اگر مقیاس کربلا نبود و اگر زینب(س) نبود چه بسیار مردان و زنانی که در نیمهی/span> راه باز میماندند.
* صبر زینب یک شورش بر اساس حیاتی معقول است که همواره در بحرانیترین شرایط، بهترین جهت را برای تاریخ و زمانه ساخته و عالمی را درس داده است.
* بانویی که وقتی بر عمرسعد خطابه میخواند, مصیبت را بزرگتر از فهم و عقل او میشمرد.
* زمانی که فقط خود اوست و خدا و کشته ی غرقه به خونش، دستان خود را به زیر آن پاره پاره تن میبرد و تمام وجودش غرق در محبت و معرفت به خداوند التماس میکند: «ربنا تقبل منا هذا القربان»
* این ایمان و باور است که زینب را به چنان صبوری فرامیخواند و صبوری او عین علم اوست.
موبفا.ارگ
روی زمین هیچ چیز پایدار نیست.
زندگی مانند شراره ای است که از اصطکاک چوب پدید آمده،زمانی روشن می شود و دوباره خاموش می گردد.
ولی ما نمی دانیم از کجا آمده و به کجا خواهد رفت.
بودا
یک روز عربی ازبازار عبور میکرد که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد !/span>
هنگام رفتن صاحب دکان گفت تو از بخار دیگ من استفاده کردی وباید پولش را بدهی !!!
مردم جمع شدن مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا میگذشت از بهلول تقاضای قضاوت کرد ...
بهلول به آشپز گفت آیا این مرد از غذای تو خورده است؟
آشپز گفت نه ولی از بوی آن استفاده کرده است.
بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد وبه زمین ریخت وگفت : ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر.
آشپز با کمال تحیر گفت :این چه قسم پول دادن است؟
بهلول گفت مطابق عدالت است : کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند !
سلام دوستای خوبم راستش امروز این متن رو توی یکی از سایتهای اینترنت دیدم خیلی کامل نبود اما به نوعی تونسته بود حرف دل ما رو بیان کنه.
حقیقت اینه که توی جامعه ما موارد زیادی دیده شده که وقتی وارد یک مغازه میشی که خرید کنی تا با آن فروشنده گرم نشی نمی تونی از مغازه اش خرید خوبی کنی
اما به چه قیمتی ...؟
به قیمت از دست دادن عفتمون؟
البته اینجا نمیشه کسی رو مقصر دانست به دلیل اینکه منشا همه این رفتارها برمیگردد به خانواده آدم ،به اینکه چه ارزشهایی رو به آنها یاد دادن ای کاش زن ها این موضوع رو میفهمیدن که ارزش آنها خیلی بیشتر از اینه که خودشون رو به شکل یک انسان ضعیف دربیارن درحالیکه فکر میکنن در این کار خیلی باهوش هستن و مهارت زیادی دارن.
متاسفانه مردانی هستند که زنان را ابزار جنسی میبینند اما این مردان در حداقلند، حداقلی که هنوز مانده تا بزرگ شوند. بیشتر مردها به دنبال همراهی، وفاداری و پیوستگی عمیق با زن زندگیشان هستند، رابطه جنسی در رابطه های جدی معمولاً حرف اول را نمیزند. مردان زنانی را دوست دارند که شخصیت و صداقت داشته باشند. تنها زنانی بعنوان ابزار جنسی به آنها نگاه میشود که برای این منظور برنامهریزی میشوند، چه خواسته و چه ناخواسته./span>>/>
داغ این ننگ بر مردان زده شده است که نگرششان به زنها کوته فکرانه است. به دلایلی بیشتر زنان تصور میکنند که مردها فقط به دنبال رابطه جنسی هستند اما این از واقعیت خیلی دور است. البته درست است که مردهایی هستند که در زنان فقط به دنبال رابطه جنسی میگردند نه چیز دیگر، اما اکثریت مردان اینطور نیستند.
مردان درمورد زنانی که باز لباس میپوشند چطور فکر میکنند؟
وقتی زنی لباس باز و برانگیزاننده میپوشد، تنها پیامی که مرد دریافت میکند این است که او دنبال رابطه جنسی است. البته دلایلی که ممکن است یک زن لباس جذاب بپوشد میتواند کاملاً متفاوت باشد. ممکن است فقط به این دلیل چنین لباسی پوشیده است که تصور میکند بسیار روی مُد و زیبا است. اما برای یک مرد، وقتی زن را در لباس تنگ و محرک میبیند، بهطور اتوماتیک وار تصویر زنی برایش نمودار میشود که دوست دارد رابطه جنسی داشته باشد. به همین دلیل بعنوان یک ابزار جنسی به او نگاه میکند و دیگر قادر نخواهد بود به عنوانی دیگر با او رابطه برقرار کند.
درواقع، زنانی که مردها را بخاطر چشمچرانی متهم میکنند با پوشیدن لباسهای باز پیامی کاملاً متفاوت میفرستند. یک مرد هرچقدر هم که قوی و مقاوم باشد، نمیتواند دربرابر تن برهنه مقاومت کند. وقتی میبیند زنی چنین لباسی پوشیده است، تنها نتیجه ای که به ذهنش خطور میکند این است که آن زن به دنبال رابطه جنسی است. هیچ مردی در ذهنش استدلال نمیکند که ممکن است دلیل پوشیدن چنین لباسی این باشد که به نظر آن زن آن لباس زیبا و مُد روز است. ذهن مرد اینطور کار میکند.
اگر زنی به دنبال این است که احترام مردان را جلب کند، باید طوری خود را به آنها نشان دهد که آنها با شخصیت او ارتباط برقرار کنند نه بدن او. زنی که لباسهای باز و محرک میپوشد غیرمستقیم به مردان میفهماند که به او بعنوان یک ابزار جنسی نگاه کنند، نه چیز دیگر. مردان هم اینجا مقصر نیستند، آنها مخلوقاتی شدیداً دیداری هستند که فقط به دنبال کوچکترین محرک در جوانب جنسی هستند.
زنان باشخصیت مورد احترام مردان هستند
واقعیت این است که اکثریت مردان به دنبال زنی هستند که شخصیتی قوی با سیستم ارزشی خوب باشند. البته دوست دارند که زنانی که لباسهای باز و برانگیزاننده میپوشند را هم چشمچرانی کنند اما هیچوقت همچنین زنی را بعنوان شریک زندگی خود انتخاب نمیکنند، آن زن برای آنها فقط یک ابزار برای تخیلات جنسی است.
زنی که متین و موقر لباس میپوشد و سعی نمیکند توجه مردی را به بدن خود جلب کند، اتوماتیک وار احترام شگرفی برای خود بین مردان ایجاد میکند. برای مردان بودن در کنار چنین زنی همواره توام با آرامش است.
تصور زنان از اینکه مردان به زنان فقط به چشم ابزار جنسی نگاه میکنند کاملاً اشتباه است.
بیشتر مردان ارزشهای عمیقی دارند و سعی میکنند همانها را در زنان خود پیدا کنند
مردان "خوب" زیادی هستند که زنی را بخاطر آنچه که هست دوست دارند به بخاطر ظاهرش. عشق پاک فقط در حضور معصومیت وجود خواهد داشت، هم مردان و هم زنان به دنبال این پاکی هستند اما به طریقی کاملاً مخالف آن رفتار میکنند.
وقار مایه جذابیت زنان است و بیشتر مردان این خصوصیت را در زن رویاهایشان میبینند. اما سکس فقط یکجنبه کوچک از زندگی یک انسان است، همه انسانها خیلی بیشتر از تمایلات و تحریمات جسمی به دنبال احترام، عشق و درک هستند.
مردان احترام عمیقی برای زنان قائل هستند، بالاخره همه آنها با مادر و خواهر خود حس پیوستگی عمیقی دارند. همه مردان به طور ذاتی به دنبال یک زن ساده، بیآلایش، موقر و محترم هستند که بتواند همراه زندگی آنها باشد. و درست نیست که بگوییم همه مردها زنان را ابزارهای جنسی میبینند.
وقتی زنی را به چشم ابزار جنسی ببینید، هیچوقت او را به دست نخواهید آورد.
جای تعجب نیست که زنان شما را طرد کنند. بله متناقض به نظر میآید اما بسیاری مردان امروزی را درگیر کرده است.
جنسیت واقعی یک زن یک "ابزار جنسی" نیست. بااینکه ممکن است آنطور به نظر برسد و یا رفتار کند اما این فقط شخصیت اجتماعی اوست.
شخصیت طبیعی او (که احتمالاً هیچوقت ندیدهاید) جنسیت واقعی او و راه رابطه جنسی برای اوست.
بخشی از درک جنسیت واقعی او این است که واقعاً خیلی به سکس علاقه نداشته باشید و از جنبهها و جوانب دیگری با او ارتباط برقرار کنید.
غیرممکن است؟ به همین دلیل است که شما و خیلی مردان دیگر تابحال آن را ندیدهاند. همه چیزی که شما دیدهاید، رفتار واقعی او و ظاهر اوست. هیچ شکی نیست که این خیلی واقعی است زیرا "بدن" و "قدرت" او درست جلوی چشمانتان است.
برای زنان، کاملاً مشخص است که شما بعنوان یک مرد از کجا آمدهاید.
پسران و مردان بیخودی که هیچوقت به آنها توجه نداشتهاند و اینقدر بیشخصیت بودهاند که فقط به ظاهر آنها پرداختهاند.
به قهرمانان مرد نگاه بیندازید، آنها هیچوقت به زنی بعنوان ابزار جنسی نگاه نمیکنند. آنها با او وارد رابطه میشوند و عالی رفتار میکنند.
مسئله زنان هستند اما نه شخصیت درونی و اجتماعیشان یا پیشرفتشان، که تقریباً همه مردان بالاخره متوجه آن میشوند.
درعوض، مسئله دینامیک طبیعی و جنسی آنهاست. و اگر تابحال آن را ندیدهاید، وقتش است یک درس جدید یاد بگیرید.
دیگر زمان شناخت است.
جنسیت زن بعنوان راهی برای سکس (نه خود سکس) از 15 سالگی که طبیعیتر عمل میکرد و میدانست مردی که دوست دارد را چطور به دست آورد، در او سرکوب میشود.
شما بعنوان مردی که این واقعیت را میداند، میتوانید با توجه کردن به آنچه درون آن ظاهر زیبا است، از همان ابتدا زنان را در این وضعیت جذبه قرار دهید.
دیگر زمانش رسیده که به زنان بعنوان ابزار جنسی نگاه نکنید، حتی اگر به نظر برسد که واقعاً هستند. دیگر زمانش رسیده که به قدرت و شخصیت آنها توجه کنید و ارزشی که به دنبالش هستند را به آنها بدهید. و این درعوض شما را به آنچه میخواهید خواهد رساند.
«پدروس» یا حشرهای که در میان مردم به بیماری دراکولا یا بند مشهور است، از خانواده سوسکها و از جمله حشراتی است که موجب بروز ضایعات خطی روی پوست بدن ساکنان مناطق شمالی و مرکزی ایران میشود. البته جالب است بدانید آلودگی پوست با ماده فعالی که «پدرین» نام دارد و توسط حشره ترشح میشود، در حالت عادی اتفاق نمیافتد، بلکه ضایعات پوستی معروف به «دراکولا گزیدگی» تنها درپی له شدن پدروسها به وجود میآید و بر اثر له شدن، این حشرات سطح پوست را آغشته کرده و موجب ضایعات پوستی میشود. /span>
>/>حشرهای که نیشش از ره کینه نیست
دکتر سید مسعود داوودی، متخصص پوست و مو در این باره میگوید:
>/>اوج شیوع بیماری دراکولا در اواخر فصل بهار، تابستان و اوایل پاییز است و اوج فعالیت «پدروس» در شبها و اطراف کانونهای نورانی است و شعلههای آتش در محیطهای باز یا چراغها به خصوص چراغهای فلورسنت در مکانهای بسته پدروس را به سوی خود میکشاند. حفاظت تنها راه پیشگیری نصب توری به پنجرهها، پوشیدن لباسهای آستین بلند و پوشیده از مهمترین راهکارها برای پیشگیری است. بهعلاوه حتیالمقدور باید از کشتن حشرات بر روی پوست خودداری کرد و آنها را به آهستگی از روی پوست پراند. ناگفته نماند که نگهداری از حیوانات خانگی باعث تجمع بیشتر حشرات میشود، پس در نگهداری از این نوع حیوانات باید نکات بهداشتی را به دقت رعایت کنیم. در صورت آگاهی از تماس با سم «پدرین» نیز باید بلافاصله محل تماس با آب و صابون شسته شود و این کار به صورت مداوم تکرار شود. بهعلاوه از آنجا که این حشرات بیشتر شبها فعال هستند، باید نکات ایمنی در نزدیکی منابع نورانی را رعایت کرد. فراموش نکنید کشتن پادشاه حشرات در مناطق شمالی کشور تاوان دردناکی خواهد داشت، پس مراقب باشید به او صدمه نزنید.
بارزترین نشانه تماس سم دراکولا با پوست انسان، آسیب سطح پوست به صورت قرمز شدن موضعی، جوشها یا کهیرهای کوچک همراه با خارش و در انتها ورقه ورقه شدن و پوسته پوسته شدن پوست است. التهاب پوستی ایجاد شده با خاراندن پوست، سبب انتشار سم و تشدید زخمهای روی آن خواهد شد. بهعلاوه در صورت تماس این سم با چشم، اطراف لبها و بینی، به علت نرم بودن بافت پوست در این نواحی، این عضوها را ملتهب میکند.
این آسیبها دردناک بوده و طی 10 تا 12 روز، زخمها حالت دلمه پیدا میکنند و به تدریج از بین میروند، ولیکن یک ناحیه تیره تا هفتهها یا حتی ماهها باقی میماند و سپس از بین میرود.
تنها عارضه ثانویه در ارتباط با این بیماری، ایجاد عفونت در ناحیه ضایعات است که در این صورت مصرف آنتیبیوتیک توصیه میشود. البته خوشبختانه این بیماری مسری نیست، مگر آن که در زمان له شدن حشره، شخص دیگری هم با مواد خارج شده از بدن پدروس تماس پیدا کند.
خارشهای آزاردهنده پوست پدروسهای نارنجیرنگ که ظاهری شبیه مورچه دارند، رطوبتدوست هستند و به همین دلیل در مناطق شمالی کشور و به خصوص فصل تابستان، بیشتر به مردم آسیب میرسانند. این حشره که سلطان حشرات مناطق گرم و مرطوب شناخته میشود، به واسطه سمی که در بدن خود دارد فاقد دشمن طبیعی است و حتی پرندگان نیز از خوردن آن خودداری میکنند، اما به محض آنکه روی پوست بدن انسان کشته شود، با ترشح سم بر پوست بدن، باعث بروز تاولهای شدید همراه با درد، سوزش و خارش میشود. تاولهایی که بهبودشان متاسفانه درمان خاصی ندارد و یک بیماری خود التیامیابنده است و نیشخورده تنها باید با مواد ضدعفونیکننده، زمان بهبود 10 روزه آن را تحمل کند.
اصلیترین اقدام؛ تمیز نگه داشتن محل عارضه اصلیترین اقدامی که برای کاهش درد، سوزش و خارش آزاردهندهی عارضه و نیز کاهش طول دوره ناشی از سم دراکولا میتوان انجام داد، شستشوی سریع و مرتب محل آن با آب و صابون است، کما اینکه با تمیز نگه داشتن محل عارضه میتوان از بروز مشکلات ثانویه از جمله عفونتهای باکتریایی جلوگیری کرد. متاسفانه باید بدانید که حتی تجویزآنتیهیستامینها و کورتونها، تغییر خاصی در روند درمان بیمار ندارد و به طور قطع باید مراقب بود تا زخم، دچار عفونت ثانویه نشود.
خدایا! برای تو روزه گرفتیم و با روزی تو افطار می کنیم پس این روزه را از ما بپذیر که به راستی تو شنوا و دانا هستی/span>
خدایا! ای پروردگار روشنی سترگ و ای پروردگار جایگاه بلند! تویی معبود هرکس که در آسمان ها است و معبود هر کس که در زمین است و جز تو معبودی در میان آن ها نیست و تویی قاهر و مسلط بر هر که در آسمان ها و هر که در زمین است
از تو می خواهم که در کار من آسانی و گشایشی مقرّر فرمایی و مرا بر دین محمد و خاندان محمد و بر سنّت محمد و خاندان محمد که درود بر او و آنان باد، پا برجا و ثابت قدم بداری و عمل و کردار مرا در فراز جایگاه پذیرفته قرار دهی
زیرا که من به تو ایمان دارم و بر تو توکل می کنم و به درگاه تو زاری می نمایم
می دانم که بازگشتم به سوی تو است و هرآنچه خیر و خوبی است از تو می خواهم که همه را برای من و پدر و مادر و خاندان و فرزندانم گردآوری و هرآنچه بدی است همه را از ما بازگردانی
ای خدا! تویی مهر پیشه و نعمت بخش، پدید آرنده ی آسمان ها و زمین، عطا فرمایی خیر و خوبی را به هر که خواهی و بگردانی آن را از هر که خواهی. پس به مهر و رحمت خویش بر من منّت بنه ای مهربان ترین مهربانان!
عشقم نثار کسی است که؛
با دستپاچگی در جادهها از من سبقت میگیرد
به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتاده است، کمی پول بیشتری میدهم
بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت میروم و سعی میکنم به آن محیط عشق ببرم
در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشیدن عشق است و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم بلکه؛
سعی میکنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا، شبیه به موسی، و یا شبیه به محمد (ص) باشم
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
***
اى کسانى که ایمان آوردهاید روزه بر شما مقرر شده است همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [ بودند] مقرر شده بود باشد که پرهیزگارى کنید
بند دوم
بار خدایا از تو مسألت دارم که از هر گناهی را که
به واسطه عافیت بخشی تو بدنم بر آن توانا شد با به واسطه نعمت فراوان به آن
قدرت پیدا کردم یا به واسطه رزق واسع تو به آن دست یافتم و یا با پرده پوشی تو در
آن خود را از مردم پنهان کردم
و چون ترس و خوف مرا فرا گرفت بر صبر و درنگ تو تکیه نمودم
و از خشم و غضب در آن بر حلت اعتماد نمودم و آن را بر عفو کریمانه ات
واگذار نمودم
پس ای بهترین بخشندگان
بر محمد و آلش درود فرست و آن گناهان را بر من ببخش ای بهترین آمرزندگان
فضیلت ماه رمضان>/>/span>>/>:/span>
ماه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شریفترین ماههای سال است. در این ماه درهای آسمان و بهشت گشوده و درهای جهنم بسته میشود، و عبادت در یکی از شبهای آن ( شب قدر ) بهتر از عبادت هزار ماه است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه شعبانیه خود درباره فضیلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: ای بندگان خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی آورده است؛ ماهی که نزد خداوند بهترین ماهها است؛ روزهایش بهترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات است.
بر مهمانی خداوند فرا خوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید. در این ماه، نفسهای شما تسبیح، خواب شما عبادت، عملهایتان مقبول و دعاهایتان مستجاب است.
پس با نیتی درست و دلی پاکیزه، پروردگارتان را بخوانید تا شما را برای روزه داشتن و تلاوت قرآن توفیق دهد. بدبخت کسی است که از آمرزش خدا در این ماه عظیم محروم گردد. با گرسنگی و تشنگی در این ماه، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت باشید.
آن گاه پیامبر اکرم وظیفه روزهداران را برشمرد و از صدقه بر فقیران، احترام به سالخوردگان، ترحم به کودکان، صله ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهربانی به یتیمان و نیز عبادت و سجده های طولانی، نماز، توبه، صلوات، تلاوت قرآن و فضیلت اطعام در این ماه سخن گفت.
بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آم که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشة ماه فروریخته در آب
شاخهها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید، تو به من گفتی:
- ” از این عشق حذر کن!
لحظهای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینة عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
با تو گفتم:” حذر از عشق!؟ - ندانم
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم ...“
باز گفتم که : ” تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم! “
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، نالة تلخی زد و بگریخت ...
اشک در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!
یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم.
نگسستم، نرمیدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شبهای دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم ...
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
ف.م