با وجودی که یک زن از ضرورتهای یک رابطه آگاه است، امّا این آگاهی سبب نمیشود که خودش به تنهایی مسئول حلّ مشکلات مسئولیت زن در روابط زناشویی باشد. امّا در تأمین و برآورد ضرورتها و نیازهای خود به دو طریق اصلی مسئول است.
شیوۀ اوّل این است که باید خواشتهها و نیازهایش را بدون رنجاندن شوهرش با او درمیان گذارد.
شیوۀ دوّم این است که نیازها و خواستههای خود را از منابع مختلف دیگری نیز تأمین نماید. او باید در نطر داشته باشد که نباید شوهرش را منشاء نارضایتیهای خود و به تنها منبع برآورد خواستهها و نیازهایش تبدیل نماید.
زنی را در نظر بگیرید که درصدد است یک رابطه زناشویی رنجآور را بهبود بخشد. خود را کاملاً تسلیم همسرش میکند تا موجب رضایت او گردد. وی از شوهر نیز همین انتظار را دارد.
او مسئولیت ارضای شوهر را به عهده میگیرد، ولی خودش را طوری فراموش میکند که دیگر قابل جبران نیست. او با نادیده گرفتن نیازها و تمنّاهای خویش مانع میشود که شوهرش بتواند او را حمایت نماید. مردها به طرف جایی که به آنها نیاز است، و مقبول واقع میگردند جذب میشوند. مردی که از برآوردهکردن نیازهای همسرش فرار میکند، نشانه این واقعیّت است که او نمیتواند به گونهای رضایتبخش، خواستهها و نیازهای همسرش را تأمین نماید. علامت و نشانۀ عدم موفقیت او آزردگی است که در چهرۀ همسرش میبیند.
نوعاً زنها نیازهایشان را بزبان نمیآورند تا این که بعد از مدّتی از خودگذشتگی آزردگی آنها آشکار گردد. از این ببعد مهّم نیست چگونه تمنیّات خود را بزبان آورند، صحبت و تبادل اطلاعات آنها با شوهرشان بصورت عیبجویی، نقزدن، شکایت، متهّمکردن و یا درخواستکردن است. این شیوۀ مکالمه سبب میشود که تحمل مرد در گوشدادن به حرفهای همسر، و تلاشهای وی در جهت بهبود روابط افزایش یابد.
برای یک مرد خیلی سخت است که بتواند در برابر آزردگی یا یک اتّهام به تقصیری، به گونهای مثبت از خود واکنش نشان دهد. زمانی که به او گفته شده «پسر بدی هستی» دیگر نمیتواند در رابطه خود را سهیم نماید. مسئولیت بزرگ یک زن در غنای یک رابطۀ این است که از احساسات، تفکرّات و تمنّاهای خود بدون رنجشهای پنهانی، بلکه با کرداری که معرّف عشق ورزیدن، پذیرا بودن و اعتماد داشتن میباشد حرف بزند. او همچنین نباید انتظار داشته باشد که تمام تمنیّاتش را شوهر تأمین نماید. او میتواند روابط و معاشرتهای بیشمار دیگری با خانواده و دوستان ایجاد کند.
با عشق و علاقه بیشتری که از خانواده و دوستان دریافت میکند، دیگر به آن اندازۀ محتاج به تأمین نیازهای مختلف نبوده و بیشتر میتواند محدودیّتهای خاّص شوهرش را بپذیرد.
مردان عمدتاً زمانی که رابطۀ زناشویی بیقرار میسازند،انتظار دارند که دیگر مشکلاتی وجود نداشته باشد. زنان در چنین شرایطی توقّع دارند که تمناّها و نیازهایشان بدون هرگونه یادآوری و تدکّر توسط همسرشان برآورده گردد. وقتی این پنداشتهای غلط و اشتباه اصلاح گردد، آنگاه تبادل و گفتگو کردن بین دو نفر پیشرفت مینماید. شوهر میتواند خیلی راحت به مشکلات گوش دهد، و زن میتواند در مورد تمناّها و نیازهایش به شیوۀ خیلی حمایت شوندهتری صحبت کند.
با انجام مکالمه و گفتگوی بهتر، آنها قادر خواهند بود به اندازه مساوی در سنگینی بار و «شادیهای» یک رابطه زناشویی شریک باشند.
عنوان کتاب: هنر رسیدن به روابط صمیمانه موفق (مردان، زنان و روابط)
نویسنده: دکتر جان گری