مهدویت در ادیان ابراهیمی (قسمت اول)

بی‌تردید موضوع مهدویت از موضوعاتی که نه تنها دین اسلام به ویژه مذهب شیعه به آن پرداخته، بلکه در ادیان ابراهیمی دیگر نیز مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است که به برخی موارد اشاره می‌شود.

بشارات ظهور مهدی ـ علیه السّلام ـ در کتاب تورات

در کتاب تورات که از کتب آسمانی به شمار می‌رود و هم اکنون در دست اهل کتاب و مورد قبول آنها است، بشارات زیادی از آمدن مهدی موعود و ظهور مصلحی جهانی در آخر الزمان آمده است که چون مضمون‌های آن بشارات در قرآن کریم و احادیث قطعی و متواتر اسلامی به صورت گسترده‌ای وارد شده و نشان می‌دهد که مسأله‌ی «مهدویّت» اختصاص به اسلام ندارد، قسمتی از آن بشارات را در اینجا می‌آوریم، و برخی از نکات آنها را توضیح می‌دهیم تا موضوع تشکیل حکومت واحد جهانی، و تبدیل همه‌ی ادیان و مذاهب مختلف به یک دین و آیین مستقیم، بر همگان روشن شود.

گفتنی است که چون در کتاب «عهد عتیق» (یعنی: تورات و ملحقات آن) همچون کتاب انجیل، از بازگشت و رجعت حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ سخن به میان آمده است و این مطلب، رابطه‌ی مستقیم با ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ دارد، نگارنده نیز در ضمن بشارات ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ، فرازهایی از «تورات» را آورده است تا دانسته شود که قوم یهود نیز بر اساس آنچه در کتاب‌های مذهبی خودشان آمده است همچون مسلمانان به «رجعت» و بازگشت حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ معتقدند. و در این باره تردید ندارند که بالاخره روزی فرا می‌رسد که حضرت عیسای روح الله ـ علیه السّلام ـ به زمین باز می‌گردد و برخی از آنها را تنبیه و از برخی دیگر انتقام می‌گیرد، هر چند که بسیاری از آنان بر اثر آیات و معجزاتی که از حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و عیسای مسیح ـ علیه السّلام ـ می‌بینند ایمان آورده و تسلیم می‌شوند و در برابر حق خاضع و خاشع می‌گردند.

اینک به قسمتی از بشاراتی که در «تورات» و ملحقات آن آمده است، توجّه فرمایید:

الف) بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در زبور داوود

در زبور حضرت داود ـ علیه السّلام ـ که تحت عنوان «مزامیر» در لابلای کتب «عهد عتیق» آمده، نویدهایی درباره‌ی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به بیان‌های گوناگون داده شده است و می‌توان گفت: در هر بخشی از «زبور» اشاره‌ای به ظهور مبارک آن حضرت، و نویدی از پیروزی صالحان بر شریران و تشکیل حکومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یک دین محکم و آیین جاوید و مستقیم، موجود است.

و جالب توجّه این که، مطالبی که قرآن کریم درباره‌ی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از «زبور» نقل کرده است عیناً در زبور فعلی موجود است و از دست‌برد تحریف و تفسیر مصون مانده است.

قرآن کریم چنین می‌فرماید:

وَلَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ)[1]

ما علاوه بر ذکر (تورات) در «زبور» نوشتیم که (در آینده) بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.

مقصود از «ذکر» در این آیه‌ی شریفه، تورات موسی ـ علیه السّلام ـ است که زبور داود ـ علیه السّلام ـ پیرو شریعت تورات بوده است.

این آیه‌ی مبارکه از آینده‌ی درخشانی بشارت می‌دهد که شرّ و فساد به کلّی از عالم انسانی رخت بر بسته، و اشرار و ستمکاران نابود گشته‌اند، و وراثت زمین به افراد پاک و شایسته منتقل گردیده است. زیرا کلمه‌ی «وراثت و میراث» در لغت، در مورادی استعمال می‌شود که شخص و یا گروهی منقرض شوند و مال و مقام و همه‌ی هستی آنها به گروهی دیگر به وراثت منتقل شود.

به هر حال، طبق روایات متواتره اسلامی ـ از طریق شیعه و سنّی ـ این آیه‌ی شریفه مربوط به ظهور مبارک حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ می‌باشد، و قرآن کریم این مطلب را از زبور حضرت داود ـ علیه السّلام ـ نقل می‌کند، و عین همین عبارت در زبور موجود است. و اینک متن زبور:

زیرا که شریران منقطع می‌شوند. امّا متوکّلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد. و حال اندکست که شریر نیست می‌شود که هر چند مکانش را جستجو نمایی ناپیدا خواهد بود امّا متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتی متلذّذ خواهند شد شریر بخلاف صادق افکار مذمومه می‌نماید، و دندان‌های خویش را بر او می‌فشارد خداوند به او متبسّم است چون که می‌بیند که روز او می‌آید شریران شمشیر را کشیدند و کمان را چلّه کردند تا آن که مظلوم و مسکین را بیندازند، و کمان‌های ایشان شکسته خواهد شد کمی صدّیق از فراوانی شریران بسیار بهتر است. چون که بازوهای شریران شکسته می‌شود و خداوند صدّیقان را تکیه‌گاه است  

خداوند روزهای صالحان را می‌داند و میراث ایشان ابدی خواهد بود  در زمان «بلا» خجل نخواهند شد، و در ایام قحطی سیر خواهند بود لکن شریران هلاک خواهند شد، و دشمنان خداوند، مثل پیه برّه‌ها فانی بلکه مثل دود تلف خواهند شد؛ زیرا متبرّکان خداوند، وارث زمین خواهند شد، امّا ملعونان وی منقطع خواهند شد صدّیقان وارث زمین شده، ابداً در آن ساکن خواهند شد به خداوند پناه برده، راهش را نگاهدار که تو را به وراثت زمین بلند خواهند کرد و در وقت منقطع شدن شریران این را خواهی دید امّا عاصیان، عاقبت مستأصل، و عاقبت شریران منقطع خواهند شد.»[2]

در فصل دیگر می‌فرماید:

«... قوم‌ها را به انصاف داوری خواهد کرد. آسمان شادی کند و زمین مسرور گردد. دریا و پری آن غرش نمایند. صحرا و هر چه در آن است به وجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند. زیرا که می‌آید، ‌زیرا که برای داوری جهان می‌آید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد. و قوم‌ها را به امانت خود.»[3]

و از جمله در مزمور 72 در مورد پیامبر بزرگوار اسلام - صلی الله علیه و آله - و فرزند دادگسترش حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ، چنین می‌فرماید:

 ای خدا! شرع و احکام خود را به «ملک»، و عدالت خود را به «ملک‌زاده» عطا فرما تا این که قوم تو را به عدالت و فقرای تو را به انصاف حکم نماید به قوم کوه‌ها سلامت و کویرها عدالت برساند فقیران قوم را حکم نماید، و پسران مسکینان را نجات دهد، و ظالم را بشکند‌ تا باقی ماندن ماه و آفتاب دور به دور از تو بترسند بر گیاه بریده شده مثل باران و مانند امطار ـ که زمین را سیراب می‌گرداند ـ خواهد بارید

و در روزهایش صدّیقان شکوفه خواهد نمود، و زیادتی سلامتی تا بای ماندن ماه خواهد بود از دریا تا به دریا و از نهر تا به اقصی زمین سلطنت خواهد نمود صحرا نشینیان در حضورش خم خواهند شد و دشمنانش خاک را خواهند بوسید

ملوک طرشیش و جزیره‌ها، هدیه‌ها خواهند آورد، ‌و پادشاهان شبا و سبا پیشکش‌ها تقریب خواهند نمود بلکه تمامی موک با او کرنش خواهند نمود، و تمامی اُمم او را بندگی خواهند کرد زیرا فقیر را وقتی که فریاد می‌کند و مسکین که نصرت کننده ندارد، خلاصی خواهد داد و به ذلیل و محتاج ترحّم خواهد فرمود و جان‌های مسکینان را نجات خواهد داد جان ایشان را از ظلم و ستم نجات خواهد داد، و هم در نظرش خون ایشان قیمتی خواهد بود و زنده مانده از شبا به او بخشیده خواهد شد در زمین به سر کوهها مشت غلّه کاشته می‌شود که محصول آن مثل اسنان متحرّک شده، اهل شهرها مثل گیاه زمین شکوفه خواهند نمود

اسم او ابداً بماند، اسمش مثل آفتاب باقی بماند، ‌در او مردمان برکت خواهند یافت، و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت بلکه اسم ذوالجلال او ابداً مبارک باد، و تمامی زمین از جلالش پر شود دعای داوود پسر یسیّ تمام شد».[4] توضیح مختصری پیرامون بشارت فوق:

در این بشارت ـ چنان که بر ارباب فضل و دانش و اهل علم و اطلاع و کسانی که با قرآن و روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ سر و کار دارند، مخفی نیست پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمّد بن عبدالله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به عنوان «ملک» و فرزند گرامش حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ که بزرگ‌ترین و کامل‌ترین مظهر عدل الهی است به عنوان «ملک‌زاده» معرفی گردیده، و به بعضی از امتیازات و مشخصات دیگر وی نیز اشاره شده است.

ولی برخی از علما و دانشمندان «یهود» چنین پنداشته‌اند که: منظور از «ملک» در این آیه، حضرت داود ـ علیه السّلام ـ ، و منظور از «ملک‌زاده» فرزند وی حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ است، و روی این پندار نادرست خواسته‌اند آیات مذکور را از بشارت دادن به بعثت حضرت خاتم النبیین ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و نوید ظهور خاتم اوصیاء حضرت حجّت بن الحسن العسکری ـ علیه السّلام ـ منصرف کنند، ولی این اندیشه از چند جهت نادرست و غیر قابل قبول است، زیرا:

نخست این که، حضرت داود ـ علیه السّلام ـ از انبیای پیرو شریعت تورات بوده و خود او دارای شریعت و احکام نوینی نبوده است تا این که بگوید: «ای خدا! شرع و احکام خود را به «ملک» و عدالت خود را به «ملک‌زاده» عطا فرما»، و روی این اصل درخواست شریعت مستقل نوین در خور مقام آن حضرت نیست.

دوّم: این که، در خواست شرع و احکام و عدالت که به صورت دعا بر زبان حضرت داوود ـ علیه السّلام ـ جاری شده ـ چنان که از نحوه‌ی درخواست آشکار است ـ برای دو شخصیت عظیم آسمانی است که یکی دارای مقام سلطنت بر پیامبران و صاحب شرع و احکام جدید، و دیگری مظهر أتمّ عدالت، و صاحب مقام ولایت مطلقه، ‌و مورد انتظار عموم ملل جهان است.

------------------------

[1] . سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی 105.

[2] . عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 37، بندهای 9 ـ 38.

[3] . همان، ‌مزمور 96، بندهای 10 ـ 13، ص1247، کتاب مقدس.

[4] . عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 72، بندهای 1 ـ 2، به نقل از بشارات عهدین، ص248 و أنیس الاعلام، ج5، ص92 و 93.

چگونـه پاسـخ منـاسب به خـواستـگارم بدهـم ؟

 

"چگونه پاسخ مناسب به خواستگارم بدهم؟!" این موقعیتی است که خیلی از دختر خانم ها با آن مواجه می‌شوند که در این ایمیل تنها می‌خواهیم نکته‌هایی را گوشزد کنیم که با به‌ کار بستن‌شان، در تصمیم گیری شما دختر خانم دم بخت موثر خواهد بود.

● با عشق شوخی نکنید

با ادای احترام به همه خانم های جوان، باید قبول کنیم در سال های اخیر، بعضی باورهای نادرست و "عوامانه" به عنوان اصول زندگی درست و "عاقلانه" در ذهن خانم های جوان جا گرفته است. البته این را هم قبول داریم که شکل گیری این ذهنیت ها، ناشی از برخوردهای نادرست جامعه و به خصوص برخی رفتارهای نادرست آقایان در قبال خانم ها بوده است اما چیزی که اشتباه است، اشتباه است و اینکه چه زمینه های قبلی باعث آن شده، از اشتباه بودن آن کم نمی کند.

یکی از این گزاره های غلط در ذهن خانم های جوان، راهبرد "در آب نمک خواباندن" آقا پسرهاست. گاهی خانم ها، وقتی با پیشنهاد خواستگاری روبه رو می شوند، هرچه سبک و سنگین می کنند، نمی توانند به این نتیجه برسند که بله را بگویند یا نه. این طبیعی است. گریزی هم از آن نیست اما رفتار خانم ها در این دوره تردید، باید رفتار استانداردی باشد، با رعایت ۳ اصل: اول اینکه باید صریح و شفاف به طرف مقابلشان بگویند که هنوز تصمیمی نگرفته اند و نیاز به زمان دارند. دوم اینکه باید زمانی را برای خود مشخص کنند و به خودشان تکلیف کنند تا آن زمان، تصمیم قطعی شان را بگیرند و آن را به خواستگارشان اعلام کنند. سوم اینکه در طول این مدت باید تلاش کنند به شناختی برسند که بتوانند بر مبنای آن، تردیدهایشان را برطرف کرده و به نتیجه قطعی برسند.

متاسفانه بعضی خانم ها، حتی وقتی جمع بندی نسبی شان این می شود که به خواستگارشان نه بگویند، بازهم این را اعلام نمی کنند. گاهی نمی دانند چطور نه بگویند (به خصوص اگر خواستگارشان خیلی علاقه نشان بدهد) و گاهی هم پیش خودشان فکر می کنند بهتر است چیزی نگویند و این مورد را از دست ندهند، شاید مرد بهتری پیدا نشد! توضیح اینکه این رفتار چقدر خطرناک است، بحث مفصلی می طلبد اما کافی است به حادثه تلخی که در همین صفحه به آن اشاره شده، توجه کنید. همین کافی نیست؟

● بگویم بله؟ بگویم نه؟

اگر هنوز نتوانسته اید تصمیم بگـیرید، ایــن۴ نکته را فراموش نکنید

▪ شهر را خبر نکنید

اگر گیج شوید هم حق دارید. پای یک عمر زندگی در میان است و به سادگی نمی توانید در موردش تصمیم بگیرید. اما با تمامی این اوصاف، می توانید راه را کوتاه تر کنید و انتخابی بهتر و منطقی تر داشته باشید. قرار نیست به تنهایی تصمیم بگیرید اما کمی راز دار بودن، می تواند شما را در داشتن انتخابی مناسب تر کمک کند.

اگر می خواهید با آرامش بیشتری به این موضوع فکر کنید، باید از ورود هر عامل مزاحمی جلوگیری کنید.

رودربایستی های اجتماعی، ترس از اینکه فرصت دیگری برایتان فراهم نشود و تحریک های دیگران، بزرگ ترین مشکلاتی هستند که می توانند شما را در تصمیم گیری به اشتباه بیندازند، پس قدم اول شما برای داشتن یک انتخاب خوب، این است که موضوع را با هرکسی در میان نگذارید. از میان آدم های اطرافتان، می توانید چند نفر که اعتماد بیشتری به آنها دارید و فکر می کنید خودشان به دلیل داشتن یک زندگی موفق می توانند راهنمایتان باشند را انتخاب کنید و راز کوچک تان را برایشان فاش کنید. این افراد به شما کمک می کنند که واقعیت را بدون توجه کردن به احساسات تان ببینید و با نگاهی منطقی در مورد آینده تان تصمیم بگیرید.

▪ تند نروید

عجله نکنید. به خودتان و او فرصت دهید تا شرایط را بررسی کرده و باتوجه به تمامی مسائل در مورد آینده تان تصمیم بگیرید. خانواده ها را به طور کامل به این روند وارد کنید. برای تفریح های خانوادگی برنامه ریزی کرده و با خانواده ها و دوستان تان بیرون بروید. فکر نکنید حالا که خیلی ها از این موضوع خبردار شده اند، هیچ راه برگشتی ندارید. این دوره کوتاه نامزدی، فقط و فقط برای شناخت بیشتر است، پس اگر فکر می کنید به هزار و یک دلیل نمی توانید کنارش احساس خوشبختی کنید، با خانواده تان در این مورد صحبت کنید و از آنها بخواهید برای گرفتن تصمیمی درست شما را همراهی کنند. اگر هم جواب تان مثبت است، به دلیل بهانه های کوچک ماجرا را کش ندهید. اجازه ندهید که نامزدی تان کمتر از ۶ ماه و بیشتر از دو سال باشد چراکه روانشناسان معتقدند نامزدی بیشتر و کمتر از این زمان، می تواند زندگی مشترک تان را دچار آسیب کند.

▪ وقت را تلف نکنید

قطعا هر کدام از شما برای آینده تان برنامه هایی دارید، پس با تلف کردن وقت و ناتوانی در تصمیم گیری، همدیگر را بازی ندهید. حالا که دید دقیق تری در مورد او و توانایی هایش به دست آورده اید و نظرهای علمی و بی طرف مشاور را هم در اختیار دارید، وقت را تلف نکنید. دو دو تا چهار تا کنید و با دادن پاسخ تان، او را هم از این تعلیق بیرون بیاورید. اگر جواب تان مثبت است، می توانید فاز بعدی را شروع کنید و برای ساختن یک زندگی موفق، از همین حالا تلاش کنید و اگر جواب تان منفی است، می توانید از راه هایی که در ادامه گفته شده، برای قطع این ارتباط کمک بگیرید. مهم نیست چه جوابی می دهید، مهم این است که با کش دادن این موضوع، زندگی او و خودتان را تلف نکنید.

▪ تعارف نکنید؛ حرف دلتان را بگویید

درست است که تا قبل از ازدواج خیلی چیزها را در مورد زندگی مشترک و فراز و فرود هایش نمی دانید، اما حتی قبل از این مرحله هم، موضوعاتی برایتان اهمیت دارند. احتمالا شما هم فکر می کنید بدون برخی معیارها نمی توانید زندگی کنید و البته در ذهن تان شرایط خاصی را برای ساختن و ادامه این زندگی تصور می کنید. این موضوع ها را بدون پرده با خواستگار تان درمیان بگذارید. شاید از برخی مسائل بتوانید بگذرید و او هم بتواند خودش را تاحدودی با نیازهای شما تطبیق دهد. اما اگر در مورد موضوعات اساسی اختلاف دارید و فکر می کنید سبک زندگی و نیازهایتان زمین تا آسمان با هم فرق می کند، قید این گزینه را بزنید.

● چطـــوری بگویــم نه؟

بالاخره تصمیم تان را گرفتید؟ حالا به این نکته ها توجه کنید :

▪ راستش را بگویید

اگر بعد از بررسی تمام موارد بالا و درست تحلیل کردن شرایط تان، باز هم فکر می کنید برای هم ساخته نشده اید، باید هرچه زودتر حرف دل تان را به او هم بگویید. حستان را در دلتان نگه ندارید و سعی نکنید با تحقیر و کم محلی، به او پاسخ منفی تان را نشان دهید. دلایل تان را بیان کنید و مقابلش اعتراف کنید که علاقه ای به او ندارید. از شکستن دلش نترسید و نگذارید که بیشتر از این امیدوار باشد و در دلش برای ازدواج کردن با شما برنامه بریزد. پرده پوشی را کنار بگذارید. اگر قرار بود منظور شما را به زبان بی زبانی بفهمد تا حالا فهمیده بود، پس وقت آن است که با صراحت تمام و بدون ترس، تکلیف را روشن کنید. ممکن است حرف شما دلش را بشکند. اشکالی ندارد. اگر بدون توهین و او نشانه گرفتن نقاط ضعفش، تنها واقعیت را روشن کنید، دیگر مسئولیتی متوجه شما نخواهد بود، پس کاملا منطقی و بدون اینکه هیجان بی موردی به این روند تزریق کنید، بگویید که برای خودتان و او آینده خوبی نمی بینید یا اینکه احساسی که به او دارید از این جنس نیست و هیچ وقت هم نخواهد بود.

▪ چشم در چشم حرف بزنید

اگر هنوز جواب منفی تان را قاطعانه به او نداده اید، بجنبید. در نخستین فرصت یک قرار دونفره با او بگذارید و بدون گوشه و کنایه یا در لفافه حرف زدن، برایش همه چیز را توضیح دهید. احترام گذاشتن به او پذیرش این موضوع را برایش آسان تر می کند و تنظیم کردن چنین قراری یکی از نشانه های این احترام است. قرار نیست این ملاقات را دوباره تکرار و ده ها بار موضعتان را بیان کنید. چه قانع شود و چه نه، شما تنها باید یک بار و برای همیشه تکلیف این ماجرا را روشن کنید.

▪ غرورش را نشکنید

هیچ وقت او را به دلیل علاقه ای که به شما دارد، تحقیر نکنید. شما هر راهی را برای رد کردن درخواستش می توانید بروید؛ اما حق ندارید به او حمله و توهین کنید یا به دلیل حسی که دارد او را سرزنش کنید. اگر او با درخواست های مکررش شما را آزار می دهد، تنها جریان ارتباط تان را قطع کرده و تلاش کنید تاجایی که می توانید از او فاصله بگیرید.

▪ مراقب واژه ها باشید

موضعتان را طوری بیان کنید که امکان هیچ برداشت دیگری وجود نداشته باشد و مهم تر اینکه، هیچ امیدی برای آینده به او ندهید. جملاتی مثل "فعلا قصد ازدواج ندارم"، "بگذار بازهم فکر کنم"، "به دلیل مخالفت خانواده ام نمی توانم" و… نه تنها کمکی به پیشبرد این ماجرا نمی کند بلکه او را هم معلق و بلاتکلیف گذاشته و آینده اش را تحت تاثیر قرار می دهند. به دلیل ناتوانی در نه گفتن، با او بازی نکنید.

● علمی تصمیم بگیرید، نه احساسی

قبل از آنکه موضوع را علنی کنید، باید یک قدم دیگر هم بردارید. یک روانشناس خبره پیدا کنید و برای مشاوره و البته دادن یک تست از او وقت بگیرید. تست های شخصیت که از هر دو شما گرفته می شوند، می توانند تاحدودی آینده ازدواج تان را پیش بینی کنند. مشاور با تحلیل تستی که از شما می گیرد، می تواند بگوید که چقدر با هم تفاهم دارید و در چه مواردی ممکن است دچار مشکل شوید.

● بگذارید از احساسش حرف بزند

متکلم وحده نباشید و به او هم اجازه دهید که حرف هایش را بزند و از خودش دفاع کند. بدون آنکه حرفش را قطع کنید یا با لحنی تند و شتاب زده به او جواب دهید، بگذارید خودش را خالی کند. او به عنوان خواستگار شما، حق دارد تمام تلاشش را بکند و هر راهی که گمان می کند برای رسیدن به شما منتهی می شود را برود. پس به او این فرصت را بدهید اما در تمام مراحل، قاطعانه روی موضع اولی تان پافشاری کنید.

● با اقتدار حرف بزنید

اینجا هم اعتماد به نفس حرف اول را می زند مثل آدم های ضعیف رفتار نکنید و با اعتماد به نفس حرف دلتان را بزنید. این حق شماست که تنها با کسی که دوستش دارید زیر یک سقف زندگی کنید و علاقه فرد دیگری به شما، نمی تواند این حق را از بین ببرد. هر کسی مسئول احساسات خودش است و اگر شما کاری نکرده اید که به او آسیب بزند، پس دیگر نباید نگران چیزی باشید. او باید آنقدر منطقی باشد که بتواند با این موضوع کنار بیاید و اگر در این مورد ناتوان است، شما نمی توانید کمکی به او بکنید.

● بگویید دیگران عاشقش می شوند اما شما نه !

اگر می خواهید یک پایان بندی خوب ایجاد کنید و مثل یک فرشته به او نه بگویید، کمی او را تحسین کنید. در ذهن تان فهرستی از نقاط قوت او را بچینید و وقت نه گفتن، با اشاره به همه آنها برایش توضیح دهید که باز هم می تواند شانس عاشق شدن و دوست داشته شدن را داشته باشد. فقط برایش توضیح دهید که او را به چشم مرد زندگی تان ببینید و این به معنای بد بودن یا ناتوان بودن او نیست.

● رابطه را کش ندهید

اگر پیشنهاد ازدواجش را رد کرده اید، باید تا آب ها از آسیاب نیفتاده از او فاصله بگیرید. به هیچ بهانه ای به او زنگ نزنید. شاید برای شما که به او احساسی ندارید، این اتفاق کاملا عادی به نظر برسد و بخواهید کاملا دوستانه با او حرف بزنید یا ببینیدش، اما اشتباه می کنید، حتی باوجود پایان گرفتن این ارتباط، ماجرا در او تمام نشده، پس آتشی که سعی کردید خاموشش کنید را دوباره روشن نکنید.

● وقت مشاوره

اگر می بینید که بعد از گفتن حرف دلتان، شرایط زندگی برای او روز به روز سخت تر می شود یا اینکه با نپذیرفتن حرف شما، همچنان برای برقراری این ارتباط تلاش می کند، یک راه دیگر را امتحان کنید. با او به جلسه های مشاوره بروید و حل کردن این ماجرا را به علم روانشناسی بسپارید. به او نگویید که برای قانع کردنش نیاز به کمک روانشناس دارید، بلکه موضوع مشاوره پیش از ازدواج را مطرح کنید و بگویید اگر واقعا با شما بودن را می خواهد، باید این شرط، یعنی شرکت در جلسات مشاوره را بپذیرد. شاید او در کنترل و شناخت احساساتش دچار مشکل شده و نیاز به کمک های یک متخصص داشته باشد.

● با زندگی تان بازی نکنید

هرگز به دلیل ترحم وارد یک ارتباط نشوید. اگر واقعا به او حسی ندارید، حق ندارید به دلیل اینکه دلش را بشکنید به او وعده ای بدهید که در مورد ادامه دادنش مطمئن نیستید. اگر به آینده مشترک تان امیدی ندارید، قبل از آنکه چیزی شروع شود، تمامش کنید. شما نمی توانید یک عمر با ترحم زندگی کنید، پس با کش دادن این ماجرا با احساسات و آینده او بازی نکنید و خودتان را هم به بازی نگیرید.

● تصمیم تان را بگیرید، بالاخره او را می خواهید یا نه؟

قبل از آنکه حجت را برای این خواستگار تان تمام کنید، به پیشنهاد خواستگار دیگری فکر نکنید. درست است که رابطه ای میان شما و هیچ کدام از آنها نیست اما تا زمانی که پاسخ قطعی تان را نداده اید، در قبال فکری که این خواستگار در مورد آینده مشترک تان می کند، مسئولید، پس با گفتن جواب تان به این مسئولیت پایان دهید. شاید هم پاسخ ندادن شما به دلیل تردید باشد، اما اگر فکر می کنید که اول باید موقعیت بهتری پیدا کنید و بعد باید به این خواستگار جواب منفی بدهید در اشتباه هستید. شما حق ندارید به دلیل منافع خودتان، دیگران را معلق نگه دارید.

توصیه های قبل از ازدواج

داشتن یک انتخاب درست که منجر به زندگی سعادتمندانه می شود، نیاز به دقت و توجه بسیار زیاد دارد. اگر در مرحله ازدواج هستید و می خواهید بهترین توصیه های روانشناسان درباره انتخاب درست را بشنوید، نگاهی به این مطلب بیندازید که به طور خلاصه، تمام نیازهای اطلاعاتی شما را برطرف می کند...

اشتباهات رایج در فرایند آشنایی

* عدم طرح سئوالات کافی به خاطر مقررات غلط.

* نشانه های هشدار دهنده را نادیده می گیریم

* سازش زود هنگام و عجولانه

* تسلیم نیاز جنسی شدن

* تسلیم زرق و برق های مادی و ظاهری شدن

* نادیده گرفتن تردیدها

* مقدم دانستن تفاهم بر علاقه و محبت

* فکر می کنیم که می توانیم تغییرش بدهیم

* فکر می کنیم که بعد از ازدواج مشکلات کمتر می شود.

دلایل درست برای ازدواج

* مصاحبت و همراهی

* عشق و صمیمیت

* شریک حمایت کننده

* ارضای نیاز جنسی

* والد شدن

دلایل نادرست برای ازدواج

* شورش علیه والدین

* جست و جوی استقلال

* التیام یک ارتباط شکست خورده

* فشار خانواده یا اجتماع

* ازدواج اجباری

* فقط فرونشاندن نیاز جنسی

* دلیل اقتصادی

* تنهایی و استقلال

* احساس گناه یا ترحم

* احساس کمبود یا تهی بودن

افرادی که برای ازدواج مناسب نیستند

* افراد معتاد

* افرادی که به سرعت و شدت خشمگین می شوند

* افرادی که مسئولیت زندگی خود را به دوش نمی گیرند

* افرادی که دیگران را کنترل می کنند

* افرادی که اختلال جنسی دارند

* افرادی که کودک مانده اند و بلوغ آنها شکل نگرفته

* افرادی که عواطف و احساسات خود را بیان نمی کنند

* افرادی که از روابط قبلی هنوز التیام نیافته اند

* افرادی که خانواده آزار دهنده دارند و نمی توانند در برابر آزار آنها از همسر خود دفاع کنند

* افرادی که اختلال شخصیت دارند

روابطی که مناسب ازدواج نیست

* رابطه ای که شما بیشتر عشق می ورزید

* رابطه ای که شما کمتر عشق می ورزید

* رابطه ای که در آن احساس می کنید فرد مقابل نیاز به تغییر دارد

* رابطه ای که در آن می خواهید دیگری را نجات دهید

* رابطه ای که در آن به همسر آینده خود به چشم یک الگو یا آموزگار نگاه می کنید

* رابطه ای که به دلیل چند ویزگی خاص ایجاد شود و تداوم یابد

* رابطه ای که به دلیل یک تفاهم خاص ایجاد شود و تداوم یابد

* رابطه ای که به دلیل لجاجت و سرکشی از خانواده ایجاد شود و تداوم یابد

* رابطه با کسی که در تضاد کامل با معشوق یا نامزد قبلی باشد

* رابطه با فردی که با یک نفر دیگر است

ملاک ها و معیارهای ازدواج موفق

* قبل از ازدواج هر دو نفر باید مستقل و پخته باشند.

* هر دونفر به همان اندازه که دیگری را دوست دارند, خودشان را هم دوست داشته باشند.

* هر دو نفر بتوانند همانگونه که از با هم بودن لذت می برند از تنها بودن نیز لذت ببرند.

* هر دو نفر در شغل و حرفه خود ثبات داشته باشند.

* هر دو نفر خود آگاه باشند و خود را بشناسند.

* هر دو نفر بتوانند نظرات و خواسته های خود را قاطعانه بیان کنند.

* هر دو نفر سعی کنند خود خواه نباشند و خواسته های دیگری را برآورده کنند.

ارزش زندگی

روزی مردی جان خود را به خطر انداخت تا جان پسر بچه ای را که در دریا در حال غرق شدن بود نجات دهد. اوضاع آنقدر خطرناک بود که همه فکر می کردند هر دوی آنها غرق می شوند. و اگر غرق نشوند حتما در بین صخره ها تکه تکه خواهند شد. ولی آن مرد با تلاش فراوان پسر بچه را نجات داد.آن مرد خسته و زخمی پسرک را...

به نزدیک ترین صخره رساند. و خود هم از آن بالا رفت. بعد از مدتی که هر دو آرامتر شدند. پسر بچه رو به مرد کرد و گفت: «از اینکه به خاطر نجات من جان خودت را به خطر انداختی متشکرم» مرد در جواب گفت: «احتیاجی به تشکر نیست. فقط سعی کن طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد!»

اصول رفت و آمد در دوران عقد

 

دوران نامزدی دورانی است که چه بسا از شیرین ترین و به یاد ماندنی ترین روزهای تمام عمر هر زوجی محسوب می شود. ولی واقعا این دوران برای چه کاری پیش بینی شده است. وقت چه کاری است؟ چه کارهایی را باید در این دوران انجام داد و چه کارهایی را نه ؟!...

ملاقات و گفتگو و دیدار زوجین در این دوران نه تنها به آرامش روحی و ایجاد فضای مناسب برای شناخت بیشتر کمک می کند، بلکه مجال بیشتری را برای نزدیکی خانواده های دو طرف نیز فراهم می کند. بنابراین رعایت برخی نکات در ملاقات ها می تواند به مفید بودن آن کمک کند.

دیدارها

زوجین باید قبل از هر چیز، جهت قرار ملاقات ها با هم به توافق برسند. البته لازم است که خانواده ها را در جریان توافق خود قرار دهند.

چرا که خانواده عروس باید از زمان حضور دامادشان مطلع باشند تا آمادگی لازم جهت پذیرایی را داشته باشند و آقای داماد با عدم هماهنگی برنامه ها و احیاناً نامناسب بودن اوضاع ظاهری عروس خانم روبرو نمی شود. پس اعلام تلفنی قبل از به راه افتادن کاری بسیار به جاست.

وضع ظاهری

رسیدگی به وضع ظاهری داماد برای دیدار عروس خانم لازم است. پس آقایان اصلاح موهای سر، مرتب و تمیز بودن لباس و استفاده از عطر مورد علاقه عروس خانم را فراموش نکنند. عروس خانم هم بهتر است لباسی را بپوشد که به قول معروف بیشتر به او می آید و با آن از جذابیت بیشتری برخوردار می شود.

هدیه مناسب

خرید هدیه مناسب یا گل، برای عروس خانم سبب خشنودی او شده و این حلقه را محکم تر می کند. ولی اگر در شرایط خاصی قادر به تهیه آن نیستیم، حتماً به عروس خانم بگوییم « دلم می خواست هدیه ای برای شما تهیه کنم ولی فرصت مناسبی برای انتخاب آن پیدا نکردم. اما به محض شناخت سلیقه شما این کار را انجام خواهم داد.» به خاطر داشته باشید: همسری که زودتر از دیگری، از علایق و سلیقه های همسرش مطلع می شود، موفق تر است.

ولخرجی

اگر قرار است با همسر خود به گردش بروید، حتماً به اندازه کافی پول بردارید. چرا که در این دوران خانم ها به شدت نگران خست مردها هستند. در غیر این صورت عروس خانم با خود می گوید: "سالی که نکوست از بهارش پیداست."

چه بگوئیم؟

قبل از دیدار دو نفره، باید ملاقات با گفتگو و احوالپرسی با خانواده عروس یا داماد صورت گیرد، آن هم با عباراتی گرم و صمیمانه که حکایت از شدت علاقه؛ دیدار خانواده دارد.

تعریف کردن از یکدیگر، نوع رفتار، لباس و وضعیت ظاهری یکدیگر بر جذابیت این دیدار می افزاید. پس صرفه جویی نکنید و احساسات خود را به زبان بیاورید. بهتر است بیان این احساسات به زیباترین شکل موجود صورت گیرد. به طوری که زوجین یادآوری آن را برای سالیان دراز، قوت قلب خود قرار دهند. پس در این موضع، سکوت نمی تواند معنای خوبی داشته باشد. چرا که گاه سکوت کردن نشانه تردید داشتن تلقی می شود.

به خاطر داشته باشید که اگر یکی یا هر دوی شما کلاً فردی کم حرف و ساکت هستید، حتماً در اولین جلسه ملاقات این خصوصیت را بیان کنید تا سبب نگرانی طرف مقابل نشود. باید سعی شود گفتگوها در عین رسایی، گرمی و به جا بودن، با زبانی نرم و لین بیان شوند.

از صراحت لهجه یا به اصلاح « رک بودن » و جملات ابهام آمیز بپرهیزید. بعضی از زوجین، از پر حرف بودن طرف مقابل گله می کنند و می گویند : که ایشان اصلاً مجال صحبت کردن به من را نمی دهد. پس گفتگویی خوب است که به طور متناوب باشد، یعنی یکی گوینده باشد و دیگری سکوت کند و بر عکس.

نکته مهم دیگری که در این گفتگوها لازم بلکه اساسی است، رعایت صداقت است. دروغ گفتن از لطف کلام می کاهد و تداوم زندگی مشترک را به مخاطره می اندازد. اگر زوجین بدانند که دروغگویی تا چه حد مبنای زندگی مشترک را متزلزل می سازد، هرگز دروغ نمی گویند. در این پروسه به خاطر داشته باشید که همسرتان را آن طور که هست بپذیرید و با تحقیر او موجبات دروغگویی او را فراهم نکنید.

پرهیز از مقایسه همسر با دیگران

اگرچه مقایسه ها ممکن است بر اساس نیت خیر و به قصد اصلاح طرف مقابل انجام شود، اما بهتر است از روش های مناسب جهت تغییر و اصلاح فرد بهره گرفته شود.

پرهیز از طولانی شدن زیاد دوره عقد

یکی از مسائلی که گاه باعث می شود دوران عقد به ازدواج ختم نشود، طولانی شدن بیش از حد دوران عقد است. به ویژه وقتی که زوجین از تجربیات کمتری برخوردار باشند و عوامل تشدید کننده ای همچون مداخلات خانواده نیز در کار باشد. نگرانی، احساس بلاتکلیفی، تکدر خاطر دختر و خانواده او از وضعیت موجود و خدای ناکرده به هم خوردن نامزدی از عوارض عقد طولانی است.

محبت متقابل

وجود نگرش های غلط، یکی از موانع محبت است. مثلاً دیده می شود که برخی می گویند اگر به همسر خود محبت کنیم، سوءاستفاده می کند، توقعات او بالا می رود یا حساب نمی برد، لذا از اظهار محبت دریغ می کنند. مراد از محبت، محبت افراطی نیست و محبت به جا و به اندازه درهر زمان و برای هر کجا و درهر سن وسالی لازم است.

رازهایی مردانه که خانمها باید بدانند

 

یکی از اشتباهات بزرگ زنان این است که فکر می کنند هر چه سربه زیرتر باشند جذابترند، همیشه مهربان و با گذشت نباشید، انعطاف پذیر باشید.

در کانون خانواده آنچه که باعث تداوم و بقای صمیمیت می گردد رفتارها و اعمال زن و مرد نسبت به هم است. در این میان نقش یک زن می تواند در ایجاد فضایی دلپذیر و جذاب بسیار مهم و قابل توجه باشد، اگر چه ازدواج آسان نیست اما استمرار و تداوم آن بسیار مشکل تر و سخت تر است، اما در این گزارش به آنچه که زنان باید از مردان و زندگی مشترک خود بدانند می پردازیم. شناخت روحیه مردان نه تنها مشکلات زوجین را کم می کند بلکه باعث برقراری رابطه بهتر بین آنها می شود.

رازهای مردانه

1 - در نظر داشته باشید مردها طوری با شما رفتار می کنند که خودتان به آنها اجازه می دهید، سعی کنید، تماس های مکرر با همسر خود را فراموش کنید ، همیشه در دسترس بودن خانم ها خوب نیست.

2 - بسیاری از زنان فکر می کنند که برای اینکه مردی عاشقشان شود باید مانند یک سوپرمدل باشند.

اما واقعا اینگونه نیست اگر چه به زیبایی بهای بسیاری می دهند اما اصلا آن چیزی نیست که زنان انتظارش را دارند. مردان انتظار ندارند که زنان شان مانند زنان و مانکن های مجلات باشند.

3 - یکی از خصایص بارزی که می تواند احساس رضایتمندی را در کانون خانواده حاکم کند، قناعت است تلاش کنید قانع و راضی باشید.

4 - مردها معتقدند: خانم ها زیاد حرف می زنند یا بسیار غرغر می زنند، پس ثابت کنید اینگونه نیست.

مردان از این خصیصه خوششان نمی‌آید، سنجیده و بجا سخن بگوید و غر نزنید، تلاش کنید چیزی هایی که برای همسرتان تعریف میکنید تکراری نباشد…

5 - اگر می خواهید شوهرتان را اسیر کنید از ابراز احساسات غافل نشوید؛ البته نه تنها با رفتارها و گفتار کلیشه ای.

6 - یکی از اشتباهات بزرگ زنان این است که فکر می کنند هر چه سربه زیرتر باشند جذابترند، همیشه مهربان و با گذشت نباشید، انعطاف پذیر باشید.

7 - مردان معمولا نیاز خود به نوازش و توجه را بر زبان نمی آورند.

8 - مردان بیشتر از آنکه به جا، مکان یا غذا بهاء بدهند، به مسائل جنسی اهمیت می دهند. بنابراین ریشه مشکلات خانوادگی را باید در خلوتگاه آنها یافت.

9 - مردان دوست دارند بیش از همسر خود در آمد داشته باشند زیرا به آنها احساس قدرت و امنیت می دهد.
10 - مرد ها دوست دارند تا جایی که ممکن است وسایل راحتی فکر و جسم آنها در خانه فراهم باشد.

11 - مردان ترجیح می دهند درمورد احساساتشان غیر مستقیم صحبت کنند. هیچ مردی از زن خود فقط نوازش طلب نمی کند، اما شما اگر واقعاً زندگی و همسر خود را دوست دارید حتما این کار را انجام دهید.

غرور برای مردان اهمیت زیادی دارد و به هر طریقی اگر غرور او را بشکنید، او را از دست خواهید داد.

12 - مردها دوست ندارند که زن ها آنان را سرزنش کنند و راه درست را به آنان نشان دهند. به زن اندرز دهنده نیاز ندارند. گاه زن‌ها اشتباهات مردها را به آن‌ها گوشزد می‌کنند. این کار به خصوص اگر در مقابل دیگران انجام شود فاجعه است.

13 - اگرچه مردان سعی می کنند در بسیاری از فعالیت های خانواده مشارکت کنند. اما همه آنها نیاز دارند، زمانی مخصوص خود داشته باشند، به مرد ها فرصت بدهید، به مردها آزادی عمل بدهید، بگذارید به آنچه دوست دارند، دست پیدا کنند آنها را تشویق کنید مسافرت بروند و تفریح کنند، با دوستان خود باشند و یادی از دوران مجردی و کودکی خود کنند.

14 - هیچگاه همسر خود را با مردان دیگر مقایسه نکنید، او را سرزنش نکنید یا نقاط ضعف و منفی همسرتان را مدام به رخ او نکشید، تنها او را سلطان قلب خود و مردان دیگر بدانید و این را هم باور داشته باشید.

جنبـش عدم تعهـد و سیاسی ترین حمله هوایی تاریـخ ایـران

 

عصرایران ؛ جعفر محمدی: اجلاس عدم تعهد، هر چند امروز به دلیل میزبانی کشورمان، برای ایرانی ها اهمیت دارد اما پیش از این نیز، یک بار در کانون توجه مردم ایران قرار گرفته بود، زمانی که قرار بود بغداد میزبان سران عدم تعهد باشد، آن هم در بحبوحه جنگ ایران و عراق!

برای حکومت صدام حسین که در سوم خرداد 1361، خرمشهر را از دست داده و ضربه ای حیثیتی در جنگ و جهان خورده بود، بسیار مهم بود که با میزبانی بزرگ ترین نهاد بین المللی بعد از سازمان ملل، به ترمیم وجهه خود بپردازد. از اینرو، بغداد خود را مهیای برگزاری اجلاس می کرد و این در حالی بود که ایران، می کوشید با تبلیغ ناامن بودن پایتخت عراق به دلیل وضعیت جنگی، مقامات کشورها را از سفر به عراق بازدارد و اجلاس بغداد را منتفی کند.

با این حال، ماشین تبلیغاتی و سیاسی صدام که از پشتوانه قدرت های بزرگ هم برخوردار بود، گوی سبقت را ربود و قرار شد اجلاس در بغداد تشکیل شود. عراقی ها، ادعا می کردند که بغداد به حدی امن است که حتی یک پرنده هم بدون اجازه آنها نمی تواند در آسمانش پرواز کند. آنها حتی از مسوولان کشورهای عدم تعهد خواستند تا کارشناسان امنیتی خود را به بغداد بفرستند و از نزدیک شاهد امنیت مثال زدنی آن باشند!

زمان اجلاس نزدیک می شد و تلاش های ایران ثمر بخش نبود. همه در تهران به دنبال راهی برای ضربه زدن به دشمن بودند؛ تا اینکه پیشنهادی محرمانه از وزارت خارجه به ریاست جمهوری رسید و خیلی زود مقدمات اجرایی کردنش در دستور کار مقامات عالی نظام قرار گرفت.

در نامه با تأکید بر اهمیت اجلاس، تلاش های عراق در این باره و تصریح به اینکه اهمیت این موضوع از "خرمشهر" کمتر نیست، آمده بود: "سرنوشت محل برگزاری کنفرانس را یک حرکت نظامی می تواند روشن کند."

این سند اخیرا در کتاب "ایران و جنبش عدم تعهد به روایت اسناد، از باندونگ تا تهران" توسط انتشارات ریاست جمهوری (نشر جمهور ایران) منتشر شده است.

به زودی طرح حمله آماده شد: بمباران بغداد.

این در حالی بود که بغداد در حصاری از موشک های ضدهوایی قرار داشت و ارتش صدام، حق داشت به امنیت پایتخت ببالد. اما 6 خلبان، ریسک سیاسی ترین حمله هوایی تاریخ کشورشان را پذیرفتند، بدین ترتیب سه هواپیمای اف - 4 به پرواز درآمدند، دو هواپیما از مرز گذشتند و به سمت بغداد رفتند و سومی بر فراز مرز ماند تا در صورت نیاز به کمک اقدام کند. بدین ترتیب در روز سی ام تیر 1361 ناگهان غرش هواپیماهای ایرانی در آسمان بغداد، چشم ها را متوجه آسمان کرد.

هواپیمای ایرانی بمباران را آغاز کردند و از جمله پالایشگاه الدوره را هدف قرار دادند ؛ همزمان، هزاران گلوله ضدهوایی و ده ها موشک به سمت هواپیمای آنها شلیک شد و یکی از این موشک ها، به دم هواپیمای عباس دوران و منصور کاظمیان اصابت کرد.

دوران از کاظمیان خواست که با چتر نجات بیرون بپرد و با فشردن دکمه خروج اضطراری کابین کمک خلبان، او را با چتر نجات، از هواپیما بیرون انداخت. دوران بعد از آنکه خیالش از بابت همرزمش راحت شد، هواپیمای نیمه سوخته اش را که نه بمبی داشت و نه موشکی، به سمت هتل قرق شده ای که قرار بود میزبان اجلاس عدم تعهد باشد هدایت کرد و لحظاتی بعد، آنچه بر جای ماند، هتل ویران اجلاس بغداد بود و هواپیمایی تکه تکه و البته پیکر سوخته شده عباس دوران.

خبر این حمله هوایی و انهدام هتلی که قرار بود محل اقامت سران باشد، به سرعت در جهان پیچید و نتیجه هم کاملاً مشخص بود: میزبانی از عراق پس گرفته شد؛ حیثیت سیاسی حکومت بغداد نیز بمباران شده بود!

بیست سال بعد، در تابستان گرم 1381، از شهید عباس دوران، تکه ای از استخوان سوخته پایش به وطن بازگشت و در شهر شیراز، به خاک سپرده شد. 

 

روحش شاد و یادش همواره افتخار آمیز

جملاتی که آقایان دوست دارند آنها را بشنوند

 

اگر تازه نامزد کرده اید یا اگر مدتی است که ازدواج کرده اید، بدانید که مواردی وجود دارد که هیچگاه تغییر نمی کند مثل احساس نیاز به تقدیر و تشکر یا احساس نیاز به داشتن رابطه خصوصی؛ و این فقط مختص آقایان نیست بلکه شما خانم ها را نیز شامل می شود. در زیر 6 مورد وجود دارد که با گفتن آنها به نامزد یا شوهرتان در هر مرحله از ازدواج که هستید، او را سرشار از عشق و علاقه می کنید.

1. عالی به نظر می رسی

مردها احساس ناامنی می کنند درست مثل خانمها. اگر آقایان این ضعفشان را نشان دهند یا نه، اما گاهی اوقات تعجب می کنند اگر شکمشان بزرگ شده باشد و از کمربندشان جلوتر زده باشد یا موارد دیگر. پس گاهی اوقات باید از آنها تعریف و تمجید کرد.

2. من عاشق هیکل تو هستم

ما با گفتن این جمله نمی خواهیم دروغ بگوییم. این جمله را بدون اینکه بخندید یا شرمنده شوید بگویید.

مردها نسبت به بدنشان حساس هستند و همچنین آنها دوست دارند بدانند بدنشان شما را مجذوب می کند.

3. خانمی در حال نگاه کردن شماست

بله، این جمله به اعتماد به نفس او کمک می کند. اما با گفتن این جمله به او نشان می دهید که شما فقط زن هایی که به او خیره شده اند را نگاه می کنید و از اینکه به او بگویید ابایی ندارید. با گفتن این جمله به او می فهمانید که به او مطمئن هستید و از این بابت که او توسط دختر دیگری گمراه نمی شود خیالتان راحت است.

4. حق با شماست

ما همه دوست داریم که حق با ما باشد که مردها هم از این مقوله مستثنی نیستند. شما می دانید چه مواقعی؟ گاهی اوقات. وقتی که حق با اوست بهتر است به او بگویید مخصوصا اگر با هم بحث کرده اید. مطمئنا فکر می کنید که با گفتن این جمله همسرتان فکر می کند که شما ترسیده اید یا در بحث کم آورده اید اما این جمله باعث می شود که بحثتان تمام شود. با شنیدن این جمله، به همسرتان احساس خوبی دست می دهد و به او ثابت می شود که شما فردی منطقی هستید و اشتباهتان را پذیرفته اید و این به هموار کردن مخالفت های بعدی تان کمک می کند.

5. این پیچ را باز می کنی؟

مردها دوست دارند احساس مردانه کنند. این نکته ریشه در فرهنگ ما دارد. کمک کردن در کارهای ساده به آنها احساس خوبی می دهد. ما نمی گوییم که شما از آنها کارهایی را بخواهید انجام دهند که از دست خودتان برمی آید اما اگر به دستیار نیاز داشتید، همسرتان مورد خوبی هستند که آنها را هم شاد می کند.

6. تو کچل نیستی !

حدود یک چهارم مردها در سن 25 سالگی ریزش مو پیدا می کنند و تا سن 60 سالگی دو سوم موهایشان را از دست می دهند. از دست دادن موهایشان برای آنها ترسی را به دنبال می آورد.

بنابراین حتی اگر همسرتان مقداری تاسی پیدا کرده است، به او بگویید که کچل نیستی. این جمله دقیقا معادل این است که شما بپرسید به نظر شما این جینی که پای من است مرا چاق نشان می دهد؟ نه عزیزم البته که نه.

انتـظارات گفتـاری خانـم ها از آقایـان

 

جملاتی که خانم ها دوست دارند آنها را بشنوند 

1. روز خوبی داشتی؟

هـنـگامیـکه از همسر خود در مورد چگونگی گذراندن روزش پرسش میکنید، برداشت او این خواهد بود که شما انسان با فکری هستید و مشتاقید بدانید وی ساعات کاری خود را چگونه سپری کرده است.

اما یـک هشـدار: ایـن سـؤال بـه هـمـسـر شـمـا مجوز آن را خواهد داد که چند ساعتی در مورد کوچکترین اتفاقاتی که برایش افتاده صحبت نمایـد. پس برای مدت زمانی طولانی آماده نشستن و شنیدن داستانهای او شوید.

نکته : زنها به آنچه که در فکر شما میگذرد، توجه زیادی دارند. پرسش در مورد چگونگی روز او نشان می دهد کـه شمـا پذیرا، مشتـاق و علاقمند به گوش دادن حرفهای همسرتان هستید. با این عمل به او فرصتی می دهیـد تا خودش را خـالی نـموده و شما را به عنوان همراز و محرم اسرار خود در نظر بگیرد. اگر چه ممکن است بیش از زمانی که انتظار دارید مجبور به شنیدن صحبتهایش شوید، اما وقتی تمام شد، او شروع به صحبت در مورد شما خواهد کرد.

2. نمی تونم بگم چقدر دلربا و زیبا هستی

همانطور که مشخص است، این بـه او مـی رسـاند که وی برای شما جذاب بوده و فرد دیـگری بـه چشمتان نمی آید. از طرف دیگر باعث افزایش اعتماد بنفس در او خواهد شد.

نکته : این جمله بخصوص در روابط زناشویی بلند مدت مؤثر واقع می شود چرا که شما به همسر خود اطمینان میدهـید هنوز به او علاقه دارید. در عوض همسرتان نیز سعی خواهد کرد این زیبایی و دلربایی را با شما تقسیم نماید.

3. در مورد ‌[هر چیزی] چه احساسی داری؟

پـرسیدن این سؤال به همسرتان نشان می دهد که شما خالصانه برای احـساسـات او اهمیت قائل هستید. زنها عاشق بیان احساسات خود در مورد هر موضوع قابل تصوری می بـاشند. با این حـال بـدانید که خود را در دام گفـتگویـی طولانی و عمیق در مورد آن موضوع گرفتار خواهید کرد. بنابراین اگر شب تصمیم تماشای مسابقه فوتبالی را دارید، این سؤال را مطرح نکنید.

نکته : این سؤال بیانگر جنبه مهربانی و دلسوزی یک فرد است. وقتی همسرتان در می یابد که شما توجهتان را به وی مبذول داشته اید، او نـیـز متقابلا تمام احساسات خود را با شدتی بسیار بیشتر، اهدا خواهد نمود. یعنی اگـر قـبـلا فـقـط فردی جذاب بشمار می آمدید، اکنون همانند جواهری در چشم او جلـوه خواهید کرد.

4. تو زیباتر از دوستان دیگرت هستی

قرار دادن او از بین همتاهایش بر سکوی نخست زیبایی باعث بالا رفتن اعتمـاد بـنفـس وی شـده و سـبـب می گـردد تا هـمـسر شمـا در تـصـوراتش بر دوستان هم جنس خود بتواند فرمانروایی کند. این تحسین و تعریف بسیار مهمی در دنیای زنانه محسوب شده و امتیاز شما را در نزد همسرتان ارتقای چشمگیری خواهد داد.

نکته : گذشته از اینکه باعث می گـردد او از لحاظ زیبایی ظاهری خود را برتر از اطرافیانش تصور کند، این جمله کوتاه به همسرتان تفهیم میکند که شما تا چه حد برای وی ارزش قائل هستید. بعلاوه زمانی که دوستانش پیش شـما هستند، کمتر احساس نگرانی خواهد کرد. او در مـورد خـودش احـسـاس خـوبـی نموده و پاداش سلیقه بخرج دادن شما را خواهد داد. با اینحال یک احتمال جانبی بالقوه وجود دارد: یک همسر حسود این سخن را مدرکی برای متهم نمودن شما به اینکه قصد برانداز نمودن و چشم دوختن به دوستانش را دارید، بشمار خواهد آورد.

5. تو واقعا زرنگ و باهوشی

با تـصـدیـق نـمودن هـوش و ذکـاوت وی، ایـن معـنی را می رسانید که علاوه بر محاسن ظاهری، متوجه ذهن و فکر توانمندش نیز شده اید. هـمـسر شـما بـا شنیدن این جمله در مورد همه جوانب زندگی خود احساس رضایت و خوشنودی خواهد نمود. این سخـن نشانه احترام از طرف شما برای همسرتان محسوب میگردد.

نکته : همسرتان این مسئله را که شما فقـط بـه فـکر روابط جنسی نیستید و قادرید ماورای چنین موضوعات فکر کنید را تحسین خواهـد کرد. زنها عاشق مردان صـمـیمی و خـوش قـلب مـی بـاشند و هیچ چیزی بهتر از بیان و تشخیص هوش و ذکاوت آنها نمی تواند صفات آقا منشانه شما را آشکار نماید.
6. در روابط زناشویی بسیار خوب هستی

بیان این جمله باعث می گـردد هـمـسرتان احساس کند که یک الهه است. شنیدن این عبارت به همسر شـما تفهیم می کنـد کـه روابـط جنسی و زناشویی او به چشم شما بی عیب و نقص بوده و باعث می گردد که احساس نماید واقعا می داند کـه چگـونه باید مرد خود را راضی نگاه دارد.

نکته : تحسین و تمـجید از عملکرد او نشانگر این است که شما به روابط جنسی فقط به عنوان ابزاری برای ارضا نــمودن خود نگاه نکرده، بلکه همه جنبه های آنرا مورد ستایش قرار میدهید.

7. می خواهم همه عمرم را با تو سپری کنم

ایـن جمله ای سنگین است؛ معنی آن فاصله زیادی با دادن پیشنهاد برای ازدواج نـدارد. بنابراین پیش از گفتنش به نامزدتان مراقب عواقبش باشید. اما بخاطر داشته باشید که ریسک کردن اغلب پاداش و نتیجه مطلوب به دنبال خواهد داشت. هنگامیـکه این جـمله را بیان می دارید، او از لحاظ روانی بسیار سرکیف می گردد. جـمـلات دیـگـری کـه تقریبا همین نتیجه را داشته ولی تعهدآوری آنها کمتر می باشد، عبارتند از: "فقط تو میتونی تا این حد منو خوشحال کنی" و "من دوست ندارم با هیچ کس دیگری جز تو باشم."

نکته : همـه زنـها عاشق شنیدن جملاتی حاکی بر سرسپردگی دیرپا و با دوام از همسرشان هستند.

مطمـئـن بـاشیـد کـه بـعد از گفتن این جمله سلامی همیشگی را از او خواهید شنید.

8. تو بهترین دوست منی

به او می گویید که چگونه ماورا و فراسوی مسائل جنـسی می اندیشید و به این معنی اسـت که برای رابطه اتان ارزش قائل هستید و مایلید کارهایی را بـهـمراه او انجام دهید که مردان دیگر ممکن است رغبتی به آن نداشته باشند. همسرتان بعد از شنـیـدن ایـن جمله پیوستگی مقاومت ناپذیری با شما پیدا خواهد نمود.

نکته : این جـملات شـما را در نـظر وی بـجای یـک فرد عادی که مجبور به گذراندن وقتش با او است، به انسانی معنی دار و جذاب تـبـدیـل میکند. این شما را به ابتدای لیست خواسـتگـاران پرتاب میکند چراکه شما به مهمترین نکته اشاره کرده اید: دوستی و رفاقت.

9. تو یک مادر ایده آل خواهی شد

اغلب زنها به دنبال این هستند که روزی بچه دار شونـد. هـمـچـنین اکـثـرا با خود کلنجار می روند که آیا در این راه مـوفـق خـواهد بـود یـا خـیر. بـا گفـتن این جمله به او اطمینان می دهید که حتما به هدفش خواهد رسید. به علاوه با ارضـای نیازهای درونی او باعث آرامش و تسکین وی می شوید. بیان این کلمات از زبان شما به عنوان یک همسر، او را تبدیل به خوشحال ترین انسان روی زمین خواهد نمود.

نکته : اینـگونه بطورغیر مستقیم به همسر خود می فهمانید که مایلید از او بچه دار شوید. واضح است که این نوایی بسیار خوشایند در گوش او می باشد. از این نقطه، همسرتان بیشتر پذیرای پیشرفت و ترقی شما خواهد شد.

10. تو زندگی منو کامل می کنی

این به او می گوید که تنها فرد مورد علاقه شما است. همه زنها دوست دارند این جمله را از شوهرشان بشنوند. بـیـان ایـن عبـارت بـه مفهوم آن است که شما همسر خود را بصورت کامل پذیرفته ایـد و ایـنـکه او به صـورت موجودی اجتناب ناپذیر و همیشگی برای شما در آمده است. در همسرتان احساس لـذت بـخش غیر قابل تصوری بوجود آمده و تا چندین روز لبخند از لبانش جدا نخواهد شد.

نکته : این جـمـله اسـاسـا مـی گـوید که شما در زندگی به او نیاز داشته و نمیـتوانید بدون او به زندگی ادامه دهید. زنها از شنیدن چنین جملاتی بسیار مشعوف میگردند.

11. به زبان راندن کلمه "دوستت دارم"

این جمله "دو کلمه ای" معروف و کوتاه کـه هـمگی ما برایـش اهـمیت بسیار زیادی قائل هستیم، می تواند تاثیر شگرفی به همراه داشته بـاشد. اگر ازدواج کرده اید خوب است هر روزه چندین بار برای همسرتان تکرارش نمایید.

نکته : گفتن این عبارت بهـمسرتان بـاعث روشن نگاه داشتن شعله های آتشی می گردد که همیشه نیاز به برافروزی دارند. اگـر در بـین شما کسانی تـا حال این جمله را به همسرشان نـگفـتـه انـد، هر گاه احساس آمادگی نمودید، تردید به خود راه نداده و آن را بیان کنید. هیچگاه از گفته خود پشیمان نخواهید شد وقتی که عکس العمل او را می بینید (یا احساس می کنید).

11 اشتباه دخترانه در ازدواج

در مواردی، دختر خانم ها انتظار دارند فورا عشق و علاقه شدید و رویایی بین آنها و همسر آینده شان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فورا یک دل نه صد دل عاشقشان بشود.

تهیه یک فهرست بلند بالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزه کاری ها اشتباه است.

درست است که باید فردی را انتخاب کنید که خصوصیات او به نظرات شما شبیه تر باشد اما اگر زیاده از حد محافظه کارانه عمل کنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید، بالاخره مواردی پیش می آید که با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث می شود به دلیل مسائل جزئی، فرد مورد نظر را قبول نکنید.

دخترخانم ها در هنگام ازدواج معمولا مواردی را در نظر دارند که در انتخابشان و نتیجه ازدواجشان ممکن است به رضایت واقعی دست پیدا نکنند.

ما در اینجا یازده اشتباه دخترانه را برایتان بیان می کنیم تا بتوانید در تصمیم گیری خود برای ازدواج صحیج تر و کم خطاتر عمل کنید :

1 - اگر تا یک سنی ازدواج نکرده اید و حالا فکر می کنید دیر شده و دیگران شما را زیر ذره بین قرار داده اند و بعد فقط به همین دلیل، فورا به یک خواستگار بله می گویید، اشتباه می کنید.

2 - مقایسه همیشه کار را خراب می کند. اگر دائم خواستگارها را با هم یا با سایر افرادی که اطرافتان هستند و مورد تایید شما قرار گرفته اند، مقایسه کنید، مطمئنا نمی توانید تصمیم درستی بگیرید.

3 - اگر از آن دسته آدم هایی هستید که دو دستی به غم و غصه یا گذشته چسبیده اید، اشتباه می کنید. اگر به هر دلیل موقعیت هایی را در گذشته از دست داده اید، دیگر به آن فکر نکنید. پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید.

4 - بعضی ها به خودشان اجازه نمی دهند کسی را دوست داشته باشند و این مساله برایشان مشکل ایجاد می کند. مثلا ممکن است فردی از بسیاری جهات مورد تایید شما و دوست داشتنی باشد اما به دلیل حرف و حدیث بی منطق و دور از عقل دیگران، مورد تایید خیلی ها قرار نگیرد. در این شرایط اگر فرصت دوست داشتن و بله گفتن را از خودتان بگیرید، خطای بزرگی مرتکب شده اید.

5 - گاهی بعضی دختر خانم ها اعتماد به نفس پایینی دارند و فکر می کنند پر از اشکال هستند و مورد تایید دیگران قرار نمی گیرند، در حالی که اگر به نکات مثبت خودشان توجه کنند، از خیلی ها بهتر به نظر می رسند.

6 - در مواردی، دختر خانم ها انتظار دارند فورا عشق و علاقه شدید و رویایی بین آنها و همسر آینده شان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فورا یک دل نه صد دل عاشقشان بشود. وقتی چنین توقعی دارند و زلزله مورد نظر آنها اتفاق نمی افتد، فورا دلسرد شده، عقب می کشند. اگر انتظار دارید در همان برخورد اول یک رابطه شدید عاشقانه به وجود بیاید؛ جلوی این ازدواج، یک پرچم قرمز بزرگ نگه داشته اید. با این کار واقع بینی را کنار گذاشته اید، در حالی که دنیای ما کاملا واقعی است.

7 - مرد ایده آل زندگی شما با مردهای به اصطلاح ایده آل فیلم ها کاملا فرق می کند. به عبارتی منتظر چنین موجوداتی نباشید، چون فقط به فیلم ها تعلق دارند.

8 - گاهی دخترها سراغ فردی می روند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و فقط به یک دلیل خاص مورد تایید آنهاست. یادتان باشد تنها با یک خصوصیت نمی توان زندگی کرد.

9 - تمرکز روی نکات منفی خطای بزرگی است. یادتان باشد اگر به هر دلیلی درباره مردها احساسات منفی در شما وجود داشته، آنها را کنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابی مناسب داشته باشید.

10 - بعضی دختر خانم ها که تحصیل و شغل مناسبی دارند، فکر می کنند به دلیل رفع نیاز مالی می توانند از موضع بالا صحبت کنند و به کمک یک مرد احتیاج ندارند. این دختر خانم ها با این طرز تفکر سد بزرگی مقابل خودشان ایجاد می کنند و نمی توانند درست انتخاب کنند، چون مدام دیگران را از خود می رنجانند.

11 - ایثار و فداکاری بیش از حد، به دیگران بیش از خود فکر کردن و نیاز دیگران را به خود مقدم دانستن اشتباه بزرگی است که بعضی دخترها مرتکب می شوند. اگر به هر دلیل بار مسئولیتی به دوش شماست قبول؛ اما باید اول به خودتان، نیازهایتان و آینده شخصی تان فکر کنید و موقعیت ها را از دست ندهید.

مهدویت در ادیان غیر ابراهیمی

 

1ـ مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ در کتب مقدسه‌ هندیان

در کتاب‌های مذهبی مقدّسی که در میان هندیان به عنوان کتاب‌های آسمانی شناخته شده و آورندگان این کتاب‌ها به عنوان پیامبر شناخته می‌شوند، تصریحات زیادی به وجود مقدّس مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ و ظهور مبارک آن حضرت شده است که قسمتی از آنها از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرد.

الف) بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در کتاب اوپانیشاد

در کتاب «اوپانیشاد» که یکی از کتب معتبره و از منابع هندوها به شمار می‌رود، بشارت ظهور مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است؛

« این مظهر ویشنو (مظهر دهم) در انقضای کلّی یا عصر آهن، سوار بر اسب سفیدی، در حالی که شمشیر برهنه‌ی درخشانی به صورت ستاره‌ی دنباله‌دار در دست دارد ظاهر می‌شود، و شریران را تماماً هلاک می‌سازد، و خلقت را از نو تجدید، و پاکی را رجعت خواهد داد... این مظهر دهم در انقضای عالم ظهور خواهد کرد.»[1]

با اندک تأملی در جملات بشارت فوق، ظاهر می‌شود که مقصود از «مظهر ویشنو» همان وجود مقدّس حجه بن الحسن العسکری ـ علیه السّلام ـ است؛ زیرا طبق روایات متواتر اسلامی آن حضرت در آخر الزمان و در پایان جهان، ظهور خواهد نمود و با شمشیر قیام خواهد کرد، و تمامی جباران و ستمگران روی زمین را از بین خواهد برد، و در دوران حکومت آن مظهر قدرت خداوند، جهان، آفرینش نوینی خواهد یافت.

در این زمینه اخبار و احادیث بسیار زیادی در کتب شیعه و سنّی از پیامبر گرامی اسلام و ائمّه‌ی معصومین ـ علیهم السّلام ـ روایت شده است که برخی از آنها را جهت توضیح فرازهای بشارت مزبور، تحت چند عنوان می‌آوریم.

** مهدی ـ علیه السّلام ـ در آخر الزمان ظاهر می‌شود

در کتاب «غیبت» شیخ طوسی ـ رحمه الله ـ از ابو سعید خدری روایت کرده است که گفت: از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ شنیدم که بر فراز منبر می‌فرمود:

« مهدی از عترت و اهل بیت من است. او در آخر زمان ظهور می‌کند. در آن هنگام آسمان بارانش را فرو می‌فرستد، زمین گیاهان خود را می‌رویاند. و او سراسر روی زمین را پر از عدل و داد می‌نماید، آنچنان که دیگران ـ ستمگران ـ آن را پر از ظلم و جور کرده باشند.»[2]

**در کتاب «عقد الدرر»، باب سوم از قول ابو سعید خدری از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نقل کرده است که آن حضرت فرمود:

« در آخر الزمان مردی جوان، با چهره‌ای زیبا و بینی کشیده، که از عترت من است قیام می‌کند، زمین را پر از عدل و داد می‌نماید، همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد...»[3]

ب) بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در کتاب «یاسک»

در کتاب «باسک» که از کتب مقدّسه‌ی آسمانی هندوهاست، بشارت ظهور حضرت ولیعصر ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است.

« دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخر الزمان، که پیشوای ملائکه و پریان و آدمیان باشد، و حق و راستی با او باشد، و آنچه در دریا و زمین‌ها و کوه‌ها پنهان باشد همه را بدست آورد، و از آسمان‌ها و زمین و آنچه باشد خبر دهد، و از او بزرگ‌تر کسی به دنیا نیاید.»[4]

ناگفته پیداست که منظور از آن پادشاه عادل، موعود همه‌ی ملّت‌ها، وجود مقدّس حجّت بن الحسن العسکری ـ علیه السّلام ـ است؛ ‌زیرا طبق روایات اسلامی و وعده‌های تمامی انبیا، تنها اوست که به عدل و داد قیام می‌کند و ریشه‌ی ظلم و بیداد را از بنیاد بر می‌کند، و جهان را پر از عدل و داد می‌نماید، و آنچه در دریا و زمین و کوه‌ها پنهان شده به دست می‌آورد، و تنها اوست که در آخر الزمان ظاهر می‌شود و تحول و دگرگونی عظیمی در دنیا به وجود می‌آورد، و زحمات همه‌ی پیامبران را که به منظور برقرار ساختن عدالت اجتماعی آمده‌اند به ثمر می‌رساند، و فرمانش بر همه‌ی موجودات جهان نافذ است.

به هر حال، در این بشارت و بشارات دیگری که در سایر کتب مقدسه‌ی مذهبی اهل ادیان آمده، موضوع ظهور مبارک حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به قدری واضح و روشن است که هیچ گونه نیازی به توجیه و تفسیر ندارد؛ ولی در عین حال، برای این که معلوم شود تمام مضامین بشارت مزبور در احادیث اسلامی نیز آمده است، پیرامون برخی از فرازهای آن توضیحاتی می‌دهیم.

«راحَتِهِ فَأیَکُمْ لَوْ کانَتْ فِی راحَتِهِ شَعْرَهٌ لَمْ یُبْصِرْها» [5]

« هنگامی که اُمور به دست حضرت صاحب الامر ـ علیه السّلام ـ برسد، خدای تبارک و تعالی هر زمین پستی را برای او بالا می‌برد، و هر زمین بلندی را پائین می‌آورد تا این که همه‌ی جهان همانند کف دست او برایش آشکار شود. آیا کدام یک از شما اگر کف دست او تار مویی باشد آن را نمی‌بیند؟»

پس با توجّه به آنچه گذشت، به این نتیجه می‌رسیم که، آن شخصیّت بی‌نظیر و بی‌مانندی که از آسمان و زمین خبر می‌دهد و حجّت بر تمام مردم است و بر تمام جهان هستی احاطه‌ی علمی دارد، یگانه منجی عالم و تنها باز مانده از حجّت‌های الهی، حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است که چیزی از اسرار عالم بر او پوشیده نیست.

** در همه‌ی عالم کسی بزرگ‌تر از مهدی ـ علیه السّلام ـ به دنیا نیاید

صاحب کتاب «عقد الدرر» در مورد عظمت و بزرگواری حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و مقام و موقعیّت آن امام والا مقام، حدیثی از امام محمّد باقر ـ علیه السّلام ـ روایت کرده است که فرمود:

« حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ برای بار اوّل، به آنچه که به قائم آل محمّد ـ علیهم السّلام ـ عطا خواهد شد نظر کرد و گفت: پروردگارا! مرا قائم آل محمّد ـ علیه السّلام ـ قرار بده. به آن حضرت گفته شد: قائم ـ علیه السّلام ـ از ذریه‌ی احمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است.

بار دوم نظر کرد همان عطا را دید و همان دعا را کرد و همان جواب را شنید، برای سومین بار نظر کرد، همان عطا را دید و همان درخواست را نمود و همان جواب را شنید.»[6]

ج) بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در کتاب «پاتیکل»

در کتاب «پاتیکل» که از کتب مقدّسه‌ی هندیان می‌باشد و صاحب این کتاب از اعاظم کفره‌ی هند است و به گمان پیروانش، صاحب کتاب آسمانی است، بشارت ظهور مبارک حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است:

« چون مدّت روز تمام شود، دنیای کهنه نو شود و زنده گردد، ‌و صاحب ملک تازه پیدا شود از فرزندان دو پیشوای بزرگ جهان که یکی« ناموس آخر الزمان» و دیگری «صدیق اکبر».

یعنی وصی بزرگ‌تر وی که «پشن» نام دارد. و نام آن صاحب ملک تازه، «راهنما» است، به حق، پادشاه شود، و خلیفه‌ی «رام» باشد، و حکم براند، و او را معجزه بسیار باشد. هر که پناه به او برد و دین پدران او اختیار کند، سرخ روی باشد در نزد رام.»

و دولت او بسیار کشیده شود، و عمر او از فرزندان «ناموس اکبر» زیاده باشد، و آخر دنیا به او تمام شود. و از ساحل دریای محیط و جزایر سراندیب و قبر بابا آدم ـ علیه السّلام ـ و از جبال القمر تا شمال هیکل زهره، تا سیف البحر و اقیانوس را مسخر گرداند، و بتخانه‌ی «سومنات» را خراب کند. و »جگرنات»[7] به فرمان او به سخن آید و به خاک افتد، پس آن را بشکند و به دریای اعظم اندازد، و هر بتی که در هر جا باشد بشکند.»[8]

از آنجا که در این بشارت، الفاظ و تعابیری به کار رفته است که امکان دارد برای بعضی از خوانندگان نامفهوم باشد بعضی از آنها را جهت روشن‌تر شدن مطلب توضیح می‌دهیم:

1ـ مقصود از «ناموس آخر الزمان»، ناموس اعظم الهی، پیامبر خاتم حضرت محمّد بن عبدالله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است.

 2ـ پشن، نام هندی حضرت علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ است.

3ـ صاحب ملک تازه، آخرین حجّت خداوند حضرت ولی عصر ـ علیه السّلام ـ است و راهنما، نام مبارک حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است که بزرگ‌ترین نماینده‌ی راهنمایان الهی و نام مقدّس وی نیز، هادی و مهدی و قائم به حق است.

4ـ کلمه‌ی «رام» به لغت «سانسکریتی» نام اقدس حضرت احدیت (خدا) است.

5ـ این جمله «هر که به او پناه برد، و دین پدران او اختیار کند، در نزد رام، سرخ روی باشد» صریح است در این که، حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ جهانیان را به دین اجداد بزرگوارش، اسلام، دعوت می‌کند.

6ـ سومنات ـ بنا به نوشته‌ی علّامه دهخدا، در کتاب لغت نامه بتخانه‌ای بوده است در «گجرات». و گویند: سلطان محمود غزنوی آنرا خراب کرد، و «منات» را که از بتهای مشهور است و در آن بتخانه بود، شکست. و گویند: این لغت هندوی است که مفرّس شده و آن نام بتی بود، و معنی ترکیبی آن «سوم، نات» است: نمونه‌ی قمر، زیرا «سوم» به لغت هندوی قمر را گویند، و نات، تعظیم است. برای اطلاع بیشتر به لغت نامه‌ی دهخدا، ماده‌ی «سومنات» مراجعه فرمایید.

د) بشارت ظهور حضرت بقیه الله ـ علیه السّلام ـ در کتاب «وشن جوک»

در کتاب «جوک» که رهبر جوکیان هندو است و او را پیامبر می‌دانند، ‌درباره‌ی بشارت ظهور حضرت «بقیه الله» ـ علیه السّلام ـ و رجعت گروهی از اموات در دوران حکومت عدالت گستر آن حضرت، چنین آمده است:

« آخر دنیا به کسی برگردد که خدا را دوست می‌دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او «خجسته» و «فرخنده» باشد. خلق را، که در دین‌ها اختراع کرده و حق خدا و پیامبر را پایمال کرده‌اند، همه را زنده گرداند و بسوزاند، و عالم را نو گرداند، و هر بدی را سزا دهد، و یک «کرور» دولت او باشد که عبارت از چهار هزار سال است، خود او و اقوامش پادشاهی کنند.»[9]

 --------------------------------------

[1] . اوپانیشاد، ترجمه‌ی محمد داراشکوه (از متن سانسکریت) ج2، ص637.

[2] . غیبت شیخ طوسی، ص111، ص180؛ بحارالانوار، ج51، ص74، ح25؛ اثبات الهداه، ج3، ص502، ح294؛ منتخب الاثر، ص169، ح81، و در چاپ دیگر، ص222، ح81.

[3] . عقد الدرر، باب 3، ص39.

[4] . بشارات عهدین، ص246 ـ علائم الظهور کرمانی، ص18 ـ لمعات النور فی کیفیه الظهور، ج1، ص19، نور الانوار، ص86، نور هفتم.

[5] . بشاره الاسلام، ص243.

[6] . عقد الدرر، ص26 و 160، آخر باب اول و باب هشتم؛ بحارالانوار، ج51، ص77، ح35؛ غیبت نعمانی، ص240، ح34، باب 13.

[7] . جگرنات به لغت سانسکریت نام بتی است که هندوها آن را مظهر خدا می‌دانند.

[8] . علائم الظهور کرمانی، ص17؛ لمعات شیرازی، ج1، ص18؛ نور الانوار، ‌نور هفتم، بشارات عهدین، ص246 به نقل از کتاب زبده المعارف، ذخیره الالباب و تذکره الاولیاء.

[9] . بشارات عهدین، ص272 ـ علائم الظهور کرمانی، ص18.

ظهور حضرت مهدی (عج) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان ـ انتشارات مسجد جمکران

لختی تآمل ...

برفها آب شده بودند و دیگر خبری از سرمای زمستان نبود. فصل یخبندان تمام شده بود و کم کم اهالی دهکده شیوانا می توانستند از خانه هایشان بیرون بیایند و در مزارع به کشت وزرع بپردازند. همه از گرمای خورشید بهاری حظ می کردند و از سبزی و طراوت گیاهان لذت می بردند ...

در آن روز، شیوانا همراه یکی از شاگردان از مزرعه عبور می کرد. پیرمردی را دید که نوه هایش را دور خود جمع کرده و برای آنها در مورد سرمای شدید زمستان و زندانی بودن در خانه و منتظر آفتاب نشستن صحبت میکند.

شیوانا لختی ایستاد و حرفهای پیرمرد را گوش کرد و سپس او را کنار کشید و گفت:"اکنون که بهار است و این بچه ها در حال لذت بردن از آفتاب ملایم و نسیم دلنواز بهار هستند، بهتر است روایت یخ و سرما را برای آنها نقل نکنی! خاطرات زمستان، خوب یا بد، مال زمستان است. آنها را به بهار نیاور! با این حرف تو بچه ها نه تنها بهار را دوست نخواهند داشت بلکه از زمستان هم بیشتر خواهند ترسید و در نتیجه زمستان سال بعد، قبل از آمدن یخبندان همه این بچه ها از وحشت تسلیم سرما خواهند شد.

به جای صحبت از بدبختی های ایام سرما، به این بچه ها یاد بده از این زیبایی و طراوتی که هم اکنون اطرافشان است لذت ببرند. بگذار خاطره بهار در خاطر آنها ماندگار شود و برایشان آنقدر شیرین و جذاب بماند که در سردترین زمستان های آینده، امید به بهاری دلنواز، آنها را تسلیم نکند. پیرمرد اعتراض کرد و گفت :"اما زمستان سختی بود"

شیوانا با لبخند گفت: 

"ولی اکنون بهار است.  

آن زمستان سخت حق ندارد بهار را از ما بگیرد. تو با کشیدن خاطرات زمستان به بهار، داری بهار را نیز قربانی می کنی! زمستان را در فصل خودش رها کن!

علی ...

 

پس از جریان جنگ صفّین و تحمیل ابوموسى اشعرى براى حکمیّت؛ و بعد از به وقوع پیوستن جنگ نهروان با خوارج، سه نفر از بزرگان خوارج که حضرت على(ع) را تکفیر کرده بودند تصمیم گرفتند تا به عنوان خونخواهى، سه نفر از والیان و سران حکومتى را ترور نمایند.
یکى عبدالرحمن بن ملجم مرادى بود که ترور امیرالمؤمنین، امام على(علیه
السلام) را در کوفه؛ و دیگرى بَرک بن عبدالله که او ترور معاویه را در شام؛ و سومین نفر عمر بن بکر، که ترور عمرو بن عاص را در مدینه به عهده گرفت.
و بعد از آن که هر سه منافق، هم قسم شدند که یا کشته شوند یا هدف شوم خود را به اجراء درآورند، هر کدام به سوى هدف مورد نظر خود رهسپار شدند.
و عبدالرّحمن پس از آن وارد کوفه شد، روزى در یکى از کوچه
هاى کوفه، زنى را به نام قُطّام که پدرش در جنگ نهروان کشته شده بود ملاقات کرد.
و چون قطّام، زنى بسیار زیباروى و خوش اندام بود؛ و عبدالرّحمن نیز از قبل مذاکراتى با او براى خواستگارى کرده بود، پس شیفته جمال او گردید و نسبت به آن اظهار عشق و علاقه نمود؛ و سپس پیشنهاد ازدواج به قطّام داد.
قطّام در پاسخ گفت: در صورتى با پیشنهاد تو موافقت مى
کنم که سه هزار درهم و یک غلام مهریهام قرار دهى، مشروط بر آن که علىّ ابن ابى طالب را نیز به قتل برسانى.
عبدالرّحمن براى امتحان قطّام گفت: دو شرط اوّل را مى
پذیرم؛ لیکن مرا از قتل علىّ معاف دار.
قطّام گفت: خیر، چون شرط سوّم از همه مهمتر است؛ و اگر مى
خواهى به کام و عشق خود برسى، بایستى حتما انجام پذیرد.
عبدالرّحمن وقتى چنین شنید، گفت: من به کوفه نیامده
ام، مگر به همین منظور.
پس از آن، قطّام هر ساعت خود را به شکلى آرایش و زینت مى
کرد و در مقابل عبدالرّحمن به طنّازى و عشوهگرى مىپرداخت تا آن که او را بیش از پیش دلباخته خود نماید.
و چون آتش عشق و شهوت عبدالرّحمن شعله
ور گشته و فزونى یافت؛ و نیز زمان موعود با همپیمانانش فرا رسید، آن ملعون شمشیرى مسموم همراه خود برداشت؛ و سحرگاه به مسجد کوفه وارد گشت.
هنگامى که نماز صبح به امامت حضرت على(علیه
السلام) شروع شد، عبدالرحمن پشت سر امام ایستاد؛ و هنگامى که سر از سجده برمىداشت ناگهان عبدالرّحمن فریادى کشید و با شمشیر بر فرق مقدّس آن امام مظلوم فرود آورد و گریخت.
در همین لحظه امام اظهار داشت: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ»؛ قسم به پروردگار کعبه، رستگار و سعادتمند شدم.

بعد از آن، حضرت را با فرق شکافته و بدن خونین به منزل آوردند؛ و پزشکان بسیارى جهت معالجه آن حضرت آمدند، یکى از آنان پزشکى بود به نام اثیر بن عمرو سکونى، که بر بالین حضرت وارد شد؛ و شروع به مداوا گردید.
اطرافیان و اعضاء خانواده حضرت، اطراف بستر آن بزرگوار حلقه زده بودند و با حالتى نگران چشم به پزشک دوخته که چه مى
گوید؛ و نتیجه چه خواهد شد.
پس از آن که پزشک نگاهى به جراحت آن حضرت کرد، گفت: گوسفندى را ذبح نمایید و سفیدى جگر ریه آن را تا سرد نشده، سریع بیاورید.
وقتى آن را آوردند، پزشک رگ میان سفیدى را بیرون آورد و میان شکاف سر آن حضرت قرار داد؛ و لحظه
اى درنگ نمود، در حالتى که تمامى افراد در انتظار نتیجه، لحظه شمارى مىکردند.
سپس شکاف سر را باز کرد و رگ را خارج نمود؛ با نگاهى به آن، خطاب به حضرت کرد و عرضه داشت: اى امیرالمؤمنین! اگر وصیّتى دارى بفرما، چون متاسفانه زخم شمشیر و زهر آن به مغز سر اصابت و سرایت کرده؛ و راهى براى معالجه آن نیست.
لذا حضرت به فرزندش امام حسن مجتبى(علیه
السلام) فرمود: پسرم! اگر من خوب شدم، خودم آنچه را که صلاح بدانم با عبدالرّحمن انجام مىدهم.
و چنانچه خوب نشدم و از دنیا رفتم، سعى کنید به او سخت نگیرید و در قصاص تجاوز نکنید، چون او یک ضربت شمشیر زده است شما هم حق ندارید بیش از یک ضربت به او بزنید.

ایام ضربت خوردن و شهادت حضرت امیرالمونین، علی (ع) تسلیت باد

این رازها باید فقط بین شما و همسرتان بمانند!

1.نارضایتی از رفتار همسر

شاید وقتی همسر شما طبق میلتان رفتار نمی کند و یا رفتار و کردار خود شما را عصبانی می کند، به درددل کردن با دوستان نیاز پیدا کنید. البته کمی غر زدن یا گلایه اشکالی ندارد، ولی مراقب باشید ذهنیت دوستانتان را نسبت به همسرتان خراب نکنید چراکه این کار تاثیری ماندگار بر ذهن آنها خواهد داشت. مسلما پس از مدتی شما و شوهرتان همه چیز را فراموش می کنید ولی دوستانتان حرف های شما را راجع به او فراموش نخواهند کرد.

2. میزان در آمد شما یا همسرتان

خوشبختانه یا متاسفانه اکثر زوج ها با زوج های دیگر  در رقابت هستند . خانه چه کسی بزرگتر است؟ اتومبیل چه کسی بهتر است؟ اگر میزان درآمد خود یا همسرتان را به دوستان بگویید، ممکن است با قضاوت نادرست آنها روبرو شوید. ممکن است شما را ثروتمندتر از آنچه که هستید ببینند و فکر کنند در زندگی مشکلی ندارید. همین طور ممکن است تنها به این دلیل که درآمد بیشتری دارند خود را بالاتر از شما ببینند و با شما مثل یک زیر دست رفتار کنند (هرچند دوستان واقعی هرگز عمدا چنین رفتاری نشان نمی دهند). با حفظ چنین اسراری تعادل را در دوستی خود برقرار خواهید کرد.

3. نظر همسرتان نسبت به دوستان شما

اجازه ندهید ازدواج در دوستی هایتان خللی ایجاد کند. اگر همسرتان از یکی از دوستان شما خوشش نمی آید به او یا حتی سایر دوستان نگویید. به خصوص اگر این دوست مرتکب اشتباه یا رفتار بدی نشده باشد.

همین طور اگر یک دوست از همسر شما بدگویی کرده یا از او خوشش نمی آید، به همسرتان نگویید.

4. میزان بدهی های شما و همسرتان

تقریبا همه زوج های جوان مقداری بدهی یا وام دارند، اما زیاد یا کم بودن این بدهی ها گواه ثبات مالی یک زوج است. اگر به دوستانتان بگویید که شما و همسران در سال های گذشته وام ها و بدهی های کمی داشته اید ممکن است حسادت کنند، یا احساس کنند که به آنها فخر می فروشید. همین طور اگر به آنها بگویید که بدهی های زیادی دارید، ممکن است نسبت به شما احساس ترحم کنند ( و البته اگر دوستان خوبی نباشند احساس رضایت). به دوستان فرصتی برای قضاوت کردن راجع به زندگی مشترکتان ندهید.

5. مشکلاتی که با خانواده همسرتان دارید.

بسیاری از زنان و مردان به خصوص در اوایل ازدواج به دلیل عدم شناخت کافی دچار اختلافاتی هرچند جزئی با خانواده همسرشان می شوند. بازگو کردن این اختلافات نزد دوستان اولا ذهنیت آنها را نسبت به خانواده همسر شما تحت تاثیر قرار خواهد داد،  ثانیا ممکن است در مواردی حرف هایی که از سر ناراحتی زده اید به گوش خانواده همسرتان برسد و بعد... عواقب چنین چیزی اصلا قابل پیش بینی نیست!

داستان زندگی

زندگی انسان ها سراسر ندانم کاری است و اشتباه ،آزمون و خطای ما آدم ها گویی هرگز تمامی نخواهد داشت. اگر به گذشته خود نظری بیندازیم آنقدر حماقت کرده ایم از خرد و کلان و از یاد آوری بعضی هایشان خنده مان می گیرد و بعضی دیگر آهی جگر سوز را از نهاد ما بر می آورد بارها و بارها با خود می گوییم آخر من با چه عقلی این کارها را کردم ؟ ای کاش هرگز چنین و چنان نمی شد!

________________________________________
گاه فرصت هایی را از دست داده ایم که با صرف هزینه های هنگفت هم قابل بازگشت نیستند دنیای ما آدم های ناآگاه و خوش خیال سراسر پارادوکسی طنز گونه است . چیزهای با ارزش را دور می اندازیم و به جایش چیز های بی ارزش را بر میداریم و مدتها به گردن وبال گردنمان می کنیم .

شما تصور کنید کسی می خواهد به سفری دور و دراز برود که خطرات زیادی در راه است به او هشدار داده شده که در برداشتن وسایلت دقت کن وسایل سنگین و کمر شکن را بر ندار چراغ راهت فراموش نشود مسیر پر است از صخره و سربالایی و جاهای سرد و گرم و … . خوب اگر کسی به جانش علاقه داشته باشد بیشترین دقت را به خرج می دهد در انتخاب وسایل و توشه راه حالا اگر این شخص به جای برداشتن چراغی که او را به مقصد برساند و تمام مسیر با او باشد یک وسیله ای را انتخاب کند که ظاهری زیبا و سرگرم کننده دارد به جای پتوی گرم و لباس مناسب به فکر راحتی در مسیر و خوشگذرانی و لذت بردن باشد آیا این خنده دار نیست؟ حتما به طرف می گوییم پس در سرما و شب های تاریک چه خواهی کرد ؟

اینجا برای بهتر ادا شدن حق مطلب از یک داستان تمثیلی استفاده می کنیم :

تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت

در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت.

همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می کرد.

بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می داد.

همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد.

واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود. اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت.

روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد.

به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم ،اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد ! بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند.

اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟

زن به سرعت گفت: “هرگز” ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد.

مرد با قلبی که به شدت شکسته بود به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟

زن گفت: البته که نه ! زندگی در این جا بسیار خوب است . تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد.

مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟

زن گفت : این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می توانم تا گورستان همراه تو بیایم اما در مرگ … متأسفم !

گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می مانم ، هر جا که بروی تاجر نگاهی کرد ، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود . تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: “باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت می بودم…  

در حقیقت همه ما چهار همسر داریم!

۱٫    همسر چهارم که بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ ،اول از همه او، تو را ترک می کند.

۲٫    همسر سوم که دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد.

۳٫    همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر صمیمی و عزیز باشند وقت مردن نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند.

۴٫    همسر اول که روح ماست. غالباً به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست میکنیم. او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و تنها رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه باشد اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است.  

و جا دارد بیان وزین و سراسر حکمت امیر المؤمنین علیه السلام را بیان کنیم :   

«ان ایقن انه یفارق الاحباب و یسکن التراب و یواجه الحساب و یستغنی عما خلف، و یفتقر الی ما قدم کان حریا بقصر الامل و طول العمل »؛ کسی که یقین دارد (به زودی) از دوستان جدا می شود و در زیر خاک مسکن می گزیند و با حساب الهی رو به روست و از آنچه بر جای گذاشته بی نیاز می گردد و به آنچه از پیش فرستاده محتاج می شود، سزاوار است که آرزو را کوتاه و اعمال صالح را طولانی کند.

(بحارالانوار، جلد ۷۰، صفحه ۱۶۷)

11روش خوشحال کردن خانمها

1) زن ها دوست ندارند میهمان ناخوانده داشته باشند، بنابراین به آنها وقت کافی بدهید تا آماده شوند. آمادگی آنها برای پذیرایی امری حیاتی است.

2) هر روز از همسر خود سوال کنید که چه کاری می توانید برایش انجام دهید.

3) وقتی از شما خطایی سر می زند اظهار تاسف کنید. وقتی هم که تقصیر از شما نیست باز هم اظهار تاسف کنید! 

4) وقتی اوضاع قمر در عقرب است، لبخند را فراموش نکنید. اگر بخندید دنیا هم با شما می خندد و اگر گریه کنید یقین بدانید که دنیا شما را تنها خواهد گذاشت.

5) از تلاش های همسرتان تشکر کنید و ببینید این تشکر تا چه حد موثر واقع می شود.

6 ) به این فکر کنید که همسر شما زن خیلی خوبی است، مادری بسیار خوب، عروسی بهتر از دیگر عروس ها و اگر به این طرز فکر ادامه دهید، او همین طور خواهد شد.

7 ) خسیس نباشید و در ستایش همسر خود دست و دلباز باشید. اما به یاد داشته باشید که در هیچ موردی مبالغه نکنید. باید همسرتان استحقاق تعریف و تمجیدی را که شما می کنید، داشته باشد وگرنه ممکن است نتیجه ی خوبی ندهد.

8) همسر خود را تشویق کنید و کمک کنید تا استعدادهای پنهانی او شکوفا شود.

9 ) به جای هدایای گرانبها، وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید. نشان دهید که به او توجه دارید، حتی پس از یک روز کار سخت! برای او هدیه ای ببرید حتی یک شاخه گل به این ترتیب او خوش اخلاق می ماند.

10 ) بدانید زمانی که همسرتان از سر درد شکایت می کند، چاره سر درد او قرص مسکن نیست، بلکه یک لبخند است.

11 ) هرگز با همسرتان نجنگید، چون امکان ندارد در جنگ برنده شوید. در عوض از قلم برای نوشتن آن چه در ذهن دارید استفاده کنید. بعد آن را به همراه شاخه ای گل تحویل او بدهید.

۱۰ اصل مهم از گاندی برای تغییر زندگی

نباید ایمان خود به بشریت را از دست بدهید.

اگر چند قطره از آب اقیانوس آلوده شود کل اقیانوس  آلوده نمی گردد

فاصله بین آنچه انجام می دهیم و آنچه توانایی انجامش را داریم برای حل بیشتر مشکلات جهان کافی خواهد بود

اگر آدم شوخ طبعی نبودم مدت ها پیش خودکشی کرده بودم

ماهاتما گاندی نیازی به معرفی ندارد. همه مردی را که رهبری ملت هند برای استقلال از سلطه انگلیس در سال ۱۹۴۷ بر عهده داشت می شناسند.

پس بیایید به بررسی چند نکته از عقاید گاندی بپردازیم.

۱- خودتان را تغییر دهید.

شما باید مظهر تغییری باشید که می خواهید در جهان ببینید

به عنوان انسان بزرگترین دروغ ما در مورد توانایی مان در ساخت دوباره جهان نیست بلکه توانایی ما در ساخت مجدد خودمان است

اگر خود را تغییر دهید جهان خود را نیز تغییر می دهید. اگر شیوه تفکرتان را تغییر دهید می توانید احساسات و اعمالتان را تغییر دهید و بنابراین جهان اطراف شما نیز تغییر می کند. نه تنها به این دلیل که اکنون شما اطرافتان را با فکر و احساسات تازه ای می نگرید بلکه به این دلیل که این تغییر می تواند به شما کمک کند تا دست به عمل بزنید به شیوه ای که قبلا فکر آن را نمی کردید- یا حتی در مورد آن فکر هم کرده بودید- ولی غرق در الگوهای فکری قدیمی خود بودید.

و مشکلی که با تغییر جهان بیرونی بدون تغییر خودتان با آن مواجه می شوید این است که وقتی به تغییری که شدیدا در پی آن بودید می رسید شما همچنان خود شما هستید. شما همچنان کاستی ها، خشم، منفی بافی ، گرایش به تخریب خود و غیره را با خود به همراه دارید.

و بنابراین در این موقعیت جدید شما آنچه را که در آرزوی آن بودید نخواهید یافت زیرا ذهن شما هنوز انباشته از چیزهای منفی است. و اگر تغییر بیشتری ایجاد کنید بدون اینکه کمی بینش نسبت به آن داشته باشید و از خود قبلی تان فاصله گرفته باشید ممکن است این حس بیشتر و قوی تر باشد. از آنجایی که خود قبلی شما علاقه به تفکیک چیزها، یافتن دشمنان و جدایی دارد ممکن است برای ایجاد مشکلات بیشتر شروع به تلاش کند و زندگی و دنیای شما را دچار کشمکش کند.

۲- شما تحت کنترل هستید.

هیچ کس بدون اجازه من نمی تواند مرا آزرده کند

احساس شما و واکنش شما چیزهایی است که همیشه به شما بستگی دارد. ممکن است یک روش نرمال و معمول برای واکنش در برابر چیزهای مختلف وجود داشته باشد. اما بیشتر مواقع راه های دیگری نیز وجود دارد.

شما می توانید اندیشه ها، واکنش ها یا احساسات تان را تقریبا در مورد هر چیزی  انتخاب کنید. نباید هیجان زده شوید، رفتار اغراق آمیزی انجام دهید یا به صورت منفی واکنش نشان دهید. البته ممکن است همیشه و بلافاصله اینگونه نباشد.  بعضی اوقات یک حرکت بدون تفکر انجام می شود. یا یک تفکر کهنه نمایان می گردد.

وقتی بفهمید که هیچ چیز بیرونی نمی تواند احساس شما را کنترل کند می توانید به تدریج این اندیشه را به زندگی روزانه خود وارد و آن را تبدیل به یک عادت کنید. عادتی که می تواند به مرور زمان قوی تر و قوی تر شود. با اینکار زندگی بسیار آسان تر و دلپذیرتر می گردد.

۳- ببخشید و رها کنید.

شخص ضعیف هرگز نمی بخشد و عفو و بخشش نشانه قدرت است

چشم در برابر چشم تنها باعث کور شدن کل دنیا می شود

جنگ با بدی با روش اشتباه به هیچ کس کمکی نمی کند. و همانطور که در نکته قبلی گفته شد، این شمایید که انتخاب می کنید چگونه واکنشی نشان دهید. وقتی این تفکر را هر چه بیشتر وارد زندگی تان کنید می توانید به طریقی دست به عمل بزنید که برای خودتان و دیگران مفید باشد.

شما می فهمید که بخشش و رها کردن گذشته باعث کمک به شما و مردم جهانتان می شود. و صرف وقت در خاطرات منفی بعد ازاینکه از آن تجربه درس گرفتید دیگر کمکی به شما نخواهد کرد. تفکر در گذشته فقط باعث می شود که شما بیشتر رنج ببرید و نتوانید در حال حاضر دست به عمل بزنید.

اگر نبخشید به گذشته و یک شخص دیگر اجازه می دهید که احساسات تان را در دست گیرد. با عفو و بخشش خود را از این بندها رها کنید. بعد از آن می توانید کاملا روی مرحله بعدی تمرکز کنید.

۴- بدون عمل به جایی نمی رسید.

یک مثقال عمل بهتر است از یک خروار حرف

بدون اینکه دست به کار شوید کار خیلی کمی انجام می شود. البته اهل عمل بودن سخت و دشوار است. ممکن است مقداری مقاومت درونی وجود داشته باشد.

و همانطور که گاندی گفت ممکن است فقط حرف بزنید. یا به صورت بی پایان درس بخوانید و مطالعه کنید. و فکر کنید که به سمت جلو در حرکتید. اما در زندگی واقعی نتایج کمی کسب کرده باشید.

۵- به این لحظه توجه کنید.

من نمی خواهم آینده را پیش بینی کنم. من می خواهم به زمان حال توجه کنم. خدا هیچ قدرتی برای کنترل لحظه دیگر به من نداده است.

بهترین راهی که برای غلبه بر این مقاومت درونی که اغلب باعث می شود کاری انجام ندهیم این است که در زمان حال باقی بمانیم و تا حد امکان شرایط را بپذیریم.

چرا؟ زیرا زمانی که شما در زمان حال به سر می برید در مورد لحظات بعدی که تحت کنترل شما نیستند، نگرانی ندارید. و این مقاومت که از انجام  هرگونه عملی جلوگیری می کند، قدرتش را در نتیجه تصور نتایج منفی در آینده – یا شکستهای قبلی- از دست می دهد. و بنابراین راحت تر می توانیم هم وارد عمل شویم و هم بر زمان حاضر تمرکز کنیم و بهتر عمل کنیم.

۶- همه انسانیم.

من ادعا می کنم که یک شخص ساده و قابل اطمینان هستم که مانند همه انسان ها خطا می کنم. همچنین اقرار می کنم که آن قدر فروتنی دارم که به خطاهایم اعتراف کنم و قدم هایم را اصلاح کنم

عاقلانه نیست که خیلی از هوش و درایت یک نفر مطمئن باشیم درست این است که به خاطر داشته باشیم که قویترین ها ممکن است ضعیف عمل کنند و عاقل ترین ها اشتباه کنند

وقتی شروع به اسطوره ساختن از افراد کنید- حتی اگر کارهای خارق العاده ای انجام داده باشند- این خطر وجود دارد که دیگر نتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید. ممکن است کم کم فکر کنید که شما هرگز نمی توانید به چیزهای مشابه آنها دست یابید زیرا آنها خیلی متفاوت هستند. بنابراین مهم است که به یاد داشته باشید همه ما گذشته از اینکه چه کسی هستم انسانیم.

و من فکر می کنم لازم است از یاد نبریم که همه ما انسانیم و مستعد اشتباه. تعریف یک استاندارد غیر منطقی برای افراد فقط باعث ایجاد درگیری های غیر ضروری در دنیای شما و منفی بافی در وجودتان می شود.

باید به یاد داشته باشید که دوری از عادت بد خودتخریبی در اشتباهاتتان باعث موفقیت های بعدی می شود. و به جای آن به وضوح می توانید ببینید که کجا اشتباه کردید و چه چیزی می توانید از این اشتباه بیاموزید. و سپس دوباره تلاش کنید.

۷- پایداری

ابتدا شما را نادیده می گیرند، بعد به شما می خندند، سپس با شما مبارزه می کنند و در آخر شما پیروز می شوید

پایدار و محکم باشید. در آینده مخالفت های اطرافتان کمرنگ و نابود می شود. و مقاومت درونی شما و خود تخریبی که می خواهد شما را عقب نگهدارد و از پیشرفت تان جلوگیری کند روز به روز ضعیف تر می شوند.

دلیل این که گاندی در روش بدون خشونت خود موفق شد این بود که او و یارانش بسیار سرسخت بودند و آنها تسلیم نشدند.

موفقیت و پیروزی به ندرت با آن سرعتی که می خواهید به دست می آید. فکر می کنم یکی از دلایلی که افراد به آنچه که می خواهند نمی رسند این است که آنها خیلی زود خسته می شوند. زمانی که آنها فکر می کنند برای رسیدن به موفقیت کافی است معمولا به همان میزانی نیست که واقعا برای رسیدن به هدف لازم است. این عقیده اشتباه تا حدودی ناشی از جهانی است که در آن زندگی می کنیم. جهانی پر از قرص های جادویی که به صورت مداوم تبلیغ می شوند و به ما قول می دهند درطی ۳۰ روز می توانیم وزن زیادی کم کنیم یا پول زیادی به دست بیاوریم.

سرانجام نکته مفیدی که باعث پایداری شما می شود این است که به جمله سوم گاندی در ابتدای مقاله توجه کنید و شوخ طبع باشید. این کار باعث می شود که در سخت ترین زمان ها نیز انجام کارها راحت باشد.

۸- خوبی مردم را ببینید و به آنها کمک کنید.

من فقط به جنبه های خوب انسان ها توجه می کنم از آنجایی که خودم بی عیب و نقص  نیستم، علاقه ای به کشف خطاهای دیگران ندارم

انسان دقیقا به اندازه ای بزرگ می شود که برای کمک به طرفدارانش تلاش می کند

زمانی فکر می کردم رهبری با زور انجام می شود اما امروز معنای آن برای من همراهی با مردم است

بیشتر وقت ها افراد ویژگی های خوبی دارند و همچنین ممکن است بعضی ویژگی هایشان چندان خوب نباشد اما شما می توانید تصمیم بگیرید که به کدام توجه کنید. اگر به دنبال پیشرفت هستید روی خوبی افراد تمرکز کنید. این کار باعث می شود که زندگی برای شما آسان تر شود همزمان که دنیا و روابط تان مثبت تر و دلپذیرتر می شود.

و زمانی که شما خوبی افراد را می بینید کمک کردن به آنها برای شما راحت تر می شود. با کمک به دیگران و با ارزش دادن به آنها شما فقط زندگی آنها را بهتر نمی کنید؛ در طی زمان آنچه را داده اید دوباره بدست می آورید. و افرادی که به آنها کمک کرده اید ممکن است علاقه بیشتری به کمک به دیگران داشته باشند. و درنتیجه شما با هم چرخه ای از تغییرات مثبت ایجاد می کنید که رشد می کند و قوی تر می شود.

با تقویت مهارت های اجتماعی تان می توانید شخص با نفوذی شوید و این چرخه رو به جلو را تقویت کنید.

۹- هماهنگ و قابل اعتماد باشید خودواقعی تان باشید و تظاهر نکنید.

شادکامی زمانی حاصل می شود که تفکر، گفتار و کردار شما هماهنگ باشد

همیشه بین اندیشه، گفتار و کردارتان هماهنگی ایجاد کنید همیشه در پی پالودن ذهنتان باشید و خواهید دید که همه چیز درست خواهد شد

فکر می کنم یکی از بهترین نکات برای بهبود مهارت های اجتماعی شما رفتار یکسان و ارتباط بر اساس اعتماد است. به نظر می رسد افراد واقعا به ارتباط درست و اطمینان بخش علاقه دارند. و زمانی که اندیشه، گفتار و کردار شما در یک راستا باشد به لذت درونی بالایی می رسید. شما در مورد خودتان احساس قدرت و شایستگی می کنید.

زمانی که افکار و گفتارتان در یک جهت باشد در ارتباطات خود را نشان می دهد. زیرا اکنون آهنگ صدا و زبان بدن با کلمات شما – که عده ای معتقدند ۹۰ درصد ارتباط است- هماهنگ است.

وقتی این هماهنگی نمود پیدا کند افراد علاقه مند می شوند که واقعا به آنچه می گویید گوش کنند و شما بدون هیچ گونه ناهماهنگی، پیام های پیچیده و یا شاید تا حدودی نادرست با دیگران ارتباط برقرار می کنید.

همچنین اگر اعمال شما با آنچه فکر می کنید و بر زبان می آورید یکسان نباشد کم کم باور خودتان و کسانی که به شما ایمان دارند در مورد آنچه می توانید انجام دهید خدشه دار می شود.

۱۰- رشد کنید و به تعالی برسید.

پیشرفت مداوم قانون زندگی است، و کسی که همیشه به دنبال حفظ عقاید خود است تا پایدار و استوار به نظر برسند، خود را در جایگاه غلطی قرار داده است.

شما همیشه می توانید توانایی ها و عادت هایتان را بهبود ببخشید و خود را مجددا مورد ارزیابی قرار دهید. شما می توانید درک عمیق تری از خود و جهانتان بدست آورید.

مطمئنا ممکن است گاهی ناپایدار و نامطمئن به نظر برسید یا اینکه ندانید چه کار دارید می کنید. ممکن است در هماهنگ عمل کردن و برقراری ارتباط مطمئن مشکل داشته باشید. همانطور که گاندی گفت ممکن است خود را در موقعیت اشتباهی قرار دهید. جایی که شما سعی می کنید نظرات و عقاید قدیمی تان را تقویت کنید یا به آن ها بچسبید تا محکم و استوار به نظر برسید در حالی که می دانید یک جای کار اشتباه است. که البته بودن در چنین جایگاهی دلچسب نیست. رشد و بالندگی گزینه بهتر و شادتری برای انتخاب است.

استغفار حضرت امیر علیه السلام

بند هشتم

بار خدایا از تو آمرزش می طلبم از آن گناهی که توبه خویش را تقدیم به تو کردم ، آنگاه با سوگند بزرگی که یاد کردم با تو روبرو شدم و اولیات را از میان بندگان بر خود شاهد گرفتم که دیگر به سوی معصیت باز نمی گردم ، ولی ...

آنگاه که شیطان به کید و حیله مرا هدف گرفت و خواری و بیچارگیم مرا بسوی آن کشانید و نفسم مرا به سمت آن معصیت خواند ، خود را از بندگانت مخفی کردم که خجالت نکشم ...

و این از گستاخی من نسبت به تو بود ...

در حالی که من می دانم که هیچ پرده و بایی مرا از تو پنهان نمی کند و هیچ حجابی نظر تو را از من نمی پوشاند.

پس تو را مخالفت کرده و به آنچه مرا از آن نهی کرده بودی مبادرت نمودم ...

سپس پرده را کنار زده و خود را با اولیات هم رتبه قرار دادم ، گویا همیشه مطیع تو بوده و به سوی اوامرت شتابان، و از تهدیدهایت هراسان بوده ام ، ظاهرم را آنگونه آراستم که به بندگانت مشتبه شد !

در حالی که غیر از تو کسی از درون من آگاه نبود ، تو نیز مرا بجز آنگونه که آنها مرا می شناختند معرفی نکردی ، بلکه حتی نعمت هائی که به آنها می دادی که به من عطا کردی ، سپس مرا بر آنها برتری دادی ، گویا نزد تو همرتبه آنها هستم ، و اینها همه نیست مگر به واسطه حلم و بردباری تو نعمت فراوان تو به من ...

پس ای مولای من

سپاس تراست ، از تو در خواست می کنم ای خدا من که در دنیا اینها را بر من پوشاندی در روز قیامت نیز مرا رسوا نکنی، ای بهترین رحم کنندگان*

در مصاحبه شغلی از این پاسخ ها بپرهیزید

 

وقنی کارفرما با ما تماس می گیرد و قرار مصاحبه می گذارد، احساسات مختلفی همزمان به سراغمان می آیند. هم خوشحال می شویم، هم احساس آرامش می کنیم و هم مضطرب می شویم.یکی از راه های مبارزه با این استرس ها و هیجانات، آمادگی کامل برای جلسه مصاحبه است.  

بدین منظور، سعی کنید سوالاتی را که احتمالاً در این جلسه مطرح خواهد شد پیش بینی و خود را برای پاسخ به آنها آماده کنید. اگرچه گاهی سوالات زیرکانه یا گیج کننده هستند، ولی بیشتر اوقات کارفرمایان پرسش های کلیشه ای و روشنی می پرسند که با هدف شناخت شخصیت و توانایی شما پرسیده می شود. در اینجا ۴ سوال رایج و چگونگی پاسخ به آنها معرفی می شود.

۱. "بسیار خب، از خودتان بیشتر بگویید."

برای پاسخگویی به این پرسش، لازم است خلاصه ای ۲ تا ۳ دقیقه ای از سوابق حرفه ایتان آماده کنید و قبل از مصاحبه آن را با صدای بلند تمرین کنید. مراقب باشید همه نکاتی که مطرح می کنید به شغل موردنظرتان مربوط باشند و از گفتن چیزهایی که ارتباطی با این شغل ندارند بپرهیزید. همچنین از دادن اطلاعات بیش از حد خود داری کنید.

۲. "چرا می خواهید شغل فعلیتان را رها کنید؟"

این سوال در واقع یک شمشیر دو لبه است. از یک طرف، اگر بگویید که به دنبال یک موقعیت و فرصت جدید هستید، ممکن است این ذهنیت برای مصاحبه کننده به وجود بیاید که حوصله تان از شغل فعلی سررفته و می خواهید از شرش خلاص شوید. بهتر است صریح تر و دقیق تر صحبت کنید مثلاً بگویید که در روش های مدیریتی آنجا تغییراتی به وجود آمده است، یا اینکه روند فعلی شرکت با اهداف شخصی شما سازگار نیست، یا تغییرات اخیر شما را نسبت به تداوم و ثبات شرکت دچار تردید کرده است. ضمناً بهتر است به جای ارائه یک دلیل، چند دلیل ارائه کنید. این کار نشان می دهد که تصمیم شما چندین بعد دارد و بدین ترتیب حداقل بعضی از آنها بر ذهنیت کارفرما تاثیری مثبت باقی خواهند گذاشت.

۳. "بزرگترین نقاط ضعف و قوت شما چه چیزهایی هستند؟"

نگویید "من ایده آل گرا هستم" چون این جمله و جملات شبیه به آن تکراری و کلیشه است. سعی کنید به نقاط قوتی اشاره کنید که شما را از سایرین متمایز می کند و تناسب و قابلیت شما را برای شغل موردنظرنشان می دهد. هنگام اشاره به نقط ضعفتان واقع بین باشید و حتماً اشاره کنید که روی این جنبه شخصیتتان کار می کنید و سعی در برطرف کردن آن دارید. اما در عین صداقت مراقب باشید که نقطه ضعفتان مستقیماً با شغل موردنظر مرتبط نباشد.

۴. "و اما در مورد حقوق... شما چه انتظاری دارید؟"

از اشاره به یک مبلغ خاص و معین خودداری کنید بلکه سعی کنید حقوق موردنظر خود را به صورت تقریبی تعیین کنید و مثلاً بگویید بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان. قبل از اینکه این ارقام را بیان کنید، از خودتان بپرسید کمترین حقوقی که با سبک زندگی شما سازگار است چقدر است. پس از تعیین حداقل مبلغ، آن را ۵، ۱۰ یا ۱۵ درصد افزایش بدهید و دو عدد به دست آمده را به عنوان حداقل و حداکثر حقوق موردنظر خود اعلام کنید.