ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
میگن وقتی شهر شلوغ میشه قورباغه هفت تیر کش میشه.
درست مثل این سه تا الف بچه جنایتکار که انگار درسی جز خشم و قلدری و حماقت تو زندگیشون نیاموخته بودند و خیلی وقت بوده که با انسانیت وداع کرده بودند ...
واقعا جای تاسف است که اراذل و اوباش اینچنین جامعه را جولانگاه خود قرار داده اند و با احساس حاشیه امنیت برای اعمال مجرمانه خود در روز روشن و بی پروا دست به خشونت میزنند زمانی نه چندان دور در ادبیات محاوره ای مردم در مواقع برخورد با موارد کوچک خشونت بیان میشد : (مگه اینجا تگزاس است ؟!)
حال باید بپذیریم سطح امنیت در جامعه بسیار پایین تر از تگزاس شده است. چرا که در روز روشن با یک کیف دستی نمیتوان به آسانی قدم در خیابان گذاشت و یا در محیط خصوصی مانند باغ مهمانی برگزار کرد یا در کنار جاده برای استراحت توقف نمود یا بانوان به تنهایی در فضای سبز یا مراکز تفریحی مانند استخر امنیت کافی داشته باشند ! چرا که زورگیران و دزدان خشن و افرادی که مایل به کارکردن و کسب درآمد از راه حلال نیستند همواره در کمین میباشند و بواسطه اعتیاد و بیماریهای روحی و روانی و آموزه های نادرست به زن و کودک مردم هم رحم نمیکنند. جای بسی تاسف است.
وبلاگ معیرینژاد، هادی : با پیدا شدن قاتلان روح الله داداشی و دیده شدن ظاهر کج و معوج آنان در مقابل قوی ترین مرد جهان، تراژدی عجیبی در ذهن هر مخاطب نقش می بندد. ساده است اگر بپنداریم مرحوم داداشی قبل از کشته شدن کتک مفصلی به قاتلان خود زده است، ساده است اگر بپنداریم دعوا بر سر هیچ و پوچ بوده است، ساده است اگر بپنداریم اصلا دعوا تقصیر مقتول بوده است و بالاخره ساده است اگر بپنداریم که قهرمانی جوانمرد و نرم خو، قربانی تله نامردمانه ای از حسادت و کین شده است با قاتلانی که مانند برادران آب منگل بعد از دریدن گلویش گفته اند : فرمون فرمون که می گفتن این بود؟!
اما حقیقت این تراژدی ورای این پندارهاست. حقیقت جائیست که فرهنگ جوانان ما از آبشخور چاقو و دشنه وضرب و جرح، آب خورده است. گرچه خمیر مایه داش آکل ها و کاکا رستم ها از زمین تا آسمان با هم فرق دارد اما هردو قربانی یک فرهنگند و آن فرهنگ خشونت ورزیست.
این روزها که شیپور بد صدای خشونت در جامعه ما از پل مدیریت تا گلشهر کرج گوشها را کر کرده است. کمتر کسی است که از خود نپرسد چرا؟ چرا ما ایرانیان که همواره در تاریخ خود به جوانمردی، بردباری و صفات ممتاز انسانی شهره بوده ایم اینک با هر بوق نامربوط در پشت سر اتومبیلمان قداره به دست فریاد هل من مبارز سر می دهیم؟
حقیقت این است که شور جوانی و غرور و تعصب مخصوص این سنین در بین همه جوانان اقصا نقاط دنیا مشترک است اما چرا این شور در جامعه ما در قالب دعواها و خشونت های خیابانی کانالیزه شده است؟
پاسخ روانشناسانه و جامعه شناسانه و حتی مسئولانه به این سئوال آسان است اما قصد ما پاسخ دادن به این پرسش نیست که انبوه پاسخ های انباشته شده در دانشگاهها، مطبوعات و صدا و سیما کم نیستند. اما گویا قرار نیست این پاسخها مجال ظهور و التیام زخمهای عمیق فرهنگی جوانان ما را پیدا کند.
بی کاری گسترده، عقده های اجتماعی، اعتیاد، ……… و بالاخره رواج پنهان و ناخوداگاه فرهنگ خشونت ورزی، لمپنی و حق خود گیری منهای قانون، توسط سینما و تلویزیون و برخی گروههای مرجع در جامعه مثل خانواده و هم محله ای ها می توانند پاسخهای سردستی و یا حتی عمقی باشند.
در جامعه فرهنگی ما که هنوز بهترین فیلم موج نو اش "قیصر" است و پربیننده ترین برنامه شب عیدش "مردان آهنین". قهرمانهای سینمای ارزشی و حتی برخی از سریالهای مناسبتی اش از بین افراد لوطی منش گزینش می شوند و فیلمهای و سریالهای خارجی اش مملو از خشونت و اسلحه است. آیا الگوی پیشرو و مقبولی برای فرهنگ انسان سالم و به دور از الگو های انحرافی لوطی منشی و لات مسلکی می توان یافت؟
آیا با دادن آمار اشتغال بالا در شش ماهه اول فلان سال می توان جوانان را از چنبره باشگاههای آمپولی و ناندرلونی و خود نمایی های بدنی و یا هپروت شیشه ای بر حذر داشت؟
متاسفانه به دلیل مشکلات اقتصادی – اجتماعی و معضل اشتغال، الگوهای موفقیت در جامعه ما از موفقیتهای مشروع اقتصادی به سمت موفقیت های مقطعی در عرصه خود نمایی بدنی و جنسی مثل بادی بیلدینگ دارویی، ورزشهای رزمی، کلکسیونری چاقو و شمشیر، مدهای اجق و وجق و عملهای زیبایی و خالکوبی و… منحرف شده است. و رقابت ها بر سر موفقیت در این آوردگاههای مقطعی اکثرا ناسالم و توام با عقده ها اجتماعی است.
کم نیستند جوانانی که پیدا و پنهان، شناخته و ناشناخته جان خود را بر سر هیچ و پوچ داده اند؛ بر سر مسئله ای که در یک فرهنگ دیگر شاید با یک لبخند و حتی یک ناسزا رفع و رجوع می شود.
وقت آن رسیده (یعنی دیر هم شده است)… که دلسوزان جامعه هر چه سریع تر نسبت به سقوط اخلاقی قشر جوان و مخاطرات روانی آنان با نگاهی آزاد اندیش و آکادمیک چاره اندیشی کنند وگرنه سهل است اگر بپنداریم با دستگیری چند شرور سابقه دار با طرح ضربتی، تمام خلافکاران قداره را غلاف کرده و جامعه از فردای آن روز گل و بلبل می شود و یا با اعدام قریب الوقوع این سه شرور دیگر چشم هیچ فرزندی به گلوی بریده بریده پدرش نیفتد ...
به راستی چرا اینگونه است .....
متأسفانه،ایران اسلامی ما که هر روز با افتخارات بیشتر به سوی پیشرفت می رود تحت تأثیر شرورت هایی قرار می گیرد که بعضی از مردم ساده انگار ما آن ها را از غرب با خود به سوغات آورده اند . نتیجه اش چه می شود ؟؟؟ اینکه یک قوی مرد به خاطر جهالت آنها با ضربات چاقو کشته می شود .آری،
ای کاش ایران و ایرانی بفهمد که تنها جایی که برای همیشه به آنها تعلق دارد همان کشور خودشان ایران است ای کاش بفهمند که با صلح هم می توان به راحتی و با خوشبختی در کنار هم زندگی کرد. همه جا می گویند قانون جنگ قبل از قانون صلح تصویب شده انسان طبیعتی جنگجو دارد و نمی تواند با صلح زندگی کند .... اگر واقعا اینگونه است پس چرا خداوند انسان را مخیر آفرید و چرا به او عقل و درک و شعور داد و او را برتر از همه مخلوقاتش حتی فرشتگانش آفرید . اگر غیر از این بود که درآنصورت باید انسان را پست تر از حیوانات می پنداشت و قانون جنگل بر آنها حکمرانی می کرد! حال که انسان برترین موجود است چرا باید اینگونه به جان همنوع خود بیفتد انسان عقل دارد و با تفکر در این موضوع باید بتواند بهترین راه را برای کنار آمدن با هم در یک جامعه بیابد.
"*به امید جامعه ای بدون درگیری و خونریزی*"
واقعا به امید بهتر شدن کشورمون .
به نظر منم این کارا اگه همش از بیکاری جوونای ما نباشه میتونه بخش وسیع و مهمی از این جور خلافا و ... . باشه . همین
روحش شاد ، اللهم صل علی محمد و آل محمد
دوست عزیز سلام
یه چیزی میگم ولی باور کن حقیقت رو میگم...
دیگه داشتم ناامید میشدم !
خدا رو شکر می کنم که هنوز کسانی هستن که به ارزش های جامعه ما اهمیت میدن
و براشون مهم هست که چه اتفاقی در جامعه رخ میده
ممنون که به وبلاگ من سر زدی
به امید حضور دوباره شما
واقعا به امید بهتر شدن کشورمون .
به نظر منم این کارا اگه همش از بیکاری جوونای ما نباشه میتونه بخش وسیع و مهمی از این جور خلافا و ... . باشه . همین
روحش شاد ، اللهم صل علی محمد و آل محمد