با زبان بدن، مچ همه را بگیرید!

 

بعضی از حرکات درصورت، دست‌ها، پاها و دیگر اعضای بدن می‌تواند به فاش‌شدن افکار و روحیات مخاطب کمک کند. آیا می‌دانستید حتی زمانی که یک شخص با شما صحبت نمی‌کند، نشانه‌هایی درصورت، بدن، پاها و دست‌های او وجود دارد که می‌تواند بدون آن‌که خود او متوجه شود به شما در خواندن فکر او کمک کند. در حقیقت همه انسان‌ها به‌طور ناخودآگاه حرکاتی از بدن خود نشان می‌دهند که از آن به‌عنوان زبان بدن یاد می‌شود. آشنایی با این حرکات و نشانه‌ها می‌تواند به شما کمک کند، در ملاقات با دیگران بهتر بتوانید به آنچه در ذهن آن‌ها می‌گذرد پی ببرید و به این ترتیب تصمیمات منطقی‌تری بگیرید. برای مثال در بسیاری از موارد، زمانی که یک فرد هنگام صحبت با شما سرش را پایین نگه می‌دارد، با موهایش بازی می‌کند یا وزن بدن خود را روی یکی از پاهایش می اندازد به‌طور ناخودآگاه در حال انتقال پیامی به شماست.

او تحت تاثیر شما ست

کنار زدن موها از روی صورت

 این حرکت نشانه‌ای از عصبی بودن و در عین حال جلب شدن نظر شخص است. شخص سعی می‌کند با این کار حالت واقعی چهره خود را مخفی کند و نشان ندهد که تحت تاثیر قرار گرفته است.

لبخند فقط 5 ثانیه است

لبخند زدن

حتما شما هم هنگام صحبت‌کردن با دیگران به فردی برخورد کردید که مرتب لبخند می‌زند و با این تصور که مخاطب‌تان نسبت به موضوع مورد بحث علاقه‌مند است به گفت‌وگو ادامه داده‌اید اما آنیتا باربی از دانشگاه لوئیسوایل در این زمینه نظر متفاوتی دارد.او می‌گوید یک لبخند درصورتی واقعی است که در آن عضلات چشم‌ها هم درگیر شوند و خیلی هم طول نکشد. در حقیقت افرادی که لبخند آن‌ها بیش از 5 ثانیه طول می‌کشد و این لبخند فقط در لب‌های آن‌ها مشاهده می‌شود در حال تظاهر‌کردن هستند. برای مدیران هم لبخند زدن‌های مداوم در محیط کار توصیه نمی شود، زیرا این کار باعث می‌شود آن‌ها در نگاه کارمندان چندان جدی به‌نظر نیایند.

استرس دارد

پلک زدن بیش از حد

هر فرد در حالت طبیعی بین 6 تا 8 مرتبه در یک دقیقه پلک می‌زند اما هنگام استرس تعداد این پلک‌زدن‌ها بیشتر می‌شود و به همین دلیل توجه مخاطب را بیشتر به‌خود جلب می‌کند. اگر شما هم هنگام سخنرانی یک فرد در میان جمع به چشمان او توجه کنید، به‌طور حتم متوجه پلک زدن‌های مداوم او می‌شوید. این یک نشانه است که به شما اعلام می‌کند، فردی که در حال گفت‌وگو با شماست از لحاظ روانی چندان در آرامش قرار ندارد.

یا اشتباه کرده یا می‌ترسد!

گزیدن لب‌ها

«کارول کینسی» که یکی از روان‌شناسان معروف و متخصص در زبان بدن است، گزیدن لب‌ها را یکی از مهم‌ترین نشانه‌ها از قرار داشتن فرد در وضعیت استرس‌زا می‌داند. در بسیاری از مواقع زمانی که انسان‌ها اشتباهی را مرتکب می‌شوند بی‌اختیار لب‌های خود را می‌گزند. در این مواقع انسان سعی می‌کند، به‌طور ناخودآگاه با گزیدن لب‌ها، فرو بردن آن‌ها به داخل دهان و تماس زبان با آن‌ها خود را از زیر بار روانی خارج کند.

بینی پینوکیو

خاراندن بینی

سعی کنید هنگام دروغ گفتن هرگز بینی خود را لمس نکنید، زیرا می‌تواند شما را در مقابل مخاطبان‌تان لو بدهد. «مایکل کانینگهام»، استاد ارتباطات از دانشگاه «لوئیسوایل» در این باره می‌گوید: «زمانی که فردی دروغ می‌گوید، ترشح هورمون آدرنالین در بدنش افزایش پیدا می‌کند. این عامل باعث انبساط رگ‌های خونی بسیار ریز در داخل بینی می‌شوند و در این هنگام شما در این نقطه از صورت‌تان احساس خارش می‌کنید.» نگاه ممتد ولی کوتاه مدت به‌صورت فرد طرف مقابل یکی دیگر از نشانه‌هایی است که فرد دروغگو را رسوا می‌کند. هنگام دروغ گفتن فرد خطاکار سعی می‌کند با نگاه‌کردن به‌صورت طرف مقابل متوجه شود که آیا حرف او مورد قبول واقع شده یا خیر. به همین علت است که هنگام دروغ گفتن یا بعد از آن نگاه‌های فرد دروغگو طولانی‌تر و دقیق‌تر از حالات عادی می‌شود.

سانسور خطرناک‌ها

بستن چشم‌ها

با مالیدن چشم‌ها، پوشاندن آن‌ها با دست یا بستن آن‌ها در زمانی طولانی‌تر از پلک زدن، مغز می‌خواهد از دیدن بعضی از عواملی که در مقابل چشمان ما قرار دارد جلوگیری کند. حتی در بسیاری موارد زمانی که صدایی ما را آزار می‌دهد، ما به‌طور ناخودآگاه برای لحظه‌ای دستان‌مان را روی چشمان خود می‌گذاریم. این یک مکانیسم دفاعی برای مغز است تا بتواند خود را از پردازش رویدادهای ناخوشایند یا تهدید‌کننده رهایی ببخشد.

کمک می‌خواهد

نگاه کردن به سمت پایین به‌مدت طولانی

با این حرکت فرد از دیگران حمایت را درخواست می‌کند. این تاکتیکی است که بسیاری از کودکان کم سن و سال هنگام مواجه شدن با دیگران در انجام یک کار اشتباه از خود بروز می‌دهند تا به این ترتیب بتوانند حمایت والدین یا اطرافیان را به سمت خود بکشانند. اگر شخصی این حالت را از خود نشان می‌دهد احتمالا انتظار همدردی دارد، پس سعی کنید در این مواقع او را درک کنید.

گذشته را به یاد بیاورید

نگاه کردن به بالا یا اطراف

آیا می‌خواهید بفهمید چه زمانی فردی در حال تلاش است تا خاطرات گذشته را به یاد بیاورد، پس به جهت نگاه کردن او توجه کنید. زمانی که فردی سعی می‌کند چیزی را به یاد بیاورد چشمان خود را به سمت آسمان می‌گیرد، زیرا در تلاش است تا آن را در ذهن‌ خود تصویر کند. زمانی هم که تلاش می‌کند یک حرف را به یاد بیاورد به سمت یکی از گوش‌های خود نگاه می کند، به این شکل که گویا تلاش می‌کند دوباره آن را بشنود.

خطر در کمین شماست

لمس‌کردن پیشانی یا لاله گوش

این کار نشان‌دهنده آن است که شما احساس تهدید می‌کنید یا خونسرد نیستید. برای مثال زمانی که شما در ردیف اول کلاس نشسته‌اید و امیدوارید که معلم نام شما را صدا نزند. بسیاری از مواقع اگر انسان‌ها در حالت نشسته باشند در این حالت دست خود را به آرامی روی پاهای خود می‌زنند. ضربه زدن به عصب‌هایی که در قسمت‌های انتهایی بدن مانند پاها یا گوش‌ها قرار دارند به بدن کمک می‌کند ضربان قلب یا فشار خون خود را پایین بیاورد.

خواندن زبان بدن

مخالفت ایستادن در حالتی که پاها کنار هم هستند

این وضعیت نشان‌دهنده آن است که فرد حالت دفاعی به‌خود گرفته و شاید بیان‌کننده آن باشد که چندان با گفته‌ها یا کارهای شما موافق نیست.

خوش‌آمدگویی چرخیدن به یک سمت

تقریبا بسیاری از مردم در حالت ایستاده یا نشسته بدن خود را اندکی به سمت کسی که توجه آن‌ها را به‌خود جلب کرده است می‌چرخانند. در این بین، شاید توجه به یک نکته بتواند به بهتر شدن رابطه شما با دیگران کمک کند. زمانی که در حال صحبت کردن با فردی هستید و یک شخص سوم تصمیم دارد به جمع شما نزدیک شود، سعی کنید زاویه خود را تا 45 درجه به سمت او بچرخانید. این یک علامت است که نشان می‌دهد به طرف مقابل خوش‌آمد می‌گویید و او را به جمع خود دعوت می‌کنید.

فرق راه رفتن زنانه و مردانه

راه رفتن

شیوه راه رفتن شما هم اطلاعات خاصی را به دیگران منتقل می‌کند. افرادی که سریع راه می‌روند در نگاه دیگران خلاق و شایسته به‌نظر می‌آیند. این‌طور به‌نظر می‌رسد، آن‌ها باید به جای مهمی بروند و در زندگی خود هدف دارند. برای آن‌که راه رفتن‌تان در نگاه دیگران تاثیرگذار به‌نظر بیاید سعی کنید ابتدا پاشنه پا را روی زمین بگذارید و سپس به سمت نوک انگشتان بروید. جالب است که بسیاری از مردان ابتدا پاشنه پای خود را روی زمین گذاشته اما اکثر زنان میانه کف پا را روی زمین می‌گذارند.

باورتان نمی‌کنند

تکان‌دادن دست‌ها

تحقیقات نشان داده است، افرادی که مرتب دست‌های خود را حین صحبت کردن تکان می‌دهند شخصیت باانرژی، منطقی و گرمی دارند اما در عوض افرادی که حرکات دست کمتری دارند منطقی‌تر و تحلیلگرتر به‌نظر می‌رسند. به یاد داشته باشید که حفظ تعادل کلید موفقیت در تاثیرگذاشتن روی دیگران است. افرادی که بیش‌ از‌ اندازه دست‌های خود را تکان می‌دهند در نگاه دیگران باورپذیری کمتری دارند و ضعیف‌تر نشان داده می‌شوند. اگر فکر می‌کنید در موقعیت‌هایی مانند مصاحبه شغلی ممکن است دستان خود را بیش از حد تکان بدهید، بهتر است چیزی مانند یک کتاب یا پوشه در دستان خود بگیرید.

احساس برتری

ایستادن با پاهای باز

ایستادن در حالتی که پاهای شما به اندازه عرض شانه‌ها باز است، نشان از اقتدار، تسلط و نفوذ دارد. هنگام بحث کردن با دیگران یا اختلاف نظر، این شکل از ایستادن به طرف مقابل القا می‌کند که شما در این بین احساس برتری دارید. قرار دادن دست‌ها روی ران‌ها هم یکی از نشانه‌های سنتی قدرت و اقتدار است.

عوض کردن پاها

شکلی که شما بدن خود را حرکت می‌دهید نشان‌دهنده علاقه، نگرش و گرایش شماست. اگر به‌طور مرتب وزن خود را روی یکی از پاهای خود قرار می‌دهید یکی از نشانه‌های آن است که شما ناراحت و عصبی هستید و به این شکل می‌خواهید به‌خود آرامش بدهید. در این وضعیت فرد مرتب در حال فکر کردن در مورد موضوعات متعدد در ذهن خود است و این تغییر فکر خود را به شکل عوض کردن پایی نشان می‌دهد که بیشتر وزن بدن را تحمل می‌کند.

منعطف نیست

باز‌کردن دست‌ها

اگر شخصی دستانش را در مقابل شما باز کند به شکلی که گویا یک سینی برای تعارف کردن در مقابل شما گرفته است، نشان می‌دهد که از نظرات شما استقبال می‌کند و منتظر شنیدن آن است. قرار دادن کف دست‌ها به سمت پایین یا گره کردن آن‌ها به شکل مشت نشان می‌دهد، فرد مقابل شما در آن لحظه شخصیت انعطاف‌پذیری ندارد.

متقلب

پنهان‌کردن دست‌ها

اگر فردی در حال صحبت‌کردن با شما دستانش را در جیبش می‌گذارد یا در پشت خود پنهان می‌کند، این احتمال را بدهید که چیزی را از شما پنهان می‌کند یا قصد تقلب دارد. شاید فردی در حال تعریف کردن ماجرایی برای شماست اما این احتمال وجود دارد که او تمام داستان را نمی‌گوید و بخشی از آن را مخفی می‌کند.

فرار سریع

تکان دادن مداوم پاها

آیا دقت کرده‌اید در حالتی که یکی از پاهای خود را روی پای دیگر انداخته و نشسته‌اید، مرتب یکی از آن‌ها را مرتب تکان می‌دهید. تحقیقات نشان می‌دهد، این نوع حرکات می‌تواند به آرام شدن تنش در انسان کمک کند و هر چه شدت این حرکات بیشتر باشد به همان اندازه هم میزان این تنش‌ها بیشتر است. همچنین تکان‌دادن مرتب پاها نشان می‌دهد که شما هرچه سریع‌تر می‌خواهید خود را از وضعیتی که در آن قرار دارید رهایی ببخشید و پاهای شما کاملا برای این موضوع آماده‌اند. دقیقا به همین دلیل است که در مطب‌های پزشکان، در اکثر مواقع بیماران منتظر پاهای خود را تکان می‌دهند.

آماده برای فرار از دست شما

قرار دادن نوک پاها به سمت در خروجی

زمانی که با یک فرد در حال گفت‌وگو هستید، اگر متوجه شدید که آن فرد نوک انگشتان پایش را به سمت در خروجی چرخانده است، بدانید که آن فرد به‌طور ناخودآگاه اعلام می‌کند که آماده است تا گفت‌وگو را تمام کند و به سمت بیرون حرکت کند.

راههایی برای کم کردن و کنترل میل جنسی

۱- خود را به ورزش و کار و فعالیت های زیاد سرگرم کنید، ورزش و کار در کاهش ظغیان غریزه ی جنسی اثر فوق العاده سودمندی دارد، و به همین علت است که معمولا ورزشکاران و آنهائیه در زندگی فعالیت های سنگین دارند، گاهی دیرتر ازدواج می کنند و نیز کمتر از فشار جنسی آسیب می بینند .

۲- گردش و تفریح و کوهنوردی، از عواملی است که برای کاهش شهوت و تسکین نیروی جنسی نقش موثری دارد .

۳- مسافرت که خواه ناخواه در اخلاق و روحیات انسان تحولاتی به وجود می آورد، غریزه جنسی را نیز تسکین می بخشد .

۴- مطالعه، علاقه به کارهای فکری ، سرگرمی های هنری و خواندن سرگذشت قهرمانان علمی انسان را تا اندازه زیادی از شعاع خود خارج می کند و سرانجام این سرگرمی و آشنائی های روحی باعث کاهش نیروی جنسی می گردد.

۵- صبر و بردباری، اعتماد به نفس، استقامت و پایداری و ایمان و تقوا ، سنگرهای بزرگ روحی هستند که می توانند به انسان مدد بخشند و او را از لغزش و شکست حفظ نمایند .

قرآن کریم می فرماید : « آنان که وسائل زناشوئی ندارند، باید عفت و پاکی را پیشه سازند، تا اینکه خدا از فضل خود آنان را بی نیاز گرداند …» (سوره نور آیه ۳۳ – تفسیرالمیزان ج ۱۵)

وقتی غریزه جنسی به سراغ کسی می آید و او را رنج و عذاب می دهد، اگر صبر و بردباری کند و خود را آلوده ننماید، اضافه بر اینکه آبروی خود و دیگران را حفظ کرده، به یک مقام معنوی هم دست یافته است .

امیرالمومنین علی (ع) می فرماید : «صبر دو گونه است، صبر در مصیبت که نیکو و پسندیده است و صبر در مقابل گناه و نافرمانی خدا، که از صبر اول شایسته تر و نیکوتر است» (سفینه ج ۲ ص ۵)  

اما کسیکه زیر فشار شهوت واقع شده، چنان چه خود را از دست بدهد و ارزش معنوی خود را نادیده بگیرد ، خدای بزرگ می فرماید :  

« هر بنده ای دنبال میل و هوس خود رود و خواسته و فرمان مرا نادیده بگیرد در کارهای دنیایی او نیز پریشانی و اضطراب به وجود می آید »

۶- ششمین راه تسکین غریزه جنسی این است که از دیدن فیلم ها ، عکس ها ، بدن های عذیان زنان و خلاصه از دیدن مناظر شهوت انگیز جدا خودداری فرمایید. زیرا « هر آنچه دیده بیند دل کند یاد »

در روایت آمده است : «از نگاه به نامحرم بپرهیزید، زیرا نگاه در قلب تخم شهوت مکی افشاند !»

۷-غذاهای گرم مثل شکلات و…کمتر مصرف کنید

۸-حرارت زیاد در رختخواب هم موثر است( منظور اینکه باعث افزایش میل جنسی میشود)

۹-.از حضور در مکان هایی که باعث تحریک شما میشود تا حد امکان خودداری کنید ودر صورت حضور نگاه خود را کنترل نمایید

۱۰-سعی کنید به هنگام خواب شکم شما بیش از حد معمول پر نباشد

۱۱-از پوشیدن لباس های تنگ و چسبان اجتناب کنید

۱۲- از نگاه کردن به مناظر، فیلم ها و تصاویر تحریک کننده جدا” خودداری کنید و به محض مواجه شدن با این امور چشم خود را بسته و یا به زمین و یا آسمان نگاه کنیددوستان انقدر اینترنت مطالب خوبی داردکه لزومی ندارد تصاویر منحرف را نگاه کنید

۱۳- از شنیدن و خواندن مباحث و مطالب جنسی و حتی شوخی های جنسی وتحریک کننده و فکر کردن در این امور جدا” پرهیز کنید

۱۴-از خوردن موادغذایی که محرک است مانند : خرما، پیاز، فلفل ، تخم مرغ ، گوشت قرمز،غذاهای پرچرب ، حتی المقدور اجتناب و به میزان ضرورت اکتفا کنید

۱۵–قبل از خواب حتما” مثانه خود را تخلیه نمایید

۱۶-هیچ گاه بدن عریان خود را در آینه نگاه نکنید

۱۷- از دست ورزی اندام جنسی خود اجتناب کنید و به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی دست ورزی نکنید مخصوصا هنگامی که در رختخواب هستید

۱۸- هرگز به رونخوابید

۱۹-به منظور تخلیه انرژی زاید بدن به طور منظم و زیاد ورزش کنید

۲۰- هیچ گاه بیکار نباشید و برای اوقات فراغت خود برنامه داشته باشیدو آن را با مطالعه ، ورزش ، زیادت عبادت کتاب و …پر کنید

۲۱- هرگز در مکانی خلوت و تنها و دور از نظر دیگران نباشید

۲۲- هرگاه مورد هجوم افکار جنسی واقع شدید، در مکان خلوت و دور از نظر دیگران بسر نبرید بلکه در مجالس عمومی وارد شوید و در آنجا به سر برید بهترین روش پیشنهادی در این حالت این است که به دوستانتان تلفن زده وبا انها مدتی صحبت کنید

۲۳- هفته ای یکی دو روز روزه مستحبی بگیرید و اگر توان آن را ندارید روزه اخلاقی بگیرید؛ یعنی ، میزان صرف غذا را کاهش و فاصله هر وعده غذا را افزایش و تعداد دفعات غذا راکاهش دهید و به حداقل خوراک اکتفا کنید

۲۴- با نامحرم رفتار متکبرانه داشته باشید و از سخنان ملایمت آمیز با آنها خودداری کرده واز نرمی و لینت در کلام با آنها اجتناب ورزید

۲۵- هیچ گاه با نامحرم و جنس مخالف در مکان خلوت و دور از نگاه دیگران باقی نمانید، حتی برای آموزش و …

۲۶- قرآن زیاد بخوانید و درباره معانی آیات آن فکر کنید

۲۷-.تا قبل از اینکه شما را خواب نگرفته به رختخواب نروید (سعی کنیدزمانیکه میخواهید به رختخواب بروید با خواندن کتاب یا تماشای تلویزیون افکارجنسی را از خوددور کنید).به محض بیدار شدن رختخواب را ترک کنید

۲۸-.اگر قصد استحمام داریدو مورد حجوم افکار جنسی واقع هستیداز استحمام خودداری کنید

اگر با انجام روش های فوق بازهم مورد تهاجم شهوت جنسی قرار گرفتید حتما با پزشک مشورت کنید

اعتقاداتتان راچند می فروشید؟

مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 پنس اضافه تر می دهد!

می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنس اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنس را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی ...

گذشت و به مقصد رسیدیم . 

موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . 

با خودم شرط کردم اگر بیست پنس را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم!

تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد . 

من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنس می فروختم!!

اگر می خواهید از زنان خسته نشوید!

 

حتما شما هم بسیاری از مردهایی را که درست چند ماه بعد از ازدواج خسته و ناامید می‌شوند و مدام از تصمیم‌شان ابراز پشیمانی می‌کنند را دیده‌اید. شاید با دیدن چنین مردهایی حتی نسبت به تصمیم ازدواج خودتان هم تردید کنید یا از این‌که همسر آینده شما هم به هیولایی که آن‌ها از آن صحبت می کنند تبدیل شود دچار ترس و اضطراب شوید اما بهتر است به جای اینکه نقش مردهای ضعیف را بازی کنید و با ترس‌های بیهوده زندگی‌تان را به بازی بگیرید، با دنیای زنانه بیشتر آشنا شوید. اگر شما دنیای زنان را خوب بشناسید، دیگر نه او شما را آزار خواهد داد و نه شما به هیولای زندگی همسرتان تبدیل خواهید شد.

دایره‌المعارف باشید

اگر می‌خواهید ازدواج موفقی داشته باشید، باید تحقیقات‌تان را از سال‌ها قبل آغاز کنید. زن زندگی شما تنها همسرتان نیست. مادر، خواهران، ‌خاله‌ها و عمه‌ها هم می‌توانند منابع خوبی برای تکمیل شناخت شما باشند و با ریزبینی رفتار آن‌ها را مورد بررسی قرار دهید. ببینید چه چیزهایی اکثر آن‌ها را آزار می‌دهد و چه رفتارهایی خوشحال‌شان می‌کند. خجالت نکشید! اگر ابهام یا سوالی دارید از آن‌ها بپرسید و اطلاعات‌تان را تکمیل کنید. شاید باور نکنید اما زمانی که ازدواج می‌کنید، این اطلاعات می‌توانند زندگی‌تان را نجات دهند. شاید آدم‌ها در برخی ریزه کاری‌های رفتاری و شخصیتی با هم تفاوت داشته باشند اما واقعیت این است که ویژگی‌های شبیه به هم بسیاری دارند و اگر یکی را بشناسید موفقیت بیشتری در شناختن دیگری خواهید داشت.

گوش کنید و توجه کنید

شاید ندانید که چطور می‌توانید یک زن را عاشق خود کنید و همیشه او را عاشق نگه دارید اما این اتفاق یک کلید دارد؛ ‌«توجه» تازمانی که همسرتان توجه شما نسبت به خودش را می‌بیند عاشق شما می‌ماند و در این زندگی احساس امنیت می‌کند. یکی از مهم‌ترین و البته آسان‌ترین راه‌های نشان دادن این توجه گوش کردن است. قبلا هم گفتیم که زنان دوست دارند شنیده شوند اما راه‌های دیگری هم وجود دارد. از نظر خیلی از زن‌ها، توجه به ریزه‌کاری‌های زندگی و مشکلات مالی یکی از نشانه‌های توجه و البته قدرت مردانه است. اگر دوست دارید این 2 حس را در او هم بیدار کنید، باید مراقب اتفاقاتی که در زندگی‌تان می‌افتد باشید و با پیش‌بینی‌ کردن اغلب آن‌ها به همسرتان این اطمینان را بدهید که تحت حمایت و البته توجه شما قرار دارد.

در چشم او نگاه کنید

یکی از مهم‌ترین کارهایی که زنان را آرام می‌کند این است که همسرشان موقعیت و شرایط‌شان را درک کند. وقتی می‌خواهید در مورد او قضاوت کنید، ‌اول تلاش کنید که دنیا را از چشم یک زن ببینید. برای انجام این کار باید به مرحله اول برگردید و از‌شناختی که پیش از این در مورد زنان به دست آورده‌اید استفاده کنید. اگر شما با بعضی اتفاقات ناخوشایندی که زنان به لحاظ جسمی و اجتماعی با آن روبه‌رو هستند و مشکلاتی که به همین دلایل پشت سر می‌گذارند آشنا باشید، بهتر می‌توانید به همسرتان کمک کنید و در شرایط سخت در تصمیم‌گیری‌ها کمکش کنید.

زندگی‌اش را خاکستری نکنید

زن‌ها به شادی‌های‌شان اهمیت زیادی می‌دهند. اگر ازدواج آن‌ها را از تمام لحظات لذت بخش و شادی‌آورشان دور کند، ‌خیلی زود دلسرد خواهند شد و میل‌شان را به آن زندگی از دست خواهند داد. اشکالی ندارد که گاهی با هم بازی کنید، تفریحات یا ورزش‌های مشترکی را انجام دهید یا شرایطی را فراهم کنید که از ته دل بخندید. وقتی شما مهم‌ترین آدم زندگی او هستید و بیشتر از هر کسی با او وقت می‌گذارید، پس مسئولیت بیشتری برای تزریق شادی به زندگی‌اش دارید. اگر زندگی مشترک را به یک کار اداری با وظایف مشخص و زمان و مکان مشخص تبدیل کنید خیلی زود او را از دست می‌دهید. پس تلاش کنید که طراوت زندگی‌تان را حفظ کنید.

تهدید نکنید

قدم بعدی حرف زدن است. شما یا باید در مورد مشکلات‌تان مشاجره و دعوا کنید یا این‌که با گفت‌و‌گو کردن آن‌ها را حل کنید. اگر برای شناخت هم وقت بگذارید می‌توانید به راه دوم نزدیک‌تر شوید. هیچ وقت او را با سکوت‌تان تهدید نکنید و اگر نظر مخالفی در مورد موضوعی دارید، با استدلال و گفت‌و‌گو همسرتان را قانع کنید. اگر او ناراحتی شما را متوجه شده و دلیل آن را می‌پرسد، ‌با تلخی نگویید «هیچی!» بلکه سعی کنید با حرف‌های‌تان خودتان را بیشتر به او بشناسانید و به سمتی بروید که دیگر دلیلی برای این ناراحتی‌ها وجود نداشته باشد.

قاضی باشید

اگر از نظر شما همسرتان زنی حسود و حساس است، باید علتش را در خودتان جست‌و‌جو کنید. درست است که برخی آدم‌ها ممکن است به خاطر مشکلات روانی چنین علائمی را مرتب از خود بروز دهند اما اغلب آدم‌هایی که دچار چنین حسی می‌شوند، دلیلی برای داشتن آن دارند. دلیلی که اگر مرتبا تکرار شود، می‌تواند آرامش و سلامت روان‌شان را به خطر بیندازد. اگر این نشانه‌ها را در همسرتان می‌بینید نگاهی به رفتارهای خود بیندازید. هیچ‌چیزی را بی‌اهمیت تصور نکنید. یک دروغ کوچک می‌تواند آغاز یک بی‌اعتمادی بزرگ باشد. پس اول خودتان را قضاوت کنید و بعد او را. برای تبرئه‌کردن خودتان هرگز به او حمله نکنید و سعی کنید بدون توجیه‌های همیشگی و با رفتارهای‌تان به او اطمینان بدهید.

خانه‌ای‌امن بسازید

برای آرامش همسرتان لازم است که یک خانه امن بسازید. اگر او به دلیلی منطقی از حضور بعضی آدم‌ها آزرده می‌شود دلیلی ندارد که پایه اصلی معاشرت‌های‌تان را بر حضور آن آدم‌ها بسازید. خانه یکی از مهم‌ترین مکان‌هایی است که زنان به آن تکیه می‌کنند، ‌پس او را هم در مدیریت این مکان و آدم‌هایی که به آن می‌آیند سهیم کنید و با حضور مداوم افرادی که آزارش می‌دهند او را مشوش نکنید. از طرف دیگر به بهانه کار یا خستگی خودتان را در یک جزیره متروکه حبس نکنید. زمان‌هایی را برای حضور کسانی که هر دوی شما دوست‌شان دارید مشخص کنید و از این راه چند‌ساعت آرام را برای خودتان و البته همسرتان تدارک ببینید.

زیادی عاقل نباشید

بعضی وقت‌ها لازم است این‌که درست و غلط چیست و چه کسی راست می‌گوید را فراموش کنید. وقتی او از موضوعی یا کسی ناراحت است مدام جمله‌هایش را تصحیح نکنید. بگذارید احساساتش را بیان کند و نصیحت‌های‌تان را برای وقتی که آرام‌تر است بگذارید یا اگر او خواسته‌ای دارد که از نظر شما با برخی قوانین زندگی‌تان مغایر است، ‌به جای چسبیدن سفت و سخت به این قوانین به آرامش زندگی‌تان فکر کنید. اگر واقعا انجام این خواسته زندگی شما را زیبا‌تر می‌کند پس چه دلیلی دارد که با او مخالفت کنید و با نصیحت‌های مداوم ذهنش را خسته کنید؟ قرار نیست همیشه حق با شما باشد و نتوانید مخالفت او با نظرات‌تان را تحمل کنید. چه درست و چه غلط مطمئن باشید که تلفیق 2 نظر خیلی بهتر از انجام یکی از آن‌هاست. از طرف دیگر همسر شما ممکن است ضعف‌های زیادی داشته باشد یا اشتباهات بسیاری را مرتکب شود. قرار نیست شما این اشتباهات را یک روزه تصحیح کنید. با غلط‌گیری‌های مداوم اعتماد به‌نفس او را از بین نبرید و همه عاقل بودن‌تان را یک‌جا به زندگی‌تان تزریق نکنید.

رمزهای شوهرتان را این گونه باز کنید

 

حتی اگر همسر شما یک مریخی تمام عیار باشد، با چند تکنیک ساده می‌توانید او را بیشتر بشناسید و رفتارهایش را رمزگشایی کنید. قطعا شما هم دوست دارید بدانید که همسر عجیب و غریب‌تان واقعا حرف‌ها و حرکاتش چه معنایی دارد؛ پس بهتر است کمی بیشتر به دنیای مردانه وارد شوید و بدانید که چه رفتارهایی از شما می‌تواند چه تاثیراتی روی همسرتان و رفتارهایش بگذارد. قبل از هر چیز باید تمام تصورات عامیانه‌تان را در مورد مردها و رفتارهای‌شان فراموش کنید و برای کسب یک شناخت واقعی و منطقی از شوهرتان قدم بردارید.

پیش‌داوری ممنوع!

پیش‌فرض‌های بی‌معنا را کنار بگذارید. هیچ‌وقت نگویید «مردها خودخواهند»؛ «مردها هیچ‌چیز نمی‌فهمند» و... شما نمی‌توانید به‌خاطر تفاوت‌هایی که در نشان دادن احساسات، رفتارهای‌تان و حتی شیوه تصمیم‌گیری‌تان دارید او را متهم کنید. به جای اینکه چنین تصورات عامیانه‌ای را مطرح کنید، سعی کنید همسرتان را بشناسید. اگر به او یک شاخه گل می‌دهید و بازخوردی نمی‌گیرید به جای تکرار این حرف‌ها سعی کنید ببینید که از چه راه دیگری او عشقش را به شما ابراز می‌کند. آیا حمایت‌کردن راه اوست یا اینکه شیوه دیگری که با راه شما متفاوت است را انتخاب می‌کند؟

تفاوت‌ها را بپذیرید

مردها و زن‌ها متفاوتند و یک راه برای رمزگشایی رفتارهای مردها، پذیرش واقعی این تفاوت است.

برای مثال مردها زیاد در مورد احساسات‌شان حرف نمی‌زنند و حتی اغلب‌اوقات وقتی با آنها در این مورد صحبت هم بکنید واکنش دلخواه‌تان را نمی‌گیرید یا اینکه مردها ترجیح می‌دهند بعد از برگشتن از سر کار چند دقیقه‌ای به حال خودشان رها شوند، پس در این شرایط اگر برای صحبت کردن اصرار کنید قطعا واکنشی که انتظار دارید را دریافت نخواهید کرد. این تفاوت‌ها را بپذیرید و روی همسرتان براساس همین تفاوت‌ها قضاوت کنید.

جرقه‌ها را بزنید

ارتباط‌تان را با پرسیدن سوال آغاز کنید. مردان زیاد اهل شروع کردن مکالمات و روشن‌کردن چراغ ارتباط نیستند. این به این معنا نیست که آنها منزوی یا خودخواهند و بلد نیستند با آدم‌ها ارتباط برقرار کنند بلکه این تنها یکی از همان تفاوت‌هایی است که باید مورد توجه قرارشان دهید. اگر دوست دارید مردتان در ارتباط با شما فعال عمل کند خودتان جرقه‌اش را بزنید و بعد ببینید که او چطور روی مسیری که شما انتخاب کردید پیش می‌رود. کلید شما تنها یک سؤال است، پس هر زمانی که دیدید حرفی برای گفتن میان شما نیست از این کلید استفاده کنید.

او همین چیزی است که هست

آسان‌ترین راه برای شناخت مردها واژه‌های‌شان است. درحالی‌که زنان‌گاهی یک واژه ساده را به کار می‌برند و انتظار دارند همسرشان یک تهدید یا معنای پیچیده را از آن استنباط کند. مردها هرگز این راه را نمی‌روند؛ آنها چیزی را می‌گویند که واقعا می‌خواهند بگویند. اگر می‌گوید خسته است پس خسته است. اگر می‌گوید دوست‌تان دارد پس دوست‌تان دارد. کمتر مردی است که برای حرف زدنش یک کد‌گذاری پیچیده طراحی کند پس اگر او چیزی می‌گوید که متوجهش نمی‌شوید به جای تلاش برای رمزگشایی از او بخواهید که در مورد منظورش بیشتر توضیح دهد. مطمئن باشید که او با توضیحات بیشتر همه ابهامات‌تان را برطرف خواهد کرد.

پیش‌بینی کنید

سعی کنید واکنش‌های همسرتان به رفتارهای‌تان و همین‌طور مسائلی که در زندگی پیش می‌آید را بشناسید. چه رفتاری او را از کوره در می‌برد و چه حرفی می‌تواند او را کاملا آرام کند. این موضوع کمی زمان می‌برد اما اگر با دقت واکنش‌های همسرتان را بررسی کنید می‌توانید در مدت کوتاهی خشمش را کم کنید و زندگی‌تان را جوری پیش ببرید که او روزبه‌روز بیشتر احساس آرامش کند و به همین دلیل بیشتر عاشق‌تان شود.

به جای او حرف نزنید

بگذارید که خودش را آن‌طور که می‌خواهد شرح دهد. اگر در هر لحظه از صحبت‌کردنش حرفش را قطع کنید یا اینکه برای کامل‌کردن جمله‌اش تلاش کنید هرگز او را نخواهید شناخت. این اتفاق فقط در لحظاتی که او مستقیما در مورد خودش و احساساتش حرف می‌زند نمی‌افتد بلکه شما می‌توانید در تمام لحظاتی که او در مورد اجتماع، کار، دوستان، خانواده و خودش صحبت می‌کند به دید او نسبت به زندگی پی ببرید و بیشتر با آنچه واقعا هست، آشنا شوید.

رویا بافی نکنید

ممکن است شما به انتظار این‌که همسرتان روزی تغییر می‌کند با او ازدواج کرده باشید و بعد از ازدواج از او بخواهید که تغییراتی در شغلش، درآمدش، رفتارش یا حتی ظاهرش اعمال کند. اگر همسرتان حاضر باشد برای رضایت شما هر کاری بکند، ممکن است این خواسته شما را هم بپذیرد و برای اعمال این تغییرات به شما وعده‌هایی هم بدهد اما درست زمانی که همسرتان موفق به عملی کردن هیچ کدام از قول‌هایش نمی‌شود، زندگی شما وارد یک سراشیبی خطرساز می‌شود و از خود می‌پرسید چرا او با وجود این‌که نمی‌تواند سر قولش بماند مدام به شما وعده ساختن آینده‌ای متفاوت را می‌دهد؟ اگر قرار است ازدواج کنید یا این‌که ازدواج کرده‌اید، باید همسرتان را همانطور که هست بپذیرید. شاید او در جزئیات به مرور زمان تغییراتی بکند اما هرگز در ویژگی‌های اصلی شخصیتی یا شیوه زندگی او نمی‌توانید تغییرات بزرگی را ایجاد کنید.

او اعتراف نمی‌کند

همه مردها اینطور نیستند اما بسیاری از آن‌ها از اعتراف به اشتباهات و شکست‌شان می‌ترسند. اگر همسرتان اشتباهی کرده اما به سختی حاضر به عذرخواهی می‌شود، گمان نکنید که او متوجه کار نادرستش نشده او فقط از این‌که قدرتش را از دست بدهد و مثل یک بازنده مقابل شما جلوه کند می‌ترسد. سعی کنید با آرامشی که بعد از صلح شما برقرار می‌شود به او بگویید که گاهی به همین جمله ببخشید و متاسفم احتیاج دارید و این جملات ساده می‌تواند اعتماد شما را به منطق او بیشتر کند اما هرگز در لحظه اتفاق روی این موضوع کلنجار نروید و تنش‌ها را بیشتر نکنید.

مردها ریزبین نیستند

به اطلاعاتی که در مورد آدم‌ها به شما می‌دهد چندان تکیه نکنید. مردها هرگز نمی‌توانند به اندازه زنان ریز‌بین باشند و به همین دلیل ممکن است بخشی از این اطلاعات که برای شما اهمیت حیاتی دارد برای‌شان بی‌اهمیت بوده و از گفتن‌شان خودداری ‌کنند. سعی کنید این توصیف او در مورد آدم‌ها و موقعیت‌ها را تنها به‌عنوان یک پیش‌زمینه باور کنید و تا زمانی که خودتان با آن افراد یا شرایط روبه‌رو نشده‌اید در موردشان قضاوت نکنید. نمی‌گوییم که آن‌ها همیشه در اشتباه هستند بلکه تنها معتقدیم آن‌ها به خیلی از جزئیاتی که برای شما مهم و ارزشمند است توجه چندانی ندارند و برای آن‌ها ظاهر ماجرا همه ماجراست.

مولا و غلام مشتبه شدند!

در زمان خلافت امیرالمومنین علیه السلام مردى کوهستانى با غلام خود به حج مى رفتند.

در بین راه غلام مرتکب تقصیرى شده مولایش او را کتک زد.

غلام بر آشفته، به مولاى خود گفت: تو مولاى من نیستى بلکه من مولا و تو غلام من مى باشى.

و پیوسته یکدیگر را تهدید نموده به هم مى گفتند:

اى دشمن خدا! بر سخنت ثابت باش تا به کوفه رفته تو را به نزد امیرالمومنین علیه السلام ببرم.

چون به کوفه آمدند هر دو با هم نزد على رفتند و مولا (ضارب) گفت:

این شخص، غلام من است و مرتکب خلافى شده او را زده ام و بدین سبب از اطاعت من سر برتافته، مرا غلام خود مى خواند.

دیگرى گفت: به خدا سوگند دروغ مى گوید و او غلام من مى باشد و پدرم وى را به منظور راهنمایى و تعلیم مسائل حج با من فرستاده و او به مال من طمع کرده مرا غلام خود مى خواند تا از این راه اموالم را تصرف نماید.

امیرالمومنین علیه السلام به آنان فرمود: بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و خودتان حقیقت حال را بیان نمایید.

چون صبح شد، امیرالمومنین علیه السلام به قنبر فرمود: دو سوراخ در دیوار آماده کن!

و آن حضرت علیه السلام عادت داشت همه روزه پس از اداى فریضه صبح به خواندن دعا و تعقیب مشغول مى شد تا خورشید به اندازه نیزه اى در افق بالا مى آمد.

آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد آمدند و مردم نیز در اطرافشان ازدحام کرده مى گفتند: امروز مشکل تازه اى براى امیرالمومنین روى داده که از عهده حل آن بر نمى آید!

تا اینکه امام علیه السلام پس از فراغ از عبادت به آن دو مرد رو کرده، فرمود: چه مى گویید؟

آنان شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگرى غلام .

على علیه السلام به آنان فرمود: برخیزید که مى دانم راست نمى گویید و آنگاه به آنان فرمود:

سرتان را در سوراخ داخل کنید و به قنبر فرمود:

زود باش شمشیر رسول خدا صلى الله علیه و آله را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید،و آن دیگر همچنان سرش را نگهداشت .

امیرالمومنین(ع)به غلام رو کرده، فرمود: مگر تو ادعا نمى کردى من غلام نیستم ؟

گفت: آرى، ولیکن این مرد بر من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایى شدم .

پس آن حضرت علیه السلام از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وى تسلیم نمود.

نظیر همین داستان را شیخ کلینى و صدوق و طوسى از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که مناسب است در اینجا بیان شود. راوى مى گوید:

در مسجدالحرام ایستاده بودم و نگاه مى کردم که دیدم مردى از منصور دوانیقى خلیفه عباسى که به طواف مشغول بود استمداد طلبیده به وى مى گفت:

اى خلیفه! این دو مرد برادرم را شبانه از خانه بیرون برده و باز نیاورده اند، به خدا سوگند نمى دانم با او چکار کرده اند.

منصور به آنان گفت: فردا به هنگام نماز عصر همین جا بیایید تا بین شما حکم کنم .

طرفین دعوى در موقع مقرر حاضر شده و آماده حل و فصل گردیدند، اتفاقا امام صادق علیه السلام حاضر و به دست مبارک تکیه زده بود. منصور به آن حضرت رو کرده و گفت: اى جعفر! بین ایشان داورى کن .

امام صادق علیه السلام فرمود: خودت بین آنان حکم کن!

منصور اصرار کرد و آن حضرت را سوگند داد تا حکم آنان را روشن سازد.

امام علیه السلام پذیرفت.

پس فرشى از نى براى آن حضرت انداختند و روى آن نشست و متخاصمین نیز در مقابلش نشستند و آنگاه به مدعى رو کرده و فرمود: چه مى گویى ؟

مرد گفت: اى پسر رسول خدا! این دو نفر برادرم را شبانه از منزل بیرون برده و قسم به خدا باز نیاورده اند و نمى دانم با او چکار کرده اند.

امام علیه السلام به آن دو مرد رو کرده، فرمود: شما چه مى گویید؟

گفتند: ما برادر این شخص را جهت گفتگویى از خانه اش ‍ بیرون برده ایم و پس از پایان گفتگو به خانه اش بازگشته است .

امام علیه السلام به مردى که آنجا ایستاده بود فرمود: بنویس؛

بسم الله الرحمن الرحیم

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده:

هر کس شخصى را شبانه از خانه بیرون برد ضامن اوست مگر اینکه گواه بیاورد که او را به منزلش بازگردانده است .

اى غلام! این یکى را دور کن و گردنش را بزن. مرد فریاد برآورد:

اى پسر رسول خدا! به خدا سوگند من او را نکشته ام ولیکن من او را گرفتم و این مرد او را به قتل رسانید.
آنگاه امام علیه السلام فرمود:

من پسر رسول خدا صلى الله علیه و آله هستم دستور مى دهم این یکى را رها کن و دیگرى را گردن بزن، پس آن مردى که محکوم به قتل شده بود گفت:

یابن رسول الله! به خدا سوگند من او را شکنجه نداده ام و تنها با یک ضربه شمشیر او را کشته ام، پس در این هنگام که قاتل مشخص شده بود حضرت صادق علیه السلام به برادر مقتول دستور داد قاتل را به قتل برساند و فرمود:

آن دیگرى را با تازیانه تنبیه کنند و سپس وى را به زندان ابد محکوم ساخت و فرمود:

هر سال پنجاه تازیانه به او بزنند .

روزت مبارک مادر ...

هر زمان که به آغوشی نیاز دارم آغوشت به روی من باز است.

زمانهایی را که به وجود یک دوست نیاز دارم دلت می فهمد

زمانی که به آموختن درسی نیاز دارم چشمان بخشنده ات

حالتی سختگیرانه و جدی به خود می گیرند.

قدرت و عشق تو مرا هدایت کرده و بال پرواز من بوده است.

مادرها در هر زمانی  و هر مکانی  و  هر شرایطی که فرزندانشان به وجود شان نیاز دارند حاضرند

حتی زمانهایی که اصلاً فرزندان دوست داشتنی نیستند ...

انتظار و شناخت بهتر امام عصر(عج)

قبل از پرداختن به اینکه انتظار مایه شناخت بهتر ولایت امام عصر(عج) مى گردد توجه به نکات ذیل لازم است:

1. از مهمترین وظیفه ى هرشیعه ى منتظر، شناخت امام زمان است. در روایات بسیارى که به طریق شیعه و اهل سنّت از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم علیهم السلام، نقل شده آمده است که:

« هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است».[1]

2. شناخت امام زمان(عج) از شناخت امامان معصوم دیگر جدا نیست; اگر کسى به طور کلّى به شأن و جایگاه ائمه هدى واقف شد، صفات و ویژگى هاى آنها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آنها پى برد قطعاً نسبت به امام عصر(عج) نیز به شناختى شایسته مى رسد.

3. مراد از شناخت امام شناختن نام و نسب امام(علیه السلام) و صفات و ویژگى هاى امام مى باشند; مؤلف مکیال المکارم مى فرمایند:

«بدون تردید مقصود از شناختى که امامان ما که تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، این است که ما آن حضرت را آن چنان که هست بشناسیم، به گونه اى که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه هاى ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده ى مدعیان دروغین باشد، و چنین شناختى، جز به دو امر حاصل نمى گردد: اول شناختن شخص امام(علیه السلام) به نام و نسب و دوم شناخت صفات و ویژگى هاى او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است».[2]

با توجه به مطالب بیان شده انتظار مایه شناخت بهتر ولایت امام عصر(عج) مى گردد زیرا کسى که منتظر شد و نام و یاد امام زمان(عج) در دل او تجلّى کرد صاحب دل بى قرار مى شود و با تمام وجود و از همه ى راه هاى ممکن براى شناخت بیشتر و رسیدن به قرب محبوبش گام بر مى دارد و هر گامى را که بر مى دارد، او را بهتر درک مى کند در مى یابد که غیر از حضرت مهدى(عج) کسى نمى تواند وارث همه ى فضایل باشد و پرچم عدل را در سراسر جهان به اهتزاز در بیاورد به تمام معنا شیفته و عاشق حضرت حجت مى شود و براى رسیدن به وصال و یا شناخت بیشتر او لحظه شمارى مى کند و با سوز و گدازى که دارد از راه هاى ذیل بر معرفت خویش مى افزاید:


1.
در ابتدا از عنایات خداوند متعال مدد مى جوید و از این درگاه نیز توفیق شناخت حجتش را درخواست مى کند چرا که خدا سرچشمه ى توفیق است.

2. از دستورها[3] و روش هایى که از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین علیم السلام براى شناخت بیشتر و بهتر امام رسیده است، استفاده مى کند مثلاً در باب سیرت دینى حضرت در مى یابد که:

«مهدى(عج) در برابر خداوند و جلال خداوندى، فروتن است، بسیار فروتن، همچون عقاب، به هنگامى که بالِ خویش فرو گشاید، و سر به زیر انداخته، از اوج آسمان فرود آید. مهدى در برابر جلال خداوند اینسان خاشع و فروتن است. خدا و عظمت خدا، در وجود او متجلّى است، همه ى هستى او را در خود فرو برده است; مهدى(عج) عادل است و خجسته و پاکیزه. او ذره اى از حق را فرو نگذارد. خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند... مهدى همواره بیم خداوند را به دل دارد، و به مقام تقربى که نزد خداوند دارد مغرور نشود، او به دنیا دل نبندد و سنگى روى سنگ نگذارد. در حکومت او، به احدى بدى نرسد مگر آن که حد خدایى جارى گردد».[4]

یا اینکه از امام رضا(علیه السلام) مى آموزد که وقتى خدا اراده کرد فردى را براى امور بندگانش انتخاب کند، شرح صدرى به وى عطا نموده قلبش را چشمه ى حقایق و حکمت ها، مى گرداند و علوم خودش را همواره به او الهام مى کند بعد از آن از هیچ جوابى عاجز نخواهد ماند و در بیان حقایق و راهنمایى صحیح به ظلالت و گمراهى مبتلا نمى گردد. از خطا معصوم است و از تأییدات و توفیقات و راهنمایى هاى خداوندى همواره برخوردار مى باشد. خدا او را به این مقام برگزیده تا بر بندگانش، حجت و گواه باشد.[5]

و از امام صادق(علیه السلام) مى آموزد که فرمود:

«خدا ما را به نیکوترین خلقت آفرید و در آسمان و زمین خزانه دار علوم خویش قرار داد. درخت با ما، تکلم کرد و به عبادت کردن ما، خدا عبادت مى شود. اگر ما نبودیم خدا عبادت نمى شد».[6]

آرى شخص منتظر مى آموزد که امامان به نیکوترین خلقت آفریده شده اند و به این نتیجه مى رسد که بىولایت آنها هرگز نمى توان به درجات قرب الهى رسید و این شناخت، بهتر در سایه ى گفتار معصومین علیهم السلام، حاصل مى شود.

3. از برهان عقلى استفاده مى کند که:

«همیشه باید در بین نوع انسان، فرد کاملى وجود داشته باشد که به تمام عقائد حقه ى الهى عقیده مند بوده تمام اخلاق و صفات نیک انسانى را به کار بسته و به تمام احکام دین عمل نماید و همه را بدون کم و زیاد بداند و در تمام این مراحل، از خطائ و اشتباه و عصیان معصوم باشد، و اگر نوع انسان، زمانى از چنین فرد ممتازى خاطى گردد لازم مى آید که احکام الهى که به منظور هدایت انسان نازل گشته است، از بین برود و افاضات و امدادهاى غیبى حق تعالى، منقطع شود و بین عالم ربوبى و عالم انسانى، ارتباطى برقرار نباشد».[7]

4. مطالعه در راستى مهدى(عج)

1. منتظران امام عصر(عج) با مطالعاتى که دارند در مى یابند که: او امام عصر و زمان و حجت حىّ و حاضر و ناظر خداوند است.

2.  آن حضرت وارث همه فضایل و شایستگى هایى هستند که در خاندان رسالت وجود داشته است.

توجه و عشق به مهدى منتظران را به تحقیق وادار مى کند و آنان درک مى کنند که آن امام احیاء کننده ى مکتب اهل بیت علیهم السلام، بلکه احیاء کننده ى دین و دین باورى در سراسر جهان هستند.

مطالعه درباره امام مهدى(عج)، مى آموزد که حضرت حجت(عج) در بین امامان پیش از خود نیز از جایگاه ویژه اى برخوردار بوده ند. تا آنجا که امام صادق(علیه السلام) در پاسخ کسى که از ایشان مى پرسد: آیا قائم(عج) متولد شده است؟ مى فرماید:

«.. لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیّامَ حَیاتى» [8] ... اگر او را دریابم در طول زندگیم خدمتگذارش خواهم بود.

5. علاوه بر آنچه که گفته شد، محبان کوى امام زمان(عج) براى رسیدن به محبوب خود، از تجربه دیگر داده هاى امام عصر(عج) استفاده مى برند و در پرتو راهنمایى هاى سالکان دیدار دوست، به مراحلى از شناخت مى رسند و رسیدن به این مراحل بخشش خدادادى است.


[1] -
مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج 8، ص 368، و ج 32، ص 321 و 333.

[2] - الموسوى الاصفهانى، میرزا محمد تقى، مکیال المکارم، ج 2، ص 107.

[3] - محمدرضا حکیمى، خورشید مغرب، ص 29 - 30 به نقل از المهدى الموعود، ج 1، ص 280 - 300.

[4] - همان، ص 281 - 300.

[5] - محمد بن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 1، ص 390.

[6] - همان، ج 1، ص 368.

[7] - ابراهیم امینى، دادگستر جهان، چاپ 81، انتشارات شفق، ص 78.

[8] - النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص 245 - 246.

چرا مردان هیچوقت احساساتشان را ابراز نمی‌کنند؟

*شایع ‌ترین شکایت زنان از مردان: او اصلاً حرف نمی‌زند!

به نظر می‌رسد که خانم‌ها در همه جا از یک چیز مردها شکایت دارند: "او اصلاً احساساتش را ابراز نمی‌کند! هیچوقت نمی‌گوید چه حسی دارد! خیلی وقت‌ها هم اتاق را ترک می‌کند و حسش را بیان نمی‌کند!"
بگذارید برایتان بگوییم که چرا بیشتر مردها دوست ندارند احساساتشان را مطرح کنند و اینکه چرا این یک نقطه مثبت برای آنهاست.

*ساکت بودن – ناراحتی احساسی درمقابل حل مشکل

مردها می‌گویند که خیلی بدشان می‌آید وقتی زنی در یک زمان ساکت از آنها می‌پرسد، "به چه فکر می‌کنی؟" برای خانم‌های این یک سوال کاملاً طبیعی است زیرا خانم‌ها وقتی ناراحت هستند یا احساس می‌کنند به آنها دروغ گفته شده ساکت می‌شوند. وقتی مردی ساکت می‌شود، زن تصور می‌کند سکوت او نشانه ناراحتی اوست. از طرف دیگر، مردها وقتی می‌خواهند مشکلی را حل کنند ساکت می‌شوند.

وقتی بهتر درک کنید که همسرتان چطور احساسات خود را پردازش می‌کند، سوءتفاهمات بین شما برطرف شده و بهتر می‌توانید روابطتان را تحمل کنید. واقعیت این است که مردها و زنان فقط از نظر ظاهری با هم متفاوت نیستند، از بسیاری جهات با هم تفاوت دارند.

*انگیختگی احساسی برای سلامت مردان خوب نیست

یکی از تفاوت‌های اصلی مردان و زنان این است که مردان باید بخاطر سلامتیشان از خودشان دربرابر انگیختگی و تحریک احساسی مراقبت کنند.

ایدآل درمانی در دهه هفتاد، تماس با احساسات را توصیه می‌کرد درحالیکه تحقیقات جدیدتر نشان می‌دهد که احساسات قوی —به ویژه برای مردان— می‌تواند برای سلامت جسم خطرناک باشد. زنان ناعادلانه جنسیت ضعیف خوانده می‌شوند اما در بسیاری از موارد، مردان آسیب‌پذیرتر هستند. زنان نه تنها عمر طولانی‌تری دارند بلکه در هر مرحله از زندگی، احتمال مرگ مردان بیشتر از زنان است. حتی در نوزادی، پسربچه‌های نارس بیشتر از دختربچه‌ها می‌میرند.

*مردان عمل می‌کنند، زنان حرف می‌زنند

اول اینکه، مغز مردان در احساسات قوی به دنبال عمل است درحالیکه مغز زنان به دنبال حرف زدن درمورد موضوع است. اگر مردی به طور غریزی بداند که عصبانیت او موجب عمل می‌شود (و احتمالاً خشونتی پشیمان‌کننده)، با درپوش گذاشتن روی آن سعی در مهار آن می‌کنند.

دوم اینکه، از دیدگاه تکاملی، مردان مجبور بوده‌اند که موقع شکار احساساتشان را نادیده بگیرند، ازاینرو به مرور زمان این برای آنها به مسئله‌ای طبیعی تبدیل شد.

اما یک دلیل سوم و بهتر هم برای ساکت بودن مردان برای ابراز احساسات وجود دارد.

*مکانیزم بقای مردان

در موقعیتی که موجب برانگیختن احساسات می‌شود، اولین واکنش غریزی مردان این است که محیط را ترک کرده و آرام شود. این تاحدی بخاطر نحوه تاثیر گذاشتن احساسات بر روی مردان است. آنها به دنبال عمل هستند—چیزی که می‌تواند عواقب خطرناکی به دنبال داشته باشد. اگر مرد آرامش خود را حفظ نکرده و احساسی شود، فشارخون او به شدت بالا رفته و در خطر حمله قلبی قرار می‌گیرد. همچنین برگشتن فشارخون و سیستم ایمنی به وضعیت عادی برای مردان بیشتر طول می‌کشد. درنتیجه، مرد غریزتاً سعی در محافظت از خود و فرار از موقعیت خواهد کرد.

*استرس احساسی پسرهای جوان بسیار بیشتر از دخترهای جوان است

تفاوت در پردازش احساسات در مردن و زنان از سنین جوانی کاملاً مشخص است. زنان نیاز دارند که بیشتر به سمت احساسات بروند زیرا معمولاً این آنها هستند که بچه‌ها را بزرگ می‌کنند. در یک تحقیق مشخص شد که پسرهای جوان بسیار سریعتر از دخترهای جوان صدای ضبط‌ شده گریه یک کودک را خاموش می‌کنند. دلیل که محققان ابتدا آوردند بی‌احساسی مردان بود. اما مشخص شد که بعد از شنیدن صدای گریه بچه، سطح هورمون استرس در جریان‌خون پسرها بسیار بیشتر از دخترها بوده است. مردها معمولاً نسبت به احساسات حساس‌تر هستند و سعی می‌کنند از آن دوری کنند.

این تفاوت جنسیتی در تمام طول عمر باقی می‌ماند و احتمال مردن مردان پیر بعد از مرگ همسرشان معمولاً بسیار بیشتر است.

*اجازه بدهید کمی توضیح دهیم

بهترین راه برای کنار آمدن با یکدیگر این است که مردان درک کنند که خانم‌ها نیاز دارند که گاهی برایشان درمورد احساساتتان حرف بزنید و اینکه خانم بدانند که مردها دوست دارند درمورد چیزهای عملی حرف بزنند تا احساسات.

ازاینرو وقتی مردی می فهمد که زنش از چیزی ناراحت یا نگران است، می‌تواند از او بخواهد که درمورد آن حرف بزند. اما بعد لازم است که دربرابر وسوسه نصیحت کردن او مقاومت کند. فقط باید گوش دهد و احساسات او را تایید کند.

برخلاف این، وقتی زنی متوجه می‌شود که اتفاقی افتاده است، قبل از اینکه سوال ترسناک، "چه حسی داری؟" را از همسرش بپرسد، بهتر است کمی فکر کند. یک جایگزین بهتر برای این می‌تواند این جمله باشد، "فکر خوبی بود که اگر درمورد فلان چیز فلان کار را می‌کردیم." این به مسئله جنبه عملی می‌دهد و کمتر برای مرد ترسناک به نظر می‌رسد. یادتان باشد که احساسات قوی برای مردان خطرناک است و باید سعی کنید به جای بحث کردن وارد عمل شوید.

جمله جادویی ...

مدت زیادی از زمان ازدواجشان می‌گذشت و طبق معمول زندگی فراز و نشیب‌های خاص خودش را داشت.

یک روز زن که از ساعت‌های زیاد کار شوهر عصبانی بود و همه چیز را از هم پاشیده می‌دید،زبان به شکایت گشود و باعث ناامیدی شوهرش شد.

مرد پس از یک هفته سکوت همسرش،با کاغذ و قلمی‌ در دست به طرف او رفت و پیشنهاد کرد هر آنچه را که باعث آزارشان می‌شود را بنویسید و در مورد آن‌ها بحث و تبادل نظر کنند.

زن که گله‌های بسیاری داشت بدون اینکه سرخود را بلند کند، شروع کرد به نوشتن.

مرد پس از نگاهی عمیق و طولانی به همسر، نوشتن را آغاز کرد.

یک ربع بعد با نگاهی به یکدیگر کاغذ‌ها را رد وبدل کردند.

مرد به زن عصبانی و کاغذ لبریز از شکایت خیره ماند…

اما زن با دیدن کاغذ شوهر،خجالت زده شد و به سرعت کاغذ خود را پاره کرد.

شوهرش در هر دو صفحه این جمله را تکرار کرده بود:

"دوستت دارم عزیزم"

زنده یاد فروغ فرخزاد

ای شب از رؤیای تو رنگین شده 

سینه از عطر توام سنگین شده 

ای به روی چشم من گسترده خویش 

شادیم بخشیده از اندوه بیش

همچو بارانی که شوید جسم خاک 

هستیم زآلودگی ها کرده پاک 

ای تپش های تن سوزان من 

آتشی در مزرع مژگان من 

ای ز گندمزارها سرشارتر 

ای ز زرّین شاخه ها پر بارتر 

ای درِ بگشوده بر خورشید ها 

در هجوم ظلمت تردید ها 

با توام دیگر ز دردی بیم نیست 

هست اگر، جز درد خوشبختیم نیست 

این دل تنگ من و این بار نور؟ 

های هوی زندگی در قعر گور؟ 

ای دو چشمانت چمنزاران من 

داغ چشمت خورده بر چشمان من 

پیش ازینت گر که در خود داشتم 

هر کسی را تو نمی انگاشتم 

درد تاریکی ست، درد خواستن 

رفتن و بیهوده خود را کاستن 

سر نهادن بر سینه دل سینه ها 

سینه آلودن به چرک کینه ها 

در نوازش، نیش ماران یافتن 

زهر در لبخند یاران یافتن 

زر نهادن در کف طرّار ها 

گم شدن در پهنه ی بازار ها 

آه، ای با جان من آمیخته 

ای مرا از گور من آمیخته 

چون ستاره، با دو بال زر نشان 

آمده از دوردست آسمان 

از تو تنهائیم خاموشی گرفت 

پیکرم بوی همآغوشی گرفت 

در جهانی این چنین سرد و سیاه 

با قدم هایت قدم هایم به راه 

ای به زیر پوستم پنهان شده 

همچو خون در پوستم جوشان شده 

گیسویم را از نوازش سوخته 

گونه هام از هُرم خواهش سوخته 

آه، ای بیگانه با پیراهنم 

آشنای سبزه زاران تنم 

آه، ای روشن طلوع بی غروب 

آفتاب سرزمین های جنوب 

عشق دیگر نیست این، این خیرگی است 

چلچراغی در سکوت و تیرگی است 

عشق چون در سینه ام بیدار شد 

از طلب، پا تا سرم ایثار شد 

این دگر من نیستم، من نیستم 

حیف ز آن عمری که با من زیستم 

ای لبانم بوسه گاه بوسه ات 

خیره چشمانم به راه بوسه ات 

ای تشنّج های لذّت در تنم 

ای خطوط پیکرت پیراهنم 

آه می خواهم که بشکافم ز هم 

شادیم یک دم بیالاید به غم 

آه، می خواهم که برخیزم ز جای 

همچو ابری اشک ریزم های های 

این دل تنگ من و این دود عود؟ 

در شبستان، زخمه های چنگ و رود؟ 

این فضای خالی و پروازها؟ 

این شب خاموش و این آوازها؟ 

ای نگاهت لای لائی سِحربار 

گاهوار کودکان بی قرار 

ای نفس هایت نسیم نیم خواب 

شُسته در خود، لرزه های اضطراب 

خفته در لبخند فرداهای من 

رفته تا اعماق دنیاهای من 

ای مرا با شور شعر آمیخته 

اینهمه آتش به شعرم ریخته 

چون تب عشقم چنین افروختی 

لاجرم، شعرم به آتش سوختی ...

مسلمان

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :

بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟

همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :

آری من مسلمانم

جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد ، پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :

آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟

افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند ، پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :

چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!!

رفع خستگی

جوشانده‌ی رزماری

ساقه و برگ‌های گیاه رزماری تقویت کننده‌اند. زمانی که احساس خستگی زیادی می‌کنید این گیاه به شما کمک می‌کند تا خستگی‌هایتان را به دست باد بسپارید.

روش تهیه

30 گرم ساقه‌ی رزماری را در یک لیتر آب در حال جوش بریزید و اجازه دهید به مدت 15 دقیقه بجوشد. محلول را صاف کنید و به مدت یک ماه، قبل از غذا یک فنجان بنوشید، یعنی روزی 3 فنجان. باید بدانید که گیاه رزماری مشکلات گوارشی را نیز برطرف می‌کند.

توجه داشته باشید که این گیاه برای افرادی که سابقه بیماری صرع یا غش داشته دارند و همچنین برای زنان باردار و کودکان توصیه نمی‌شود.

جوشانده‌ی پرتقال

دلیل این که پرتقال خستگی را از بین می‌برد این است که در هر 100 گرم این میوه حدود 53 میلی گرم ویتامین C وجود دارد. روزانه یک عدد پرتقال نیاز روزانه‌ی ما را به این ویتامین تأمین می‌کند. زمانی که احساس خستگی فیزیکی می‌کنید به سراغ پرتقال بروید و این معجون را تهیه و میل کنید.

روش تهیه

آب یک عدد پرتقال را بگیرید و داخل یک فنجان بریزید. یک قاشق چای‌خوری عسل به آن اضافه کنید. فنجان را با آب جوش پرکنید و هم بزنید. قبل از رفتن به رختخواب این معجون را میل کنید. اگر زیاد خسته شده‌اید این جوشانده را تا وقتی که حالتان بهتر بشود تهیه و میل کنید. هیچ مورد منع مصرفی برای این جوشانده وجود ندارد و به دلخواه خود می‌توانید میزان آب پرتقال و عسل را تغییر دهید.

جوشانده‌ی گیاه جینسینگ

3 تا 8 درصد ریشه‌ی گیاه جینسینگ از ماده‌ای به نام «جینسنوزید» تشکیل شده است که یک ماده‌ی تقویت کننده محسوب می‌شود. این گیاه همچنین حاوی ویتامین‌ها و مواد معدنی زیادی است. زمانی که دچار خستگی‌های گذرا هستید یا دوره‌ی نقاهت بیماری را می‌گذرانید جوشانده‌ی این گیاه می‌تواند کمکتان کند.

روش تهیه

3 گرم ریشه‌ی خرد شده‌ی گیاه جینسنگ را با یک لیوان آب جوش به مدت 10 تا 15 دقیقه بجوشانید. محلول را صاف کرده و صبح‌ها یک فنجان بنوشید. می‌توانید از این جوشانده حداکثر به مدت 15 روز استفاده کنید.

این گیاه همچنین ضداسترس است. اما باید بدانید که مصرف طولانی مدت آن باعث تحریک اعصاب می‌شود. توجه داشته باشید که مصرف جینسینگ به زنان باردار، کودکان زیر 16 سال و همچنین برای افرادی که دچار بی‌خوابی، فشارخون بالا یا سابقه‌ی بیماری سرطان سینه دارند توصیه نمی‌شود.

جوشانده‌ی جو دو سر

جو دو سر حاوی ویتامین E، پروتئین و مواد معدنی است که بدن را تقویت می‌کنند. زمانی که دچار خستگی فیزیکی یا روحی گذرا شده باشید این جوشانده به کمکتان می‌آید.

روش تهیه

به مدت 5 تا 10 دقیقه یک قاشق غذاخوری جو دو سر خشک را با یک لیتر آب جوش بجوشانید. محلول را از صافی رد کنید و هر روز یک فنجان از این جوشانده را به مدت یک ماه میل کنید. اگر اندازه‌های داده شده را به درستی رعایت کنید به هیچ نوع مسمومیتی دچار نخواهید شد. تاکنون هیچ مورد منع مصرف یا تأثیر منفی برای جو دوسر گفته نشده است. باید بدانید که جو دو سر خواص ضداسترسی نیز دارد.

چای سبز با نعنا

برگ‌های چای سبز حاوی کافئین و ویتامین‌های A، C و E می‌باشند. زمانی که احساس خستگی می‌کنید بدون معطلی به سراغ چای سبز بروید.

روش تهیه

یک قاشق چای‌خوری چای سبز را در یک فنجان آب جوش بریزید و به مدت 5 دقیقه بجوشانید. چای را صاف کنید و مقداری نعنا به آن اضافه کنید. این کار باعث می‌شود که خواص تقویت‌کنندگی چای سبز بیشتر شود. روزانه قبل از ساعت 5 بعد از ظهر 2 تا 3 فنجان چای سبز بنوشید.

توجه داشته باشید که زنان باردار و کودکان باید مصرف چای سبز را محدود کنند. اگر دچار کم خونی هستید بیش از 4 فنجان در روز از این چای ننوشید. باید بدانید که چای سبز خواص ضدپیری دارد و به هضم بهتر غذا کمک می‌کند.

جوشانده‌ی دارچین

دارچین باعث تحریک بدن می‌شود و خستگی را رفع می‌کند. زمانی که احساس خستگی جزئی می‌کنید با سراغ دارچین بروید.

روش تهیه

برای هر فنجان آب سرد 2 قاشق چای‌خوری پر، چوب دارچین بریزید در ظرف را بگذارید و اجازه دهید با شعله‌ی کم بجوشد. زمانی که آب به جوش آمد شعله را خاموش کنید و اجازه دهید به مدت 15 دقیقه دم بکشد. روزانه 4 فنجان از این جوشانده به صورت سرد یا داغ میل کنید تا احساس خستگی‌تان از بین برود.

توجه داشته باشید که مورد منع مصرف برای استفاده از دارچین وجود ندارد. اما بیش از میزان ذکر شده نیز مصرف نکنید. این ادویه‌ی معطر و پرطرفدار همچنین مشکلات دستگاه گوارش و بی‌اشتهایی را برطرف می‌کند.

آمارهای عجیب و غریب مهریه

مهر:  طبق آمارهای موجود، زندانیان دیه هر سال 3 هزار و 327 تخت را در زندان‌های کشور اشغال می کند؛ به عبارت دیگر، وضعیت 3 هزار و 327 زن همراه با خانواده شان معلق می ماند و 3 هزار و 327 نیروی کار از چرخه اقتصادی دور می شوند.

این آمارهای عجیب و غریب نتیجه مهریه هایی هستند که رقم شان از تعداد زندانیان کشور هم عجیب تر است. بررسی هایی که مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه دو سال پیش انجام داد، نشان می داد میانگین مهریه زنان ایرانی در حال حاضر بین 260 تا 350 سکه طلا است. یعنی حداقل 150 سکه بیشتر از آنچه به عنوان عرف در قانون تعریف شده است. در این بین مهریه های عجیبی هم هستند که اگر آنها را هم در نمونه های آماری دخیل کنیم، رقمی بسیار بالاتر از این ها به دست بیاید. مثل مهریه عجیب دختری که دو سال قبل برای گرفتن آن راهی دادگاه شد و از قاضی خواست همه 24 کیلو شمش طلا، 1364 سکه تمام بهار آزادی، یک میلیارد تومان پول نقد و 1364 شاخه رز سیاه مهریه اش را یکجا دریافت کند!

عجیب ترین مهریه های ایران

بال مگس، دست چپ داماد، 1978 توپ ورزشی، 10 راس آهوی وحشی، چشم های داماد، 2هزار قطعه شکلات... تعجب نکنید، این ها همه مهریه هایی هستند که در سال های گذشته در دادگاه خانواده به اجرا گذاشته شده اند.

مثلا در سال 86، پرونده طلاقی در شعبه 264 دادگاه خانواده به جریان افتاد که مهریه آن یک کیلو بال مگس بود. یکی دو سال بعد، پرونده مشابهی در شعبه 268 پیگیری شد که مهریه آن تندیسی 110 کیلوگرمی از گل یاس بود! سفر به 120 پایتخت جهان و ویلای دوهزار متری مشرف به یک گندم زار و 24 کیلو شمش طلا هم مهریه های دیگری بودند که هر کدام در سال های گذشته خبرساز شدند؛ مهریه هایی که قول و قرارشان در روزگار عاشقی گذاشته شد اما بعدها بهانه ای شد برای لجبازی های دردسرساز یک زندگی مشترک!

قدیمی ترین مهریه ها

با وجود این مهریه های سنگین و عجیب، کتاب های تاریخی پر از شواهدی است که نشان می دهند مهریه های بزرگان، مهربانانه ترین مهریه های تاریخ بوده اند!

قدیمی ترین مهریه تاریخ، مهریه حضرت حوا است که از امام صادق (ع) در مستدرک الوسایل درباره آن این طور نقل شده است: «خداوند مهریه حضرت حوا همسر حضرت آدم را سه بار صلوات بر محمد و آل محمد قرار داد.»

مهریه دختر حضرت شعیب (ع) همسر حضرت موسی (ع) هم 8 تا 10 سال کار کردن حضرت موسی(ع) برای حضرت شعیب بوده است.

اما در منابع و کتاب های دینی هم می توانید مهریه حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) را ببینید که مشابه هم بوده اند.سید جعفر شهیدی هم در کتاب زندگانی حضرت فاطمه (س) می نویسد: «مهریه حضرت زهرا (س) چهار صد درهم یا اندکی بیش تر یا کم تر بود که با این پول پیراهنی به بهای هفت درهم و چارقدی به بهای چهار درهم و دستمال و قطیفه مشکی بافت خیبر و دو عدد تشک و چهار عدد بالش و پرده ای از پشم و یک تخته بوریا و یک آسیاب دستی و لگنی از مس و مشکی از چرم و یک ظرف چوبی و کاسه ای برای دوشیدن شیر و یک آفتابه و یک خمره و چند عدد کوزه خریدند. وقتی این ها را نزد پیامبر آوردند، فرمود:خدا به اهل بیت برکت دهد.»

علامه مجلسی هم در بحارالانوار به نقل از امام باقر(ع) آورده است:«مهریه زهرا (س) چهار نهر فرات و نیل و نهروان و نهربلخ است، ولی در روی زمین پانصد درهم قرار داده شد، تا برای دیگران اسوه و ملاک باشد.»

پیامبر اکرم(ص) هم مهریه هر یک از زنانش را چهارصد درهم قرار داده بود و از این جهت فرقی بین عایشه، حفصه، ام سلمه، سوده، میمونه، زینب دختر جحش و زینب دختر خزیمه نگذاشت.

مهریه ای که بوی پول نمی داد

چند سال قبل، علیرضا افتخاری در گفتگویی که با یکی از مجله ها داشت، اعلام کرد که از دامادهایش خواسته به جای مهریه دخترانش، قرآن مجید و دیوان حافظ را حفظ کنند. مهریه ای که آن زمان سر و صدای زیادی به پا کرد و خیلی ها در مقام تحسین از افتخاری، او را به عنوان یک الگوی اخلاقی معرفی کردند. اما اگر نگاهی به تاریخ معاصر کشور بیندازید، نمونه های مشابه این مهریه ها را می بنیید که خیلی از آنها در سند ازدواج زنان و مردان معروف و تاثیرگذار کشور ثبت شده اند. مهریه هایی که بوی پول نمی دهند و به معنای واقعی، نشان مهر و علاقه مرد و زن هستند.

شاید جالب ترین این مهریه ها، متعلق به همسر لبنانی شهید چمران باشد که یک جلد قرآن کریم و یک لیره لبنانی تعیین شده بود اما غاده چمران، از همسرش خواست یک بند دیگر به این مهریه اضافه کند: «تعهد از داماد تا عروس را در راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند.»
همسر شهید همت هم یکی دیگر از زنانی بود که از همسرش مهریه نخواست. او ماجرای ازدواج بدون مهریه اش این طور روایت می کند: «به حاجی گفتم خانواده‌ من تیپ خاص خودشون رو دارند. چندان مذهبی نیستند و از سپاهی‌ها هم خوششون نمی‌آد. احتمالا پدر و مادرم مخالفت می‌کنند، صحبت با این‌ها با خود شما و دیگه این‌که من می‌خوام بدون مهریه ازدواج کنم. شما وقتی می‌روید پدرم رو راضی کنید، مهر تعیین نکنید.»

مهریه همسر شهید باکری اسلحه کلت او بود. همسر شهید جهان آراهم یک سکه طلا به عنوان مهریه خود درخواست کرد.

مهریه به سبک خارجی ها

وضعیت مهریه در کشورهای مسلمان دیگر، از ایران بهتر است. شاید بتوان گفت ایران تنها کشور اسلامی است که با وجود تاکید صریح اسلام بر تناسب مهریه با دارایی مرد، چشم و هم چشمی را جایگزین اصول و قواعد دینی کرده است. میانگین نرخ مهریه در عربستان حدود 14 هزار دلار است. در هند این نرخ از 100 هزار تا یک میلیون و پانصد روپیه متفاوت است. در کشور آذربایجان میانگین نرخ مهریه 2 هزار منات است و مردم ترکیه هم رقمی حول و حوش 35هزار لیره مهریه دارند. در کشور چین به خصوص منطقه ارومچی، نرخ مهریه چیزی در حدود 100 هزار یوآن است. مردم عمان هم به طور میانگین حدود 10هزار ریال مهر تعیین می کنند.

۴۵ روش برای زندگی بهتر

۱. به مردم بیش از انتظاراتشان ببخشید و اینکار را با روی خوش انجام دهید.


 
۲. شعر مورد علاقه تان را از بر کنید.


 
۳. هر آنچه که میشنوید را باور نکنید، همه دارایی تان را خرج نکنید و هر چقدر که می خواهید نخوابید.


 
۴. وقتی میگویید "دوستت دارم"، واقعاً داشته باشید.


 
۵. وقتی میگویید "متاسفم"، در چشم طرف مقابل نگاه کنید.


 
۶. پیش از ازدواج حداقل شش ماه نامزد بمانید.


 
۷. به عشق در نگاه اول اعتقاد داشته باشید.


 
۸. هیچگاه به رویاهای دیگران نخندید.


 
۹. عمیق و مشتاقانه عشق بورزید. ممکن است صدمه ببینید ولی این تنها راه کامل زندگی کردن است.


 
۱۰. در اختلافات، منصفانه مبارزه کنید. بدون صدا زدن اسامی افراد.


 
۱۱. مردم را از روی خویشاوندانشان مورد قضاوت قرار ندهید.


 
۱۲. آرام صحبت کنید، سریع فکر کنید.


 
۱۳. وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که تمایلی به پاسخ دادن ندارید، لبخند زده، و سوال کنید، "چرا میخواهی بدانی؟"


 
۱۴. بیاد داشته باشید که عشق بزرگ و کامیابی های بزرگ ریسک بزرگ می طلبند.


 
۱۵. با مادرتان در تماس باشید.


 
۱۶.وقتی کسی عطسه میکند به او بگویید "عافیت باشه!"


 
۱۷. وقتی شکست میخورید، درسی که از آن شکست می آموزید را فراموش نکنید.


 
۱۸. سه چیز را بیاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و پذیرفتن مسئولیت همه کارهایتان.


 
۱۹. اجازه ندهید یک مشاجره کوچک یک دوستی بزرگ را خراب کند.


 
۲۰. وقتی متوجه اشتباه خود شدید، قدمهای فوری برای جبران آن بردارید.


 
۲۱. وقتی گوشی تلفن را برمی دارید لبخند بزنید، فرد تماس گیرنده لبخند شما را در صدایتان خواهد شنید.


 
۲۲. با زن یا مردی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. وقتی سنتان بالاتر میرود، مهارتهای محاوره ای به اندازه مهارتهای دیگر اهمیت پیدا خواهد کرد.


 
۲۳. مقدار زمانی را در تنهایی سپری کنید.


 
۲۴. آغوشتان را برای تغییر باز کنید ولی نه به اندازه ای که ارزشهایتان زیر سوال رود.


 
۲۵. بیاد داشته باشید که گاهی سکوت بهترین پاسخ است.


 
۲۶. بیشتر کتاب بخوانید و کمتر تلویزیون تماشا کنید.


 
۲۷. شرافتمندانه و خوب زندگی کنید تا در زمان پیری وقتی به گذشته فکر کردید، فرصتی دوباره برای لذت بردن از آن پیدا کنید.


 
۲۸. به خدا توکل کنید ولی درب ماشینتان را قفل کنید.


 
۲۹. وجود فضایی عاشقانه در خانه تان بسیار مهم است. هر آنچه که میتوانید برای ایجاد خانه ای آرام، آسوده و امن انجام دهید.


 
۳۰. در اختلافات با کسی که دوستش دارید، با موقعیت کنونی دست و پنجه نرم کنید. گذشته را پیش نکشید.


 
۳۱. مفهوم عمیق و ژرف مطالب را درک کنید.


 
۳۲. دانش خود را به اشتراک بگذارید. این روشی است برای دستیابی به ابدیت.


 
۳۳. با محیط زیست مهربان باشید.


 
۳۴. با خدا راز و نیاز کنید. قدرت بیکرانی در این کار است.


 
۳۵. وقتی کسی از شما تعریف میکند هیچگاه حرفش را قطع نکنید.


 
۳۶. حواستان به کار خودتان باشد.


 
۳۷. به کسی که زمان بوسیدن شما چشمانش را نمی بندد اعتماد نکنید.


 
۳۸. یکبار در سال به جایی بروید که تابحال نرفته اید.


 
۳۹. اگر درآمد زیادی دارید، بخش از آنرا در زمان زنده بودنتان برای کمک به دیگران اختصاص دهید. این بزرگترین لذت بردن از ثروت است.


 
۴۰. بخاطر داشته باشید که دست نیافتن به چیزی که دوست دارید گاهی خوش اقبالی است.


 
۴۱. قوانین را بیاموزید سپس برخی را بشکنید.


 
۴۲. بیاد داشته باشید بهترین رابطه آنی است که عشق شما به یکدیگر بزرگتر از نیاز شما به یکدیگر باشد.


 
۴۳. موفقیت خود را اینگونه محک بزنید که چه چیزی را از دست می دهید تا چه چیزی را بدست آورید.


 
۴۴. بخاطر داشته باشید که شخصیت شما سرنوشت شما است.


 
۴۵. متهورانه به عشق خود نزدیک شوید.

استغفار حضرت امیر علیه السلام

بند هفتم  

بار خدایا از تو آمرزش می طلبم

از هر گناهی که دشمنانم با آن در پی آبروریزی من بودند

و تو نقشه آنها را از من بر گرداندی و کمکشان نکردی که مرا مفتضح کنند

گویا من دوست توام که مرا یاری کردی.

پرودگارا تا کی معصیت کنم تو را و تو مهلتم دهی،

چقدر معصیت کردنم طولانی شده،تو هم مؤاخذه نکردی،

و از تو با وجود بدی کردارم در خواست کردم و تو عطا نمودی ،

پس کدام شکر است که بتواند در برابر حتی یکی از نعمتهایت قرار گیرد؟

پس درود فرست بر محمد و آل محمد و آن را بر من بیامرز

ای بهترین آمرزندگان

خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر ، تسلیت باد .

نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان.

ای ام ابیها!

ای مهربان ترین مادر، حبیبه ی حق و شفیعه ی حشر! پدر و مادرم فدای پینه ی دست هایت باد. تو محور آسیای ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت!

به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه ی خصایل آسمانی ات بود.

غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره ی تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود.

آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.

وصله های چادر و بوریای خانه ات، تمنیات و تمایلات خاکیان را به هیچ می انگاشت. صالحان و صدیقین و مقربان ملکوت، آرزومند خدمتگزاری خاندان خدایی ات بودند و بانوان برگزیده ی حق ، رفت و روب آستانه ی خانه ی اهل بیت (ع) را تمنا می کردند و با این وصف، دستان مبارکت که بوسه گاه اشرف رسولان بود، از فزونی تلاش مهرآگینت پینه بسته بود.

همه ی قصرهای جنت و تمام گهرها و آذین های باغ بهشت، ذره ای از غبار خشت خانه ات هستند و هستی، جلوه ی یک سجود سالکانه ی تو. اگر نبودی، افلاک و آفریدگان به وادی حیات نمی رسیدند.

ما «اسیر» عنایت تو هستیم و «مسکین» و محتاج شفاعتت. اینک «یتیم» هجران توییم و سیه پوش نیلوفر ساقه شکسته ی شهود؛ « و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا ً و یتیما ً و اسیرا». ما را نیز به طعام معرفت و محبت، میهمان کن و از زلال زمزم خیر کثیر، بنوشان ای عطیه ی عرش!

سلام بر غمگنانه ترین روایت ولایت! امروز جان علی از تن مفارقت کرد، گرد یتیمی بر رخسار مهسای زینب نشست، موسم تنهایی حسن فرا رسید، حسین از همین لحظه، کربلایی شد و طلیعه ی عاشورا بر صحیفه ی راز، تابید. ای مهدی موعود، ای آخرین حجت یار! تو شاهدی که مادر سادات را شبانه به جانب مزاری ناپیدا مشایعت کردند و پیکر زخمی شقایق باغ ولایت را به آغوش خاک سپردند و علی بی یاور شد. ای قائم آل یاسین، ای شمس بنی هاشم، ای برپا کننده ی قسط ، ای احیاگر عدل علی! ذوالفقار قیام از نیام برآور و روا مدار که چنین، امواج غم بر دریای دل شیعه بیفزایند.

اینک در شعاع آفتاب خرداد، اندوهی سترگ بر شکوفه های قلب شیعه سایه گستر شد. ستاره ی امید نبی بر خاک فتاد و موج دریای دل علی به ساحل فرقت رسید و برترین آشنای عرشیان بر فراز دست سپیداران در سیاهی شب به ضیافت سرخ لقا نایل شد.

مادر، چه غریبانه از دیار عاطفه ها هجرت کرد و در مشایعتش مرغ دل تا فراسوی آسمان کوچید. معتصمین شیطان، تلخی شوکران فراق را در کام یاران سپیده ریختند. واحسرتا! مهتاب نیلی شفاعت به محاق نشست و طوبای رعنای ولایت و آذین صحیفه ی شهادت، پای به معراج نهاد و سایه ی همای عنایتش را از ماسوا برچید.

امروز از سیمای یاس ها و نسترن های بهاری، نکهت غم می خیزد. امروز شقایق های دشت بی قراری، سیاهپوش زهرای آل یاسینند و از سمت آبی دلدادگی، سحاب حزن و توفان حسرت به آسمان احساس سرخ شیعه رسیده و بارش اشک و تراوش زمزم عشق و ریزش آبشار حرمان و رویش غنچه های درد و داغ، منظر بهار غمند و عندلیب عاطفه را به نغمه ی فرقت فرامی خوانند.

یا فاطمه، یا سیدتنا و مولاتنا!

ادرکنا!
امروز صبای سوزدل ها حزین و خرامان به سوی مدینه وزید و عطر یاسمن های اندوه در کوچه های ارادت پیچید.

سلام عاشقان بر غریب مدینه. امروز تمام راه های آسمان را به سوی مدینه گشوده اند و راهیان سبز سلوک به تنهایی مزار یار می اندیشند. آنک، در رثای گوهر گمگشته ی علی، ریزش الماس اشک را شاید و تراوش یاقوت آه.

آنگاه که شمشاد شیدای ولایت را شبانه به معراج مهر بردند، چشمه ی اشتیاق خشکید و ماه امید، هجرت کرد.

چه شباهنگام دلتنگی بود و چه سپیده ی سیاهی! تمام خورشیدهای شعف، یکباره با غروب آشنا شدند. سیمای سپید زهره ی منظومه ی ولایت به سرخی گرایید.

فاطمه، معیار فضایل بود و اسوه ی سرآمدان عصمت و میزان محسنین. در فناکده ی خاک، افول کرد و در بقاسرای عرش، طلوع و تابندگی نمود. هنوز آوای شیوایش در گوش دل ها باقی است که همگان را به پارسایی و پایداری در ولایت علوی می خواند و خود،عامل نخست آن بود. آیین محمد (ص) از استقامت سرخ زهرا آوازه یافت و امت از مرام زیبایش، مجد. فردای شیعه از دیروز شعله ناک آلاله ی شهید نبی، به روشنایی رسید و سوز سینه ی آسمانی اش، اقتدار و صبر حسین و سطوت و صلابت حسن را به ارمغان آورد.

السلام علیک یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله!

ما خاک پای یوسف گمگشته ی توییم و حیات و قیام و حکومت و جان و روح و هستی مان رهین یک نگاه آسمانی اوست. انقلاب اسلامی ما جلوه ی کوچکی از نورعنایت فرزند عزیز توست. تمام شقایق های دشت التهاب برای قطره ای از دریای احسانش در انتظار، می سوزند.

خدایا مباد که نسیان و غفلت ما، موعود عاشقان را دل آزرده سازد، که تمام حیات و نهضت ما برای یک تبسم ملیح اوست. سال هاست که دلتنگ غیبت و نهانی اوییم و نیک می دانیم که وجود جودآگینش حضور محض است و نهانی، از آن ماست.

یا فاطمة الزهرا، یا قرة عین الرسول!

پدر و مادرم فدای خاک قدوم گل گمگشته ات باد. نظر عنایت خویش از ما مگیر. ضعیفانیم و چه کسی به ما نظر کند جز مظهر سطوت رسول یار؟ تهی دستانیم و چه کسی احسان مان کند جز جلوه ی غنای دوست؟

یا وجیهتا ًعند الله، اشفعی لنا عند الله!

حکایت شیر و گرگ و روباه

در یک جنگل سرسبز شیر قدرتمندی سلطنت می کرد که یک روباه و گرگ هم ، خدمتگزارش بودند .

روزی از روزها تصمیم گرفت برای شکار به کوه و دشت برود پس خدمتگزارانش را صدا زد و هر سه به راه افتادند و از تمام دشت ها عبور کردند .

در همان لحظه اول ورود ، سلطان جنگل یک خرگوش ، بعد یک گاو و سپس یک بز کوهی را شکار کرد .

خدمتگزارانش با تعجب نگاه می کردند ، شیر هم رو کرد به گرگ و گفت :

گرگ عزیز !

تو همیشه در خدمت من بوده ای ، به نظر من بهتر است این شکارها را تو به عدالت تقسیم کنی . گرگ گفت :

سلطان عزیز !

این گاو بسیار لذیذ و بزرگ است و بهتر است قسمت شما باشد ، بز کوهی که ناچیزتر است قسمت من و خرگوش هم که از همه کمتر است باید به روباه برسد که کوچکتر از ماست .

شیر عصبانی شد و گفت :

گرگ گستاخ ! نکند فراموش کرده ای که روزی شما را هم من می دهم مگر ندیدی که همه این شکارها کار من بود ؟

اگر واقعاً می خواستی ثابت کنی که زیردست من هستی ، باید می گفتی همه این شکارها به سلطان بزرگ می رسد . گرگ با گستاخی تمام گفت :

ای سلطان جنگل ، این شکارها حقّ ما هم هست چون ما ، شب و روز به تو خدمت می کنیم ، پس باید از این شکارها هم سهمی داشته باشیم .

شیر به شدت عصبانی شد و با یک حمله سریع ، سر گرگ را از بدنش جدا کرد . روباه آنقدر ترسیده بود که نمی توانست حرفی بزند .

نوبت به روباه رسید . شیر به او گفت :

تو این شکارها را عادلانه تقسیم کن تا ببینم تو چقدر انصاف داری ؟ روباه گفت :

ای سلطان بزرگ ، این گاو را برای صبحانه ، بز را برای نهار و خرگوش را هم برای شام بخورید و من هم بعد از تمام شدن غذای شما ، هرچیز که باقی مانده باشد می خورم و سیر می شوم .

شیر از این رفتار روباه خوشش آمد و به او آفرین گفت و سپس پرسید :

این طور رعایت عدالت را از چه کسی یاد گرفته ای ؟ روباه گفت :

از عاقبتی که گرگ به آن دچار شد یاد گرفتم و دلم نمی خواست مانند او از بین بروم .

پس به جای تکرار اشتباه گرگ ، سعی کردم راه حل دیگری ، پیدا کنم . شیر گفت :

تمام این شکارها را به تو می دهم . چون تو بسیار زیرک هستی و تمام فکرت را به کار انداختی تا خطای گرگ را تکرار نکنی .

روباه هم با خوشحالی شروع به خوردن شکارها کرد .