرف مقابل دریغ نورزید. شما باید مانند یک روح در دو بدن باشید و برای پیشرفت و تکامل روحی همسرتان نیز تلاش کنید. آیا به راستی می توان با کبر و غرور به یک زندگی شاد و آرام دست یافت؟!
قلدری نکنید
این کار هم زشت است هم ناکارآمد؛ زیرا صرفنظر از اینکه موقتاً به خواسته خود برسید یا نه، به همسر شما میفهماند که او در نظر شما هیچ ارزشی ندارد و شما هم جای حرف زدن از عشق و علاقه را با روی آوردن به قلدری عوض کردهاید.
تدافعی برخورد نکنید
یکی از ضربه زنندهترین عادتهایی است که سرانجام قلب همسرتان را سیاه خواهد کرد! تدافعی برخورد کردن، صحبتها و بحثهای سازندهتان را سرد میکند. اگر این گونه رفتار کنید، همسرتان دیگر حق صحبت کردن در مورد موضوع مورد بحث را ندارد و با کوتاه آمدنهای پیاپی، نهایتاً دلگیری و دلسردی را به گفتوگو و صحبت با شما و شنیدن حرفهایتان ترجیح خواهد داد.
یکجانبه تصمیم گیری نکنید
گاهی اوقات، شما میخواهید رنگ حمامتان را به سلیقه خودتان انتخاب کنید. این مانعی ندارد اما اگر بخواهید در مورد پول، زمان، بچهها و زندگیتان به تنهایی تصمیم گیری کنید، به این معنی است که همسرتان را نادیده گرفتهاید و یکطرفه و از جانب او هم تصمیم گیری کردهاید. در مسائلی که به او و دیگران هم مربوط است، یکطرفه تصمیمگیری نکنید، یا اگر دربارهاش حرف زدید، طوری رفتار نکنید که انگار تصمیم از پیش مشخص شده و فقط تاییدیه میخواهید!
از وابستگی به همسر خود و کنترل او بپرهیزید
گاهی ما خود را بیش از حد گرفتار و یا نگران مشکل دیگران میکنیم و در مورد آنها دچار وسواس میشویم. درگیر شدن بیش از حد با مسائل دیگران میتواند ما و اطرافیانمان را آشفته کند. اگر تمام نیروی خود را صرف مردم و حل مشکلات آنها کنید، برای حل مشکلات خود وقتی نخواهید داشت. اما وابستگی انواع مختلفی دارد. وابستگی شما به همسرتان باعث میشود تا بخواهید زندگی را تحت تسلط خود درآورید. و به این ترتیب زندگی را از روال طبیعی خارج میکنید. وقتی میخواهید بر همسرتان مسلط شوید، در واقع خود را تحت سلطه او در میآورید و با این کار افکار و احساسات و آزادی عمل خود را فدای رفتارتان میکنید و ارادهتان را هم از دست میدهید. به این ترتیب خودتان بیشتر تحت تسلط در میآیید. هر چه بیشتر همسرتان را کنترل کنید، او بیشتر اصرار میکند کاری را که دوست دارد انجام دهد. طبیعی است که او در برابر تلاشهای شما برای تغییر و تحت کنترل در آوردن ایستادگی کند. مشکل افراد وابسته این است که خود را دست کم میگیرند و به خود توجهی ندارند. آنها نسبت به خود احساس خوبی نداشته و خود را دوست ندارند؛ به همین علت به خود فرصت نمیدهند که به خود و اهدافشان برسند، زیرا فکر میکنند استحقاق آنها را ندارند.
به تفاوتهای یکدیگر احترام بگذارید
تفاوتهای افراد باعث جذب آنان به یکدیگر میشود. با افزایش درک و آگاهی میتوان به تفاوتها احترام گذاشت. وقتی که زوجها تفاوتهای یکدیگر را بپذیرند و سعی در تغییر یکدیگر نداشته باشند، شباهتها و همانندیهای بسیاری را نیز در یکدیگر پیدا میکنند. گرچه هر کدام از ما منحصر به فرد هستیم، ولی در بیشتر جنبهها به هم شباهت داریم. شریک زندگی شما ترکیبی از تفاوتها و تشابهات مکمل است. زن و شوهرهایی که واقعا به هم عشق میورزند، مفهوم این ترکیب را بسیار خوب میدانند. بسیاری از زن و شوهرها دوست دارند همسرشان را تغییر دهند و خصوصیات و رفتار او را همانند ایدهآل خود بسازند. انسان با تغییر اساسی رفتار و باورهایش صرفا برای ایجاد یک رابطه خوب با طرف مقابلش به تعادل نمیرسد و بالاخره این عدم تعادل در مواردی خود را نشان میدهد و در زندگی زناشویی تاثیر خود را خواهد گذاشت.
در مواقع سختی، آرامش خود را حفظ کنید
همه ما باید یاد بگیریم در مواقع سختی و مواجه با مشکلات چگونه آرامش خود را حفظ کنیم. برای این کار باید نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و روی آن ها کار کنیم. شاید برای غلبه بر این مشکل نیاز باشد مدت زیادی وقت صرف کنیم و حتی از متخصصان در این امر کمک بگیریم. به هر حال باید هر کاری از دست تان بر می آید انجام دهید تا نقاط ضعف خود را از بین برده و بتوانیم راحت تر با مسایل و مشکلات روبه رو شویم.
در سال های اخیر که شکل زندگی تغییر کرده و دختران، تحصیل کرده و برخی دارای شغل شدند، همسو شدن با تمام خواستههای خانواده خودشان نیز برای آنها مشکل شده چه برسد به بجا آوردن خواستههای خانواده همسر در نتیجه ارتباط برقرار کردن با خانواده همسر کار چندان آسانی نیست. اما نگران نباشید کار نشد ندارد میخواهیم به شما یاد دهیم چطور بهترین عروس دنیا شوید.
اولین قدم برای برقراری یک ارتباط خوب
اگر میخواهید ارتباطی خوب داشته باشید باید از شناخت خودتان شروع کنید و این در دستترین منبع قابل تغییر است. شناخت ما از خود میتواند نقاط ضعف و قدرتمان را نشان دهد تا درصدد برطرف کردن این نقاط ضعف باشیم. خیلی از مراجعان مبتلا به تکرار اشتباهات خودشان هستند و حتی تمام تلاششان را میکنند تا اطرافیان را تغییر دهند. مثلا دخترخانمی که بسیار حساس و زودرنج است از کوچکترین مسئله از طرف خانواده همسر ناراحت شده و باعث ناراحتی و تشنج در خانواده میشود. اگر دقت کنیم میبینیم که این دخترخانم در خانواده خود نیز این مشکل را داشته و به فکر حل آن برنیامده است یا مثلا پسری که وقتشناس نیست و در خانواده خود کسی اهمیت این موضوع را به او نیاموخته و چه بسا موقعیتها و شرایط خوبی را نیز از دست داده است، بعد از ازدواج نیز بابت این قضیه مشکلات زیادی را با همسر خود پیدا میکند.
پدر و مادر همسر مثل والدین خودمان هستند؟
ما با این گفته که پدر و مادر همسرمان را مثل پدر و مادر خودمان بدانیم موافق نیستیم. اگر پدر و مادر همسرمان را فقط پدر و مادرعزیز همسر عزیزمان بدانیم مسئله خیلی راحتترمیشود. این موضوع را از همان اول در خودمان حل کنیم که همان احساس و احترامی که من نسبت به پدر و مادر خودم دارم همسرم نیز نسبت به پدر و مادر خودش دارد و هیچوقت به دنبال تغییر این احساس نباشیم چرا که جز آسیب زدن به همسرمان، فایده دیگری ندارد. اگر این مسئله را بپذیریم و در ارتباطات با مسائل پیش آمده لحاظ کنیم خیلی از مشکلات اصلا به وجود نمیآید. مسئله بعدی نیز حفظ استقلال و تمامیت خانواده نوپای خودمان است. خیلی از مشکلاتی که بین فرد و خانواده همسرش پیش میآید به دلیل رعایت نکردن این حریم است.
رفت و آمدها را چطور کنترل کنیم؟
این موضوع به توافق شما با همسرتان بستگی دارد، مثلا اگر هر دوی شما افراد برونگرا یا درونگرایی هستید به راحتی میتوانید در مورد تعداد و زمان رفتوآمدها به تفاهم برسید.مشکل زمانی است که یکی از زوجها درونگرا و دیگری برونگراست که در این مورد هم با شناخت شخصیت و علایق طرف مقابل به جای قضاوت و تحمیل نظرمان میتوانیم به نظر مشترکی دست پیدا کنیم. پس در این مورد خود دو نفر تصمیم میگیرند.
چگونه با دخالت خانواده همسر مقابله کنیم؟
اول خونسردی خود را حفظ کنید. آدم عصبانی نه تنها خوب به مسئله پیش آمده فکر نمیکند بلکه باعث میشود اطرافیان نیز در مورد گفتههای او شک کنند. بعد به آنها بگویید در مورد گفته یا پیشنهاد آنها فکر خواهید کرد، اگر موضوع اینجا تمام نشد و آنها در این خصوص پافشاری کردند به آنها یادآوری کنید که شما و همسرتان در زمان مناسب با هم همفکری کرده و تصمیم خواهید گرفت. در مواردی که آنها به حریم شما احترام نگذاشته و خواهان تاثیرگذاری بیشتری در زندگی و تصمیمات شما هستند باید صریحا این موضوع را به آنها یادآوری کنید که این موضوع را در زمان مناسب و با همسرتان بررسی خواهید کرد.
برچسبهایی به نام مادرشوهر و عروس
اینکه ما با چه نگرشی وارد زندگی جدید میشویم بسیار مهم است. مثلا اگر به عنوان یک دختر خانم در خانوادهای بزرگ شدهاید که مادربزرگ و پدربزرگ همه تصمیمات مهم را میگرفتند و این باعث عصبانیت و نارضایتی و غصه خوردن مادرمان از دست پدرشوهر و مادرشوهرش بوده، در این حالت احتمالا ذهنیت خوبی نسبت به خانواده شوهر نخواهید داشت؛ از طرف دیگراغلب ما در مورد مادرشوهر یا عروس افکار منفیای داریم که باعث جهتگیری منفی و رفتار منفی در ما میشود.
مثلا در نظر بگیرید اگر مادر ما از ما کاری را بخواهد که در توان ما نیست و برایمان سخت است کم پیش میآید که از دست او ناراحت شویم و تلاشمان را میکنیم تا آن کار را انجام دهیم و اگر هم نتوانستیم موضوع خیلی کش پیدا نمیکند.حالا در نظر بگیرید اگر مادرشوهر از عروس تقاضایی داشته باشد که حتی دشواری کمتری نسبت به تقاضای مادرمان دارد، چه فکری خواهیم کرد؟ چه واکنشی نشان میدهیم؟ اگر نپذیریم چه مسائلی پیش خواهد آمد؟ پیامدهای این نپذیرفتن حتی سالهای سال گریبانگیر ما خواهد بود.
اگر از خانواده همسرتان دلخورید...
این مسئله اجتنابناپذیر است پس برای آن آماده باشید. شما با خانوادهای که تاکنون تعاملی به این شکل نداشتید وارد ارتباط شدهاید و حتما اختلاف نظر و سوءتفاهم پیش خواهد آمد. منتها بهترین روش برای حل مسئله ارزیابی درست مسئله و اتخاذ بهترین و مناسبترین تصمیم و در نهایت عملی کردن تصمیممتان است. اول مسئلهای که باعث ناراحتی شما شده است را بررسی کنید؛ مشکل اصلی چیست؟
اگر مادر یا خواهر یا نزدیکان خودتان این ناراحتی را به وجود میآوردند چه فکری درباره آنها میکردید، بعد سعی کنید خودتان را جای آنها بگذارید و اتفاق پیش آمده را از نظر آنها ببینید، وقتی به اینجا رسیدید متوجه میشوید که بهتر و منطقیتر دارید موضوع را بررسی میکنید، حالا بعد از تشخیص مشکل آن را ارزیابی کنید؛ موضوع چقدر برایتان مهم است آیا نادیده گرفتن آن بهتر است یا صحبت کردن درباره آن؟ بعد که تصمیم گرفتید آن را خودتان عملی کنید. در اینجا بهتر است بگویم خودتان مشکلات را حل کنید و آنها را به همسرتان موکول نکنید.حتی برخی مواقع بهتر است اصلا همسرتان را وارد مشکلات نکنید.
یک روانشناس معتقد است: توانایی نداشتن در انتخاب و ناتوانی در فهم و درک همدیگر عامل بسیاری از طلاقها در فرهنگ ایرانی است.
دکتر شاهین فرهنگ در همایش خانواده موفق به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی و فاطمه زهرا(س) که در سمنان برگزار شد با اشاره به روایتی از نحوه تشکیل زندگی و ازدواج امام علی(ع)و فاطمه زهرا(س)، برگزاری مراسم ساده و تهیه اندک جهیزیه را از نمودهای بارز زندگی این دو بزرگوار عنوان کرد
و افزود: ازدواج آن دو بر این تفکر استوار بود که زندگی و دنیا، وسیله و فرصتی برای تقرب به پرودگار است و از این رو فاطمه زهرا(س) با بخشیدن لباس شب عروسی خود به یک فقیر و آزاد کردن غلام و کنیز با پولهای جمع شده در مراسم عروسی، برکت را به خانه خود آورد و تا آخر عمر چیزی که خارج از توان حضرت علی (ع) باشد از او نخواست.
وی با اشاره به آمار روز افزون طلاق در ایران، گفت: علت عمده طلاقها در کشور ما این است که روشهای زندگی و انتخاب کردن را نیاموخته و از زبان هم سر در نمیآوریم، بنابراین سودی که از ازدواج میبریم کم و در برخی مواقع لطمهای که از ناحیه آن میخوریم زیاد است که نهایتأ منجر به قهر و فاصله و طلاق همسران میشود.
این مدرس مهارتهای زندگی افزود: مردان و زنان در احساسات، عشق ورزی، خواستهها، عکس العملها و نیازها با هم متفاوتند و اغلب اوقات به خاطر نشناختن این تفاوتها با یکدیگر میجنگند.
دکتر فرهنگ با اشاره به اختلافات ساختاری بین مردان و زنان، گفت: از جمله این اختلافات آن است که آقایان کلیات را بیشتر مد نظر قرار میدهند و خانم ها جزئیات را.
این دکترای روانشناسی، با اشاره به اینکه نیمکره راست مغز مربوط به بخش سمبلیک و تخیلی و نیکره چپ مربوط به بخش استدلالی و منطقی است، افزود: خانمها میتوانند به طور همزمان از دو نیمکره مغز استفاده کنند و ۲ کار را به صورت عالی انجام دهند ولی آقایان چون در آن واحد یک کار را بیشتر نمیتوانند انجام دهند، ۲۵ دقیقه فرصت نیاز دارند تا از بخش احساسی به استدلالی و بالعکس بروند و این نیز باعث اختلاف بین آنها میشود.
وی، تفاوت در تجسم فضایی، محاسبه فاصلهها و حجم ها را از دیگر اختلافات ساختاری بین مردان و زنان برشمرد و افزود: اینها مواردی هستند که در آقایان قوی ترند و همین امر باعث ایجاد تفاوت در آنها میشود.
فرهنگ، درک زبان بدن و رابطهمدار بودن خانمها و هدفمدار بودن آقایان را دیگر تفاوت بین جنس زن و مرد ارزیابی کرد و افزود: خانمها، کارهایشان برای گرمی و نزدیکی روابط و تلاش آقایان بیشتر برای رسیدن به هدف است. همچنین توجه مردان، دیداری و توجه خانمها، شنیداری است.
این روانشناس اضافه کرد: آقایان بیشتر علاقمندند در رابطه با اقتصاد و سیاست حرف بزنند و خانمها عمدتا به آشپزی، مد لباس، مسائل روانشناسی و دینی و مذهبی علاقمندند و اینها نیز سبب بوجود آمدن اختلافاتی بین آنها شده است.
وی، زن و مرد را مکمل هم دانست و افزود: خداوند بواسطه مأموریتهایی که برای آدمها گذاشته، تواناییهای متفاوت به آنها داده و طبق آموزههای دین اسلام در مواردی آقایان نقاط قوت و ضعف دارند و در مواردی خانمها.
فرهنگ با اشاره به اینکه علم روانشناسی در کشور ما بومی نشده است، اظهار کرد: روان شناسی ره آورد غرب است و با فرهنگ دینی ما سازگار نیست. دستورات دین اسلام و قرآن بهترین و کاملترین سرمایه معنوی برای الگو پذیری است.
وی با بیان اینکه فراگیری و آموزش تکنیکها برای آن است که ما ابتدا به اصلاح کردن روشهای خود بپردازیم و کاری به طرف مقابل نداشته باشیم، به خانمها توصیه کرد، از بیان تذکرات پیاپی به آقایان پرهیز کنند چرا که این روند، باعث نافرمانی میشود.
فرهنگ افزود: انجام کارهای شخصی آقایان و بیان اشتباهات آنها به خصوص جلوی دیگران روش نادرستی است که تاثیرات سویی نیز به همراه دارد. مقایسه مرد با دیگران و به رخ کشیدن اشتباهاتش نیز مخرب و ویرانگر است و خانمها باید توجه داشته باشند که به آقایان نه دستور که به آنها مسئولیت دهند و اگر دچار اشتباه شدند دوباره به آنها مسئولیت بدهند.
وی با اشاره به نیاز زنان به درک و توجه فراوان از سوی آقایان، توصیه کرد، در شرایط مختلف با خانمها مشورت و در امور مختلف از آنها نظرخواهی کنید.
فرهنگ افزود: آقایان باید در موقعیتهای مختلف از خانمها، تعریف و تمجید کنند و طبق فرموده دین اسلام بر کلمه "دوست دارم" مداومت داشته باشند.
این روانشناس گفت: آقایان در منزل بهتر است خانمهایشان را به اسم کوچک و با نامهای خوب صدا کنند و به آنها فرصت دهند به امور شخصی و مورد علاقه شان نیز برسند. همچنین آقایان باید توجه داشته باشند که زنان در زمان های خاص و در مواقع اختلالات هورمونی، بی حوصله و عصبی و پرخاشگرند و نیاز به درک و توجه بیشتری دارند. زنها شیفته محبتند و بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی به خاطر این است که در خانه محبت نمیبینند.
بدون شک مشکلات بزرگی در زندگی وجود دارد که منجر به نابودی روابط زن و مرد می شود. مشکلاتی چون ناباروری، بدرفتاری و اعتیاد که همیشه دلیل اصلی بیشتر جدایی ها بوده است، اما یکسری مشکلات کوچک نیز وجود دارد که به طور پنهانی، خرابی به بار می آورد. مثل انداختن جوراب کثیف وسط اتاق و جویدن غذا با صدای بلند.
این مسائل کوچک درست مانند قطراتی که از شیر آب چکه می کنند، می توانند احساس خوب موجود در هر رابطه ای را بتدریج فرسوده کنند و از بین ببرند. گاهی اوقات جوراب وسط اتاق فقط یک جوراب است، اما مواقع دیگر مخصوصا پس از گذشت زمانی طولانی از رابطه مان به معضلی بزرگ تبدیل می شود. در حقیقت رنجش های کوچک همچون قطعه های کوچک یخ هستند که قابلیت تبدیل به کوه های یخ شدن را دارند و می توانند به مشکلاتی بسیار عمیق تبدیل شوند.
در یک رابطه، هر رنجشی حقیقتا یک خیابان دوطرفه است. همسران معمولا روی رفتار طرف مقابل شان متمرکز می شوند نه روی رفتار خودشان. این که رفتار همسرتان چقدر ناامیدکننده است، اهمیتی ندارد آنچه مهم است تعبیر شما ازآن رفتار خاص است. توانایی حذف این رنجش های کوچک و کم اهمیت در وجود تمام ما نهفته است و ما می توانیم از آن برای داشتن رابطه ای خوب استفاده کنیم یا بدون فکر، همه چیز را به نابودی بکشانیم. ۱۰ مورد از رنجش های نابودکننده روابط زن و شوهر از این قرار است:
همه کارهایش عمدی است: دایان سالی نیمه های شب صدای خروپف پدرش را که از اتاق بیرون می آمد، می شنید تا این که یک روز از مادرش پرسید: «تو چطور می توانی خروپف های بابا را تحمل کنی؟» مادرش پاسخ داد: «وقتی خروپفش را می شنوم با خودم می گویم خدارا شکرحالش خوبه و مشکلی نداره.» خروپف مشکل نیست، بلکه تعبیری است که شما از آن دارید. متاسفانه ما عادت داریم هر موضوع ناراحت کننده ای را شخصی کنیم. در حقیقت هر رخدادی را نوعی تحقیر شخصی می دانیم و تصور می کنیم طرف مقابل به ما علاقه ای ندارد و به او می گوییم: «تو دوستم نداری»، «اگر به من اهمیت می دادی با این عادت های آزاردهنده ات اینقدر مرا اذیت نمی کردی.»،
اما بیشتر رفتارها و عادت ها بدون فکر انجام می شوند. ما بسیاری از این کارها را بدون این که قصد خاصی داشته باشیم انجام می دهیم. در واقع بر مبنای عادت و صرفا تمرکز بر خود است و به طور کل طرف مقابل خود را فراموش می کنیم.
اگر همسرتان عادتی دارد که شما را بسیار ناراحت می کند، مثل باز گذاشتن در دستشویی، گذاشتن ظرف غذا بدون سرپوش در یخچال و… بهتر است با محبت و مهربانی به او متذکر شوید. شاید او نمی داند این رفتارها ناراحت تان می کند، اما اگر او نمی تواند این عادت های خود را ترک کند با خود فکر کنید چه دارید و چقدر برایتان اهمیت دارد.
آقایی می گفت نمی توانست صدای خنده همسرش را که درست شبیه کشیدن ناخن روی تخته سیاه بود تحمل کند و به همین علت روابط شان کم کم رو به سردی گذاشت، اما بعد از ۱۵ سال زندگی، همسرش بر اثر سرطان فوت کرد. حالا او آرزو می کرد یک بار دیگر صدای این خنده را بشنود.
شلخته است: در حقیقت در هر ارتباطی یک طرف قضیه شلخته تر از طرف دیگر است. ۸۰ درصد زوج ها بیان کرده اند بی نظمی و شلختگی مشکلاتی در روابط شان به وجود آورده است. برخی خانم ها شکایت دارند که همسرانشان جوراب های کثیف شان را وسط اتاق می اندازند و این موضوع را بی احترامی می دانند. زوج های بسیاری بودند که به دلیل شلختگی یکی از طرفین، از هم جدا شده اند. اگر همسرتان نمی تواند دست از شلختگی بردارد، کمی بیشتر فکر کنید.
به جای متمرکز شدن روی این که او چقدر شلخته است یا نمی تواند چیزی را تمیز و خوب نگهدارد، با خود بیندیشید در عوض او در انجام دادن کارهای روزمره خانه مانند خرید و این قبیل کارها کمک تان می کند و بعد متوجه می شوید شلختگی اش دیگر آزاردهنده نیست. تغییرنگاه و دیدتان به این موضوع نه تنها از رنجش تان می کاهد، بلکه به بهبود روابط تان نیز کمک می کند.
مرا دوست ندارد: وقتی همسرتان به شما می تازد یا کاری می کند که فکر می کنید دوست تان ندارد، یک الگوی تداخل لازم است تا روش برخوردتان با قضیه را کاملا تغییر دهد. مثلا باید بدانید معمولا وقتی همسرتان فریاد می کشد نمی خواهد بگوید از شما بدش می آید بلکه معنای فریاد درخواست کمک است.
او چنان ناراحت است که نمی تواند با روشی آرام و ملایم احساس رنجش و ناراحتی اش را بیان کند. شما در این گونه مواقع به جای این که در موضع دفاع قرار بگیرید و تصور کنید دوست تان ندارد باید کاری انجام دهید که او را آرام کنید. در واقع با درک کردن احساس او، موجب آرامش او می شوید و می توانید جلوی تخریب روابط تان را بگیرید.
او هرگز قدردان من نیست: وقتی زن و شوهر نسبت به یکدیگر احساس خوبی دارند معمولا تلاش می کنند یکدیگر را شاد کنند و بویژه اگر از این تلاش شان قدردانی شود نسبت به یکدیگر بیشتر احساس تعهد می کنند، اما اگر این تلاش نادیده گرفته شود ـ و آنها فقط به کارهایی که انجام نداده اند توجه کنند ـ دیگر علاقه شان را به یکدیگراز دست می دهند و تصور می کنند بی جهت خود را به زحمت می اندازند.
گاهی اوقات همسرتان فقط نمی داند باید از شما قدردانی کند و چنین رفتاری را یاد نگرفته است. شما می توانید به صورتی مبتکرانه به او یاد دهید. مثلا خانمی می گفت: «وقتی پس از کلی در آشپزخانه بودن غذای خوشمزه ای آماده کردم، همسرم کوچک ترین تشکری از من نکرد، به جای ناراحت شدن، پس از پایان غذا به خودم گفتم دستت درد نکند واقعا خوشمزه بود.
او خنده اش گرفت و بعد یک تشکر درست و حسابی کرد.» حتی اگر این ترفند هم موثر نبود حداقل با این روش می توانید احساس خودتان را کنترل کنید و خیلی زود از قدردانی نکردن همسرتان نرنجید. شما در این لحظات می توانید روی مواردی که همسرتان برایتان فراهم می کند و به شما توجه می کند، متمرکز شوید.
او مرا کنترل می کند: احساس کنترل یکی از رایج ترین مواردی است که زوج ها از آن شکایت دارند. ما انسان ها اصلا دوست نداریم امر و نهی بشنویم. بنابراین وقتی زن یا شوهری تصمیم می گیرد کوچک ترین حرکات همسر خود را زیر ذره بین ببرد بسیار عذاب آور می شود، اما بیشتر مواقع کنترل کردن همسر از روی سوءنیت نیست. در واقع مشکل حقیقی ممکن است کاری نباشد که او انجام می دهد بلکه نامی است که شما روی آن می گذارید.
چنین رفتاری را ممکن است کسی کنترل بداند، اما دیگری از آن به عنوان عشق و توجه یاد کند. اگر رابطه تان را دوست دارید باید این رفتارهای همسرتان را خوب تعبیر کنید. مثلا اگر فکر می کنید او شما را خیلی کنترل می کند از خود بپرسید چه کرده اید که این حس دراو تحریک شده است.
اگر همسرتان دوست ندارد شما تنهایی با دوستان تان به گردش بروید شاید می ترسد او را ترک کنید یا اگر نسبت به تصمیم هایتان شک و تردید دارد شاید بیش از حد نگرانتان است. گاهی اوقات بیش از حد حامی بودن همسر یا نگران بودن او به کنترل تعبیر می شود. تا آنجا که می توانید به همسرتان محبت کنید تا او مطمئن شود قصد ندارید او را ترک کنید و معمولا با رفتارهای عاقلانه تان به او نشان دهید از پس زندگی بخوبی برمی آیید و نیازی نیست او نگران تان باشد.
با هم صمیمی نیستید: صمیمیت نداشتن مانند تمام موضوعات آزاردهنده، خیابانی دوطرفه است. اگر هر دوی شما به نیازهای یکدیگر توجه کنید و هر روز به یکدیگر عشق بورزید هر دو احساس صمیمیت و نزدیکی می کنید. مردهای بسیاری هستند از این که همسرشان خیلی ناگهانی تقاضای طلاق کرده است متعجب اند و واقعا نمی دانند چرا آنها را رها کرده اند. این مردها معتقدند تمام وسایل رفاهی خانه را تامین کرده بودند.
درست است، اما محبت و صمیمتی را که همسرانشان لازم داشته، نتوانسته اند فراهم کنند.
صمیمیت با فردی غیر از همسر خود: گاهی اوقات که نمی توانید با همسرتان احساس صمیمیت کنید، موجب می شود به سمت حضور بیشتر در محیط بیرون کشیده شوید و گاهی بدون این که متوجه باشید یا اصلا قصد خاصی داشته باشید با افرادی در خارج از حریم خانواده با لحنی صحبت کنید که موجب ناراحتی و حتی نگرانی همسرتان شود. معمولا کسالت و یکنواختی و عدم محبت در خانه موجب می شود همسران به دنبال توجه در بیرون از خانه باشند.
با یکدیگر تضاد شخصیتی دارید: بیشتر رنجش ها از تفاوت ها ناشی می شود. ممکن است فردی از برخی خصوصیت های همسرش شکایت داشته باشد و همسرش دقیقا به سبب نبود آن ویژگی ها در وجود همسرش شاکی باشد. مثلا ممکن است احساس کنید همسرتان بیش از حد اجتماعی است و برعکس همسرتان شما را تارک دنیا بداند.
بیشتر این موضوعات ناراحت کننده با درک تفاوت هایتان از میان می روند. شما باید این تفاوت ها را بپذیرید.
گاهی اوقات فکر می کنیم همسرمان دقیقا چیزی که ما نیاز داریم، لازم دارد یا تصور می کنیم نیازهای متفاوت با نیازهای خودمان بی اهمیت اند و ارزش برآورده شدن را ندارند. حتی به واسطه حسن نیت بیشتر تمایل داریم به همسرانمان چیزی را که برای خودمان خیلی اهمیت دارد بدهیم نه چیزی را که آنها می خواهند. با شناختن تفاوت های یکدیگر و احترام گذاشتن به آنها می توانید یکدیگر را همیشه دوست داشته باشید و فکر نکنید که همسرتان به شما بی توجه است.
او انصاف ندارد: سخت ترین جنبه های یک رابطه مذاکره کردن در مورد علاقه هاست. مثلا کارهای خانه را چه کسی انجام دهد؟ تعطیلات پیش والدین کدام یک بروند؟
چه کسی تصمیم بگیرد مسافرت کجا بروند؟ و… چنین مشکلاتی معمولا خودشان را به شکل شکایت درخصوص عدم انصاف نشان می دهند. ممکن است زن یا شوهر فکر کند دیگری می خواهد همه چیز را به نفع خود تمام کند. درحقیقت حتی وقتی قصد دارید مثلا انصاف را رعایت کنید و این که در مورد همه چیز به مساوات رفتار نمایید همین مساله باز خودش مشکل ساز می شود.
بهتر است مسئولیت ها را براساس اولویت ها و توانایی ها تقسیم کنید و به این ترتیب جلوی رقابت های بی مورد را بگیرید. همچنین می توانید از سیستم جابه جایی استفاده کنید. مثلا گاهی اوقات کارها را به روش خودتان یا همسرتان انجام دهید یا اگر مثلا امروز او دوست دارد به سینما بروید، دفعه بعد شما انتخاب کنید که چه کاری انجام دهید.
انتقاد: وقتی زن و شوهر از یکدیگر می رنجند به انتقاد کردن از یکدیگر می پردازند، اما فراموش نکنید انتقاد آزاردهنده به مراتب خطرناک تر از مسائل دیگر است. اگر شما می خواهید رابطه ای را بی درنگ از بین ببرید، خیانت کنید، اما اگر می خواهید رابطه ای را دچار مرگ تدریجی کنید پس انتقاد کنید.
انتقاد این تصور را در همسرتان به وجود می آورد که او را دوست ندارید. مردها معمولا در واکنش به رنجش ها سکوت می کنند و خود را کنار می کشند، اما صدای زن ها در انتقاد کردن بلند است. معمولا مکالماتی که با انتقاد شروع می شود به عصبانیت ختم می شود، اما روان شناسان معتقدند همین انتقادها را می توان غیرمستقیم و گاهی باشوخی مطرح و از حالت مخرب به روشی سازنده تبدیل کرد.
آزاردهنده های کم اهمیت، اما مخرب
روان شناسان طی تحقیقی از مرد ها و زن ها درمورد مسائلی که بشدت آزارشان می دهد پرسیده اند و پاسخ آنها در زیر فهرست شده است.
شکایت مردها از زن ها
ـ نمی تواند لحظه ای سکوت کند.
ـ مدام گذشته و خاطرات بد سابق را پیش می کشد.
ـ گاهی خیلی پرسروصدا می شود و گاهی هم خیلی سرد و یخ رفتار می کند.
ـ دائم انتقاد می کند، یکدنده و لجباز است.
شکایت زن ها از مردها
ـ مناسبت های مهم مثل تاریخ تولد و سالگرد ازدواج را فراموش می کند.
ـ به شغلش اهمیت نمی دهد و درست کار نمی کند.
ـ با صدای بلند آروغ می زند.
ـ به زن های دیگر خیره می شود.
ـ یکدنده ولجباز است و حرف حرف خودش است.
یک باور عمومی و رایج این است که «ارتباط عاشقانه و روابط صمیمی بین زوجها، پس از ازدواج و گذشت زمان، بهتدریج کاسته شده و کمرنگ میشود.»بهعبارت دیگر به مرور، جاذبههای همسران کمرنگ میشود و دافعههایشان پررنگ!درست است که در بیشتر ازدواجها و برای بیشتر زوجها این امر اتفاق میافتد، اما پرسش مهم این است که آیا میتوان از آن پیشگیری کرد؟
همانطور که با تغذیهی مناسب، انجام ورزشهای ضروری و حفظ آرامش و رعایت اصول بهداشتی میتوان از بروز بسیاری از بیماریها ازجمله سکتهیقلبی پیشگیری کرد! درواقع با رعایت بهداشت روان و تن میتوان بهخوبی از بدن مراقبت کرد و یکصدسال یا بیشتر، زندگی سالمی را تجربه کرد!
در مورد ازدواج و داشتن زندگی مشترک موفق هم با بالابردن آگاهی، دانایی، توانایی و کسب مهارتهای لازم و بهکاربردن و عملکردن به مهارتها، همراه با مهر و محبت، میتوان عشق و علاقهی میان دونفر را افزایش داده و زندگی زناشویی بسیار موفق، جذاب و عمیقی را تا آخر داشت!
تقریباً همهی دختران و پسران، زندگی مشترک خود را با خوشبینی و رؤیاهای شیرین آغاز میکنند، اما پس از مدتی تقریباً همهچیز تغییر میکند!
بیشتر زنان و مردان هرگز به این امر مهم توجه ندارند که با ازدواج، خود را در مسیر حوادث حیرتانگیز و غیرقابل پیشبینی قرار میدهند! بهنظر میرسد جذابترین و شگفتانگیزترین نقطهمشترک زنان و مردان این باشد که هریک برای رسیدن به خوشبختی ذهنی و خیالی خود، تمام توان و آگاهیهای خود را در مسیر دلخواه و در چارچوب بینش و خواستههای متفاوت خود بهکار میگیرند، در حالیکه خوشبختی و احساس خوشبختی برای هریک از زوجها، معنی و مفهوم خاصی دارد و مغز هر زن و مردی، باتوجه به استعدادهای ژنتیکی و عوامل اکتسابی و محیطی و تربیتی (فضای خانواده، تعلیم و تربیت مستقیم و غیرمستقیم در خانواده، مدارس، رسانههای گروهی، دولت، آدابورسوم، سنتهای جامعه، مذهب و…) انباشته از اطلاعات زیادی است که به هریک دیدگاه و بینش خاص و کاملاً متفاوتی میبخشد و هریک در جستوجوی رسیدن به خوشبختی با روش و دیدگاه خاص خود تلاش میکند!
در اینجا باید به دو نکتهی مهم توجه کرد:
۱- برنامهریزی ذهنی زن و مرد طوری است که با وجود متفاوتبودن، مکمل هم بوده و همدیگر را تکمیل میکنند؛ مثلاً اگر خانمها به جزئیات بیشتر توجه میکنند، آقایان بیشتر روی کلیات امر تمرکز دارند؛ اگر خانمها بیشتر رابطهگرا هستند، آقایان بیشتر هدفگرا میباشند و…!
۲- باوجود اینکه هدف مشترک زنان و مردان رسیدن به خوشبختی است، چون راه رسیدن به خوشبختی برای هر زن و مرد تحت تأثیر استعدادهای ژنتیکی و عوامل اکتسابی و محیطیشان متفاوت است و هریک از زوجها باورها، اندیشهها، مهارتها و احساسات خاص خود را که متفاوت از دیگری است، در رسیدن به خوشبختی با خودمحوری و بهطور مستقل بهکار میگیرد، پس در برابر هر حادثه و هر پدیدهای، رفتار متفاوتی از خود بروز میدهند و از اینکه دیگری رفتار متفاوتی از خود نشان میدهد، دچار سردرگمی فراوان شده و حیرت و تعجب خود را با کنش و واکنش، آن هم به طرق مختلف و بهصورت آشکار یا پنهان، نشان میدهند!
روزهای اول آشنایی و زندگی مشترک، هریک از زوجها با عشق و علاقه و اشتیاق فراوان، با پدیدهها و مسائل زندگی با دیدگاه خاص خود روبهرو میشوند و برای برطرفکردن و حل مسائل، با روش خود تلاش میکنند و هریک به نوبهی خود و باتوجه به تجربه و باورهایشان، برخورد متفاوتی با رویدادها دارند و هریک در برابر پدیدههای زندگی مشترک، راه و شیوهی خود را بهکار میبندند و تصور میکنند که راه خودشان درست است و برای خود، یک برنامهی روزمره بهوجود میآورند.
در زندگیهای موفق، زوجها متوجه هستند که اوضاع و شرایط، پیوسته تغییر میکند و هرگز دوباره به حالت قبل بازنمیگردد. بهعبارت ساده؛ زندگی پیوسته در حال تغییر است و زوجهای موفق میپذیرند که باید تغییر کنند. زوجهای موفق میپذیرند که چون دنیای هریک از آنان با هم متفاوت است، پس روند تغییر و روبهروشدن با مشکلات، سختیها، درد، رنج، عشق، لذت و هیجانهای ناشی از آن، برای آنان یکسان و همزمان نخواهد بود. انتظارات این دسته از زوجها از خود، همسر و دیگران، باتوجه به شرایط زمانی، مکانی و امکانات و… در حد قابل قبولی است؛ در حالیکه در زندگیهای مشترک ناموفق، زوجها کمتر آمادگی پذیرش تغییرات را از خود بروز میدهند، با پدیدهها بهصورت ایستا برخورد میکنند، مرتباًیک روش غلط را بدون تغییر اساسی تکرار میکنند و تعجب میکنند چرا وضعیت بهتر نمیشود.
بهتدریج خسته و درمانده شده و یکدیگر را بهخاطر موقعیتی که در آن گرفتار شدهاند سرزنش میکنند و با کولهباری از یأس و نگرانی در بلاتکلیفی بهسر میبرند و رفتهرفته عصبی و تحریکپذیر میشوند، در برابر حوادث ناخوشایند نمیدانند چکار کنند و درست تصمیم بگیرند؛ با پس و پیش کردن کلمات تصور میکنند که فکر میکنند و تحت تأثیر احساس ترس، اضطراب و خشم کمتر میتوانند کار مثبت انجام داده و موقعیت خود را بهتر کنند و رفتهرفته امید و اشتیاقشان را برای بهترشدن وضعیت از دست میدهند. از سوی دیگر فاصلهی توقع و انتظاراتشان از خود، همسر و دیگران، بدون توجه به شرایط و امکانات، زیاد یا خیلی زیاد میشود و این امر، شکاف عمیقی بین زن و شوهرها بهوجود میآورد و موجب میشود که زوجها به این نتیجه برسند که زندگی مشترکشان از اول اشتباه بوده و قابل اصلاح نیست!
بهطورکلی، زوجهای موفق باتوجه به تغییرات و شرایط خواسته یا ناخواستهای که بهوجود میآید، با بالابردن آگاهی و دانایی، کسب مهارتهای لازم و پذیرش شرایط مساعد یا نامساعد (نه تحمل کردن)، یاد میگیرند که دنبال راهحلهای ریشهای باشند و به جای ترس، نگرانی، خشم و عصبانیت، سعی میکنند توانایی، مهارت و دانش خود را پیوسته بالا ببرند و با تمهیدات لازم، از بروز مسائل منفی و مخرب قابل پیشبینی، پیشگیری کنند.
در این راستا، بهجای نادیدهگرفتن اشتباهات خود و همسر، در چارچوب گذشت، ایثار، کوتاهآمدن و سرکوبکردن نیازهای خود و همسر و بهویژه تمرکز روی برطرفکردن معلولها که بیشتر نتایجی کوتاهمدت و موقت دارند، روی علل مسائل و مشکلات توجه و تمرکز کرده و آنها را با کمک مشاوران و روانشناسان باتجربه به صورت ریشهای برطرف میکنند و با کشف و تحسین ویژگیهای مثبت و تواناییهای همسر و تأیید آنها، فضای امن و آرامی برای همسر و درنهایت برای خود فراهم میسازند و بدینترتیب به تداوم زندگی مشترک خود کمک کرده و زندگی مشترک خود را به مرحلهی بعدی و عشق واقعی میرسانند.
کدام گروه از زوجها به مرحلهی بعدی راه مییابند؟
در اوایل آشنایی و ازدواج، زوجها با خوشبینی فراوان روی نقاط مثبت همدیگر تمرکز کرده و تصور میکنند که نیمهی گمشده و همزاد خود را پیدا کردهاند اما متفاوت بودن باورها، اندیشهها، احساسات و عملکرد زوجها از یک سو و نادانی، ناتوانی و کمبود آگاهی و مهارت و نداشتن تجربه در امر همسرداری و… از سوی دیگر موجب میشود که باوجود تلاش صمیمانهای که هریک از زوجها در ابتدای کار بهعمل میآورند و ارائهی هر آنچه میدانند اما در عمل، آگاهی و تواناییهای محدودشان به رفع نیازها و ایجاد تفاهم بیشتر و دوستی عمیقتر بین خود منجر نمیشود؛ در نتیجه همسران به علت نرسیدن به نتایج دلخواه، انگیزه و تلاششان کاهش یافته و با احساس یأس و ناکامی بهتدریج نسبتبه هم دلسرد میشوند و به جای توجه عمیق به علتها و تغییر و اصلاح آنها، میخواهند معلولها را اصلاح کنند! در این راستاست که هریک از همسران از روی ناآگاهی همسر خود را موجب شرایط و مشکلات موجود دانسته؛ دچار اشتباه بزرگتر میشوند و با خودمحوری، باورها و اندیشهها و عملکرد خویش را که با باورها و اندیشهها و احساسات و عملکرد همسرشان که در موارد بسیاری، متفاوت و حتی متضاد هم هستند؛ مبنای عمل خود قرار میدهند.
این همسران، همانند افرادی که شنا بلد نیستند، وارد دریا شده و آرام آرام پیش میروند. وقتی آب روی شانههایشان قرار میگیرد و از دور امواج دریا را که بهطرف ساحل میآید، میبینند، هراسناک شده و با نگرانی و ترس، تصور میکنند که دریایی که برای شنا انتخاب کردهاند، اشتباه بوده است؛ در حالیکه همهی دریاها کموبیش شبیه هم هستند و اگر کسی شنا بلد نباشد، دیر یا زود در هر دریایی گرفتار عمق آب و مواج آن خواهد شد؛ اگرچه در ابتدای امر دریا بهظاهر آرام بوده یا آرام به نظر برسد!!
بیشتر زوجها توجه ندارند که با اطلاعات ناقص و بسیار محدود همسرداریشان، در کنار هم قرار گرفتهاند و بهدرستی نمیدانند که چگونه و بهطور صحیح باید به رفع نیازهای خود و همسرشان اقدام کنند و به اشتباه تصور میکنند که اگر همسر دیگری انتخاب میکردند، خیلی بهتر بود! درواقع آنان بهجای یادگیری شنا، دریا را مورد سرزنش و انتقاد قرار میدهند که چرا آب دریا بالا و پایین میرود (جزر و مد)… چرا عمق آب زیاد میشود… و چرا دریا مواج و طوفانی میشود! و تداوم این نوع تفکر و عملکرد اشتباه، موجب میشود که بیشتر ازدواجها، به بنبست برسد!
با توجه به پژوهشهای بهعمل آمده، ۲سال نخست زندگی مشترک برای بیشتر زوجها از اهمیت خاصی برخوردار است و به دانش، آگاهی و انرژی بسیاری نیاز دارد؛ در این ۲سال زندگی مشترک؛ نادانی، ناتوانی، کمبود اطلاعات و مهارتهای لازم، بیتجربگی و ناآگاهی زوجها، دخالتهای اطرافیان، برتر شمردن باورها و اندیشههای خود و تلاش برای حاکم ساختن آنها بر زندگی مشترک و…، زن و مرد را در برابر درگیریها، سردرگمیها، سرخوردگیها، ناامیدیها، ناکامیها، مقابلهها، مبارزهها، مقاومتهای منفی، پنهانکاریها، بیعدالتیها، ارتباطات خشن و وحشیانه، بیتوجهی به نیازها و رنجشهای یکدیگر و بیاننکردن آنها، داوری و پیشداوریها، انتظارات غیرواقعبینانه، تصمیمهای ناشیانه و عجولانه، همسر خود را در حالت تدافعی قراردادنها و دهها مورد دیگر، زوجها را در مسیری قرار میدهد که درنهایت، منجر به فروکشکردن و کاهش علاقهی شدید اولیهی آنان میشود.
برخورد مثبت یا منفی همسران با حوادث، مسائل و موانع و چگونگی کنار آمدن و پشتسر گذاشتن آنها و چگونگی بیان و ارائهی احساس شادی، لذت، آرامش، رنجش، نارضایتی، ناکامی و…، بهجای پنهانکردن آنها و اینکه هریک از زوجها چه احساس و رفتار مثبت یا منفی نسبتبه هم دارند و اینکه حفظ عشق، مهر و محبت، برای آنان اولویت نخست میباشد یا نه؛ نشانگر این است که زوجها به سمت طلاق پیش میروند یا اینکه پایههای پیوند زندگی مشترکشان را محکمتر میکنند.
پژوهشهای بهعمل آمده نشان میدهد که زوجهایی که در ۲سال نخست طلاق گرفتهاند، در دوماه نخست ازدواجشان، نسبتبه هم رفتاری منفی داشتهاند، در حالیکه زوجهای موفق در برابر آن همه مسائل و مشکلات و حتی در شرایط بدتر هم مثبتنگری خود را حفظ و نسبتبه هم، رفتار مثبتی داشتهاند. به این علت است که میگویند: «۲سال نخست ازدواج، جذابترین و در عینحال مشکلترین و سختترین دوران زندگی مشترک محسوب میشود!»
دختران و پسران، معمولاً شروع زندگی خود را با رؤیاهای شیرین و خوشبینیهای فراوان آغاز میکنند. در گذشته، ازدواجها براساس عوامل اقتصادی و موقعیت اجتماعی، برای تداوم نسل و بر پایهی قدرت، رفع نیازهای جنسی و… مرد صورت میگرفت و زنان در این میان، نقش درجه۲ را بازی میکردند؛ در حالیکه در ازدواجهای امروزی بُعد روانی علاوهبر عوامل دیگر، بهویژه در جوامع صنعتی و پیشرفته، نقش و اهمیت بیشتری یافته و فلسفهی ازدواج از چند دهه قبل به این طرف، تغییر کرده است. بهعبارت ساده، در گذشته ازدواجها برای تداوم نسل و رفع نیازهای مردها برنامهریزی میشد، در حالی که امروزه ازدواجها برای رفع نیازهای احساسی و عاطفی، جنسی، مالی، حمایتی و استقلالی و… مرد و زن صورت میگیرد. معیار مهم ارزیابی در ازدواجهای امروزی، میزان برقراری رابطهی درست عاطفی بین همسران است و برخلاف باورهای عمومی و زمان گذشته، مسائل مادی بعد از رابطهی عاطفی قرار گرفته است!
در
ازدواجهای موفق و سالم، زوجها پیوسته با بالابردن آگاهی و کسب مهارتهای لازم و
به کمک هم، نیازهای یکدیگر را بهدرستی برطرف میکنند؛ نقاط ضعف و قوت یکدیگر را
میپذیرند و به آن احترام میگذارند. درواقع بالابردن آگاهی و مهارتهای لازم
همسرداری، همراه با برقراری ارتباط کلامی و احساسی بیشتر با هم، مانع نفوذ بسیاری
از عواملی میشود که مخرب و نابودکنندهی پیوندهای زناشویی آنان است.
وقتی
زوجها آگاه، دانا و توانا نبوده و مهارتهای لازم برای زندگی مشترک را نیاموخته
باشند و نتوانند نیازهای همدیگر را به کمک هم و بهدرستی و بهموقع برطرف سازند،
نیازها و خواستههای خود و همسرشان را بهجای حل و فصل، از روی ناآگاهی و
ناتوانایی نادیده گرفته و کتمان میکنند یا به سرزنش همدیگر میپردازند و در اینصورت
زندگی مشترکشان انباشته از فشار روانی، افسردگی، غمگینی، ترس، خشم و سردی در
روابط و افتراق روانی و مسائل و مشکلات عدیده خواهد شد.
دکتر میرعمادالدین فریور روانشناس
زیبــاشــو دات کام
یک رابطه زناشویی سالم و قوی میتواند بزرگترین عامل موفقیت در زندگی شما باشد. روابط خوب میتواند بر تمام جنبههای زندگی شما تاثیرگذار باشد و سلامت جسمیو روانی شما را تضمین کرده و رابطه شما را با دیگران نیز بهبود بخشد. در عین حال یک رابطه زناشویی بد میتواند تاثیر منفی جبران ناپذیری بر زندگی شما بگذارد. رابطهها نوعی سرمایه گذاری هستند. هر چه بیشتر سرمایه به آنها اختصاص دهید، بیشتر برداشت خواهید کرد. با استفاده از راهکارهایی که به شما معرفی میکنیم میتوانید یک رابطه سالم بین خود و همسرتان بسازید یا اگر رابطه بین شما آسیب دیده است، آن را بازسازی کرده و دوباره بهبود بخشید.
چگونه رابطه عاطفی بین خود و همسرتان را تقویت کنید
نوع رابطه زناشویی هر زوجی منحصر به فرد است. افراد با سابقههای مختلف به دلایل گوناگونی به یکدیگر جذب میشوند. اما اموری در روابط موفق هستند که بین همه زوجها مشترکاند. دانستن اصول اولیه یک رابطه سالم باعث میشود آن رابطه برای هر دو طرف پرمعنا، عمیق و هیجان انگیز باشد.
مبانی یک رابطه عاشقانه سالم چیست؟
هر دو طرف باید به امور یکدیگر اهمیت دهند. گاه دیده میشود دو نفر در کنار یکدیگر یک زندگی آرام و به دور از حاشیه دارند. ممکن است در نگاه اول بسیار خوشبخت به نظر برسند اما این رابطه را نمیتوان یک رابطه سالم دانست. دو طرف یک رابطه باید به مشکلات و امور یکدیگر اهمیت دهند و از کنار مسائل مربوط به طرف مقابل به راحتی نگذرند. ارتباط کم با طرف مقابل در یک رابطه فاصلهها را بیشتر میکند. به همین دلیل زمانیکه مجبور میشوید با طرف مقابلتان در مورد یک امر مهم صحبت کنید، او حرف شما را درک نکرده و به مشکل شما اهمیتی نخواهد داد. با اختلافات کنار بیایید. برخی زوجها اختلافاتشان را به آرامی و با خونسردی حل میکنند در حالیکه برخی دیگر صدایشان را بالا برده و عصبی میشوند. مهمترین نکته برای داشتن یک رابطه موفق این است که از اختلافات نهراسید. شما باید بتوانید اموری که نسبت به آنها رضایت ندارید را با همسرتان در میان بگذارید. همچنین باید توانایی حل اختلافات بدون عصبانیت، تمسخر طرف مقابل، تعصب، لجاجت و اصرار بی مورد بر حرف خود داشته باشید. روابط و سرگرمیهای بیرون از خانه داشته باشید. هیچ فردی به تنهایی نمیتواند تمام نیازهای ما را برآورده کند. داشتن انتظارات بیش از حد از طرف مقابل فقط فشارها را بر او افزایش میدهد. داشتن دوستهایی در محیط خارج از خانه نه تنها روابط اجتماعی شما را تقویت میکند، بلکه میتواند به بهبود روابط شما با همسرتان نیز کمک کند.
گفتگو: یک گفتگوی صادقانه و شفاف یکی از قسمتهای کلیدی یک ارتباط سالم است. وقتی هر دو طرف رابطه برای ابراز نیازها، ترسها و نقطه نظراتشان احساس امنیت خاطر کنند، اعتماد و آرامش هر دو طرف نسبت به یکدیگر افزایش مییابد. گاه این ارتباط از طرق غیر کلامیبرقرار میشود، مانند ارتباط چشمی، حالت بدن یا حتی ایجاد ارتباط فیزیکی.
صمیمیت فیزیکی را زنده نگه دارید
تماس فیزیکی یکی از قسمتهای بنیادین حیات انسانهاست. تحقیقات بر نوزادان ثابت کرده است که تماس فیزیکی والدین آنها میتواند در رشد مغز آنها بسیار موثر باشد. این فواید فقط منحصر به دوران کودکی نیست. افرادی که با انسان دیگری تماس فیزیکی ندارند، در زندگی تنها و منزوی خواهند بود. تحقیقات نشان میدهند که تماس فیزیکی عاطفی باعث ترشح هورمونی به اسم اکسیتوسین میشود. این هورمون باعث تقویت روابط عاطفی میشود. منظور از روابط عاطفی فقط روابط جنسی نیست. بلکه تماسهای فیزیکی معمولی، مانند گرفتن دست یکدیگر، در آغوش گرفتن و بوسیدن، نیز میتواند در بهبود روابط بسیار تاثیر گذار باشد. سعی کنید بفهمید همسرتان از چه نوع تماس فیزیکی بیشتر خوشش میآید. برخی انواع تماس فیزیکی ممکن است برای فرد مقابل غیر منتظره باشد و تاثیری نامطلوب بر رابطه شما بگذارد.
ساعاتی از روز را که سرحال هستید با یکدیگر سپری کنید
شاید شما از هم از آن دسته افرادی باشید که دوران نامزدی به نظرشان بسیار شیرین و بهتر از بعد از ازدواج میآید. گویی در آن زمان همه چیز به نظر جدید و هیجان انگیز میآمد. شما ساعتها با نامزدتان صحبت میکردید و هیچ گاه از این صحبتها خسته نمیشدید. اما با گذشت زمان، فرزندان، امور شغلی و بسیاری مسائل دیگر برای شما زمانی برای گذراندن وقت با همسرتان باقی نمیگذارد. اما شما باید به هر طریقی که میتوانید بخشی از زمان خود را به گذراندن با همسرتان اختصاص دهید. این کار برای داشتن رابطه ای سالم و پایدار بسیار مهم است. اگر نتوانید این کار را انجام دهید، ارتباط و درک مقابل شما دچار مشکل خواهد شد. معمولا در اوایل یک رابطه، طرفین از روحیه و نشاطی بیشتری برخوردار هستند. اما با گذشت زمان این روحیه و شادابی کاهش پیدا میکند و استرسهای روزانه افراد را فرسوده میکند. کمیشوخ طبعی و نشاط میتواند در جلوگیری از این مسئله بسیار موثر باشد.
کاری کنید که با همسرتان اوقات خوشی را بگذرانید: به دنبال راههایی برای غافلگیر کردن همسرتان باشید.
مثلا میتوانید بدون مقدمه برای همسرتان گل بخرید یا یک فیلم مورد علاقه همسرتان را برای او تهیه کنید.
سعی کنید روحیه کودکانه خود را تقویت کنید. بازی کردن با کودکان میتواند به شما کمک کند کودک درونتان فعال شود. برخورداری از نشاط کودکانه میتواند در بسیاری از موارد برخورد با مشکلات را برای شما راحتتر کند. از هر فرصتی برای خندیدن با هم استفاده کنید. اگر کمیشوخ طبعی داشته باشید،اکثر موقعیتها آنقدرها هم که به نظر میآیند تلخ و وحشتناک نیستند.
هیچگاه ارتباط خود را با همسرتان قطع نکنید
ارتباط
خوب پایه و اساس یک رابطه خوب است. وقتی افراد با یکدیگر خوب ارتباط برقرار نمیکنند،
در واقع با اینکارشان به عوامل بیرونی اجازه میدهند به راحتی بر روابط آنها تاثیر
بگذارند. تا زمانیکه طرفین یک رابطه بتوانند با یکدیگر خوب ارتباط برقرار کنند، میتوانند
مشکلات و موانع پیش رو را یکی پس از دیگری از پیش رو بردارند.
حالات
عاطفی طرف مقابلتان را بشناسید: هر
یک از ما در برقراری ارتباط شیوه منحصر به فرد خود را داریم. ممکن است واکنشهای
همسر شما با شما متفاوت باشد. سعی کنید حالات گوناگون همسرتان را خوب بشناسید و در
عین حال حالات خود را نیز به او بشناسانید. برای مثال ممکن است فردی بعد از یک روز
سخت کاری با شنیدن یک جمله محبت آمیز از طرف همسرش سرحال شود در حالیکه دیگری دوست
داشته باشد یک فنجان چای نوشیده و با همسرش در رابطه با آن روز صحبت کند. بخش
اعظمیاز برقراری ارتباط از راههای غیر کلامیصورت میگیرد. راههای غیر کلامیشامل
ارتباط از طریق نگاه، حالات گوناگون بدن … است. در یک رابطه، طرفین باید این حالات
خود را به خوبی بشناسند و همچنین به حالات خود نیز توجه داشته باشند. گاه ممکن است
حالت بدن و چهره ما با آن چیزی که به زبان میآوریم متفاوت باشد. این تعارض از چشم
طرف مقابل دور نمیماند.
افکار
و انتظارات خود را برای همسرتان توضیح دهید: ممکن
است شما تصور کنید که از آنجاییکه شما و همسرتان چندین سال است که با یکدیگر زندگی
میکنید، همسر شما افکار و انتظارات شما را به خوبی میشناسد و تشخیص میدهد. اما
همسر شما قرار نیست ذهن شما را بخواند. شاید او متوجه برخی انتظارات شما بشود، اما
بهترین و سالم ترین راه این است که شما خودتان افکارتان را برای او توضیح دهید. به
هر حال افراد در طول زمان تغییر میکنند. ممکن است انتظارات حال شما با انتظارات
پنج سال پیش متفاوت باشد. شفاف بودن در این رابطه میتواند بسیاری از مشکلات شما
را حل کند.
روابط سالم بر پایه درک متقابل و گذشت استوارند
اگر شما انتظار دارید که همیشه آنچه شما میخواهید عملی شود، باید منتظر ناکامیباشید. روابط سالم بر پایه درک متقابل و گذشت استوارند. البته باید سعی کنید این گذشت در حد تعادل باشد.
آنچه نزد همسرتان مهم است را بشناسید: سعی کنید بفهمید چه چیزی برای همسر شما بسیار مهم است.
در آن امور از خود گذشت بیشتری نشان دهید. در عین حال شما نیز باید به گونهای خط قرمزهای خود را به همسرتان بشناسانید. اینکه شما بخواهید مدام گذشت کنید و خواستههای خود را نادیده بگیرید، به تدریج منجر به ایجاد خشم و عقده در شما میشود.
هدفتان نباید پیروزی باشد: اگر شما رفتارتان با همسرتان به گونه ایست که انتظار دارید همیشه «حرف حرف شما باشد»، تقریبا میتوان گفت هیچ گاه به تفاهم نخواهید رسید. گاه ریشه این رفتار در این است که در دوران کودکی فرد نمیتوانسته به خواستههایش برسد یا دچار ناکامیهایی شده است. تاکید کردن بر برخی امور اشکالی ندارد اما باید به همسرتان نیز اجازه اظهار نظر بدهید. اگر به نظرات همسرتان احترام بگذارید، راحتتر میتوانید در سایه تفاهم به خواستههای خود برسید.
راههای حل و فصل محترمانه اختلاف را یاد بگیرید: اختلاف جز جدایی ناپذیر هر رابطه ایست. اما برای اینکه یک رابطه پایدار بماند، هر دو طرف باید بتوانند اظهارنظر کنند. هدف هیچ یک از طرفین نباید پیروزی باشد. بلکه هدف باید حل اختلاف با احترام و محبت باشد. سعی کنید هنگام مشاجره مدام از کلمه «من» در مقابل «تو» استفاده نکنیدو همچنین موضوعات اختلافات پیشین را وارد موضوع بحثتان نکنید. هنگام مشاجره، هیچ گاه به طرف مقابلتان بی احترامینکنید.
در کنار خوشیها، انتظار سختیها را نیز داشته باشید
در هر رابطهای، بالا و پایینهای زیادی وجود دارد. رابطه شما همیشه به یک شکل نخواهد بود. گاه یکی از طرفین ممکن است دچار مشکلی باشد که برای او ناراحتی واسترس زیادی ایجاد میکند، مانند از دست دادن یکی از اعضای خانواده، مشکلات شغلی و سلامتی.
این مشکلات میتواند بر هر دو طرف رابطه به گونه ای تاثیر بگذارد و ایجاد ارتباط با یکدیگر را برای آنها مشکل کند. افراد برای حل مشکلاتشان از راههای متفاوتی استفاده میکنند. این مسئله نباید باعث سؤ تفاهم شده و خشم و کینه طرفین را نسبت به هم زیاد کند. به منظور کاهش اینگونه تنشها، سعی کنید تا میتوانید مشکلات بیرون از خانه را به همسرتان منتقل نکنید. اغلب افراد فکر میکنند که اگر مشکلشان را به همسرشان بگویند سبک میشوند و فشار ناشی از آن مشکل بر آنها کاهش مییابد. اما واقعیت این است که اینکار به مرور بر رابطه شما با همسرتان تاثیر منفی میگذارد و محیط خانه را برای شما غیر قابل تحمل میکند. همچنین سعی کنید در مقابل تغییرات انعطاف پذیر باشید. تغییر یکی از اجزا تفکیک ناپذیر زندگی است.تغییر در بسیاری از موارد باعث رشد هر دو طرف رابطه شده و در عین حال بسیاری از مشکلات را حل میکند.
گروه ترجمه دنیای سلامت
زیبـاشـو دات کام
تقریبا همه ما قهر کردن را تجربه کردهایم. یا خود با کسی قطع رابطه کردهایم و یا کسی دیگر با ما قهر و رابطه را مسدود کرده است. اما قهر از هر نوعی که باشد، ناراحت کننده است. در واقع قهر کردن از هر جانبی که باشد ما را به یاد دل شکستگی، اندوه، خودخواهی، حل نکردن مشکلات و اختلاف نظرها و خلاصه به یاد کدورت و تاریکی قلبها میاندازد. به همین دلیل میخواهم برایتان از پاکسازی و خانه تکانی قلبهایمان بگویم. پاکسازی و خانه تکانی قلبهایمان از تاریکی و کدورت. چون جاهای آلوده، تاریک و کدر جای خوبی برای زندگی عنکبوتهاست. عنکبوتهایی که در قلبهایمان تار میتنند و میخواهند قلب پاک ما را اشغال کنند و به تدریج ما را تبدیل به فردی تنها کنند!
اصلیترین دلایل قهر کردن
اکثر ما در زندگیمان تجربه قهر و دلخوری را داشتهایم. گاهی خودمان در حل اختلافهایمان با کسی شکست خورده و رابطه را قطع کردهایم و گاهی طرف مقابل این کار را انجام داده است. اما دقت کنید که قهر و قطع رابطه، آخرین راه حل در دوستی و رابطه است و قبل از آن حتما لازم است از ابزارهای موفقتر و سالمتری استفاده کنیم و با گفتگو و کمی هم استفاده از ابزار جادویی بخشش، روابطمان را اصلاح کنیم. در این جا میخواهم در باره گفتگو و بروز موثر احساسات و سپس در باره بخشش دیگران برایتان بگویم. پس توجه کنید:
رفع و حل مشکلات از راههای بالغانه
من نمیخواهم همان حرفهای همیشگی را برایتان تکرار کنم و بگویم بیایید در سال جدید همه کدورتها، دلخوریها، قهر و قطع رابطهها را کنار بگذارید و با هم آشتی کنید! هر چند که همه این حرفها هم در دل خود حاوی حقیقت و برکاتی هستند که نباید فراموش شوند. بلکه بیشتر میخواهم بگویم مسائل خود را با دیگران حل کنید و بالغانه و بزرگسالانه روابط خود را تنظیم کنید. یعنی قهر را که حرکتی غیر بالغانه است کنار بگذارید و بالغانه تصمیم بگیرید که روابط خود با اطرافیان را بازسازی کنید. در بازسازی ممکن است به این نتیجه برسید که برخی روابط را کمتر و برخی را بیشتر کنید. بعضی رابطهها را محدودتر کنید یا گسترش دهید. همچنین ممکن است به این نتیجه برسید که حرفهای ناگفته یا ناتمامتان را با جدیت اما مودبانه به کسانی که از آنها دلگیر شدهاید بگویید و رابطه را از زیر نقابهای ظاهری نجات داده و عمیقتر و حقیقیتر کنید. به هر حال قهر کردن راه حل موقت و کودکانهای است، کاری ناپخته و نابالغانه است و بهتر است در سال جدید در قهر کردن تجدید نظر کنید و به جای آن روابطتان را بهینهسازی کنی. مهمتر این که میخواهم به شما بگویم بیشتر دقت کنید، هر چه بیشتر خود و اطراف و اطرافیان خود را بشناسید و کاری کنید انتخابانهایتان برای معاشرت و برای ادامه روابط هر چه بیشتر به سود خودتان و دیگران باشد و این، تنها زمانی ممکن است که خودشناسیتان بیشتر شده باشد، نیازهایتان را بهتر بشناسید و بدانید باید در هر رابطهای مسئولیت آن رابطه را بپذیرید و برای شکوفا کردن نهال رابطه، به آن نور و آب و غذا بدهید.
حرف اول آشتیها: حرف دل!
خلاصه این پاراگراف این است که برای پایان دادن به کدورتها، حرف دلتان را صادقانه به طرف مقابل بگویید. وقتی حرفتان را از ته قلب میگویید، دیگر جایی برای رشد عنکبوتها در قلب ما باقی نمیماند. حتما میدانید که گفتگوی صادقانه و بیطرفانه و بدور از تعصب میتواند مشکلات ما با دیگران را، تا حدود زیادی حل کند اما ناتوانی در روبروشدن آشکار و درست با احساسات، عدم برخورد صادقانه با آنها و به دنبال آن محکوم ساختن بیدلیل دیگران، گفتگو و صحبتهای ما را با دشواری مواجه میکند و میتواند روی کیفیت و سلامت روابط ما تأثیر نامناسب داشته باشد.
اما بخواهیم یا نخواهیم احساسات، قدرتمندتر از آنند که کسی بتواند آنها را پنهان سازد و به طریقی خود را آشکار میکنند. ممکن است روی لحن صدا، زبان بدن و حالات چهره ما اثر بگذارند و یا ممکن است منجر به طعنه زدن، پرخاشگری و ناشکیبایی شوند. به علاوه رفتار ما را برای دیگران غیر قابل پیشبینی کنند، که این خود باعث میشود بین ما و آنها فاصله بیفتد و اگر کینه و بغض ما از طرف مقابل زیاد باشد، منجر به مشاجرات سختتری هم میشود.
اگر نقاب بزنیم چه میشود
زیر نقاب پنهان شدن و عدم بروز مناسب احساسات، علاوه بر این که بخش مهمیاز «خودمان» را پنهان نگه میدارد، به سایرین هم صدمه میزند، زیرا آنها را از نشان دادن واکنش در مقابل احساسات ما و ایجاد تغییر در رفتارشان محروم میکند. این کار باعث میشود روابط ما حالت مصنوعی و غیر حقیقی به خود بگیرد و هرگز نتوانیم دوستان واقعی پیدا کنیم . همچنین به مرور ما را حساس و زودرنج کرده و از معاشرتهای بیشتر دلزده میکند.
وقتی احساسمان را قایم میکنیم ...
طی تحقیقات انجام شده روی گفتگوهای دشوار، دلایل متنوعی برای عدم بروز درست احساسات، در جریان این نوع صحبتها وجود دارد. گاهی از این نگرانیم که اگر از احساسات خود حرف بزنیم، دیگران را برنجانیم یا روابطمان با آنها خدشهدار شود یا نگرانیم خودمان در موقعیتی قرار بگیریم که برنجیم. بعضیها مشکلشان این است که طرف مقابل احساساتشان را جدی نگیرد و یا حرفی بزند که به شنیدنش علاقمند نیستند و با مطرح نکردن احساسات تلاش میکنند از این نوع مشکلات فاصله بگیرند. از طرف دیگر اغلب ما با احساسات خود غریبهایم، زیرا شناسایی احساسات کار آسانی نیست و اغلب پیچیدهتر از حدی هستند که ما تصور میکنیم. به علاوه احساساتی که ما با آنها مشکل داریم، میتوانند در ظاهر تغییر یافتهای نیز بروز کنند و خود را در قالب احساساتی نشان دهند که برای ما قابل تحملند. بعضی از ما به دلایل تربیتی، داشتن احساس را موضوعی طبیعی نمیدانیم و اسباب خجالت ماست.
بعضی دیگر از ما تصور میکنیم آدم خوب عصبانی نمیشود، گریه نمیکند و یا غمگین نمیشود. برخی از ما آموختهایم که احساسات دیگران مهمتر هستند، شاید به این دلیل که تصور میکنیم شادی و خشنودی دیگران بر خوشحالی ما ترجیح دارد و یا اگر مطابق احساس دیگران عمل نکنیم آنها از ما دلگیر میشوند و این برای ما عواقبی در پی خواهد داشت. مشکل دیگر این است که داوری کردن را با ابراز احساس اشتباه میگیریم. در حالی که داوری کردن، از احساس خشم، رنجش و ناراحتی ناشی میشود و باعث میشود طرف مقابل ما متوجه نشود ما دقیقاً چه احساسی داریم و در تشخیص آن به اشتباه بیفتد. در نتیجۀ این نوع گفتگو نه تنها مشکلی حل نمیشود، بلکه این نوع قضاوت خود به ایجاد کدورتهای جدید و مستقر شدن عنکبوتهای بزرگ در خانه قلب ما منجر میشود.
گامهای موثر در ابراز احساس
وقتی با کسی قهر هستید یا کدورت بین شما دارد بیشتر و بیشتر میشود بهتر است ابراز احساس را سرلوحه رابطهتان قرار دهید. برای ابراز درست احساسات این مراحل را دنبال کنید؛ گام اول اینکه بدانیم نیازی نیست که احساساتمان منطقی و مستدل باشند، تا بتوانیم آنها را مطرح کنیم. میتوانیم فرض کنیم که احساسات خوب و بجایی نداریم، ولی در عین حال آنها را بروز دهیم. گام دوم این است که طیف کامل احساسات خود را بیان کنیم. اگر در موضوعی احساس خشم، شرمندگی و قدرشناسی را با هم داریم، هیچکدام را قربانی دیگری نکنیم. این باعث میشود طرفین، یکدیگر را بهتر درک کنند. گام سوم در بیان احساسمان عبارت است از این که، طرف مقابل را ارزیابی نکنیم، بلکه احساسات خالص خودمان را بدون داوری و سرزنش درباره طرف مقابل، با او در میان بگذاریم. برای انجام این کار میتوانیم جملات خود را با «من احساس میکنم» شروع کنیم. به این ترتیب کاملاً مشخص میشود که در محدودهای شخصی حرف میزنیم. مثلاً به جای اینکه به همسرمان بگوییم: «چرا در حضور بچهها با من مشاجره میکنی»، به او بگوییم: «وقتی در حضور بچهها از من انتقاد میکنی، ناراحت میشوم و نگران واکنش آنها هستم». گام چهارم این است که انحصارگرانه برخورد نکنیم. اگر ما احساسات تندی داریم، خیلی احتمال دارد که طرف مقابل هم مشابه همین احساس را داشته باشد. هیچ دلیلی وجود ندارد که بروز احساسات را، تنها منحصر به خود بدانیم. و یک نکته مهم دیگر اینکه به دیگران نشان دهیم حرفشان روی ما اثر میگذارد و احساسات آنها، برای ما اهمیت دارد.
خداوند رحمان را شاگردی کنیم !
دیگران را ببخشید. بخشش کار خداوند رحمان و رحیم است. این کار یکی از بهترین کارهاست برای این که بزرگترین استاد رحمانیت، یعنی خداوند بخشایشگر مهربان را شاگردی کنیم. جالب این جاست که با این که بخشیدن اشتباهات دیگران در بهبود روابط ما با آنها و حتی در رشد آنها تاثیر مستقیم و موثری دارد اما بخشیدن دیگران چندین برابر بر روح و روان خود ما موثر و برای خود ما ضروری است! اگر چه کینه، بخشی از طبیعت انسان است اما این حالت نه تنها سلامت روان، بلکه سلامت جسمی ما را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. به این دلیل بخشش را بعنوان یکی از بهترین درمانها هم برای روح و روان خودمان و هم برای اصلاح و بهبود روابط توصیه میکنند. حتی بخشش دیگران، حرکتی پیشگیرانه در بروز انواع سرطانهاست. نتیجهای حیرتآور که بالاخره پزشکان متخصص بدان اعتراف کردند! موضوع بخشایش اطرافیان، در یک مرکز روانشناسی بالینی با عنوان «عملیاتی برای بخشایش» مورد بررسی قرار گرفت. طبق تحقیقات انجام شده، دکتر دین اورنیش پزشک و محقق معروف آمریکایی، بخشش را جایگزینی بسیار مناسب برای خشم و انتقام میداند. او به شوخی میگوید: خودخواهانهترین کار برای خودتان بخشیدن دیگران است!
اورت ورتینگتون، مدیر اجرایی «عملیاتی در طلب بخشایش» میگوید: هرگاه کینه را به دل خود راه بدهید خود را در معرض یک مسأله حاد جسمی قرار دادهاید. براساس همین تحقیقات، معلوم شد افرادی که با دوستان، آشنایان و همسایگان خود ارتباط بهتر و بیشتر و مطلوبتری دارند، نسبت به سایر افراد از سلامتی بیشتری برخوردارند. بدین ترتیب باقی ماندن در کینهورزی یا دلخوری، بیش از اطرافیان تاثیر منفی بر خود ما دارند. بنابراین بهترین راه رهایی از کینهها این است که هر چه زودتر با گفتگو یا بخشش، آنها را از خود دور کنیم. راستش این کار باید در طول زندگی ما انجام شود و ربطی به سال جدید هم ندارد اما حلول سال جدید بهانه به دست میدهد تا این فرایند را راحتتر طی کنیم. از این بهانه بخوبی استفاده کنید و سال را با نیت سلامتی جسم و روان خود و دیگران، با شادی و آرامش شروع کنید و تبرک دهید و قلبتان را از عنکبوتها و تارهای آزار دهنده آنها پاکسازی کنید.
روابط دوستانه و صمیمانه با همه!!!
خوش به حال کسی که بتواند با همه افراد روابط دوستانه داشته باشد. اما در بیشتر موارد چنین کاری میسر نیست. ما با توجه به سنخیت و عقاید و سلیقههای خود، خواهی نخواهی با برخی افراد کنار میآییم و دوستی میکنیم و با برخی کنار نمیآییم و مرتب دچار تنش میشویم. هر کسی حق دارد دوستان خود را از بین کسانی انتخاب کند که با آنها سنخیت و سیالیت بیشتری دارد. بنابراین همه ما میتوانیم روابط خود را بر مبنای نیاز، سلیقه و سنخیت با هر کسی تنظیم کنیم. بخشش دیگران نیز لزوما به معنای داشتن رابطه تنگاتنگ با آنها نیست. ما میتوانیم ببخشیم، طلب بخشش کنیم، قهرها را بشکنیم اما رابطه را کمرنگتر تنظیم کنیم تا هر چه کمتر با افرادی که با ما هم سنخ نیستند دچار تنش شویم. در سال جدید عنکبوتهای قهر را از قلبهایمان بیرون کنیم اما روابط را بزرگسالانه و عاقلانه تنظیم کنیم.
مجله دنیای سلامت۹۰
زیبــاشو دات کام
هر ورزشی، از بسکتبال گرفته تا گلف، قواعد و قوانینی دارد که بازی را تعریف میکنند. قوانین هدف، امنیت، ساختار، و آینده هر بازی را مشخص میکنند. این قوانین این امکان را برای همه فراهم میکند که بازی را به درستی درک کنند و بتوانند راهکاری برای موفقیت پیدا کنند. لزوم وجود قواعد و قوانین در ورزش کاملا آشکار و محسوس است اما متاسفانه گاه این لزوم در زندگی عادی و در روابط بین اعضای خانواده حس نمیشود. شاید به همین دلیل است که اختلاف و دعوا بین زن و شوهرها یکی از بدترین و تلخترین اتفاقاتی که اغلب همسران از آن فراری هستند. دعوا و جر و بحث بین همسران هیچ قاعده و قانونی ندارد به همین دلیل حد و حدود آن نامشخص است و اغلب از کنترل افراد خارج میشود. اما لازم نیست که دعوا و جدل بین همسران بیقاعده و بدون هدف باشد.
اگر قواعد و قوانین مشخصی برای همسران مشخص شود تا هنگام دعوا و جر و بحث از آن پیروی کنند، دعوا به یک فرصت برای افزایش همکاری بین زن و شوهر تبدیل میشود. توانایی مدیریت دعوا توسط دو طرف حتی میتواند زوج را به یکدیگر نزدیکتر کند زیرا از طریق جر و بحث قانونمند یک درک متقابل شکل میگیرد و دو طرف یاد میگیرند که علاوه بر همکاری با یکدیگر، چگونه باید به مسائل از زاویه دید طرف مقابل بنگرند و چگونه مشکلات را به کمک یکدیگر حل کنند. در ادامه لیستی از مهمترین قواعد دعوا و جدل را برای شما مشخص میکنیم که بسیار مفید و کاربردی است.
قانون اول: تحقیر ممنوع
هنگام دعوا به هیچ عنوان به طرف مقابل ناسزا نگویید، به او توهین نکنید و او را با اسما یا القاب زننده صدا نزنید. توهین به طرف مقابل و استفاده از القاب نامناسب به شخصیت و کرامت انسانی او لطمه جدی وارد میکند. در ورزش، قواعد متعددی وجود دارد که طرفین را از آسیبی رساندن عمدی و توهین به یکدیگر منع میکند. در ازدواج و روابط بین افراد نیز چنین قوانینی باید وجود داشته باشند. وقتی شما عمدا به طرف مقابل توهین میکنید و شخصیت او را زیر سوال میبرید، در واقع به صورت ضمنی به او میفهمانید که او در کنار شما امنیت ندارد و شما هر گاه که بخواهید و به هر طریق ممکن کاری میکنید که نتیجه به نفع خودتان تغییر کند.
قانون دوم: عیبجویی و سرزنش کردن ممنوع
سرزنش کردن یکدیگر در دعوا بیفایده است. ملامت کردن همسرتان مانع پیدا کردن راه حل مناسبی برای حل مشکل میشود. با سرزنش طرف مقابل، او در پی دفاع از خود بر میآید و این امر به تشدید اختلاف کمک میکند. مثلا اگر شما قبض برق را بر روی میز بگذارید و ساعتی بعد ببینید قبض بر روی میز نیست، شاید وسوسه شوید همسرتان را به خاطر گم شدن قبض سرزنش کنید و او را مقصر بدانید. ممکن است شما همسرتان را به بینظمی متهم کنید. در عوض او نیز ممکن است شما را به حواس پرتی متهم کند و بگوید که حافظه شما ضعیف شده است. اما مقصر دانستن یکدیگر کمکی به حل مشکل
نمیکند. نه باعث میشود حال شما بهتر شود، نه رابطه شما را با یکدیگر بهتر میکند و نه قبض برق پیدا میشود. در چنین موقعیتی، عاقلانه و آگاهانه تصمیم بگیرید. فراموش نکنید که رابطه شما با همسرتان از هر چیزی مهمتر است و نباید آن را با قضاوت عجولانه و سرزنش یکدیگر خراب کرد. سعی کنید حسن نیت خود را به همسرتان نشان دهید و زمینه را برای همکاری جهت حل مشکل پیدا کنید.
قانون سوم: داد زدن ممنوع
داد و فریاد کردن فقط شرایط را بحرانیتر و مشکلات را بیشتر میکند. تجربه نشان میدهد که زمانیکه شما بیش از حد احساساتی یا عصبانی هستید، توانایی حل منطقی مشکلات را از دست میدهید. اگر شما عصبانی هستید و دوست دارید داد بزنید، باید سریعا خود را از طرف مقابل دور کنید تا زمانیکه آرامش خود را دوباره به دست آورید. به یاد داشته باشید که گاه تن صدایی که از نظر شما داد زدن محسوب نمیشود، از نظر همسر شما داد زدن محسوب میشود. ممکن است شما در خانواده بزرگ شدهاید که همه اعضای خانواده با صدای بلند با یکدیگر صحبت میکردهاند. در نتیجه شما نیز عادت کردهاید که با صدای بلند صحبت کنید. در چنین موردی، حتما باید به همسرتان و عادات او توجه کنید. اگر همسر شما از جمله افرادی است که همیشه با صدای آرام صحبت میکند، پس شما باید خیلی مراقب شدت صدای خود باشید. سعی کنید تا میتوانید آرام صحبت کنید. هسته اصلی هر ارتباطی، پیامهایی است که طرفین از یکدیگر دریافت میکنند. اگر به دلیل ناراحتی زیاد نمیتوانید شدت صدای خود را کنترل کنید، از فرد مقابل فاصله بگیرید تا آرام شوید.
قانون چهارم: استفاده از زور ممنوع
استفاده فیزیکی از زور یا تهدید به آن (مانند مشت کردن دست…) در هر شرایطی غیر قابل قبول است. مهارتهای خود کنترلی خود را تقویت کنید و سعی کنید قبل از اینکه به این مرحله برسید، عصبانیت خود را کنترل کنید. اگر هر یک از طرفین به زور فیزیکی متوسل شدید، باید سریعا به یک متخصص و مشاور مراجعه کنید. استفاده از زور فیزیکی شامل هل دادن، مشت زدن و سیلی زدن … میشود. حتی ممکن است این اعمال زور نسبت به طرف مقابل نباشد. مثلا ممکن است فرد به دیوار مشت بزند یا ظرفی را بر زمین بکوبد و بشکند… بروز عصبانیت و ناراحتی از چنین طرقی حدود ثغور طرف مقابل را از بین میبرد و نوعی حس ناامنی را به او منتقل میکند. همه ما حق داریم از امنیت کافی در روابط خود با دیگران برخوردار باشیم.
قانون پنجم: صحبت کردن از طلاق ممنوع
در اوج ناراحتی و دعوا، صحبت کردن از ترک رابطه و جدایی بسیار ناراحتکننده و آزار دهنده است. این کار باعث افزایش تنش بین طرفین میشود و توانایی هر دو طرف برای حل منطقی مشکل را از بین میبرد. صحبت از طلاق و جدایی خیلی سریع اعتماد طرف مقابل را نسبت به شما و تعهدتان نسبت به رابطه را کاهش میدهد. اگر اعتماد از بین برود، شکلگیری دوباره آن بسیار مشکل خواهد بود. این مسئله باعث میشود مشکلات رابطه شما بسیار بزرگتر از آنچه هستند جلوه کنند.
قانون ششم: احساسات خود را ابراز کنید نه همسرتان
معنای این قانون این است که شما سعی کنید احساسات خودتان را درک و ابراز کنید و مدام سعی نکنید افکار و منظور همسرتان را کشف و بیان کنید. از کلمات برای ابراز نیازهای خودتان استفاده کنید. شاید ارزیابی احساسات و افکار طرف مقابل برای شما کار سادهتر از کشف نیازهای خودتان است اما مشکل این است که اگر توجه شما فقط به افکار همسرتان باشد، نه تنها از عواطف خود غافل میشوید، بلکه باعث دافعه شدید از جانب همسرتان میشوید. طبیعی است که همسر شما دوست ندارد کس دیگری احساسات و افکار او را تشریح کند. علاوه بر این، تشریح افکار و احساسات دیگران حرکتی گستاخانه محسوب میشود. گویی شما قصد کنترل طرف مقابل را دارید. شما با این کار در واقع به همسرتان میفهمانید که دنیای درونی او را بهتر از خود او میشناسید. به جای کنجکاوی در رابطه با افکار و احساسات همسرتان، سعی کنید خودتان را کشف کنید و نیازها و احساسات خود را بهتر بشناسید و در عین حال آنها را برای همسر خود تشریح کنید.
قانون هفتم: در حال زندگی کنید
به مسائل حال توجه داشته باشید و سعی کنید هنگام دعوا و جدل، مسائل و وقایع گذشته را یادآوری نکنید. یادآوری گذشته هیچ فایدهای ندارد. شما نمیتوانید وقایع گذشته را تغییر دهید. شما فقط قادر به تغییر حال و ساختن آینده هستید. سعی کنید بر مشکلات حال و اینکه چگونه میتوان آنها را حل کرد تمرکز کنید. اگر ناخودآگاه مسیر بحث به گذشته کشیده شد، به محض اینکه متوجه این نکته شدید، بحث را متوقف و سعی کنید مسائل فعلی را حل کنید. اگر مسائل گذشته در دعواهای شما زیاد مطرح میشود، علت اصلی آن این است که این مسائل در زمانی که باید به آنها توجه و حل میشدهاند، مورد توجه واقع نشدهاند. گاه اتفاقاتی میافتند که شما و همسرتان هیچگاه راجع به آنها با یکدیگر صحبت نمیکنید. یا شاید هم با یکدیگر صحبت کردهاید اما صحبت شما به دعوایی غیرمنصفانه تبدیل شده است، در نتیجه شما نتوانستهاید به یک راه حل منطقی دست پیدا کنید. بهترین و سادهترین راه این است که در دعواها بر مسائل فعلی تمرکز کنید و از مطرح کردن مشکلات گذشته بپرهیزید کنید.
قانون هشتم: به نوبت صحبت کنید
در بیان افکار و منظور خود، نوبت را رعایت کنید. وقتی یکی از طرفین در حال صحبت است، طرف دیگر باید سکوت کرده و گوش کند – واقعا گوش کند- ! برخی افراد در دعوا تظاهر میکنند که به حرفهای طرف مقابل توجه میکنند اما در واقع اینطور نیست. با رعایت نوبت و گوش کردن به حرفهای یکدیگر، شما نه تنها میتوانید خواسته و نیاز خود را مطرح کنید، بلکه میتوانید از نیاز همسرتان نیز آگاه شوید.
قانون نهم: به خودتان استراحت دهید
دعوا و جدل کردن، خصوصا زمانیکه با خشونت همراه باشد، باعث میشود شما از لحاظ روانی تحت فشار قرار بگیرید، به گونهای که فعالیت قسمتهای احساسی و اولیه مغز شما، قسمتهای منطقی را تحتالشعاع قرار میدهد. در این مرحله، هورمونهای استرس در خون شما منتشر میشوند. در چنین شرایط نامساعدی، همکاری متقابل و تلاش برای حل مشکل تقریبا غیر ممکن میشود. اگر شما با همین وضعیت به دعوای خود ادامه دهید، بحث و جدل شدت بیشتری میگیرد و شدت بیاحترامی و رفتارهای نامتعارف افزایش مییابند. بهترین راه برای جلوگیری از ایجاد چنین وضعیتی این است که شما مدتی را به خود استراحت دهید تا آرامش خود را دوباره به دست آورید. از این فرصت استفاده کنید تا راجع به خودتان و افکارتان فکر کنید. اینکه چرا شما اینگونه فکر میکنید و اینکه آیا نیازها و خواستههای شما منطقی است یا نه. به دنبال راهی باشید که بتوانید از طریق آن خودتان و خواستههایتان را به شکلی مثبت ابراز کنید. سعی کنید به طرف مقابل و طرز فکر او نیز بیاندیشید. قبل از صحبت کردن همه چیز را بسنجید. این استراحت باید حداقل نیم ساعت باشد. برای اینکه بدن شما دوباره به حالت اولیه خود برگردد و افکار شما آرام و منطقی شوند، حداقل نیم ساعت وقت لازم است. تغییراتی که در رفتار افراد پس از این استراحت ایجاد میشود بسیار جالب و قابل توجه است.
نتیجهگیری
برای برخی افراد، انجام چنین کارهایی بسیار سخت و جدید
است، زیرا ذهنیت آنها از دعوا و جدل بسیار متفاوت است با چیزی که ما به شما معرفی
کردیم. این ذهنیت معمولا نتیجه تربیت افراد و رفتارهای اعضای خانواده آنان است.
بسیاری از افراد در خانوادههایی
بزرگ شدهاند که داد زدن، کتک زدن و توهین کردن به یکدیگر امری کاملا طبیعی برای
حل اختلافات قلمداد میشده است. اگر افراد مدام در معرض چنین رفتارهایی قرار
بگیرند و هیچ الگوی رفتاری دیگری نداشته باشند، چنین برخوردهایی برایشان عادی میشود.
با خواندن این مطلب شما میتوانید رفتار خود را بهتر ارزیابی کنید. ببینید آیا شما
در حین دعوا به طرف مقابل توهین میکنید؟ آیا داد میزنید؟ آیا خشونت فیزیکی از
خود نشان میدهید؟… با اینکار نقاط ضعف خود را بهتر میشناسید. بهتر است نتایجی که
به آنها دست پیدا میکنید را بر کاغذی یادداشت کنید. سپس در جهت رفع هر یک تلاش
کنید. اگر احساس میکنید ممکن است این قوانین را فراموش کنید، آنها را بر یک کاغذ
بنویسید و بر دیوار یا در یخچال نصب کنید تا همیشه مقابل چشمانتان باشد. با پیروی
از این قوانین توسط هر دو طرف دعوا، خواهید دید که حل مشکلات و اختلافات، بسیار
سادهتر از گذشته میشوند. از همه مهمتر، با به کارگیری روشهای گفته شده، آسیبپذیری
رابطه شما با همسرتان به شدت کاهش پیدا میکند.
ماهنامه دنیای سلامت
زیباشو دات کام
معمولا دیده می شود که بسیاری از شوهران به موفقیت های حرفه ای همسران خود احساس حسادت میکنند چرا که ؛مرد ان بطور سنتی نان آور خانواده هستند و احساس میکنند که نقش آنها مورد تهدید واقع شده است . در اینجا چند روش برای مقابله با حسادت همسر را بیان میکنیم
۱ – مسول موفقیت شما
یکی از روشهای موفقیت های شما شوهرتان ؛بوده است اگر او از شما حمایت نمیکرد هرگز موفق نمی شدید..
۲ – اعتماد به نفس
اگر همسرتان احساس حسادت میکند ؛به او این اطمینان را بدهید که او نان آور خانواده است و به او افتخار می کنید و به او فرصت بدهید تا مردانگی خود را نشان دهد
۳ – بحث درمورد احساسات شوهر
در مواردی ذهن شوهر به دلیل سرخوردگی و مشاهده رفتار است که به یک هیولا تبدیل می شود با همسر خود در این مورد صحبت کنید
۴ – تمام وقت خودرا به او اختصاص دهید
اگر وقت اضافی داشته باشید آنرا با شوهرتان بگذرانید. برنامه ریزی تعطیلات آخر هفته؛خرید هدیه برای شوهر بدون مناسبت به د لیل موففیت
۵ – شوهرتان را حقیر نکنید
بدترین چیز حسادت همسر بخاطر موفقیت شما ست که باید آن را به نوعی تسکین دهید
زن ها و مردها در روابط زناشویی خود باید به شدت به این دو مهم پای بند باشند:
مردها از زنان غرغرو متنفرند. بعضی از زن ها زبانشان چون نیش عقرب مایه تخریب مرد است. زنان از مردهای داد و فریاد زن، فحاش و منت گذار متنفرند. اگر این صفت ها در روابط همسری پیدا شود، روابط عاشقانه تبدیل به روابط دشمنانه می گردد. آنان همدیگر را درک نمی کنند و زندگی به سردی گرایش پیدا می کند.
این جملات چه از زن شنیده شود و چه از مرد، شکننده است:
۱- ما هیچوقت بیرون نمی رویم.
۲- همه به من بی محلی می کنند.
۳- می خواهم همه چیزرا فراموش کنم.
۴- خیلی خسته ام، هیچ کار نمی توانم بکنم.
۵- خانه همیشه کثیف است.
۶-هیچ کس دیگر حرف مرا گوش نمی دهد.
۷- من در این خانه ارزشی ندارم، فقط یک کارگرم.
۸- دیگر دوستم نداری.
۹- من که از تو خیری ندیدم.
۱۰- تو گولم زدی، خواستگاران زیادی داشتم.
۱۱- حرف هایت برای من دیگر ارزشی ندارد.
۱۲- زن زیاد است، از تو بترها هم وجود دارد.
۱۳- نمی خواهی برو طلاقت را بگیر.
۱۴ حوصله ات را ندارم.
۱۵- من طلاق می خواهم، از تو متتنفرم.
۱۶- در خانه پدرت به تو چیزی یاد ندادن.
۱۷- عجب آدم زبان نفهمی هستی.
۱۸- خرت که از پل گذشت، دیگر ما را آدم به حساب نیاوردی.
۱۹- تو هیچی نداشتی، من تو را به اینجا رساندم.
۲۰- حیف خوبی، حیف از این همه زحمت و تلاش، تو لیاقت نداری، لیاقت تو همین است.
این سخنان مانند ویروسی می ماند که از زبان جاری می شود و روح طرف مقابل را تخریب می کند و اگر اینها مداوم تکرار شود، روابط زن و شوهر روز به روز به سردی می گراید و اگر جواب داده شود و طرف مقابل با او به ستیزه درآید، صحنه نزاع و دشمنی به وجود می آید.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «لجاجت بذر شرارت است، آغاز زمین خوردن است، زیان و ضرر به دنبال دارد، کینه ها را در دل تازه می کند.»/ غررالحکم، ج۲، ص۴۰۱٫
بگو مگوهای تخریبی، هر روز بر سر هم داد و فریاد کردن، منت نهادن و مسخره کردن، در جمع هتک حرمت کردن و شخصیت یکدیگر را نشانه گرفتن، انسان را از زندگی عاشقانه خارج می کند و به زندگی فرسایشی و روزمرگی گرفتار می کند. این سخنان باعث می شود که روی اعصاب یکدیگر راه برویم، پس بیاییم از به زبان آوردن این کلمات پرهیز کنیم.
معمولا در زندگی بنا به دلایل مختلف، نظیر: فشارهای روحی، اقتصادی، و … میان زوج ها اختلاف نظرها و گاه مشاجراتی پیش می آید که اغلب زوج ها این مسئله را تجربه کرده اند. آگاهی از برخی مهارت ها و به کار بستن آن می تواند برای فیصله دادن به این دعواها کارگشا باشد. توجه به ده نکته در این زمینه توصیه می شود:
۱- خودتان را جای همسرتان بگذارید:
زمانی که داد و بیداد می کنید، یک لحظه خود را جای همسرتان بگذارید و سعی کنید تا جایی که می توانید مشکلات، استرس ها و احساسات فعلی اش را درک کنید.
۲- باورهای غیر واقع بینانه را تغییر دهید:
«یک دعوا؛ یعنی خراب کردن هر چیزی که تا کنون ساخته ایم»، «همسرم باید همیشه مرا بغهمد، چون همسرم است دیگر»، «همسرم هیچوقت رفتارش را تغییر نمی دهد»، «نیازهای همسرم، زمین تا آسمان با نیازهای من فرق می کند» و …این باورها ممکن است با قیافه ای حق به جانب در ذهن شما نقش بسته باشد.
کاری نداریم که کی و از کجا به ذهن شما آمده است، ولی حاصلش این است که اگر تغییرشان ندهید، به قول لازاروس:«این فکرهای سمی می تواند شما را دیوانه کند».
«واقعیت این است که همیشه و در همه روابط زناشویی اختلاف هایی پیش می آید». «همسران نمی توانند همیشه ذهن طرف مقابلشان را بخوانند»«همه تا حدی تغییر پذیرند» و «افرادی که دو طرف یک رابطه طولانی مدت قرار می گیرند، معمولا نیازهای مشابه هم دارند».
3- دعوا را به شخصیت همسرتان ربط ندهید:
اگر بعد از دعوا فکر کنید که دعوا به این خاطر بوده که همسرتان خودخواه است، دیگر جایی برای صلح باقی نمی ماند. در بیشتر مواقع رفتار همسران موقع دعوا تحت تاثیر موقعیت است. اگر بیشتر تامل کنید، می بینید که همسرتان همیشه اینطور عمل نمی کند و با اینکه رفتارش خوب نبود اما می دانید که به شما علاقمند است.
۴- دعوا را به قسمتهای عمیق روابط خانوادگی نکشانید:
اگر همیشه در دعوایتان به اصطلاح «رو» دعوا کنید، در «عمق» همواره یک وفاداری همیشگی پنهان وجود خواهد داشت. دعوایتان را به این بخش ربط ندهید.
۵- احساسات
تان را با صراحت بیان کنید:
به جای اینکه بگویید: «حس سینما رفتن داری؟» بگویید:«دوست دارم برم سینما». به جای استفاده از کلمات « تو من را مجبور…» از جملات « من احساس می کنم…» استفاده کنید.
۶- درباره همسرتان کلی گویی نکنید:
این که بگویید:«تو آدم بی ملاحظه ای هستی» چیزی را عوض نمی کند. دقیقا به همرتان بگویید که چه چیزی باید در رفتارش تغییر کند.
۷- تمرین«روزهای صمیمانه» را انجام بدهید:
شاید به نظرتان خنده دار باشد، اما گاهی چاره ای جز این نمی ماند که یک تمرین مکانیکی انجام دهید. می توانید روزهایی را مشخص کنید و در این روزها توافق کنید که هر روز حداقل پنج مورد ازفهرست کارهایی را که همسرتان می خواهد، انجام دهید.
البته او هم باید متقابل کارهایی را که شما می خواهید، انجام دهد. این کارها اول باید امری باشد؛ یعنی طرف را از کاری نهی نکند، دوم باید عملیاتی باشد؛ سوم آن قدر کوچک باشد که بتوان هر روز انجامشان داد و چهارم مربوط به دعوای اخیر میان شما نباشد.
زوجین قهر را با بی توجهی به مسئله و مشکل اصلی تمام نکنند و با هم صحبت کنند اگر بار اول دعوایشان شد، بار دوم صحبت کنند، اگر باز هم دعوا کردند بار سوم صحبت کنند و اگر می توانند از مشاوره متخصص و متعهد کمک بگیرند تا این مشکل پیشرفت نکند!
معلوم نیست این چند دهمین باری است که در طول یک سال و نیم که از عقدشان می گذرد، با هم قهر کرده اند. ترانه احساس درماندگی می کرد و نمی دانست در گفت وگوی تلفنی با مشاور باید تمام جزئیات مشکلش را بیان کند یا خیر.
آشکارترین چیزی که می شد در رفتار او احساس کرد نیاز به گفت وگو با شخصی غیر از همسرش بود.
همسری که به دلیل به وجود آمدن یک اختلاف، چند روزی است با ترانه قهر کرده است و با او صحبت نمی کند.
از این سم مهلک دوری کنید
«قهر» یکی از مهلک ترین آسیب های یک رابطه است!
قهر، یک رفتار کودکانه است. این اولین چیزی است که باید درباره قهر بدانیم. پس هر کدام از ما که از این حربه به عنوان یک رفتار دفاعی یا رفتاری برای آزار دادن همسرمان یا به هر نیت دیگری استفاده می کنیم باید بپذیریم که اصلا به عنوان یک فرد عاقل و بالغ ظاهر نشده ایم!
حتی کودکان گاهی پس از قهرهای شدید با دوستانشان پس از چند دقیقه یا چند ساعت آشتی می کنند و دوباره بازی پرنشاط خود را از سرمی گیرند، گویی به بی اهمیتی قهر پی می برند اما خیلی از آدم بزرگ ها همچنان در رفتار کودکانه خود باقی می مانند!البته ناراحت شدن و به اصطلاح «سرسنگین بودن» با همسر زمانی که از دست او ناراحت هستیم، همیشه «بد» نیست، حتی می تواند در شرایطی به عنوان راهی و نشانه ای برای آگاه کردن او از رفتار اشتباهش موثر هم باشد ولی در برخی شرایط و نه همیشه و نه برای مدتی طولانی!
وقتی قهر کردن نازکشیدن را به دنبال ندارد!
متاسفانه قهر کردن بیشتر در بانوان دیده می شود و تا وقتی همسر آن ها پا پیش نگذارد، عذرخواهی نکند و به اصطلاح «منت کشی» نکند، آن ها از چهارپای شیطان پایین نمی آیند! البته طرح این مسئله درباره خانم ها این موضوع را نفی نمی کند که بسیاری از مردان نیز به این آسیب مبتلا هستند. در مواردی که خطای همسر به صورت عمد و به دفعات تکرار می شود و راه حل های ساده احتمالی موثر واقع نمی شود، استفاده از قهر تا سطحی مجاز است. ولی تکرار آن یا طولانی شدن مدت آن، برای رابطه زناشویی بسیار مضر است.
چرا همسران قهر می کنند؟
جواد بهروزی فر، روان شناس بالینی و کارشناس خانواده، چند دلیل احتمالی را برای قهر همسران بیان می کند: گاهی زوجین نمی توانند منظور و پیام خود را به یکدیگر منتقل کنند؛ بنابراین یکی از زوجین احساس ناکامی می کند و گمان می کند مورد بی توجهی همسرش قرار گرفته است. بنابراین دچار دلخوری و خشم می شود و تصمیم به قطع رابطه کوتاه مدت یا همان قهر می گیرد، البته عمق و میزان قطع رابطه به اهمیت پیام بستگی دارد و ممکن است از چند ساعت تا چند روز هم طول بکشد.
فقط خودت را می بینی
دلیل دوم باز هم در رابطه با گفت وگوی ناموفق زوجین مطرح است، گاهی یکی از طرفین خودمحورانه صحبت می کند یعنی مطالب خود را با تصورات و با توجه به نیازهای خودش مطرح می کند و تصورات و نیازهای طرف مقابل را در نظر نمی گیرد که این خودمحوری باعث دلخوری و قطع رابطه طرف مقابل می شود؛ زیرا در این جا مسئله تفاوت نگاه و نگرش وجود دارد و احساس ناامیدی و یأس جزئی در فرد، ایجاد می شود.
وقتی نمی شود گفت بالای چشمت ابروست!
بهروزی فر دلیل سوم را به بعد شخصیتی یا درون فردی ربط و ادامه می دهد:ممکن است شخص، عزت نفس پایین یا آسیب دیده ای داشته باشد که در این صورت وقتی در شرایط یا در معرض اختلاف عقیده یا سلیقه با دیگران قرار می گیرد، راهی جز قهر کردن برایش باقی نمی ماند.
در همین مواقع است که اصطلاحا مردم می گویند: «به فلانی زود برمی خوره» یا «نمی شه بهش گفت بالای چشمت ابروست».این کارشناس خانواده تاکید می کند: قهر کردن مانند ریختن زباله ها زیر فرش خانه است، مشکل با قهرکردن حل نمی شود زیرا افراد بعد از چند دقیقه، چند ساعت یا چند روز سعی می کنند دوباره با هم ارتباط برقرار کنند ولی مشکل به جای خود باقی است.
از همسرتان باج نگیرید!
دلیل بعدی با عنوان «بازیابی عاطفی» از سوی بهروزی فر مطرح می شود: اگر دلیل قبلی ناآگاهانه بروز می کند، این دلیل کمی آگاهانه است، یعنی فرد در فرآیند شکل گیری شخصیت اش از کودکی تا بزرگسالی راهی را برای رسیدن به هدف انتخاب می کند که نوعی «باج گیری عاطفی» از دیگران است.
کودکی که برای رسیدن به خواسته اش بهانه گیری می کند یا روی نقطه ضعف والدینش انگشت می گذارد و از این طریق به هدفش می رسد، ممکن است در بزرگسالی هم این کار را انجام دهد، براین اساس با همسرش قهر می کند و با خود می گوید می توانم با حرف نزدن و قهر کردن با همسرم به هدفم برسم.
عوارض قهر
خود فرد، بیش از همه در معرض پیامدهای منفی قهر است. این روان شناس در تشریح آثار قهر با بیان این جمله ادامه می دهد: وقتی قهر رخ می دهد، نشان می دهد که فشار زیادی روی فرد است زیرا می خواهد خودش را حفظ کند، او در حال تجربه تهدید است و با قهر، انرژی روانی زیادی را از دست می دهد.
بهروزی فر با بیان این که قهر موجب ایجاد فاصله عاطفی و شناختی بین دو طرف می شود، می افزاید: قهر کردن های زیاد و طولانی مدت به مرور زمان موجب دلسردی می شود. حتی فضایی که برای عشق ورزیدن به هم وجود دارد،میگنا دات آی آر می تواند به فضای هم زیستی محض تبدیل شود و زوجین به جای مراوده های عاطفی و روانی که به آن نیاز دارند تنها به وظایف خود عمل می کنند تا رابطه باقی بماند.
رفتارهای جایگزین قهر
این کارشناس خانواده در ادامه توصیه هایی به زوجین نیز دارد:
۱ – راهکار پایدارتر این است که زوجین آگاه باشند که قهر، رفتاری ناکارآمد است و اگر زمانی در کودکی فایده ای برایشان داشته، دیگر در شرایط فعلی فایده ای برای آن ها ندارد، بلکه باید به دنبال یافتن راه حل باشند.
۲ – زوجین در نظر داشته باشند رفتار ناکارآمدتر برای مدت زمان محدود آن ها را به اهدافشان می رساند. چون سرانجام طرف مقابل در برابر این رفتار می ایستد و دیگر باج نمی دهد.
۳ – زوجین مهارت های ارتباط موثر را یاد بگیرند و حتی در سخت ترین شرایط هم به هم فرصت بدهند و بدانند وقتی احساس ناکامی دارند، دچار خشم و هیجان و خستگی می شوند و نمی توانند استدلال منطقی داشته باشند پس باید به هم فرصت بدهند و صحبت کنند. آن ها باید با موضوع و مشکل خود روبه رو شوند و راه حل پیدا کنند.
گاهی افراد موضوع اصلی را نادیده می گیرند و پشت سر می اندازند ولی این موضوع یک روز ظهور می کند و خود را نشان می دهد، پس زوجین قهر را با بی توجهی به مسئله و مشکل اصلی تمام نکنند و با هم صحبت کنند اگر بار اول دعوایشان شد، بار دوم صحبت کنند، اگر باز هم دعوا کردند بار سوم صحبت کنند و اگر می توانند از مشاوره متخصص و متعهد کمک بگیرند تا این مشکل پیشرفت نکند!
موفقیت هر رابطه به میزان تبحر شما در بیان کردن نظرات و احساساتتان به طرف مقابل ارتباط دارد ارتباطات اساس هر رابطه میباشد این قانون به ویژه در مورد رابطه بین زن و شوهر صادق است یکی از نیازهای اساسی همه ما نیاز به بیان احساسات و نظراتمان است.
اینجا چند راه برای ارتباط بهتر با همسرتان را بیان خواهیم نمود:
۱٫ احساس قدردانی/قدرشناسی تان را با تماس فیزیکی همراه کنید:
وقتی از همسرتان عذرخواهی یا قدر دانی می نمایید، این قدردانی یا عذرخواهی را با لمس کردن گونه همسرتان یا نشان دادن علاقه ای که به او دارید در چهره تان همراه کنید. وقتی از او درخواستی دارید از کلمه لطفا استفاده نمایید. با این روش شما ارزشی که برای او قائلید را نشان خواهید داد. در غیر اینصورت ممکن است به نظر برسد که به او دستور می دهید.
۲٫ جوری با او رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود:
به شیوه ای با او صحبت کنید که دوست دارید او با شما صحبت کند. اگر دوست دارید او تمام اتفاقات روزمره را برایتان تعریف کند پس خودتان هم اینکار را انجام دهید. البته به یاد داشته باشید نباید در مورد تمام جزئیات سوال بپرسید. به او فرصت بدهید او خودش همه چیز را برایتان تعریف خواهد کرد.
۳٫ زمان مناسبی را برای گفتگو انتخاب کنید:
اگر میخواهید در مورد مساله تنش زایی با او صحبت کنید، به محض اینکه از محل کار به خانه برگشت برای گفتگو سراغ او نروید. اجازه دهید کمی استراحت کند و زمانی که احساس کردید آرام است و آمادگی گفتگو را دارد مکالمه را شروع نمایید.
۴٫ با او رودربایستی نداشته باشید:
از آنجایی که شما دو انسان منحصربفرد هستید این مسلم است که مسائل و شرایط برای شما معانی متفاوتی داشته باشد. پس اگر اخلاق یا رفتاری دارد که شما را آزار می دهد از اینکه مساله را با او مطرح نمایید رودربایستی نداشته باشید. لازم نیست مساله را به شکل یک نقطه ضعف مطرح کنید یا اینکه او را به دلیل داشتن رفتار یا اخلاق خاصی محاکمه کنید، فقط خیلی ساده احساستان را در مورد آن مساله به خصوص با او مطرح کنید.
۵٫ پیغام بگذارید:
در موارد اضطراری، اگر همسرتان در دسترس نبود برایش روی یخچال یا تلفن همراهش پیغام بگذارید.
۶٫ پاداش رفتارهای خوبش را بدهید:
ارتباط تنها به صحبت کردن محدود نمی شود. اگر او شما را با رفتاری خوشحال کرده یا تحت تاثیر کار خاصی که برایتان انجام داده است قرار گرفته اید، از تشکر کردن کلامی فراتر روید و محبتش را به شیوه های مختلفی جبران نمایید. هدیه، کارت، داشتن لحظاتی رومانتیک یا حتی یک بوسه کافیست تا قدردانیتان را نشان دهید.