نور عترت آمد از آیینه ام

                                               کیست در غار حرای سینه ام

                          رگ رگم پیغام احمد می دهد

                                               سینه ام بوی محمد می دهد

                                        عید مبعث مبارک باد

نسل حسین(ع)

 

محدثین شیعه و سنّی، روایات متعددی از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل کرده‌اند که حضرت مهدی (عج) از اولاد امام حسین ـ علیه السلام ـ است از جمله:

1. شیخ صدوق به روایت عبدالرحمان بن سَمره از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در یک حدیث طولانی که صفات امام علی ـ علیه السلام ـ و حسنین ـ علیهم السلام ـ را بیان داشته نقل کرده است که:

حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ دو امام و سید اهل بهشت هستند. و 9 امام از نسل حسین ـ علیه السلام ـ امام این امت است. که نهم آن قائم امت بوده و زمین را از قسط و عدل پر می‌کند...[1] هم چنین شیخ صدوق سی و هشت حدیث با سندهای مختلف در این مورد بیان کرده است.

و باز شیخ صدوق از امام حسین ـ علیه السلام ـ پنج حدیث نقل نموده که آن حضرت فرموده است، امام قائم از فرزندان من می‌باشد که از آن جمله می‌توان به روایتی اشاره کرد که عبدالرحمان بن حجاج از امام صادق ـ علیه السلام ـ و او از پدر بزرگوارش امام باقر ـ علیه السلام ـ و وی از امام سجاد ـ علیه السلام ـ نقل کرده که امام حسین فرموده است: نهم از فرزندان من، سنتی از حضرت یوسف و موسی بن عمران را به همراه دارد. او قائم اهلبیت ما است و او صاحب غیبت است.[2]

2. حافظ محمد گنجی شافعی (م 685) روایات متعدد به سندهای مختلف از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آورده است که از جمله، به روایت از حذیفه این گونه بیان می‌کند که حضرت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اگر از دنیا باقی نماند مگر یک روز، خداوند در آن روز مردی را بر می‌انگیزد که اسمش اسم من و خلقش خلق من است و مردم بین رکن و مقام با او بیعت کنند... جناب سلمان (ره) برخاست و فرمود: یا رسول الله از نسل کدام یکی از فرزندان شماست؟» حضرت اشاره به امام حسین ـ علیه السلام ـ کرده و دست روی بازوی او گذاشت و فرمود: «از نسل این فرزندم می‌باشد.»[3]

3. ابراهیم بن محمد جوینی شافعی، به همین مضمون [4] روایتی را نقل کرده است.

4. علاء الدین متقی، هندی (م 977) با سندهای متعدد نیز به همین مضمون روایتی را نقل کرده است.[5]
5. علی بن محمد مالکی مشهور به ابن صباغ (م 652) این روایت را ذکر کرده است.[6]

بنابراین، از روایات فوق به دست می‌آید، که حضرت مهدی (عج) از نسل امام حسین ـ علیه السلام ـ است نه از امام حسن ـ علیه السلام ـ .نکته: شاید در روایات که آمده است پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده است حضرت مهدی (عج) از نسل حسین ـ علیه السلام ـ است و یا در بعضی از روایات دیگر آمده که از نسل امام حسن ـ علیه السلام ـ است. اشاره به این است که چون مادر امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ دختر امام حسن ـ علیه السلام ـ می‌باشد. و از این طریق نسل حضرت مهدی (عج) به امام حسن ـ علیه السلام ـ نیز می‌رسد. بنابراین، هیچ گونه منافاتی ندارد که حضرت مهدی از طریق امام حسین ـ علیه السلام ـ از نسل فرزند پسری، و از امام حسن ـ علیه السلام ـ از نسل فرزند دختری باشد[7]
مادر:مادر آن جناب را به نامهای متعددی معرفی نموده اند: مانند نرجس، صیقل، ریحانه، سوسن، خمط، حکیمه، مریم و این تعدد اسم بی وجه نیست[8]

زیرا: فرزند امام حسن ـ علیه السلام ـ در محیطی بسیار خطرناک تولد یافته زیرا خلفای بنی عباس و حتی بعضی از بنی هاشم به وسیله مأمورین خود از خانه های علویین مراقبت کامل به عمل می آوردند. از اینرو از جانب خداوند تمام پیش بینی های لازم به عمل آمد: اولاً چنان که در روایات است آثار آبستنی در مادرش ظاهر نشد ثانیاً امام حسن ـ علیه السلام ـ برای مراعات احتیاط نام آنجناب را برای کسی فاش نکرد، ثالثاً در حین وضع حمل جز حکیمه خاتون و بعضی از کنیزان کسی حضور نداشت و این خود نیز در تعدد اسامی بی اثر نبوده است.[9]

امادرباره «ملیّت» مادر امام نیز دو قول عمده وجود دارد که عبارتند از:

الف) مرحوم کلینی می نویسد: مادر قائم (عج) کنیزی از «نوبه» استان شمالی سودان بوده است.[10]
ب) مرحوم صدوق مطابق روایتی او را «ملیکه» دختر «یشوع» پسر قیصر روم و مادرش را از حواریین مسیح می داند که توسط نیروهای اسلامی به اسارت در آمد و به صورت کنیز در معرض فروش قرار گرفت و به واسطه فرستاده امام هادی ـ علیه السلام ـ از بازار برده فروشان بغداد خریداری شد و به محضر امام هادی ـ علیه السلام ـ در سامرا فرستاده شد.»[11]

که قول مشهور نیز همین است (و مرحوم صدوق هم آنرا بیان کرد) و مادر حضرت را نرجس خاتون می دانند وتردیدی نیست

در این که «نرجس» مادر صاحب الامر (عج) خانم والامقامی بوده است زیرا شایستگی و پاکی او مورد تأیید بوده است چگونه می توان عظمت روحی و معنوی او را کتمان کرد و یا در آن شک کرد در حالی که حضرت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و حضرت علی ـ علیه السلام ـ و صادقین ـ علیهما السلام ـ او را بهترین و سیده کنیزان می خوانند.

و حکیمه «عمه امام عسکری ـ علیه السلام ـ » که خود از بزرگ بانوان خاندان امامت است، مادر بزرگوار امام زمان را بانوی خود و بانوی خاندان خویش می خواند و خود را خدمتگزار او می دانست.[12] به یقین اگر آن بانوی گرامی(نرجس) از امتیازات والایی بهره مند نبود هرگز آن معصومین با عظمت، او را این چنین مدح نمی کردند و او را با واژه های «بهترین» و «سیده» توصیف نمی کردند و هرگز حکیمه خاتون، اینهمه اسم گل را (ریحانه، سوسن و...) بر او نمی نهاد و او را به این اسامی نمی خواند.
---------------------------------

[1] ابی جعفر محمد بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدین، وتمام النعمه، ج 2، باب 24، ص 282، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1363.

[2] همان، ج 2، باب 30، ص 328.

[3] محمد گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، طبع مؤسسه اعلمی مطبوعات، بیروت،

1977 م.

[4] شیخ الاسلام ابراهیم بن محمد جوینی شافعی، فراید السمطین، ج 2، باب 35، مؤسسه طبع و نشر، بیروت، طبع اول، 1978 م.

[5] علاء‌الدین متقی هندی، کنز العمال، مؤسسه الرساله، بیروت، 1979.

[6] علی بن محمد مالکی مشهور به ابن صباغ، الفصول المهمه، منشورات اعلمی، تهران.

[7] لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ف 2، ب 9، ح 1، مؤسسه السید المعصومه، قم، 1421 هـ).
[8]
برخی از محققان می نویسند امکان دارد نام اصلی او همان «نرجس» بوده باشد و اسامی دیگر به جز «صیقل» را بانوی او «حکیمه» دختر امام جواد ـ علیه السلام ـ به او داده باشد زیرا در آن زمان کنیزان را برای خوش آمدگویی به اسامی گوناگون می خواندند و نرجس و ریحانه و سوسن همه اسامی گل ها هستند و صدوق نیز روایتی را نقل می کند که این احتمال را تقویت می کند.درسنامه تاریخ عصر غیبت، آقائی، جباری، عاشوری و حکیمی، دفتر تحقیقات و تدوین کتب درسی مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ شریعت قم، ص 29.

[9] ابراهیم امینی، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، ص 113-114.

[10] کافی، ج 1، ص 323 .

[11] کمال الدین، ص 317 .

[12] مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ ، چاپ سیزدهم. ص 66، درسنامه تاریخ عصر غیبت، ص 30.

راه های خانگی برای کاهش اضطراب

اگر اضطراب طولانی شود، می‌تواند مشکل و ناراحتی‌های جدی ایجاد کند. اضطراب باعث می‌شود که ضربان قلب تندتر شود و فشار خون افزایش پیدا کند.

کارشناسان بهداشت روانی تاکید دارند که با چهار روش زیر، حتی اگر اضطراب شما به طور کامل درمان نشود، اما علائم آن تا حد زیادی کاهش پیدا می‌کند.

۱. راه اول این است که پوست پرتقال را به عنوان بخشی از رژیم ضداضطراب خود در نظر داشته باشید.  

بر اساس دو مطالعه معلوم شد که پخش بوی پوست پرتقال در هوا می‌تواند اعصاب بیماران مضطرب را آرام کند. برای بهره‌مند شدن از این تاثیر، کافی است پوست پرتقال را بکنید و آن را مقابل بینی خود بگیرید و عطر آن را استشمام کنید. این اقدام موجب می‌شود که فشار خونتان کاهش پیدا کند.

۲. راه دوم این است که هر وقت علائم اضطراب را در خود حس کردید، مثلا دچار افزایش سرعت ضربان قلب شدید، یک قاشق چایخوری عسل را به همراه یک نوک انگشت جوزا داخل یک فنجان آب پرتقال ریخته و پس از هم زدن آن را بنوشید تا این معجون شما را سرحال بیاورد.

۳. راه سوم گیاه رزماری است. این گیاه تاثیر آرامش بخشی روی اعصاب دارد.  

برای بهره‌مندی از تاثیر آرامبخش رزماری، از دم کرده آن استفاده کنید. به این ترتیب که یک تا دو قاشق چایخوری رزماری خشک را داخل یک فنجان آب جوش بریزید. 10 دقیقه آن را کنار بگذارید تا دم بکشد. سپس آن را بنوشید.  

بوکردن رزماری هم می‌تواند به شما آرامش دهد و می‌توانید از عطر این گیاه برای کاهش اضطراب استفاده کنید.

۴. راه چهارم این است که یک سوم فنجان جوش شیرین و یک چهارم فنجان زنجبیل تازه رنده شده را داخل وان آبگرم بریزید و مدت 15 دقیقه داخل وان دراز بکشید. این کار تنش و اضطراب شما را کاهش می‌دهد.

علاوه بر این ها تمرین تنفس عمیق و یوگا نیز می‌توانند به شما آرامش بدهند.

چهار معجون خانگی

اگر جزء آن دسته افرادی هستید که اضطراب و نگرانی دارید، به جای استفاده از داروها و قرص‌های شیمیایی با چند روش ساده و طبیعی می‌توانید اضطراب خود را کاهش دهید.

1) آب یک عدد لیموترش را با چند عدد لیمو شیرین مخلوط کنید و بنوشید.

2) آب و عسل و آب لیموترش را با هم مخلوط کنید و بنوشید.

3) یک عدد سیب خنک را که در یخچال نگهداری شده، رنده کرده و به صورت فالوده در بیاورید. یک قاشق چایخوری بادرنجبویه یا فرنچ مشک به آن اضافه کنید. یک استکان عرق بهارنارنج و بیدمشک را نیز به آن بیفزایید و در انتها کمی عسل به آن بیفزایید و بگذارید یک ساعت بماند. هر روز یک قاشق صبح و یک قاشق ظهر و یک قاشق شب قبل از خواب بخورید.

4) یک قاشق مرباخوری بادرنجبویه و یک لیوان عرق بهارنارنج را با کمی عسل مخلوط کنید و بنوشید.

لطفا منتشر کنید ...

نقشه متعلق به عربستان سعودی در سال 1331 می باشد

 زنده باد ایران و خلیج همیشه فارس

 

شاپور ساسانی و اجداد شیخ نشین های خلیج فارس

پاسی از شب گذشته بود به شاپور دوم ساسانی ، پادشاه ایران زمین گفتند سه مرد کهن سال از جزیره لاوان به دادخواهی آمده اند .

پس از اجازه فرمانروا ، آنها گفتند: اکنون سالهاست تازیان هرازگاهی به جزیره ما یورش آورده و مروارید های صیادان را به یغما می برند و اما این بار علاوه بر مروارید یکی از دختران جزیره را نیز دزده اند که این موجب شده مادر آن دختر بر بستر مرگ باشد و پدرش هم از پی دزدان به دریا رفته و هفته هاست از او هم خبری نیست .

می گویند شاپور برافروخت و رو به سرداران کشور نموده و گفت تا جزایر ایران امن نشده کسی حق استراحت ندارد. همان شب شاپور و لشکریان بر اسب رزم نشسته و به سوی جنوب ایران تاختند. آنها جنوب خلیج فارس را که پس از دودمان اشکانیان رها شده بود را بار دیگر به ایران افزودند و دزدان تبهکار را به زنجیر عدالت کشیده و به ایران آوردند .

به گفته ارد بزرگ اندیشمند ایرانی:  

فرمانروایی که نتواند جلوی بیداد بزهکاران و چپاولگران را بگیرد شایستگی گرداندن کشور را ندارد .

گفته می شود پس از پاکسازی جنوب، پادشاه ایران به جزیره لاوان رفت و از آن زن رنجور که همسر و دختر خویش را از دست داده بود دلجوی نموده و پوزش خواست.

درآینه نگاه کن ...

اگر صورتی زیبا داری کاری مناسب جمالت انجام بده

و اگر قیافه‌ات نامناسب است ...

زشتی کردار را به زشتی صورت میفزا

افلاطون

چگونه خوش عکس باشیم؟

همه ما از اینکه در برخی عکس ها بد عکس هستیم، گله داریم. با نگاهی به موارد زیر قادر خواهید بود از این به بعد در تمام عکس هایتان خوش عکس باشید.

به سمت راست خود نگاه کنید

بر طبق مطالعات اخیر محققان دانشگاه ویک فورست آمریکا، نیمرخ چپ صورت نسبت به نیمرخ راست جذابیت بیشتری دارد. این موضوع به این دلیل است که این بخش از صورت احساسات شخص را بهتر بروز می دهد. برای اینکه عکس پروفایلتان عالی باشد، صورت خود را کمی به سمت راست بچرخانید.

این ترفند باعث می شود افرادی با صورت های گرد، لاغرتر به نظر برسند.

مهمترین ویژگی ظاهری خود را برجسته کنید

برای اینکه خوش عکس باشید، سعی کنید مهمترین ویژگی ظاهری خود را برجسته کنید تا زیباتر به نظر برسید.

به لنز دوربین نگاه نکنید

هیچکس نمی خواهد در عکسی که همه در آن خوب افتاده اند، با چشمانی قرمز دیده شود. برای این که چنین اتفاقی نیفتد، مستقیم به لنز دوربین نگاه نکنید. کمی بالاتر یا پایین تر از لنز را نگاه کنید. نگاه مستقیم به لنز باعث می شود که نور پس از برخورد با شبکیه چشم منعکس شود و در نتیجه چشم در عکس به رنگ قرمز درمی آید. اگر فاصله خود را با دوربین حفظ کنید، از خطر چشمک زدن هم دور خواهید شد.

جلوگیری از قرمزی چشم در عکس

دلیل اینکه چشمان شما در عکس قرمز می شود، انعکاس نور خیلی کمی از پشت پلک شما به لنز دوربین است. افرادی که چشمان درشتی دارند بیشتر از سایرین از این موضوع ناراحت هستند. اگر با نگاه نکردن به لنز دوربین نتوانستید این مشکل را حل کنید، ما ترفند دیگری را به شما معرفی می کنیم. برای جلوگیری از داشتن چشمانی قرمز در عکس، مطمئن شوید که محیط عکاسی از نور کافی برخوردار است. یا اینکه می توانید تنها چند لحظه قبل از اینکه عکاس عکس بگیرد، به یک منبع نور که روشنایی کمی دارد، نگاه کنید تا مردمک های چشم تان کوچک تر دیده شوند.

غبغب را حذف کنید

هیچ چیز بدتر از این نیست که در عکسی غبغب شما کاملا مشخص باشد. اما متاسفانه این مشکل برای همه ما پیش آمده است. برای اینکه این مشکل در عکس هایتان به وجود نیاید، مطمئن شوید که دوربین کمی بالاتر یا هم سطح چشمان تان قرار داشته باشد. همچنین سعی کنید سرتان را کمی به سمت بالا نگه دارید و فک تان را کمی به سمت بیرون بدهید. بهتر است ابتدا این شیوه را جلوی آینه تمرین کنید و ببینید که طبیعی به نظر می رسد یا خیر.

از نور مستقیم دوری کنید

شاید همیشه این امکان وجود نداشته باشد که عکاس شرایط نوری مناسبی را فراهم آورد. بهتر است به خاطر بسپارید که نور مستقیم از بالا می تواند روی صورت شما سایه بیندازد و سایه های زیر چشمان شما را برجسته تر کند، در نتیجه سیاهی پایین چشمانتان در عکس بیشتر می شود. مکان هایی با نورهایی ملایم را برای عکاسی انتخاب کنید.

ژستی حرفه ای بگیرید

اگر می خواهید عکس تمام قد بیندازید، ژستی کلاسیک به خود بگیرید ، در حالی که یکی از شانه های خود را به دوربین نزدیک تر کرده اید و یکی از پاهایتان جلوی پای دیگرتان قرار دارد، سه چهارم از بدن خود را به سمت دوربین بچرخانید. این ژست باعث می شود که در عکس لاغرتر به نظر برسید. سعی کنید کمر خود را راست نگه دارید و شکم تان را تو بدهید. (فقط سعی کنید خیلی در اینگونه ژست گرفتن افراط نکنید، قرار نیست کسی را گول بزنید.)

قشنگ ترین لبخندتان را به نمایش بگذارید

بسیاری از ما زمانی که می خواهیم بخندیم، خیلی روی شکل دهان و لب هایمان تمرکز می کنیم. این در حالی است که محققان بر این باورند که خنده چشمان شما خیلی مهمتر از تمرکز بر روی خنده لبان شماست. برای اینکه لبخند طبیعی تری داشته باشید به چیزی که شما را خوشحال می کند، فکر کنید. شاید با توجه به ویژگی های ظاهری که خاصِ خودتان است، بتوانید با لبخندتان تاثیر بیشتری روی مخاطب داشته باشید.

مثلا افرادی که دندان های زیبایی دارند، بهتر است طوری لبخند بزنند که دندان هایشان معلوم باشد و چهره بشاش آنها مخاطب را جذب کند. این در حالی است که لبخندی ملایم چشمان تان را درشت تر و لب هایتان را برجسته تر نشان می دهد.

گرفتن ژست خاصی را برای عکاسی تمرین کنید

اگر واقعا علاقمند هستید که خوش عکس باشید، بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که ژست های خود را از قبل تمرین کنید. در زوایای مختلف از بدن، صورت و لبخندتان عکس بیندازید تا زمانی که متوجه شوید در کدام حالت خوش عکس تر هستید. می توانید این کار را مقابل آینه یا با دوربین خودتان انجام دهید. با رعایت این نکات مطمئن باشید در عکس هایتان عالی به نظر خواهید رسید.

22 پیشنهاد برای خوش تیپ شدن آقایان

 

لباس‌های‌تان آن تاثیری که می‌خواهید روی دیگران نمی‌گذارند؟ گاهی وقت‌ها اطرافیان‌تان یک‌‌طوری ظاهرتان را برانداز می‌کنند که خوش‌تان نمی‌آید؟ نمی‌دانید چه مدل لباس‌هایی به شما می‌آید و مشکل کجاست؟ پیشنهادات و نکات این شماره ما را از دست ندهید. از انتخاب کفش گرفته تا هماهنگی کت و شلوار برای‌تان یک دنیا نکته تازه مطرح کرده‌ایم. مطمئن باشید با خواندن و رعایت‌کردن این موارد تاثیر ظاهر شما عوض می‌شود، هم در ذهن خودتان و هم برای دیگران. به دنیای مردان خوش پوش خوش آمدید!

به لباس‌های روزانه اهمیت بدهید

پوشش روزمره خیلی مهم است. بعضی‌ها فکر می‌کنند چون اسم روزمره به این لباس‌ها داده می‌شود نباید توجه زیادی به آن‌ها کرد. دقیقا برعکس است؛ روزمره یعنی یک بخش خیلی مهم از زندگی. پس برای انتخاب لباس‌های‌تان وقت بگذارید. برای ایجاد یک تغییر خوب از تی‌شرت‌های رنگی استفاده کنید. اگر نوجوان شما اهل برند و به قول خودشان مارک بازی است، یادتان باشد برندهایی را به او معرفی کنید که تنوع رنگی در آن‌ها وجود دارد. البته بهتر است طوری رفتار کنید که در ذهن آن‌ها رنگی و متناسب بودن بر برند بودن، ارجحیت پیدا کند.

نوجوان ساده: نوجوان خوش‌پوش

نوجوان هستید و می‌خواهید خیلی خوش تیپ به‌نظر بیایید؟ قبول. خوش تیپ باشید اما در ظاهرتان اغراق نکنید.

خیلی از پسرهای نوجوان دوست دارند مثل آدم‌های مشهور به‌نظر بیایند. آن‌ها سعی می‌کنند ظاهرشان را هم شبیه آدم‌های خاص بکنند. بزرگ‌ترها! به آن‌ها یاد بدهید‌، برای متفاوت بودن نیازی نیست که خودشان را عجیب و غریب درست بکنند.

اگر قرار است خیلی تغییر بکنند نهایتا از 3رنگ متفاوت در پوشش شان استفاده کنند و نه بیشتر. نکته دیگر راجع به ساعت‌ آن‌هاست.

استفاده از ساعت‌های خیلی بزرگ که به طبع خیلی جلب توجه می‌کنند و حتی بیشتر از این که توجه دیگران را به آن‌ها جلب بکند باعث تعجب‌شان خواهد شد.

واکنش‌های واقعی

دنبال واکنش‌های واقعی باشید، خیلی‌ها نظر واقعی‌شان را راجع‌به ظاهرتان نمی‌گویند. خیلی‌ها مخفی‌اش می‌کنند، بعضی‌ها هم برای خوشایندی شما از تیپی که ممکن است به‌نظرشان مزخرف بیاید، تعریف می‌کنند.

دنبال آدم‌هایی باشید که با شما صادق هستند یا این که خیلی رک از آن‌ها خواهش کنید نظر واقعی‌شان را به شما بگویند.

البته جنبه‌خودتان را هم بالا ببرید، نه این که دوست‌تان نظرش را بگوید و بعد دوستی‌تان به هم بخورد!

از آرایشگرتان بخواهید نظرش را در مورد مدل مویی که پسندیده‌اید بگوید. ممکن است قبل از کوتاه کردن موهای‌تان بفهمید این مدل نه تنها به شما نمی‌آید بلکه چهره‌تان را زشت می‌کند. پس به‌دنبال نظرات واقعی باشید، فرقی نمی‌کند از چه کسی. یک تلنگر از یک دوست، یکی از اعضای فامیل یا یکی از همکاران می‌تواند شما را از خطر بدپوشی نجات بدهد.

اگر دوستان تان با شما رک نیستند به سراغ اینترنت بروید. ببینید تیپ کلی تان به کدام یک از بازیگران یا مشاهیر خوش پوش نزدیک‌تر است. پس همان طوری لباس بپوشید.

تی‌شرت تبلیغاتی ممنوع!

وقتی یک تی‌شرت با یک لوگوی بزرگ تبلیغاتی می‌پوشید شبیه یک بیلبورد تبلیغاتی متحرک به‌نظر می‌رسید! دور اینگونه تی‌شرت‌ها را خط بکشید. در عوض به‌دنبال تی‌شرت‌های کلاسیک با یقه‌های هفت بروید‌ یا تی‌شرت‌هایی با طرح‌های زیبای هنری. این روزها لباس‌هایی با خطوط فارسی گزینه‌های زیبا و با اصالتی هستند که می‌توانند حال‌و‌هوای تازه‌ای به تیپ شما ببخشند.

لباس‌هایی نه تنگ و نه گشاد

بهترین پیشرفتی که می‌توانید برای ظاهرتان ایجاد کنید داشتن یک انتخاب هوشمندانه و با دقت است، انتخاب لباس‌هایی که کاملا اندازه‌تان هستند.

بیشتر آقایان، به‌خصوص آقا پسرها، لباس‌هایی می‌پوشند که برای‌شان گشاد یا حتی خیلی گشاد هستند! مطمئن شوید که لباس‌تان درست هم سایز خود شماست و نه خیلی تنگ و نه خیلی گشاد باشد. لباس‌های خیلی گشاد یا خیلی تنگ تبدیل به یک بیماری مسری شده‌اند! مراقب باشید!

به فروشنده‌ها اعتماد نکنید

هیچ وقت تنها به خرید نروید زیرا به حرف فروشنده‌ها نمی‌شود اعتماد کرد. بیشتر آن‌ها خیلی کاری ندارند که این لباس به شما می‌آید یا نه. آن‌ها به فکر فروش و سود خودشان هستند، شما هم به فکر سود خودتان باشید. یکی از دوستان خوش‌پوش و مورد اعتمادتان را با خودتان به خرید ببرید؛ کسی که مطمئن هستید با استفاده از نظراتش می‌توانید خوش‌پوش باشید.

همیشه دقت کنید

در نهایت باید بگویم نگران نباشید! حتی اگر در مورد پوشش‌تان اشتباه هم بکنید زمین هم‌چنان به گردش خودش ادامه خواهد داد. از خانه بیرون بروید، به فروشگاه‌های خوب سر بزنید، با آدم‌های خوش تیپ ارتباط برقرار کرده و به ظاهرشان توجه کنید اما دقت کنید، ببینید آیا مدل مویی که آن را روی سر فلان آقا دوست دارید به شما هم همان‌قدر می‌آید؟

بستن شال‌گردن که فلان دوست‌تان را خیلی خوش تیپ کرده برای گردن شما مناسب است یا این که گردن کوتاهی دارید و نباید از شال گردن استفاده کنید. همه چیز را با هم در نظر بگیرید و مطمئن باشید هر چقدر به خوش‌پوشی‌تان اهمیت بدهید به‌خودتان اهمیت داده‌اید.

یا تمام رسمی یا تمام اسپرت

لباس‌هایی که بالا تنه را می‌پوشانند باید با لباس‌هایی که پایین بدن را می‌پوشانند هماهنگی داشته باشند. جالب نیست یک پسر نوجوان یک سوئی‌شرت گشاد و اسپرت را با یک شلوار پارچه‌ای هماهنگ کند یا یک بالا تنه کاملا رسمی را با یک شلوار جین همراه کند. اگر قرار است لباس اسپرت بپوشید سعی کنید تمام ظاهر شما اسپرت باشد. اگر هم قرار است‌، یک ظاهر رسمی را انتخاب کنید، از پیراهن و کت‌تان گرفته تا شلوار باید کاملا رسمی باشد.

کفش تمیز و براق

برای کفش‌های‌تان خوب خرج کنید و خوب هم وقت بگذارید. کفش‌ها بخش ناطق تیپ شما هستند! بله، آن‌ها به راحتی با بیننده حرف می‌زنند و معمولا اولین بخش ظاهر شما هستند که به‌خصوص خانم‌ها به آن توجه می‌کنند. پس سعی کنید کفش‌های‌تان همیشه تمیز باشند و از تمیزی برق بزنند. آن‌ها را به موقع واکس بزنید. حتی اگر بهترین لباس‌ها را پوشیده باشید و همه لباس‌های‌تان تمیز و اتو کشیده باشند، یک کفش کثیف می‌تواند به راحتی آب خوردن همه این‌ها را از بین ببرد. حیف است که برای یک واکس 5 ‌دقیقه‌ای کل ظاهرتان را زیر سوال ببرید‌، پس حواس‌تان حسابی به کفش‌ها جمع باشد.

صندل‌و‌جوراب نپوشید

آقایان! صندل‌ها درست مثل کفش‌ها نشان‌دهنده سلیقه شما هستند اما لازم است یک نکته را همیشه درنظر داشته باشید، صندل شما حتی اگر زیباترین و ‌آراسته‌‌ترین مدل بین مدل‌های ارائه شده سال باشد پوشیدن آن به همراه جوراب می‌تواند همه چیز را تنها ظرف مدت چند ثانیه خراب کند! پوشیدن جوراب فقط مخصوص کفش‌هایی است که جلو بسته بود. یا این که مخصوص ورزش هستند. در غیر این صورت پوشیدن جوراب به همراه صندل‌تان یکی از فجایع دنیای مد به حساب می‌آید. هیچ کس دلش نمی‌خواهد زیر آن صندل‌های آراسته جورابی را ببیند که احتمالا به خاطر جلوباز بودن کفش کثیف هم شده؛ باور کنید.

لباس‌هایی بخرید که دوست‌شان دارید

به حراج‌های آخر فصل اعتماد نکنید. خیلی از افراد وقتی می‌بینند فروشگاهی حراج گذاشته بدون این که واقعا به چیزی احتیاج داشته باشند وارد می‌شوند و یک دفعه می‌بینی با چند کیسه لباس بیرون می‌آیند. این اتفاق در مورد حراج برندها هم اتفاق می‌افتد. آقایان! چیزی را صرفا به این دلیل که مارک‌دار است و ارزان شده، نخرید. لباس‌هایی را بخرید که دوست‌شان دارید و می‌دانید که آن‌ها را می‌پوشید، نه این که نرسیده به خانه پشیمانی سراغ‌تان بیاید. درنظر داشتن این نکته شما را از خرج کردن یک عالم هزینه غیر‌ضروری نجات می‌دهد. باور کنید!

کیفیت به جای مارک

برند بازها موقع خرید یک سوال ساده را مرتب از خودشان بپرسند: «اگر مارک این برند روی این لباس نبود، آن را می‌خریدم؟» واقعیت این است که خیلی‌ها فقط به‌خاطر مارک یک لباس سراغش می‌روند. شکی نیست که خیلی از برندها جنس‌های با کیفیت و مرغوبی دارند اما خیلی‌های‌شان هم صرفا اسم و رسمی به هم زده‌اند. دنبال مارک‌ها نباشید. به‌دنبال پارچه‌های مرغوب باشید که به حفظ سلامت‌‌تان هم کمک می‌کنند. ببینید آیا واقعا مدل و طراحی آن لباس را دوست دارید. اگر پاسخ شما منفی است همان لحظه فروشگاه را ترک کنید.

برای ظاهرتان وقت بگذارید

برای ظاهرتان زمان و پول بیشتری را صرف کنید. لباس‌های شما وسیله ارتباطی شما با جهان خارج است. لباس‌های‌تان نشان‌دهنده شخصیت و طرز فکرتان هستند. پس هیچ عیبی ندارد اگر برای‌شان پول خوبی خرج کنید و وقت زیادی بگذارید. مرتب ظاهرتان را چک کنید. ببینید کدام لباس‌ها را با هم بپوشید بهتر است. همان‌قدر که به تحصیلات، روابط و شغل‌تان اهمیت می‌دهید، به پوشش‌تان هم اهمیت بدهید. پوشش بد می‌تواند موقعیت‌های زیادی را از شما بگیرد. بر عکس، یک ظاهر آراسته و زیبا می‌تواند موقعیت‌های زیادی را در اختیارتان بگذارد، پس هیچ‌وقت قدرت پوشاک را دست‌کم نگیرید.

خوش تیپ‌تر از رئیس؛ هرگز!

یک پله عقب‌تر باشید: همیشه درنظر داشته باشید که کجا مهمان هستید و میزبان‌تان چه کسی است. اگر همیشه حوا‌س‌تان به موقعیت باشد، می‌توانید بهترین لباس‌ها را برای پوشیدن در آن موقعیت انتخاب کنید. یادتان باشد اگر نمی‌دانید قرار است با چه جور آدم‌هایی مواجه شوید، بهتر است کمی رسمی‌تر باشید، مثلا از یک کت ساده روی لباس‌تان استفاده کنید و در نهایت یک نکته را به یاد داشته باشید که احتمالا می‌تواند نجات‌تان بدهد؛ همیشه از افراد مافوق‌تان یک پله عقب‌تر باشد. مثلا اگر برای مصاحبه کاری می‌روید بهتر از رئیس‌تان لباس نپوشید! از ما گفتن بود!

جزئیات ساده اما تاثیر‌گذار

هیچ‌وقت قدرت جزئیات را دست‌کم نگیرید. هماهنگی کل ظاهرتان به کنار، جزئیات هم به همان اندازه مهم هستند. جزئیات می‌توانند نشان‌دهنده ویژگی‌های خاص شخصیتی شما باشند. جالب است که این موارد جزئی اغلب تنوع بالایی دارند. یک دستمال گردن زیبا یا یک دکمه سر دست زیبا می‌تواند حسابی حال و هوای ظاهرتان را عوض کند و خوش‌سلیقگی شما را به همه نشان بدهد. یادتان باشد جزئیات از اولین مواردی هستند که در ظاهرتان مورد‌توجه قرار می‌گیرند، پس اولین کسی باشید که به آنها خوب توجه می‌کند.

4 نکته ساده، اما مهم

این نکات را برای داشتن ظاهری آراسته رعایت کنید

·         موهای همیشه کوتاه

موها بیشترین تاثیر را روی چهره افراد می‌گذارند. سعی کنید همیشه موهای‌تان را کوتاه و مرتب نگه دارید؛ موهای کوتاه به چهره شما نظم و انضباط می‌دهد. به‌خصوص این‌که سعی کنید همیشه موهای پشت گردن‌تان را اصلاح کنید چون تصویر ناخوشایندی را برای بیننده ایجاد می کنند. برای گرفتن وقت آرایشگاه هیچ‌وقت تنبلی نکنید. این که هر چند وقت یک‌بار به آرایشگاه بروید به سرعت رشد موهای‌تان بستگی دارد اندازه موهای‌تان هر چقدر که هست قبل از این که قیافه‌تان را نامرتب کند کوتاهش کنید.

·         شلوارهای مناسب

شلوارهای پارچه‌ای گزینه‌های مناسبی برای تیپ‌های مردانه هستند‌ اما حوا‌س‌تان به قد شلوار باشد. اگر قد این شلوارها خیلی بلند باشد یا چند سانتی متری بالای کفش قرار بگیرد یکی از بدترین ظاهرهای ممکن را برای‌تان ایجاد خواهد کرد. این نکته در مورد شلوارهای جین هم صدق می‌کند. شلواری که پشتش ریش ریش شده، آن هم از بس که بلند است و روی زمین کشیده می‌شود اصلا زیبا نیست.

·         شال‌گردن رسمی

برای موقعیت‌های رسمی شال و دستمال‌گردن‌های آراسته گزینه‌هایی هستند که ظاهر شما را از این رو به آن رو می‌کنند به‌شرطی که گردن شما بلند و کشیده باشد. برای آدم‌هایی که غبغب دارند و گردن‌شان کوتاه است استفاده از دستمال گردن به هیچ وجه توصیه نمی‌شود چون گردن‌شان را بیشتر از آنچه واقعا هست، کوتاه نشان می‌دهد.

·         خوش‌بو باشید

هیچ‌چیزی به اندازه یک ادکلن خوش‌بو نمی‌تواند تیپ یک مرد را کامل کند. عطرها معمولا برای شخصیت‌های مختلف ساخته می‌شوند. یک عطر می‌تواند تداعی‌کننده اعتماد به نفس باشد و عطر دیگر تداعی‌کننده اجتماعی بودن. با توجه به شخصیت‌تان سراغ عطرها بروید. برای عطرهای‌تان خوب خرج کنید. بعضی از عطرها بعد از چند ساعت بوی‌شان از بین می‌رود و از آن بدتر بعضی‌های‌شان بدبو می‌شوند. عطرهای‌تان را از فروشگاه‌های شناخته شده بخرید و به‌دنبال آن‌هایی باشید که امتحان‌شان را پس داده‌اند.

کودکی و امامت

 

چگونه ممکن است حضرت مهدى(عج) امام دوازدهم شیعیان که بعد از وفات پدرش امام حسن عسکرى(ع) پنج ساله بود امام شود، آیا ممکن است کودکى پنچ ساله پیشوایى مسلمین را داشته باشد؟
اولا: اگر در اخبار اهل بیت (علیهم السلام) تأمل شود معلوم مى گردد که مقام نبوت و امامت یک مقام ظاهرى ناچیز نیست که هر کسى صلاحیت آن را داشته باشد بلکه نبوت مقام ارجمندى است که شخص واجد آن مقام با حق تعالى ارتباط و اتصال داشته از افاضات و علوم عوالم غیبى برخوردار مى شود، احکام و قوانین الهى بر باطن و قلب نورانیش وحى و الهام مى گردد و به طورى آنها را دریافت مى کند که از هر گونه خطا و اشتباهى معصوم است.

همینطور ولایت و امامت مقام بزرگى است که واجد آن مقام به طورى احکام خدایى و علوم نبوت را تحمل و ضبط مى کند که خطا و نسیان و عصیان در ساحت وجود مقدسش راه ندارد و همواره با عوالم غیبى مرتبط بوده و از افاضات و اشراقات الهى بهره مند مى گردد.

بواسطه علم و عمل پیشوا و امام انسانیت و نمونه و مظهر دین و حجت خداوندى است، معلوم است که هر کسى قابلیت و استعداد احراز این مقام شامخ را ندارد بلکه باید از حیث روح در مرتبه اعلاى انسانیت باشد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیبى و دریافت علوم و ضبط آنها را واجد باشد و از حیث ترکیبات جسمانى و قواى دماغى در کمال اعتدال باشد تا بتواند حقایق عالم هستى و افاضات غیبى را بدون خطا و اشتباه به عالم الفاظ و معانى تنزل دهد و به مردم ابلاغ کند پس پیغمبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتى است که خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب مى کنند، این امتیاز از همان اوان کودکى در وجود آنهان موجود است لکن هر وقت که صلاح بود و شرایط موجود شد و مانعى در کار نبود آن افراد برجسته رسماً به مقام و منصب نبوت و امامت معرفى مى شوند این انتخاب و نصب ظاهرى چنانکه گاهى بعد از بلوغ یا در زمان بزرگى انجام مى گیرد ممکن است در ایام کودکى تحقق پذیرد.

چنانکه حضرت عیسى (ع) در گهواره با مردم سخن گفت و خودش را پیغمبر و صاحب کتاب معرفى نمود. خداوند متعال در سوره مریم مى فرماید: « فاشارت الیه قالوا کیف نکلم من کان فى المهد صبیاً. قال انى عبدالله آتانى الکتاب و جعلنى نبیاً و جعلنى مبارکاً این ما کنت و اوصانى بالصلوه و الزکوه ما دمت حیاً[1]» مریم به عیسى اشاره کرد، گفتند: «چگونه با کودکى که در گهواره است سخن بگوییم؟! عیسى گفت من بنده خدایم که مرا کتاب داده و به پیغمبرى برگزیده است و هر کجا باشم مبارک گردانیده و به نماز و زکوه تا زنده باشم سفارش کرده است.

از این آیه و آیات دیگر استفاده مى شود که حضرت عیسى (ع) از همان کودکى و ایام صغر پیغمبر و صاحب کتاب بوده است.

بنابراین هیچ مانعى ندارد که کودکى در سن پنج سالگى با عوالم غیبى ارتباط داشته باشد و به وظیفه سنگین خزانه داراى و ضبط و تبلیغ احکام منصوب گردد و در انجام وظیفه خویش و اداى این امانت بزرگ کاملا نیرومند و مقتدر باشد[2].

ثانیاً: حضرت امام جواد (ع) هم در هنگام وفات پدرش نه ساله و یا هفت ساله بوده و امام رضا (ع) او را به عنوان جانشین خود معرفى نمود[3]، که سخنان و مناظرات امام جواد (ع) و حل مشکلات بزرگ علمى و فقهى توسط آن حضرت تحسین و اعجاب دانشمندان اسلامى اعم از شیعه و سنى را بر انگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمى امام وا داشته است و هر کدام او را به نحوى ستوده اند و به عنوان نمونه:

سبط ابن جوزى مى گوید: (اما جواد (ع)) در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود[4].

ابن حجر هیتمى به اعلمیت امام جواد (ع) اعتراف نموده مى نویسد: مأمون او را به دامادى انتخاب کرد زیرا با وجود کمى سن از نظر علم و آگاهى وحلم و بر همه دانشمندان برترى داشت[5].

ثالثاً: ائمه اطهار (ع) هم موضوع صغر سِنّ آن جناب را پیش بینى کرده و اعلام نموده اند تا مورد اعتراض مخالفین و معاندین قرار نگیرد. به عنوان نمونه:

قال ابو جعفر (ع): «صاحب هذالامر اصغرنا سناً و اخملنا شخصاً[6]» حضرت امام محمد باقر (ع) فرمود: حضرت صاحب الامر سن مبارکش از ما کمتر و گمنام تر است.

رابعاً: با اینکه آفرینش و خلقت ویژه انبیاء و ائمه طورى است که نمى توان آن را به افراد عادى مقایسه کرد مع الوصف در بین اطفال عادى هم گاهى افراد نادرى دیده مى شوند که از حیث استعداد و حافظه نابغه عصر خویش بوده و قواى دماغى و ادراکات آنان از مردان چهل ساله هم بهتر است ابو على سینا فیلسوف نامى از این افراد شمرده مى شود از وى نقل شده است که گفته: چون به حد تمیز رسیدم مرا به معلم قرآن سپردند و پس از آن معلم ادب پس هر چه را شاگردان بر استاد ادیب قرائت مى کردند من همه را حفظ نمودم. بعلاوه آن،استاد مرا به کتابهاى ذیل تکلیف کرد: «الصفات» و «غریب المصنف» و «ادب الکاتب» و «اصلاح المنطق» و «العین» و «شعر و حماسه» و «دیوان رومى» و «تصریف مازنى» و «نحو سیبویه» پس همه را در مدت یک سال و نیم حفظ کردم و اگر تعویق استاد نبود در کمتر از این مدت حفظ مى کردم. پس از آن شروع کردم به یاد گرفتن فقه و چون به دوازده سالگى رسیدم بر طبق مذهب ابى حنیفه فتوى مى دادم پس از آن شروع کردم به علم طب و «قانون» را در سن شانزده سالگى تصنیف نمودم و در سِنّ بیست و چهار سالگى خودم را در تمام علوم متخصص مى دانستم[7].

درباره فاضل هندى گفته شده: «قبل از رسیدن به سن سیزده سالگى تمام علوم معقول و منقول را تکمیل کرده بود و قبل از دوازده سالگى به تصنیف کتاب پرداخت[8]

بنابراین در صورتى که اطفال نابغه، داراى چنان مغز و قوایى باشند که در سنین خرد سالى از عهده حفظ هزاران مطالب گوناگون و حل مشکلات و غوامض علوم بر آیند و نیروى محیر العقول آنان باعث اعجاب گردد پس چه استبعادى دارد که خداوند متعال حضرت بقیه الله و حجّت حق و علت مبقیه انسانیت را در سن پنج سالگى به ولایت منصوب گرداند و تحمل و ضبط احکام را به عهده اش واگذار کند[9].
نتیجه آنکه عقلا و وقوعاً هیچ استبعادى ندارد که حضرت صاحب الامر (عج) به اراده و امر الهی در سن پنج سالگى پیشوایى مسلمین را به عهده بگیرد.

-----------------------------

[1]ـ مریم/29.

[2]ـ ابراهیم امینى، دادگستر جهان (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، ص1373) ص121ـ122.

[3]ـ اثبات الوصیه، ص161.

[4]ـ سبط بن جوزى، تذکره الخواص، مکتبه الحیدریه، 1383 هـ ق) ص359.

[5]ـ ابن حجر هیتمى، صواعق المحرقه (ط 2، قاهره، مکتبه القاهره، 1385 هـ ق) ص205.

[6]ـ مجلسى، بحار الانوار، (اسلامیه) ج51، ص38.

[7]ـ دادگستر جهان، ابراهیم امینى (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، 1373) ص123ـ124.

[8]ـ هدیه الاحباب، ط تهران، 1329، ص228.

[9]ـ ابراهیم امینى، دادگستر جهان، (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، 1373) ص123ـ124.

دوست واقعی

یک دوست خوب ممکن است در بیمارستان به ملاقاتتان بیاید و بگوید، "زود خوب شو" و برود. اما یک دوست واقعی کنارتان می‌نشیند و می‌گوید، "تا زمانی که خوب شوی کنارت خواهم بود!"

1. صداقت

یک دوست واقعی همیشه صادق است، تحت هر شرایطی که باشد.

این وظیفه شماست که همیشه راست بگویید حتی وقتی می‌دانید که حقیقت می‌تواند آسیب بزند و به قیمت دوستیتان تمام شود (که اگر 9 اصل دیگر را رعایت کنید این اتفاق نخواهد افتاد.)

هیچوقت چیزی را بدون اجازه برندارید، حتی اگر می‌دانید که دوستتان با این کار شما مشکلی نخواهد داشت. حتماً اول اجازه بگیرید.

2. اعتماد‌پذیری

یک دوست واقعی کسی است که بتوانید به او اعتماد کنید.

وقتی قولی می‌دهید باید حتماً سر آن بایستید و اگر می‌دانید نمی‌توانید از عهده آن برآیید بهترین کار این است که صادق باشید و به دوستتان بگویید که نمی‌توانید قولتان را نگه دارید.

اگر می‌گویید که در یک تاریخ و ساعت مشخص جایی خواهید بود یا کاری خواهید کرد، به هر قیمتی شده باید آن را انجام دهید.

3. احترام

یک دوست واقعی به زمان، اموال و اعتقادات احترام می‌گذارد.

به زمان با تلف نکردن آن احترام می‌گذارد. سر قرارهای ملاقات به موقع می‌آید و اگر احتمال تاخیر بود به دوست خود اطلاع می‌دهد.

به اموال با آسیب نرساندن به آن احترام می‌گذارد. با اموال و متعلقات دیگران با مراقبت و دوستی رفتار می‌کند.

به اعتقادات با قضاوت نکردن آنها احترام می‌گذارد. اگر بدانید که دوستتان یکسری اعتقادات و اخلاقیات خاص دارد، به آنها احترام می‌گذارید، حتی اگر با آنها موافق نباشید.

4. دوست قبل از دیگران

یعنی هیچکس را به دوستتان ترجیح ندهید. برنامه‌تان با دوستتان را فقط به خاطر اینکه از یک نفر خوشتان آمده، برهم نزنید.

اگر کسی که از او خوشتان آمده واقعاً برایتان مهم است، می‌توانید همیشه اول از دوستتان بپرسید و مطمئناً او درک خواهد کرد.

5. عاری از خودپرستی

یک دوست واقعی آرامش و راحتی خود را قربانی کرده و شما را جلوتر از خود قرار می‌دهد.

دوست واقعی خودخواهی ندارد و اگر بداند کاری که برای خودش منفعت مالی و مادی دارد در زندگی شما تاثیر منفی می‌گذارد، هرگز آن را انجام نمی‌دهد.

6. وفاداری

دوست واقعی وقتی به او نیاز دارید در اختیار شماست. حتی وقتی از او چیزی نخواهید.

دوست واقعی هیچوقت کاری که موفقیت و خوشبختی شما را بر هم می‌زند را انجام نمی‌دهد.

7. صبر

یک دوست واقعی با شما با صبوری رفتار می‌کند. وقتی اوضاع نیاز به زمان برای تغییر دارد درک کرده و حتی اگر بارها و بارها یک اشتباه را تکرار کنید درموردتان قضاوت بد نمی‌کند. البته تا زمانیکه برای بهتر شدن تلاش کنید.

8. با هم بخندید، با هم گریه کنید

یک دوست واقعی دوستی نیست که رفیق روزهای خوب شما باشد. او در روزهای بد هم مثل روزهای خوب کنار شماست. او شما را در موفقیت‌های خودش هم سهیم می‌کند.

9. انتقاد سازنده

یک دوست واقعی از اینکه به شما بگوید چه کاری را اشتباه انجام می‌دهید نمی‌ترسد. اگر ببیند چیزی برای شما بد است یا اینکه راه اشتباهی را می‌روید، از مداخله کردن واهمه‌ای ندارد. اما همیشه انتقادات خود را با توصیه‌هایی برای بهتر شدن شما همراه می‌کند.

مثلاً نباید فقط بگویید، "با این برنامه مالی جدیدت، ورشکسته خواهی شد." به او بگویید که چرا فکر می‌کنید برنامه مالی او با شکست مواجه خواهد شد. مثلاً بگویید، "تو می‌خواهی همه پولت را در چیزی غیرواقعی سرمایه‌گذاری کنید یا محصولاتی که می‌خواهی بخری تاریخ انقضا دارند و فکر نمیکنم بتوانی تا موعد مقرر 10% از آنها را هم بفروشی."

10. بخشش

یک دوست واقعی توانایی بخشیدن دارد. همه انسان هستند و همه انسانها دچار اشتباه می‌شوند.

حتی ممکن است یک یا دو مورد از این قوانین طلایی را بشکنیم اما اگر بدانیم که خراکاری کرده‌ایم و واقعاً پشیمانی خود را نشان دهیم و سعی کنیم جبران کنیم، یک دوست واقعی می‌تواند ما را ببخشد (فقط دقت کنید که سر یک موضوع مشابه دوباره اشتباه نکنید زیرا بخشش هم محدودیت دارد.)

راه و چاه ساختن یک خانواده خوشبخت

 

تشکیل خانواده یک نیاز فیزیولوژیکی، بیولوژیکی، روانی و اجتماعی است. نفوذ والدین در بچه ها تنها محدود به جنبه های ارثی نیست. در آشنایی کودک با زندگی جمعی و فرهنگ جامعه نیز خانواده نقش موثری را ایفا می کند.

افراد خانواده هرکدام از نظر خصوصیات جسمی، عقلی، ذهنی، عاطفی، روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، تحصیلی و تربیتی با یکدیگر تفاوت اساسی دارند. این مقاله بر آن است که راهکارهای خوشبختی در خانواده را به اجمال بررسی کند.

*در زندگی خانوادگی باید از ایجاد هرگونه چالش خودداری کرد، حتی اگر حق با یکی از زوجین باشد.

*عاملی که بذر کینه توزی را در دل ها می کارد انتقادهای کوبنده و تحقیرکننده است که هم باعث می شود حرمت و شخصیت طرفین از بین برود و هم روحیه لجبازی در زن و مرد به وجود آید. باید انتقاد به گونه ای باشد که شخصیت طرف مقابل حفظ شود.

*باید نام طرف مقابل با احترام برده شود، چون نام یک شخص برای او شیرین ترین و مهم ترین کلمه و نشانگر هویت اوست.

*زوجین باید در بحث های خود تعادل جسمی و روانی یکدیگر را حفظ کنند، به طوری که از نظر حقوقی هم تاکید شده که اگر قاضی از نظر جسمی و روانی خسته باشد باید از ابراز رای خودداری کند. همسران، والدین، معلمان و... باید بدانند که اساسی ترین رسالت آنان حفظ تعادل جسمی و روانی است.
*از نقش محبت در زندگی خانوادگی نباید غافل شد، مهر و محبت هرقدر خالصانه تر باشد، تجلیات وحدت و یگانگی، پرفروغ تر و ملکوتی تر خواهد بود. علاقه، ستون اول زندگی است که هیچ عاملی از فقر و بیماری و... نمی تواند در کانون چنین خانواده ای رسوخ کند. فیلیپ پینل اولین روان پزشکی بنود که در درمان بیماران روانی از روش مهرورزی استفاده کرد.

*گاهی مسایل مادی شالوده زندگی را از هم می پشاد مانند مهریه، که آیین اسلام، مردم را از مهریه سنگین بر حذر داشته است.

*در زندگی مشترک بی تفاوتی مفهومی ندارد، روی این اصل همکاری و مشارکت لازمه زندگی خانوادگی است.

*به خاطر مشکلات زیاد زندگی های کنونی، رعایت اصول قناعت، ساده زیستی و رهایی از هر نوع خودنمایی امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و برای استحکام خانواده هر دو باید تلاش کنند که روی پای خود بایستند تا در توفان زندگی گرفتار تلاطم های مرگبار نشوند.

*یکی از اصول اولیه زندگی به یکدیگر است. همسران باید در همه اب عاد زندگی به یکدیگر اعتماد داشته باشند تا بتوانند زندگی مشترک را اداره کنند.

*توجه همسران به تفاوت های فردی از نظر قابلیت ها، توانمندی، خصیصه های درونی، استعدادها، گرایش ها و رغبت های گوناگون که عامل پیشگیری از خیلی مسایل موجود در خانواده هاست.

*باید از شرکت در برنامه های خسته کننده مانند میهمان های تشریفاتی و... خودداری کرد.

*از برنامه های تلویزیون درن حد معقول و منطقی استفاده کرده و برای ت عامل با یکدیگر بهتر است محتوای فیلم ها را با یکدیگر نقد و بررسی کرد.

*باید از تجارب و خاطرات تلخ زندگی دیگران عبرت گرفت و از تجارب مطبوع اطرافیان و خانواده های موفق حداکثر استفاده را برد.

*برای دستیابی به یک زندگی سالم و متعادل باید از بزرگواری، عفو و گذشت نسبت به یکدیگر بخوردار شد.
*باید از عیب جویی و موشکافی عیوب همسر و به رخ کشیدن آنها به طور جدی پرهیز کرد.

*حفظ حریم خانوادگی در روابط صحیح انسانی و تقویت امنیت روانی و تفاهم و بازگونکردن اسرار خانواده در نزد دیگران.

*از لحن سخن آمرانه و تحکم آمیز خودداری کرده و نظرات خود را با پیشنهاد مطرح کرد.

*در اثنای گفت و گو با همسر آرامش خود را کاملا حفظ کرده و در غیر این صورت باید از ادمه بحث خودداری کرد.

*در هنگام عصبانی بودن این گفتار حضرت علی (ع) را مدنظر داشته باشید: به هنگام خشم نه تنبیه، نه دستور، نه تصمیم.

*از طریق مطالعه، شرکت در مجالس علمی و اخلاقی و تفکر در زندگی خانواده های موفق و رمز توفیق آنان، اطلاعات خود و خانواده را افزایش دهید.

*تلاش کنید نگرانی ها و افکار منفی مربوط به محیط کار خود را به محیط خانواده انتقال نداده و از این طریق آرامش و فضای گرم خانواده را برهم نزنید.

*در برنامه های زندگی خود زمانی را برای گفت و گو و ابراز محبت و تبادل نظر با همسرتان در نظر بگیرید.
*باید فلسفه زندگی را بر خوش بینی قرار داد و با این نگرش سلامت روانی و عاطفی خود را تضمین کرد.
*چه خوب است که معتقد به برنامه ریزی در زندگی خانوادگی بود. چون با داشتن برنامه و التزام به اجرای نها می توان مشکلات زندگی را کاهش داد.

*باید در تمام مراحل زندگی و در ارتباط با زندگی خانوادگی خداوند را درنظر داشت و در رفار و گفتار و برخورد با اعضای خانواده نیت خود را خالص کرد.

*فهرستی از قابلیت ها و صفات مثبت همسر خود را در نظر گرفته و از صفات برجسته و مثبت او تعریف کنید.

*هرگز خود را بالاتر از همسرتان احساس نکنید و او را شریک زندگی خود بدانید.

*در مدیریت خود از زن سالاری و مردسالاری پرهیز کنید و جای آن را به یکدلی، یکرنگی، صمیمیت و رفاقت بدهید. همسر را همان گونه که هست بپذیرید نه آن گونه که خود می خواهید.

*برای بقای تداوم و تعالی خانواده و دستیابی به کاخ سعادت، باید مصلحت زندگی را بر منفع شخصی ترجیح داد.

*خواسته ها ونیازهای زوجین باید منطقی و معقول باشد به عبارت دیگر وضع موجود با وضع مطلوب همخوانی داشته باشد.

*برای رسیدن به تفاهم و مناسبات زیبا، باید از صداقت و راستی سود برد. چون رمز خوشبختی، صادق بودن و بهره گیری از این صفت برجسته انسانی است.

*زوجین باید همدیگر را با ارزش و برخوردار از کرامت انسانی بدانند که تشعشعات عاطفی خود را در محیط خانواده می پراکنند و حیات عاطفی را رونق می بخشند.

شاید هزاران عامل دیگر وجود داشته باشد که در خوشبختی خانواده ها موثر است که این خود به شرایط اجتماعی، محیطی، جغرافیایی، آداب و رسوم و... بستگی دارد ولی این مساله در تمام خانواده ها صادق است که در پرتو دارابودن نکات اخلاقی می توان به یک زندگی مطلوب دست یافت. به خصوص پایبندی به آن اصول که عدالت، امانت، صداقت، انعطاف پذیری، حیا، قناعت و... از ارکان واجب و اساسی خانواده هستند و این واقعیت را بپذیریم که کاخ شکوهمند حیات به خانواده بستگی دارد، پس بگذاریم نیروهای مثبت در زندگی زمام امور را به دست گیرند و آغوشمان را به روی راز و رمز زندگی بگشاییم.

امروز بهتر از دیروز و فرداهای ناشناخته است.

شاید این داستان را بارها و بارها خوانده باشید . اما آن برای یک تلنگر سخت دوباره در یک فراکاو درج می نمایم. امیدوارم به آن توجه لازم را داشته باشید.

ارزشمندترین وقایع زندگی معمولا دیده نمیشوند و یا لمس نمیگردند، بلکه در دل حس میشوند. لطفا به این ماجرا که دوستم برایم روایت کرد توجه کنید:

او میگفت که پس از سالها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد، ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.

زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم مادرم بود که 19 سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم.

آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیرمنتظره را نشانه یک خبر بد میدانست. به او گفتم: بنظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما امشب را با هم باشیم. او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد.

آن جمعه پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم کمی عصبی بودم. وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود کتش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، موهایش را جمع کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود. با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد. وقتی سوار ماشین میشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند.

ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود. دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود. پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من نگاه میکند، به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند.

من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم. هنگام صرف شام گپ وگفتی صمیمانه داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم…

وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم. وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.

چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم.

کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید. یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود: نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای 2 نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی فهمید که آنشب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم.

و در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.

هیچ چیز در زندگی مهمتر از خانواده نیست.

زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.

این متن را برای همه کسانی که والدینی مسن دارند بفرستید.

به یک کودک، بالغ و یا هرکس با والدینی پا به سن گذاشته.

دردهای اساسی ما ایرانیان به گفته صادق هدایت

 

صادق هدایت که از پیشگامان داستان‌نویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود، در کتاب بوف کور خود می نویسد :

در زندگی درد هایی است که روح انسان را از درون مثل خوره می خورند و می زدایند، این درد ها را نه می شود به کسی گفت و نه می توان جایی بیان کرد! و اینک؛ سی و هفت درد و عیب اساسی اجتماعی ما ایرانیان که هیچوقت درمان نشد!

۱٫ اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم.

۲٫ اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهیم.

۳٫ با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم.

۴٫ به بدبینی بیش از خوش بینی تمایل داریم.

۵٫ بیشتر نواقص را می بینیم اما در رفع آنها هیچ اقدامی نمی کنیم.

۶٫ در هر کاری اظهار فضل می کنیم ولی از گفتن نمی دانم شرم داریم.

۷٫ کلمه من را بیش از ما به کار می بریم.

۸٫ غالبا مهارت را به دانش ترجیح می دهیم.

۹٫ بیشتر در گذشته به سر می بریم تا جایی که آینده را فراموش می کنیم.

۱۰٫ از دوراندیشی و برنامه ریزی عاجزیم و غالبا دچار روزمرگی و حل بحران هستیم.

۱۱٫ عقب افتادگی مان را به گردن دیگران و توطئه آنها می اندازیم، ولی برای جبران آن قدمی بر نمی داریم.

۱۲٫ دائما دیگران را نصیحت می کنیم، ولی خودمان هرگز به آنها عمل نمی کنیم.

۱۳٫ همیشه آخرین تصمیم را در دقیقه ۹۰ می گیریم.

۱۴٫ غربی ها دانشمند و فیلسوف پرورش داده اند، ولی ما شاعر و !

۱۵٫ زمانی که ما مشغول کیمیاگری بودیم غربی ها علم شیمی را گسترش دادند.

۱۶٫ زمانی که ما با رمل و اسطرلاب مشغول کشف احوال کواکب بودیم غربی ها علم نجوم را بنا نهادند.

۱۷٫ هنگامی که به هدف مان نمی رسیم، آن را به حساب سرنوشت و قسمت و بد بیاری می گذاریم، ولی هرگز به تجزیه تحلیل علل آن نمی پردازیم.

۱۸٫ غربیها اطلاعات متعارف خود را در دسترس عموم قرار میدهند، ولی ما آنها را برداشته و از همکارمان پنهان میکنیم.

۱۹٫ مرده هایمان را بیشتر از زنده هایمان احترام می گذاریم.

۲۰٫ غربی ها و بعضا دشمنان ما، ما را بهتر از خودمان می شناسند.

۲۱٫ در ایران کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.

۲۲٫ فکر می کنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه خود بیمه می کنیم.

۲۳٫ برای تصمیم گیری بعد از تمام بررسی های ممکن آخر کار استخاره می کنیم.

۲۴٫ همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است.

۲۵٫ به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستیم و فکر می کنیم که کسی که عیب ما را می گوید بدخواه ماست.

۲۶٫ چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم.

۲۷٫ به هنگام مدیریت در یک سازمان زور را به درایت ترجیح می دهیم.

۲۸٫ وقتی پای استدلالمان می لنگد با فریاد می خواهیم طرف مقابل را قانع کنیم.

۲۹٫ در غالب خانواده ها فرزندان باید از والدین حساب ببرند، به جای اینکه به آنها احترام بگذارند.

۳۰٫ اعتقاد داریم که گربه را باید در حجله کشت.

۳۱٫ اکثرا رابطه را به ضابطه ترجیح می دهیم.

۳۲٫ تنبیه برایمان راحت تر از تشویق است.

۳۳٫ غالبا افراد چاپلوس بین ما ایرانیان موقعیت بهتری دارند.

۳۴٫ اول ساختمان را می سازیم بعد برای لوله کشی، کابل کشی و غیره صدها جای آن را خراب می کنیم. در شهرسازی هم از چنین مهارتی برخورداریم.

۳۵٫ وعده دادن و عمل نکردن به آن یک عادت عمومی برای همه ما شده است.

۳۶٫ قبل از قضاوت کردن نمی اندیشیم و بعد از آن حتی خود را سرزنش هم نمی کنیم.

۳۷٫ شانس و سرنوشت را برتر از اراده و خواست خود می دانیم.

چرا دعای ما مستجاب نمی شود؟

از رسول خدا (ص) سوال شد که چرا هر چه دعا می کنیم به استجابت نمی رسد؟

حضرت در جواب فرمودند:

1. اینکه شما قرآن را خواندید و به آن عمل نکردید.

2. اینکه مدعی شدید که با شیطان دشمن هستید ولی با او موافقت کردید.

3. اینکه ادعا کردید که به بهشت علاقه مند هستید ولی برای آن کار و تلاشی نکردید.

4. اینکه به عیوب مردم مشغول بودید و از عیوب خود غافل شدید.

5. اینکه ادعای بغض دنیا نمودید ولی آن را جمع کردید.

6. اینکه به مرگ اعتراف کردید ولی برای آن آماده نشدید.

7. اینکه مردگان خود را دفن کردید ولی از آن ها عبرت نگرفتید.

به همین دلایل دعاهای شما به استجابت نمی رسد.

((کتاب الالنی عشریه ص 30))

از رسول خدا (ص) سوال شد" أیُّ الاعمال افضل"

((یعنی: چه عملی بهتر است))‌

حضرت در جواب فرمودند:

اینکه سرور و خوشحالی را در دل برادر مومن خود وارد سازی.

((کتاب لثالی الاخبار ج 3 ص 284 و 133))

فتوای صریح مرجع گرانقدر آیت الله گرامی در خصوص شاهین نجفی

بسم الله الرحمن الرحیم السلام

علیک یا علی بن محمد ایها هادی النقی علیهم السلام

شاهین نجفی دقیقا مطابق ماده 513 قانون مجازات اسلامی ساب النبی و مرتد است.

به گزارش سرویس دینی جام نیوز، به دنبال جسارت شاهین نجفی، از خواننده های رپ ایرانی مقیم آلمان به امام هادی (ع)، حکم ارتداد توهین کننده به امام هادی (ع) توسط آیت الله صافی صادر شد.

آیت الله صافی از مراجع تقلید شیعه در پاسخ به استفتایی در مورد توهین به امام هادی  (ع) فرمودند که چنین فردی "مرتد" است.

شاهین نجفی خواننده رپ ایرانی مقیم آلمان که در اقدامی شرم آور اقدام به سرودن اشعاری توهین آمیز کرده بود با خشم مردم مسلمان جهان بخصوص مسلمانان ایرانی مواجه شد. شعری که توسط شاهین نجفی سروده شده و نیز پوستر طراحی شده برای این ترانه، سراسر توهین به مقدسات شیعه، امام زمان(عج) و انقلاب اسلامی می باشد.

بر اساس ماده 513 قانون مجازات اسلامی، هرکسی به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیاء یا امامان شیعی یا دختر پیامبر اسلام(ص) توهین کند، مرتد شناخته می شود. بر اساس احکام اسلامی نیز اگر یک فقیه جامع الشرایط با در نظر گرفتن تمام جوانب یک مسئله، حکم ارتداد فردی را صادر کند، قتل او توسط مسلمانان واجب شرعی است.

متن استفتاء و پاسخ به شرح ذیل است:

به نام خدا

سلام علیکم

اخیرا شاهین نجفی، از خواننده های رپ ایرانی مقیم آلمان، در اقدامی شرم آور اقدام به سرودن اشعاری توهین آمیز نسبت به امام هادی (ع) در ترانه ای به نام نقی کرده بود که با خشم مردم مسلمان جهان بخصوص مسلمانان ایرانی مواجه شد. شعری که توسط شاهین نجفی سروده شده و نیز پوستر طراحی شده برای این ترانه، سراسر توهین به مقدسات شیعه، امام زمان(عج) و انقلاب اسلامی می باشد. لینک موسیقی این شخص با عرض پوزش از درگاه خداوند و حضرت ولی عصر (عج) و آن مرجع بزرگوار جهت مشخص شدن حکم شرعی ارسال می گردد خواهشمند است حکم شرعی این فرد را برای التیام روح امام عصر (عج) و مسلمانان جهان بیان فرمایید:  ... با تشکر .

بسمه تعالی

این شخص مهدورالدم می باشد.

والسلام

برگرفته از سایت وکالت آنلاین

دروازه های بهشت زناشویی

احساس رضایت از رابطه، این‌که همسران احساس کنند نیازهای آن‌ها دیده می‌شود، به آن پاسخ داده می‌شود و نقش مهمی در خانه به آن‌ها محول شده است، می‌تواند آن‌ها را به ادامه زندگی دلگرم کند. شما هم می‌توانید با توجه به این نکات این دلگرمی را در همسرتان ایجاد کنید.

برخی مهارت‌های ساده اثر زیادی روی کیفیت رابطه ما دارند، مثلا گوش دادن فعال یکی از این مهارت‌هاست. سعی کنید از این مهارت در رابطه‌تان استفاده کنید. به حرف‌های همسرتان با دقت گوش دهید، تمام توجه خود را در زمان صحبت او متوجه‌اش سازید، پیش داوری نکنید و از بازخوردهای مناسب برای نشان دادن توجه‌تان استفاده کنید. نکته های دیگر را هم در ادامه بخوانید...

به همسرتان احترام بگذارید

یکی از ساده‌ترین راه‌ها صدازدن همسر به شکلی محترمانه است. یادتان باشد خیلی از اوقات رفتارهای بی‌ادبانه تند از رفتارهای ساده‌تری شروع می‌شود. وقتی به خودمان اجازه می‌دهیم همسرمان را به شکلی غیرمودبانه صدا بزنیم، عجیب نخواهد بود اگر بعد از مدتی از عبارات بدتر استفاده کنیم!

بچه‌ها را مقابلش قرار ندهید

 به بچه‌های‌تان یاد دهید، به پدرشان باید احترام بگذارند؛ البته منظور از این یاد دادن سخنرانی برای بچه‌ها نیست. از قدیم گفته‌اند، «احترام امام‌زاده را متولی نگه می‌دارد»؛ با احترام برخورد کردن شما مهم‌ترین نکته در آموزش این احترام است. البته در مواردی که بچه‌ها برخوردی اشتباه دارند، نوع برخورد شما و نشان دادن ناراحتی به اندازه و به شکلی صحیح می‌تواند از تکرار آن جلوگیری کند.

با هم مشورت کنید

سعی کنید تصمیم‌گیری‌های خانه را به صورت مشورتی پیش‌ببرید و نه به صورت تحکم کردن. بعضی مواقع اموری که معمولا خودتان به تنهایی در مورد آن‌ها تصمیم می‌گیرید را با همسرتان مطرح کنید و طبق نظر او رفتار کنید.

مثل عابر بانک به او نگاه نکنید

متاسفانه گاهی دیده می‌شود که وظیفه مرد خانه، پول درآوردن است و بس. البته در ایجاد چنین وضعیتی معمولا خود فرد نیز تاحدی مقصر است اما شما سعی کنید تا حد امکان از به وجود آمدن چنین وضعیتی جلوگیری کنید یا حداقل آن را کمرنگ کنید. در برخی مواقع بد نیست خواسته‌های او را در نظر بگیرید، مطابق نظرات او عمل کنید و تصمیم گرفتن در اموری را به بعد از مشورت با او موکول کنید. با انجام این کارها نیز می‌توان تا حدی احساس ارزشمندی را در همسر ایجاد کرد.

قول‌هایش را عملی کنید

اگر همسرتان به بچه‌ها قولی داده، سعی کنید برای عملی‌شدن قول، تلاش خودتان را بکنید، هر چند چندان هم موافق آن نباشید. اگر قرار باشد همسرتان به بچه‌ها چیزی بگوید و شما چیزی دیگر، در طولانی‌مدت جدا از عوارض بدی که این برخورد روی بچه‌ها دارد، در رابطه بچه‌ها و شما و همسرتان هم اثر می‌گذارد. به این موضوع مشکلاتی که برای رابطه 2 نفری شما هم ایجاد می‌کند را اضافه کنید.

جلوی دیگران او را سرزنش نکنید

همه ما ایراداتی داریم، تذکر در مورد ایراد نیز اتفاق عجیبی نیست که پیش نیاید. اصلا وقتی ما همسرمان را دوست داشته باشیم، درست این است که به او این موارد را به شکلی زیبا متذکر شویم اما هیچ‌وقت این کار را جلوی دیگران انجام ندهیم بیان ایرادات جلوی دیگران در بیشتر موارد جز تحقیر معنای دیگری برای همسر ما ندارد. کاری که البته تاثیر مثبت چندانی نیز به دنبال نخواهد داشت.

مشکل‌تان را با او درمیان بگذارید

اگر شاغل هستید، اگر درس می‌خوانید، اگر در بخش‌های دیگر زندگی‌تان با مشکلی روبه‌رو می‌شوید، بد نیست بعضی مواقع با همسرتان مشکلات‌تان را در میان بگذارید. شاید بگویید این کار را انجام می‌دهید اما این بار متفاوت از سایر موارد این کار را انجام دهید. با او در مورد مشکلات‌تان صحبت کنید، بگذارید پیشنهاد دهد و از پیشنهادهای او استقبال کنید.

خطاهایش را بزرگ نبینید

بزرگ نکردن خطاهای همسرتان از جمله مواردی است که بهتر است به آن توجه داشته باشید. اگر همسرتان مرتکب خطایی شده که چندان هم وحشتناک نیست، زمانی که خودش نیز پشیمان شده و سعی در جبران آن دارد، در عوض منت گذاشتن، او را سریع ببخشید. یادتان باشد طول دادن فرآیند بخشیدن و منت گذاشتن و خلاصه نازکردن شما، در بسیاری از مواقع می‌تواند تنها باعث آسیب به عزت نفس او و احساس کوچک شدنش شود.

جلوی بچه‌ها دعوا نکنید

اگر فرزند دارید، هیچ‌وقت جلوی چشم آن‌ها با هم دعوا نکنید. به هر صورت از قدیم گفته‌اند که در دعوا حلوا خیرات نمی‌کنند. احتمال بروز رفتارهایی که احترام شما و همسرتان را نزد بچه‌ها کم کند در رفتار کم نیست! کم‌شدن احترام در خانه معمولا در طولانی مدت باعث می‌شود خانه از محلی برای آرامش به محلی که احساسات ناخوشایند ایجاد می‌کند، تبدیل شود.

به خانواده‌اش احترام بگذارید

حتی اگر با خانواده همسرتان اختلاف‌نظرهای زیادی دارید و سابقه خوبی نیز در رابطه شما با آن‌ها وجود ندارد، باز سعی کنید به آن‌ها احترام گذاشته و همسرتان را برای قطع رابطه با آن‌ها تحت فشار نگذارید. احترام به خانواده همسر، در واقع احترام به خود او نیز هست. اگر خاطرات تلخ زیادی دارید، فقط همین نکته را در ذهن داشته باشید که لازم نیست عاشق آن‌ها باشید اما می‌توانید برخوردی انسانی و محترمانه با آن‌ها داشته باشید؛ رابطه‌ای که در نهایت به نفع شما نیز خواهد بود.

مدام گله نکنید

سعی‌کنید زمان حضور همسرتان را تنها به بیان مسائلی که داشتید، مشکلاتی که باید او در اسرع وقت حل کند، بیان انتقادات و نارضایتی‌ها و مواردی از این دست پر نکنید. این کار باعث می‌شود برای خود شما نیز حضور همسر به معنی مسائل تنش‌زا و ناخوشایند شود، علاوه بر این‌که برای همسرتان نیز حضور در خانه و همنشینی با شما به معنی تنش و ناراحتی می‌شود. سعی کنید توازنی بین بیان مسائل خوشایند و ناخوشایند برقرار کرده و به ویژه در ابتدای حضور همسرتان در خانه، محیطی آرام برقرار کنید.

خشم‌تان را کنترل کنید

بسیاری از ما زمانی که عصبانی می‌شویم دیگر فراموش می‌کنیم چه کاری خوب است، چه کاری بد. معمولا برخوردهای ما تند بوده و چندان کنترلی نیز روی آن‌ها نداریم. این نقطه‌ضعف البته قابل برطرف کردن است؛ کافی است در کلاس‌هایی که به منظور مدیریت خشم در مراکز مشاوره یا فرهنگسراها برگزار می‌شود شرکت کنید تا به این ترتیب بتوانید عصبانیت خود را به شیوه‌ای درست بیان کنید؛ شیوه‌ای که نه به شما آسیب برساند، نه به همسرتان و نه به رابطه بین شما!

حس‌تان را روتوش کنید

 چه در زمان خوشحالی و چه در زمان دلخوری از روش‌های مناسب برای ابراز احساسات استفاده کنید؛ البته حتما همان‌طور که خودتان هم به تجربه دریافته‌اید حساسیت موضوع زمانی که دلخورید بیشتر است. استفاده از جملاتی که اول آن‌ها با من شروع می‌شود، اشاره به رفتار مشخصی که باعث دلخوری شده و نه توهین به شخصیت فرد، از جمله مواردی هستند که بهتر است به آن‌ها توجه داشته باشید.

به زبان بی‌زبانی حرف نزنید

 یکی از اشتباهاتی که همسران زیادی درگیر آن هستند، باورهای اشتباه شناختی است. یکی از این باورهای اشتباه این است که همسر ما باید از نیازهای ما بدون این‌که ما آن‌ها را بیان کنیم، خبر داشته باشد. چنین باوری معمولا باعث ایجاد نارضایتی در خود ما و بعد از مدتی هم ایجاد عصبانیت در همسرمان می‌شود، زیرا در هر صورت او توانایی ذهن‌خوانی ندارد. برای پیشگیری از این دردسرها بد نیست با این باورهای اشتباه آشنا شوید و فکری به حال آن‌ها بکنید. با این کار آینده زندگی مشترک‌تان را نیز تضمین کرده‌اید. برخی رفتارهای ساده می‌توانند رابطه عاطفی بین ما و همسرمان را تقویت کنند. فراموش نکنید که نیازهای عاطفی بخش مهمی از نیازهای هر فرد است که ارضای آن‌ها می‌تواند رضایت از رابطه را افزایش دهد.

ایراد نگیرید

 شاید با خود فکر کنید اگر قرار به تعریف کردن باشد که اوضاع درست نمی‌شود؛ با ایرادات همسرتان که البته گاهی اوقات بدجوری هم اعصاب خرد کن می‌شود، چه می‌شود کرد؟ به روی او نیاورم؟ آن وقت هیچ وقت درست می‌شود؟ اصلا این همه خودخوری درست است؟ توجه داشته باشید لازم نیست که خیلی خودتان را سانسور کنید، دندان روی جگر بگذارید و وقتی ایرادی وجود دارد، به روی همسرتان نیاورید. می‌توان ایرادات را بیان کرد اما با زبانی زیبا، بدون توهین، بدون مسخره کردن و تحقیر می‌شود در مورد آن‌ها گفت‌وگو کرد اما اگر قرار باشد «تنها» در مورد آن‌ها با همسرتان حرف بزنید و صحبت دیگری نداشته باشید، آن وقت مشکل ایجاد می‌شود. از تاکید زیاد روی نقاط ضعف خودداری کنید.

او را ستایش کنید

هر چند وقت یک بار سعی کنید به همسرتان نشان دهید که نقاط مثبت او را می‌بینید. تعریف کردن از همسر متاسفانه کاری است که بسیاری از افراد از یاد برده‌اند. از همسرتان تعریف کنید طوری که انگار این ویژگی خوب را تنها و تنها او در جهان دارد، مطمئن باشید این کار نه تنها همسرتان را طلبکار نمی‌کند و باعث کوچکی شما نمی‌شود که در طولانی مدت، هم باعث خوشحالی همسرتان و هم باعث افزایش رضایت در خود شما می‌شود.

منفی‌بافی نکنید

در مورد آینده زندگی مشترک‌تان با امید صحبت کنید. برنامه‌هایی برای آن داشته باشید و با همسرتان در مورد آن صحبت کنید. فقط یادتان باشد لازم نیست زیادی جدی وارد بحث در مورد آینده شوید؛ این قدر که در مورد 20 سال بعد دعوای‌تان شود که اسم نوه‌تان چه باشد بهتر است! هدف از این کار در درجه اول ساخت آینده زندگی در ذهن است، کاری که به هر دوی شما امید بیشتری برای بهترکردن زندگی‌تان می‌دهد.

از او تعریف کنید

جدای از تعریف از زندگی مشترک‌تان، سعی کنید از همسرتان و ویژگی‌های خوبی که دارد، جلوی دیگران نکاتی را بیان کنید. البته می‌دانم که متاسفانه در فرهنگ ما خیلی رسم نیست که همسران از همدیگر تعریف کنند اما اگر می‌دانستید این کار چقدر می‌تواند رابطه بین شما را تقویت کرده و شما را به او نزدیک‌تر کند و البته احساس رضایت را به شکلی غیرمستقیم در شما افزایش دهد، قطعا خودتان یک تنه دست به کار می‌شدید!

گاهی  تنها  باشید

بد نیست هراز گاهی برنامه‌ای مشترک بدون حضور بچه‌ها داشته باشید. البته لازم نیست دفعات آن خیلی زیاد یا زمان آن طولانی باشد. این فعالیت مشترک می‌تواند رفتن به سینما و تئاتر باشد یا حتی قدم زدن در پارک. اگر امکانش را دارید که بچه‌ها را به کسی بسپارید، به شکلی که دائم نگران آن‌ها نباشید مسافرتی یکی، دو روزه نیز پیشنهاد خوبی است.

راه حلی منطقی پیدا کنید

یکی از مهارت‌هایی که می‌تواند در زمان تصمیم‌گیری سخت به کمک ما بیاید و از اختلافات رایج کم کند، مهارت حل مسئله است. آشنایی با این مهارت به شما این اجازه را می‌دهد تا در عوض برخوردی صرفا احساساتی، به دنبال راه‌حلی بهتر و منطقی‌تر باشید. در این وضعیت اختلاف‌نظرها نیز راحت‌تر حل می‌شوند.

لطیف باشید

استفاده از عبارات محبت‌آمیز به اندازه و درستی می‌تواند ارتباط عاطفی شما را تقویت کند. توجه داشته باشید که نوازش می‌تواند به صورت کلامی هم باشد؛ زمانی که با عباراتی زیبا و لطیف با او صحبت می‌کنید. اگر برای شما ابراز احساسات چندان راحت نیست، برای شروع شاید بد نباشد که از فرستادن پیامک‌هایی زیبا استفاده کنید.

فوایـد گـاو بـودن !

 

معلمی از دانش آموزانش خواست "فواید گاو بودن" را بنویسند و نوشته ای که در زیر می خوانید تمام و کمال انشای آن دانش آموز است:

با سلام خدمت معلم عزیزم و عرض تشکر از زحمات بی دریغ اولیاء و مربیان مدرسه که در تربیت ما بسیار زحمت میکشند و اگر آنها نبودند معلوم نبود ما الان کجا بودیم.

اکنون قلم به دست میگیرم و انشای خود را آغاز می کنم.

البته واضح و مبرهن است که اگر به اطراف خود بنگریم در می یابیم که گاو بودن فواید زیادی دارد.

من مقداری در این مورد فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که مهمترین فایده ی گاو بودن این است که آدم دیگر آدم نیست. بلکه گاو است.

هرچند که نتیجه گیری باید در آخر انشاء باشد.

بیایید یک لحظه فکر کنیم که ما گاویم. ببینیم چقدر گاو بودن فایده دارد.

مثلا در مورد همین ازدواج که این همه الان دارند راجع به آن برنامه هزار راه رفته و نرفته و برگشته درست می کنند.

هیچ گاو مادری نگران ترشیده شدن گوساله اش نیست.

همچنین ناراحت نیست اگر فردا پسرش زن برد، عروسش پسرش را از چنگش در می آورد.

وقتی گاوی که پدر خانواده است میخواهد دخترش را شوهر دهد، نگران جهیزیه اش نیست.

نگران نیست که بین فامیل و همسایه آبرو دارند. مجبور نیست به خاطر این که پول جهاز دخترش را تهیه نماید برای صاحبش زمین اضافه شخم بزند، یا بدتر از آن پاچه خواری کند.

گوساله های ماده مجبور نیستند که با هزار دوز و کلک دل گوساله های نر را به دست بیاورند تا به خواستگاریشان بیایند، چون آنها آنقدر گاو هستند که به خواستگاری آنها بروند، از طرفی هیچ گوساله ماده ای نمیگوید که فعلا قصد ازدواج ندارد و میخواهد ادامه تحصیل دهد. تازه وقتی هم که عروسی می کنند اینهمه بیا برو، بعله برون، خواستگاری، مهریه، نامزدی، زیر لفظی، حنا بندان، عروسی، پاتختی، روتختی، زیر تختی، ماه عسل، و زبونم لال طلاق و طلاق کشی و... ندارند.

گاوها حیوانات نجیب و سر به زیری هستند.

آنها چشمهای سیاه و درشت و خوشگلی دارند.

شاعر در این باره میگوید :

سیه چشمون چرا تو نگات دیگه اون همه صفا نیست

سیه چشمون بگو نکنه دلت دیگه پیش ما نیست

هیچ گاوی نگران کرایه خانه اش نیست.

نگران نیست نکند از کار اخراجش کنند.

گاوها آنقدر عاقلند که میدانند بهترین سالهای عمرشان را نباید پشت کنکور بگذرانند.

گاوها بخاطر چشم و همچشمی دماغشان را عمل نمی کنند.

شما تا حالا دیده اید گاوی دماغش را چسب بزند؟

شما تا حالا دیده اید گاوی خط چشم بکشد؟

گاوها حیوانات مفیدی هستند و انگل جامعه نیستند.

شما تاکنون یک گاو معتاد دیده اید؟

گاوی دیده اید که سر کوچه بایستد و مزاحم ناموس مردم شود؟

آخر گاوها خودشان خواهر و مادر دارند.

ما از شیر، گوشت، پوست، حتی روده و معده ی گاو استفاده می کنیم.

آقای ... معلم خوب ما گفته که از بعضی جاهای گاو در تهیه همین لوازم آرایش خانم ها که البته زشت است استفاده می شود.

ما حتی از دستشویی بزرگ گاو (پشگل) هم استفاده می کنیم.

تا حالا شما گاو بیکار دیده اید؟

آیا دیده اید گاوی زیرآب گاو دیگری را پیش صاحبش بزند؟

تا حالا دیده اید گاوی غیبت گاو دیگری را بکند؟

آیا تا بحال دیده اید گاوی زنش را کتک بزند ؟

یا گاو ماده ای شوهر خواهرش را به رخ شوهرش بکشد؟

و مثلا بگوید از آقای فلانی یاد بگیر. آخر توهم گاوی؟! فلانی گاو است بین گاوها.

تازه گاوها نیاز به ماشین ندارند تا بابت ماشین 12 میلیون پول بدهند و با هزار پارتی بازی ماشینشان را تحویل بگیرند و آخرش هم وسط جاده یه هویی ماشینشان آتش بگیرد.

هیچ گاوی آنقدر گاو نیست که قلب دیگری را بشکند. البته شاعر باز هم در این مورد شعری فرموده است :

گمون کردی تو دستات یه اسیرم

دیگه قلبم رو از تو پس میگیرم

دیده اید گاو نری به خاطر بدست آوردن ثروت پدر گاو ماده به او بگوید : "عاشقت هستم"؟! سرت سر شیر است و دمت دم پلنگ؟!

دیده اید گاو پدری دخترش را کتک بزند؟!

گاوها در جامعه شان فقر ندارند.

گاوها اختلاف طبقاتی ندارند.

آنها شرمنده زن و بچه شان نمی شوند.

رویشان را با سیلی سرخ نگه نمیدارند.

هیچ گاوی غصه ی گاوهای دیگر را نمی خورد.

هیچ گاوی غمباد نمی گیرد.

هیچ گاوی رشوه نمی گیرد.

هیچ گاوی اختلاس نمی کند.

هیچ گاوی آبروی دیگری را نمی ریزد.

هیچ گاوی خیانت نمی کند.

هیچ گاوی دل گاو دیگر را نمی شکند.

هیچ گاوی دروغ نمی گوید.

هیچ گاوی آنقدر علف نمی خورد که از فرط پرخوری تا صبح خوابش نبرد در حالی که گاو طویله کناریشان از گرسنگی شیر نداشته باشد تا به گوساله اش شیر بدهد.

هیچ گاوی گاو دیگر را نمی کشد.

هیچ گاوی...

اگر بخواهم هنوز هم در مورد فواید گاو بودن بگویم، دیگر زنگ انشاء می خورد و نوبت بقیه نمی شود که انشایشان را بخوانند.

اما
به نظر من مهمترین فایده گاو بودن این است که دیگر آدم نیستید ...

لباس ما از گاو است، غذایمان از گاو، شیر و پنیر و کره و خامه ... همه از گاو

ولی با همه منافع یادشده هیچ گاوی نگفت : من ... بلکه گفت: مـــــــــااااااا

مصرف بیشتر دارچین

این ادویه‌ی خوش عطر، حساسیت سلول‌های کبد و عضلات را نسبت به انسولین افزایش می‌دهد و میزان لیپیدهای خون مانند تری‌گلیسیرید را پایین می‌آورد.

در این مقاله‌ی کوتاه قصد داریم روش‌هایی معرفی کنیم که بیشتر از این ادویه‌ی گرم در تهیه مواد غذایی خود استفاده کنید و از خواص فوق‌العاده‌ی آن بهره ببرید.

1. روی چای، قهوه یا شیر صبحانه‌ی خود دارچین بپاشید.

 2. اگر اهل پختن کیک و شیرینی هستید از دارچین بیشتری استفاده کنید. دارچین هم باعث خوش طعمی کیک‌ها می‌شود و هم این که شما از خواص آن بیشتر بهره می‌برید.

3. به جای استفاده از نمک و فلفل روی سیب زمینی‌های شیرین، دارچین بپاشید.

4. دست به کار شوید و شکر دارچینی تهیه کنید. به این ترتیب که به یک قاشق خاک قند دو قاشق دارچین اضافه کنید و روی کیک‌ها، شیرینی‌جات، پنکیک‌ها بپاشید. همچنین می‌توانید دارچین را به ماست تان نیز اضافه کنید.

 5. برای صبحانه برنج قهوه‌ای درست کنید و برای خوش طعم کردن آن ابتکار به خرج دهید و کشمش فندق و دارچین به آن اضافه کنید.

6. در هنگام پخت گوشت( گوشت گاو، گوساله و گوسفند) به آن دارچین بزنید. این کار علاوه بر این که بوی گوشت را می‌گیرد باعث می‌شود شما از خواص دارچین بیشتر بهره‌مند شوید.

 7. مرغ شکم پر درست کنید. سیب‌ها را نگینی نسبتاً بزرگ خرد کنید. داخل مرغ را با این سیب‌ها، دارچین و پیاز ورقه ورقه شده پُر کنید.

 8. به غذاهایی که داخل فر می‌گذارید، 200 گرم گردو 3 قاشق چای‌خوری روغن کانولا و 2 قاشق چای‌خوری دارچین اضافه کنید.

به و به دانه و خواص آن

 

درخت «به»، درخت کوچکی است که در خانواده‌ی گل سرخ جای می‌گیرد و پوست ساقه و تنه‌ی آن قهوه‌ای بوده و در اکثر نقاط اروپا، نواحی مدیترانه، آسیا و آفریقای شمالی می‌روید.

برگ‌های آن پوشیده از کرک و صاف است. گل‌های آن درشت، به رنگ سفید و یا صورتی و دارای پنج گلبرگ می‌باشد. این درخت میوه‌های درشت و کروی شکل به شکل گلابی دارد.

میوه‌ی «به» ابتدا به رنگ سبز است و پس از رسیدن، زردرنگ می‌شود و سطح آن پوشیده از کرک بوده و میوه‌ی نارس آن طعمی گس و قابض دارد اما نوع رسیده‌اش شیرین، مطبوع و معطر است.

جالب است بدانید درخت «به» در نواحی مختلف ایران می‌روید و مهم‌ترین نواحی کشت آن گرگان، گیلان و آذربایجان است.

«به» در جاهای دیگر دنیا از جمله آفریقا، مرکز اروپا و خاورمیانه نیز کشت و برداشت می‌شود ولی حدود 75 درصد «به» دنیا، از ایران تأمین می‌شود.

خواص میوه‌ی به:

این میوه به دلیل داشتن ترکیبی به نام «پکتین» که از کربوهیدرات‌های پیچیده است،

خواص دارویی دارد و به درمان اسهال کمک می‌کند.

این میوه دارای خاصیت تقویت‌کننده‌ی معده و التیام ورم روده و مقوی قلب، ضدنفخ، ادرارآور، قاعده‌آور و خلط‌آور است و نقش موثری در بهبود بیماری‌های ریوی دارد.

ترکیبات شیمیایی:

در 100 گرم میوه به مواد زیر مواد زیر وجود است:

آب                                  83 گرم

مواد قندی                      10 گرم

مواد نشاسته‌ای             5 گرم

کلسیم                          10 میلی‌گرم

فسفر                            17 میلی گرم

آهن                               0/8  میلی گرم

پتاسیم                          195 میلی گرم

سدیم                            5 میلی گرم

ویتامین آ                       40 واحد

ویتامین ث                     15 میلی گرم

به در طب سنتی:

از نظر طب قدیم ایران بهِ شیرین، گرم و تر و بهِ ترش، سرد و خشک است.

روغن به، سرد و تر و قابض و به دانه سرد و تر است.

* به تقویت کنده قلب است.

* ادرار آور است.

* نرم کننده سینه است.

* مقوی معده و دستگاه هاضمه است.

* قابض است.

* خونریزی را بند می‌آورد.

* بهِ ترش مسهل است.

* بهِ ترش برای تنگی نفس مفید است.

* بهِ ترش استفراغ را بند می‌آورد.

* اسهال‌های ساده و اسهال خونی را درمان می‌کند.

* به، بهترین و مفیدترین میوه برای مسلولین است.

* خونریزی از رحم را متوقف می‌کند.

* اثر مفید روی بواسیر درد.

* برای هضم غذا مفید است.

دانه‌ی به یا به دانه:

داخل میوه‌ی «به» دانه‌هایی به رنگ قهوه‌ای یا قهوه‌ای تیره وجود دارد. این دانه‌ها منبع بسیار خوبی از موسیلاژ (لعاب) هستند و حدود 20 تا 22 درصد وزن دانه را لعاب روی آن تشکیل می‌دهد.

دانه‌های «به» به دلیل وجود لعاب، در رفع التهابات مخاط‌ها، سرفه و گرفتگی صدا نقش بسزایی دارند.

به علاوه، آن‌ها در مصارف صنعتی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند به طوری که از لعاب این دانه در محصولات آرایشی و مجعد کردن موها استفاده می‌شود.  البته یکی دیگر از موارد مصرف لعاب دانه «به» آهار دادن پارچه‌های گران‌قیمت است.

خواص به دانه:

1- لعاب به دانه را روی زخم‌ها و سوختگی‌ها بگذارید تا باعث شفای سریع آن‌ها شود.

2- ضد تب است.

3- اسهال خونی و ساده را درمان می‌کند.

4- برای درمان جراحات گلو موثر است.

5- سرفه را برطرف می‌کند.

6- برای درمان تورم‌های داخلی بدن مفید است.

7- برای التیام ترک پوست دست و بدن، نوک پستان، لب و بواسیر، لعاب به دانه را روی موضع بمالید.

8- برای درمان خشکی زبان و دهان مفید است.

9- آفتاب‌زدگی را با مالیدن لعاب به دانه بر روی پوست درمان کنید.

10- جویدن به دانه برای تقویت نیروی جنسی مفید است.

خواص دم کرده گل و شکوفه به:

1- سردرد را برطرف می‌کند.

2- مقوی معده است.

3- سینه را صاف و تقویت می‌کند.

4- سرفه کودکان را برطرف می‌سازد.

5- برای درمان بی خوابی دم کرده گل را با آب بهار نارنج مخلوط کرده و قبل از رفتن به رختخواب بنوشید.

 خواص برگ و شاخه های به:

1- جوشانده برگ درختِ به، ورم چشم را مداوا می‌کند.

2- زخم‌ها را با جوشانده‌ی برگ به بشویید.

3- قابض است.

4- ضماد برگِ درخت به برای ورم چشم مفید است.

خواص روغن به:

1- برای برطرف کردن زنگ زدن گوش مفید است.

2- سرگیجه را برطرف می‌کند.

3- برای مداوای زخم‌های دهان مفید است.

4- خونریزی ریوی را درمان می‌کند.

5- اسهال مزمن را برطرف می‌کند.

6- دوست کبد است و ورم کبد را رفع می‌کند.

7- زخم روده‌ها را درمان می‌کند.

روش‌های استفاده از گیاه به:

1- به دانه

* برای مصرف به دانه می‌توانید یک قاشق چای‌خوری از دانه‌های آن را کمی در آب خیس و سپس استفاده کنید.

* همچنین می‌توانید چند «دانه به» روی زبان قرار دهید و لعاب آن را ظرف چند دقیقه بمکید.

* جوشانده‌ی دانه به: 30 گرم به دانه را در یک لیتر آب جوش ریخته و آن‌قدر بجوشانید تا به صورت ژله در آید.

نکته: دانه‌ی به را هرگز نجوید

توجه داشته باشید که دانه «به» را باید فقط به طریقی که گفته شد، مصرف کرد و هرگز نباید آن را به صورت له‌شده یا خردشده، جوشاند و خورد، زیرا با این کار، موادی به نام آمیگدالین در «دانه به» تجزیه (هیدرولیز) می‌شوند و اسید سیانیوریک تولید می‌کنند که اسیدی خطرناک است. با مکیدن یا خوردن دانه به، لعاب از روی آن جدا و دانه بدون هیچ تغییری دفع می‌شود. در این صورت خطر تولید اسید سیانیوریک وجود ندارد، اسید سیانیوریک فقط با له یا خرد شدن دانه در محیط معده تولید می‌شود.

2- شیره‌ی به

50 گرم به را خرد کرده با 50 گرم عسل یا شکر مخلوط کنید و در یک لیتر آب جوش بریزید و آن‌را روی چراغ گذاشته تا بجوشد و حجم آن به نصف تقلیل یابد.

3- جوشانده‌ی برگ درخت به

30 گرم برگ درخت به را در یک لیتر آب‌جوش ریخته و مدت چند دقیقه بجوشانید.

4- دم کرده‌ی گل به

30 گرم گل به را در یک لیتر آب‌جوش ریخته و به مدت پنج دقیقه بگذارید تا دم بکشد.

5- روغن به

به را تکه تکه کرده و بپزید سپس آب آن‌را بگیرید و با دو برابر وزن آن روغن زیتون مخلوط کرده و آنقدر بجوشانید تا تمام آب آن بخار شود و فقط روغن باقی بماند البته دقت کنید که روغن نسوزد.