استغفار حضرت امیر علیه السلام

بند هشتم

بار خدایا از تو آمرزش می طلبم از آن گناهی که توبه خویش را تقدیم به تو کردم ، آنگاه با سوگند بزرگی که یاد کردم با تو روبرو شدم و اولیات را از میان بندگان بر خود شاهد گرفتم که دیگر به سوی معصیت باز نمی گردم ، ولی ...

آنگاه که شیطان به کید و حیله مرا هدف گرفت و خواری و بیچارگیم مرا بسوی آن کشانید و نفسم مرا به سمت آن معصیت خواند ، خود را از بندگانت مخفی کردم که خجالت نکشم ...

و این از گستاخی من نسبت به تو بود ...

در حالی که من می دانم که هیچ پرده و بایی مرا از تو پنهان نمی کند و هیچ حجابی نظر تو را از من نمی پوشاند.

پس تو را مخالفت کرده و به آنچه مرا از آن نهی کرده بودی مبادرت نمودم ...

سپس پرده را کنار زده و خود را با اولیات هم رتبه قرار دادم ، گویا همیشه مطیع تو بوده و به سوی اوامرت شتابان، و از تهدیدهایت هراسان بوده ام ، ظاهرم را آنگونه آراستم که به بندگانت مشتبه شد !

در حالی که غیر از تو کسی از درون من آگاه نبود ، تو نیز مرا بجز آنگونه که آنها مرا می شناختند معرفی نکردی ، بلکه حتی نعمت هائی که به آنها می دادی که به من عطا کردی ، سپس مرا بر آنها برتری دادی ، گویا نزد تو همرتبه آنها هستم ، و اینها همه نیست مگر به واسطه حلم و بردباری تو نعمت فراوان تو به من ...

پس ای مولای من

سپاس تراست ، از تو در خواست می کنم ای خدا من که در دنیا اینها را بر من پوشاندی در روز قیامت نیز مرا رسوا نکنی، ای بهترین رحم کنندگان*

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد